۵ نکته که باید درباره شرکتهای نوبنیاد بدانید
این روزها استفاده از کلمه استارت آپ به شدت افزایش یادفته است تا جایی که هر فردی باید با معنی آن به خوبی آشنا باشد.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ می دانید یک استارت آپ چیست؟ آیا میخواهید یک شرکت نوبنیاد تأسیس کنید؟ چیزهایی که باید درباره نوبنیادها بدانید را میدانید؟ دربارهی اینکه در زمان تاسیس یک شرکت نوبنیاد (استارت آپ)، چه کارهایی باید انجام داد و چه کارهایی نباید انجام داد، مطالب زیادی وجود دارد. توصیههای ارائه شده حول چند چیز متمرکز هستند: نقطه قوت خود را پیدا کنید، یک گروه قوی را استخدام کنید، نوآوری کنید، و تامین مالی کنید. اما با اینکه این نکات ارزشمند و درست هستند، تنها پوستهی ماجرا را به نمایش میگذارند.
فردی که در یک نوبنیاد، موفق شده است، معتقد است در این حوزه فرمول مشخصی برای موفقیت وجود ندارد. لذا، ممکن است از جوانب متعدد شروع یک کسب و کار غفلت واقع شود. با این حال، چند تجربهی دیگر وجود دارد که از تجربیات کارآفرینان انتخاب شده است و در ادامه بیان خواهند شد.
بسیاری از نوبنیادها، به تنهایی شروع به کار میکنند، تامین سرمایه میکنند تا زیرساختارهایی را بسازند که بتوانند یک بازار خاص را کنترل کنند. اما شروع نوبنیاد به تنهایی، اقدام خطرناکی است. مثالهای زیادی از شرکتهایی از این دست وجود دارند که به دلیل انجام کار به تنهایی، با مشکل روبهرو شدهاند.
شرکت وبوان را به خاطر دارید که کسب و کاری در ارتباط با خرید برخط خوار و بار و تحویل آن در محل بود؟ علت اصلی شکست این کسب و کار، اقدام برای انجام آن به تنهایی بود.
شرکت فوق، کامیونها و انبارها را خریداری کرد تا جایگاه خوبی در بازار تحویل خوار و بار بهدست بیاورد، اما از بهای مورد نیاز برای باقی ماندن در بازار و دوام آوردن غافل ماند. پس از ۱۳ سال، آمازون فرش، همان کاری را انجام میدهد که وبوان قصد داشت انجام دهد، با این تفاوت که آمازون فرش از خدمات شرکت پست امریکا برای پشتیبانی از عملیات خود استفاده میکند.
نکتهی اصلی داستان فوق این است که موسسان نوبنیادها تلاش نمیکنند تمام کارها را به تنهایی انجام دهند. آنها به دنبال شراکت با شرکتهای جاافتادهای هستند تا کمکهای لازم برای پشتیبانی را دریافت کنند.
تصویری از یک نوبنیاد نوپای سیلیکونولی را در ذهن بیاورید. بیتردید تصویری از دو دوست، و احتمالاً دو همکلاسی، به ذهن شما خواهد رسید که در یک گاراژ در کنار یکدیگر کار میکنند.
به عنوان موسس نوبنیاد، باید اهمیت توسعهی شبکهی شرکا و دوستان خود به فراتر از همکاران و بهکارگیری بازیگران خبرهتر بابت استفاده از بینش آنها را درک کنید.
آخر هر روز، شریک کسب و کار شما همکلاسی شما نخواهد بود. اما اگر چشم و ذهن خود را باز نگه دارید، میتوانید از بیشتر افرادی که احتمال نمیدهید، مشاوره دریافت کنید و حتی تبدیل به شریک کامل کسب و کار شما نیز خواهند شد.
علامت مطمئن به نتیجه رسیدن نوبنیاد چیست؟ عرضه به عموم. حداقل، عرضه به عموم، اثر مثبتی است که میتواند از پذیرفتهشدن کسب و کارتان در بورس دریافت کنید.
اما با این که عرضه به عموم، ابزار بسیاری ضروری افزایش سرمایه را فراهم میکند، نباید عامل موفقیت در نظر گرفته شود.
وقتی من اندیسیا، ارائه کنندهی خدمات پستی برخط، را در دوران جلال دات کامها تاسیس کردم، تصمیم گرفتم تا کسب و کار را راه بیندازم (و در آن زمان، سرمایههای پرمخاطره روش سادهای برای انجام این کارها بودند). آن تصمیم، مبتنی بر تمایل حفظ کنترل و ذخیرهی وجه نقد بود. از آن پس، سریعاً رشد کردیم، اما به عرضهی اولیه برای موفقیت نیازی نداشتیم.
در بیشتر موارد، وقتی یک نوبنیاد، استارتآپ تشکیل شود، یکی از نخستین اموری که انجام میدهند، صرف پول زیاد برای تبلیغات است. اما این کار، خرج کردن غیرمنطقی است.
برای مثال، وقتی اندیسیا به بازار معرفی شد، رقبای زیادی داشت که تماماً تحت حمایت سرمایهگذاریهای پرمخاطره بودند و به اندازهی ما مشتاق مطرح شدن به عنوان رهبر بازار در حملونقل تجارت الکترونیک بودند.
این شرکتها، در تمام حوزهها، خواه خرید بستههای بزرگتر در معاملات یا هزینهی ۵۰ میلیون دلاری برای ظاهر شدن در صفحهی اول رسانهی آ او ال، از ما جلوتر بودند.
اما در حالیکه سایر شرکتها، از پول برای تبلیغ محصولات خود استفاده میکردند، ما از وجوه خود برای تکمیل فناوری خود استفاده میکردیم. ما بودجهی تبلیغاتی نداشتیم و درعوض بر مفهوم گسترش دامنهی مشتریان خود تاکید داشتیم. ما حتی به قدری جلو رفتیم که از گروههای کمکرسان ای.بی. برای حل مشکلات مشتریان بالقوهی خود استفاده کردیم.
وقتی جلال دات کامها شروع شد و از بین رفت، کسب و کار ما، تنها کسب و کار باقی مانده بود. صرفاً به این دلیل که تمام منابع خود را روی تبلیغات گذرا صرف نکرده بودیم.
آخرین توصیهی من، احتمالاً مهمترین توصیه است. اگر میخواهید بازی نوبنیاد را شروع کنید، باید رقابت کنید.
رقابت، چیزی است که شما را روی پا نگه میدارد، شما را وا میدارد تا تحول پیدا کنید و به فراتر از آنچه فکر میکردید ممکن است، تحول پیدا کنید و نوآوری کنید. برای مثال، اپل و سامسونگ را در نظر بگیرید. حرکت سامسونگ برای خرید لوپپی، نشان دهندهی تمایل آن برای رسیدن به اپل در جهت ایجاد فضای پرداخت موبایلی است.
پیام اصلی: اگر قرار است از رقبای خود بترسید، یا بدتر از آن، از رقبا غافل بمانید، فرصت باقی ماندن در عرصهی کسب و کار را نخواهید داشت. رقبای بزرگ با آغوش باز و نگاه مسئلهکاوانه هستند و شما باید سالها تحمل و تلاش کنید تا به این مهم دست یابید.