مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

راه‌های شناسائی سبب نزول

[ad_1]

برای شناختن درست سبب نزول راهی نیست جز روایت صحیح.
واحدی در «اسباب النزول» خود می‌گوید: «گفتار درباره‌ی اسباب نزول کتاب، روا نیست مگر به روایت و شنیدن از کسانی که خود شاهد نزول بوده‌اند و بر اسباب نزول واقف بوده و از علم بر آن بحث کرده‌اند» (1). با اینکه در این باره کتب زیادی نوشته شده ولی هنوز به نحو قطعی و روشنی نمی‌توان گفت که هر آیه‌ای از قرآن سبب نزولش چه بوده است؟ دانشمندان گذشته در این باره نیز بسیار سختگیر بوده‌اند. محمد بن سیرین می‌گوید: درباره‌ی آیه‌ای از عبیده پرسیدم. پاسخ داد: بترس از خدا و سخن راست و استوار بگو. آنها که می‌دانستند قرآن در چه باره نازل شده رفته‌اند. (2) البته چنین منعی هم آن را از قبول روایات و احادیث صحیح در این باره باز نداشته است و گفته‌اند: «در آنجا که مجال رأی و اجتهاد نیست و پایه‌ی کار نقل و سماع است؛ گفتار صحابی، محمول بر شنیدن از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. چه، بسیار بعید به نظر می‌رسد که در این باره از پیش خود چیزی گوید.» (3) از اینجاست که کسانی چون ابن صلاح و حاکم و دیگران در علم حدیث گفته‌اند چون صحابی شاهدِ وحی و نزول، از آیه‌ای خبر دهد که درباره‌ی چنین امری نازل شده آن را باید حدیث مسند شمرد و حکم مرفوع را دارد.
شناسائی سبب نزول برای صحابه‌ی رسول خدا بیشتر از راه‌های قطعی و روشن پیش می‌آمد ولی گاهی هم بود که سبب نزول به قرینه و اماره‌ی قضایا برای صحابه شناخته می‌شد. چنانکه در سبب نزول آیه‌ی 65 سوره‌ی 4 نساء گفته‌اند: میان زبیر بن عوام (عمه زاده‌ی رسول خدا) و مردی از انصار به نام «حاطب یا خاطب یا ثعلبه» در آب دادن زمین خصومت افتاد. زمین زبیر بالای زمین آن مرد بود و آن مرد از زبیر می‌خواست که همه‌ی آب را به او واگذارد. خصومت نزد پیغمبر بردند و پیامبر فرمود: زبیر! تو اول کشت خود را آب بده و بعد آب را به او وابگذار.
مرد انصاری خشم گرفت و گفت: حکم به نفع عمه زاده‌ی خود کرد! رسول خدا بشنید، رنگ رویش بگردید و به زبیر گفت: آنچه حق توست تمام بگیر، بوستان را آبیاری کن تا پای دیوار که حق توست، آنگاه آب به او رها کن. (4) اول طریق مسامحه و گذشت را داشت و پس از حق نشناسی آن مرد، حق تلخ را مقرر گردانید.
این را هم باید اضافه کرد: در آنجا که سبب نزول آیه و یا آیاتی روایت شده، اگر خبر از صحابی مورد قبولی نقل شده باشد، دیگر احتیاج به روایت دیگری برای تأیید آن حدیث نیست. اما اگر سبب نزول در حدیث مُرْسَلی آمده باشد یعنی در آن حدیث نام صحابی نیامده و آخرین نفری که خبر از او نقل می‌شود یک نفر تابعی باشد نه صحابی، چنین روایتی پذیرفته نمی‌شود، زیرا در این جایگاه، مجالی برای تابعی نیست. مگر اینکه آن را روایت مرسل دیگری تأیید کند و این روایت اخیر نیز از پیشوایان تفسیر قرآن که مسلماً از صحابه گرفته باشند نقل شده باشد، از قبیل مجاهد، عکرمه، سعید بن جبیر... (5).
پس با قبول خبر از صحابی که خود شاهد نزول وحی بوده و یا از تابعی که خبر را از صحابی گرفته است، چنین فهمیده می‌شود که شرط صحت روایت برای این است که به ما بفهماند حادثه یا سؤالی که موجب نزول قسمتی از قرآن شده، به چشم دیده شده و یا به گوش شنیده شده است. البته عبارت روایات صحیح در این باره گاهی صریح و روشن است و نص واضحی است در سببیّت آن حادثه برای نزول آن آیات چنانکه مثلاً به صراحت گویند: «سبب نزول این آیه چنین بود.» و یا نویسند: «چنین حادثه‌ای روی داد و یا چنان پرسشی پیش آمد و این آیه یا آیات در آن باره نزول یافت.»
