13 عامل اصلی افسردگی بعد از زایمان
به طور کلی عواملی که می تواند به فرد این هشدار را بدهد که آیا در معرض ابتلا به افسردگی پس از زایمان اسـت یا خیر، در 13 عنوان جای می گیرد. 1-افسردگی قبل از بارداری، 2-عزت نفس پایین، 3- استرس مراقبت از نوزاد، 4- اضطراب والدین، 5- استرس های زندگی، 6- بارداری پیش بینی نشده، 7- حمایت نشدن های اجتماعی و خانوادگی، 8- سابقه قبلی افسردگی در طول دوران زندگی، 9- خلق و خوی نوزاد، 10- ناراحتی بابت مادر شدن و مسئولیت هایش، 11- نامناسب بودن وضعیت اجتماعی و اقتصادی، 12- آرامش بخش نبودن روابط زناشویی و 13-نداشتن رضایت مندی از زندگی مشترک. در ضمن کیفیت ارتباط مادر افسرده در کودکی با والد خود نیز در ابتلا به افسردگی پس از زایمان تاثیرگذار اسـت.
علایم افسردگی بعد از زایمان :
نشانه های تشخیصی برای پی بردن به احتمال افسردگی پس از زایمان می تواند شامل نکاتی این چنینی باشد: مادری که کمتر با نوزاد خود بازی می کند، کمتر با اطرافیان ارتباط برقرار می کند، خود را مادری بی کفایت می داند، به نیازها و سر و وضع ظاهری خود اهمیت چندانی نمی دهد، در ارتباط برقرار کردن با همسر اظهار بی میلی می کند، نگرانی بیش از حدی در رابطه با سلامت نوزاد از خود نشان می دهد، مدام از خستگی و کمبود خواب شکایت دارد و همچنین شکایات جسمانی دارد؛ مثلا به طور مکرر اظهار می کند سردرد یا سرگیجه و حالت تهوع دارد.
در فکر مادران افسرده چه می گذرد؟
نحوه ارتباط مادر با نوزاد در رشد وی تاثیر بسزایی دارد به طوری که می تواند رشد نوزاد را به تعویق بیندازد. نوزادان با مادران افسرده بسیار تحریک پذیر هستند، فعالیت کمتری دارند و همچنین چهره غمگین تری نسبت به دیگر نوزادان دارند. سوال اساسی این جاست که چه موضوعاتی در فکر و ذهن مادر وجود دارد که وی را تا این حد افسرده و غمگین می کند؟
درمان افسردگی بعد از زایمان:
برای درمان افسردگی پس از زایمان راهکارهای زیادی وجود دارد که باید پس از شناخت نگرانی ها و ریشه های ایجاد آن، دست به انتخاب راهکار زد؛ بنابراین درمان به تعداد افراد می تواند متعدد و متفاوت باشد. در این جا به یکسری درمان های متداول اشاره می کنیم.
درمان هایی که باید توسط اطرافیان مادر ارائه شود
افزایش باور مادر بر میزان کنترلی که بر وقایع زندگی دارد: وقتی مادر از مسائلی مثل به هم خوردن نظم زندگی با تولد نوزاد، به هم خوردن توازن اندام، تحت تاثیر قرار گرفتن برنامه ریزی های آتی و ... شکایت می کند، باید به وی یادآوری شود که وی هنوز هم می تواند با وجود فرزند برنامه های شخصی خود را دنبال کند و راه های متعددی برای نگهداری و مراقبت صحیح از فرزند وجود دارد؛ همچنین برای بازگشت به وزن ایده آل مراقبت ها و ورزش های قبل و بعد از بارداری قابل دسترسی و راهگشا اسـت.
