جام جم سرا:
این استاد دانشگاه تهران میگوید: اگر کسی دیگری را با کلماتی مخاطب قرار دهد که موجب تحقیر او شود، در حالی که مخاطب مستحق و سزاوار این الفاظ و القاب نباشد به آن «توهین» گویند. اگر توهین با الفاظ تحقق یابد آن را فحش، دشنام و ناسزا نیز مینامند که عبارت است از هر گونه سخن زشت و رکیک و مستهجن.
آب دهان بر روی کسی انداختن یا هل دادن تحقیرآمیز او از مصادیق توهین «فعلی» است. برخی از اشارات دست نیز در فرهنگ ما توهین تلقی میشود.
جرم توهین دارای اقسامی است
به گفته خزایی توهین ساده عبارت است از اهانتی که با وجود دارا بودن وصف مجرمانه از هیچ کیفیت مشددهای برخوردار نیست. این جرم در ماده 608 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 پیشبینیشده است که مقرر میدارد: «توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک، چنانچه موجب حد قذف نباشد، به مجازات شلاق تا 74 ضربه و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود».
وی به بیان قسمی دیگر از توهین میپردازد و میگوید: توهین مشدد نیز مواردی است که قانونگذار به دلیل مشخصی، برای مرتکب مجازات بیشتری تعیین کرده است مثل توهین مشدد به اعتبار مقام و شخصیت کسی که مورد اهانت قرار گرفته است.
این وکیل دادگستری به بیان مثالهایی درباره توهین مشدد میپردازد و میگوید: اهانت به حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در ماده 514 این قانون یا توهین به رؤسای سه قوه یا معاونان رییس جمهوری یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات که در ماده 609 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 آمده است، از مصادیق توهین مشدد است. همچنین گاهی توهین به اعتبار نحوه ارتکاب جرم، مشدد میشود مانند ماده 700 قانون فوق که مقرر داشته هر کس با نظم یا نثر به صورت کتبی یا شفاهی کسی را هجو کند یا هجویه منتشر کند به حبس از یک تا شش ماه محکوم میشود. گاه در قوانین مختلف توهین به برخی صاحبان حرفهها و مشاغل خاص جرم شناخته شده است. برای مثال در ماده 20 لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری، برای توهین به وکیل دادگستری در حین انجام وظیفه وکالتی یا به سبب آن مجازات حبس از پانزده روز تا سهماه تعیین شده است.
شرایط تحقق جرم توهین
جرم توهین علاوه بر عنصر قانونی که مورد اشاره قرار گرفت، دارای عنصر مادی و عنصر معنوی است. خزایی با بیان این مطلب میافزاید: عنصر مادی جرم توهین عبارت است از رفتار فیزیکی، شرایط و اوضاع و احوال و نتیجه حاصله. رفتار فیزیکی جرم توهین میتواند به شکل گفتار، کردار، نوشتار و حتی اشارات مختلف دست و چشم و نظایر اینها باشد.
وی تصریح میکند: اعمالی مثل آب دهان ریختن به روی دیگری، انداختن و هل دادن تحقیرآمیز دیگری و برداشتن اهانتآمیز کلاه یا عمامه از روی سر شخص محترمی، عرفا باعث تحقیر است.
وی تاکید میکند: گاهی ترک یک عمل که عرف انتظار انجام آن را از مرتکب دارد، از نظر مردم رفتاری خلاف موازین ادب و اخلاق تلقی میشود اما باید توجه داشت که برای کیفری محسوب شدن توهین، باید فعل مثبتی از مرتکب سر بزند لذا سلام نکردن به شخص واجبالاحترام، توهین محسوب نمیشود.
چه توهینی قابل مجازات است؟
خزایی در پاسخ به این سوال که چه نوع توهینی قابل مجازات است، میگوید: برای اینکه رفتار مرتکب، توهین قابل مجازات محسوب شود، باید شرایط و اوضاع و احوالی را در خود داشته باشد: اول آنکه رفتار موهن باشد. شرط دوم آن است که مخاطب معینی برای توهین وجود داشته باشد بنابراین توهین به خود جرم نیست. شرط سوم هم این است که مخاطب باید شخص حقیقی باشد.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: صرف خشونت گفتار را نمیتوان توهین کیفری محسوب کرد. تشخیص موهن بودن رفتار با «عرف» است و نظر عرف در این مورد باتوجه به عامل زمان و مکان، طبقه اجتماعی و شخصیت مخاطب و نیز موقعیت خاصی که رفتار موردنظر در آن ارتکاب یافته است، مشخص میشود.
وی میافزاید: شخصیت مخاطب در قضاوت عرف، نسبت به موهن محسوب شدن رفتار خاص مؤثر است. برای مثال بیسواد خطاب کردن یک استاد دانشگاه عرفا توهینآمیز است و لیکن اگر به یک کارگر ساده ساختمانی بگویند بیسواد، از لحاظ عرف وهنآور تلقی نمیشود. توهین به گروه کلی بدون تعیین مصادیق جرم محسوب نمیشود.
برای مثال اگر کسی همه کارکنان دولت را به کمکاری و یا رشوهخواری متهم کند مرتکب جرم توهین کیفری نمیشود.
وی با بیان این مطلب اضافه میکند: معین شدن مخاطب توهین، الزاما با آوردن نام نیست، شاید با ذکر ویژگیهای ظاهری یا محل سکونت فرد به وی توهین شود. کسی را نمیتوان به علت توهین علیه دولت یا یک شرکت خصوصی و نظایر این موارد محکوم کرد.
خزایی با بیان اینکه جرم توهین مقید به نتیجه نیست و در واقع یک جرم مطلق است، میگوید: اگر مخاطب روحیه بالایی هم داشته باشد و عملا از توهین ناراحت نشود باز هم جرم توهین، به صرف موهن بودن رفتار مرتکب از نظر عرف، محقق شده است.
در خصوص عنصر روانی هم باید اشاره کرد که جرم توهین یک جرم عمدی است و ارتکاب غیرعمدی آن در حقوق جزا شناختهشده نیست یعنی مرتکب باید در ارتکاب رفتار موهن نسبت به دیگری عمد داشته باشد. بر این اساس، اولا مرتکب باید در ارتکاب عمل خود عامد باشد یعنی در حالت خواب و هیپنوتیزم و مستی نباشد و کلاً بدون اراده مرتکب صورت نگیرد و ثانیاً مرتکب از موهن بودن رفتار خود اطلاع داشته باشد، برای مثال برخی تفاوتهای فرهنگی یا زبانی باعث عدم اطلاع وی نباشد.
تعریف افترا
این استاد دانشگاه با بیان اینکه افترا به معنای دروغ بافتن، بهتان و تهمتزدن است، میگوید: این جرم بسیار قدیمی است بهطوری که مطابق ماده یک مجمعالقوانین حمورابی، کسی که اتهامی به شخص دیگری وارد و وی را به قتل متهم میساخت و نمیتوانست آن اتهام را ثابت کند باید کشته میشد. افترا و نشر اکاذیب از موضوعاتی است که در جوامع و ادیان مختلف از آنها بهعنوان اعمال شیطانی یاد شده است. در قرآن کریم بهتان و افترا از معاصی بزرگ و مخالف با اسلام معرفی شده است.
وی ادامه میدهد: عنصر قانونی جرم افترا در ماده 697 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 آمده است که به موجب آن، هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری را صریحا نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون، آن امر جرم محسوب میشود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت کند جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال و تا 74 ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.
