مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

بررسی فحش خوردن افراد عاشق

[ad_1]

بامداد – فیلم های دهه هفتاد خودمان را یادتان هست؟ ادبیات عاشقانه آن روزها پرشده بود از جملاتی مثل «دوستت دارم روانی» و «عاشقتم دیوونه». شاید این روزها چنین جملات عاشقانه ای عجیب و حتی خنده دار به نظر برسند اما محققان می گویند رابطه ای که پایه هایش روی توهین کردن به دیگری و از بین بردن عزت نفسش ساخته شده، نمی تواند به سرانجام خوشی برسد. فحش خوردن افراد عاشق را بررسی می کنیم.

به گزارش بامداد به نقل از همشهری، اما آن ها اعتراف می کنند که با توجه به بررسی هایشان حتی در این دوره و زمانه هم می توان با کمک چنین روشی هوادارانی را پیدا کرد.

آن ها می گویند برخلاف تصور کسانی که فکر می کنند توهین، تحقیر و جملات ناخوشایند در یک رابطه عاشقانه جایی ندارند، این جملات واقعاً می تواند معجزه کند و جرقه های عشق را روشن کند؛ اما پژوهشگران انکار نمی کنند که تاثیر این شیوه جست و جوی عشق نمی تواند همیشگی باشد و اگر توهین ها از حدی بیشتر شود، دیر یا زود چنین رابطه ای به نقطه پایان می رسد.

چطور این اتفاق می افتد؟
توهین های خفیفی که آرام آرام می تواند اعتمادبه نفس فرد را از او بگیرد، به مرور از او فردی آسیب پذیر و بی پناه می سازد. اما پژوهشگران می گویند هم زن ها و هم مردها ممکن است در آغاز آشنایی، از این ابزار برای جذاب تر به نظر رسیدن و بالا بردن جایگاه خودشان استفاده کنند. با توجه به بررسی های آنها وقتی شنونده با همین توهین های به ظاهر کوچک که گاهی حتی مرز شوخی و جدی میانشان مشخص نیست، از اعتمادبه نفس خالی می شود، گوینده چهره فردی جذاب و قدرتمند را به خود می گیرد. فحش خوردن افراد عاشق را پی می گیریم.

توهین های خفیف و موقت که عزت نفس را پایین می آورد، اما در عین حال آن قدر فرد مقابل را در رابطه مسخ می کند که با سازگاری و موافقت بیشتری خواسته های توهین کننده را بپذیرد و در رابطه ماندگار شود. به عبارت دیگر، توهین های کوچک گاه وبیگاه ممکن است تمایل فرد آسیب دیده به حفظ رابطه و تلاش برای نگه داشتن آن با سازگاری بیشتر را بالا ببرد.

غرغرو ها خریدار دارند؟
غرولند یکی دیگر از ابزارهای جلب توجه از طریق آزار است که کلیشه ها آن را بیشتر به زنان نسبت می دهند اما واقعیت این است که فقط زن ها از این ابزار استفاده نمی کنند. وقتی گوینده مدام از چیزی ایراد می گیرد و شنونده را متهم می کند، یک اتفاق ساده می افتد. شنونده تصور می کند بی ارزش است و به خاطر اشتباه های مکررش باید شرمنده و مدیون باشد. البته ماجرا به اینجا ختم نمی شود و گوینده غرغرو برنده بازی نمی شود. گاهی آزارهای کلامی و ایرادگیری ها تا جایی پیش می رود که شنونده شرمنده و آسیب دیده، عاصی می شود و گوینده شکنجه گر را ترک می کند.

فحش خوردن افراد عاشق

با توجه به آنچه گفتیم، می توان نتیجه گرفت که برخی رفتارهای آزار دهنده و توهین آمیز، می توانند گاهی آتش عشق را روشن کنند؛ اما چرا هنوز این شیوه های جلب توجه روی آدم ها تأثیر می گذارند؟ شما هم فکر می کنید پایین آوردن عزت نفس آدم ها می تواند احساساتشان را تحریک کند و آن ها را عاشق کند؟ وقتی یک آزارگر به شما توهین می کند، به او دل می بندید یا با گاردهای بسته از او فرار می کنید؟

توسری بزنید، عاشقتان می شود؟
محققان برای پاسخ دادن به این سؤال، تنها به ادعاهای گفته شده اعتماد نکردند. آن ها در یک بررسی، گروهی از زنان و مردان را مورد مشاهده قرار دادند و نتایج عجیبی را اثبات کردند. در این مطالعه زنانی که به طور موقت عزت نفسشان پایین آمده بود، آسان تر از زنانی که در معرض توهین قرار نگرفته بودند، عاشق شدند. از نظر پژوهشگران به دو دلیل این اتفاق روی داده است؛ اول اینکه شرکت کنندگانی که در جریان رابطه با یک آزارگر احساس کردند ناقص و پر عیب هستند، تقاضا ها و توقعات کمتری از فرد مقابلشان دارند. دوم اینکه، وقتی آدم ها عزت نفس پایینی دارند، نیازشان به پذیرفته شدن، محبت دیدن و موردتوجه قرار گرفتن پایین می آید. در واقع وقتی عزت نفس آدم ها پایین است، تصور می کنند که ارزش دوست داشته شدن ندارند و در مقابل فردی را که عاشقش شده اند، بیش ازاندازه توانا و جذاب می بینند. آن ها چون خودشان را دوست داشتنی و لایق عشق نمی بینند، توقعات بسیار کمی از طرف مقابلشان دارند و انتظارات پایینی از او دارند که به بقای رابطه کمک می کند. فحش خوردن افراد عاشق را پیگیری می کنیم.

پژوهش دیگری رابطه بین عزت نفس و تلاش فرد برای برآورده کردن خواسته های طرف مقابلش را بررسی کرده است. نتیجه این بود که آدم های با عزت نفس پایین، بیشتر در خدمت شریک زندگی شان هستند، با او موافقت می کنند و خواسته هایش را برآورده می کنند. با توجه به این بررسی ها، می توان گفت کسانی که خودشان را باور ندارند، راحت تر با دیگران کنار می آیند و به عبارت دیگر، به هر سازی می رقصند.

این هشدارها را جدی بگیرید
اول اینکه، استفاده از چنین تکنیکی می تواند بی آنکه خودتان بدانید، نشانه پایین بودن خودباوری شما و ضعیف بودنتان باشد و ممکن است رابطه ای که روی این پایه ها ساخته می شود، دوام چندانی نداشته باشد؛ زیرا با از بین رفتن خودباوری فرد دوم، هر دو طرف رابطه احساس بدبختی و ناتوانی می کنند. به عبارت دیگر، شاید چنین تاکتیکی بتواند به آغاز شدن رابطه کمک کند اما خدمتی به تداومش نمی کند.

دوم اینکه، یادتان نرود که حتی اگر این تاکتیک مؤثر واقع شود و کسی را عاشقتان کند، نمی تواند به شما خیری برساند. شاید تصور کنید که شما تنها فرد مقابلتان را تحقیر می کنید، اما با این توهین ها خودتان هم هر روز بیشتر از قبل تحقیر می شوید و عزت نفستان پایین می آید. فحش خوردن افراد عاشق را ادامه می دهیم.

سوم اینکه، گفتیم که این یک راهکار موقت است و در درازمدت می تواند کوله باری از روابط شکست خورده را روی دوش شما بیندازد. باور کنید صبر و تحمل آدم ها ابدی نیست و همین توهین های کوچکی که فکر می کنید عصای دستتان در حفظ رابطه هستند، در درازمدت، همسرتان را از شما دور می کنند و زمینه را برای دوباره تنها شدنتان فراهم می کنند.