ولی گاهی عبارت گنگ است و یا خالی از ابهامی نیست. روایت به صراحت و روشنی سخن از سبب نزول نمی‌گوید، بلکه اشاره‌ای می‌کند و یا از مفهوم آن چنین امری استنباط می‌گردد. چنانکه گوید: «این آیه در آن باره نازل شد» که ممکن است گاه سبب نزول آیه آن حادثه بوده و یا آیه حکمی کلی است که از آن جمله شامل آن مورد خاص نیز می‌گردد. امام بدرالدین زرکشی می‌گوید: از روش صحابه و تابعین چنین فهمیده شده که چون یکی از آنان بگوید: «این آیه در آن باره نازل شد» مراد او این است که این آیه متضمن این حکم است، نه اینکه آن رویداد انگیزه‌ی این نزول بوده است. پاره‌ای از محدثان چنین روایتی را در حکم مرفوع مسند می‌گیرند، از قبیل گفتار ابن عمر درباره‌ی آیه‌ی «نساؤکم حرثٌ لکم» س2 آ 223 اما، امام احمد آن را در مسند خود نمی‌آورد، و همچنین مسلم و دیگران، و این را در ردیف استدلال و تأویل می‌نهند؛ و آن از جنس استدلال بر حکم به آیه است نه از جنس نقل بر آنچه که رخ داده است.) (6)
از اینجاست که اگر روایت کننده‌ای بگوید: «این آیه در آن باره فرود آمد» و دیگری بگوید: در غیر این مورد نازل شد، اگر لفظ طوری باشد که محتمل هر دو معنی باشد به هر دو معنی حمل می‌شود، به شرطی که تناقضی رخ ننماید، وگرنه، باید دلالت لفظ روشن گردد و سیاق عبارت و قرائن و امارات دیگر آن را تأیید کنند.
اما گاهی اتفاق می‌افتد که یکی از دو راوی مبهم اشاره‌ای می‌کند که فلان آیه در فلان مورد نزول یافت و سببیّت را تصریح نمی‌کند، ولی دیگری به سبب نزول آیه، به نص صریح یادآور می‌شود، خود روشن است که در این جایگاه حمل بر صریح و آشکار، اقدم و اولی است.
زمانی در سبب نزول آیه‌ای و یا آیاتی درباره‌ی یک حادثه، روایات مختلف و متعددی آمده و این روایات سببیت را با الفاظی صریح و روشن بازگو کرده‌اند، در اینجا کار دانشمندان فن است که با سنجیدن در ترازوی دقیق علم و حکمت خود و با محک آزمایش، صحیح را از سقیم و سبک را از سنگین بازشناسند.
اما، اگر دو روایت داشتیم که هر دو صحیح بود و برتری نهادن یکی بر دیگری مشکل.- در اینجا به ناچار هر دو واقعه را سبب نزول می‌گیریم. نمونه‌ی آن سبب نزولی است که درباره‌ی آیه‌ی 6 سوره‌ی 24 نور گفته‌اند: «عُوَیمر» زنی داشت به نام «خولة دختر قیس» و او را با مردی بیگانه به حالی زشت دید، شکایت نزد پیغمبر برد، رسول خدا از این ماجرا و رسوائی آن کراهت داشت که این آیه فرود آمد، آنان را به ملاعنه، سپس جدائی از هم خواند.- همین داستان را درباره‌ی «هلال بن امیّه خزاعی» و زنش نیز گفته‌اند. (7)- در این حادثه، نزدیکی زمان، جمع میان هر دو را ممکن ساخته است و به قول حافظ خطیب و تأیید نووی: چه بسا که این حادثه در یک وقت برای هر دو اتفاق افتاده باشد و یا به گفته‌ی ابن حجر: تعدد سببها را هم مانعی نیست. (8)
هنگامی هم اتفاق می‌افتد که دو روایت صحیح داریم،‌ نه می‌توانیم یکی را بر دیگری برتری دهیم؛ و نه میان آنها می‌توان جمع کرد. در اینجا ناگزیریم که بگوئیم: تعدد نزول آیه پیش آمده است: زرکشی آیه‌ی 114 سوره‌ی 11 هود را از این دسته می‌شمرد. چه، گفته‌اند: این آیه درباره‌ی ابوالیسر (عمروبن غزیة الانصاری) خرمافروش نازل شد که به نیرنگ بوسه‌ای از زنی گرفت و زود پشیمان شده نزد پیامبر آمد و قصه بازگفت و در نتیجه این آیه بیامد. (9)- زرکشی می گوید این داستان در مدینه پیش آمد و سوره‌ی هود باتفاق مکیه است، از این جهت این حدیث بر پاره‌ای مشکل آمده، ولی اشکالی وجود ندارد، بلکه آیه دو مرتبه نازل شده است؛ ولی اگر این آیه را مکی بشماریم، چنانکه بعضی شمرده‌اند، دیگر به چنین محملی نیاز نیست.