به گفته خزایی، باتوجه به ذکر عبارت «یا به هر وسیله دیگر» میتوان گفت هر وسیلهای مثل چاپ نقاشی یا کاریکاتور، استفاده از رایانه و اینترنت و ارسال پیام کوتاه از طریق تلفن همراه، میتواند موجب تحقق جرم افترا شود. بنا به نظریه مشورتی اداره حقوقی قوهقضاییه، اگر به وسیله اینترنت یا مشابه آن هم جرمی به کسی نسبت داده شود و نسبتدهنده نتواند صحت آن انتساب و اسناد را ثابت کند مشمول ماده 697 قانون مجازات اسلامی خواهد بود. باتوجه به مفهوم ماده فوق میتوان گفت که حتی یک سخنرانی در یک مجمع نیز کفایت میکند. البته باید تعداد حاضران به حدی برسد که عرفاً اطلاق کلمه مجمع به آنها ممکن باشد پس به این ترتیب نمیتوان اظهارات شفاهی کسی در یک مهمانی یا اظهارات تلفنی یک نفر به افراد متعدد را نطق در مجمع دانست.
شرایط تحقق جرم افترا
این وکیل دادگستری شرط نخست تحقق افترا، انتساب جرم به دیگری است. وی در این باره توضیح میدهد: نسبت دادن اعمالی که جرم نیست ولی برخلاف شرع یا شأن یا حتی مستوجب تعقیب اداری یا انتظامی باشد، موجب محکوم شدن مرتکب به اعتبار ماده فوق نمیشود. برای مثال اگر کسی، دیگری را متهم به بیتقوایی، بیعدالتی و نظایر اینها کند، مرتکب افترا نشده است. نکته دیگر این است که قید واژه «کسی» تنها مربوط به اشخاص حقیقی میشود و نمیتوان اشخاص حقوقی را مورد شمول قرار داد. شرط دوم تحقق افترا، صراحت انتساب است یعنی مرتکب باید امری را صریحاً نسبت دهد که مطابق قانون آن امر جرم محسوب میشود. البته لازم نیست که مرتکب مشخصات دقیقی از جرم بیان کند بلکه وقتی به طور صریح بگوید فلانی دزدی کرده یا آدم کشته است، کفایت میکند. بنابراین بکار بردن کلمات و واژههای عامیانه مثل جانی و بزهکار و غیره برای تحقق جرم افترا کافی نیست بلکه ممکن است موجب تحقق جرم توهین شود. نکته دیگر اینکه در تحقق جرم افترا، ابتدایی بودن انتساب جرم ضرورتی ندارد.
بنابراین اگر دو نفر ارتکاب جرمی را به صراحت به هم نسبت دهند، هر دو مفتری محسوب میشوند بدون توجه به اینکه شروع با کدام یک بوده است. شرط سوم ناتوانی مفتری از اثبات صحت اِسناد است. هر گاه مفتری بتواند صحت نظر خود را در مورد ارتکاب جرم از سوی شخص مورد اتهام به اثبات رساند، به عنوان مفتری قابل مجازات نخواهد بود.
تفاوت توهین و افترا
وی در پایان میگوید: تفاوت توهین با افترا آن است که افترا نسبت دادن صریح عمل مجرمانه به غیر و متضمن اسناد و اخبار است اما در توهین، مرتکب قصد انشا و هتک حرمت دارد. پس اگر شخص به قصد انشا و هتک حرمت مثلا به کسی بگوید: «دزد»، مفتری محسوب نمیشود؛ زیرا منظور اسناددهنده توهین و تحقیر طرف اسناد بوده است، نه اینکه در واقع او را به ارتکاب عمل دزدی متهم کند؛ همچنین است دادن نسبتهای کلی و غیرصریح مانند جانی، یا فاسق که فاقد صراحت کافی است و به نوع جرم منتسب اشاره ندارد. الته این اعمال ممکن است از مصادیق توهین محسوب شوند. نکته دیگر، ضرورت جرم بودن عمل انتسابی برای تحقق افتراست. در واقع، برای تحقق افترا، عمل اسناد دادهشده باید فعل یا ترک فعلی باشد که در زمان اسناد در قانون ممنوع بوده و برای آن مجازات تعیین شده باشد، حال آنکه در توهین این گونه نیست.(حمایت)
نویسنده: علی چرخکار
نسبت دادن سخن یا فعل ناحق یا صفت نادرست به دیگری که موجب آبروریزی می شود، گناهی نابخشودنی و یکی از گناهان کبیره زبانی است که در برخی از مصادیق آن جرم نیز تلقی شده و احکام قانونی چون حد و تعزیر بر آن بار می شود. از نظر اسلام هر چند این نسبت دادن برخاسته از اعتقاد فرد باشد، جایز و روا نیست؛ زیرا تا زمانی که چیزی بر اساس ادله محکمه پسند اثبات نشده باشد، بیان هر سخن یا کار نادرست یا صفت ناروا به دیگری، عملی ضد اخلاقی، گناهی نابخشودنی و گاه جرم قانونی است که تبعات حقوقی و کیفری به دنبال دارد.
این نسبت دادن می تواند در قالب و اشکال گوناگونی از جمله تهمت، افترا، بهتان و مانند آن ها انجام گیرد. البته برخی سوء ظن را نیز جزو آن دانسته اند، ولی این بدگمانی تا زمانی که به لفظ در نیاید از مصادیق نسبت دادن نیست، بلکه زمانی که این نسبت ها به زبان و رفتار بیان می شود، به عنوان مصادیق این موضوع در می آید.
واژه تهمت از ریشه «تهم» در لغت به معنای فساد و بوگرفتگی از گندگی است. وقتی به کسی اتهام و تهمت زده می شود یعنی او را به فساد و گندگی نسبت می دهند.
واژه بهتان از «بهت» به معنای امری است که مورد دهشت، تحیر، مفاجات و مبهوتی شخص می شود؛ یعنی وقتی شخص از دیگری سخنی ناروا می شنود مبهوت می شود و در تحیر و دهشت قرار می گیرد به طوری که انتظار شنیدن این سخن ناروا را نداشته است و برای او ناگهانی بوده است. در حقیقت بهتان ناظر به واکنش متهمی است که به او نسبت ناروائی داده شده است.
اما واژه افتراء از ریشه «فری» به معنای خلق چیزی باطل است. در حقیقت باطلی را لباس خلقت پوشاندن را فری و افتراء گویند. پس کسی که افترا می زند، در حقیقت، باطلی را لباس حق می پوشاند و آن را به عنوان مطلب حق و راست و درست به دیگری نسبت می دهد در حالی که این نسبت باطل و این خلقت، باطل و دروغین است. پس می توان گفت که افترا به معنای جعل و ساختن و خلق دروغ و باطل است.
در قرآن، واژه تهمت و اتهام به کار نرفته، ولی واژه «بهت» و «بهتان» چندین بار به کار رفته است. «بهت» به معنای مبهوت شدن در هنگام استدلال و شکست در جدل احسن در آیه 285 سوره بقره در داستان مجادله نمرود با حضرت ابراهیم(ع) آمده است. همچنین بهت، به معنای مبهوت شدن در برابر امری ناگهانی که انتظارش را ندارد، در آیه 40 سوره انبیاء به کار رفته است.
