ویروس کرونای مرس در واقع یکی از خطرناکترین ویروسهای عصر جدید است که به گفته بسیاری از دانشمندان، هنوز شناخت دقیق آن به زمان بیشتری نیاز دارد.
منشأ ویروس
تحقیقات نشان میدهد منشأ سندرم تنفسی خاورمیانه - چه در انسانها و چه در شترها - یکسان است. پروفسور نوربرت ناواونتی و جولانتا کولودزیهجک، دو ویروسشناس برجسته از موسسه ویروسشناسی ملی اتریش و جزو استادان دانشگاه دامپزشکی وین هستند. آنها مدتهاست روی نحوه انتقال این بیماری مهلک تحقیق میکنند. پروفسور ناواونتی و همکارش موفق شدند در یک منطقه جغرافیایی، ویروسهایی با توالی RNA مشابه را نهتنها در بدن افراد مبتلا، بلکه حتی در شترهای عربی پیدا کنند. RNA در واقع مخفف واژه ریبونوکلئیک اسید است که در فرآیند پیامرسانی و رمزخوانی ژنتیکی نقشی حیاتی ایفا میکند. پروفسور ناواونتی در این باره میگوید: «توالی مشابه RNA بیانگر امکان انتقال ویروس میان انسانها و شترهاست. این پروسه را میتوان به نوعی با زونوسیس در ارتباط دانست. زونوسیس فرآیندی است که به موجب آن یک بیماری عفونی از گونههای مختلف جانوری به یکدیگر و حتی به انسانها یا برعکس منتقل میشود. بر اساس این آگاهیهای ابتدایی است که میتوان پراکنش ویروسها و عکسالعملهای مختلف آنها را مورد مطالعه قرار داد. واکسیناسیون شترها در حال حاضر از موضوعات مورد مناقشه است. شاید این تنها راهی باشد که بتوان از طریق آن پراکنش ویروس را متوقف کرد.»
حاملان رمزهای ژنتیکی دستخوش تغییر میشوند
محققان به منظور مطالعه بیشتر روی این ویروس، نمونههای متعددی از مخاط و غشای داخلی پلک 76 شتر عمانی را تهیه کردند. در تحقیقاتی از این دست که بافت آسیبپذیر سیستم تنفسی است، معمولا انجام یکسری از آزمایشها از جمله آزمایش غشای مخاطی نازک و شفاف بخش داخلی پلک در اولویت قرار دارد. هدف از این نمونهبرداری نیز تعیین تاثیرگذاری احتمالی عفونت بر مخاط داخلی چشمهاست. این نمونهبرداری اغلب توسط پرستاران متبحر انجام میشود که در آن با استفاده از ابزارهای بخصوص به آرامی از پلک پایین چشم نمونهبرداری میکنند. آزمایش روی شترهای عمانی مشخص کرد پنج مورد آنها به این ویروس آلوده هستند. دانشمندان در مرحله بعد RNA شترهای عمانی آلوده را با RNA شترهای بیمار در کشورهای مصر و قطر مورد مقایسه قرار دادند. پروفسور ناواونتی در مورد نتیجه این مقایسهها چنین گفت: «آنالیزهای ما نشان میدهد ویروسهای یک منطقه یا کشور با ویروسهای کشور دیگر تفاوت دارند. این به آن معناست که ویروسهای کرونای موجود در بدن شترها، نژاد خاصی ندارند. اما نکته اینجاست که یک ویروس نهتنها میتواند شترها را آلوده کند، بلکه همزمان توانایی آلوده کردن انسانها را نیز دارد.»
انتقال ویروس از طریق بینی و چشمها
تحقیقات بیشتر نشان داد میزان ویروسها به شکل قابلملاحظهای در مخاط بینی و چشم شترها زیاد است. بنابراین دانشمندان تصور میکنند امکان انتقال این بیماری نیز باید از طریق برقراری هر نوع تماس با مخاط خارج شده از بینی یا دماغ شترها فراهم شود، چراکه هر دوی این قسمتها جزو ذخیرهگاههای اصلی ویروس کرونای مرس هستند. سندرم تنفسی خاورمیانه در انسانها باعث بروز علائم سینه پهلوی حاد و نارساییهای شدید کلیه میشود، در حالی که علائم مشاهده شده در شترها خیلی محدود و ناچیز و گاهی در حد آبریزش بینی است. تاکنون بیشتر عفونتهای انسانی مرس در کشور عربستان بوده، البته مواردی نیز بوده که افراد مبتلا این کشور را ترک کرده و در جای دیگر متوجه علائم بیماری شدهاند؛ به عنوان مثال 11 مورد از افراد مبتلا به این بیماری اروپایی هستند.
خویشاوندی سارس(SARS) و مرس
تحقیقات نشان میدهد ویروس کرونای موسوم به مرس با ویروس کرونای موسوم به سارس خویشاوندی نزدیکی دارد. خاستگاه سندرم تنفسی مزمن و حاد سارس، چین و ویتنام است. ادعا میشود پس از شیوع گسترده این بیماری در سالهای 2002 تا 2003 میلادی (1381 تا 1382) تنها عده معدودی توانستند از مرگ رهایی پیدا کنند، اما به طورکلی آمار مرگ و میر این بیماری قابلتامل است. از مجموع 8273 مورد فرد مبتلا به سارس 775 مرگ در کشورهای مختلف گزارش شده و نرخ مرگ سارس رقمی حدود 9.6 درصد است. پروفسور ناواونتی در این باره میگوید: «شواهد حاکی از آن است که بیماری سارس احتمالا تنها یک بار از مانع گونههای جانوری گذشته و از طریق خفاش به انسان منتقل شده، اما چیزی که درخصوص مرس حتمی است، این که ما شاهد انتقال دائم و مستمر ویروس از شترها به انسانها هستیم و همین مساله نیز کار را سختتر میکند.» یافتههای پروفسور ناواونتی و همکارانش بدون هیچگونه تردیدی نشاندهنده امکان انتقال این بیماری از شترها به انسانهاست. ناواونتی و همکارانش حتی موفق به کشف آنتیبادی این بیماری در بدن شترها شدهاند. تحقیقات ژنتیکی بیشتر روی ویروس کرونای مرس قطعا در آینده میتواند احتمالات قطعیتری را مطرح کند.
