مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

منهاج السنّة و حقایق کتمان شده درباره امام رضا (ع) و احادیث رضوی

[ad_1]

چکیده

بنابر حدیث ثقلین که در کتب شیعه و اهل سنّت آمده و همه بر صحّت آن اتفاق نظر دارند، رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) دو امانت بزرگ را به یادگار گذاشت. این دو امانت، قرآن و اهل بیت او (علیهم السلام) هستند که هدایت مسلمانان در گرو مراجعه و تمسک به آنها اعلام شده است. این دو امانت جداناشدنی تا حوض کوثر، محور اساسی تمامی مباحث اتحاد و هم‌‌گرایی مسلمانان را تشکیل می‌دهد.
این نوشتار با توجه به این ضرورت، کوشیده است تا مهمترین حقایق کتمان شده در کتاب منهاج السنة درباره امام رضا (علیه السلام) و احادیث رضوی را مورد بررسی قرار دهد. استنتاج نگارنده بر آن است که امام رضا (علیه السلام) علاوه بر جایگاه والایی که نزد علمای شیعه دارد، از مقام و منزلتی رفیع در منظر ائمه اهل سنت نیز برخوردار است و این معنا ازگفتار آنان – که سعی شده تا حد ممکن در متن مقاله ذکر گردد - به خوبی قابل استفاده است. با این وجود، احادیث رضوی در منابع اهل سنت اندک‌اند و این پژوهش بعد از سعی بسیار، تنها توانست حدود 35 حدیث رضوی را در 175 متن حدیثی معتبر اهل سنت بیابد. گر چه احادیث رضوی به صورت پراکنده در برخی از کتب تاریخی، تفسیری و ... از اهل سنت نیز دیده می‌شود، ولی در مقابل روایات فراوان رضوی در کتب حدیثی شیعه، چندان تفاوتی در نتیجه پذیرفته شده نخواهد داشت، آن هم با جایگاه والایی که علمای طراز اول عامه برای آن حضرت قائل بودند و هستند. مهم‌ترین دلیل این موضوع را می‌توان در گرایش اکثر راویان احادیث رضوی به مذهب تشیع دانست، چنان که برخی ازعلمای اهل سنت، مانند ابن حبان بدان اعتراف کرده‌اند. او می‌گفت: «واجب است احادیثش (امام رضا (علیه السلام)) را معتبر شُمرد، زمانی که غیر اولاد و شیعه او به خصوص ابوصلت از او روایت کرده باشند.»

1. مقدمه

ابن تیمیه در منهاج السنة می‌نویسد:
«علی بن موسی دارای محاسن و مکارم معروفی است و مکارمی شایسته حال خود دارد که اهل معرفت بر آن آگاه‌اند، ولی این رافضی (علامه اصلی) حتی یک فضیلت صحیح و مستدل برای او ذکر نکرده است. این که می‌گوید: او زاهدترین و عالم‌ترین شخص زمان خود بوده است، ادعایی صرف و بدون دلیل است، و کسی که در مورد شخصی غلو می‌کند، چنین ادعایی را می‌کند. چگونه عالم‌ترین شخص زمان خود بوده است، در حالی که معاصرانی داشته که به گواهی همه، از او عالم‌تر و زاهدتر بوده‌اند؛ مثل شافعی، اسحاق بن راهویه، احمدبن حنبل، اشهب بن عبدالعزیز، ابوسلیمان دارانی، معروف کرخی و امثال اینها. احدی از اهل علم از او روایتی نقل نکرده و برای او حدیثی در کتب سته نیامده است. تنها روایاتی از ابوصلت هروی و امثال اوست که نسخه‌هایی از پدرانش نقل کرده و در آنها دروغ‌هایی است که خداوند، صادقین از غیر اهل بیت را از آنها منزه کرده، تا چه رسد به صادقین اهل بیت. و این که می‌گوید: «بسیاری از فقهای جمهور از او اخذ علم کرده‌اند»، آشکارترین دروغ است. فقهای مشهور جمهور هیچ یک چیز معروفی از او اخذ نکرده‌اند، اگر چه بعضی از کسانی که فقهای جمهور شمرده نمی‌شوند، چیزی از او اخذ کرده باشند و این قابل انکار نیست، زیرا طلبه فقها، علم را از کسانی اخذ می‌کردند که از راسخان در علم و یا مرتبه‌ای از آنها پایین تر بوده‌اند. [و آنچه بعضی از مردم ذکر کرده‌اند که معروف کرخی خادم او بوده است و در محضر او مسلمان شده است و یا این که خرق عادت از او به کرخی رسیده، به اتفاق آگاهان به این مسئله، همه این مطالب باطل است.]» (1)
گفتار ابن تیمیه این شبهه را ایجاد خواهد کرد که علمای اهل سنت در طول تاریخ، هرگز توجه و علاقه‌ای به اهل بیت (علیه السلام) نداشته اند. لذا لازم است برای رد این شبهه، به بررسی
گفته‌های علما و بزرگان عامه بپردازیم.

2. فضایل امام رضا (علیه السلام) از منظر علمای اهل سنت

فضایل، مناقب و کرامات فراوانی از حضرت (علیه السلام) در کتب شیعه و سنی نقل شده است. هم چنین کتب متعددی به صورت خاص در موضوع فضایل و کرامات آن حضرت نگاشته شده که برخی از آنها از این قرارند: کرامات و مقامات عرفانی امام رضا (علیه السلام) علی حسینی قمی؛ کرامات امام رضا (علیه السلام)، حسین صبوری؛ کرامات الرضویة (علیه السلام) (معجزات علی بن موسی الرضا (علیه السلام) بعد از شهادت)، علی میرخلف‌زاده؛ عجایب و معجزات شگفت‌انگیزی از امام رضا (علیه السلام) محمد طباطبایی؛ شفایافتگان از متوسلین به امام رضا (علیه السلام) محمد غفوری.
در لابه لای کتب تاریخی، حدیثی، ادبی و ... از علما برجسته اسلام به خصوص از عامه، می‌توان مناقب و فضایل امام رضا (علیه السلام) را جویا شد که برای رعایت اختصار، تنها به برخی از این سخنان اشاره خواهیم کرد.

ابن حبان: (2)

«وی از سادات و فرزانگان اهل بیت و بزرگان و فضلای بنی‌هاشم به شمار می‌آید. واجب است احادیثش را معتبر شمرد، زمانی که غیر اولاد و شیعه او و به خصوص ابوصلت از او روایت کرده باشند... علی بن موسی در شهر طوس و با شربت [زهرآگینی] که مأمون به او نوشاند، بلافاصله درگذشت... قبرش در سناباد، بیرون از نوقان، کنار قبر هارون‌الرشید، مشهور است که مردم به زیارتش می‌روند. من نیز چندین بار قبر او را زیارت کرده‌ام و در مدت اقامتم در طوس، هرگاه در دام مشکلات و سختی‌ها گرفتار می‌آمدم، به زیارت قبر علی بن موسی الرضا (صلوات خدا بر جدش و او باد) می‌رفتم و از خداوند می‌خواستم مشکلات وسختی‌هایم را از میان بردارد. همه دعاهایم برآورده می‌شد و سختی‌هایم از میان می‌رفت. من این مسئله را بارها آزمودم و این چنین دریافتم. امیدوارم که خداوند ما را بر دوستی مصطفی و اهل بیت او (علیه السلام) بمیراند.» (3)

خطیب بغدادی:

او از ابوعلی خلال (4) نقل می‌کند: «هرگاه امر مهمی برای من پیش آید، قصد زیارت قبر موسی بن جعفر می‌کنم و به ایشان متوسل می‌شوم و خداوند آنچه را می‌خواهم، بر من آسان می‌کند.» (5)

عبدالکریم بن محمد سمعانی: (6)