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

با شکست عشقی و تلخی برهم خوردن رابطه چگونه …داداش من ۱۸ سالمه عاشق یه دختر ۱۷ ساله شدم حدود ۸ ماهه با هم بودیم ولی بعد ۲ ماه خونه سری تصاویر بازیگران و افراد مشهور ایرانی در …تصاویربازیگرانافرادمشهورتصاویر بازیگران و افراد مشهور ایرانی در اینستاگرام اخبار المپیکی و به اشتراک گذاشتن فان وسرگرمیفان وسرگرمی فان وسرگرمی سرگرمی،طنز وسرگرمی،ترانه هندی،ترکی وهندی،سلفی بازیگران سایت و مجله سرگرمی ناقلا پرتال اطلاع رسانی، عمومی و سرگرمی ناقلا ، خبر ، سبک زندگی ، تفریح ، ورزش ، بازی ، پزشکی کسی عاشق غساله نمی‌شود مجله گیزمیز…آفتاب تیز و برنده بر سر عزاداران فرود می‌آید دهان‌های خشک شده فریاد سر می‌دهند و مصاحبه با رهایافتگانگفتگو با مسافری که بار سابقه سم زدایی دارد با سلام خدمت شما آقا مرتضی لطفا آخرین راهنمای لباس پوشیدن و رفع عیوب بدن برای خانمهای …خیانت در زندگی زناشویی آسیبی دردناک بوده که از طاقت بیشتر افراد خارج است؛ آسیبی شبیه بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت …در ابتدای این حدیث لفظ مع آمده این یعنی اینکه علامه مجلسیره دارد حدیث را از کتاب پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار …پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار سلامتوزارت بهداشت،اخبار سلامت و پزشکی با شکست عشقی و تلخی برهم خوردن رابطه چگونه کنار بیاییم؟ داداش من ۱۸ سالمه عاشق یه دختر ۱۷ ساله شدم حدود ۸ ماهه با هم بودیم ولی بعد ۲ ماه خونه عشقم رفت سری تصاویر بازیگران و افراد مشهور ایرانی در اینستاگرام تصاویربازیگرانافراد تصاویر بازیگران و افراد مشهور ایرانی در اینستاگرام اخبار المپیکی و به اشتراک گذاشتن عکس فان وسرگرمی فان وسرگرمی فان وسرگرمی سرگرمی،طنز وسرگرمی،ترانه هندی،ترکی وهندی،سلفی بازیگران ایرانی مصاحبه با رهایافتگان گفتگو با مسافری که بار سابقه سم زدایی دارد با سلام خدمت شما آقا مرتضی لطفا آخرین آنتی سایت و مجله سرگرمی ناقلا پرتال اطلاع رسانی، عمومی و سرگرمی ناقلا ، خبر ، سبک زندگی ، تفریح ، ورزش ، بازی ، پزشکی راهنمای لباس پوشیدن و رفع عیوب بدن برای خانمهای لاغر و قد بلند خیانت در زندگی زناشویی آسیبی دردناک بوده که از طاقت بیشتر افراد خارج است؛ آسیبی شبیه به کسی عاشق غساله نمی‌شود مجله گیزمیز آفتاب تیز و برنده بر سر عزاداران فرود می‌آید دهان‌های خشک شده فریاد سر می‌دهند و چشم‌ها بررسی حدیثی منسوب به امام حسینع در مذمت ایرانیان برهان پس در واقع علامه مجلسیره اینجا می خواسته بفرماید منظور از عرب در این روایت دوستان اهل بیتع پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار سلامت،خبرهای پزشکی پزشکی،سلامت،بهداشت،اخبار پزشکی،اخبار سلامتوزارت بهداشت،اخبار سلامت و پزشکی،خبرهای


ادامه مطلب ...

تست عاشقی واقعی (آیا واقعا عاشق شده‌ام؟)

[ad_1]

بسیاری از مردم خیال می‌کنند که دوست داشتن و عاشقی از آسان ترین کارهاست و فقط بسته به این است که انسان نیکبخت باشد و معشوقی خوب به دست آورد. حقیقت این است که عشق احساس بسیار مشخص انسانیست که می‌تواند به همه دست دهد ولی برخلاف تصور معمول رسیدن به آن نیازمند شرایط زیادیست. عشق واقعی نیرویی‌است که رسیدن به آن یکی از هنرهای مشکل در زندگیست.

ماهیت عشق

در این زمینه باید گفت که فرق اساسی بین عشق مادر و فرزند و عشق زن و مرد یا عشق به چیزهای دیگر یا حتی عشق به خود وجود ندارد. ماهیت تمام این عشق‌ها یکی است و فقط موضوعشان متفاوت است. ماهیت عشق به هر چیز عبارت است از توجه و دلسوزی، مسئولیت، احترام و دانایی کامل به موضوع عشق. کسی که با خود و دنیای خارج رابطه عاشقانه برقرار می‌کند، با حس مسئولیت و احترامی که شرط عشق است به دنبال شناخت کامل معشوق خود می‌باشد و تلاش می‌کند او را به کمال برساند. چنین انسانی با حرارت عشق خود دنیای اطرافش را زیباتر می‌کند و هر روز بر قدرت روحی خود نیز می‌افزاید.

عشق رمانتیک

از نظر زیک روبین، عشق رمانتیک از سه عنصر تشکیل شده‌است:

وابستگی: نیاز به مراقبت داشتن و با فرد دیگر بودن، تماس فیزیکی و نیاز به تایید نیز از اجزای مهم وابستگی می‌باشد.

مراقبت: ارزش نهادن به شادی و نیاز افراد دیگر به همان اندازه شادی و نیاز خود.

صمیمیت: به اشتراک گذاری افکار خصوصی، احساسات و خواسته‌های خود با شخص دیگر.

استرنبرگ معتقد است که یک عشق کامل بین یک زن و مرد سه جنبه دارد. اولین جنبه، وفاداری به معشوق است، دومی، ‌احساس صمیمیت نسبت به او و سومی، ‌داشتن میل جنسی به معشوق است. به نظر استرنبرگ، هر کدام از اینها که وجود نداشته باشد، یک جای کار می‌لنگد.

تست عاشقی، تست عاشقی واقعی، تست عشق،تست روانشناسی، روانشناسی ازدواج


تست عاشقی:

تست عاشقی زیر در دانشگاه نورس ایسترن بوستون تهیه شده‌است و خیلی به جزییات عشق کاری ندارد و می‌خواهد به طور کلی‌ بگوید که آیا شما عاشق هستید یا نه؟

عبارات تست عاشقی زیر را بخوانید، معشوق‌تان را تصور کنید و نام معشوق‌تان را به جای کلمه او بگذارید. حالا با کمک گزینه های زیر میزان موافقت یا مخالفت خود را با آن عبارت مشخص کنید:

کاملا موافقم (7) – موافقم (6) – نسبتا موافقم (5) – نظری ندارم یا مطمئن نیستم (4) – نسبتا مخالفم (3) – مخالفم (2) – کاملا مخالفم (1)

  1. برای رسیدن به او خیلی عجله دارم.
  2. او را خیلی جذاب می‌دانم.
  3. او نسبت به بیشتر مردم، عیب‌های کمتری دارد.
  4. برای او هر کاری که لازم باشد، انجام می‌دهم.
  5. به نظر من، او خیلی دلربا است.
  6. دوست دارم احساساتم را با او در میان بگذارم.
  7. وقتی با هم کاری را انجام می‌دهیم، کار برایم خیلی خوشایند است.
  8. دوست دارم که او حتما مال من باشد.
  9. اگر اتفاقی برای او بیفتد؛ خیلی ناراحت می‌شوم.
  10. خیلی وقت‌ها به او فکر می‌کنم.
  11. خیلی مهم است که او به من علاقه داشته باشد.
  12. وقتی با او هستم، کاملا خوشحالم.
  13. برایم دشوار است که برای مدتی طولانی از او دور باشم.
  14. خیلی به او علاقه دارم.

نمره‌گذاری و تفسیر تست عاشقی:

عددهایی را که جلوی هر عبارت گذاشته‌اید، با هم جمع بزنید.

• شمایی که بالای 89 نمره آورده‌اید، بدجوری عاشق شده‌اید و اگر صادقانه به پرسش‌ها پاسخ داده‌اید، در عشق‌تان هیچ شکی نمی‌توان کرد.

• اگر نمره‌ا‌تان حول و حوش 78 تا 88 می‌چرخد، شما هم به احتمال خیلی زیاد عاشق هستید و چیزی نمانده است که در بالای قله عشق بایستید.

• اما اگر نمره‌ا‌تان در این تست عاشقی بین 68 تا 77 باشد، احتمال کمتری وجود دارد که عاشق باشید. اما شما هم به هر حال عاشق‌اید.

• کسانی که از 68 پایین‌تر آورده‌اند، بهتر است که خودشان را گول نزنند. به احتمال زیاد چندان عاشق نیستند.

• کسانی که از 58 پایین‌ترند، به‌ هیچ‌وجه عاشق نیستند. نتیجه این تست عاشقی می‌گوید بهتر است پیشه دیگری برای خودشان دست و پا کنند و یا اسم احساساتشان را عشق نگذارند. 