اما «بهتان» به معنای نسبت های ناروا و دروغی که شخص را مبهوت می سازد، در آیاتی از جمله 20 و 112 و 156 سوره نساء و 16 سوره نور و 58 سوره احزاب و 12 سوره ممتحنه آمده است. البته در آیه اخیر بهتان با افترا به کار رفته است، همچنان که در آیه 40 سوره انبیاء برای تبیین شدت ناگهانی بودن عذاب الهی، افزون بر واژه بهت، از واژه «بغته» به معنای ناگهانی استفاده شده تا نشان دهد تا چه اندازه عذاب، ناگهانی و حیرت افزا است به طوری که انسان قدرت هر واکنشی را از دست داده و هرگونه توانی از او سلب می شود.
در قرآن افترا، هم نسبت به انسان ها به کار رفته و هم نسبت به خدا؛ به این معنا که شخصی به خدا و خلق نسبت دروغ و کذب و گفتار و رفتار ناروا را می دهد؛ اما واژه بهتان تنها درباره نسبت های ناروا به انسان ها استعمال شده است.
البته باید توجه داشت که میان غیبت و تهمت تفاوت ماهوی وجود دارد. رسول اکرم(ص) درباره فرق تهمت و غیبت می فرماید: آیا می دانید غیبت چیست؟ عرض کردند: خدا و پیامبر او بهتر می دانند. فرمودند: اینکه از برادرت چیزی بگویی که دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه می گوئیم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه می گویی در او باشد، غیبتش کرده ای و اگر آنچه می گویی در او نباشد، به او تهمت زده ای.[1]
امام صادق(ع) نیز فرموده است: ان من الغیبهًْ ان تقول فی اخیک ما ستره الله علیه، و ان من البهتان ان تقول فی اخیک ما لیس فیه؛ غیبت آن است که در مورد برادرت آنچه را خدا پوشانده بیان کنی و بهتان آن است که آنچه در او نیست را به او نسبت دهی.[2]
البته امام صادق(ع) نسبت به افراد هشدار می دهد و می فرماید: هر کس تو را فریب داد نباید امین بشماری و هر کس را امین یافتی متهم نکن.[3]
آثار زیانبار افترا، تهمت و بهتان
اتهام و افترا به خدا آثاری چون قرار گرفتن در ردیف مجرمان[4]، ذلت و خواری[5]، زیانکاری و تباهی[6]، ظلم و ستم[7]، خشم و غضب الهی[8]، فریفتگی[9]، کفر[10]، گمراهی[11]، محرومیت از رستگاری[12]، محرومیت از هدایت[13] و لعن و نفرین الهی[14] دارد.
اما آثار بهتان و تهمت به انسان ها تبعاتی دارد که در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود.
1. گناه آشکار:
از نظر قرآن دادن هر گونه نسبت ناروا در هر شکل و قالبی بویژه بهتان یک گناه آشکار است.[15]
2. ارتکاب حرام:
از آنجا که نسبت ناروا گناه است، از نظر شرعی حرام بوده و مرتکب آن نیز مرتکب حرام شده است.[16]
3. دروغ:
چنین نسبت های ناروا حتی اگر از نظر گوینده آن درست باشد، به دلیل آنکه اثبات نشده، از مصادیق دروغ بوده و آثار دروغ بر آن بار می شود.
4. ظلم:
از نظر قرآن، نسبت ناروا دادن به ویژه به پیامبر(ص) موجب قرار گرفتن در زمره ستمگران و ظالمان است.[17]
5. بدفرجامی:
کسی که نسبت ناروایی می زند باید بداند که به سرانجام بدی دچار می شود و بدفرجامی پاداش آن است.[18]
6. عذاب اخروی:
نسبت دهنده ناروا گرفتار عذاب اخروی خواهد شد.[19]
7. توبیخ:
کسی که به دیگری بویژه همسرش نسبتی ناروا می دهد از سوی خداوند مورد توبیخ قرار می گیرد.[20]
8. لعن و نفرین:
خداوند کسانی را که نسبت ناروا می دهند لعن و نفرین می کند.[21] در این آیات بیان می شود که این لعن و نفرین الهی دامنگیر تهمت زنان در دنیا و آخرت خواهد شد.
9. جرم و اجرای حدود:
برخی از نسبت های ناروا از نظر حقوقی جرم تلقی می شود و بر نسبت دهنده به عنوان مجرم کیفرهای مشخص شده در قانون از جمله حدودجاری می شود. خداوند در آیه 4 سوریه نور می فرماید که افترا به زن عفیف بدون داشتن شاهد، سبب محکوم شدن به هشتاد تازیانه است.
10. عدم قبولی گواهی:
افترا به زنان عفیف، در پی دارنده عدم پذیرش گواهی و شهادت شخص افترا زننده در محاکم خواهد شد. (نور، آیه 4)
11. فسق:
افترا به زنان عفیف بدون داشتن شاهد، سبب فسق شخص افترا زننده می شود و احکام فاسق بر وی بار می گردد.[22] پیامبر(ص) نیز می فرماید: و اما علامه الفاسق فاربعه: اللهو، و للغو، و العدوان، و البهتان؛ فاسق چهار نشانه دارد: (اشتغال به) لهو، لغو، دشمنی و بهتان.[23]
12. ذوب شدن ایمان:
هر گونه نسبت ناروایی به دیگری به ویژه مؤمنان موجب ذوب شدن ایمان و از دست رفتن آن می شود. امام صادق(ع) می فرماید: هرگاه مؤمن به برادر ]دینی[ خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان می رود، همچنانکه نمک در آب، ذوب می شود.[24]
13. سنگین ترین گناه:
امام صادق(ع) از حکیمی چنین نقل می کند: «البهتان علی البری اثقل من جبال راسیات؛ تهمت زدن به بی گناه از کوههای عظیم نیز سنگین تر است!»[25]
14. حرمت شکنی:
حریم ها با مراعات حقوق یکدیگر در جامعه حفظ می شود. کسی که نسبت ناروا می زند حریم ها و حرمت ها را می شکند و احترامی برای خود و دیگری نمی گذارد. امام صادق(ع) می فرماید: «من اتهم اخاه فی دینه فلا حرمهًْ بینهما، هر کس به برادر دینی خود تهمت زند حرمتی میان آن دو به جا نمی ماند».[26]
15. در تلی از آتش:
کسی که نسبت ناروا می زند باید خود را آماده کند تا در دوزخ بر تلی از آتش بایستد و بسوزد. پیامبر اسلام فرموده است: کسی که به مرد یا زن با ایمان تهمت بزند و یا درباره او چیزی بگوید که در او نیست، خداوند در روز قیامت او را بر تلی از آتش قرار می دهد تا از مسئولیت آنچه گفته است درآید.[27]
16. بدترین مردمان:
پیغمبر اکرم یک وقت در حضور اصحاب فرمود: آیا به شما خبر ندهم که بدترین مردم کیست؟ گفتند: بلی یا رسول الله. فرمود: بدترین مردم آن کسی است که خیر خودش را از دیگران منع می کند و هر چه دارد تنها برای خودش می خواهد. حاضران گمان کردند با این مقدمه دیگر بدتر از این افراد کسی نیست. حضرت فرمود: آیامی خواهید به شما بگویم از این بدتر کیست؟ صنف دیگری را ذکر فرمود. اصحاب گفتند: خیال کردیم بدتر از این گروه دوم دیگر کسی نیست. بعد فرمود: آیا می خواهید از آن بدتر را به شما بگویم کیست؟ گفتند از این بدتر هم مگر هست؟ آنگاه صنف سوم را فرمود: بدتر از این افراد، مردمان بدزبان فحاش تهمت زن و آبروبرند. اینجا دیگر حضرت توقف کرد، یعنی بدتر از اینها دیگر وجود ندارد.[28]
