مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

چشم‌هایت را باز کن، شازده‌کوچولو!

[ad_1]

گزارش هفته‌نامه‌ى دوچرخه از بازگشایى موزه‌ى عروسک‌هاى ملل

چشم‌هایت را باز کن، شازده‌کوچولو!

کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - یاسمن رضائیان:
«شازده‌کوچولو» و «پی‌پی‌ جوراب‌بلند»؛ چشم‌هایتان را باز کنید! اوضاع کمی بهتر شده است. این‌جا خانه‌ی جدید‌تان است. حالا می‌توانید با صدای بلند بخندید.

فکر کردم آن عروسک‌هایی که چهره ندارند، چشم‌هایشان را بسته‌اند تا اتفاقات غم‌انگیز را نبینند. لابد مقابل بزرگ‌تر‌ها سکوت می‌کنند و کاری به کا‌ر‌شان ندارند.

به قول شازده‌کوچولو، بزرگ‌تر‌ها عاشق عدد و رقم‌اند. اگر به آن‌ها بگویید یک خانه‌ی قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلوی پنجره‌‌هایش غرق شمعدانی بود محال است بتوانند مجسمش کنند. باید حتماً بهشان گفت: یک خانه‌ی چند صد میلیون تومانی دیدم تا صدایشان بلند شود : «که وای چه قشنگ!»

  •   آدم‌بزرگی که مثل بچه‌هاست

ظهر یک روز پاییزی که باران تند می‌بارید سری به مکان جدید موزه‌ی عروسک‌های ملل زدیم تا با یکی از آدم‌بزرگ‌هایی صحبت کنیم که می‌تواند خانه‌ای غرق در شمعدانی‌ها را تصور کند.

داستان از این قرار بود که صاحبان موزه‌ی خصوصی عروسک‌ها برای اجاره‌ی ساختمان موزه به مشکل خوردند، هیچ سازمانی به آن‌ها کمک نکرد، موزه تعطیل شد و عروسک‌ها به جعبه‌ها برگشتند. اما صاحبان این موزه دست روی دست نگذاشتند، آن‌ها می‌خواستند صدای خنده‌ی عروسک‌ها را دوباره بشنوند. بنابراین هر‌کاری توانستند انجام دادند و بعد از تلاش‌های بسیار توانستند در مکان جدیدی مستقر شوند و عروسک‌ها را به بچه‌ها برگردانند.

«علی گلشن»، یکی از مؤسسان موزه، نویسنده‌ و روزنامه‌نگار در مورد پیشنهاد‌هایی که بعد از تعطیلی موزه داشتند گفت: «صحبتی با کاخ موزه‌ی نیاوران شد اما به نتیجه نرسید. موزه‌ی نیاوران یک موزه‌ی دولتی است و بلیت می‌فروشد و امکانش نیست موزه‌ی دیگری در دل آن بیاید و برایش بلیت فروخته شود. البته اگر غیر از این می‌شد، ما هم از نظر مالی به مشکل برمی‌خوردیم.»

باغ‌موزه‌ی قصر هم پیشنهاد کرده بود بخشی از عروسک‌هایمان را به‌عنوان نمایشگاه به‌صورت موقت به آن‌جا منتقل کنیم که ما این پیشنهاد را نپذیرفتیم.

البته صحبت‌هایی هم با شهرداری شد که هنوز به مرحله‌ی اجرایی نرسیده است. ولی این قول را داده‌اند که مکانی را به‌صورت موقت در اختیار موزه قرار دهند.

او گفت: «در حال حاضر موزه در مکان خانه‌ی دوستان آشنا مستقر است که در طبقه‌ی همکف موزه و در طبقه‌ی بالای خود مؤسسه قرار دارد. این مؤسسه بیش‌تر در زمینه‌ی ادبیات فعالیت می‌کند، بخش کودک دارد و روی ادبیات کودک متمرکز است. وقتی پیشنهاد شد موزه را به این مکان منتقل کنیم دیدیم زمینه‌ی همکاری بین موزه و این مؤسسه وجود دارد؛ به‌طور مثال ما در موزه بخشی با عنوان«اتاق عروسک‌ها و ادبیات کودک» داریم که عروسک‌های آن شخصیت‌های قصه‌ها و افسانه‌هایی است که در ایران و جهان وجود دارند.»