آموزش روش صحیح و نه انتقاد:
برای این که بتوانید به مادر کمک کنید تا بتواند به مرور زمان شیوه های نگهداری و مراقبت از نوزاد را فرابگیرد به وی آموزش دهید. استفاده از جملات انتقادی مثل: «بچه را بده خودم ساکت کنم»، «این طوری که پوشک عوض نمی کنند»، «تو هم با این بچه نگه داشتنت» و ... آثار مخرب زیادی خواهد داشت؛ به علاوه با این جملات به مادر این پیام را می دهید که تو ناتوان هستی، تو مادر لایقی نیستی و ... به جای انتقاد، شیوه صحیح شیر دادن، خواباندن، تعویض پوشک نوزاد و دیگر مراقبت ها را با صبر و حوصله به وی آموزش دهید.
به عنوان شوهر از همسر و به عنوان پدر از نوزادتان حمایت کنید:
توصیه می شود در ماه های اولیه پس از تولد نوزادتان میزان ساعات حضورتان را در خانه بیشتر کنید. در نظر داشته باشید بهانه هایی همچون حضور والدین خود و همسرتان در منزل شما، مهیا بودن امکانات رفاهی مورد نیاز نوزاد و همسرتان و ... از نظر روحی و عاطفی برای همسرتان قابل قبول نخواهد بود. همچنین پس از تولد نوزاد، اتاق خود را از همسر و نوزادتان جدا نکنید. به جای شکایت از همسرتان مبنی بر این که تمام هوش و حواسش به نوزاد اسـت، در فعالیت های مراقبتی از نوزاد مشارکت کنید.
* استفاده از برنامه ورزشی منظم برای تقویت روحیه و همچنین کمک به بازگشت توازن اندام بسیار موثر خواهد بود.
* پس از زایمان برای وفق پیدا کردن با تغییر سبک زندگی و دستیابی به راهکارهای مناسب جهت تطابق با این تغییرات با یک روانشناس در ارتباط باشید.
* هرقدر میزان مطالعات شما در زمینه های مراقبت از نوزاد بیشتر باشد، عملکرد بهتری خواهید داشت. همچنین فراموش نکنید کمک گرفتن از تجارب والدین نیز موثر خواهد بود.
* به بهانه رسیدگی به نوزاد از همسرتان فاصله نگیرید. فرصت هایی را برای باهم بودن فراهم کنید و صحبت هایتان حول محور مسائل شخصی خود، احساسات تان، نگرانی ها و دل مشغولی هایتان و ... باشد.
* همان طور که پیش از این نیز اشاره شد به طور حتم درمان های متعدد دیگری نیز وجود دارد که بنا به شرایط افراد، متفاوت خواهد بود.
به گزارش جام جم سرا ، شاید تصور کنید افسردگی فقط به سراغ بزرگسالان میآید غافل از اینکه کودکان هم ممکن اسـت دچار این مشکل روحی شوند. گاهی طولانی شدن ناراحتیها و در صورتی که رفتارهای مخرب با فعالیتهای اجتماعی طبیعی، علایق، فعالیتهای مدرسه یا زندگی خانوادگی تداخل داشته باشد، میتوان این حالات را افسردگی دانست.
چگونه میتوان افسردگی را تشخیص داد؟
معمولا علائم افسردگی در کودکان متفاوت اسـت و همین امر باعث میشود اغلب با طبیعی انگاشتن علائم و تغییرات روحی و روانی، تشخیص و درمان آن به تأخیر بیفتد. گاهی کودک، افسردگی خود را با عصبانیت و رفتارهای ناهنجار نشان میدهد و بویژه در کودکان کمسن و سالتر، افسردگی در بسیاری از کودکان با ناراحتی شدید، احساس ناامیدی و تغییرات خلق و خویی بروز میکند. اما بهطور کلی، علائم و نشانههای افسردگی در کودکان عبارتند از:
* تندمزاجی یا عصبانیت
* ناراحتی و ناامیدی مداوم
* کنارهگرفتن از اجتماع
* حساسیت بالا نسبت به طرد شدن
* تغییر در اشتها (کاهش یا افزایش اشتها)
* تغییر در میزان خواب (پرخوابی یا کمخوابی)
* فریاد کشیدن
* خستگی و تحلیل انرژی
* دردهای جسمانی مانند درد معده و سردرد که به درمان پاسخ نمیدهند
* کاهش عملکرد در محیط مدرسه، خانه و در جمع دوستان و در خلال بازیها
* احساس گناه و بیارزش بودن
* عدم تمرکز و اختلال در فکر کردن
* فکر کردن مدام به مرگ یا خودکشی
البته کودکان ممکن اسـت علائم متفاوتی نسبت به هم نشان دهند، اما در اغلب موارد با کاهش علاقه به مدرسه، حاضر نشدن سر کلاس و تغییر قابل توجه در فعالیتهای اجتماعی بروز میکند. در مواردی هم بویژه در سنین 12 سال به بالا ممکن اسـت به سمت مصرف موادمخدر و مشروبات الکلی کشیده شوند.