«ابوحاتم بن حبان بستی گفت: از پدرش، عجایب، از او ابوصلت و دیگران روایت کرده‌اند که امام رضا دچار توهم می‌شد و خطا می‌کرد... به اعتقاد من رضا از جمله عالمان و فاضلان با نسب شریف محسوب می‌شد و خلل در روایت او از سوی راویان است. هیچ راوی ثقه‌ای از او روایت نکرده، جز آنکه متروک گشته است. یکی از روایات مشهور از آن حضرت، صحیفه است که راوی آن بدین سبب مورد طعن قرار گرفته است.» (7)

شمس‌الدین ذهبی: (8)

«پیشوای بزرگ، ابوالحسن بن موسی الکاظم... در دوران خود، سرور بنی‌هاشم و گران‌قدرترین و شریف‌ترین آنها بود...» (9)
او هم چنین می‌گوید: «از چنان جایگاهی بهره می‌برد که می‌گفتند علی بن موسی به هنگام جوانی و در روزگار مالک، فتوان می‌دهد... علی بن موسی از جایگاهی بلندبرخوردار بود و شایستگی خلافت را داشت.» (10)

ابن حجر عسقلانی: (11)

«فردی راست‌گوست، خلل از کسانی است که از او روایت کرده‌اند. وی از بزرگان طبقه دهم بود.» (12)
وی هم چنین در تهذیب التهذیب از ابابکر محمّدبن المؤمل بن الحسن بن عیسی نقل می‌کند: «روزی با پیشوای اهل حدیث، ابوبکر بن خزیمه و ابوعلی ثقفی و دیگر مشایخ خو، به زیارت قبر علی بن موسی الرضا در طوس رفتیم، در حالی که آنها بسیار به زیارت قبر ایشان می‌رفتند... تواضع و بزرگ داشت او (ابن خزیمه) را دیدم که چنان در برابر قبر و بقعه ایشان تعظیم و تواضع می‌کرد و در کنار آن تضرع می‌کرد که ما را متحیر کرد.» (13)

ابن حجر هیثمی: (14)

«علی الرّضا از نام‌آورترین و با منزلت‌ترین اهل بیت است و بدین دلیل، مأمون ایشان را احترام کرد ودخترش را به ازدواج ایشان درآورد و وی را ولی عهد خویش قرار داد.» (15)

علی بن شهاب‌الدین همدانی: (16)

او روایتی را به نقل از عایشه در مودة القربی به این شرح ذکر کرده است: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: کسی که فرزندم را در طوس زیارت کند، گویا یک حج به جا آورده است. عایشه پرسید: یک حج؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: دو حج، عایشه پرسید: دو حج؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: سه حج. پس عایشه ساکت شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگر سکوت نمی‌کردی، تا هفتاد حج می‌شمردم.» (17)

شیخ عبدالله شبراوی: (18)

«هشتمین امام و پیشوا، علی الرضاست. او (رضی الله) شخصی کریم، بزرگوار، با ابهت و با وقار بود. پدرش موسی الکاظم او را بسیار دوست می‌داشت و مزرعه آبادی به نام یسیریه را که به مبلغ سی هزار دینار خرید، به او بخشید. گفته شده است که علی‌الرضا هزار بنده را آزاد کرد. آن حضرت اهل وضو و طهارت و پاکی و اهل نماز شب بود، به گونه‌ای که برای هر نماز شب وضو می‌گرفت و تا به صبح به عبادت و بندگی می‌پرداخت... بعضی گفته‌اند که علی الرّضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق [در دوران خویش] بر تمامی اهل بیت برتری داشت و مقام و منزلتش در بین آنها والا و یارانش فراوان و برهانش هویدا و آشکار است، تا آنجا که خلیفه مأمون، او را در جایگاه والایی قرار داد و در مملکت خویش، شریک ساخت و امر جانشینی خویش را به او واگذار کرد و دخترش را علنی و در برابر چشم مردم، به همسری او درآورد. مناقب او عالی و صفاتش ارزشمند بود و استدلال‌هایش محکم و استوار و اخلاقش عربی، روحیاتش هاشمی و منش و سجایای او پیامبرگونه بود. کرامات آن حضرت بیشتر از آن است که به شمار آید و مشهورتر از آن است که ذکر شود...» (19)
البته شبراوی در پاورقی به این نکته اشاره می‌کند که قاضی نورالله شوشتری (20) همین توصیفات را در کتاب احقاق الحق و إزهاق الباطل آورده است. (21)

محمدامین سویدی: (22)

«اخلاقش والا و صفاتش ارزشمند بود... کراماتش بسیار است و مناقبش مشهور، به حدی که در این مختصر نمی‌گنجد.»

ابراهیم جوینی: (23)

او نیز در فرائد السمطین، مطالب زیادی راجع کرامات و فضائل امام (علیه السلام) و فضیلت قبر شریف حضرت بیان می‌کند (24) و به نقل از حاکم نیشابوری می‌نویسد: «بزرگ‌ترین فضائل، از جانب نسب علی بن موسی الرضاست، زیرا وی از نسل و ذریه بهترین بشر، محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) است... این مطلب از باورها و اعتقادات مذهب سنت و جماعت است و تمام فقیهان حجاز بر این مطلب اتفاق نظر دارند و کسانی که با این موضوع مخالفت ورزند، با قرآن و سنت به مبارزه برخاسته و با حق به ستیز پرداخته‌اند و تا قیامت در مورد دو سرور جوانان بهشتی و دودمان آن دو، تعصب و دشمنی خود را آشکار ساخته‌اند.» (25)
جوینی در جای دیگری نیز روایتی را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در فضیلت زیارت قبر امام رضا (علیه السلام) به این شرح نقل می‌کند: «زود است که پاره‌ای از تن من در خراسان دفن شود. هیچ مؤمنی او را زیارت نمی‌کند، جز آن که خداوند برای او بهشت را واجب و جسد او را بر آتش حرام کند.» (26)

ابن تغری: (27)

«پیشوا و عالم بود... و در دوران خود، سرور بنی‌هاشم و گران‌قدرترین آنها به شمار می‌رفت..»

سمهودی: (28)

«و اما علی الرّضا بن موسی الکاظم، یگانه زمان خویش و مردی جلیل‌القدر بود...» (29)

یوسف بن اسماعیل نهبانی: (30)

«از بزرگان امامان و چراغان امت، از اهل بیت نبوت و معادن علم و عرفان و کرم و مردانگی، عظیم‌القدر و مشهور ذکر بود و برای او کرامات بسیاری است...» (31)

محمدبن وهیب: (32)

«کرامات او بسیار بود (رضی الله)، زیرا او یگانه زمان خود به حساب می‌آمد.» (33)

فخر رازی:

وی در تفسیر معنای کوثر می‌نویسد: «برخی بر این باورند که مقصود از کوثر، فرزندان رسول خداست... در این صورت، کوثر بدین معناست که خداوند، نسلی جاویدان به پیامبر عطا می‌کند که در گذر زمان، باقی می‌مانند و چنان که می‌بینیم، افراد فراوانی از اهل بیت کشته شدند، اما باز هم جهان از حضور آنها موج می‌زند و این در حالی است که هیچ شخصیت قابل توجهی از نسل بنی امیه باقی نمانده است. وانگهی علمای بزرگ و فراوانی چون باقر، صادق، کاظم و رضا (علیه السلام) از میان اهل بیت برخاسته است.» (34)

محمدبن طلحه نصیبی شافعی: (35)

« با دقت نظر واندیشه روشن می‌شود که علی بن موسی نیز در واقع، وارث آن دو علی نخستین (امیرالمؤمنین و امام زین العابدین) است و سومین علی به شمار می‌رود. وی از ایمانی سرشار، جایگاهی بلند، شخصیتی والا، توانایی گسترده، یارانی فراوان و برهانی آشکار بهره می‌برد... وی از نَفس شریف هاشمی و تبار بلندنبوی برخوردار بود. اگر برجستگی‌های وی را برشماریم، می‌بینیم که از آن برتری‌ها، بزرگ‌تر است و اگر مناقبش را به تفصیل بیان کنیم، در می‌یابیم که از جایگاهی والاتر از آن مناقب بهره می‌بَرَد.» (36)