سیوطی 3 آیه‌ی آخر سوره‌ی نحل را از این دسته شمرده است. می‌گوید(10): یکبار به روز احد بود که پیامبر خدا بر پیکر بی‌جان حمزه ایستاده بود و از فرط اندوه سوگند یاد کرد که به جای حمزه هفتاد تن از دشمنان مثله کند، جبرئیل فرود آمد و وحی آورد:
«وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ‌ (16: 126)
و اگر کسی را کیفر دهید، به هم چندان کیفر دهید که او کرد؛ و اگر شکیبایی کنید آن برای شکیبایان بهتر است...»
مرتبه‌ی دیگر این آیه به روز فتح مکه نازل شد، چه در جنگ احد 64 تن از انصار و شش تن از مهاجران کشته و مثله گشته بودند و انصار خیال انتقامجویی داشتند که در فتح مکه این آیات نازل گشت. (11)
البته به دلیل بُعد زمان میان روز احد و روز فتح مکه، بین این دو روایت نمی‌توان جمع کرد، این است که معتقد به تکرار نزول گشته‌اند.
دیگر از این موارد را اهل تسنن آیه‌ی 113 سوره‌ی 9 توبه می‌دانند که احمد و بخاری در صحیح خود (12) و دیگران نیز گفته‌اند که ابوطالب به هنگام وفات بر آئین ملت عبدالمطلب بود و آیه‌ی 113 سوره‌ی توبه می گفت بر پیامبر و گرویدگان روا نیست که برای مشرکان آمرزش خواهند، اگرچه خویش و نزدیکشان باشد...
و گفته‌اند که آیه‌ی 56 سوره‌ی 28 قصص نیز درباره‌ی ابوطالب نازل گشت. ولی می‌دانیم که سوره‌ی توبه در مدینه آمد و از آخرین مراحل نزول است و مرگ ابوطالب در مکه بود. این است که پاره ای گفته‌اند تکرار نزول بوده (13) ولی شیعه عدم ایمان ابوطالب و نیز عبدالمطلب را قبول نمی‌کند. (14) و همچنین سوره‌ی اخلاص را گفته‌اند که در جواب مشرکان مکه و اهل کتاب مدینه هر دو نازل شد. (15)
زرکشی می‌گوید: گاه آیتی بود که از جهت بزرگداشت شأنش؛ و یا به هنگام حدوث سببش برای یادآوری و جلوگیری از فراموشی آن؛ دو بار نازل می‌شد، چنانکه گفته‌اند سوره‌ی فاتحه دو بار نازل شد، یکبار به مکه و بار دیگر به مدینه. (16)
حال اگر دو روایت هر دو صحیح بود، ولی برتری نهادن یکی بر دیگری امکان داشت، یا از این جهت که یکی از راویان خود گواه حادثه بوده و دیگری نه، و یا علتی دیگر موجب رجحان و برتری یکی شود، گفتگویی نیست که سبب نزول از روایت برتر و صحیح‌تر گرفته می‌شود. نمونه‌ی آن سبب نزولی است که در آیه 85 سوره‌ی 17 اسراء درباره‌ی روح باز گفته‌اند:
«عبدالله مسعود گفت: با رسول خدا می‌رفتیم در مدینه، به جماعتی جهودان بگذشتیم، بعضی گفتند: از روح بپرسی او را، بعضی دیگر گفتند: مپرسی از او. عبدالله گفت: من از پس او بودم، وحی به او فرود آمد، روی به جهودان کرد و این آیت بر ایشان خواند و یسألونک عن الروح گفتند: ما نگفتیم نباید پرسید! آنگه گفتند: ما در توراة‌ همچنین یافتیم که روح از فرمان خداست.» (17)
روایت دیگری ترمذی از ابن عباس نقل می‌کند: «قریش به یهود گفتند چیزی به ما بیاموزید که از این بپرسیم. پس گفتند: او را از روح بپرسید. از او پرسیدند، و خداوند فرمود: وَ یَسألونک عن الرّوح... (18)
خبر دومی چنین نشان می‌دهد که نزول آیه به مکه بوده، ولی خبر اولی از مدینه سخن می‌گوید، سیوطی خبر اول را ترجیح می‌نهد، زیرا صحیح بخاری اصولاً بر صحیح ترمذی برتری دارد و از این جهت یک وجه امتیازی در حدیث اول شمرده می‌شود، گذشته از آن چنانکه خود روایت دلالت می‌کند از اول تا آخر ابن مسعود خود شاهد و گواه قصه بوده ولی روایت دوم حاکی از آن نیست که ابن عباس خود حاضر و ناظر قضیه باشد، این است که با اینکه هر دو روایت صحیح است، ولی پس از مقابله‌ی متن هر دو، یکی را بر دیگری ترجیح داده‌اند.