تازهترین خبرها از بیماری مرس
تحقیقات جدید پژوهشگران دانشگاه آیووا، فرضیات جدیدی درباره بیماری مرس مطرح کرده است. پروفسور استنلی پرلمن یک میکروبیولوژیست و دامپزشک از دانشگاه آیوواست که بیشتر از 30 سال روی ویروسهای کرونا و از جمله سارس تحقیق میکند. وی و همکارانش بتازگی مدلی از سندرم تنفسی خاورمیانه یا همان مرس طراحی کردهاند که میتواند پتانسیل انواع درمانها و واکسنهای مختلف را روی این ویروس مورد ارزیابی قرار دهد. آنها در عین حال درصددند یافتههای خود را با دیگر گروههای تحقیقاتی در میان بگذارند تا شاید بتوانند هرچه سریعتر راهحلی برای درمان این بیماری مرگبار پیدا کنند. پروفسور پرلمن که بتازگی از کنفرانسی علمی در ریاض بازگشته، میگوید تلاشهای بسیاری برای مهار بیماری انجام شده اما هنوز خطر رفع نشده است.
نکته شاید مثبت درباره این بیماری احتمال ظاهرا اندک انتقال از انسانی به انسان دیگر است، اما مساله انتقال از شترها به انسانها کمو بیش پابرجاست. پس از اپیدمی گسترده بیماری سارس، تلاشهای زیادی انجام شد تا بیولوژی و روشهای مواجهه با ویروسهای کرونا شناخته شود. همین مساله نیز سبب شد واکنشها نسبت به مرس نسبت به گذشته سریعتر و موثرتر باشد. مدلسازی این بیماری یکی از بهترین روشها برای مقابله با آن به شمار میآید، اما هنوز تا درمان قطعی راه زیادی باقی مانده است./ ضمیمه سیب
فرناز حیدری/ کارشناس مهندسی محیط زیست
منابع: Science Daily / Sars.gov.za / vmutpp.vu-wien.ac.at
جام جم سرا: در زمان رویارویی با مشکل اگر به عقب برگردیم، به خاطر آوردن توانایی و پایداری در برابر مشکلات گذشته به ما شهامت و اعتماد به نفس لازم را برای مقابله با مشکل فعلی میدهد، پس ما در شرایط بسیار سخت هم این توانایی را خواهیم داشت که نهایت تلاشمان را بکنیم، رویکردی مثبت را در پیش بگیریم و تمام نیرویمان را جمع کنیم تا بتوانیم با مشکلات پیشرو مقابله کنیم و باور داشته باشیم که باز هم میتوان از زندگی لذت برد.
رعایت توازن و تعادل در زندگی بخصوص هنگام بروز مشکل اهمیت خاصی دارد، درواقع همه چیز در زندگی هدفمند است، با وجود این اگر در زندگی توقعات غیرواقعگرایانه داشته باشیم و خواستههایمان نامعقول باشد یا چیزی بیش از حد از زندگی طلب کنیم، زندگی از حالت توازن خارج میشود.
این اصل درباره بسیاری از مشکلات صدق میکند، بهعنوان مثال هنگام از دست دادن شغل، افرادی که بخش اعظم هویتشان را در کار یا مسائل مادی سرمایهگذاری میکنند، دچار چنین وضعی میشوند. مثلا ما هنگام از دست دادن شغلمان یک نکته بسیار مهم را فراموش میکنیم و آن این که همانطور که بدن انسان برای کارایی بهینه به تغذیه مناسب و کافی نیاز دارد، روان انسان نیز برای عملکرد درست به تغذیه عاطفی محتاج است. این قضیه در مورد مواد مغذی عاطفی نیز صدق میکند. در تمام مراحل زندگی باید میزان درونداد عاطفی دریافتی به حد کافی باشد تا سلامت عاطفی انسان به خطر نیفتد. منابع عاطفی متفاوتی برای تغذیه روانی وجود دارد، مثل: خانواده، دوستان، کار، اعتقادات، تحصیلات، هنر، موسیقی، تفریحات و... .
این موارد به نسبتهای متفاوت با هم ترکیب میشوند تا صد درصد درونداد عاطفی مورد نیاز فرد را متعادل کنند، ممکن است این نسبتها متفاوت باشد، اما شغل فرد نباید بیش از 25 درصد نیاز عاطفی انسان را تشکیل دهد. بخش اعظم این درونداد باید از روابط شخصی و منابع غیر کاری به دست آید. حالا فرض کنید فردی پیوندهای خانوادگی ضعیف و اندکی دارد، ممکن است خانوادهای نداشته باشد یا با آنان احساس غریبگی کند، دوستان صمیمیاش انگشتشمار باشند، باور اعتقادی کم و علاقه کمی هم به روابط انسانی داشته باشد. این احتمال وجود دارد که چنین شخصی توقع داشته باشد با استفاده از شغلش بخش زیادی از نیازهای عاطفی خود را نیز برطرف کند. غافل از اینکه کار برای برآوردن این نیاز طراحی نشده و داشتن چنین توقعی از کار نشاندهنده زندگی خارج از توازن است. پس چنانچه شغل فرد 25 درصد نیاز عاطفی او را برآورده کند، با وجود سختی و مشکلات از دست دادن آن هنوز میتواند روی 75 درصد باقیمانده از منابع عاطفی حساب کند، اما اگر درصد زیادی از نیاز عاطفی ما را شغلمان برطرف کند، تجربه از دست دادن شغل، ویرانکننده و موجب افسردگی و اضطراب میشود. بنابراین بازگشت تعادل و توازن، بخش مهمی از راهحل مشکلات است. در مواقع سختی باید منابع جدیدی را جستجو کنیم، ارتباطاتی تازه برقرار کرده و زمان بیشتری برای کمک داوطلبانه به افراد نیازمند اختصاص دهیم، کمتر از آینده هراس داشته باشیم و به آنچه امروز میتوانیم انجام دهیم، فکر کنیم تا به این ترتیب احساس ارزشمندی و کفایت را از منابعی غیر از شغل به دست آوریم تا در صورت بروز مشکل این احساس را نداشته باشیم که همه زندگیمان را از دست دادهایم.