ابن ابی الحدید معتزلی:

«وی عالم‌ترین و سخی‌ترین و کریم‌ترین دراخلاق، در بین مردم بود.» (37)

ابن خلّکان:

«مأمون، علی بن موسی را در بهترین جایگاه نشاند، خواص اولیا را گرد آورد به آنها خبر داد که مأمون، فرزندان عباس و علی بن ابی طالب (علیه السلام) را به دقت بررسی کرده و در زمان خود، هیچ کس را برتر و شایسته‌تر از علی بن موسی الرضا به خلافت، تشخیص نداده است...» (38)
علمای دیگری، از اهل سنت از جمله عسقلانی و واقدی نیز بیان داشته‌اند که حضرت در مسجدالنبی فتوا می‌داد و این خود حاکی از جایگاه بالای علمی ایشان است. (39)

3. راویان احادیث رضوی

الف – راویان احادیث رضوی از منظر علمای بزرگ اهل سنت

افراد زیادی از حضرت حدیث نقل کرده‌اند که در میان ایشان، علمای طراز اول اهل سنت نیز قرار دارند. در ادامه به نام برخی از راویان احادیث آن حضرت از زبان علمای بزرگ اهل سنت اشاره می‌شود.

ابن حجر عسقلانی:

اودر بیان راویان احادیث رضوی آورده است: «از او (امام رضا (علیه السلام))، پسرش محمد، ابوعثمان مازنی نحوی، علی بن علی دعبلی، ایوب بن منصور نیشابوری، ابوالصلت عبدالسلام بن صالح هروی، مأمون بن رشید، علی بن مهدی بن صدقه... ابواحمد داوود بن سلیمان بن یوسف قاری قزوینی، ... عامربن سلیمان طائی، ... ابوجعفر محمدبن محمدبن حبان تمار و دیگران روایت کرده‌اند.» (40) ابن حجر هم چنین به نقل از حاکم نیشابوری اضافه می‌کند: «... امامان حدیث مانند آدم بن ابی ایاس، نصر بن علی جهضمی، محمدبن رافع قشیری و دیگران از او روایت کرده‌اند.» (41)

خطیب بغدادی:

وی نیز می‌گوید: «از او (علی بن موسی الرضا (علیه السلام)) عبدالسلام بن صالح ابوالصلت هروی، احمدبن عامر بن سلیمان طائی، عبدالله بن العباس قزوینی، و ابوعبدالله محمدبن احمدبن حنبل، معلی بن منصور رازی، آدم بن ابی ایاس عسقلانی، محمدبن رافع تستری، خالد بن احمد ذهلی، نصربن علی جهضمی، ابواحمد داوودبن سلیمان بن یوسف بن عبدالله غازی و غیر آنان روایت کرده‌اند.» (42)

مناوی:

او می‌نویسد: « در تاریخ نیشابور حاکم آمده است: علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمدالباقر بن علی زین العابدین بن الحسین وقتی به نیشابور وارد شد، درکجاوه‌ای سوار بر استر نشسته بود. راهی به سوی او باز کردند. دو امام حافظ ابوزرعه رازی و ابن اسلم طوسی ... گفتند: ‌ای سرور جلیل و فرزند سروران پیشوا! به حق پدران پاک نهادت و گذشتگان بزرگوارت، سوگندت می‌دهیم که چهره نیکوی خود را به ما نشان دهی و به واسطه پدرانت از جدّت، حدیثی برای‌مان بگویی که حضرتت را به وسیله آن یاد کنیم. حضرت خادمان خود را نگاه داشت. پرده کجاوه را کنار زد و دیدگان مردم را به جمال خود روشن ساخت... مردم برای دیدن ایشان ایستادند و با دیدن او به گریه افتادند، خود را به زمین می‌افکندند و فریادها بلند شد... دراین هنگام، پیشوایان و دانشمندان بانگ برآوردند:‌ ای گروه مردمان! ساکت شوید و به سخنی گوش فرا دارید که سودتان رساند و با فریاد خود، ما را میازارید. ابوزرعه و طوسی، کلام حضرتش را استملاء می‌کردند. رضا گفت: برایم حدیث گفت پدرم...». (43)

اسماعیل عَجلونی:

وی نیز در کشف الخفاء می‌نویسد: «وقتی علی بن موسی الرضا وارد نیشابور شد، بر استری سوار بود. عالمان آن دیار به استقبالش شتافتند، از جمله یحیی، اسحاق بن راهویه، احمدبن حرب، و محمّدبن رافع. آنان زمان مرکب رضا را گرفتند. اسحاق گفت: سوگندت می‌دهم به حق پدران طاهرت، که برای ما حدیثی بگویی. پس گفت: مرا پدر بزرگوارم بنده صالح موسی بن جعفر (علیه السلام) ... حدیث کرد». (44)

ابن عساکر:

او نیز نام برخی از پیشوایانی را که هنگام ورود حضرت به نیشابور، زمام مرکب ایشان را گرفتند و از ایشان طلب حدیث کردند، ذکر کرده است: «یاسین بن نضر، احمد بن حرب، یحیی بن یحیی و عده‌ای از اهل علم...» (45) وی سپس قول احمد بن حنبل را در مورد فضیلت سند حدیث رضوی، این گونه بیان می‌کند: «ان قرأت هذا الإسناد علی مجنون، بریء من جنونه وما عیب هذا الحدیث إلاّ جودة إسناده.» (46)
گزارش استقبال حضرت در نیشابور، از وقایع مسلم تاریخ است که کسی نمی‌تواند منکر آن شود. علاوه بر منابع فوق‌الذکر، می‌توان در این زمینه به منابعی چون المنتظم، (47) التوحید، (48) عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، (49) کشف الغمة، (50) و بحار الانوار، (51) مراجعه کرد. این گزارش علاوه بر آن که گویای اعلم بودن آن جناب بر علمای زمان خود است، از علما و محدثان طراز اول اهل سنت مانند اسحاق بن راهویه و احمدبن حنبل به عنوان راویان احادیث رضوی سخن به میان می‌آورد؛ حقیقتی که ابن تیمیه در منهاج السنة منکر آن شده است.
نکته جالب توجه آن است که گزارش‌گر اصلی این واقعه، حاکم نیشابوری است که خود از اباصلت نقل می‌کند. این می‌تواند دلیلی برای رد اتهامات برخی مانند ابن حبان (52) و تصدیقی بر این سخن او باشد که گفت: «من از علی بن موسی الرضا (علیه السلام) عالم‌تر ندیدم. هیچ دانشمندی او را ندید، مگر آن که او نیز مانند من به این حقیقت شهادت داد، مأمون به منظور مناظره با آن حضرت، گروهی از دانشمندان ادیان مختلف و فقهای شریعت و متکلمان مسلمان و غیر مسلمان را گرد می‌آورد، اما همگی مغلوب علوم سرشار او می‌شدند، تا این که احدی از آنها باقی نماند، مگر آن که به فضل او و ناتوانی خویش اقرار می‌کرد.» (53)