17. بی شرمی:
امام علی(ع) می فرماید: «لاقحه کالبهت؛ هیچ بی شرمی و وقاحتی چون بهتان زدن نیست».[29]
18. بزرگ تر و سنگین ترین جرم:
امیرمؤمنان امام علی(ع) می فرماید: «البهتان علی البری اعظم من السماء؛ بهتان زدن به آدم بی گناه بزرگتر از آسمان است».[30]
19. ابتلا به بدتر از آن:
امام سجاد(ع) می فرماید: «من رمی الناس بما فیهم رموه بما لیس فیه؛ هر کس به مردم عیبی را نسبت دهد که دارند، مردم به او عیبی را که ندارد نسبت دهند».[31]
20. بدترین همنشین:
پیامبر خدا(ص) می فرماید: «اولی الناس بالتهمهْ من جالس اهل التهمهًْ؛ سزاوارترین مردم به تهمت کسی است که با متهمان و افراد مظنون همنشینی کند».[32]
21. گرفتار چرک های دوزخیان:
امام صادق(ع) فرموده است: هرکس به مرد یا زن مؤمن بهتان زند خداوند در روز رستاخیز او رادر طینت خبال نگه دارد تا حرف خود را پس گیرد. (ابن ابی یعفور می گوید) عرض کردم: طینت خبال چیست؟ حضرت فرمود: چرک و زردابه ای است که از شرمگاه زنان فاحشه بیرون می آید.[33]
22. نشانه بی ایمانی:
برای هر چیزی نشانه ای است، امور باطنی نشانه هایی دارد، نشانه ایمان ترک تهمت و نشانه بی ایمانی گرفتاری به تهمت است. امام علی(ع) فرموده است: المؤمن لا یغش اخاه، و لا یخونه، و لا یخذله، و لا یتهمه؛ مؤمن با برادر مؤمنش فریبکاری نمی کند و به او خیانت نمی ورزد و او را خوار نمی سازد و به او تهمت نمی زند.[34]
مصادیقی از افتراها در قرآن
در آیات قرآن مصادیقی از افتراهای حیرت انگیز بیان شده است. از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. انتساب فرزند نامشروع به شوهر:
انتساب فرزندان نامشروع یا مشکوک به شوهر، از جانب زن، افترایی حیرت آور است که باید زنان از آن اجتناب کنند.[35]
2. انتساب گناه خود به دیگری:
انتساب گناهان خود به دیگران از افتراهای دیگر است که در آیاتی از جمله 112 سوره نساء به آن اشاره شده است.
3. انتساب گناه ناکرده به مؤمن:
اذیت و آزار افراد با ایمان با انتساب گناهان ناکرده به آنان، از افتراهای شگفت انگیز است.[36]
4. نسبت بی عفتی به زنان:
نسبت بی عفتی به زنان به هدف تصاحب مهریه آنها، از افتراهای بهت آور است.[37] نسبت بی عفتی به حضرت مریم(س) که زنی پاکدامن بود از مصادیق چنین افتراهایی است.[38] چنانکه نسبت بی عفتی به همسران پیامبر(ص) در آیات 11 و 16 سوره نور به عنوان افتراهای تعجب برانگیز مطرح شده است.
پینوشتها:
[1] مجموعه ورام ج1، ص 118
[2] بحار الانوار، ج 2، ص 248
[3] قرب الاسناد، ص 35
[4] یونس، آیه17
[5] اعراف، آیه 53؛ انعام، آیه 140
[6] اعراف، آیه 53؛ انعام، آیه 140
[7] آل عمران، آیه 194؛ انعام، آیه 21
[8] اعراف، آیه 152
[9] آل عمران، آیه 24
[10] مائده، آیات 72 و 73؛ اعراف، آیه 37
[11] انعام، آیات 140 و 144
[12] انعام، آیه 21؛ یونس، آیه 17
[13] انعام، آیات 140 و 144، صف، آیه 7
[14] مائده، آیه 64؛ توبه، آیه 30
[15] نساء، آیه 20
[16] نحل، آیه 116)
[17] یونس، آیات 38 و 39
[18] یونس، آیات 38 و 39
[19] نحل، آیات 24 و 27؛ نور، آیه 23
[20] نساء، آیه 20
[21] نور، ایات 6 و 7
[22] نور، آیه 4
[23] بحارالانوار، ج 1، ص 120
[24] کافی، ط،الاسلامیه، ج 2، ص 361، ح 1
[25] میزان الحکمه؛ ج 2؛ ص 632
[26] کافی، ج 2، ص 361
[27] عیون الاخبار الرضا- ج2، ص 33؛ بحارالانوار، ج 75، ص 194
[28] همان
[29] غرر الحکم، ح 4438
[30] بحارالانوار، ج 78، ص 31
[31] بحار الانوار، ج 78، ص 160
[32] امالی شیخ صدوق، ص 28
[33] معانی الاخبار، ص 164
[34] الخصال، ج 2، ص 622؛ بحار الانوار، ج 2، ص 143
[35] ممتحنه، آیه 12
[36] احزاب، آیه 58
[37] نساء، آیه 20
[38] نساء، آیه 156
منبع: کیهان
گفتاری از دکتر سید علی خزایی
توهین در لغت به معنای خوار کردن و سبک داشتن است و در اصطلاح عبارت است از هر گونه رفتاری، اعم از قول، فعل، کتابت و اشاره که بهگونهای موجب وهن حیثیت مخاطب در نظر افراد متعارف و معمولی جامعه شود. درباره این موضوع کفتاری از دکتر سید علی خزایی، حقوقدان، استاد دانشگاه تهران و وکیل پایه یک دادگستری در ادامه میآید.
اگر کسی دیگری را با کلماتی مخاطب قرار دهد که موجب تحقیر او شود، در حالی که مخاطب مستحق و سزاوار این الفاظ و القاب نباشد به آن «توهین» گویند.
اگر توهین با الفاظ تحقق یابد آن را فحش، دشنام و ناسزا نیز مینامند که عبارت است از هر گونه سخن زشت و رکیک و مستهجن. آب دهان بر روی کسی انداختن یا هل دادن تحقیرآمیز او از مصادیق توهین «فعلی» است. برخی از اشارات دست نیز در فرهنگ ما توهین تلقی میشود.
جرم توهین دارای اقسامی است
توهین ساده عبارت است از اهانتی که با وجود دارا بودن وصف مجرمانه از هیچ کیفیت مشددهای برخوردار نیست. این جرم در ماده 608 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 پیشبینیشده است که مقرر میدارد: «توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک، چنانچه موجب حد قذف نباشد، به مجازات شلاق تا 74 ضربه و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی خواهد بود».
توهین مشدد نیز مواردی است که قانونگذار به دلیل مشخصی، برای مرتکب مجازات بیشتری تعیین کرده است مثل توهین مشدد به اعتبار مقام و شخصیت کسی که مورد اهانت قرار گرفته است.
اهانت به حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری در ماده 514 این قانون یا توهین به رؤسای سه قوه یا معاونان رییس جمهوری یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات که در ماده 609 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 آمده است، از مصادیق توهین مشدد است.