بدترین اشتباهات در حل مشکل
هنگام بروز مشکلات برخی اشتباهات مانع مدیریت درست به منظور حل مشکلات میشود که مهمترین این عوامل شامل موارد زیر میشود:
اولین اشتباه، انکار مشکل است: انسان اغلب سعی میکند مشکلات و اتفاقات ناگواری را که برایش در حال وقوع است، نپذیرد، اما این کار تاثیری بر وقوع اتفاقات ندارد و فرد نمیداند با این کار، فقط شرایط را پیچیدهتر میکند. در شرایطی که شما دچار مشکل میشوید، اغلب مجبور میشوید با همان شرایط روبهرو شوید نه با شرایطی که باید باشد. درواقع بودن در این شرایط بد اصلا به انتخاب شما نبوده است. انکار اجازه نمیدهد واقعیت را ببینید چون اصلا این شرایط و اتفاقات را دوست ندارید پس انکار میتواند خطرناک باشد و این اشتباه رایج میتواند نتایج جبرانناپذیری را به دنبال داشته باشد.
اعتقاد به جبر و نداشتن اختیار: اغلب نوعی رخوت و سستی هنگام بروز مشکل به خاطر ترس و انکار به وجود میآید. اگر در شرایطی که باید عملکرد درستی داشته باشید مشکل پیش آمده را باور نداشته باشید و عکسالعمل موثری از خود نشان ندهید و خودتان را فردی بیتاثیر بدانید در واقع مشکل را حادتر کرده و شانس موفقیت و حل مشکل را از خود گرفتهاید.
تظاهر کردن: هنگام بروز مشکل برخی از ما سعی میکنیم به اصطلاح صورتمان را با سیلی سرخ نگه داریم، زیرا معتقدیم نیاز به کمک دیگران و محتاج بودن نشانه ضعف ماست. شما با این کارتان باعث میشوید اطرافیان برای کمک به شما پا پیش نگذارند، زیرا آنان فریب ظاهر قدرتمند و بینیازتان را میخورند و نمیتوانند برای برطرف کردن نیاز شما فکری کنند.
با انتخاب هریک از اشتباهات رفتاری که ذکر شد، باید منتظر عواقب بد آنها نیز باشیم، چراکه بروز این نوع رفتارها هنگام مشکل گاه میتواند در حد فاجعه باشد.
مسئولیت زندگی را بپذیریم
این یک قانون ساده است، شما چه بخواهید و چه نخواهید مسئول زندگیتان بوده و خواهید بود. اگر شغلتان را دوست دارید به خاطر تلاشهای خودتان بوده است، اگر اضافه وزن دارید و تاکنون اقدامی نکردهاید خودتان مقصرید، اگر نمیتوانید به جنس مخالف اعتماد کنید یک طرف قضیه شما بودهاید و اگر هیچ وقت انسان شادی نیستید حتی وقتی مشکلی هم ندارید، پس خودتان نمیخواهید که شادی را به زندگیتان راه بدهید.
اگر شما نتوانید هنگام رویارویی با مشکل مسئولیتتان را بپذیرید، نمیتوانید مشکلاتتان را بدرستی تشخیص داده و برای حل آنها عملکرد درستی داشته باشید و هیچ چیز هم بخوبی پیش نمیرود. علاوه بر این اگر فکر کنید بین شما و مشکلاتتان هیچ ارتباطی وجود ندارد، خودتان را بیتقصیر میدانید و به دنبال مقصری جز خودتان میگردید، در اشتباه هستید. مشکل اینجاست که طبیعت بشر تمایل به مقصر دانستن دیگران دارد و میخواهد از زیر بار مسئولیت فرار کند. پذیرفتن نقشتان در بروز مشکلات (البته مشکلاتی که عامل آن خود شما بودهاید) و داشتن حس مسئولیتپذیری نسبت به مشکلات یعنی یک گام به جلو برداشتهاید و میدانید راهحل مشکل در وجود خودتان است.
تاثیر سایر عوامل
در رویارویی با مشکلات عوامل بسیاری چون خانواده و خود فرد دخالت دارند که میتوانند در چگونگی برخورد با مشکلات موثر باشند. مثلا نقش خانوادههای تابآور هنگام بروز مشکلات بسیار زیاد است. تابآوری به معنای برگشتن از مشکلات و پشت سرگذاشتن موقعیتهای دشوار و شرایط آسیبزاست، به طوری که فرد نهتنها آسیب نمیبیند، بلکه به موقعیت اجتماعی و سلامت روانی به مراتب بهتری میرسد. اصولا والدین تابآور نقش مهمی هنگام بروز مشکلات ایفاء میکنند و فرزندان این دسته از والدین هم به بزرگسالانی انعطافپذیر و شکیبا در برابر سختیها تبدیل میشوند. این والدین این توانایی را دارند که هنگامی که فرزندانشان در شرایطی دشوار قرار میگیرند با رفتار و گفتار سنجیدهشان کمک کنند تا آنان بتوانند سختیهای ناشی از مشکلات را تحمل کرده و به سلامت مشکلات را پشت سر بگذارند. پژوهشها و مطالعات فراوانی نشان میدهد که وجود عوامل زیر در خانواده میتواند محیطی مناسب برای خانواده و فرزندان هنگام سختیها و مشکلات بوجود آورد:
انسجام خانواده: تلاشهای پدر و مادر در حفظ خانواده و همراهی آنان با یکدیگر هنگام بروز مشکلات عامل بسیار موثری است. آشفتگی و نابسامانی در روابط میان اعضای خانواده نمیتواند در شرایط سخت و دشوار، محیطی مساعد را برای پرورش فرزندان فراهم کند.
صرف وقت با فرزندان: مطالعات فراوانی نشان میدهد که پرورش صبر و شکیبایی در شرایط مشکلزا و مقاومت در برابر مشکلات به کیفیت ساعاتی که پدر و مادر روزانه با فرزندشان میگذرانند، بستگی دارد. هر چقدر کیفیت گذراندن چنین اوقاتی با همدلی، مهربانی، مشارکت و خوشبینی بین اعضای خانواده بیشتر باشد، سطح تحمل فرزندان نسبت به مشکلات بالاتر میرود.
خوشبین بودن: معمولا خوشبین بودن در خانواده صفتی مسری است. وقتی پدر و مادر نسبت به حل مشکلات پیشرو و مسائل آینده امیدوار باشند و باور داشته باشند که چشماندازی روشنتر در انتظارشان است این خوشبینی به فرزندان نیز منتقل میشود.
یاریرسانی و یاریخواهی: یکی از برجستهترین ویژگیهای انسانهای تابآور، داشتن حس نوعدوستی است. آنان هنگام نیاز به دیگران کمک میکنند و در لحظات دشوار هم اغلب این نوع دوستی را دریافت میکنند و به واسطه دوطرفهبودن یاریرساندن و یاریخواهی است که فرآیند تابآفرینی در این افراد معمولا به صورت پویا و فعال باقی میماند.