وی افزود: «فضا برای مجموعه‌ای که ما داریم کوچک است؛ ولی چون محیط برای بازدید‌کنندگان مناسب است موزه را به این‌جا منتقل کردیم.»

  • سرخ‌پوستان در موزه

گلشن در مورد عروسک‌های مکان جدید گفت: «20‌درصد از گنجینه‌ی خود موزه‌ی عروسک‌ها در مکان جدید مستقر شده است و 80‌درصد آن مجموعه‌هایی است که به موزه اهدا شده‌اند. در نتیجه بخش بزرگی از عروسک‌های مکان تازه، جدیدند و در دو سال قبل دیده نشده‌اند.

بزرگ‌ترین مجموعه‌ای که به ما اهدا شد، مجموعه‌ی «دکتر شمس‌الدین مفیدی» است شامل 600 عروسک ملل که بسیار قدیمی و با ‌اصالت هستند. دکتر مفیدی به‌خاطر سمینار‌های پزشکی‌ای که داشته، به کشور‌های مختلف سفر کرده و در هر کشور عروسک ملی و قدیمی آن را خریداری کرده است. می‌توان گفت بعضی از این عروسک‌ها در جهان منحصر به ‌فردند و قدمتی هفتاد‌‌هشتاد ساله و حتی بیش‌تر دارند. در این زمینه می‌توان مجموعه‌ی عروسک‌های سرخ‌پوستان را نام برد که برای اولین‌بار در مکان جدید رونمایی شده‌اند. ما به‌عنوان تشکر و یاد ‌بود، عروسک دکتر مفیدی را ساختیم و در روز افتتاحیه‌ی موزه از آن رونمایی کردیم.

مجموعه‌ی دیگر، عروسک‌های «محبوب نور‌صالحی» است که شامل دو قسمت می‌شود و هردو را خودشان ساخته‌اند. یکی مجموعه‌عروسک‌های اقوام ایرانی است که بر اساس لباس‌های محلی هر قوم ساخته شده‌اند و  دیگری، عروسک‌های ژاپنی هستند. نور‌صالحی کتاب‌دار کودک بود و دو سال در ژاپن در دوره‌‌های حرفه‌ای عروسک‌سازی شرکت کرد. او تکنیک‌ها را یاد گرفت و زمانی که به ایران برگشت این دو مجموعه را کار کرد.»

یک مجموعه هم ماسک‌ها هستند که تصویر‌گران کتاب کودک آن‌ها را ساخته‌اند و شامل50 ماسک می‌شود. هر کدام از ماسک‌ها بر‌اساس یک روایت و قصه‌ی مشهور ادبیات کودک ساخته شده و به مجموعه اهدا شده‌اند.

  • به صرف جشن مکزیکی

وقتی در موزه چرخ می‌زنید، متوجه می‌شوید فضا به چند بخش تقسیم شده: بخش عروسک‌های ایرانی، بخش عروسک‌های ملل که شامل مجموعه‌های آفریقا، اروپا، آسیا، شرق دور، آمریکای لاتین است، بخش آشنایی با هنرمند، ادبیات و ادبیات نمایشی، فروشگاه و نمایش و آموزش.

علی گلشن در مورد فعالیت‌های بخش آموزش می‌گوید: «حدود 73 کارگاه در دو سال گذشته و سه کارگاه هم در مکان جدید موزه برگزار کرده‌ایم:

«کارگاه ساخت عروسک‌های مکزیک و جشن مردگان کشور مکزیک»، «کارگاه عروسک‌های کتاب‌خوان» به مناسبت هفته‌ی کتاب و کتاب‌خوانی و «کارگاه آشنایی با فرهنگ هند و ساخت عروسک‌های هندی»، کارگاه‌های برگزارشده در مکان جدید هستند.»

هم‌چنین در برنامه‌ی شب‌های فرهنگی بازدید‌کنندگان با فرهنگ، هنر و صنایع‌دستی اقوام ایرانی و کشور‌های دیگر آشنا می‌شوند.