همچنین گاهی توهین به اعتبار نحوه ارتکاب جرم، مشدد میشود مانند ماده 700 قانون فوق که مقرر داشته هر کس با نظم یا نثر به صورت کتبی یا شفاهی کسی را هجو کند یا هجویه منتشر کند به حبس از یک تا شش ماه محکوم میشود. گاه در قوانین مختلف توهین به برخی صاحبان حرفهها و مشاغل خاص جرم شناخته شده است. برای مثال در ماده 20 لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری، برای توهین به وکیل دادگستری در حین انجام وظیفه وکالتی یا به سبب آن مجازات حبس از پانزده روز تا سهماه تعیین شده است.
شرایط تحقق جرم توهین
جرم توهین علاوه بر عنصر قانونی که مورد اشاره قرار گرفت، دارای عنصر مادی و عنصر معنوی است. عنصر مادی جرم توهین عبارت است از رفتار فیزیکی، شرایط و اوضاع و احوال و نتیجه حاصله. رفتار فیزیکی جرم توهین میتواند به شکل گفتار، کردار، نوشتار و حتی اشارات مختلف دست و چشم و نظایر اینها باشد.
اعمالی مثل آب دهان ریختن به روی دیگری، انداختن و هل دادن تحقیرآمیز دیگری و برداشتن اهانتآمیز کلاه یا عمامه از روی سر شخص محترمی، عرفا باعث تحقیر است.
گاهی ترک یک عمل که عرف انتظار انجام آن را از مرتکب دارد، از نظر مردم رفتاری خلاف موازین ادب و اخلاق تلقی میشود اما باید توجه داشت که برای کیفری محسوب شدن توهین، باید فعل مثبتی از مرتکب سر بزند لذا سلام نکردن به شخص واجبالاحترام، توهین محسوب نمیشود.
چه توهینی قابل مجازات است؟
در پاسخ به این سوال که چه نوع توهینی قابل مجازات است، باید گفت: برای اینکه رفتار مرتکب، توهین قابل مجازات محسوب شود، باید شرایط و اوضاع و احوالی را در خود داشته باشد: اول آنکه رفتار موهن باشد. شرط دوم آن است که مخاطب معینی برای توهین وجود داشته باشد بنابراین توهین به خود جرم نیست. شرط سوم هم این است که مخاطب باید شخص حقیقی باشد.
صرف خشونت گفتار را نمیتوان توهین کیفری محسوب کرد. تشخیص موهن بودن رفتار با «عرف» است و نظر عرف در این مورد باتوجه به عامل زمان و مکان، طبقه اجتماعی و شخصیت مخاطب و نیز موقعیت خاصی که رفتار موردنظر در آن ارتکاب یافته است، مشخص میشود.
شخصیت مخاطب در قضاوت عرف، نسبت به موهن محسوب شدن رفتار خاص مؤثر است. برای مثال بیسواد خطاب کردن یک استاد دانشگاه عرفا توهینآمیز است و لیکن اگر به یک کارگر ساده ساختمانی بگویند بیسواد، از لحاظ عرف وهنآور تلقی نمیشود. توهین به گروه کلی بدون تعیین مصادیق جرم محسوب نمیشود. برای مثال اگر کسی همه کارکنان دولت را به کمکاری و یا رشوهخواری متهم کند مرتکب جرم توهین کیفری نمیشود.
معین شدن مخاطب توهین، الزاما با آوردن نام نیست، شاید با ذکر ویژگیهای ظاهری یا محل سکونت فرد به وی توهین شود. کسی را نمیتوان به علت توهین علیه دولت یا یک شرکت خصوصی و نظایر این موارد محکوم کرد.
جرم توهین مقید به نتیجه نیست و در واقع یک جرم مطلق است. اگر مخاطب روحیه بالایی هم داشته باشد و عملا از توهین ناراحت نشود باز هم جرم توهین، به صرف موهن بودن رفتار مرتکب از نظر عرف، محقق شده است.
در خصوص عنصر روانی هم باید اشاره کرد که جرم توهین یک جرم عمدی است و ارتکاب غیرعمدی آن در حقوق جزا شناختهشده نیست یعنی مرتکب باید در ارتکاب رفتار موهن نسبت به دیگری عمد داشته باشد. بر این اساس، اولا مرتکب باید در ارتکاب عمل خود عامد باشد یعنی در حالت خواب و هیپنوتیزم و مستی نباشد و کلاً بدون اراده مرتکب صورت نگیرد و ثانیاً مرتکب از موهن بودن رفتار خود اطلاع داشته باشد، برای مثال برخی تفاوتهای فرهنگی یا زبانی باعث عدم اطلاع وی نباشد.
تعریف افترا
افترا به معنای دروغ بافتن، بهتان و تهمتزدن است. این جرم بسیار قدیمی است بهطوری که مطابق ماده یک مجمعالقوانین حمورابی، کسی که اتهامی به شخص دیگری وارد و وی را به قتل متهم میساخت و نمیتوانست آن اتهام را ثابت کند باید کشته میشد. افترا و نشر اکاذیب از موضوعاتی است که در جوامع و ادیان مختلف از آنها بهعنوان اعمال شیطانی یاد شده است. در قرآن کریم بهتان و افترا از معاصی بزرگ و مخالف با اسلام معرفی شده است.
عنصر قانونی جرم افترا در ماده 697 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 آمده است که به موجب آن، هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری را صریحا نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون، آن امر جرم محسوب میشود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت کند جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال و تا 74 ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.
باتوجه به ذکر عبارت «یا به هر وسیله دیگر» میتوان گفت هر وسیلهای مثل چاپ نقاشی یا کاریکاتور، استفاده از رایانه و اینترنت و ارسال پیام کوتاه از طریق تلفن همراه، میتواند موجب تحقق جرم افترا شود. بنا به نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه قضاییه، اگر به وسیله اینترنت یا مشابه آن هم جرمی به کسی نسبت داده شود و نسبتدهنده نتواند صحت آن انتساب و اسناد را ثابت کند مشمول ماده 697 قانون مجازات اسلامی خواهد بود. باتوجه به مفهوم ماده فوق میتوان گفت که حتی یک سخنرانی در یک مجمع نیز کفایت میکند. البته باید تعداد حاضران به حدی برسد که عرفاً اطلاق کلمه مجمع به آنها ممکن باشد پس به این ترتیب نمیتوان اظهارات شفاهی کسی در یک مهمانی یا اظهارات تلفنی یک نفر به افراد متعدد را نطق در مجمع دانست.
شرایط تحقق جرم افترا
شرط نخست تحقق افترا، انتساب جرم به دیگری است. نسبت دادن اعمالی که جرم نیست ولی برخلاف شرع یا شأن یا حتی مستوجب تعقیب اداری یا انتظامی باشد، موجب محکوم شدن مرتکب به اعتبار ماده فوق نمیشود. برای مثال اگر کسی، دیگری را متهم به بیتقوایی، بیعدالتی و نظایر اینها کند، مرتکب افترا نشده است. نکته دیگر این است که قید واژه «کسی» تنها مربوط به اشخاص حقیقی میشود و نمیتوان اشخاص حقوقی را مورد شمول قرار داد.