معنابخشی به مشکلات: خانوادهها ممکن است در طول زندگی با بحرانها و رویدادهای ناگواری روبهرو شوند. در چنین شرایطی خانوادهای که نتواند خود را با شرایط دشوار سازگار کند دچار آشفتگی و نابسامانی خواهد شد، اما به عکس خانوادهای که انعطافپذیر بوده و روال زندگیاش را در جهت سازگاری با مشکلات جدید تغییر دهد میتواند شرایط جدید را با موفقیت از سر بگذراند.
پایبندی به معنویت: معمولا وقتی مشکل یا حادثه ناگواری برای خانوادهای اتفاق میافتد، اعضای خانواده شاید نتوانند برای درک آن حادثه توضیحی منطقی و عقلانی پیدا کنند، چرا که گاهی حوادث ناگوار در یک لحظه اتفاق میافتد و ممکن است اصلا قابل پیشبینی نباشد. در اینجاست که باورها و اعتقادات معنوی در بسیاری از موقعیتها میتواند تنها تکیهگاهی برای شکیبایی افراد خانواده باشد.
شفافیت و راستگویی: معمولا خانوادههایی که به شفافیت، صراحت و راستگویی در زندگی روزمره نسبت به یکدیگر عادت کردهاند در زمان بروز مشکل دچار ابهام و سردرگمی نمیشوند چرا که در این شرایط ابهامی باقی نمیماند و هر کس نقش خود را برای رفع مشکل به طور شفاف و به روشنی میداند و روابط بر اساس اعتماد و راستگویی است.
معاشرتهای خوب
برخی افراد هنگام بروز مشکل و در شرایط بحرانی این تصور را دارند که بدبختترین موجود روی زمین هستند و تمام غم عالم نصیب آنها شده یا این فکر که چرا فلان اشتباه را کردم که چنین گرفتار شدم، مانند خوره به جانشان میافتد، این بیماری شایعی است که به آن بزرگنمایی گفته میشود و باعث آزار و پریشانی افراد هنگام مشکلات میشود. میتوان گفت آزار این بزرگنمایی بسیار بیشتر از آزار و اذیت وضع دشواری است که به فرد تحمیل شده و صد برابر بیشتر از خود مشکل زجرآور است، اما خوشبختانه این بیماری هم تا حد زیادی قابل درمان است البته به شرطی که خود فرد بخواهد. یکی از راههای درمان این است که به دیدار کسانی بروید که در زندگی سختیهای زیادی کشیدهاند و مشکلات شما در مقابل مشکلات آنان هیچ است. به جای اینکه در زمان سختیها گوشهنشین شوید، سعی کنید کارهای داوطلبانه و خیرخواهانه انجام دهید. داشتههای مادی و معنوی خود را در اختیار افراد نیازمند قرار دهید و از کمک به کسانی که واقعا نیازمندند در صورت امکان دریغ نکنید. بیمارستانها، پرورشگاهها و خانههای سالمندان همواره نیازمند افراد خیر هستند. مطمئن باشید فکر کردن و درگیرشدن در مشکلات و مصائب دیگران باعث به وجود آمدن تغییرات مثبت در عمق وجودتان میشود و هنگام سختیها انعطافپذیری، صـبر و شکیبایی بیشتری را برایتان به ارمغان میآورد.
روشهای مفید رویارویی با مشکلات
به اعتقاد روانشناسان راهبردهای موثری برای کنار آمدن با فشارهای روانی ناشی از مشکلات زندگی وجود دارد که برخی از مهمترین آنان عبارتند از:
ـ استفاده از مهارتهای پذیرش در زمانی که حداقل در زمان مقرر راهحلی برای مشکلتان وجود ندارد.
ـ تنظیم واکنشهای هیجانی و عاطفی در زمان بروز مشکل مانند تعدیل خشم، غمگینی و نگرانی با استفاده از راهحلهای مفید.
ـ اداره رفتار و فکر مانند مهار کردن رفتارهای آسیبرسان نسبت به اشیاء و افراد هنگام بروز فشارهای ناشی از مشکلات به وجود آمده.
ـ روی آوردن به کار و فعالیت همراه با روحیهای مبارز برای مواجهه با سختیها و مشکلات.
ـ داشتن تعهد نسبت به حل مشکل و پیگیری مسیر تا مرحله از بین بردن کامل مشکل.
ـ رسیدن به این باور که ممکن است در دل هر سختی و رنجی مفهومی نهفته باشد.
ـ کمک خواستن و یاری طلبیدن هنگام مواجهه با مشکل، بخصوص زمانی که فرد به تنهایی از پس مشکل برنمیآید.
ـ داشتن فعالیتهای ورزشی مداوم به منظور کاهش تنشهای ناشی از مشکلات.
معصومه اسدی / جامجم
انکار روند رو به فزونی عوامل تنشزای زندگی روزمره ناشدنی است و با گسترش و تنوع هرچه بیشتر امکانات، عاملان شکلگیری استرس بیشتر و بیشتر میشود.
درباره نقش استرس در افزایش فرسودگی افراد، افت کیفیت زندگی، بالا بردن شاخصهای مشکلات اجتماعی، افزایش فراوانی بیماریهای جسمانی و روانی و حتی افزودن نرخ مرگومیر یافتهها و شواهد بسیاری موجود است و اجماعی در این مورد مشاهده میشود. البته این نقش استرس در میان افراد مختلف جامعه کاملاً متفاوت است و عواملی چون اختلاف در وضع بیولوژیک، زمینههای اجتماعی و خانوادگی، و باورهای فردی تصویری رنگارنگ از تنوع نقش استرس در زندگی انسانها مینگارد. وضع روانی هر یک از اعضای جامعه بر مبنای همین عوامل شکل میگیرد و با تغییر میزان مواجهه با عوامل تنش یا استرس، تغییر میکند. به این ترتیب، زندگی امروز با چالشهای روانی نوظهوری متناسب با شکل، ماهیت و میزان استرسهای دنیای جدید رویاروست؛ اما سخن پیش رو در مورد این چالشها نیست، بلکه برای معرفی چالشهایی است که نگارنده آن را «فراروانی» میخواند.