دختران بیشتر تلاش میکنند خود را از بین ببرند ولی پسرها اغلب دست به خودکشی میزنند. در کودکانی که در خانواده آنها سابقه خشونت، سوءمصرف موادمخدر و مشروبات الکلی یا سوءاستفاده جنسی وجود داشته، خطر خودکشی کودکان افسرده بیشتر به چشم میخورد.
چه کودکانی در معرض افسردگی هستند؟
حدود 25 درصد کودکان آمریکایی از افسردگی رنج میبرند. افسردگی در پسران زیر ده سال بسیار شایع اسـت. اما تا 16 سالگی، دختران بیشتر دچار افسردگی میشوند. اختلال دوقطبی در نوجوانان شایعتر از کودکان اسـت. با وجود این، اختلال دوقطبی در کودکان نیز میتواند شایع باشد.
همچنین در کودکان مبتلا به اختلال تمرکزی و بیشفعالی، اختلال وسواس فکری ـ عملی و نیز اختلال رفتاری، ابتلا به افسردگی افزایش مییابد.
افسردگی در کودکان چگونه رخ میدهد؟
افسردگی در کودکان نیز مانند بزرگسالان بهدلیل ترکیبی از عوامل مرتبط با سلامت بدنی، اتفاقات زندگی، تاریخچه خانواده، محیط، عوامل ژنتیکی و نوسانات زیستی شیمیایی ایجاد میشود.
افسردگی بک حالت گذرا نیست و معمولا بدون درمانهای مناسب درمانپذیر نیست.
چگونه از افسردگی کودک جلوگیری کنیم؟
کودکانی که در خانواده خود سابقه ابتلا به افسردگی دارند، بیش از دیگر کودکان در معرض ابتلا به افسردگی قرار میگیرند.
کودکانی که والدین مبتلا به افسردگی دارند، زودتر از کودکانی به افسردگی مبتلا میشوند که والدین آنها از این بیماری رنج نمیبرند. کودکان خانوادههایی که دچار هرج و مرج هستند و مدام با هم ستیز و دعوا دارند، یا کودکان و نوجوانانی که از موادمخدر استفاده میکنند بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار دارند.
درمانهای پزشکی را جدی بگیرید
گزینههای درمانی که برای کودکان مورد استفاده قرار میگیرد، شبیه به درمانهایی اسـت که پزشکان برای افراد بزرگسال تجویز میکنند.
روشهای درمانی برای افسردگی معمولا شامل رواندرمانی (مشاوره) و دارودرمانی اسـت. نقش خانواده و بازی محیطی کودک در روند درمان بسیار مؤثر اسـت.
پزشکان برای درمان کودکان مبتلا به افسردگی ابتدا از روان درمانی استفاده میکنند و در صورتی که بهبودی حاصل نشود، داروهای ضدافسردگی برای آنها تجویز میکنند.