شرط دوم تحقق افترا، صراحت انتساب است یعنی مرتکب باید امری را صریحاً نسبت دهد که مطابق قانون آن امر جرم محسوب میشود. البته لازم نیست که مرتکب مشخصات دقیقی از جرم بیان کند بلکه وقتی به طور صریح بگوید فلانی دزدی کرده یا آدم کشته است، کفایت میکند. بنابراین بکار بردن کلمات و واژههای عامیانه مثل جانی و بزهکار و غیره برای تحقق جرم افترا کافی نیست بلکه ممکن است موجب تحقق جرم توهین شود. نکته دیگر اینکه در تحقق جرم افترا، ابتدایی بودن انتساب جرم ضرورتی ندارد.
بنابراین اگر دو نفر ارتکاب جرمی را به صراحت به هم نسبت دهند، هر دو مفتری محسوب میشوند بدون توجه به اینکه شروع با کدام یک بوده است. شرط سوم ناتوانی مفتری از اثبات صحت اِسناد است. هر گاه مفتری بتواند صحت نظر خود را در مورد ارتکاب جرم از سوی شخص مورد اتهام به اثبات رساند، به عنوان مفتری قابل مجازات نخواهد بود.
تفاوت توهین و افترا
تفاوت توهین با افترا آن است که افترا نسبت دادن صریح عمل مجرمانه به غیر و متضمن اسناد و اخبار است اما در توهین، مرتکب قصد انشا و هتک حرمت دارد. پس اگر شخص به قصد انشا و هتک حرمت مثلا به کسى بگوید: «دزد»، مفتری محسوب نمىشود؛ زیرا منظور اسناددهنده توهین و تحقیر طرف اسناد بوده است، نه اینکه در واقع او را به ارتکاب عمل دزدی متهم کند؛ همچنین است دادن نسبتهای کلى و غیرصریح مانند جانى، یا فاسق که فاقد صراحت کافى است و به نوع جرم منتسب اشاره ندارد. الته این اعمال ممکن است از مصادیق توهین محسوب شوند. نکته دیگر، ضرورت جرم بودن عمل انتسابى برای تحقق افتراست. در واقع، برای تحقق افترا، عمل اسناد دادهشده باید فعل یا ترک فعلى باشد که در زمان اسناد در قانون ممنوع بوده و برای آن مجازات تعیین شده باشد، حال آنکه در توهین این گونه نیست.
منبع: yjc.ir
نویسنده : یاسر میرزاجعفری*
آنچه در آستانه انتخابات تحت عنوان اخلاق انتخاباتی از آن یاد میشود، مجموعهای از باید ها و نبایدهای قانونی و اخلاقی است که فرد نماینده و نیز طرفدارانان وی، ملزم و ملتزم به رعایت آن خواهند بود. چه اینکه زمانی نمایندهای با هدف خدمت به مردم قدم در راه مینماید، میبایست الگویی اخلاقی و مناسب برای دیگران باشد، در غیراینصورت قانون با چنین افرادی قاطعانه بر خورد خواهد کرد.
از جمله بایدها و نباید های قانونی که نمایندگان شرکت کننده در انتخابات می بایست نسبت بدان پایبند باشند عدم بیان صحبت ها و تهمت هایی به رقیبان خود به منظور جمع آوری آرای بیشتر می باشد. این در حالی است که در این دوران بیش از هر زمان دیگر شاهد بی اخلاقی و بی قانونی در این حوزه ها می باشیم. چه اینکه تهمت و افترا به عنوان ابزاری به منظور تخریب رقبا و کسب وجهه و رای بیشتر برای افراد، در دست سوءاستفاده کنندگان قرار خواهد گرفت.
این در حالی است که این اشخاص هدف از تهمت زدن و تخریب رقبای خود را، مصلحت مردم و روشن نمودن آنها بیان می دارند، در حالیکه اگر چنین باشد پس چرا این اشخاص این موارد را در آستانه انتخابات بیان می دارند. از همین روی و به منظور جلوگیری و مقابله نمودن با این دست اقدامات و بی اخلاقی های موجود به منظور به دست آوردن کرسی و قدرت بیشتر به بیان موضع قانونگذار در این موارد خواهیم پرداخت.
قانونگذار در ماده 697 از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی بیان می دارد:
هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر، به کسی امری را صریحاً نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال حبس و تا هفتاد و چهار ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.
تبصره_ در مواردی که نشر آن امر اشاعه فحشا محسوب گردد هرچند بتواند صحت اسناد را ثابت نماید مرتکب به مجازات مذکور محکوم خواهد شد.
در خصوص این ماده نکاتی را به اختصار بیان مینماییم:
1. تهمت و افترا از جمله جرایمی است که به حیثیت و آبروی افراد لطمه وارد می نماید.
2. این جرم زمانی تحقق می یابد که فردی به دیگری موضوعی را که مطابق قانون جرم محسوب می گردد را نسبت دهد. به عبارتی دیگر عمل انتسابی می بایست در زمان انتساب جرم باشد.
3. جرم افترا فقط نسبت به اشخاص حقیقی امکان پذیر می باشد، بنابراین شامل اشخاص حقوقی نمی گردد.
4. برای تحقق یافتن جرم افترا حتماً لازم نیست که فرد موضوعی که جرم می باشد را از طریق جراید یا اوراق چاپی یا خطی به دیگری نسبت دهد، بلکه به هر وسیله ای که فرد جرمی را خلاف واقع به دیگری نسبت دهد جرم افترا محقق خواهد شد.
5. چنانچه فردی انجام موضوعی را که از نظر قانون جرم محسوب نمی شود را به فردی نسبت دهد، افترا محسوب نخواهد گردید.
6. برای تحقق جرم افترا بایستی فرد نسبت دهنده قصد نسبت دادن امر مجرمانه را داشته باشد. به عبارتی دیگر انتساب امر مجرمانه باید صریح و واضح باشد. پس اگر کسی با قصد مزاح و شوخی امری جزایی را به کسی نسبت دهد، عمل وی افترا نخواهد بود.
7. همانطور که بیان داشتیم جرم افترا زمانی تحقق می یابد که دیگری موضوعی را که مطابق قانون جرم محسوب می گردد را به دیگری نسبت دهد و نیز نتواند صحت آنچه نسبت داده را اثبات نماید. بنابراین اگر توانست صحت مطالب نسبت داده شده را ثابت کند یا خود منتسب الیه به موضوع اقرار یا آنرا تایید نماید یا مرجع قضایی کشف کرد که اسناد (به کسر الف)، صحت دارد جرم افترا منتفی و حکم برائت صادر می گردد.
8. اینکه هرگاه کسی شکایتی از دیگری نمود، به عبارتی دیگر عنوان مجرمانه ای را به دیگری نسبت داد، اما نتواند صحت اتهام وارده را اثبات نماید، مجوز این امر نخواهد بود که وی را تحت عنوان مفتری تحت تعقیب و مجازات قرار داد. چه اینکه دراینصورت در صورت عجز از اثبات اتهام توسط شاکی، باید بیان داشت که متهم خواهد توانست شکایت افترا مطرح نماید. در حالیکه چنین نظری صحیح نمی باشد زیرا زمانی فرد مفتری محسوب می گردد که علاوه بر آنکه لازم است بداند که عمل انتسابی از طرف وی جرم است، قصد افترا و سوء نیت نیز باید داشته باشد. در غیر اینصورت باید بیان داشت که در پشت هر شکایتی که مطرح می شود، در صورت عدم ثبوت اتهام انتسابی، طرف مقابل می تواند از شاکی شکایت افترا مطرح نماید، که این نظر خلاف قانون و مصلحت می باشد.