نخست، منظور از این واژه؛ به طور خیلی خلاصه، کارکردی از مغز که قابل اندازهگیری، فرضیهسازی و پژوهش تجربی است و بکلی متفاوت از «روح». در اینجا واژه «فراروانی» با معادل «metapsychic» میآید و در ردیف واژههایی چون فرانگرانی، فراشناخت و فراحافظه، از پیشوند «فرا» (meta) بهره میگیرد.
لازم به یادآوری است که در اینجا مراد از فرا روان، مفهومی عرفانی یا ماورایی نیست؛ آنگونه که برخی چنین برداشتهایی از واژههای مشابه داشتهاند. در اینجا موضوع روان و فراروان در ارتباط با روانپزشکی و روانشناسی دیده میشود.
فرانگرانی، فراشناخت و فراحافظه به نگاه فرد به نگرانیها، شناختها و وضع حافظه خود میپردازد. بهطور نمونه، فردی را تصور میکنیم که نگران است ولی از بابت این نگرانی شکایت یا آزردگی خاطری ندارد؛ به عبارتی سادهشده، «نگران نگرانی خود نیست». در این فرد «فرانگرانی» (metaworry) مشهود نیست و میتواند حالتی هنجار به حساب آید، نه وضعیتی بیمارگونه و نیازمند مداخله یا درمان.
اما چالشهای فراروانی فرا روی انسان امروز. موضوع این است که چالشهای ما در ارتباط با تنشهای زندگی جدید و اثرات بدنی آنها (روانی، غیر روانی و مرگ)، به خود این تنشها و اثرات مستقیم آنها بر انسان محدود نمیشود، بلکه چگونگی نگاه انسانها و جامعه به این اثرات و برداشت آنها از موضوع باید اثری چشمگیر بر دامنه و میزان اثرگذاری استرس بر چگونه زیستن آدمی داشته باشد.
باورهای ما در بسیاری از موارد تعیینکننده اثر تنشهاست. مطالعه کلر (Keller) و همکارانش حاکی از افزایش نرخ مرگومیر در افراد دچار استرسهای شدید محیطی است، اما این افزایش مرگومیر محدود به افرادی بوده که اثر تنشهای محیطی را بر سلامت خود «زیاد» ارزیابی کرده بودند. همچنین افزایش مرگومیر در افراد دچار استرسهای اندک که اثر تنشهای محیطی را بر سلامت خود «زیاد» ارزیابی کرده بودند دیده شد.
از سوی دیگر، نرخ مرگومیر در میان کسانی که باوری در مورد اثر مضر تنشهای محیطی بر سلامت خود نداشتند افزایش نداشت؛ چه تنش زیادی را در زندگی اخیر خود تجربه کرده بودند و چه تنش اندکی. هرچند تفسیر نتایج پژوهشهایی از این دست پیچیده و فراتر از حوصله این یادداشت است، این مطالعات اهمیت باورها و برداشتهای ما را در ارتباط با رویدادهای زندگی نشان میدهد و آن را تعیینکننده میداند.
در همین راستا، جالب است که نشان داده شده، داشتن رفتارهای یاریرسان داوطلبانه به دیگران مانع از آثار مضر استرس بر روان انسان میشود؛ اما جالبتر آن است که رفتارهای یاریرسان مذکور زمانی این اثر مفید را نشان میدهد که فرد نگاه مثبتی به دیگران و به انجام چنین رفتارهای خیرخواهانهای برای آنها داشته باشد! به بیان دیگر، در اینجا هم «الاعمال بالنیات».
در شرایطی که وجود این باورهای ما است که بخشی از پیامد آنها را میسازد و حتی تنشهای متوسط ممکن است با افزایش انعطافپذیری و مقاومت انسان در برابر ناملایمات همراه باشد، روشن است که آموزشدهندگان جامعه- آموزگاران و سایر منابع مورد وثوق مردم و بهویژه رسانههای عمومی- در این دنیای پرتنش نقشی بالقوه تعیینکننده دارند.
به عبارت دیگر، با توجه به نقش مشخص این منابع در انتشار اخبار و شکلدهی باورهای عمومی، همانها میتوانند جایگاهی تعیینکننده در طراحی چالشهای فراروانی جامعه یا مهار آنها و بنابراین در بنا ساختن سطح «سلامت روان» مردم داشته باشند؛ همان شاخصی که در تعیین قابلیتهای فردی، کیفیت زندگی، سلامت کلی جسمانی و حتی طول عمر افراد جامعه شاخص است. (امیر شعبانی - روانپزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران/ شهروند)
*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر میشود.
هفته نامه تجارت فردا - رامتین منزهیان*: ایران دومین اقتصاد بزرگ در خاورمیانه با 400 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی است. ضریب نفوذ اینترنت 70درصدی و نفوذ 126درصدی موبایل در بین ایرانیان و علاقهمندی آنان به استفاده از اینترنت و حضور در فضای مجازی باعث شده تا ایران بتواند به عنوان یکی از کشورهای در حال رشد در عرصه تجارت الکترونیک شناخته شود.
کسب و کارهای مبتنی بر فناوری به عنوان یکی از ارکان اقتصادی روز دنیا در ایران به شدت در حال رشد است و به نظر میرسد انقلابی تدریجی را در صنعت ایران پدید خواهد آورد. ایران علاوه بر تمرکز روی تولیدات نفتی، ساخت و ساز، صنایع مکمل و... که منابع اصلی اقتصادی ایران محسوب میشوند، دارای ثروتی گرانبها متشکل از نیروهای جوان و پیشرو در تکنولوژی است که در حال پیوستن به جریان پرشتاب و قدرتمند رشد اقتصادی کشور هستند.
در سالهای اخیر برای اولین بار، بخشهایی مثل مخابرات، تجارت الکترونیک، کشاورزی، فناوری اطلاعات و سرگرمی، رشد قابل توجهی کرده است. این موضوع نشاندهنده ظرفیتهای قابل توجه ایران برای توسعه اقتصاد غیرنفتی است. تجارت الکترونیک به عنوان یکی از صنایع نوین در جهان، به بازار ایران نیز راه یافته و به سرعت در حال گسترش است.
در کشورهای اروپایی سهم تجارت الکترونیک از بازار هنوز زیر 10 درصد است؛ در ایران نیز این صنعت تنها نیمدرصد از سهم بازار را به خود اختصاص داده است، اما پیشبینی میشود این صنعت در 10 سال آینده تحول عظیمی در اقتصاد جهان ایجاد کند. جامعه جهانی به شدت متاثر از رشد تکنولوژی است، کشور ما نیز از این جریان مستثنی نیست. تعداد زیادی از جوانان ایرانی تقریباً همه ساعات روز را در فضای مجازی سپری میکنند و به مزایای خرید آنلاین نیز واقف هستند ولی حتی یکبار هم به شیوه آنلاین خرید نکردهاند.