چه بسا که یک حادثه و رویدادی موجب نزول چند آیه گردد، و از آن تعبیر به «سبب واحد تعدد نازل» کنند. حال نمونه‌ای از یک سبب که دو آیه در آن فرود آمده است:
در سبب نزول آیه (س 9 آ 74) طبری و طبرانی و ابن مردویه از ابن عباس چنین بازگفته‌اند: «رسول خدا در سایه‌ی درختی نشسته بود؛ پس گفت: هم اکنون کسی نزد شما می‌آید و در شما می‌نگرد به چشمان شیطان، چون بیاید با او هیچ سخن نگوئید. چیزی نگذشت که مردی بیامد ازرق چشم، رسول خدا او را بخواند و گفت: چرا تو و یارانت مرا دشنام می‌دهی؟ مرد برفت و با یارانش برگشت و سوگند خوردند که ما نگفتیم، خدای تعالی این آیه بفرستاد. (19) حاکم و احمد عین این حدیث را درباره‌ی نزول آیه‌ی هجدهم از سوره‌ی 58 مجادله باز گفته‌اند (20).
نمونه‌ی دیگر از یک سبب که چند آیه در آن مورد فرود آمد:
از «امّ سلمه» نقل کرده‌اند که به رسول خدا گفت:
«یا رسول الله! ما در قرآن ذکر مردان می‌شنویم در هجرت و جهاد، و ذکر زنان چیزی نیست. خدای تعالی این آیه (آیه‌ی 195 از سوره‌ی 3 آل عمران) فرستاد و انصاریان گفتند اول کس از زنان که هجرت کرده ام‌سلمة بود.» (21) و باز از ام‌سلمه نقل کرده‌اند: «گفتم: یا رسول الله! مردان را نام می‌بری و زنان را نام نمی‌بری؟» پس خداوند فرو فرستاد: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ ...» (س 33 آ 35 و س 3 آ 195) (22) و همچنین درباره‌ی آیه‌ی 32 سوره‌ی 4 نساء گفته‌اند که چون ام سلمه گفت: مردان را در راه خدا جهاد است و زنان را نیست و از این جهت زنان را در میراث نیمه‌ی مردان است، این آیه نزول یافت. (23)

پی‌نوشت‌ها

1.واحدی: اسباب النزول: 3، 4.
2.الاتقان1: 31، نوع تاسع المسئلة الرابعة.
3.محمدعلی سلامت: منهج الفرقان: 39.
4.مجمع البیان2: 69، ابوالفتوح رازی3: 221، کشف الاسرار2: 567،، ائمه ششگانه‌ی اهل تسنن همه‌ی این روایت را نقل کرده اند، تفسیر طبری5: 100، 101 بولاق، 8: 519-523 طبع معارف، ابن کثیر2: 502-504، المنتقی ابن جارود: ص453، الفتح الباری حافظ بن حجر5: 26 النسائی2: 308 و 309، مسند احمد: 1419 و 4: 4-5 رقم 16158 (حلبی)، بخاری5: 26-28، مسلم2: 221، ابوداود: 3637، ترمذی2: 289-290، ابن ماجه: 2480، صحیح ابن حیان: 23، کتاب الخراج یحیی بن آدم: رقم337، سیوطی: الدر المنثور 2: 180، مجمع الزواید هیثمی7: 4.