ب - اباصلت در منابع معتبر

عبدالسّلام بن صالح بن سلیمان بن أیوب بن میسرة، ابوالصّلت الهروی، مولی عبدالرحمان بن سمرة القرشی (54) از راویان مشهور و اصحاب امام رضا (علیه السلام) است. (55)
در مورد مذهب او ابهاماتی وجود دارد، زیرا برخی از رجالیون شیعه، مانند شیخ طوسی او را از عامه دانسته‌اند، (56) گرچه مرحوم خویی با رد عامه بودن مذهب اباصلت، این عقیده را اشتباه سهوی بعضی رجالیان می‌داند. (57) از سویی دیگر، علمای اهل سنت، مانند کشّی (58) او را در ردیف راویان شیعه قرار داده‌اند، اما گزارش‌هایی مبنی بر عامه بودن مذهب اباصلت، در دست است، چنانچه خطیب بغدادی در تاریخ خویش آورده است: «اباصلت برای اخذ حدیث به بصره، کوفه، حجاز و یمن سفر کرد و در این مسافرت‌های علمی، از اساتیدی چون: حماد بن زید، مالک بن انس، عبدالوارث بن سعید، جعفر بن سلیمان، شریک بن عبدالله، عبدالله بن ادریس، عبادبن عوام، ابامعاویه ضریر، معتمر بن سلیمان تیمی، سفیان بن عیینه و عبدالرزاق بن همام بهره برده بود». (59)
همه اساتیدی که خطیب بغدادی برای اباصلت برمی شمرد، از علمای اهل سنت‌اند.
ذهبی نیز با اشاره به جایگاه خاص اباصلت نزد مأمون عباسی می‌گوید: «وقتی مأمون اباصلت را دید، [دانش] اومتعجبش ساخت و او را در شمار خواص خود درآورد... زمانی که بحث خلق قرآن پیش آمد، مأمون مناظره‌ای بین او و بشر بن غیاث برگزار کرد.» (60)
با جمع‌بندی مطالب فوق و موارد دیگری که به علت رعایت اختصار، ذکر آنها مقدور نبود، به نظر می‌رسد اباصلت در ابتدا بر مذهب عامه بوده و پس از آشنایی با امام رضا (علیه السلام) به مرور، به مذهب تشیع گرایش یافته و از اساتید و هم نشینان حدیثی خویش فاصله گرفته است.
او هم چنین علمایی چون اسحاق بن راهویه هم‌نشین بود و در مجلس احمدبن حنبل حضور می‌یافت. (61)

ج - اباصلت از منظر رجالیان اهل سنّت

در این جا لازم است به برخی از دیدگاه‌های علمای حدیث و رجالیان اهل سنت درباره اباصلت بپردازیم.
کشّی از یحیی بن نعیم نقل می‌کند: «ابوصلت نقی الحدیث بود و ما دیدیم که حدیث را از مشایخ می‌شنود، اما او شدید التشیّع است. با این حال ما از او دروغی ندیدیم.» (62) او هم چنین به نقل از احمدبن سعید الرازی می‌گوید: «به راستی که اباصلت بر حدیث، ثقه و امین بود و این نیست مگر به این سبب که آل رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) را دوست می‌داشت و دین و مذهب وی، محبت ایشان بود.» (63)
نجاشی آورده است: «هروی از رضا (علیه السلام) روایت کرده و ثقه و صحیح الحدیث است. برای او کتابی درباره رحلت امام رضا (علیه السلام) هست.» (64)
ذهبی نیز می‌گوید: «شیخ، عالم، عابد، شیخ الشیعه، ابوصلت عبدالسلام بن صالح هرو... از مالک و حمّاد بن زید، شریک، عبد وارث، هشیم، عبدالسلام بن حرب، ابن عیینه، علی بن موسی الرِّضی و غیره روایت می‌کند. هم چنین عباس دوری، ابوبکر بن ابی دنیا، احمدبن ابی خیثمه، محمدبن ضریس، عبدالله بن احمد، حسین بن اسحاق تستری و بسیاری دیگر از او روایت کرده‌اند.»
ذهبی در ادامه به دیدگاه‌های متفاوت و متضاد علمای حدیث درباره اباصلت می‌پردازد و از جمله می‌نویسد: «ابن محرز گفت: "من از یحیی بن معین درباره ابوصلت سؤال کردم؟ گفت: از دروغ‌گویان نیست. عباس گفت: "شنیدم این معین، اباصلت را توثیق می‌کرد. برای او حدیث أنَا مَدینَة العِلمِ را ذکر کردم. او گفت: این حدیث را محمّدبن جعفر الفَیدِی از ابی معاویة نقل کرده است.»
از گزارش ذهبی چنین بر می‌آید که مخالفت جمعی از عامّه با اباصلت، از آن روست که وی روایت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) : «أنا مدینة العلم و علی بابها» را گزارش کرده بود. هنگامی که یحیی بن معین، او را موثّق می‌شمارد، به عنوان اعتراض، به این نکته اشاره می‌کنند که او راوی روایت مذکور است و یحیی که از این اتهام برآشفته می‌شود، مدعی می‌شود که روایت را ابی معاویه نقل کرده است. این گونه روایات، تنها یک دلیل را برای مخالفت با اباصلت و روایات او بیان می‌کنند و آن، تشیع است.
ذهبی هم چنین آورده است: «ابوحاتم گفت: نزد من راست‌گو نیست. نسائی گفت: ثقه نیست... دارقطنی گفت: سگ علویان بهتر از همه بنی‌امیه است. حاتم بن یونس جرجانی حافظ گفت: از ابن معین درباره او سؤال کردم، گفت: راست‌گو واحمق بود. از صالح بن محمد نقل شده که گفت: ابن معین را در حال آمدن به سمت اباصلت دیدم که به او دشنام می‌داد...» (65)
ابن حجر عسقلانی نیز می‌گوید: «عبدالسلام بن صالح بن سلیمان ابوالصلت الهروی مولی قریش، نزل نیسابور، صدوق، له مناکیرو کان یتشیع و أفرط. العقیلی فقال: کذاب.» (66)
راویان موثّق بسیاری از اباصلت حدیث نقل کرده‌اند که در این جا تنها به ذکر و شرح رجالی تعدادی از آنها می‌پردازیم.

راوی

شرح حال رجای

أبوبکر أحمدبن أبی خیثمة

قال الخطیب: کان ثقة عالماً متقناً حافظاً بصیراً بأیام الناس، راویة للادب... و ذکره الدارقطنی، فقال: ثقة، مأمون... (شمس الدین الذهبی، سیر أعلام النبلاء، تحقیق شیخ شعیب ارنؤوط، ج11، ص 493)

أحمدبن سیار المروزی

الامام الکبیر الحافظ الحجة، ابوالحسن المروزی، الفقیه، عالم مرو ... قال النسائی: ثقة. و قال مرة: لیس به بأس. و قال الدارقطنی: ثقة، ... و قال ابن ابی داوود: کان من حفاظ الحدیث... (همان، ج12، ص 609 و 611)

أحمد ابن منصور الرمادی

الامام الحافظ الضابط، ابوبکر احمدبن منصور بن سیار بن معارک، الرمادی البغدادی... قال الدارقطنی: هو ثقة. و قال ابن أبی حاتم: کان ابی یوثقه... (همان، ج12، ص 389 و 390)

إسحاق بن الحسن الحربی

الامام الحافظ الصدوق، ابویعقوب اسحاق بن الحسن بن میمون البغدادی الحربی ... و سمعنا (الموطأ) من روایته عنه ... (همان، ج13، ص 410 و 411)

الحسن ابن علویة القطان

الشیخ الإمام الثقة، أبومحمد الحسن بن علی بن محمدبن سلیمان بن علویة، البغدادی القطان... و عنه: النجاد و الشافعی و أحمدبن سندی الحداد و أبوعلی بن الصواف و الآجری و مخلد الباقر حی و عبدالله بن إبراهیم الزبیبی: وثقه الدار قطنی و الخطیب... (همان، ج13، ص 559)

الحسین بن إسحاق التستری

سمع هشام بن عمار و سعیدبن منصور و یحیی الحمانی و شیبان بن فروخ و عبدالله بن ذکوان و دحیما و علی بن بحر القطان و طبقتهم. حدث عنه ابنه علی و سهل بن عبدالله التستری الصغیر و ابوجعفر العقیلی و ابومحمد بن زبر و سلیمان الطبرانی و آخرون. و کان من الحفاظ الرحالة، ... اکثر عنه ابوالقاسم الطبرانی. (همان، ج14، ص 57)