این یعنی حجم انبوهی از مشتریان آماده خرید و البته بازاری مهیا برای رشد تجارت الکترونیک به عنوان یک صنعت نوپا و مبتنی بر دانش. در دنیای امروز، که تکنولوژی و نوآوری، به ارکان اصلی جوامع تبدیل شدهاند و با تمام فعالیتهای انسان از جمله سبک زندگی، کسب و کار، امنیت و اجتماع آمیخته شده و همه ابعاد زندگی را بهبود بخشیده است، نمیتوان از تاثیرات مثبتی که میتواند در اقتصاد ایجاد کند، چشمپوشی کرد.
هیچ جامعهای، به ویژه جوامع در حال توسعه، نمیتوانند اهمیت تکنولوژی را نادیده بگیرند. صنایع مبتنی بر فناوری فرصت فوقالعادهای برای رونق اقتصادی است. این صنعت با رشد سریع خود میتواند معضل بیکاری در ایران را تا حد زیادی حل کند و ابزار مناسبی برای ارتباط فعال با اقتصاد بینالملل و حضور موثر در بازارهای جهانی باشد.
تجارت الکترونیک در سالهای اخیر با حضور شرکتهای مختلف که خدمات گوناگونی ارائه میکنند تغییراتی را در بازار ایران ایجاد کرده است. این شرکتها بسیاری از امور روزمره مردم چون سفر، حمل و نقل، غذا، سرگرمی و خرید را از دریچه فضای مجازی و خدمات الکترونیک ساماندهی میکنند و علاوه بر تغییر در سبک زندگی مشتریان، در فضای کسب و کار ایران نیز موثر بودهاند.
این شرکتها با فعالیت گسترده خود در این مدت معنای برخی از رفتارهای خرید را نیز تغییر دادهاند، بهطور مثال تنها بامیلو هر ماه بیش از شش میلیون بازدیدکننده از سراسر ایران دارد، این تعداد بازدیدکننده چندین برابر بازدیدکنندگان مجتمعهای تجاری بزرگ در ایران است. چنین اعدادی نشاندهنده تقاضا و علاقه کاربران ایرانی به حضور در فضای آنلاین و استفاده از خدماتی است که تجارت الکترونیک در اختیار آنها قرار میدهد.
در حال حاضر ضریب نفوذ اینترنت در ایران بهتر از بسیاری از کشورهای منطقه است، اما کیفیت اینترنت نسبت به کشورهای دیگر، بهویژه کشورهایی که سهم بیشتری از تجارت الکترونیک دارند بسیار پایینتر است.
طی سالهای اخیر، با توجه به رشد کمی مصرفکنندگان اینترنت اتفاق موثری در کیفیت این خدمات اتفاق نیفتاده است. بخشی از دلایل فراگیر شدن استفاده از اینترنت در بین ایرانیان، افزایش گرایش ایرانیان به استفاده از موبایلهای هوشمند بوده، تعداد زیادی از کاربران اینترنت در حال حاضر از طریق تلفن همراه خود به فضای مجازی ارتباط دارند. ارائه اینترنت باکیفیت از طریق اپراتورهای تلفن همراه گام موثری در فراگیری اینترنت در ایران بود، اما این خدمات از سوی اپراتورها هنوز در اختیار همه مردم نیست و کیفیت مطلوبی نیز ندارد.
توسعه پوشش اینترنتی از سوی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات میتواند تحول بزرگی در ارتقای سطح کیفیت زندگی مردم در سراسر ایران ایجاد کند. شاید جالب باشد بدانید فروشگاهی مثل بامیلو از روستاهای دورافتاده ایران مشتری دارد، این یعنی بسیاری از مردم آگاهانه از مزایای اینترنت استفاده میکنند و توسعه کیفی اینترنت میتواند اتفاق موثری در بالا بردن سطح رفاه مردم و بهبود وضعیت در همه بخشها از جمله آموزش، اقتصاد و فرهنگ ایجاد کند. به غیر از کیفیت، قیمت اینترنت نسبت به بسیاری از کشورها بیشتر است.
حتی بسیاری از استارتآپهایی که در حوزه تجارت الکترونیک فعالیت میکنند، ناچارند رقم هنگفتی را برای استفاده از اینترنت در نظر بگیرند. این مبلغ برای بسیاری از شرکتهای نوپا رقم قابل ملاحظهای است. شاید بتوان گفت یکی از مهمترین رسالتهای وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در این سالها ایجاد یک شبکه اینترنت باکیفیت، ارزان و منعطف برای ساخت یکی از مهمترین بخشهای اقتصاد امروز ایران یعنی تجارت الکترونیک باشد.
شکلگیری استارتآپهای مختلف که سعی دارند همه امور روزمره از خرید غذا تا لوازم زندگی، گل، مواد غذایی، تفریحات و... را به شکل الکترونیک ارائه دهند نشان میدهد این صنعت آینده اقتصاد ایران را دگرگون خواهد کرد؛ و این بدین معناست که سیاستگذاران و مدیران دولتی باید آگاه باشند که بدون کسب و کارهای مبتنی بر فناوری آینده روشنی در انتظار اقتصاد ایران نیست، سیاستگذارانی که ذهنشان اسیر باورهای سنتی در حوزه اقتصاد نیست فرصتهای نهفته در این بخش را درک خواهند کرد و برای اقتصاد نوین ایران در قرن 21 برنامهریزی خواهند کرد.
یکی از مهمترین دغدغههای اقتصادی در سالهای اخیر مساله بیکاری بوده، معضلی که راهحلی به جز تقویت و تشویق کارآفرینان ندارد. بهرغم تمام مشکلاتی که طی سالهای گذشته کارآفرینان در ایران با آن روبهرو بودهاند از جمله عدم دسترسی به سرمایه کافی، زیرساختهای لازم و اثرگذاری ضعیف، یک فرهنگ کارآفرینی مثبت و قوی در کشور شکل گرفته که بیشتر از سوی جمعیت جوان هدایت میشود.