مطالعات حاکی از آن اسـت که ترکیب رواندرمانی و دارودرمانی در درمان افسردگی بسیار مؤثرتر عمل میکند. سازمان غذا و داروی آمریکا برای درمان کودکان 8 تا 18 سال مبتلا به افسردگی، داروی «پروزاک» را مورد تائید قرار داده اسـت. مطالعات نشان میدهد که افسردگی طولانیمدت در کودکان سنین پایین طی سالهای اخیر نسبت به قبل بیشتر شده اسـت.
این در حالی اسـت که افسردگی در بزرگسالان ممکن اسـت بار دیگر در برهههای بعدی زندگی رخ دهد. افسردگی اغلب همزمان با بیماریهای جسمی نیز ممکن اسـت رخ دهد و از آنجا که افسردگی سرآغاز بسیاری از بیماریهای روانی در زندگی آینده فرد بهشمار میرود، تشخیص زودهنگام، درمان اولیه و کنترل آن حیاتی اسـت. والدین باید کودک مبتلا را برای درمان افسردگی نزد پزشک ببرند تا پزشک معالج مراقبتهای روانی لازم را انجام دهد.
با کودک افسرده چه باید کرد؟
معمولا بیمار شدن کودک برای والدین او بسیار دشوار اسـت و تمام تلاش خود را میکنند تا کودک از درد و رنج رها شود. اما در این میان روحیه بالای کودک نیز اهمیت بالایی دارد و بهطور قابل ملاحظهای میتواند وضعیت روحی او را بهبود بخشد. در این میان انجام برخی راهکارها میتواند به کودکان مبتلا به افسردگی کمک کند.
اولین گام، پذیرش بیماری کودک اسـت و اینکه بپذیرید بروز این بیماری تقصیر هیچکس نیست و نباید بهدنبال مقصر بود. صبور باشید. افسردگی بالینی را میتوان تا بیش از 80درصد با موفقیت درمان کرد. تا زمانی که کودک مبتلا به افسردگی والدین و پزشک خوب داشته باشد که حامی او باشند، شانس بهبودی او بالا میرود.
کودکان معمولا عادت دارند بعضی چیزها را که باعث ناراحتی والدین میشود، از آنها پنهان کنند. اما شما سعی کنید به عنوان پدر و مادر، به کودک اطمینان دهید که آنها میتوانند با گفتن برخی مسائل از آنها کمک بگیرند.
والدین باید با فرزندان خود حرف بزنند. برای کودکی که افسرده اسـت، حرف زدن یکی از دشوارترین کارهای ممکن اسـت. سعی کنید با برقراری محیط و شرایطی آرام و به دور از استرس، فرصتی را برای کودک فراهم کنید تا حرفهای دلش را بزند و از برنامههای طول روز خود بگوید.
این کار را میتوانید هنگام غذا خوردن و در کنار یکدیگر انجام دهید.
از فکر خودکشی کودک نترسید. بسیاری از کودکان افسرده حرف از خودکشی میزنند. سعی کنید هنگامی که با کودک خود درباره افکار مرتبط با خودکشی صحبت میکنید، آرامش خود را حفظ کنید و بدون هراس سخن بگویید. کودک خود را تا جایی که میتوانید به اجتماعی بودن و حضور در اجتماع تشویق کنید. سعی کنید او را ترغیب به دوستیابی کنید تا بتواند در جمع دوستان و خانواده علاوه بر این که از تنهایی درمیآید، سیستم حمایتی خوبی هم پیدا کند.
با فرزندتان درباره درمان صحبت کنید. درمان بهویژه درمان شناختی در کودکان مبتلا به افسردگی میتواند الگوهای فکری کودک را تغییر دهد تا بتواند افسردگی را به مرور کاهش دهد.
چاردیواری
کودک یاد گرفته همیشه از موقعیتها و شرایط ناراحتکننده و محرکهای آزاردهنده، کنارهگیری کند تا در آرامش باشد. مکیدن انگشتان و شبادراری، از علائم اضطراب اســت که حتی در سنین نوجوانی هم اتفاق میافتد.
