مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

داستان بزغاله و خرگوش

[ad_1]

 داستانی از لتونی

در زمان قدیم پیرمرد و پیرزنی با هم زندگی می‌کردند و بزغاله‌ای داشتند:
روزی صاحبان بزغاله دلشان گوشت بزغاله خواست و تصمیم گرفتند که آن حیوان را سر ببرند. همین کار را کردند. وقتی نوبت پوست کندن بزغاله رسید خسته شدند و روی زمین نشستند که استراحت کنند. پیرمرد شروع کرد به چپق کشیدن.
موقعی که پیرمرد دود از بینی‌اش بیرون می‌داد و پیرزن استراحت می‌کرد یکمرتبه معجزه‌ای روی داد: بزغاله زنده شد و از دست آن‌ها فرار کرد. رفت توی جنگل و خودش را به لانه‌ی خرگوشی رسانید. خرگوش در منزل نبود. بزغاله رفت توی لانه‌ی خرگوش دراز کشید.
خرگوش وقتی که به منزل آمد و بزغاله را توی لانه‌اش دید دادش درآمد:
تو از کجا آمده‌ای؟ هر چه زودتر از لانه‌ی من برو بیرون و بگذار من وارد شوم.
بزغاله از سر و صدای خرگوش نترسید و گفت:
- تو ‌ای خرگوش، مزاحم من نشو، شاخ‌های من تیز اســت و اگر به تو شاخ بزنم حتماً می‌میری.
خرگوش وقتی که دید نمی‌تواند بزغاله را بیرون کند راه خود را گرفت و رفت. بتاخت می‌رفت و گریه می‌کرد.
روباهی او را دید و پرسید:
- چرا گریه می‌کنی؟
- چه طور، آقا روباه، گریه نکنم؟ بزغاله‌ای وارد خانه من شده و دیگر مرا به خانه‌ی خودم راه نمی‌دهد.
- گریه نکن. بیا با هم برویم تا من او را بیرون کنم.
هر دو برگشتند. روباه فریاد زد:
- بزغاله جان، لطفاً یک دقیقه بیا بیرون. می‌خواهم با تو درباره‌ی کلم صحبت کنم.
- مزاحم من نشو. شاخ‌های من تیز اســت و اگر به تو شاخ بزنم می‌میری.
خرگوش و روباه دست از پا درازتر برگشتند. دوان دوان در جنگل می‌رفتند و گریه می‌کردند.
گرگی آن‌ها را دید و گفت:
- چرا گریه می‌کنید؟
- چه طور گریه نکنیم؟ بزغاله‌ای به لانه‌ی خرگوش رفته و خود او را به آن جا راه نمی‌دهد.
- گریه نکنید. بیایید با هم برویم. من او را از آن جا بیرون می‌کنم.
سه تایی به خانه‌ی خرگوش آمدند. گرگ فریاد زد:
- بزغاله، با زبان خوش از توی لانه بیرون بیا.
بزغاله جواب داد:
- تو گرگ، مزاحم من نشو. شاخ‌های من تیز اســت اگر به تو شاخ بزنم حتماً می‌میری.
چاره‌ای نداشتند. هر سه در جنگل به راه افتادند. می‌رفتند و گریه و زاری می‌کردند.
خرسی آن‌ها را دید و گفت:
- چرا این قدر گریه می‌کنید؟
- چه طور گریه نکنیم؟ بزغاله‌ای وارد لانه‌ی خرگوش شده و دیگر اجازه نمی‌دهد خرگوش به خانه‌اش برود.
- گریه نکنید. بیایید با هم برویم تا او را پاره پاره کنیم. هر چهار تا به خانه‌ی خرگوش آمدند. خرس فریاد زد:
-‌ ای ریش خاکستری، چرا خرگوش را به خانه‌اش راه نمی‌دهی؟ الان تو را ادب می‌کنم.
بزغاله‌ای از خرس هم نترسید و گفت:
- ‌ای خرس، مزاحم من نشو. شاخ‌های من تیز اســت و اگر به تو شاخ بزنم حتماً می‌میری.
این دفعه هر چهار تا راه افتادند. می‌رفتند و گریه می‌کردند. زنبور عسلی آن‌ها را دید و گفت:
- چرا همه‌ی شما گریه می‌کنید؟
خرگوش دوباره شکایت کرد و گفت:
- چگونه گریه نکنیم؟ بزغاله‌ای خانه‌ی مرا اشغال کرده اســت و هیچ کس نمی‌تواند او را بیرون کند.
- شما به طرف خانه‌ی خرگوش بروید. من هم پروازکنان می‌آیم. شاید بتوانم درد و رنج خرگوش را چاره کنم.
هر چهار تا به خانه خرگوش بازآمدند. زنبول عسل وزوزکنان جلو رفت و گفت:
- بزغاله، از توی خانه‌ی خرگوش بیرون بیا.
- ‌ای زنبور، پیش من نیا. شاخ‌های من تیز اســت و اگر به تو شاخ بزنم حتماً می‌میری.
زنبور کمی پرواز کرد. بعد وارد خانه‌ی خرگوش شد و پهلوی بزغاله را گزید.
بزغاله فریاد کنان از خانه‌ی خرگوش بیرون جست و چنان فرار کرد که دیگر کسی او را ندید.
منبع مقاله :
نی‌ یدره، یان؛ (1382)، داستان‌های لتونی؛ ترجمه‌ی روحی ارباب؛ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