  • پرچم عروسک‌ها بالا

او در مورد انتخاب موزه‌ی عروسک‌های ملل به‌عنوان موزه‌ی برتر در سازمان جهانی ایکوم ‌(شورای بین‌المللی موزه‌ها) گفت: «شاخص‌هایی وجود دارد که سازمان جهانی ایکوم‌ هر سال آن‌ها را اعلام می‌کند و هر موزه‌ می‌تواند فعالیت‌های خودش را بر‌اساس آن شاخص‌ها ترتیب بدهد. مثلاً آموزش در موزه، کار با کودکان، حفاظت فیزیکی، مرمت و احیای آثار در موزه و تجهیز اشیای موزه از جمله‌ی این شاخص‌ها‌ست. موزه‌ها هم فعالیت‌های سالانه‌شان را در قالب این شاخص‌های تعریف شده بنا می‌نهد و گزارش عملکردش را برای آن سازمان ایمیل می‌کنند. در واقع کسی از نزدیک برای بررسی وضعیت نمی‌آید و ایکوم فرض را بر صداقت و راستگویی موزه‌داران می‌گذارد.

موزه‌ی ما هردو سال و در شاخص‌های پژوهش، کار با کودکان، آموزش و تجهیز موزه، برنده‌ی جایزه‌ی ایکوم شد و به‌عنوان موزه‌ی برتر شناخته شد.»

او در مورد این جایزه گفت: «به‌دست‌آوردن این جایزه تنها شأن ویژه‌ای برای موزه به‌ارمغان می‌آورد و امتیاز خاصی ندارد. مثلاً این‌طور نیست که سازمان میراث فرهنگی یا ایکوم به‌خاطر دریافت این جایزه، کمکی مالی به موزه‌ی برگزیده کنند.»

  • دور دنیا در پنج ساعت

گلشن در مورد برنامه‌ی شب‌های فرهنگی گفت: «در برنامه‌ی شب‌های فرهنگی سعی کردیم فرهنگ ایران و جهان را جلوی دید بازدیدکنندگان بگذاریم. با شب بلوچستان شروع کردیم و ساخت دو عروسک قومی و فراموش‌شده‌ی بلوچی را یاد دادیم. بخشی از فیلم مستند «سه چنگ خاک» را نشان دادیم و نمایشگاهی از صنایع دستی و لباس منطقه را برگزار کردیم. این کارگاه یکی از موفق‌ترین کارگاه‌هایمان بود. شب آفریقا، مکزیک، گرجستان، روسیه و ترکیه از دیگر شب‌های ملل بودند.

از اقوام مختلف ایرانی هم شب آشنایی با فرهنگ و عروسک ترکمن را داشتیم. در شب بختیاری 4خانم از ایل بختیاری با لباس محلی، کارگاه و نمایش را برگزار کردند. در شب گیلان علاوه بر این‌که ساخت عروسک گیلکی را یاد دادیم اجرای زنده‌ی موسیقی محلی هم داشتیم.

به واسطه‌ی این شب‌ها کسی که وارد این کارگاه‌های 5 ساعته می‌شد با عروسک‌ها، شیوه‌ی ساخت آن‌ها، فرهنگ، ادبیات، صنایع دستی و هنر آن کشور آشنا می‌شد. در پذیرایی هم سعی کردیم از خوراکی‌های سنتی استفاده کنیم که بسته‌ی فرهنگی‌مان کامل شود.»

  • از دختر قاجار تا خاک‌های رنگی جزیره‌ی هرمز

علی گلشن در مورد کارگاه‌ها توضیح‌های دیگری هم داد: «کارگاهی برای ساخت عروسک دختر قاجار داشتیم. برای ساخت آن ابتدا لازم بود به شرکت‌کنندگان نشان دهیم که لباس مردمان این دوره چه شکلی بوده. بنابراین نمایشگاهی از لباس‌های دوران قاجار برگزار کردیم و بعد بر‌اساس لباس‌ها و چهره‌پردازی‌های آن دوران، عروسک قاجار را ساختیم.