و در نهایت به قول مولانا:

عشق جز دولت و عنایت نیست        جز گشاد دل و هدایت نیست

گردآوری: مجله اینترنتی ستاره


[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط با این موضوع

اس ام اس برای همهاس ام اس جدید خنده دار اس ام اس جوک و سرکاری جملات پ ن پ اس ام اس پ ن پ اس ام اس پسرانه چطور بفهمم او عاشق من شده است یا نهچطوربفهمماوعاشقمنشدهاستاز قرن ها پیش عشق احساس قلبی شناخته می شده است اما از قرن هجدهم به بعد که علم قلب شناسی عکس های جدید و بیوگرافی مصطفی زمانیماجرای عاشق …عکسشما خییییییلی خییییلیزیاغد گه میخوری بخوای عاشق ناموس مردم بشی یا بهتره بگم همسرم درد عشق و وابستگی را چگونه تحمل کنیم؟درد عشق و وابستگی را چگونه تحمل کنیم؟لطفاً پس از مطالعه ، این مطلب را با استفاده از همسرداری،آیین همسرداری ،ناگفته های مسایل زناشویی …همسرداریهمسرداری موفقهمسرداری در اسلامهمسرداری حضرت فاطمههمسرداری آیینهمسرداری اس ام اس محشر عاشقانه دلتنگی جملات قشنگ …اساماسمحشرعاشقانهدل نوشته ها و اس ام اس های آپدیت و بروز عاشقانه ی دلتنگی ورود به آرشیو پیامک دلتنگیثبت اشعار و دلنوشته ها برای شخصیت های محبوب … گفته دی ۲۰ام ۱۳۹۲ در ۶۲۴ بظ منتظر هیچ دستی در این دنیا نباش… اشک هایت را با حلقه گم شده ی راز رازی که در فیلم راز اگر فیلم راز را دیده اید اما نتوانسته اید که از ایده ی آن همیشه و همه جا نتیجه بگیرید بهترین راه برای فراموش کردن یک مقطع زمانی از …ابتدا بهتر بود علت و دلیل فراموش کردن یک مقطع زمانی از زندگی خود را مطرح می کردید و اس ام اس برای همه اس ام اس جدید خنده دار اس ام اس جوک و سرکاری جملات پ ن پ اس ام اس پ ن پ اس ام اس پسرانه چطور بفهمم او عاشق من شده است یا نه چطوربفهمماوعاشقمن از قرن ها پیش عشق احساس قلبی شناخته می شده است اما از قرن هجدهم به بعد که علم قلب شناسی بال و عکس های جدید و بیوگرافی مصطفی زمانیماجرای عاشق شدنش از زبان خودش عکس شما خییییییلی خییییلیزیاغد گه میخوری بخوای عاشق ناموس مردم بشی یا بهتره بگم همسرم…حالا که درد عشق و وابستگی را چگونه تحمل کنیم؟ درد عشق و وابستگی را چگونه تحمل کنیم؟لطفاً پس از مطالعه ، این مطلب را با استفاده از لینک های اس ام اس محشر عاشقانه دلتنگی جملات قشنگ دلتنگی اساماسمحشر دل نوشته ها و اس ام اس های آپدیت و بروز عاشقانه ی دلتنگی ورود به آرشیو پیامک دلتنگی همسرداری،آیین همسرداری ،ناگفته های مسایل زناشویی کلوب همسرداریهمسرداری موفقهمسرداری در اسلامهمسرداری حضرت فاطمههمسرداری آیینهمسرداری حضرت حلقه گم شده ی راز رازی که در فیلم راز فاش نشد نامه ای از طرف مهدی خردمند به شما دوست عزیز، من هنوز شما را ندیده ام و شما نیز احتمالاً تازه ثبت اشعار و دلنوشته ها برای شخصیت های محبوب بیوگرافی ها گفته دی ۲۰ام ۱۳۹۲ در ۶۲۴ بظ منتظر هیچ دستی در این دنیا نباش… اشک هایت را با دستهای گنجور » وحشی » گزیده اشعار » ترکیبات » شرح پریشانی نیکپندار نوشته حاشیه نه به معنی شرح و توضیج بلکه به عنوان خاطره یی از «شرح پریشانی» چرا در


ادامه مطلب ...

عاشق شدن نه، عاشق ماندن را تمرین کن

جام جم سرا:

برنامه ریزی برای سفر

زن‌ها به ذاته برنامه ریز و مدیر هستند. آن‌ها به خوبی می‌توانند برای یک سفر عالی برنامه ریزی کنند و رابطه عاطفی خود را با یک سفر ساده از این رو به آن رو کنند. اما کار‌شناسان می‌گویند، زنان اصولا از این امر سرباز می‌زنند زیرا همیشه هراس تنها گذاشتن فرزندان در خانه را دارند. یا می‌ترسند که اگر آن‌ها برنامه ریزی کنند، شاید به همسرشان خوش نگذرد. به زبان ساده‌تر، نمی‌خواهند مورد مواخذه دایمی مرد‌هایشان قرار بگیرند. اما گاهی باید در زندگی خطر کرد و از محدوده آسایش کمی بیرون آمد. بدون هیچ هراسی برنامه ریزی کنید و لحظه‌های شادی را در کنار یکدیگر تجربه کنید.

صحبت کردن

زوج‌ها تا پیش از اینکه ازدواج کنند، حرف‌های بسیاری برای گفتن دارند و به خوبی می‌دانند در موقعیت‌های مختلف چطور حرف بزنند که طرف مقابلشان از بودن در کنار او و شنیدن حرف‌هایش لذت ببرد. چرا این مساله را پس از ازدواج ادامه نمی‌دهند؟ مرد‌ها همیشه در مورد مسایل ریز و درشت اطلاعات متنوعی دارند و می‌توانند در مورد همه چیز نظری برای بیان داشته باشند. باید بدانید پس از یک موقعیت اعصاب‌‎خردکن یا پر استرس به هیچ وجه برای حرف زدن زمان خوبی نیست. اگر یکی از دو طرف در این شرایط مشتاق مکالمه بود، آن یکی باید او را توجیه کند تا در زمان مناسبتری با هم حرف بزنند.

بودن در کنار خانواده‌ها

مرد و زن می‌توانند با برنامه ریزی برای بودن در کنار خانواده‌های خود شادی بیشتری را به ازدواج خود منتقل کنند. هر دو طرف، یعنی زن و مرد از اینکه در کنار پدر و مادر خود باشند بسیار شاد می‌شوند. می‌توانید طوری برنامه ریزی کنید که هفته‌ای یک روز در کنار خانواده زن و روز دیگری را در کنار خانواده مرد باشید.

نزدیکی عاشقانه

یکی از مواردی که شادی و خوشبختتی را در یک ازدواج حفظ می‌کند، رابطه و نزدیکی عاشقانه است. باید لحظه‌های نابی که در کنار هم هستید را نیز با عشق ترکیب کنید تا شادی‌ای که هر دو به دنبال آن هستید را به دست بیاورید. هر چه چاشنی محبت در این عمل بیشتر باشد، رضایت و شادی بیشتری را به روح و جسم طرفین منتقل می‌کند.

انجام کارهای خانه

این را باید بدانید که مرد‌ها هم باید در کارهای خانه به همسران خود کمک کنند. وقتی هر دو طرف زن و مرد بیرون از خانه مشغول به کار هستند، کاملا منطقی است که در خانه نیز کار‌ها را با هم تقسیم کنند. با هم برنامه ریزی کنید و در کنار هم آشپزی کنید. یا با هم کار‌ها را انجام دهید. یکی جارو بکشد و دیگری گردگیری کند. به این ترتیب، علاوه بر اینکه کارهای خانه سریع‌تر انجام می‌شوند، در نتیجه همکاری احساس نزدیکی بیشتری هم به هم خواهید داشت و این موجب شادی بیشتری در قلب هر دو طرف می‌شود.

گاهی دور بودن از هم

برای اینکه بتوانید همیشه در کنار هم احساس شادی و خوشبختی داشته باشید، باید بتوانید نیازهای درونی طرفین را نیز درک کنید. آدم‌ها گاهی به تنهایی و فاصله گرفتن نیاز دارند. این دور شدن کوتاه مدت به معنای از بین رفتن احساس و وابستگی نیست. بلکه حتی باعث می‌شود تا با اشتیاق بیشتری دوباره در کنار هم باشید. بنابراین، بهتر است در طول سال گاهی برای سفرهای کوتاه و مجردی برنامه ریزی کنید. البته باید این درک را داشته باشید که هرکدام حق تنها سفر کردن را دارید و پس از سفر همه خوشی طرف مقابل را از بین نبرید.