یکی از اختلالهای دوران کودکی، اضطراب و افسردگیست که اگر بهموقع، تشخیص داده شود، قابل درمان میباشد.
نقش خانواده بهعنوان عاملی در ایجاد اختلال اضطراب کودکان، همیشه مورد توجه قرارگرفته اســت. انتقال اضطراب از پدر و مادر به کودک، بر اثر مشاهده و الگوسازی رفتارها صورتمیگیرد.
ارزیابی اضطراب در کودکان، از طریق مصاحبه و گزارش شخصی و درجهبندی نوع اضطراب و درنهایت تجویز دارو انجام میشود. بههمین منظور باید دو مصاحبهی جداگانه، یکی با کودک و دیگری با پدر و مادر صورتگیردتا میزان آشفتگی هیجانی در بروز اضطراب، مشخص شود.
کودکان میتوانند برای مقابله با اضطراب و ناکامی، از روشهای دفاعی مانند کنارهگیری، انکارکردن، سرکوبی و فرافکنی استفاده کنند.
کودک یاد گرفته همیشه از موقعیتها و شرایط ناراحتکننده و محرکهای آزاردهنده، کنارهگیری کند تا در آرامش باشد. مکیدن انگشتان و شبادراری، از علائم اضطراب اســت که حتی در سنین نوجوانی هم اتفاق میافتد.
درواقع وقتی کودک نتواند راههایی را برای مقابله با اضطراب بجوید، مجبور میشود به زمان خردسالی برگردد. در مرحلهی انکار، منکر واقعیت اســت و آنچه اتفاق افتاده را بهنوعی سرپوش میگذارد. در مرحلهی سرکوبی، تلاش او در جریان فراموشی حالتهای اضطراب، بهکار میرود تا بهتدریج آنرا از ذهن خودآگاهش دور سازد اما در مرحلهی فرافکنی، هر حادثه و اتفاقی که در زندگیاش رخمیدهد را به دیگران نسبتمیدهد.
نشانههای اضطراب کودک در بعد جسمی (فیزیولوژیک) همچون بزرگسالان، با تنفس تند، لرزش دست و پا، گرم شدن و سرخی صورت، گرفتگی صدا و تپش قلب، همراه استکه با آرامساختن، قابل اصلاح میباشد و در بعد فکری (شناختدرمانی) تلاش کودک بر این اســت که دیگران از او راضی باشند، تأییدش کنند، طردش نکنند و مهم باشد و اگر غیر از این شود، برایش ناخوشایند اســت.
در بعد رفتاری که (با رفتاردرمانی قابل اصلاح اســت)، کودک یاد میگیرد خانه برایش مکانی امن اســت،نیاز به دوست ندارد، از جمع، گریزان و در کوچه و خیابان همیشه سرش پایین اســت و ترس از نگاه دیگران دارد. بهخوبی نمیتواند سؤال کند و جواب دهد و احساس ناامنی مینماید.
کودکان در طول دورهی زندگیشان، ممکن اســت افسردگی را تجربه کنند که این اختلال با افزایش سن، در دختران، بیشتر از پسران دیده میشود. افسردگی، زمانی در کودک ایجاد میشود که احساس و تصور بدی از خود داشته باشد و این احساس، زمانیکه به اوج خود برسد، تبدیل به یک بیماری میشود.
عوامل خانوادگی و زیستی، بیش از عوامل دیگر در بروز افسردگی نقش دارند.افسردگی کودکی، پیامدهای منفی بسیاری را بههمراه دارد ازجمله افسردگی در ادوار آینده، عدم سازگاریهای اجتماعی، مشکلات تحصیلی و در برخی مواقع حتی اقدام به خودکشی.