مسیر جاری : صفحه اصلی/مقالات/فرهنگ و انديشه/شعر و ادب/داستان/داستان بزغاله و خرگوش. نام کاربری ... خرگوش وقتی که به منزل آمد و بزغاله را توی لانهاش دید دادش درآمد:12 دسامبر 2011 ... توی یه گله بز ،یه بزغاله خچالتی بود که خیلی آروم و سر به زیر بود .وقتی همه بزغاله ها بازی و سر و صدا راه می انداختند اون فقط یه گوشه می ایستاد و نگاه می ... صفحه اصلي > کودک و نوجوان > کودکانه > داستان > داستانک ... خواب خرگوشی.قصه كودك. خرگوش با هوش. در جنگل سر سبز و قشنگي خرگوش باهوشي زندگي مي كرد . يك گرگ پيرو يك روباه بدجنس هم هميشه نقشه مي كشيدند تا اين خرگوش را شكار ...قصه ,قصه کودکان داستان ما در یک روز سرد، در یک چمنزار سبز و زیبا اتفاق افتاد. سه بز برادر بودند که ... بز وسطی گفت "ولی ما به اون جا نمی آیم، چون آقا غوله حتماً بز کوچیکه و منو می خوره." بز بزرگتر ..... آموزش گام به گام نقاشی خرگوش · شعر کودکانه ...18 فوریه 2012 ... عمو خرگوش خیلی خیلی لاغر شده بود و هر روز از روز پیش ضعیف ترو ... یک روز روباهی از صحرا می گذشت و دید یک گله گوسفند دارد آنجا می چرد .4 آگوست 2015 ... داستانهای کوتاه این داستان : پند خرگوش بر اساس کتاب ( قصه های مرزبان نامه ) دومین جلد از مجموعه هشن جلدی ... داستان کوتاه - آواز بزغاله - قسمت اول ...قصه خرگوش باهوش و روباه مکار | قصه ، کودکان ، قصه کودک ، قصه کودکان جنگل ، خرگوش ، قصه خرگوش باهوش ، گرگ ، داستان روباه مکار ، داستان خرگوش باهوش. ... قصه کودکانه خرگوش دم دراز · قصه آقا و خانم گوسفند · داستان جالب پسته اخمو · داستان بامزه ...30 مه 2016 ... در قسمتی از داستان خرگوش باهوش کتاب حاضر می خوانیم: ... خوب براي بچه هاي خوب فراهم امده ، عبارت اند از: آواز بزغاله ، گربه و موش ، شغال خرسوار ...قصه های کودکانه , داستان های کوتاه مخصوص کودکان , داستان و قصه های جالب , قصه هایی ... دانلود داستان صوتی بز دروغگو ... داستان برای کودکان (خرگوش و دزد هویچ ها ).