همراه با فرزندان

زن‌ها به طور ذاتی در کنار فرزندان خود شاد و خوشحال هستند و از اینکه به کودکانشان عشق بدهند، لذت می‌برند. محبت کردن برای آن‌ها نوعی تفریح و شادی است. اما مرد‌ها نیز باید به خود بیاموزند با فرزندان خود نیز می‌توانند شادی را تجربه کنند. به طورر مثال، پدر‌ها می‌توانند یک برنامه شام دونفره با دختر خود ترتیب بدهند و به این روش بیشتر به فرزند خود نزدیک شوند. این کارهای به ظاهر کوچک، کمک می‌کنند تا بار تربیت فرزندان فقط روی دوش یک طرف (زن یا مرد) نباشد و شادی موجود در خانه در نتیجه استرس اعضا از بین نرود.

تجربه‌های جدید

روند ثابت زندگی چیز بدی نیست و اتفاقا بسیاری از زوج‌ها دوست دارند زندگیشان در یک روال عادی بیفتد و بدون مانع همین طور به جلو پیش بروند. اما ساکن بودن در یک شرایط واحد موجب می‌شود تا طرفین احساس روزمرگی پیدا کنند و این حس منفی، شادی ازدواج را از بین می‌برد. کار‌شناسان دانشگاه برکلی اعتقاد دارند، برای زنده نگه داشتن شادی در زندگی و ازدواج، زوجین باید برای انجام کارهای تازه و هیجانات مثبت برنامه ریزی کنند. به مکان‌هایی بروید که قبلا نرفته‌اید. سفرهای هیجان انگیز بروید. یا حتی با کارهای ساده اما نو، رونقی تازه به رابطه خود ببخشید. (برترین‌ها)


ادامه مطلب ...

ناقوس قصاص در کابوس‌های دختر عاشق

جام جم سرا: دختر ۲۵ساله که برای بازسازی جزئیات صحنه، مقابل منزل مسکونی مقتول از خودروی پلیس پیاده شده بود وقتی در برابر دوربین قوه قضاییه قرار گرفت به ذکر جزئیات این جنایت پرداخت و به قاضی ویژه قتل عمد گفت: آن روز تصمیم گرفتم تکلیف خودم را در این رابطه دوستی روشن کنم شب قبل هم پیامکی برای «ح» (همسر مقتول) فرستادم و تهدید کردم که طور دیگری با او رفتار خواهم کرد. صبح وقتی مطمئن شدم که «ح» سرکارش رفته است به منزل او رفتم.

وی ادامه داد: از قبل کلید در حیاط را از خانه «ح» برداشته بودم. آن را از کیفم بیرون آوردم و در را باز کردم. وقتی وارد پذیرایی شدم، زن باردار با دیدن من گفت چه می خواهی؟ من در حالی که او را به سمت دیوار هل می دادم گفتم یعنی مرا نمی شناسی؟ با همین حال او را تا کنار اُپن آشپزخانه کشاندم و با یکدیگر درگیر شدیم اما سر او به گوشه کمد خورد و روی زمین افتاد. در این حال من به داخل آشپزخانه رفتم و چاقویی را برداشتم و دوباره به سمت او حمله کردم و ضربه ای به شکمش زدم. او که مقاومت می کرد چاقو را از دست من گرفت و پشت تلویزیون انداخت او می گفت: خدا کند که تو نه کاری دست خودت بدهی و نه من!! ولی آن لحظه من به این حرف ها توجهی نمی کردم. کشان کشان زن باردار را تا کنار کمد بردم و لیوانی را برداشتم که آن لیوان شکست و خرده شیشه هایش روی زمین ریخت. درحالت درگیری او را روی زمین انداختم و سیم تلفن را که از کنار فرش عبور کرده بود کشیدم و دور گردنش حلقه کردم هر بار که سیم تلفن پاره می شد من تعداد حلقه های آن را بیشتر می کردم تا این که او بی حال شد با تکه شیشه های لیوان رگ دست هایش را نیز بریدم و پس از آن به داخل حمام رفتم و روسری ام را با آب خیس کردم سپس همه خون ها را کاملا تمیز کردم حتی با پارچ آب خون های روی دست مقتول را هم شستم اما برای آن که پلیس به من مشکوک نشود قیچی را برداشتم و النگوهای دستش را بریدم پس از آن هم خون های روی گوشی تلفن را با دستمال تمیز کردم. می خواستم با جاروبرقی خرده شیشه ها را جمع کنم که منصرف شدم. حدود ساعت ۹صبح بود که از خانه مقتول بیرون آمدم و پیامکی را برای همسرش با این مضمون که «مادرم اجازه خروج از منزل را نمی دهد» فرستادم. در همین هنگام «ح» چند پیامک برایم فرستاد ولی من پاسخی ندادم چون حالم اصلا خوب نبود. سوار یک تاکسی شدم ولی دیدم بوی خون داخل خودرو پیچید به همین دلیل شیشه ادکلن را داخل ماشین خالی کردم تا راننده متوجه نشود. وقتی به منزل رسیدم دوباره به «ح» پیامک دادم که من در آرایشگاه هستم تا ذهن ها از سمت من منحرف شود تا غروب استرس شدیدی داشتم به یکی از دوستانم پیام دادم که گوشی «ح» خاموش است و پاسخم را نمی دهد در واقع می خواستم با کسی درد دل کنم. فقط به دنبال این بودم که بفهمم آیا «ح» را به اتهام قتل همسرش دستگیر کرده اند یا نه که یکی از شاگردان آرایشگاه موضوع قتل در نزدیکی منزلشان را تعریف کرد.
به نقل از تابناک، این دختر در ادامه اعترافاتش گفته است: من به تنهایی قتل را انجام دادم و هیچ کس دیگری در این ماجرا دخالت نداشت. البته از اول قصد قتل همسر «ح» را نداشتم اما وقتی وارد منزل شدم این حادثه رخ داد.

پس از دستگیری «ح» نیز من حدود ۲سال راز جنایت را پنهان کردم تا این که پلیس مدارکی را پیدا کرد که آن روز من در منزل «ح» بودم و دستگیر شدم. البته پلیس چند روز بعد از قتل به من مظنون شد و مورد بازجویی قرار گرفتم اما با سپردن وثیقه آزاد شدم تا این که بی گناهی «ح» در این ماجرا لو رفت.

با مشخص شدن بی گناهی همسر مقتول در ماجرای قتل، وی با دستور قضایی آزاد شد و دختر عاشق پیشه ای که به خاطر ارتباط خیابانی دستش به خون زن باردار آلوده شده بود درحالی روانه زندان شد که هر شب در کابوس هایش رقص طناب دار را به نظاره می نشیند.

Share


ادامه مطلب ...

مردی که عاشق زنبورهاست+عکس

جام جم سرا:جهانگیر برادران‌نصیری مردی است که بدون کوچک‌ترین وحشت به زنبورها اجازه می‌دهد تا روی صورت او بنشینند.

برادران نصیری، فرهنگی بازنشسته گوراب‌زرمیخ است که حدود 30 سال به فعالیت زنبورداری می‌پردازد. این فعالیت او در 6 ماه از سال در روستای مهویزان و 6 ماه دیگر در ییلاق گندم‌زمین صورت می‌گیرد.(فارس)

جهانگیر برادران‌نصیری مردی است که بدون کوچک‌ترین وحشت به زنبورها اجازه می‌دهد تا روی صورت او بنشینند.

برادران نصیری، فرهنگی بازنشسته گوراب‌زرمیخ است که حدود 30 سال به فعالیت زنبورداری می‌پردازد. این فعالیت او در 6 ماه از سال در روستای مهویزان و 6 ماه دیگر در ییلاق گندم‌زمین صورت می‌گیرد.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930429001289#sthash.WxrLTfr6.dpuf

جهانگیر برادران‌نصیری مردی است که بدون کوچک‌ترین وحشت به زنبورها اجازه می‌دهد تا روی صورت او بنشینند.

برادران نصیری، فرهنگی بازنشسته گوراب‌زرمیخ است که حدود 30 سال به فعالیت زنبورداری می‌پردازد. این فعالیت او در 6 ماه از سال در روستای مهویزان و 6 ماه دیگر در ییلاق گندم‌زمین صورت می‌گیرد.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930429001289#sthash.WxrLTfr6.dpuf

جهانگیر برادران‌نصیری مردی است که بدون کوچک‌ترین وحشت به زنبورها اجازه می‌دهد تا روی صورت او بنشینند.

برادران نصیری، فرهنگی بازنشسته گوراب‌زرمیخ است که حدود 30 سال به فعالیت زنبورداری می‌پردازد. این فعالیت او در 6 ماه از سال در روستای مهویزان و 6 ماه دیگر در ییلاق گندم‌زمین صورت می‌گیرد.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930429001289#sthash.WxrLTfr6.dpuf

جهانگیر برادران‌نصیری مردی است که بدون کوچک‌ترین وحشت به زنبورها اجازه می‌دهد تا روی صورت او بنشینند.