نشانههای افسردگی کودکان عبارتند از:
1- نشانههای عاطفی: ناامیدی، خشم، درماندگی، اضطراب، نوسانات خلقی، احساس گناه و غمگین بودن
2- نشانههای جسمی: بههم خوردن ساعات خواب، بیاشتهایی و یا خوردن افراطی، یبوست، افزایش و کاهش وزن
3- نشانههای رفتاری: بدون دلیل گریهکردن، کنارهگیری از دوستان، سریع خشمگین شدن و کاهش انگیزه
4- نشانههای تخریبگرایانه: خود را سرزنشکردن، احساس بازنده بودن، امیدوار نبودن به آینده و بلاتکلیفی
این اختلالها در بزرگسالان، با طیف وسیعتر و پیچیدهتری خود را نشانمیدهند. عدهای معتقدند سوابق خانوادگی و وراثت، در افسردگی نقش تعیینکنندهای دارد. شروع افسردگی زودرس در کودکان، بیشتر تحتتأثیر عوامل خانوادگی و وراثت اســت. با وجود این، ازهمگسیختگی خانوادگی، ارتباط تنگاتنگی با افسردگی کودکان دارد. ازهمگسیختگی خانوادگی را میتوانیم در رفتار سرد و بیروح و منفی روابط متقابل کودک و پدر و مادر بهوضوح ببینیم.
شناختدرمانی
رفتاری برای کودکان افسرده، نویدبخش میباشد اما در مورد کودکان و
نوجوانان با افسردگی و استرس شدیدتر، احتمال بهبودی با این روش، کمتر اســت و
باید با مشورت پزشک، از دارو استفاده نمود.
بیتوته
محققان آمریکایی الگوریتمی را برای شبکه اجتماعی اینستاگرام طراحی کرده اند که می تواند از روی عکس افراد به ویژگی روحی آنها پی برد.
طبق یک تحقیق جدید با تشدید افسردگی، ریسک بروز مشکلات فکری و حافظه ای دو برابر می شود.
این مطالعه شامل نزدیک به ۲۵۰۰ فرد در دهه سنی ۷۰ بود که در ابتدای مطالعه دارای هیچ یک از علائم زوال عقل نبودند. شرکت کنندگان به مدت ۵ سال از لحاظ علائم افسردگی و بعد از آن به مدت ۶ سال از لحاظ علائم زوال عقل تحت نظر بودند.
یافته های تحقیق نشان داد زوال عقل در بیش از ۲۱ درصد از افراد مسن دارای علائم جدی و شدید افسردگی بروز کرد و فقط در ۱۲ درصد افراد دارای حداقل علائم افسردگی متجلی شد.
آلیسون کاپ، عضو تیم تحقیق، در این باره می گوید: «نتایج ما این امکان را فراهم می کند که سلامت شناختی و روانی افراد مسن را می توان از طریق کاهش علائم افسردگی نظیر روان درمانی یا سایر اقدامات رفتاری یا درمان های دارویی بهبود بخشید.»
البته به گفته محققان، افسردگی علامت اولیه بروز زوال عقل یا کاهش مهارت های فکری یا حافظه ای نیست. اگرچه آنها دریافته اند که با افزایش علائم افسردگی ریسک بروز زوال عقل دو برابر می شود.
هرگز نباید نشانه های افسردگی در کودکان را یک فرایند طبیعی مقتضی با سن کودک دانست زیرا باعث ایجاد مشکلات بزرگ تر در آینده خواهد شد.
• انتظاراتتان را مدیریت کنید
قرار نیست نوزادی که به دنیا میآورید به زیبایی کودکانی که در تبلیغات میبینید باشد. آنها بیش از ده روز سن دارند. همه نوزادان، زمانی که متولد میشوند کمی پفآلود، قرمز و چروک هستند. و پس از دو هفته به حالت طبیعی درمیآیند. انتظار غیرواقع داشتن از نوزاد و حتی زایمان باعث شوکه شدن و تضعیف روحیهتان میشود. بنابراین سعی کنید تا جایی که میتوانید اطلاعاتتان را در زمینه بارداری و زایمان بالا ببرید و با مادران دیگر درباره تجربههایشان صحبت کنید و قبول کنید که هیچ اتفاقی قابل پیشبینی نیست. لازم نیست در ذهنتان چهره کودکتان را تجسم کنید، اجازه دهید او با ورود به این دنیا شما را شگفتزده کند.