5.الاتقان1: 31 نوع تاسع المسئلة الرابعة.
6.زرکشی: البرهان فی علوم القرآن1: 31 و 32، سیوطی این سخن را به اختصار نقل می‌کند: الاتقان1: 31، نوع تاسع، المسئلة الرابعة.
7.تفسیر ابن کثیر3: 265، ابوالفتوح رازی7: 219-222، مجمع البیان4: 127، کشف الاسرار6: 489، تبیان طوسی2:‌ 330، صافی: 374، فخر رازی6: 341، بیضاوی2: 133، واحدی: اسباب النزول: 237.
8.الاتقان1: 33 النوع التاسع، الحال الخامس.
9.مجمع البیان3: 201، تفسیر ابن کثیر2: 426، البرهان فی علوم القرآن1: 30، ابوالفتوح رازی5: 448، کشف الاسرار4: 454، اسباب النزول واحدی: 200، 201.
10.الاتقان1: 33 به نقل بیهقی و بزار از ابوهریره اسباب النزول واحدی: 213، 214.
11.الاتقان1: 33 به نقل ترمذی و حاکم از ابیّ بن کعب.
12.بخاری در باب التفسیر (3: 173) از مسیب نقل می‌کند. ابن کثیر در تفسیر (2: 393) از احمد بسندش از مسیب نقل می‌کند.
13.البرهان1: 31.
14.ابوالفتوح رازی 5: 266.
15.البرهان1: 30.
16.البرهان1: 29.
17.به نقل از ابوالفتوح رازی 6: 355 و 356، نیز رجوع کنید: بخاری کتاب التفسیر 3: 151 و 152، تفسیر ابن کثیر از احمد بسندش از ابن مسعود 3: 60، البرهان1 :‌30، اسباب النزول واحدی: 220.
18.ابوالفتوح 6: 356، مجمع البیان3: 436، کشف الاسرار5: 613، تبیان طوسی2:‌ 216، الاتقان1: 33 نوع تاسع حال رابع.
19.ابوالفتوح رازی 5: 216 مجمع البیان 3: 51.
20.الاتقان1: 34 آخر النوع التاسع.
21.به نقل از ابوالفتوح 3: 86 نیز رجوع کنید: مجمع البیان1: 559، طبری4: 143بولاق، مستدرک حاکم 2: 416، ترمذی4: 88، تفسیر ابن کثیر2: 326، سیوطی2: 112.
22.ابوالفتوح رازی8: 170، مجمع البیان 4: 355، تبیان طوسی2: 447، فخر رازی6: 783، بیضاوی2: 272، تفسیر طبری22: 8 بولاق، تفسیر ابن کثیر6: 533، مسند احمد6: 301، 305، حلبی، الدرالمنثور5: 200.
23.ابوالفتوح3: 167، کشف الاسرار2: 489، مجمع البیان2: 40، تبیان طوسی1: 422. فخر رازی3:‌ 310، تفسیر طبری5: 30، 31بولاق، تفسیر عبدالرزاق ص: 41 خطی، مسند احمد 6: 322حلبی، ترمذی4: 88، حاکم2: 305 و 306: اسباب النزول واحدی: 110، ابن کثیر2: 428: الدرالمنثور2:‌ 149.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط



کلماتی برای این موضوع

مروری بر جایگاه اخلاق در اسلامچکیده بدیهی است نظام اخلاقی اسلام سرشار از فضایل و گزاره های اخلاقی است که فرد مسلمان جایگاه اخلاق در اسلام پرسمان دانشجویی ـ اخلاقجایگاهاخلاقدراسلامواژه تنبلی که گاهی به جای واژه های دیگری مانند کسالت، تن پروری، راحت طلبی، بطالت ‌طب اسلامی وسنتی حکیم عقیلی خراسانیشیر مادر؛ نابود کنندۀ جزئی ناشناخته در شیر مادر وجود دارد که ذرات اچ آی وی و چکیده مقاله هجدهمین اجلاس سراسری نمازچکیده مقاله هجدهمین اجلاس سراسری نماز بسمالله الرحمن الرحیم مسجد، جوانانآذر راه زندگیترس از خدا عامل خودباوری و اعتماد به نفس امام علی علیه السلام در حکمت ترس از خدا را دانلود متن کامل مقالات در رشته های مختلف بصورت …دانلودمتنکاملمقالاتدربرای دانلود مقالات خود از پایگاه های علمی از سرویس دانلود مقالات علمی استفاده کنیداخبار روابط عمومی مقالات روابط عمومیبا توجه به نقش فراگیر و عمیق روابط عمومی‌ها در سازمانها، شرکتها و تأثیرگذاری آنها