برادران نصیری، فرهنگی بازنشسته گوراب‌زرمیخ است که حدود 30 سال به فعالیت زنبورداری می‌پردازد. این فعالیت او در 6 ماه از سال در روستای مهویزان و 6 ماه دیگر در ییلاق گندم‌زمین صورت می‌گیرد.

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930429001289#sthash.WxrLTfr6.dpuf


ادامه مطلب ...

اهلی شویم تا عاشق شویم

جام جم سرا: مرد جوان هیجان‌زده به نظر می‌رسید. گوشی تلفن همراه را با دست چپ گرفته بود و با دست راست مدام به چیزی خیالی اشاره می‌کرد. موقع حرف زدن دور دایره‌ای می‌گشت و یک پا در میان نوک انگشت گوشتالوی پای راستش را به پایه میز گیر می‌داد.

مرد جوان انگار یکباره خط فرضی دایره را قطع کرد و انگار از آن سو موضوع ناراحت‌کننده‌ای شنیده باشد، فریاد زد: «به جهنم! هر غلطی می‌خواد بکنه. من غلط کنم جلوی شما دیگه ادا اطوار روشنفکری دربیارم. سمیرا نه نوشابه است نه ساندویچ. یه هیولاست. می‌فهمی خانم! یه قاتله که منو حبس کرده داره روزبه‌روز یه تیکه از منو می‌خوره...»

مرد جوان با گفتن این جمله تلفن را قطع و گوشی را به سمت کاناپه پرت کرد و روی دو پا نشست. روی میز عسلی پیتزای چند شب مانده‌ای به چشم می‌خورد که حتی فرصت کامل خوردنش هم دست نداده بود. لحظاتی نگذشت که صدای وز وزی از لابه‌لای کوسن‌های کاناپه به گوش رسید.

مرد جوان داد زد: «چه مرگته...ولم کن.» دست انداخت لابه‌لای کوسن‌ها و گوشی را برداشت. با دیدن گوشی ناگهان لحن صدایش تغییر کرد. مرد چهار زانو نشست و به آن سوی خط گفت: جانم بفرمایید. لحظه‌ای نگذشت که مرد گفت: «نه اشتباه گرفتید و گوشی را به جای قبلی‌اش پرت کرد.»

دوباره تلفن مرد زنگ خورد و مرد با هیجان به سمت کاناپه دوید. چهره مرد در هم رفت. انتهای گوشی را به نوک زانویش می‌کوباند و گوشی وزوزکنان منتظر پاسخ شنیدن بود. مرد گوشی را جواب داد و گفت: «من آدم حرافی نیستم خانم ولی باید بدونید که جهان‌بینی ما دو تا به هم نمی‌خوره. ما مثل جزایر، جدا از هم هستیم. یک روز بالای سر اون بارون میاد ولی من آفتابی​ام. دلیل نمیشه که بخوام من هم با خودم چتر ببرم. می‌فهمید سر کار خانم...»

مرد لحظه‌ای سکوت کرد و گفت: «نه... من هرگز ادای روشنفکری درنیاوردم. بله من عادت همیشگی‌ام بوده که روی توالت فرنگی بنشینم و کتاب بخوانم. شما اگه با آدم‌هایی مثل من برخورد نداشتید تقصیر من نیست. دختر شماست که به روز نیست. من از اول هم همین‌طور بودم. یادشون رفته که اولین‌بار منو با همین ریخت و شکل دیدن؟ من روپوش نمی‌پوشم. لباسم متفاوته. نه خانم محترم ما جزایر...»

زن آن‌سوی خط حتی فرصت نداد که مرد داستان جزایر جدا از همش را دوباره روایت کند. تلفن را قطع کرد و مرد دوباره گوشی را روی کاناپه انداخت. مرد پیپ رنگ و رورفته‌ای را از روی میز عسلی برداشت و هنوز آتش نزده دوباره صدای وزوز گوشی از لابه‌لای کوسن‌ها آمد. گوشی را با بی‌میلی برداشت و گفت: « بله... از طرف کی؟ نه برادر من اشتباه گرفتید. به من چه که آقای... کی هستند. این شماره منه. لطفا مزاحم نشوید.»

مرد جوان، پیپ را با نوک روی میز عسلی کوباند و با نوک انگشتانش کوهی کوچک از توتون‌های سوخته ساخت. نوک انگشتانش سیاه شده بود. تلفن همراهش که دوباره زنگ خورد ناگاه کوه توتون هم فروریخت. مرد جوان دوباره هیجان‌زده به آن سوی خط گفت: «ببینید.من دوست ندارم لحظه‌ای صداشو بشنوم. نه... اصلا دوست ندارم با خودش حرف بزنم.»

مرد ادامه داد: «توجه کنید. در زندگی زناشویی اهلیت آدم‌ها خیلی مهمه. ما‌ها به این دنیا اومدیم که اهلی بشیم. وقتی اهلی بشیم عاشق می‌شیم. من نمی‌دونم چطور هنوز اهلی نشدیم رفتیم زیر یک سقف زندگی کنیم. شما بگو مگه می‌شه یک گرگ و یک بره در یه طویله زندگی کنند. ما اهلی نشدیم....» زن مسن آن سوی سیم دیگر بلندتر حرف می‌زد. مرد جوان دیگر نیاز نداشت حتی گوشی تلفن را نزدیک گوشش بگیرد. گوشی را روی میز گذاشت و سرش را روی میز میان دست‌هایش پنهان کرد.

مرد جوان برای لحظه‌ای چشم‌هایش را بست. خوابش برد انگار. بیدار که شد زن آن‌سوی سیم هنوز مسلسل‌وار حرف می‌زد. مرد که گویا تصمیمش را گرفته باشد گوشی را قطع کرد. انگار می‌دانست که قرار است چه اتفاقی بیفتد. نگاهی به ساعت دیواری انداخت. دقیقه شمار انگار سریع‌تر از قبل حرکت می‌کرد. ضربان قلب مرد بیشتر شده بود. آن‌قدر بیشتر که حتی می‌توانست صدایش را بشنود.

گوشی‌اش که زنگ خورد. نگاهش را به ساعت​شمار ساعت دیوار خیره کرد و بی‌مقدمه گفت: «طلاق توافقی! بدون هیچ واسطه یا هیچ حرف اضافه. همینو می‌خواست دیگه؟ بهش بگید به خواسته‌اش رسید. من فردا ساعت 10 صبح همون‌طور که گفته بود جلوی دادگاه منتظرم...»

هنوز جمله‌اش تمام نشده بود که لحن مرد جوان عوض شد. از جایش بلند شد. همه خاکستر‌های کوه توتونی‌اش روی زمین ریخت. مرد داد زد: «آقا صد بار گفتم که این خط واگذار شده. خدا لعنت‌تون کنه که با روحیات آدم بازی می‌کنید...»

اشک گوشه چشمان مرد را تر کرده بود. نگاهی به دقیقه شمار انداخت. انگار مثل همیشه یا حتی آرام‌تر حرکت می‌کرد. مرد گوشی‌اش را برداشت و شماره‌ای گرفت. بی‌درنگ به آن‌سوی سیم گفت: «سمیرا اونجاست؟... می‌خواستم با خودش حرف بزنم.» (ضمیمه چاردیواری)

مهدی نورعلیشاهی


ادامه مطلب ...

بازیگر سریال «مدینه»: عاشق غذاهای ناشناخته‌ام

جام جم سرا: آخرین حس خوبی که از انجام یک کار داشتید، چه بوده است؟

همین امروز برای خانه‌ام گل خریدم و گل خریدن همیشه به من حس خوبی می‌دهد.

پر افتخار‌ترین فیلمی که بازی کرده‌اید، چه بوده است؟
شیار ۱۴۳.

بد‌ترین تجربه کاریتان چه بوده است؟
مربوط به اوایل کارم در بازیگری است.

بهترین فیلم ایرانی از نظر شما کدام است؟
فیلم‌های بانو و هامون.

بهترین همکاری که با او بازی کرده‌اید، چه کسی است؟
تمام کسانی که با آن‌ها بازی کرده‌ام خوب بوده‌اند و نقش‌های مقابلم هم همیشه خوب بوده‌اند.

آخرین باری که خرید کرده‌اید و از آن خرید پشیمان شده‌اید؟
من همیشه از خرید کردن لذت می‌برم و به همین دلیل هیچ‌وقت پشیمان نمی‌شوم با خرید کردن حالم خوب می‌شود.