در کنار کارگاه ساخت عروسک دختر قاجار، نمایشگاهی از عکس‌های دوران قاجار هم داشتیم که شامل چهل‌و‌دو یا چهل‌و‌‌سه قطعه عکس بزرگ بود که شورای کتاب کودک آن‌ها را در اختیار‌مان قرار داده بود. این عکس‌ها به موضوعات زنان، مردان، کودکان، لباس‌ها و مشاغل دوره‌ی قاجار پرداخته بود و برای اولین‌بار بود که به نمایش درمی‌آمد.

کارگاه‌هایی با تمرکز بر هنر ایران هم داشته‌ایم؛ مثل کارگاه ساخت عروسک‌های نمدی. نمد‌مالی و نمد‌سازی یکی از کهن‌ترین صنایع‌دستی ایران است و خیلی از اقوام هنوز آن را انجام می‌دهند. این کارگاه خیلی پر‌جنب‌و‌جوش بود و بچه‌ها از روند کار لذت می‌بردند. در پایان علاوه بر این‌که با این هنر آشنا شدند، نمد کوچکی را هم که ساخته‌ی دست خودشان بود، به یادگار بردند.

در همین زمینه کارگاه نقاشی پشت شیشه را داشتیم که با استفاده از خاک‌های رنگی جزیره‌ی هرمز برگزار شد. در این کارگاه هم ضمن کشیدن نقاشی، تاریخچه‌ی این هنر هم به بچه‌ها گفته شد.

کارگاه دیگر، آشنایی با هنر قلم‌کاری بود که در آن عروسک دختر قلمکار را ساختیم. شرکت‌کنندگان در برنامه، چهره‌ی دختر و لباسش را با مهر‌های مخصوص چاپ می‌زدند، نقش می‌دادند و رنگ می‌کردند و با این هنر آشنا می‌شدند و می‌توانستند عروسکی را بسارند که نماینده‌ی این هنر است.»

گلشن در مورد فعالیت‌های زیست‌محیطی هم در این مجموعه توضیح داد:

«سعی‌کردیم برخی از کارگاه‌های آموزشی‌مان را با توجه ویژه  به  محیط‌زیست اجرا کنیم و به مناسبت‌های ملی و بین‌المللی مانند روز جهانی تنوع‌زیستی و روز جهانی محیط‌زیست، برنامه‌هایی را با موضوع حیات‌وحش ایران، جانوران در خطر انقراض ایران، ساخت عروسک‌های آن‌ها و روایت قصه‌هایشان برگزار کردیم."

  • اسباب‌بازی‌ محیط‌زیستی

علی گلشن از تصمیم مجموعه برای تولید اسباب‌بازی هم خبر داد و گفت: «برای هر کارگاه آموزشی حداقل دو عروسک یا اسباب‌بازی طراحی کردیم و کسانی که در این کارگاه‌ها شرکت کردند این عروسک‌ها و اسباب‌بازی‌ها را می‌ساختند. بنابراین در هر کارگاه 50 تا 100 عدد از این عروسک‌ها و اسباب‌بازی‌ها ساخته شد و در واقع با بچه‌ها، تولید این تعداد محصول را محک زدیم تا نقاط ضعف و قوت آن‌ها مشخص شود.

در حال حاضر طراحی الگوی‌های عروسک‌ها و اسباب بازی‌ها انجام شده، طرح‌هایشان زده شده و اولین مجموعه‌ی اسباب‌بازی که در زمینه‌ی محیط‌زیست است به زودی وارد بازار می‌شود.»

  • خاطره‌ی آن نمایش بی‌نظیر...

«این‌جا که موزه نیست، خانه است!» این را یکی از بچه‌هایی که آمده بود گفت. گلشن در مورد فضاسازی ویژه‌ی موزه توضیح داد: «این موزه تنها موزه‌ی کودک‌محور است و ما در فضاسازی و برنامه‌ها بیش‌تر به سمت کودک و نوجوان رفته‌ایم. در دو سال قبل بیش از 14‌هزار دانش‌آموز و در یک ماه و نیمی که در مکان جدید مستقر شده‌ایم 1500 دانش‌آموز از موزه بازدید کرده‌اند.