عباس بن محمّد

الإِمَامُ الحَافِظُ الیِّقَة النَّاقِدُ أبوالفَضل عَبَّاسُ بنُ مُحَمَّدِ بن حَاتِم بن وَاقِدٍ

الدوری

الدُّوری، ثُمَّ البَغَدادِی، مَولَی بَنِی هَاشِمٍ، أَحَدُ الأَثباتِ المُصنِّفِینَ... وَ وثَّقَهُ النَّسَائی ... (همان، ج12، ص 524-522)

عبدالله بن احمد بن حنبل

هو الإمام حقاً و شیخ الاسلام صدقاً، ابوعبدالله احمدبن حنبل بن هلال بن اسد بن إدریس بن عبدالله بن حیّان بن عبدالله بن أنس بن عوف بن قاسط بن مازن بن شیبان بن ذهل بن ثعلبة بن عکابة بن صعب بن علی بن بکر وائل الذهلی الشیبانی المروزی، ثمّ البغدادی، اخد الائمة الاعلام... (همان، ج11، ص 358-177)

4. امام رضا (علیه السلام) و منابع حدیثی اهل سنّت

الف - نقل حدیث از امام رضا (علیه السلام) توسط برخی علمای اهل سنّت

ابن تیمیه می‌گوید: «فقهای مشهور جمهور، هیچ یک چیز معروفی از او اخذ نکرده‌اند، اگر چه بعضی از کسانی که فقهای جمهور شمرده نمی‌شوند، چیزی از او اخذ کرده باشند و این قابل انکار نیست، زیرا طلبه فقها، علم را از کسانی اخذ می‌کردند که از راسخان در علم و یا مرتبه‌ای از آنها پایین تر بوده‌اند.»
این در حالی است که به نقل از برخی، چون محمّدبن عیسی بن عبید یقطینی، احادیث فقهی رضوی بسیار زیاد بودند: «چون مردم در امر خلافت امام رضا (علیه السلام) دچار اختلاف شدند (و ناچار با طرح سؤالاتی، امامت وی را به آزمون گذاشتند) من از سؤالات مردم و پاسخ‌های آن حضرت، پانزده هزار مسئله گردآوری کردم و نام آن را مسائل مجربّه گذاشتم.» (67)
برخی از علمای شیعه و سنی، نام بسیاری از فقهایی را که به نقل حدیث از آن حضرت پرداخته اند، ذکر کرده‌اند، چنان که المزی در تهذیب الکمال از این فقها نام برده است:
1. ابوبکر احمدبن الحباب بن حمزة الحمیری النسّابة؛
2. أیوب بن منصور النیسابوری؛
3. دارم بن قبیصة بن نهشل الصنعانی؛
4. أبو أحمد داوود بن سلیمان بن یوسف الغازی القزوینی؛
5. سلیمان بن جعفر؛
6. عامر بن سلیمان الطائی؛
7. عبدالله بن علی العلوی؛
8. ابوالعباس عبدالله المأمون بن هارون الرشید؛
9. أبوالصلت عبدالسلام بن صالح الهروی؛
10. علی بن صدقة الشطّی الرقّی؛
11. علی بن علی الخزاعی الدعبلی؛
12. علی بن مهدی بن صدقة بن هشام القاضی؛
13. محمدبن سهل بن عامر البجلی؛
14. ابنه أبوجعفر محمد بن علی بن موسی؛
15. أبوجعفر محمّدبن محمّد بن حیان التمّار البصری؛
16. موسی بن علی القرشی؛
17. أبوعثمان المازنی النحوی. (68)
در میان فقهایی که علامه برقی و شیخ طوسی در رجال خویش ذکر می‌کنند، برخی اسامی نیز به چشم می‌خورد که از جمله می‌توان این اسامی اشاره کرد:
18. أحمدبن محمدبن أبی نصر (البزنطی)؛
19. محمدبن اسماعیل بن بزیع؛
20. عبدالرحمن بن أبی نجران التمیمی؛
21. صفوان بن یحیی؛ (69)
22. أحمدبن محمّدبن حنبل الشیبانی (أبوعبدالله إمام الحنابلة)؛
23. إسحاق بن ابراهیم الحنظلی (ابن راهویه)؛
24. الفضل بن سهل ذوالریاستین. (70)