آخرین باری که جلوی دوربین قرار گرفتید، چه زمانی بوده است؟
آخرین سکانس سریال مدینه.

بهترین همکاری که با یک مجموعه داشتید چه بوده است؟
در تلویزیون سریال‌های شیدایی و مدینه را دوست داشتم و در کارهای سینمایی فیلم «اشیا از آنچه درآیینه می‌بینید به شما نزدیکترند.»

شگفت‌انگیز‌ترین شغلی که تا به حال درباره آن شنیده‌اید، چه بوده است؟
من فکر می‌کنم شگفت‌انگیز‌ترین شغل در دنیا بازیگری است.

بهترین نقدی که در مورد خودتان شنیده‌اید، چه بوده است؟
من همیشه بهترین نقد‌ها را از مردم می‌شنوم که معمولا برایم ای‌میل می‌کنند. من با مردم خیلی در ارتباطم و همیشه هوشمندانه‌ترین نقد‌ها را از مردم شنیده‌ام و همه نظراتشان حرفه‌ای و به دور از هر حاشیه و جهت‌گیری است.

آخرین کتابی که خوانده‌اید، چه بوده است؟
آخرین کتابی که در حال خواندنش هستم به نام مدرک، دروغ سوم اثر کریستوف است که کتاب خیلی فوق‌العاده‌ای است.

آخرین باری که برای خودتان وقت گذاشته‌اید، چه موقع بوده است؟
همین امروز که برای خانه‌ام گل خریدم.

خوشمزه‌ترین غذا از نظر شما چیست؟
من عاشق غذاهای محلی هستم. غذا هرچه محلیتر و ناشناخته‌تر باشد برای من لذیذ‌تر است و البته غذاهای دریایی.

بهترین نقدی که در مورد سریال مدینه خوانده‌اید، چه بوده است؟
نقد‌های زیادی خوانده‌ام اما ما واقعا در مورد هیچ کاری نقد خوب نمی‌شنویم. در هیچ نقدی با واقعیت‌ها روبه‌رو نمی‌شویم. قطعا مهم‌ترین نقدی که هر بازیگری می‌تواند بخواند نقدی است که از او تعریف کرده باشند اما من نقدی را دوست دارم که بدون غرض ایرادات کار مرا بگوید که متاسفانه تا به حال پیش نیامده است.

سخت‌ترین کار دنیا، «نه» گفتن بدون رودربایستی است


ویژه‌ترین نکته سریال مدینه از نظر شما چیست؟
اینکه در تلویزیون به کاراکترهای زن پرداخته بود، نکته مثبت سریال است؛ اتفاقی که در تلویزیون ما کم می‌افتد که شخصیت‌های اصلی داستان زن‌هایی باشند که قهرمان هستند. مسئله، منفی یا مثبت بودن نقش‌ها نیست؛ مسئله این است که نقش‌های خوب همیشه برای مردهاست.

آخرین باری که شهربازی رفتید، چه موقع بوده است؟
سر فیلمبرداری در کرمان بودیم که در زمان استراحتمان به شهربازی مس سرچشمه رفتیم.

اولین باری که مقابل دوربین رفتید، چه حسی داشتید؟
اولین‌بار تا حدی لذت‌بخش بود که هنوز وقتی یادش می‌افتم دلشوره می‌گیرم و حالی که داشتم قابل توصیف نیست؛ یک چیزی شبیه راه رفتن روی ابر‌ها بود.

بهترین کارگردانی که با او کار کرده‌اید؟
بیشتر کارگردانانی که با آن‌ها کار کرده‌ام را دوست دارم.

دوست‌داشتنی‌ترین کاراکتری که بازی کرده‌اید، کدام است؟
لیلاهایی که بازی کرده‌ام را دوست داشتم، لیلا در فیلم شیدایی و لیلا در فیلم «اشیا از آنچه در آیینه می‌بینید به شما نزدیک‌ترند.»

مهم‌ترین وسیله خانه از نظر شما چیست؟
در حال حاضر ظروف قدیمی که مادربزرگم آن‌ها را به من داده است، بهترین وسایل خانه‌ام هستند.

سخت‌ترین کار دنیا از نظر شما چیست؟
به نظر من سخت‌ترین کار دنیا نه گفتن بی‌رودربایستی است.

خوشمزه‌ترین دستپختی که خورده‌اید؟
دستپخت مادربزرگم.

آخرین باری که عصبانی شده‌اید، چه موقع بوده است؟
خیلی به ندرت عصبانی می‌شوم و الان آخرین بارش را به خاطر نمی‌آورم.

انسان‌دوستانه‌ترین کار به نظر شما چیست؟
کار خیری که آدمی که آن کار را برایش انجام می‌دهیم، اصلا نشناسیم و کمی آن طرف‌تر از خودمان و اقوام درجه یکمان را ببینیم.

بهترین و مهم‌ترین فداکاری که در زندگیتان انجام داده‌اید، چه بوده است؟
وقتی فکر می‌کنم بیشتر فداکاری‌هایی که دیگران برایم انجام داده‌اند را به خاطر می‌آورم.

بد‌ترین جانور از نظر شما چیست؟
قطعا گربه و غیر از گربه از هیچ حیوان و جانور دیگری نمی‌ترسم.

گلاره عباسی از زندگی چه می‌خواهد؟
اینکه بازیگر خوبی باشم و دوم اینکه فرزند خوبی برای پدر و مادرم باشم و در آینده مادر و همسر خوبی باشم. همیشه هم تلاش می‌کنم خواهر خوبی باشم اما خیلی موفق نیستم.

چه آینده‌ای برای خودتان تصور می‌کنید؟
دلم می‌خواهد در عرصه بازیگری و نوشتن پیشرفت کنم و در این راستا تلاش می‌کنم.

جایگاه الان گلاره با آنچه در نوجوانی آرزو داشته است، چقدر به هم نزدیک هستند؟
به آرزوهای دوران نوجوانی‌ام خیلی نزدیک هستم اما از آرزوهای آینده‌ام خیلی دورم.

بهترین تصویری که همیشه در ذهن شما ماندگار است؟
بهترین تصویر متعلق به زمانی است که تمام کسانی که از دست داده‌ام هنوز بوده‌اند و خانه مادربزرگم که همه در آن جمع می‌شدیم.

از مرگ چقدر می‌ترسید؟
نقطه ضعف من، خانواده‌ام هستند و از مرگ خودم فقط به خاطر بازماندگانم می‌ترسم.

به دلیل اینکه خیلی بیش از حد خوشبین هستم معمولا خیلی دیر متوجه بدی رفتار افراد می‌شوم اما وقتی متوجه شوم، آن آدم برای من تمام می‌شود و بدون هیچ نوع توضیحی از زندگی‌ام بیرونش می‌کنم


دوست دارید چه نقشی را بازی کنید که تا به حال به شما پیشنهاد نشده است؟
همیشه دوست دارم در نقش شخصیت‌های واقعی بازی کنم؛ زندگینامه آدم‌های چهره. کاراکترهایی مثل یک نقاش یا یک نویسنده معروف را بازی کنم.

ترسناک‌ترین خوابی که دیده‌اید چه بوده است؟
گاهی خواب می‌بینم که فیلمبرداری دارم، سر صحنه‌ام، دیالوگ‌هایم را حفظ نکرده‌ام و متن آماده ندارم.

الگوی رفتاریتان در زندگی چه کسی است؟
هیچ کسی نیست که همه جوره قبولش داشته باشم اما کسی که خیلی قبولش دارم پدرم است که تاثیر زیادی روی من داشته است و فکر می‌کنم بسیار درستکار و شریف است و همیشه در تمام مراحل زندگی‌ام نظر او برایم مهم است.

از طرف خانواده چقدر نقد می‌شوید؟
خیلی زیاد تقریبا از صبح تا شب که معمولا هم بی‌رحمانه این کار را می‌کنند.

چه زمانی خیلی به خودتان افتخار کرده‌اید؟
در اکران فیلم شیار ۱۴۳ بعد از فیلم همه در حال تشویق کردن بودند که پدرم آمد و با چشمان گریان مرا بغل کرد و بهترین لحظه در زندگی من بود؛ اینکه روی پدرم تاثیر گذاشتم. در کل هر زمان که احساس می‌کنم پدر و مادرم از من راضی هستند به خودم افتخار می‌کنم.

وقتی حالتان بد است برای خوب شدن آنچه کاری انجام می‌دهید؟
خرید می‌کنم، غذا می‌خورم و اگر خیلی حالم بد باشد، می‌خوابم.

وقتی حالتان خوب است، چه کارهایی انجام می‌دهید؟
بیشتر ترجیح می‌دهم با دوستانم و در جمع باشم.