یکی از دوستان من تعریف می‌کرد بچه‌هایش را به یک موزه برده بود و با این‌که بچه‌ها روحیه‌ی فرهنگی داشتند بیش‌تر از  5‌ دقیقه نتوانستند در موزه بمانند. دلیل این موضوع آن است که فضایی برای کودک و نوجوان در نظر گرفته نشده و بچه‌ها احساس می‌کنند به این مکان تعلق ندارند.

در این موزه، علاوه بر این‌که بچه‌ها با قصه‌های جدید آشنا می‌شوند، در بخش نمایش هم می‌توانستند خودشان نمایش عروسکی اجرا کنند و بازدیدکننده‌ی محض نبودند. 90‌درصد بچه‌هایی که از این‌جا می‌رفتند بیان می‌کردند که بخش اجرا را خیلی دوست داشتیم.

در آخرین کارگاهمان، یک پسر بچه‌ی پنج-شش ساله با مادرش آمده بود که برای دفعه‌ی یازدهم از موزه بازدید می‌کرد. او می‌گفت که می‌خواهم تمام عروسک‌هایتان را بشمارم، نکند کسی آن‌ها را برداشته و عروسک‌ها کم شده باشند! مادرش می‌گفت تمام مدت در خانه از موزه و عروسک‌ها صحبت می‌کند.»

* * *

برف و باران می‌بارد که از موزه بیرون آمدیم. فکر می‌کنم اگر شازده‌کوچولو این‌جا بود، از دیدن خانه‌هایی که کم‌کم از برف سفید می‌شد هیجان‌زده می‌شد. فکر می‌کنم شاید آن عروسک شازده‌کوچولوی موزه که چشم‌ها و دهانش بسته بودند حالا داشت در گوش پی‌پی‌جوراب‌بلند می‌گفت: «جوراب‌بلند! دیدی؟ چه‌قدر طولانی ما را نگاه می‌کرد. فکر می‌کنم یکی از خودمان بود...»


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

به پروژه پاراگراف رنگی سلام کنید رنگی رنگی پاراگراف رنگیکسی که سهراب را دوست داشته باشد، شاملو را احساس کند، فروغ را بستاید، و هر شعر خوب را جملات زیبا و دلنشین راد نامه های برای پسرمپسرم سلام اکنون دیگر دخترت بزرگ شده و بالغ در نامه های قبلی برات از رفتارهای کودکیش جملات زیبا و دلنشین رادلطفا ناگهانی رخ بده غافلگیرم کن لحظه ای اتفاق بیفت که اصلا فکرش را هم نکنم به پروژه پاراگراف رنگی سلام کنید رنگی رنگی پاراگراف رنگی کسی که سهراب را دوست داشته باشد، شاملو را احساس کند، فروغ را بستاید، و هر شعر خوب را آیه ای جملات زیبا و دلنشین راد نامه های برای پسرم نامه ی برای پسرم پسرم تو زمانی پدر خواهی شد و شاید خداوند به تو فرزند دختری عطا کرد جملات زیبا و دلنشین راد جملات زیبا درباره مادر،دختر و زن به یاد می آورم زمانی را که با جورابهای سفید از مدرسه به سوی خانه می دویدم در حالی که کیف چگونه فایل را باز کنیم الو پنجره را باز کن زیپ شلوارم را باز کرد چگونه رمز تبلت را باز کنم سایت گوگل را باز نمی کند حساب را باز کردن برنامه ‏ را باز کنید چگونه قفل در را باز کنیم



لینک منبع :چشم‌هایت را باز کن، شازده‌کوچولو!