جوانان ایرانی باهوش و مستعدی که آماده هستند کارآفرینانی موفق باشند و اقتصاد ایران را متحول کنند. اشتیاق جوانان ایرانی برای ایجاد کسب و کار نوپا، منجر به ایجاد اکوسیستمی فعال، بهروز و متکی بر جدیدترین فنون و علوم روز دنیا شده است. این گروه شامل برنامهنویسان حرفهای، نظریهپردازان، استراتژیستها، نوآوران و بازرگانان جوان ایرانی هستند که توانستهاند توجه جهانیان را نیز جلب کنند.
بررسی سیستمهای موفق کارآفرینی در کشورهای مختلف نشان میدهد برای تقویت و هدایت این جریان مثبت اقتصادی باید روشهای نوینی را در سیاستگذاری و حمایتهای دولتی در ایران پایهریزی کرد.
من هر روز با مربیان، سرمایهگذاران، کارآفرینان و بنیانگذاران موفق در سراسر جهان صحبت میکنم و میبینم که این افراد برای افزایش ضریب موفقیت کسب و کار خود به مناطق و کشورهایی که خدمات بهتری به کسب و کارهای نوپا ارائه میدهند مهاجرت میکنند. به عنوان مثال یکی از این کارآفرینان اخیراً از لندن به برلین مهاجرت کرد، چرا که در برلین تسهیلات و خدمات مطلوبی برای استارتآپها در نظر گرفته شده است.
برلین این روزها به محلی برای تمرکز بسیاری از کسب و کارهای نوپا تبدیل شده است. معتقدم نظام حمایت از استارتآپها باید در قالب ارائه تسهیلات مختلف و معافیتهای مالیاتی برای شرکتهای مبتنی بر فناوری اطلاعات کارآفرینان بیشتری را جذب کند و در ثبات فضای این اکوسیستم موثر باشد.
1- شروع کسب و کار
کارآفرینان الزاماً حقوقدان یا حسابدار نیستند و بسیاری از آنها درباره استخدام حسابدار و وکیل اطلاعات زیادی ندارند. اما کارهای اداری در ایران هنوز پیچیده و زمانبر است و نیازمند اطلاعات و مهارتهای حقوقی است. کاغذبازی، امضا گرفتن، مراجعه به دفاتر اسناد رسمی، افتتاح حسابهای بانکی، ارائه مدارک شناسایی و مراجعه حضوری و مکرر به ادارات را به کارآفرینان تحمیل میکند.
اما شاید جالب باشد بدانید در کشوری مثل آلمان و شهری چون برلین که به نوعی پایگاه کارآفرینان جوان اروپایی است، پروسه تاسیس شرکت به طور کامل الکترونیکی است و کاملاً از سوی دولت حمایت میشود. نمونه بهتر، کشور استونی است که در کارآفرینی در جهان پیشرو است؛ در استونی تاسیس شرکت چند دقیقه بیشتر طول نمیکشد.
یک کارآفرین در استونی بدون هیچ سرمایهای میتواند کسب و کار خود را آغاز کند، در حالی که فرآیند آغاز به کار در ایران بسیار طولانی است. یک کارآفرین ابتدا باید منتظر گواهی عدم سوءپیشینه بماند، با توجه به نوع کسب و کار مجوزهای لازم را بگیرد، مبالغی به دفاتر اسناد رسمی بپردازد، در صف بانک بماند و درگیر بوروکراسی پیچیده اداری شود. برای کل این فرآیند تقریباً باید 30 روز زمان صرف کند و بیش از 800 هزار تومان برای اخذ مجوزهای لازم برای آغاز کسب و کار خود بپردازد. البته انتخاب نام برای ثبت شرکت، خود داستان پیچیده و دشواری است.
بخشی از چالشهای استارتآپها مربوط به شروع کسب و کار است، بخشی دیگر مربوط به خطرپذیری آنها و احتمال شکست است که برای بسیاری از استارتآپهای دنیا اتفاق میافتد. از آنجا که کارآفرینان باید قدرت ریسک بیشتری داشته باشند لازم است برای پذیرش خطر، از هزینههای شکست کاست.
علاوه بر آسان کردن شرایط اولیه برای راهاندازی یک کسب و کار باید شرایط قانونی سادهتری نیز برای شکست احتمالی استارتآپها هم فراهم شود و هزینههای شکست برای کارآفرینان را به حداقل ممکن رساند. تجربه کشور استونی نشان داده که دولت الکترونیک میتواند به شیوهای بهینه و موثر با اقتصاد مدرن و دیجیتالی هماهنگ باشد.
2- مشوقهای سرمایهگذار
راهاندازی یک اکوسیستم پویا برای کارآفرینی، بهویژه در حوزه تجارتهای مبتنی بر فناوری، نیازمند سرمایهگذاری افرادی است که به سرمایهگذاری خطرپذیر آگاهند. واقعیت اینجاست که ایران نسبت به کشورهایی چون ترکیه، امارات و قطر سرمایهگذاران خطرپذیر کمتری دارد.
شاید با ترکیب روشهایی مثل معافیتهای مالیاتی یا تسهیلات بانکی و حمایتهای دولت از طرحهای توجیهی استارتآپها و سرمایهگذاران آنها، بتوان سرمایهگذاران را برای ورود در حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر تشویق کرد.
دولت و نهادهای مدنی میتوانند در موفقیت استارتآپها موثر باشند و با ارائه خدمات و امکاناتی مثل فضای کار، فراهم کردن زیرساخت و ارتباطات هوشمند به کسب و کارهای جوان کمک کنند. در صورت عدم حمایت دولت و نهادهای سیاستگذار بخش زیادی از انرژی استارتآپها صرف تامین منابع مالی و جذب سرمایهگذار خصوصی خواهد شد.
3- مشوقهای استخدامی و اجتماعی
یکی از مراحل مهم در شکلگیری یک استارتآپ، استخدام نیروی انسانی است. معمولاً بنیانگذاران بیشتر وقت خود را صرف انتخاب و استخدام کارمندان خود میکنند. در ایران استعدادهای زیادی وجود دارند، ولی شرکتهای تازهتاسیس نسبت به شرکتهای بزرگ شانس کمتری برای استخدام نیروهای باکیفیت دارند، چون نمیتوانند حقوقهای بالایی پرداخت کنند.
اما دولت میتواند برای کمک به استارتآپها، برای جذب نیروی انسانی متخصص پروسه بیمه کارکنان را ساده کرده و بخشی از هزینههای آن را به ویژه در سالهای نخست تقبل کند. این خدمات از سوی دولت به کاهش هزینههای استخدام و امکان اضافه شدن این رقم به درآمد کارمندان منجر خواهد شد و شرایط را برای استخدام نیروی انسانی باکیفیت به جای بهرهمندی از شرکتهای پیمانکاری که همکاری با آنها هیچ امنیت شغلی برای کارکنان ندارد، فراهم خواهد کرد.