*حقوقدان
منبع: mizanonline.ir
افترا در اصطلاح حقوقی عبارت است از اینکه فردی جرمی را به دیگری نسبت دهد؛ بدون آن که قادر به اثبات آن باشد. درحقیقت افترا فعلی تهمتی است که تهمتزننده برای متهم کردن افراد، وسایل و ادوات جرم را به نوعی به شخص منتسب کند یا در منزل یا در جیب یا در وسایلی که مربوط به آن شخص است، قرار دهد. ماده 697 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی در این زمینه میگوید: «هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری را صریحا نسبت دهد یا آنها را منتشر کند که مطابق قانون آن امر جرم محسوب میشود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت کند، جز در مواردی که موجب حد است، به یک ماه تا یک سال حبس و تا 74 ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.»همچنین بر اساس ماده 699 این قانون، «هرکس عالما عامدا به قصد متهم کردن دیگری آلات و ادوات جرم یا اشیایی را که یافت شدن آن در تصرف یک نفر موجب اتهام او میشود، بدون اطلاع آن شخص در منزل یا محل کسب یا جیب یا اشیایی که متعلق به او است، بگذارد یا مخفی کند یا به نحوی متعلق به اوقلمداد کند و در اثر این عمل شخص مزبور تعقیب شود، پس از صدور قرار منع تعقیب یا اعلام برائت قطعی آن شخص، مرتکب به حبس از 6 ماه تا سه سال یا تا 74 ضربه شلاق محکوم میشود.»ملاک مجرم تلقی شدن مفتری (افترا دهنده)، ارتکاب جرم به شکل عالمانه و عامدانه است؛ به این معنا که مفتری به جرم بودن آنچه نسبت میدهد، علم داشته باشد و عمدا عمل افترا را انجام دهد.
انواع افترا
افترا به دو نوع افترای قولی و افترای فعلی تقسیم میشود.
افترای قولی، نسبت دادن جرمی به دیگران به صورت لفظی یا از طریق رسانهها یا اوراق چاپی یا نطق در مجامع است.
افترای فعلی نیز وقتی صورت میگیرد که مفتری به قصد متهم کردن افراد، آلات و ادوات جرم را در منزل، جیب یا محل کار شخص قرار دهد؛ بهگونهای که وجود آن آلات و ادوات موجبات تعقیب جزایی فرد را فراهم کند.
انتشار، از شرایط تحقق افترا
نکته قابل توجه در جرم افترا، انتشار آن است. در واقع اگر کسی متنی حاوی انتساب جرمی به دیگران را تهیه کند و نزد خود نگه دارد یا مانع انتشار آن شود، مرتکب جرم افترا نشده است.
نکته قابل توجه دیگر در جرم افترا این است که افترا وقتی حادث میشود که مفتری، جرمی را به کسی صریحا نسبت دهد. در حقیقت عمل مورد انتساب باید بر طبق قوانین حدود، قصاص، دیات و تعزیرات، جرم تلقی شود.
بنابراین نسبت دادن اعمالی خلاف یا ناهنجار که جرمانگاری نشده باشد، افترا تلقی نمیشود مانند بینظم، بیانضباط، بیحیا و... . از آنجایی که این موارد جرمانگاری نشده است، مصداق جرم افترا تلقی نمیشود.
چنانچه جرم افترا اثبات شود و در واقع مفتری نتواند نسبت دادهشده را اثبات کند، قانون برای مفتری کیفر پیشبینی کرده است.
مواد 697 و 699 قانون مجازات اسلامی در افترای قولی ـ به جز در موارد تهمتهای ناموسی که موجب حد است - برای مفتری حبس از یک ماه تا یک سال یا تا 74 ضربه شلاق پیشبینی کرده است. کیفر افترای فعلی نیز حبس از 6 ماه تا 3 سال یا تا 74 ضربه شلاق است.
ارکان و اجزای قانونی افترا
1- مفتری جرمی را به صورت صریح و واضح به دیگری نسبت دهد.
2- آن جرم امری پوچ و واهی بوده، یعنی ساخته تخیلات ذهن شاکی باشد.
3- مفتری با انگیزه ضرر زدن و هتک حیثیت آن جرم را به غیر نسبت دهد.
4- نسبتدهنده (شاکی) نتواند درستی موضوعی را که به دیگری نسبت داده است، در مرجع قضایی صلاحیتدار به اثبات برساند.
قابل ذکر است اگر کسی از روی عصبانیت و ناراحتی به دیگری بگوید «دزد» یا «کلاهبردار» موضوع توهین است؛ نه افترا.
در توضیح این مطلب، مثالی را میتوان مطرح کرد: شخص الف مدعی است که آقای ب اتومبیلش را سرقت کرده و پرونده امر پس از بررسیهای معموله قضایی با صدور قرار منع پیگرد یا حکم برائت قطعی مختومه شده است. آیا در این قضیه شاکی به عنوان مفتری قابل تعقیب کیفری است؟ در این مثال چند حالت ممکن است اتفاق بیفتد:
1- شاکی واقعاً اتومبیلی داشته که ثابت شده قطعاً به سرقت رفته و صاحب مال با دلایل یا توضیحاتی که پیش خود داشته، به این نتیجه رسیده که شخص»ب» آن را سرقت کرده است و این امر در دادگاه هم به اثبات میرسد که در اینجا شاکی مفتری به حساب نمیآید.
2- ممکن است اتومبیل شاکی واقعاً سرقت شده باشد اما شخص «ب» آن را سرقت نکرده بلکه دیگری آن را سرقت کرده است. در این صورت نیز شاکی به دلیل اینکه گریز و چارهای جز اعلام شکایت نداشته و قصد وی دادخواهی بوده و نه چیز دیگر، در اینجا نیز مفتری تلقی نمیشود.
3- ممکن است اتومبیل شاکی سرقت نشده یا اساساً اتومبیلی نداشته که به سرقت رفته باشد اما وی جرم سرقت مذکور را به دیگری نسبت میدهد و شکایت وی مردود اعلام میشود. در این مورد وی به عنوان مفتری قابل تعقیب کیفری است. زیرا شاکی در این موضوع به قصد اضرار به دیگری و برخلاف واقع و به انگیزه هتک حیثیت دیگری اعلام شکایت کرده و قصد وی تظلم و دادخواهی نبوده است.
زیرا وقتی شاکی یا نسبتدهنده جرم، موضوع و اهرمی از پیش خود ساخته را که اساساً و در حقیقت آن واقعه رخ نداده است، از روی عمد، به دروغ و برای زیان دیگری و با علم و اطلاع به کذب بودن آن همچنین با سوء نیت خاص به دیگری نسبت میدهد، مفتری محسوب میشود.
بدیهی است که اگر شاکی بر اثر یک اشتباه قابل چشمپوشی امری را به دیگری نسبت دهد و به گمان اینکه آنچه را که مینویسد یا میگوید، در طبیعت نیز اتفاق افتاده و صحیح است، مسئول نخواهد بود.
شرایط تحقق افترا
با دقت در ماده 697 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی میتوان به این نتیجه رسید که برای تحقق جرم افترا وجود سه شرط ضروری است:
انتساب جرم به دیگری
این ماده به طور کلی از انتساب جرم به دیگری، یعنی نسبت دادن اعمالی که جرم نبوده، سخن گفته است؛ این در حالی است که انتساب اعمالی که برخلاف شرع یا شأن یا حتی مستوجب تعقیب اداری یا انتظامی باشد، موجب محکوم شدن مرتکب به اعتبار ماده فوق نخواهد بود.نکته دیگر اینکه قید واژه «کسی» تنها مربوط به اشخاص حقیقی میشود و نمیتوان اشخاص حقوقی را مورد شمول قرار داد.