• اجازه دهید خانوادهتان به شما کمک کنند
شاید از آن دسته افرادی باشید که همیشه خودتان کارهایتان را انجام میدهید و اجازه کمک به دیگران نمیدهید. بهتر است خودتان را آماده کنید و این طرز فکر را عوض کنید. زیرا در روزهای اول پس از زایمان بدون کمک مادر یا خواهرتان نمیتوانید از پس کارهای پس از زایمان مانند حمام نوزاد، شیردهی، بهبود زخمهای زایمان، خستگی و شببیداریها بربیایید.
• خوب بخوابید
زمانی که نوزادتان میخوابد شما هم استراحت کنید و به فکر کارهایتان نباشید. مطالعات نشان میدهند که مادرانی که پس از زایمان، حداقل ۸ ساعت در روز میخوابند، دچار افسردگی نمیشوند. دو شب در هفته جدا از نوزاد بخوابید و از همسر یا مادرتان بخواهید وظیفه شببیداری را بر عهده بگیرد و او را با شیر خشک یا شیر دوشیده شده خودتان تغذیه کند.
• خوب بخورید
تحقیقات نشان میدهند که کمبود برخی مواد مغذی مانند ویتامین B و D میتواند احتمال بروز افسردگی پس از زایمان را افزایش دهد. ممکن است نتوانید سر فرصت یک وعده غذایی کامل بخورید اما این دلیل نمیشود که تغذیه خودتان را فراموش کنید. باز هم از اطرافیان کمک بگیرید تا مراقب نوزاد باشند و خودتان کمی غذا بخورید.
• ورزش کنید
فعالیت فیزیکی نه تنها به کاهش وزنتان کمک میکند، بلکه روحیهتان را بالا نگه میدارد. آمار نشان میدهند که مادرانی که نه در دوران بارداری و نه پس از آن ورزش نمیکنند، بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی پس از زایمان قرار میگیرند. روزانه ۲۰ دقیقه انجام تمرینات یوگا، پیادهروی و نرمشهای پس از زایمان به کمک نوزاد، در پیشگیری از بروز افسردگی، بسیار مؤثر است.
دانش > پزشکی - همشهری آنلاین:
داروی ضدالتهاب موسوم به "سلکوکسیب" با نام تجاری Celebrex که در درمان آرتریت تجویز میشود میتواند به روند درمان افسردگی نیز کمک کند.
به گزارش ایسنا، متخصصان در یک مطالعه جدید دریافتند این دارو که در درمان بسیاری از بیماریها نظیر استئوآرتریت، آرتریت روماتوئید، آرتریتها، دردهای مختلف اندامها و حتی تب کاربرد دارد میتواند تاثیر درمانیِ داروهای افسردگی را نیز تقویت کند.
در مقالهای که در پنجمین کنگره بینالمللی روانشناسی و علوم اعصاب در آتن، پایتخت یونان ارائه شد، دانشمندان گزارش کردند که مصرف همزمان سلکوکسیب با داروهای افسردگی میتواند به کاهش سریعتر و چشمگیر شدت افسردگی در بیماران مبتلا به «اختلال دو قطبی» منجر شود.
به گزارش یونایتدپرس، این محققان پس از مقایسه تاثیر مصرف همزمان این داروی ضد التهاب و داروهای افسردگی با مصرف یک دارونما به همراه همان داروهای افسردگی روی تعدادی بیمارِ بزرگسال ۱۸ تا ۶۰ ساله و مبتلا به اختلال دوقطبی در یک دوره هشت هفتهای تاکید کردند که سلکوکسیب باید در درمان افسردگی با سایر داروهایی که برای درمان این اختلال روانی تجویز میشوند، همراه شود.