در قرآن کریم می فرماید: «قل أرایتم إن أصبح ماؤکم غوراً فمن یأتیکم بماءٍ معین؟؛ بگو: اگر آب شما بخشکد، چه کسی برای شما آب گوارا می آورد!؟» (سوره ملک، آیه ۳۰) نقل شده که در چنین ایامی یکی از مهمترین نمازهای استسقاء (نماز باران) توسط حضرت رسول (ص) برگزار گردید.
در کتاب المنتقى در حوادث سال پنجم مىنویسد: در این سال مردم مدینه به خشکسالى دچار شدند و به نزد رسول خدا (ص) آمده و گفتند: اى پیغمبر خدا! باران قطع شده و درختان خشک گردیده و علوفه تمام گشته و چهار پایان به هلاکت رسیده اند، از خداى خود بخواه تا براى ما بارانى بفرستد! رسول خدا به آنها فرمود: فلان روز که شد بیایید تا براى این کار بیرون برویم و همراه خود مقدارى صدقه هم بیاورید.
چون روز موعود فرا رسید پیغمبر آمد و مردم نیز بیرون آمدند و همگى با حال آرامش و وقار به سوى بیابان حرکت کردند و در جایى به نماز ایستادند و چون نماز به پایان رسید رسول خدا (ص) برخاسته و عباى خود را وارونه کرد و رو به مردم ایستاده دستها را به سوى آسمان بلند کرد، آنگاه این دعا را خواند: «اللهم اسقنا و اغثنا غیثاً مغیثاً، و حیاً ربیعاً، و جداً طبقاً معذقاً عاماً هنیئاً مریئاً…» تا به آخر دعاى مفصلى که از آن حضرت نقل شده است.
راوى حدیث که انس بن مالک است گوید: ما هنوز از جاى برنخاسته بودیم که تکه هاى ابر ظاهر شد و به تدریج همه آسمان را ابر گرفت و باران شروع شد و یکسره تا هفت شبانه روز پیوسته باران آمد تا حدى که مردم به نزد آن حضرت آمده و گفتند: اى رسول خدا زمینها را یکسره آب گرفته و خانهها ویران گشته و راهها بسته شده. از خدا بخواه تا باران را از ما بگرداند! پیغمبر که در آن وقت بالاى منبر بود از گفتار آنها که حکایت از زود رنجى انسان در کارها مى کرد خندید و سپس دستها را به آسمان بلند کرده و فرمود:
«حوالینا و لا علینا، اللهم على رؤس الظراب و منابت الشجر و بطون الاودیه و ظهور الاکام؛ پروردگارا بر اطراف ما ببار نه بر ما، خدایا بر بالاى تپه ها و پاى درختان و شکم دره ها و پشت کوهها!» ناگهان ابرهایى که بالاى سر شهر بود از هم باز شد و مانند حلقه و سپرى دایره وار شهر را در بر گرفت که به اطراف مى بارید و در شهر مدینه قطرهاى نمى بارید. (کتاب زندگانى حضرت محمد (ص)، ص ۴۷۷؛ رسولى محلاتى)
***
سه نکته:
* فلسفه نماز باران چیست؟
فلسفه خواندن چنین نمازی چیست؟ چرا باید برای بارش باران نماز خواند؟ خواندن نماز باران آن هم به شکلی که دستور داده شده و درخواست باران از ذات اقدس الهی در حقیقت کلاس درس توحید است. همه مردم گرد هم می آیند، از شهر خارج می شوند و اظهار عجز می کنند در برابر خداوند قادر متعال، زیرا در آن هنگام است که همگان به ناتوانی خویش اعتراف دارند. میدانند که نه تنها از افراد که حتی از حکومت ها و قدرتهای بزرگ ظاهری بشری نیز کاری بر نخواهد آمد و هیچ قدرتی جز ذات اقدس پروردگار قادر به حل بحران بی آبی نیست.
** کدام دعای فرعون به سرعت مستجاب شد!؟
بی آبی به قدری بر بشر ناتوان فشار میآورد که حتی ابرقدرتهای پوشالی تاریخ هم نیز در آن حال به عجز خویش بر نزول حتی یک قطره باران و قدرت خداوند بر بارش بی وقفه باران معترف می شوند. جالب تر آنکه ممکن است دعای شخصی مانند فرعون هم مستجاب شود! از قول امام صادق (ع) روایت شده که یاران فرعون از کاهش آب نیل پیش او سخن گفتند و اظهار کردند که این باعث هلاکت ما خواهد شد، فرعون از آنان خواست که آن روز برگردند. شب که شد، خود او به میان رود نیل رفت و دست به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! می دانی که می دانم جز تو، کسی توان آب آوردن ندارد، پس به ما آب بده. صبح که شد، رود نیل فوران زد و سرشار از آب شد. (من لا یحضرالفقیه، ج۱، ص۵۲۶)
*** در مشکلات به در خانه مسبب الاسباب برویم
درس بزرگ نماز باران برای همگان این است که بدانید در مشکلات کوچک و بزرگ تنها به در خانه خدا بروید و لا غیر. اگر کمبود و گرفتاری های مالی آزارتان می دهد، اگر حتی بی آبی به سراغتان آمده، اگر در کسب و کارتان به بن بست می خورید بدانید مسبب الاسباب خداست و بندگان تنها وسیله اند. پس بهترین کار اینست که بجای دست دراز کردن در برابر آنهایی که قدرتمندترین هایشان هم (مانند فرعون) به عجز خود واقفند تنها اظهار نیاز به درگاه خدای متعال ببریم.