کلماتی برای این موضوع

قصه،داستان کودکان،شعر کودکان،ترانه های …جشن تکلیف داستان کودکانهشعر کودکانهقصه های کودکانه قصه کودکانهترانه کودکانداستان سایت سارا شعر ادبیات عامیانه ویژگی های قصه های …ویژگی های قصه ی عامیانه فارسی محمد حنیف بسیاری بر این اعتقادند که میان قصه‌های دنیای کودکانه ، سرگرمی کودک کودکچیستان بچگانه برای کودکان باهوش شعر زیبا و کودکانه خواب مادرم نکته راجع به بازی و قصه ی شیر و آدمیزاد، قصه، قصه های کودکانه، قصه ی …قصه ی شیر وآدمیزاد قصه کودکانه قصه قصه برای کودکان شعر برای کودکانداستان های برچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناکتجربه ای نو از خرید محصولات چندرسانه ای محصولاتنشرالکترونیکپاناآموزش دنیای مجازی امروزه بیشتر ما برای دسترسی به اطلاعات دنیا و تماس با دیگران و دانلود مجموعه قصه های صوتی کودکانهداستان یا قصه به نثری گفته می‌شود که روایتی تخیلی در آن نقل شود داستان شامل انواع عصر ایران سایت تحلیلی خبری ایرانیان سراسر جهان خبرهای علمی فرهنگی هنری ورزشی سیاسی و در عصرایرانروستایی معروف به روستاری مار کبرا در تایلند عکساین روستا در پرورش مار بسیار مهارت دارد و البته تخصص آن ها در مار کبرا است و به همین صور فلکی به همراه عکس و شرح در یک تاپیک برای …صور فلکی به همراه عکس و شرح در یک تاپیک برای اولین بار در جهان


ادامه مطلب ...

داستان بزغاله و خرگوش

[ad_1]