ب. روایات رضوی در متون حدیثی اهل سنّت

این جست و جو تنها در 175 کتاب حدیثی اهل سنّت و بر اساس واژگان «الرضا»، «الرضی» و «علی بن موسی» صورت گرفته است. گر چه احادیث منقول از آن حضرت در این منابع، بسیار کم است، (زیرا تنها در کتب اربعه شیعه، حدود پانصد حدیث از ایشان نقل شده) (71) اما ذکر همین تعداد روایت در کتب معتبر حدیثی اهل سنّت، دلیلی برای ردّ ادّعای ابن تیمیه خواهد بود که گفت: «احدی از اهل علم از او روایتی نقل نکرده و برای او حدیثی در کتب ستّه نیامده است. تنها روایاتی از ابوصلت هروی و امثال او است که نسخه‌هایی از پدرانش نقل کرده که در آنها دروغ‌هایی است که خداوند صادقین از غیر اهل بیت را از آنها منزه کرده، تا چه رسد به صادقین از اهل بیت.»
در ادامه، احادیث منقول از حضرت امام رضا (علیه السلام) در کتب حدیثی معتبر اهل سنّت، ذکر می‌شود:
1. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «الْإِیمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ قَوْلٌ‌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ»؛ (72) «الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ». (73) «الْإِیمَانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ تَصدِیقُ بِاللِّسَانِ‌ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ»؛ (74) «الْإِیمَانُ قَوْلٌ‌ بِاللِّسَانِ‌، وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ، وَ یَقِینٌ بِالْقَلْبِ»؛ (75) الْإِیمَانِ بِاللهِ یَقِینٌ‌ بِالْقَلْبِ‌ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ»؛ «الْإِیمَانِ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ‌ وَ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ»؛ (76) «الْإِیمَانُ قَوْلٌ‌ بِاللِّسَانِ‌ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ، مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ»؛ (77) الْإِیمَانُ قَوْلٌ‌ بِاللِّسَانِ‌ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ وَ یَقِینٌ بِالْقَلْبِ»؛ (78) «الْإِیمَانُ إِقْرَارٌ بِاللِّسَانِ، وَ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَ عَمَلٌ‌ بِالْجَوَارِحِ‌. (79)
2. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «إِنَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ سَأَلَ رَبَّهُ وَ رَفَعَ یَدَیْهِ- فَقَالَ یَا رَبِّ! أَ بَعِیدٌ أَنْتَ فَأُنَادِیَکَ‌ أَمْ قَرِیبٌ فَأُنَاجِیَکَ- فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ: یَا مُوسَى بنَ عِمرَانَ! أَنَا جَلِیسُ مَنْ ذَکَرَنِی.» (80)
3. فَقَالُوا:نَسألُک عَن مَسَائِلَ لَا یعلَمُهَا إلَّا عَالِمُ. فَقَالَ: سَلُوا عَمَّا شِئتُم. قَالُوا: أَخبِرنَا عَنِ الْحُورِ الْعِینِ مِمَّ خُلِقْنَ‌ وَ عَنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ إِذَا دَخَلُوا الْجَنَّةَ مَا أَوَّلُ مَا یَأْکُلُونَ مِنهَا وَ عَنْ مُعْتَمَدِ رَبِّ الْعَالَمِینَ عَزَّ ذِکرُهُ أَیْنَ کَانَ وَ کَیْفَ کَانَ إِذْ لَا أَرْضَ وَ لَا سَمَاءَ وَ لَا شَیْ‌ءَ فَقَالَ «أَمَّا الْحُورُ الْعِینُ، فَإِنَّهُنَّ خُلِقْنَ مِنَ الزَّعْفَرَانِ وَ التُّرَابِ لَا یبقَی وَ أَمَّا أَهْلُ الْجَنَّةِ فَإِنَّهُمْ یَأْکُلُونَ أَوَّلَ مَا یَدْخُلُونَهَا مِنْ کَبِدِ الْحُوتِ‌ الَّذِی عَلَیهِ الأَرضُ وَ أَمَّا مُعْتَمَدُ الرَّبِّ العَالَمِینَ عَزَّ رَبُّنَا وَ جَلَّ فَإِنَّهُ هُوَ أَیَّنَ الْأَیْنَ وَ کَیَّفَ الْکَیْفَ وَ لَا کَیْفةَ لَهُ وَ کَانَ مُعْتَمَدُهُ عَلَى قُدْرَتِهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى».فَقَالُوا نَشهَدُ أَنَّک عَالِمُ أَهلِ الأَرضِ. فَقَالَ: «الحَمدُللِّهِ الَّذِی لَا یَحسُّ وَ لَا یمَسُّ، وَ لَا یجَسُّ وَ لَا تدرِکُهُ الحَوَاسُّ الخَمسُ وَ لَا تَصِفُهُ الأَوهَامُ وَ لَا تَبلُغُهُ العُقُولُ لَم تَرَ رَبَّنَا العُیونُ فَتُخبِرَ بِحُیوثِیِتِهِ أَو أَینُونِیِتِهِ أَو مَحدُودِیِتِهِ أَو کَیفُوفِیِتِهِ، هُوَ العَلِی الأَعلَی حَیثُ مُا ینبَغِی یوَحَّدُ. الحَمدُاللهِ الَّذی بِسَترِه جَمَعَنَا وَ لَو کَانَ لِلذَّنبِ رِیحُ، مَا جَالَسَنَا أَحَدُ.» (81).
4. 2. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: مَا کَانَ وَ لَا یکُونُ إِلَی یوِم القِیامَةِ مَؤمِنُ إلَّا وَ لَهُ جَارُ یؤذِیهِ.» (82)
5. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: یقُولُ: «عِدةُ المُؤمِنِ نَذرُ لَا کَفَّارَةَ لَهُ.» (83)
6. عَن عَلِی قَالَ: «فَرَضَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) عَلَی کُلِّ صَغِیرٍ أَو کَبِیر، حُرٍّ أَو عَبدٍ مِمَن یمَوِّنُونَ صَاعاً مِن شَعِیرٍ أَو صَاعاً مِن تَمرٍ أَو صَاعاً مِن زَبِیبٍ عَن کُلُّ إِنسَانٍ.» (84)
7. مُحَمَّدُ (صلی الله علیه و آله وسلم) سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ قَالَ:«حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ سَیِّدُ الْمَلَائِکَةِ عَنِ اللهِ رَبِّ الأَربَابِ تَعَالَی قَالَ: " إِنِّنِی‌ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا" (85) مَنْ قَالَهَا دَخَلَ‌ حِصْنِی‌ وَ مَنْ دَخَلَ‌ حِصْنِی‌ أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»؛ (86) «یقول الله (عزّ و جّل): لا لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی‌ فَمَن دَخَلَهُ أَمِنَ عَذَابِی»؛ (87) « یقُولُ اللهُ تَعَالَی: لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی، فَمَن دَخَلَهُ ‌ أَمِنَ عَذَابِی»؛ (88) قَالَ اللَّهُ (عزّ و جّل) إِنِّی‌ أَنَا اللَّهُ لَا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِی مَنْ جَاءَ نِی مِنْکُمْ بِشَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ بِالْإِخْلَاصِ، دَخَلَ‌ فِی‌ حِصْنِی‌ وَ مَنْ دَخَلَ‌ فِی‌ حِصْنِی‌ أَمِنَ مِنْ عَذَابِی.» (89)
8. قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): « مَنْ نَقَلَهُ اللَّهُ (عزّ وجلّ) مِنْ ذُلِ‌ الْمَعَاصِی‌ إِلَى عِزِّ الطَّاعَةِ أَغْنَاهُ بِلَا مَالٍ وَ أَعَزَّهُ بِلَا عَشِیرَةٍ وَ آنَسَهُ بِلَا أَنِیسٍ وَ مَنْ خَافَ اللَّهَ أَخَافُ اللهُ تَعَالَی مِنْهُ کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ، أَخَافَهُ اللَّهُ مِنْ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ مَنْ رَضِیَ مِنَ اللَّهِ بِالْیَسِیرِ مِنَ الرِّزْقِ، رَضِیَ اللَّهُ تَعَالَی مِنْهُ بِالْیَسِیرِ مِنَ الْعَمَلِ وَ مَنْ لَمْ یَسْتَحْیِ مِنْ طَلَبِ الْمَعِیشَةِ خَفَّتْ مَئُونَتُهُ وَ رَخِیَ بَالُه‌ُُُ وَ نُعِّمَ‌ عِیَالُهُ‌ وَ مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا، ثْبَتَ اللَّهُ الْحِکْمَةَ فِی قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ‌اللهُ بِهَا لِسَانَهُ وَ أَخْرَجَهُ مِنَ الدُّنْیَا سَالِماً إِلَى دَارِ الْقَرَارِ.» (90)
9. ...عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ :سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَقُولُ: التَّوْحِیدُ ثَمَنُ‌ الْجَنَّةِ، وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَفَاءُ شُکْرِ کُلِّ نِعْمَةٍ، وَ خَشْیَةُ اللَّهِ مِفْتَاحُ کُلِّ حِکْمَةٍ، وَ الْإِخْلَاصُ مِلَاکُ کُلِّ طَاعَةٍ.» (91)
10.... اَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): یقُولُ: «إنَّ‌اللَّهَ تَعَالَی فَرَضَ لِلفقَرَاءِ فِی أَموَالِ الأَغنِیاءِ قَدرَ مَا یَسعُهُم، فَإن مَنَعُوهُم، حَتَّی یجُوعُوا وَ یَعرُّوا، وَ یجهَدُوا، حَاسَبَهُمُ اللهُ حِسَاباً شَدِیداً وَ عَذَّبَهُم عَذَاباً نُکراً.» (92)