صراحت انتساب
این مورد بدین معنا است که مرتکب باید امری را صریحاً نسبت دهد که مطابق قانون آن امر جرم محسوب میشود. لازم نیست که مرتکب مشخصات دقیقی از جرم بیان کند بلکه وقتی به طور صریح بگوید «فلانی دزدی کرده یا مرتکب قتل شده است» کفایت میکند. اما به کار بردن کلمات و واژههای عامی از قبیل جانی، بزهکار و غیره برای تحقق جرم افترا کافی نیست بلکه ممکن است موجب تحقق جرم توهین شود.
ناتوانی مفتری از اثبات صحت اِسناد
هر گاه مفتری بتواند صحت نظر خود را در مورد ارتکاب جرم از سوی شخص مورد اتهام به اثبات رساند، وی به عنوان مفتری قابل مجازات نخواهد بود.
عنصر روانی افترا
برای تحقق جرم افترای عملی باید سوء نیت وجود داشته باشد و مرتکب با توجه به ماده 699 عمل خود را عالماً عامداً به قصد متهم کردن دیگری انجام دهد.
این تصریح دارای چند نکته است:
1- مرتکب در انجام کار خود عامد و قاصد باشد و تحت تأثیر مشروبات الکلی، بیهوشی و مواردی از این قبیل قرار نگرفته باشد.
2- با توجه به اینکه قید عالماً آورده شده است، مرتکب باید از ماهیت اتهامآور اشیا و ادوات و ... آگاه باشد.
3- مرتکب باید دارای سوء نیت خاص بوده، یعنی قصد وی متهم کردن دیگری باشد.
منبع: پورتال سازمان قضایی نیروهای مسلج
نویسنده : یاسر میرزاجعفری*
آنچه در آستانه انتخابات تحت عنوان اخلاق انتخاباتی از آن یاد میشود، مجموعهای از باید ها و نبایدهای قانونی و اخلاقی است که فرد نماینده و نیز طرفدارانان وی، ملزم و ملتزم به رعایت آن خواهند بود. چه اینکه زمانی نمایندهای با هدف خدمت به مردم قدم در راه مینماید، میبایست الگویی اخلاقی و مناسب برای دیگران باشد، در غیراینصورت قانون با چنین افرادی قاطعانه بر خورد خواهد کرد.
از جمله بایدها و نباید های قانونی که نمایندگان شرکت کننده در انتخابات می بایست نسبت بدان پایبند باشند عدم بیان صحبت ها و تهمت هایی به رقیبان خود به منظور جمع آوری آرای بیشتر می باشد. این در حالی است که در این دوران بیش از هر زمان دیگر شاهد بی اخلاقی و بی قانونی در این حوزه ها می باشیم. چه اینکه تهمت و افترا به عنوان ابزاری به منظور تخریب رقبا و کسب وجهه و رای بیشتر برای افراد، در دست سوءاستفاده کنندگان قرار خواهد گرفت.
این در حالی است که این اشخاص هدف از تهمت زدن و تخریب رقبای خود را، مصلحت مردم و روشن نمودن آنها بیان می دارند، در حالیکه اگر چنین باشد پس چرا این اشخاص این موارد را در آستانه انتخابات بیان می دارند. از همین روی و به منظور جلوگیری و مقابله نمودن با این دست اقدامات و بی اخلاقی های موجود به منظور به دست آوردن کرسی و قدرت بیشتر به بیان موضع قانونگذار در این موارد خواهیم پرداخت.
قانونگذار در ماده 697 از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی بیان می دارد:
هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جراید یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر، به کسی امری را صریحاً نسبت دهد یا آنها را منتشر نماید که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید جز در مواردی که موجب حد است به یک ماه تا یک سال حبس و تا هفتاد و چهار ضربه شلاق یا یکی از آنها حسب مورد محکوم خواهد شد.
تبصره_ در مواردی که نشر آن امر اشاعه فحشا محسوب گردد هرچند بتواند صحت اسناد را ثابت نماید مرتکب به مجازات مذکور محکوم خواهد شد.
در خصوص این ماده نکاتی را به اختصار بیان مینماییم:
1. تهمت و افترا از جمله جرایمی است که به حیثیت و آبروی افراد لطمه وارد می نماید.
2. این جرم زمانی تحقق می یابد که فردی به دیگری موضوعی را که مطابق قانون جرم محسوب می گردد را نسبت دهد. به عبارتی دیگر عمل انتسابی می بایست در زمان انتساب جرم باشد.
3. جرم افترا فقط نسبت به اشخاص حقیقی امکان پذیر می باشد، بنابراین شامل اشخاص حقوقی نمی گردد.
4. برای تحقق یافتن جرم افترا حتماً لازم نیست که فرد موضوعی که جرم می باشد را از طریق جراید یا اوراق چاپی یا خطی به دیگری نسبت دهد، بلکه به هر وسیله ای که فرد جرمی را خلاف واقع به دیگری نسبت دهد جرم افترا محقق خواهد شد.
5. چنانچه فردی انجام موضوعی را که از نظر قانون جرم محسوب نمی شود را به فردی نسبت دهد، افترا محسوب نخواهد گردید.
6. برای تحقق جرم افترا بایستی فرد نسبت دهنده قصد نسبت دادن امر مجرمانه را داشته باشد. به عبارتی دیگر انتساب امر مجرمانه باید صریح و واضح باشد. پس اگر کسی با قصد مزاح و شوخی امری جزایی را به کسی نسبت دهد، عمل وی افترا نخواهد بود.
7. همانطور که بیان داشتیم جرم افترا زمانی تحقق می یابد که دیگری موضوعی را که مطابق قانون جرم محسوب می گردد را به دیگری نسبت دهد و نیز نتواند صحت آنچه نسبت داده را اثبات نماید. بنابراین اگر توانست صحت مطالب نسبت داده شده را ثابت کند یا خود منتسب الیه به موضوع اقرار یا آنرا تایید نماید یا مرجع قضایی کشف کرد که اسناد (به کسر الف)، صحت دارد جرم افترا منتفی و حکم برائت صادر می گردد.
8. اینکه هرگاه کسی شکایتی از دیگری نمود، به عبارتی دیگر عنوان مجرمانه ای را به دیگری نسبت داد، اما نتواند صحت اتهام وارده را اثبات نماید، مجوز این امر نخواهد بود که وی را تحت عنوان مفتری تحت تعقیب و مجازات قرار داد. چه اینکه دراینصورت در صورت عجز از اثبات اتهام توسط شاکی، باید بیان داشت که متهم خواهد توانست شکایت افترا مطرح نماید. در حالیکه چنین نظری صحیح نمی باشد زیرا زمانی فرد مفتری محسوب می گردد که علاوه بر آنکه لازم است بداند که عمل انتسابی از طرف وی جرم است، قصد افترا و سوء نیت نیز باید داشته باشد. در غیر اینصورت باید بیان داشت که در پشت هر شکایتی که مطرح می شود، در صورت عدم ثبوت اتهام انتسابی، طرف مقابل می تواند از شاکی شکایت افترا مطرح نماید، که این نظر خلاف قانون و مصلحت می باشد.
*حقوقدان
منبع: mizanonline.ir