4- خوشامد گویی به مهاجران
مهاجرت افراد نخبه از کشورهای دیگر که در حوزه تکنولوژی پیشرو هستند راهکار خوبی برای انتقال تجربه و دانش در کسب و کارهای جدید در ایران است. دانش و تخصص غیربومی میتواند کارآفرینان ایرانی را در ساخت یک شرکت با تخصصهای متنوع یاری دهد و شبکه گستردهای از ارتباطات بینالمللی را برای آنها ایجاد کند.
دولت با آسان کردن فرآیند استخدام نیروهای متخصص غیربومی به استارتآپها در حوزههای جدید اقتصادی مثل تجارت الکترونیک میتواند در انتقال فناوری و بومیسازی تجربههای بینالمللی موثر باشد. گسترش ارتباطات حرفهای با دیگر کارآفرینان دنیا کمک میکند تا اقتصاد ایران بیش از پیش با اقتصاد جهانی آشنا شود و بتواند حضور موثری در بازارهای جهانی داشته باشد.
5- آموزش و زبان
تعداد زیادی از تحصیلکردگان متخصص در رشتههای آیتی، برنامهنویسی و مهندسی نهتنها در ایران بلکه در خارج از ایران نیز به دنبال شغل میگردند. جالب است بدانید مهارت انگلیسی صحبت کردن ایرانیان تحصیلکرده از مردم ترکیه ضعیفتر است. در کل رتبه ایران در شاخص تسلط به زبان انگلیسی 59 /46 است و در بین 70 کشور رتبه 56 را به خود اختصاص داده است. البته این رتبه بسیار بهتر از قطر، کویت، عمان و عربستان سعودی است. آموزش زبانهای خارجی به ویژه زبانهای رایج در منطقه مثل عربی و انگلیسی مسالهای است که میتواند ایران را برای رقابت با اقتصاد جهانی آماده سازد.
به گزارش اکونومیست، تسلط به زبان دوم در بین مردم انگلستان باعث رشد چهاردرصدی درآمد آنها میشود. این رقم برای بسیاری از کشورهای دیگر به بیش از 30 درصد هم میرسد. برخی از مستندات نشان میدهد، تسلط به زبان انگلیسی در بین متخصصان فناوری اطلاعات باعث افزایش چشمگیر درآمد آنها خواهد شد.
اقتصاد ایران برای گسترش یافتن و رقابت با کسب و کارهای بینالمللی نیازمند توجه بیشتر در بخش آموزش به ویژه موضوع زبانآموزی است. نظام آموزشی باید علاوه بر توجه به علوم پایه و تخصصی به فراگیری زبانهای خارجی نیز توجه کند. مستندات فراوانی نشان میدهد که آموزش زبان در سنین کودکی بسیار موثرتر از آموزش زبان در سنین نوجوانی و بزرگسالی است. دانمارک به عنوان برترین کشور در کسب شاخص تسلط به زبان انگلیسی، آموزش زبان خارجی را در سن ششسالگی آغاز میکند.
اما ایجاد شرایط برای تکمیل مهارتهای تخصصی نیز یکی از ضروریاتی است که نظام آموزشی باید به آن توجه کند. بسیاری از کشورها با ایجاد نظام آموزشی باز، این امکان را در اختیار مردم قرار میدهند تا بتوانند بر اساس نیاز خود آموزش ببینند. این سیستم به کارآفرینان کمک میکند تا بتوانند در چندین رشته مختلف مهارت کسب کنند و در همه زمینهها از جمله علوم کامپیوتری، مهندسی، هنر و علوم انسانی کسب و کار راهاندازی کنند.
6- مشوقهای قانونی
سختیهای شروع یک کسب و کار در ایران را لمس کردهام و فکر میکنم برای ایجاد فضایی مناسب برای کارآفرینی، لازم است شرایط حقوقی و قانونی برای راهاندازی و تعطیلی یک استارتآپ تسهیل شود. نظام حقوقی و جامعه نباید کسب و کاری را که شکستخورده تنبیه کنند. متاسفانه در فرهنگ ایرانی ورشکستگی با سرزنش و ناراحتی از سوی جامعه همراه است، در حالی که در فرهنگ استارتآپی شکست به معنی آموختن شیوههای پیروزی است. یک کارآفرین جوان بدون حمایت جامعه نمیتواند کسب و کاری را چند بار آغاز کرده و شکست بخورد و در نهایت طعم موفقیت را بچشد.
دولت با تشویق بانکها برای کمک به کسب و کارهای کوچک و استارتآپها میتواند کمک بزرگی به ساخت بستر کارآفرینی در ایران انجام دهد. بانکها میتوانند کمی نسبت به کسب و کارهای کوچک و نوپا با انعطاف برخورد کنند. در ضمن دولت با حمایت از سرمایهگذاران و چشمپوشی از تنبیه کسب و کارهای ناموفق میتواند در توسعه کسب و کارهای نوین نقش موثری ایفا کند.
7- فرهنگ سیاسی و کسب و کارها
در حال حاضر حمایتهای عملی کمی از سوی دولت برای کسب و کارها وجود دارد. تفکر غالب در دولت این است که استارتآپها یک فعالیت تفننی، سرشار از ایده و خالی از علم مدیریت برای موفقیت هستند.
اما لازم است سیاستگذاران به فرصتهای نهفته در فضای استارتآپها در صنعتهای مختلف مثل معدن، انرژی، گردشگری و... توجه کنند. کارآفرینان نیز نیاز دارند تا به عنوان یک کسب و کار آیندهدار و اشتغالزا که تفننی نیستند و علاوه بر ایده روشهای موثر برای موفقیت و سودآوری را میدانند، شناخته شوند.
اکوسیستم کسب و کارهای نوپا در ایران از نژادی است که با خلق راهکارهای نو آماده است تا تغییراتی بنیادین در همه صنایع به ویژه صنایع نوین که مبتنی بر فناوری هستند ایجاد کنند. کسب و کارهای جوان و کوچک میتوانند ریسک کمتر و بازدهی بیشتری نسبت به کسب و کارهای بزرگ داشته باشند و یک اقتصاد سالم نیازمند فضای رقابتی سالم برای همه کسب و کارهای نوپاست.