11. ....قَالَ لِی عَلی بنُ مُوسَى الرِّضَی(علیه السلام): «ثَلَاثَةٌ مُوَکَّلٌ بِهَا ثَلَاثَةٌ: تَحَامُلُ الْأَیَّامِ عَلَى ذَوِی الْأَدَوَاتِ الْکَامِلَةِ وَ اسْتِیلَاءُ الْحِرْمَانِ عَلَى‌ الْمُتَقَدِّمِ‌ فِی‌ صَنَعْتِهِ‌ وَ مُعَادَاةُ الْعَوَامِّ لِأَهْلِ الْمَعْرِفَةِ.» (93)
12. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِی ثَلَاثَ مَرَّاتٍ. قِیلَ:یا رَسُولَ اللهِ!وَ مَنْ خُلَفَاؤُکَ قَالَ: الَّذِینَ یَأْتُونَ‌ مِنْ‌ بَعْدِی‌ وَ یَرْوُونَ أَحَادِیثِی وَ سُنَّتِی فَیُعَلِّمُونَهَا النَّاسَ.» (94)
13. ....أَنَّ النَّبِی (صلی الله علیه و آله و سلم): فَرَضَ زَکَاةَ الفِطرِ عَلَی الصَّغِیرِ وَ الکَبِیرِ وَ الذَّکَرِ وَ الأُنثَی مِمَّن تَمُونُونَ. (95).
14. سُئِل علی بن موسی الرَّضا: أیکلّف الله العبادَ ما لا یطِیقون؟ قال: «هوأَعدَل من ذلک.» قال: فیستطیعون أن یفعَلوا ما یریدون؟ قال: «هم أَعجَز من ذلک.» (96).
15. ...عن أبی علی بن أبی طالب مرفوعاً: «العلم خزائن ومفتاحها السؤال، فاسألوا یرحمکم‌الله، فإنه یؤخرفیه أربعة: السائل و المتعلم و المستمع و المحب لهم»؛ (97).
الْعِلْمُ‌ خَزَائِنُ‌ وَ الْمَفَاتِیحُ السُّؤَال، فَاسْأَلُوا یَرْحَمْکُمُ اللَّهُ فَإِنَّهُ یُؤْجَرُ فِی الْعِلْمِ أَرْبَعَةٌ: السَّائِلُ وَ الْمُعَلِّمُ وَ الْمُسْتَمِعُ وَ الْمُحِبُّ لَهُمْ.» (98)
16. ....فَسئِلَ عَنِ القَدَرِ، فَقَالَ: «قَالَ اللهُ عَزَّ مِن قَائِلٍ (إِنَّ‌ الْمُجْرِمِینَ‌ فِی‌ ضَلالٍ‌ وَ سُعُرٍ* یَوْمَ یُسْحَبُونَ فِی النَّارِ عَلى‌ وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ* إِنَّا کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَر)». (99) (100)
17. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): «مَنْ‌ أَفْتَى‌ النَّاسَ‌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لَعَنَتْهُ مَلَائِکَةُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ‌.» (101)
18. ... قال سمعت قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: «یقول الله (عزّ و جّل): عبدی! ما تنصفنی؟ أتحبب إلیک بالنعم و تتمقت إلی بالمعاصی. خیری علیک منزل و شرک إلی صاعد و لا یزال ملک کریم یأتینی منک فی کل یوم بعمل قبیح. عبدی! لو سمعت وصفک من غیرک و أنت لاتدری من الموصوف، لتسارعت إلی مقته.» (102)
19. ....عَن جَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ فِی قَولِهِ (عزّ و جّل) «اتَّخَذَ اللهُ إبرَاهِیمَ خَلِیلاَ» (103) قَالَ: «أَظهَرَ اسمَ الخُلَّةِ لإِبرَاهِیمَ (علیه السلام)، لِأَنَّ الخلیل ظَاهِرُ فِی المَعنَی وَ أخفی اسمَ المَجَبَّةِ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله و سلم) لِتَمَامِ حَالِهِ، إذ لاَیحِبُّ الحَبِیبُ إظهَارَ حَالِ حَبِیبَهِ، بَل یحِبُّ إخفَاءَه وَ سَترَه لِئَلاَّ یطَّلِعَ عَلَیهِ أَحَدُ سِوَاهُ وَ لَا یدخُلَ أَحَدُ بَینَهُمَا. فَقَالَ لِنَبِیهِ وَ صَفِیهِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم) لَمَّا أَظهَرَ لَهُ حَالَ المَحَبَّةِ: "قُل إِن کُنتُم تُحِبُّونَ الله فَاتَّبَعُونِی یحبِبکمُ اللهُ"، (104) أَی لَیسَ الطَّرِیقُ إلَی مَحَبَّةِ اللهِ إلَّا اتَّبَاعَ حَبِیبِهِ وَ لَا یتَوَسَّلُ إلَی الحَبِیبِ بِشَیءٍ أَحسَنَ مِن مُتَابَعَةِ حَبِیبِهِ و طلب رِضَاه. » (105)
20. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): رَأْسُ‌ الْعَقْلِ‌ بَعْدَ الدِّینِ التَّوَدُّدُ إِلَى النَّاسِ وَ اصْطِنَاعُ الْخَیْرِ إِلَى کُلِّ بَرٍّ وَ فَاجِرٍ.» (106)
21. ... حَدَّثَنِی أَبِی الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ قَالَ: کُنَّا عَلَى‌ مَائِدَةٍ أَنَا وَ أَخِی مُحَمَّدُ ابْنُ الْحَنَفِیَّةِ وَ بَنُو عَمِّی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ العَبَّاسٍ وَ قُثَمُ وَ الْفَضْلُ عَلَی مَائِدةٍ نَأکُلُ، فَوَقَعَتْ جَرَادَةٌ عَلَی المَائِدَةِ فَأَخَذَهَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ، فَقَالَ لِلْحَسَینِ: یا سَیدِی! تَعْلَمُ مَا مَکْتُوبٌ عَلَى جَنَاحِ الْجَرَادَةِ. فَقَالَ: سَأَلْتُ أَبِی أمِیرَالمُؤمِنِینَ فَقَالَ: إِنِّی سَأَلْتُ جَدَّک (صلی الله علیه و آله وسلم) فَقَالَ لِی عَلَى جَنَاحِ الْجَرَادَةِ مَکْتُوبٌ إِنِّی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا رَبُّ الْجَرَادَةِ وَ رَازِقُهَا إِذَا شِئْتُ بَعَثْتُهَا رِزْقاً لِقَوْمٍ وَ إِنْ شِئْتُ عَلَى قَوْمٍ بَلَاءً. قَالَ: فَقَامَ عَبدُاللهِ بْنُ عَبَّاسٍ فَضَمَّ الحُسینَ بنَ عَلِی إلَیهِ، ثُمَّ قَالَ: واحِدةُ مِنْ مَکْنُونِ الْعِلْمِ. (107)
22. ... عَن عَلِیٌّ قَالَ: «أَشَدُّ الْأَعْمَالِ ثَلَاثَةٌ: إِعطَاءُ الحَقِّ مِن نَفسِک وَ ذِکْرُ اللَّهِ عَلَى کُلِ‌ حَالٍ‌ وَ مُوَاسَاةُ الْإِخْ فِی بِالْمَال.» (108)
23. قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى: «فَمَا تَرَکَ أَبِی هَذِهِ‌ الْوَصِیَّةَ إِلَى‌ أَنْ تُوُفِّیَ.» (109)
24. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): «اخْتِنُوا أَوْلَادَکُمْ یوم السابع، فَإِنَّهُ أَطْهَرُ و أسرع لنبات اللحم و أن الْأَرْضَ تَنْجَسُ مِنْ بَوْلِ الْأَقْلَفِ أَرْبَعِینَ‌ صَبَاحاً.» (110)
25. ... أَنَّ النَّبِی (صلی الله علیه و آله و سلم) قَالَ: «مَنْ عَامَلَ النَّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَ حَدَّثَهُمْ فَلَمْ یَکْذِبْهُمْ وَ وَعَدَهُمْ فَلَمْ یُخْلِفْهُمْ فَهُوَ مِمَّنْ کَمَلَتْ‌ مُرُوَّتُهُ‌ وَ ظَهَرَتْ عَدَالَتُهُ وَ وَجَبَتْ أُخُوَّتُهُ وَ حَرُمَتْ غِیبَتُهُ.» (111).
26. ... عَن علی (رضی الله عن هو) قال: الحناء بعد النورة، أمان من الجذام و البرص.» (112)
27. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم):‌ عَلَیْکُمْ‌ بِالزَّبِیبِ‌ فَإِنَّهُ یَکْشِفُ الْمِرَّةَ وَ یَذْهَبُ بِالْبَلْغَمِ وَ یَشُدُّ الْعَصَبَ وَ یَذْهَبُ بِالْإِعْیَاءِ وَ یُحَسِّنُ الْخُلُقَ وَ یُطَیِّبُ النَّفْسَ وَ یَذْهَبُ بِالْهمِّ.» (113)
28. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): «سید طعام الدنیا اللحم، ثم الأرز.» (114)
29. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم):‌ یُبْعَثُ‌ شَاهِدُ الزُّورِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مُولِغًاً لِسَانَهُ فِی النَّارِ کَمَا یَولِغُ الْکَلْبُ لِسَانَهُ فِی الْقَذَرِ.» (115)
30. عَنِ النَّبِی (صلی الله علیه و آله و سلم): قَالَ: «مَنْ سَبَّ نَبِیّاً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ فَاقْتُلُوهُ‌، وَ مَنْ‌ سَب‌ّ وَاحِداً مِن أًصحَابِی، فَاجلِدُوه» و قَالَ رَسُولُ الله (صلی الله علیه و آله و سلم): مَن سَبَّ أَصحَابِی، فَاجلِدُوهُ». (116)
31. .... قَالَ: سَمِعتُ المَأمُونَ یقُولُ لِعَلِی بنِ مُوسَی الرَّضِی (علیه السلام): إِلَی مَتَی یحسُنُ بِالإنسَانِ طَلَبُ العِلمِ؟ قَالَ: مَا حَسُنَتُ بِهِ الحَیاةُ. (117)
32. .... حَدَّثَنِی عَبدُالعَظیِمِ بنُ عَبداللهِ الرَّازِی الحَسَنِی فِی مَنزِلِهِ بِالرَّی، عَن أَبِی جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِی الرَّضِی عَن أَبِیهِ عَن آبَائِهِ عَن عَلِی بنِ الحُسَینِ عَن أَبِیهِ عَن جَدَّهِ عَن جَدَّهِ عَن جَدِّهِ عَلِی بنِ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) قَالَ: قُلتُ أربَعاً أَنزَلَ اللهُ تَبَارَک وَ تَعَالَی تَصدِیقی بِهَا فِی کِتَابِهِ: قُلتُ: المَرءُ مَخبُوءُ تَحتَ لِسَان