تصاویر برای چشم‌هایت را باز کن، شازده‌کوچولو! چشم‌هایت را باز کن، شازده‌کوچولو! - همشهری آنلاین www.hamshahrionline.ir/details/353418/Children/sociocultural‏ - ذخیره شده 21 دسامبر 2016 ... «شازده‌کوچولو» و «پی‌پی‌ جوراب‌بلند»؛ چشم‌هایتان را باز کنید! اوضاع کمی بهتر شده است. این‌جا خانه‌ی جدید‌تان است. حالا می‌توانید با صدای بلند ... هرلحظه، چشم‌هایت را باز کن، شازده‌کوچولو! harlahze.com/اخبار-اجتماعی/چشم-هایت-را-باز-کن-شازده-کوچولو‏ 21 دسامبر 2016 ... فکر کردم آن عروسک هایی که چهره ندارند چشم هایشان را بسته اند تا اتفاقات غم انگیز را نبینند لابد مقابل بزرگ تر ها سکوت می کنند و کاری به کا ر ... چشم‌هایت را باز کن، شازده‌کوچولو! - kodoom.com - Kodoom news.kodoom.com/iran.../چشم-هایت-را-باز-کن-شازده-کوچولو/story/6137670/‏ به قول شازده کوچولو، بزرگ تر ها عاشق عدد و رقم اند. اگر به آن ها بگویید یک خانه ی قشنگ دیدم از آجر قرمز که جلوی پنجره هایش غرق شمعدانی بود محال است بتوانند مجسمش ... wisgoon - ویسگون - چشمهایت را ببند و باز کن، بخشیدمت! هرچه می ... wisgoon.com/pin/16676116/‏ - ذخیره شده 16 ا کتبر 2016 ... چشمهایت را ببند و باز کن، بخشیدمت! هرچه می خواهی برایم ناز کن، بخشیدمت چشم می بندم به روی آنچه کردی با دلم چشم روی هر که خواهی باز کن ... شازده کوچولو - ویکی‌گفتاورد https://fa.wikiquote.org/wiki/شازده_کوچولو‏ - ذخیره شده - مشابه شازده کوچولو داستانی اثر آنتوان دو سنت‌اگزوپری است که اولین بار در سال ۱۹۴۳ منتشر شد. ... «روباه:انسان‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند، اما تو نباید فراموشش کنی. تو تا زنده‌ای نسبت به چیزی ... اما پس از کمی تأمل باز گفت: اهلی کردن یعنی چه؟ روباه گفت: ... بخش نهم. «من اگر ۱۵ دقیقه وقت اضافی داشتم، آرام آرام به طرف چشمه‌ای می‌رفتم . آنتوان دو سنت‌اگزوپر: شازده کوچول | V noci jsem snil, že jsem motýlem https://www.odaha.com/.../antw-n-dw-snt-gzwpr-sh-zdh-khwchwl‏ - ذخیره شده اگر همه‌ی این عذرها کافی نباشد اجازه می‌خواهم این کتاب را تقدیم آن بچه‌ای کنم که این آدم‌بزرگ یک روزی بوده. ... بزرگ‌ترها بم گفتند کشیدن مار بوآی باز یا بسته را بگذارم کنار و عوضش ..... و آن وقت تو با چشم‌های خودت می‌بینی که چه‌طور فرمان ما اجرا می‌شود! چشمانت را باز کن (فیلم) - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد https://fa.wikipedia.org/wiki/چشمانت_را_باز_کن_(فیلم)‏ - ذخیره شده - مشابه چشمانت را باز کن (به انگلیسی: Open Your Eyes) یک فیلم اسپانیایی و محصول سال ۱۹۹۷ می‌باشد. این فیلم نوشته و ساخته آلخاندرو آمنابار نویسنده، کارگردان و ... عشق - شازده کوچولو shazdekuchuloo.persianblog.ir/tag/عشق‏ - ذخیره شده - مشابه شازده کوچولو. ... منتظر بودم تا مثل هر روز آروم بیای و در رو باز کنی و من با چشمهای بسته تصور کنم از دیدن چراغهای خاموش چطوری تعجب میکنی.. با نگرانی صدام کنی تا ... ... - شازده کوچولو shazdekuchuloo.persianblog.ir/post/190/‏ - ذخیره شده 8 ژوئن 2010 ... شازده کوچولو. ... منتظر بودم تا مثل هر روز آروم بیای و در رو باز کنی و من با چشمهای بسته تصور کنم از دیدن چراغهای خاموش چطوری تعجب میکنی.