لینک منبع :راه‌های شناسائی سبب نزول

راه‌های شناسائی سبب نزول - راسخون rasekhoon.net/article/show/.../راه‌های-شناسائی-سبب-نزول/‎Cached6 نوامبر 2016 ... واحدی در «اسباب النزول» خود می‌گوید: «گفتار درباره‌ی اسباب نزول کتاب، روا نیست مگر به روایت و شنیدن از کسانی که خود شاهد نزول بوده‌اند و بر ... راه شناخت اسباب نزول‏ www.quranstudies.ir/content/راه-شناخت-اسباب-نزول‏‎Cached Similarمهمترین مسأله در اسباب نزول، شناختن مصدر و مأخذ سبب نزول است. اسباب نزول maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,4774‎Cached Similarمورد نزول آیه مى‌تواند حادثه و واقعه‌اى خاص باشد که در این صورت به آن سبب نزول گفته مى‌شود .... دانش اسباب نزول از دانش‌هاى نقلى است که تنها راه دست‌یابى به آن نقل است و ... سیری در شأن نزول آیات قرآن‏ - مرکز اطلاع رسانی غدیر www.ghadeer.org/Book/366/59240‎Cachedشناسایی سبب نزول نیز مانند دیگر قراین و امارات، برای درک معانی و کلام خداوند ... بگو: هر مالی انفاق کنید به پدر، مادر، نزدیکان، یتیمان، مسکینان و به در راه مانده تعلق ... اسباب نزول - دانشنامه‌ی اسلامی wiki.ahlolbait.com/اسباب_نزول‎Cached Similar14 فوریه 2017 ... به هر روى در نگاه مفسران به ‌ویژه مفسران متأخر سبب نزول عبارت است از هر .... دانش اسباب نزول از دانش‌هاى نقلى است که تنها راه دستیابى به آن نقل است ... اهمیت شناخت اسباب نزول و راه های دست یابی به آن www.hawzah.net/fa/Article/View/2231‎Cachedدر اهمیت شناخت اسباب نزول یا شان نزول باید گفت:همان گونه که می دانیم قرآن،تدریجی و در مناسبت های مختلف نازل شده است.بر حسب اقتضا اگرحادثه ای پیش می آمد یا ... ترتیب نزول سوره‌های قرآن - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد https://fa.wikipedia.org/wiki/ترتیب_نزول_سوره‌های_قرآن‎Cached Similarدر این‌گونه موارد مطمئن‌ترین راه کشف ترتیب نزول، گزارش‌های تاریخی است. ... مخصوصاً در فهم نظام هدایتی خالصی که در پی ترتیب نزول سور، باید به دنبال شناسایی آن ... دانش اسباب نزول - ویکی فقه wikifeqh.ir/دانش_اسباب_نزول‎Cachedبحث اسباب نزول، از جمله مباحثی است که در قلمرو علوم قـرآن مـطـرح بوده و هست، از این روی، جا دارد که ابتدا نگاهی به اصطلاح (علوم قرآن) ... ۱۰.۱۲ - شناسایی ادلّه برخی حقایق مطرح در مباحث کلامی .... شناخت فلسفه احکام از راههای گوناگونی : آیات، روایات و. مصادر اسباب نزول - ویکی علوم اسلامی wiki.islamicdoc.org/wiki/index.php/مصادر_اسباب_نزول‎Cached17 مه 2016 ... روایات افراد شاهد و ناظر نزول قرآن، عمده‌ترین راه اثبات است. شناسایی سبب نزول برای صحابه رسول خدا (ص) بیشتر از راه‌های قطعی و روشن صورت ... معاونت پژوهش حوزه علمیه استان تهران :: شناخت اسباب النزول و کاربرد آن ... pajoohesh.howzehtehran.com/Files/nashriat.php?idVeiw...4...‎Cached Similarاسباب النزول، شان نزول، فواید سبب نزول، سبب نزول و تفسیر ... بدان به دیگرى پیوسته شود، پیوند، خویشاوندى، حیات، ناحیه و راه، باعث و موجب، دستاویز، افزار و آلت ...