 داستانی از لتونی

در زمان قدیم پیرمرد و پیرزنی با هم زندگی می‌کردند و بزغاله‌ای داشتند:
روزی صاحبان بزغاله دلشان گوشت بزغاله خواست و تصمیم گرفتند که آن حیوان را سر ببرند. همین کار را کردند. وقتی نوبت پوست کندن بزغاله رسید خسته شدند و روی زمین نشستند که استراحت کنند. پیرمرد شروع کرد به چپق کشیدن.
موقعی که پیرمرد دود از بینی‌اش بیرون می‌داد و پیرزن استراحت می‌کرد یکمرتبه معجزه‌ای روی داد: بزغاله زنده شد و از دست آن‌ها فرار کرد. رفت توی جنگل و خودش را به لانه‌ی خرگوشی رسانید. خرگوش در منزل نبود. بزغاله رفت توی لانه‌ی خرگوش دراز کشید.
خرگوش وقتی که به منزل آمد و بزغاله را توی لانه‌اش دید دادش درآمد:
تو از کجا آمده‌ای؟ هر چه زودتر از لانه‌ی من برو بیرون و بگذار من وارد شوم.
بزغاله از سر و صدای خرگوش نترسید و گفت:
- تو ‌ای خرگوش، مزاحم من نشو، شاخ‌های من تیز اســت و اگر به تو شاخ بزنم حتماً می‌میری.
خرگوش وقتی که دید نمی‌تواند بزغاله را بیرون کند راه خود را گرفت و رفت. بتاخت می‌رفت و گریه می‌کرد.
روباهی او را دید و پرسید:
- چرا گریه می‌کنی؟
- چه طور، آقا روباه، گریه نکنم؟ بزغاله‌ای وارد خانه من شده و دیگر مرا به خانه‌ی خودم راه نمی‌دهد.
- گریه نکن. بیا با هم برویم تا من او را بیرون کنم.
هر دو برگشتند. روباه فریاد زد:
- بزغاله جان، لطفاً یک دقیقه بیا بیرون. می‌خواهم با تو درباره‌ی کلم صحبت کنم.
- مزاحم من نشو. شاخ‌های من تیز اســت و اگر به تو شاخ بزنم می‌میری.
خرگوش و روباه دست از پا درازتر برگشتند. دوان دوان در جنگل می‌رفتند و گریه می‌کردند.
گرگی آن‌ها را دید و گفت:
- چرا گریه می‌کنید؟
- چه طور گریه نکنیم؟ بزغاله‌ای به لانه‌ی خرگوش رفته و خود او را به آن جا راه نمی‌دهد.
- گریه نکنید. بیایید با هم برویم. من او را از آن جا بیرون می‌کنم.
سه تایی به خانه‌ی خرگوش آمدند. گرگ فریاد زد:
- بزغاله، با زبان خوش از توی لانه بیرون بیا.
بزغاله جواب داد:
- تو گرگ، مزاحم من نشو. شاخ‌های من تیز اســت اگر به تو شاخ بزنم حتماً می‌میری.
چاره‌ای نداشتند. هر سه در جنگل به راه افتادند. می‌رفتند و گریه و زاری می‌کردند.
خرسی آن‌ها را دید و گفت:
- چرا این قدر گریه می‌کنید؟
- چه طور گریه نکنیم؟ بزغاله‌ای وارد لانه‌ی خرگوش شده و دیگر اجازه نمی‌دهد خرگوش به خانه‌اش برود.
- گریه نکنید. بیایید با هم برویم تا او را پاره پاره کنیم. هر چهار تا به خانه‌ی خرگوش آمدند. خرس فریاد زد:
-‌ ای ریش خاکستری، چرا خرگوش را به خانه‌اش راه نمی‌دهی؟ الان تو را ادب می‌کنم.
بزغاله‌ای از خرس هم نترسید و گفت:
- ‌ای خرس، مزاحم من نشو. شاخ‌های من تیز اســت و اگر به تو شاخ بزنم حتماً می‌میری.
این دفعه هر چهار تا راه افتادند. می‌رفتند و گریه می‌کردند. زنبور عسلی آن‌ها را دید و گفت:
- چرا همه‌ی شما گریه می‌کنید؟
خرگوش دوباره شکایت کرد و گفت:
- چگونه گریه نکنیم؟ بزغاله‌ای خانه‌ی مرا اشغال کرده اســت و هیچ کس نمی‌تواند او را بیرون کند.
- شما به طرف خانه‌ی خرگوش بروید. من هم پروازکنان می‌آیم. شاید بتوانم درد و رنج خرگوش را چاره کنم.
هر چهار تا به خانه خرگوش بازآمدند. زنبول عسل وزوزکنان جلو رفت و گفت:
- بزغاله، از توی خانه‌ی خرگوش بیرون بیا.
- ‌ای زنبور، پیش من نیا. شاخ‌های من تیز اســت و اگر به تو شاخ بزنم حتماً می‌میری.
زنبور کمی پرواز کرد. بعد وارد خانه‌ی خرگوش شد و پهلوی بزغاله را گزید.
بزغاله فریاد کنان از خانه‌ی خرگوش بیرون جست و چنان فرار کرد که دیگر کسی او را ندید.
منبع مقاله :
نی‌ یدره، یان؛ (1382)، داستان‌های لتونی؛ ترجمه‌ی روحی ارباب؛ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم

[ad_2]
لینک منبع
بازنشر: مفیدستان

عبارات مرتبط


مسیر جاری : صفحه اصلی/مقالات/فرهنگ و انديشه/شعر و ادب/داستان/داستان بزغاله و خرگوش. نام کاربری ... خرگوش وقتی که به منزل آمد و بزغاله را توی لانهاش دید دادش درآمد:12 دسامبر 2011 ... توی یه گله بز ،یه بزغاله خچالتی بود که خیلی آروم و سر به زیر بود .وقتی همه بزغاله ها بازی و سر و صدا راه می انداختند اون فقط یه گوشه می ایستاد و نگاه می ... صفحه اصلي > کودک و نوجوان > کودکانه > داستان > داستانک ... خواب خرگوشی.قصه كودك. خرگوش با هوش. در جنگل سر سبز و قشنگي خرگوش باهوشي زندگي مي كرد . يك گرگ پيرو يك روباه بدجنس هم هميشه نقشه مي كشيدند تا اين خرگوش را شكار ...قصه ,قصه کودکان داستان ما در یک روز سرد، در یک چمنزار سبز و زیبا اتفاق افتاد. سه بز برادر بودند که ... بز وسطی گفت "ولی ما به اون جا نمی آیم، چون آقا غوله حتماً بز کوچیکه و منو می خوره." بز بزرگتر ..... آموزش گام به گام نقاشی خرگوش · شعر کودکانه ...18 فوریه 2012 ... عمو خرگوش خیلی خیلی لاغر شده بود و هر روز از روز پیش ضعیف ترو ... یک روز روباهی از صحرا می گذشت و دید یک گله گوسفند دارد آنجا می چرد .4 آگوست 2015 ... داستانهای کوتاه این داستان : پند خرگوش بر اساس کتاب ( قصه های مرزبان نامه ) دومین جلد از مجموعه هشن جلدی ... داستان کوتاه - آواز بزغاله - قسمت اول ...قصه خرگوش باهوش و روباه مکار | قصه ، کودکان ، قصه کودک ، قصه کودکان جنگل ، خرگوش ، قصه خرگوش باهوش ، گرگ ، داستان روباه مکار ، داستان خرگوش باهوش. ... قصه کودکانه خرگوش دم دراز · قصه آقا و خانم گوسفند · داستان جالب پسته اخمو · داستان بامزه ...30 مه 2016 ... در قسمتی از داستان خرگوش باهوش کتاب حاضر می خوانیم: ... خوب براي بچه هاي خوب فراهم امده ، عبارت اند از: آواز بزغاله ، گربه و موش ، شغال خرسوار ...قصه های کودکانه , داستان های کوتاه مخصوص کودکان , داستان و قصه های جالب , قصه هایی ... دانلود داستان صوتی بز دروغگو ... داستان برای کودکان (خرگوش و دزد هویچ ها ).


کلماتی برای این موضوع

قصه،داستان کودکان،شعر کودکان،ترانه های …جشن تکلیف داستان کودکانهشعر کودکانهقصه های کودکانه قصه کودکانهترانه کودکانداستان سایت سارا شعر ادبیات عامیانه ویژگی های قصه های …ویژگی های قصه ی عامیانه فارسی محمد حنیف بسیاری بر این اعتقادند که میان قصه‌های دنیای کودکانه ، سرگرمی کودک کودکچیستان بچگانه برای کودکان باهوش شعر زیبا و کودکانه خواب مادرم نکته راجع به بازی و قصه ی شیر و آدمیزاد، قصه، قصه های کودکانه، قصه ی …قصه ی شیر وآدمیزاد قصه کودکانه قصه قصه برای کودکان شعر برای کودکانداستان های برچسب‌ها برچسب‌ها و تگ‌های موضوعات و زمینه‌های کتاب‌های موجود در کتابناکتجربه ای نو از خرید محصولات چندرسانه ای محصولاتنشرالکترونیکپاناآموزش دنیای مجازی امروزه بیشتر ما برای دسترسی به اطلاعات دنیا و تماس با دیگران و دانلود مجموعه قصه های صوتی کودکانهداستان یا قصه به نثری گفته می‌شود که روایتی تخیلی در آن نقل شود داستان شامل انواع عصر ایران سایت تحلیلی خبری ایرانیان سراسر جهان خبرهای علمی فرهنگی هنری ورزشی سیاسی و در عصرایرانروستایی معروف به روستاری مار کبرا در تایلند عکساین روستا در پرورش مار بسیار مهارت دارد و البته تخصص آن ها در مار کبرا است و به همین صور فلکی به همراه عکس و شرح در یک تاپیک برای …صور فلکی به همراه عکس و شرح در یک تاپیک برای اولین بار در جهان


ادامه مطلب ...