با کسانی که قصد آسیب زدن به شما را دارند چگونه رفتار می‌کنید؟
به دلیل اینکه خیلی بیش از حد خوشبین هستم معمولا خیلی دیر متوجه نیت این نوع افراد می‌شوم اما وقتی متوجه شوم آن آدم برای من تمام می‌شود و بدون هیچ نوع توضیحی از زندگی‌ام بیرونش می‌کنم.

بهترین دوستتان در حیطه کاریتان چه کسی است؟
لاله اسکندری نزدیک‌ترین دوست من است. (برترین‌ها به نقل از زندگی ایده آل)


ادامه مطلب ...

مرد تبریزی در ۱۱۳ سالگی: وفادار و عاشق

جام جم سرا: میگوید در 30 سالگی ازدواج کردم و عشقی که از معجزه آن بسیار شنیده بودم را بعد از ازدواج درک کردم. زندگی در کنار همسرم «زینت» برایم لذتبخش بود هر کدام از فرزندانمان که به دنیا می‌آمدند حسی زیبا را به زندگی مشترک ما هدیه می‌کردند.
حاج میرزا با بیان این جملات ادامه داد: «خدا به ما 8 فرزند داد، پنج پسر و سه دختر. دور و برمان شلوغ بود اما این شلوغی هیچگاه مانع همراه و همدل بودن ما نشد. شغلم کشاورزی بود و محصولات مختلفی کشت می‌کردم که هنوز هم ادامه دارد اما دیگر توان انجام کارهای کشاورزی را ندارم و پسرهایم این حرفه را ادامه می‌دهند. در گذشته جزو ملاک‌های روستا بودیم و به لطف خدا ثروت خوبی داشتم، به همین دلیل از لحاظ مالی با مشکل رو به رو نبودم اما به هر جهت زندگی در روستا با امکانات پایین سخت است ولی دلخوشی‌ها و روزهای پر از آرامش بزرگترین نعمتی بود که تمام آن سختی‌ها را پنهان می‌کرد. آه سردی می‌کشد و می‌گوید: «در طول این سالها لحظات غمبار زیادی را تجربه کرده ام. یکی از دخترانم و 4 نوه‌ام فوت شده‌اند علاوه بر این نزدیک به دو سال قبل فوت همسرم در سن 85 سالگی دردناک‌ترین اتفاق و خاطره زندگی‌ام را رقم زد اما هیچوقت به خاطر عمر طولانی‌ام ناشکری نکردم و همواره به فرزندان و نوه هایم گفته‌ام انسانهای مؤمن عمر طولانی دارند.»
راز عمر طولانی حاج میرزا در سبک زندگی او نهفته است. تا به حال سیگار نکشیده، کمتر برنج می‌خورد، خوردن عسل، انجیر، گردو، روغن حیوانی و کره محلی از برنامه غذایی‌اش حذف نشده و پیاده روی و نوشیدن آب فراوان را هیچ گاه ترک نکرده است.

«از میان غذاها به آبگوشت علاقه زیادی دارم و از آنجا که کشاورز بودیم و محصولات مختلفی می‌کاشتیم انواع و اقسام میوه‌ها در خانه مان بود و هیچ وقت خوردن میوه را ترک نکرده ام. البته ساعت خواب و بیداری‌ام نیز از سالها قبل تغییر نکرده است. عادت کرده‌ام صبح‌ها برای نماز بیدار شوم و شب‌ها ساعت 9 تا 10 بخوابم.»

با خنده گفت: «شاید یکی از خصوصیات بد من سختگیر بودنم باشد. حرف اول و آخر را می‌زنم و تا به حال اتفاق نیفتاده فرزندانم از حرفم سرپیچی کنند به همین دلیل است که همه آنها می‌دانند نباید ساعت خواب و بیداری من تغییر کند.»

اطرافیان می‌گویند با وجود اینکه حاج میرزا مرد سختگیری است اما همین خصوصیت رفتاری او باعث شده به عنوان ریاست هیأت امنای روستا در کار ساخت مساجد و انجام امور خیریه موفق شوند.

حاصل 113 سال زندگی

حاجی میرزا که این روزها علائمی از بیماری آلزایمر مهمان ذهنش شده است بخوبی می‌داند چند فرزند دارد و نام هر کدام از آنها چیست اما گاهی اوقات در شمارش و نام نوه‌ها دچار اشتباه می‌شود اما خیلی سریع با دیدن نشانه‌هایی که از هر کدام آنها به ذهنش سپرده است جملاتش را اصلاح می‌کند.
«نام فرزندانم به ترتیب لاله زار، قدرت، ابوالفتح، عمران، صادق، گلی، مرتضی و جیران است. لاله زار در زمان زایمان تنها دخترش فوت شد، پسرم قدرت هم 8 فرزند داشت که پسر اولش در سن 12 سالگی، یکی از دخترانش در سن یک سالگی و دختر دیگرش در سن 6 ماهگی فوت شدند. ابوالفتح هم سه پسر و سه دختر دارد که فرزند سومش فاطمه با یکی از نتیجه هایم ازدواج کرد و مهسا حاصل زندگی آنها تنها نبیره من است اما متأسفانه پدر مهسا هم سه سال قبل در اثر سکته قلبی فوت کرد. عمران سه پسر و یک دختر دارد، صادق هم دو پسر و دو دختر داشت که یکی از دخترهایش در سن 16 سالگی از دنیا رفت. گلی 4 پسر دارد، مرتضی یک پسر و دو دختر و فرزند آخرم یعنی جیران هم یک دختر و دو پسر دارد.
حاجی میرزا 113 سال سن دارد اما حوصله‌اش پیر نشده است و برای شعر خواندن و قصه گفتن برای نوه هایش حوصله به خرج می‌دهد. از اتفاقات قدیم و داستان‌های شنیدنی برایشان تعریف می‌کند و از روزهایی که با پای پیاده و شتر راهی مکه شده بود و از سفرهای زیارتی‌اش به کربلا، سوریه، ‌نجف و خاطراتی که در طول این سفرها با همسرش داشته است برایشان می‌گوید.
«هر بار که نوه‌ها دورم جمع می‌شوند برایشان از تلاش‌های دوران جوانی و خستگی ناپذیر بودنم می‌گویم. از اینکه در جوانی حتی یکبار هم نزد دکتر نرفته بودم و حالا بعد از بیش از یک قرن زندگی بازهم از اینکه دارو بخورم و مدام ویزیت شوم بیزارم.»

درسی جاودانه

از نظر نوه‌های حاج میرزا، پدربزرگ قلب مهربانی دارد. شاید از حرف یا رفتاری ناراحت شود اما زود فراموش می‌کند و می‌بخشد. می‌گویند: «او به هیچ عنوان اهل جر و بحث نیست البته مقتدر است که حرفش در هر حالتی به کرسی می‌نشیند و کار به بحث و درگیری نمی‌کشد.»
می گویند «مهم‌ترین اصلی که از او یاد گرفته‌ایم نماز خواندن سر وقت و همواره به یاد خدا بودن است زیرا در هر حالتی به یاد خدا است و برای سعادتمندی و سلامتی همه دعا می‌کند.»

پایبند به عشق

تفریح دوران جوانی حاج میرزا با تفریح جوان‌های امروزی متفاوت بود. او بهترین تفریح را بودن کنار اعضای خانواده و تلاش برای زندگی آسوده آنها می‌دانست. «بهترین دوستم در تمام زندگی همسرم بود و بهترین تفریح‌ها را در بودن کنار او تجربه کرده ام. با اینکه همواره به فرزندانم می‌گویم در غم از دست دادن عزیزان گریه و زاری نکنید زیرا خداوند هدیه خودش را پس گرفته است، اما با فوت همسرم ضربه بزرگی به من وارد شد و دوست ندارم حتی برای چند روز در منزل فرزندانم بمانم زیرا احساس می‌کنم تنها خانه خودم است که عطر زینت خانم را تداعی می‌کند و دوری از این فضا برایم زجرآور است.»
خوشحال است از اینکه تا این لحظه زندگی‌اش محتاج کسی جز خداوند نبوده است و هربار که دلش می‌گیرد شروع به خواندن اشعار دلنشینی از حضرت محمد(ص) و موضوعات مذهبی و ملی می‌کند و به یاد روزهایی می‌افتد که سه ماه از سال را زندگی عشایری داشت، به دامنه‌های سهند می‌رفت و در دشت و دمن زندگی می‌کرد. گذر چون برق و باد عمرش را به نظاره می‌نشیند اما با این حال به فرتوت و ناتوان شدن در این سن و سال اعتقادی ندارد و نمی‌خواهد خود را زمینگیر کند برای همین است که اجازه نمی‌دهد کسی کارهایش را انجام دهد. این را در سالهای اخیر زمانی که همسرش در بستر بیماری بود و غذای او را آماده و از او پذیرایی می‌کرد نشان داده است.