عبارات مرتبط با این موضوع

منهاج السنّة و حقایق کتمان شده درباره امام رضا ع و احادیث رضوی منهاج السنّة و حقایق کتمان شده درباره امام رضا ع و احادیث رضوی



لینک منبع :منهاج السنّة و حقایق کتمان شده درباره امام رضا (ع) و احادیث رضوی

منهاج السنّة و حقایق کتمان شده درباره امام رضا (ع) و احادیث رضوی - راسخون rasekhoon.net/.../منهاج-السنّة-و-حقایق-کتمان-شده-درباره-امام-رضا-(ع)-و-احادیث-رضوی/‏ - ذخیره شده 10 دسامبر 2016 ... این نوشتار با توجه به این ضرورت، کوشیده است تا مهمترین حقایق کتمان شده در کتاب منهاج السنة درباره امام رضا (علیه السلام) و احادیث رضوی را مورد ... اعلام اسامی برگزیدگان همایش حدیث رضوی 2 - حدیث نت www.hadith.net/.../اعلام-اسامی-برگزیدگان-همایش-حدیث-رضوی-2/‏ - ذخیره شده 1 سپتامبر 2014 ... فهرست اسامی برگزیدگان هماش ملی حدیث رضوی ۲ شامل نفرات اول تا ششم و ... منهاج السنة و حقایق کتمان شده دربارهی امام رضا علیه السلام و احادیث رضوی. چهل حدیث اخلاقی امام رضا علیه السلام - امامزادگان یزد - شمس توس yazd.shamstoos.ir/fa/hadis‏ - ذخیره شده - مشابه چهل حدیث اخلاقی امام رضا علیه السلام. ... صفحه نخست · زیارت · احادیث مهدوی · سیره و معارف رضوی · معرفی بنیاد بین المللی امام رضا علیه السلام ... وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ. .... از امام رضا(علیه السلام) درباره بهترین بندگان سؤال شد. ... روایت شده که « افشاگرى کفر است» و روایت شده « کسى که افشاى اَسرار مىکند با ... نقد و بررسی روش های جدلی ابن تیمیه در «منهاج السنه» alwahabiyah.com/.../نقد-و-بررسی-روش-های-جدلی-ابن-تیمیه-در-منهاج-السنه‏ - ذخیره شده 10 فوریه 2015 ... چکیده این نوشتار درباره روش‌های جدلی ابن‌تیمیه حرّانی درکتاب منهاج السنه است؛ .... و افترا به سبب لجاجت و کتمان حقایق باشد، که این مصداق جدال باطل می‌شود. ... چرا که علی(علیه السلام) و یارانش کجا، و یزید و افرادش کجا؛ و از آن طرف امام حسین ... یکی از روش‌های جدلی ابن‌تیمیه در کتاب منهاج السنه که باعث شده جدال از راه ... اعلام اسامی برگزیدگان همایش حدیث رضوی 2 | جامعة المرتضی (ع) jamiatalmurtaza.ir/fa/?p=2281‏ 2 سپتامبر 2014 ... اکنون و از پی وصول دهها مقاله به دومین همایش ملی حدیث رضوی، هیات داوران ... منهاج السنه و حقایق کتمان شده دربارهی امام رضا علیه السلام و احادیث رضوی. صفات و فضایل شیعه در کلام امام رضا (ع) / جواهری،محمد رضا – دانشنامه ... imamrezapedia.ir/صفات-و-فضایل-شیعه-در-کلام-امام-رضا-ع-جوا/‏ - ذخیره شده - مشابه احادیث امام رضا علیه السلام گنجینهء بی‌نظیر شیعه‌شناسی است و در این‌جا کوشش .... که شیعه اسم‌ خاص شده است برای کسی که ولایت‌ علی و اهل بیت او را پذیرفته باشد. ... همه این احادیث نبوی و رضوی چراغ‌های روشنایی‌بخش جامعه‌ بشری و راهنمای کشف حقایق ... کهف اصحاب kahf.blogsky.com/‏ - ذخیره شده - مشابه 27 سپتامبر 2008 ... در روایتی وارد شده که فردی به نام قاسانی می‌گوید: در مدینه به امام(ع) نامه نوشتم و ... درباره حکم روزی که شک است از رمضان باشد یا خیر پرسیدم حضرت(ع) ... او نیز در حرم رضوی مدفون است) فراموش شد البته فراموش‌شدنی که موجب شد ..... حضرت رضا(ع)؟ .... حدیث، آلوده به کتمان حقایق ِمربوط به ولایت و جلوگیری از نشر احادیث ... شبهات دینی - مذهبی(٧٠) - اللهم عجل لویک الفرج - والعاف - پرشین بلاگ jamesabooh.persianblog.ir/tag/شبهات_دینی_-_مذهبی‏ - مشابه امام صادق صلوات الله علیه فرمود: روزى على بن ابیطالب (ع) محضر رسول خدا (ص) آمد، ...... این حدیث تنها مدرک معتبری است که جدای از خود زیارت اربعین که درمنابع دعایی .... اهل سنت درباره امام رضا است که در منابع معتبر آنها نقل شده و تأثیر به سزایی در ...... ج 5 ص 96/ مصابیح السنّة ج 4 ص 185/ إسعاف الراغبین ص 188/ ذخائر العقبى ص 37/ ... چرا شیعه شدم؟ :: شیـعه shiie.blog.ir/post/shiie‏ - مشابه 21 دسامبر 2012 ... برای تحقیق درباره این حدیث، به مرکز جماعت تبلیغ چاه جمال ایرانشهر که ..... از امام صادق«علیه السلام» نقل شده است که فرمود: «المتعة نزل بها القرآن و جرت بها السنة من رسول ..... با کتمان این مطلب در سقیفه به نفع خلیفه اول از مردم بیعت گرفت . ...... از حضرت امام رضا(ع) پرسیدم : چرا ((حی علی خیرالعمل )) را حذف کردند؟ گروه معارف اسلامی – نهاد مقام معظم رهبری دانشگاه فرهنگیان خراسان رضوی nahadresane.ir/category/همه-اخبار/اخبار.../گروه-معارف-اسلامی/‏ - ذخیره شده نوشته‌ها درباره گروه معارف اسلامی نوشته شده توسط یاسر دلشاد. ... امام علی علیه السلام می‌گوید: رحلت پیامبر در دامان او اتفاق افتاده است. ... نیز در تاریخ طبری (که در کتمان فضائل حضرت علی علیه السلام بسیار زبردست ..... روش فقهى آن حضرت، نقل احادیث پیامبر(ص)از طریق على(ع)بود که شیعیان تنها آن احادیث را درست تلقى مى‌کردند.