خیالی ‌‌آسوده

در ذهن این مرد که بیش از نیم قرن با ثانیه به ثانیه دنیا خو گرفته، هیچ آرزوی برآورده نشده باقی نمانده است و به قول خودش در سایه لطف الهی و همت و کوششی که به کار گرفته به تمام آرزوها و خواسته‌های ذهنی‌اش پاسخ داده است. به رنگ‌های روشن علاقه دارد و با اینکه دیگر تنها عشق زندگی‌اش در قید حیات نیست تا به لباسهایش رسیدگی کند، اما پیراهن‌های سفید و پاکیزه به تن دارد و به سر و وضع خود اهمیت می‌دهد. زندگی می‌کند تا به اطرافیانش نشان دهد پیری یک نعمت نیست بلکه مرور لحظه‌هایی است که بسیاری از افراد فرصت تجربه آن را نداشتند.(ایران)


ادامه مطلب ...

دختر مورد علاقه‌ام عاشق کار کردن است

جام جم سرا: در ۲۴ سالگی باید با پختگی بیشتری به ازدواج فکر کنید. به نظرم با توجه به اینکه ۲۴ سال سن کمی نیست و دوران بلوغ عقلی شما هم سپری شده یا حداقل در حال سپری شدن است، دور از انصاف نیست اگر توقع داشته باشیم کمی واقع بینانه‌تر و ژرف اندیشانه‌تر به ازدواج فکر کنید. حداقل این را بدانید که یک سال آشنایی با دختر مورد علاقه‌تان در فضایی غیر رسمی اصلاً و ابداً برای شناخت کافی نیست و از سوی دیگر برای من جای سوال است که در این مدت تنها اختلاف نظر شما، فقط و فقط مسئله اشتغال دختر بوده است و در مسئله دیگری که مهم باشد، اختلاف نظر ندارید؟

با این حال، خوب است بدانید که اگر واقعاً دختر مورد علاقه‌تان به اشتغال و کار کردن اصرار دارد و علاقه و تأکید او تا حدی است که حاضر نیست به خاطر شما یا بهتر بگویم برای ازدواج با شما از این شرط بگذرد، بهتر است با جدیت بیشتری درباره این موضوع فکر کنید و شاید حتی بهتر باشد از این ازدواج صرف نظر کنید.

اشتغال زنان برای بعضی مردان که مانند شما فکر می‌کنند، مسئله‌ای نیست که قابل اغماض باشد و حتماً باید قبل از ازدواج و در توافقات پیش از عقد به نتیجه معین و واضحی رسید و به حسب صلاحدید دو طرف حتی در عقدنامه به عنوان شرط ضمن عقد موضوع اشتغال یا عدم اشتغال درج شود.

دلیل من برای این همه تأکید، اهمیت این مسئله و اختلاف‌هایی است که در زندگی‌ها گریبانگیر زوجین می‌شود و من هر روز با پرونده چنین زوج‌هایی مواجه می‌شوم. من در زمینه اشتغال بانوان قبلاً هم در این صفحه اظهارنظر کرده‌ام و به بررسی ابعاد مختلف آسیب‌های فردی، اجتماعی و فرهنگی آن پرداخته‌ام، ولی اصلاً نظرم در اشتغال بانوان مخالفت و موافقت کلی نیست بلکه معتقدم به لحاظ شرایط، حالات مختلفی ممکن است اتفاق بیفتند و حتی در بعضی موارد ضرورت اشتغال بانوان را تأیید می‌کنم اما آنچه که از همه مهم‌تر است بررسی عواید و پیامد‌های اشتغال بانوان است.

به نظرم حتی با مدیریت، توانایی و مهارت بالای یک زن شاغل نسبت به کنترل تمامی آسیب‌ها و انجام وظایف فردی و اجتماعی در خانه و خانواده، باز هم یک زن شاغل با بانوی خانه داری که در ‌‌نهایت لطف، مهربانی، فرهیختگی، صلاحیت بر وظایف همسرداری و تربیت فرزند خود متمرکز است، قابل مقایسه نیست.

تنها نگرانی من این است که شما مخاطب گرامی با این درخواست موافقت کنید و خدای نکرده در آینده دچار پشیمانی شوید. در نتیجه اگر شما واقعاً تربیت فرزند صالح و شایسته برایتان اهمیت دارد به هیچ وجه برای این ازدواج عجله نکنید و از مشورت با پدر و مادرتان غافل نشوید. در ضمن خوب است این را بدانید علاوه بر اشتغال، باید سایر خصوصیات و ویژگی‌های ایده آل بودن یک دختر برای همسریتان از جمله رابطه نداشتن با هیچ شخص دیگری قبل از ازدواج را در نظر بگیرید، این گونه آشنایی‌ها و شناخت‌ها قبل از ازدواج تا درصد بالایی محکوم به شکست است. (حجت الاسلام علی فروتن - کار‌شناس و مشاور خانواده/خراسان)


ادامه مطلب ...

عاشق دختری شده‌ام که پدرش ثروتمند است

جام جم سرا به نقل از خراسان: برای رسیدن به ازدواج موفق، توصیه می‌شود که علاوه بر سایر مسائل، در زمینه اقتصادی نیز خانواده‌های دختر و پسر، یکسان و هم سطح باشند. البته همسطح بودن به معنی مشترک بودن تمام ویژگی‌ها میان ۲ خانواده نیست، بلکه به معنی نزدیک بودن حداکثری خانواده دختر و پسر در سطوح مختلف است.


ارزیابی ویژگی‌های دختر مورد علاقه‌تان

همسطح بودن ویژگی‌های خانواده شما و دختر مورد علاقه‌تان، به موفقیت شما در ازدواجتان کمک شایانی می‌کند هرچند ممکن است با مدیریت درست بتوانید مشکلات هم سطح نبودن در بعضی زمینه‌ها را کاهش دهید.
به طور کلی توصیه می‌شود دختر مورد علاقه‌تان را از نظر اعتقادی و اخلاقی، موقعیت اجتماعی، فرهنگی و... مورد ارزیابی قرار دهید. برای اینکه نتیجه این ارزیابی درست و قابل اعتماد باشد، باید به همراه خانواده‌تان به خواستگاری این دختر در هر شهری که زندگی می‌کند بروید و این ویژگی‌ها را از نزدیک بررسی کنید.


بررسی مسائل زندگی در شهر دیگر

با توجه به اینکه گفته‌اید دختر مورد علاقه‌تان در شهر دیگری زندگی می‌کند، بررسی آداب و رسوم مردم آن شهر باید مورد توجه شما قرار بگیرد. گاهی تفاوت آداب و رسوم، باعث مشکلات زیادی در زندگی مشترک می‌شود.
همچنین درباره اینکه بعد از ازدواج می‌خواهید در شهر همسرتان زندگی کنید یا همسرتان باید به شهر شما بیاید هم فکر کنید. این هم نکته‌ای است که نباید از آن غافل شوید؛ چراکه شاید به خاطر شغل شما یا به خاطر خانواده همسر آینده‌تان، نتوانید در اینکه در کدام شهر زندگی کنید، به توافق برسید.


صداقت با خانواده طرف مقابل

اگر در همه معیار‌ها بجز مسائل اقتصادی همسطح هستید، تفاوت اقتصادی بتنهایی اگر معیار پررنگی در نظر خانواده دختر مورد علاقه‌تان نباشد، قابل چشمپوشی است. توجه داشته باشید که در این بین، صداقت شما در بیان موقعیت واقعی خانواده‌تان مهم است و آگاه کردن طرف مقابل مهم‌تر و اساسی‌تر به نظر می‌رسد چراکه اگر هر ۲ نفر شما با آگاهی کامل تصمیم گیری کنید، کمتر دچار مشکلات پس از ازدواج خواهید شد.
صحبت کردن دختر و پسر در جلسات خواستگاری پیش از ازدواج درباره خود، خانواده‌ها، وضعیت شغلی و تحصیلی، تا حدودی نگرانی‌های آن‌ها را برطرف می‌کند. تنها توصیه به شما، آگاهی داشتن از وضعیت یکدیگر، ارزیابی و سپس تصمیم گیری است. (اعظم متین‌نژاد - کار‌شناس ارشد روان‌شناسی)


ادامه مطلب ...