پروفسور پیـرلوری استاد دانشگاه سوربن فرانسه و یک از چهرههای سرشناس غرب در رشته عرفان اسلامی است. این محقق برجسته، چندی پیش با حضور در موسسه فرهنگی و اطلاعرسانی تبیان، پیرامون نگاه غرب به ماهیت و موضوعات فلسفه اسلامی سخن گفت.
پیر لوری، شاگرد پروفسور هانری کربن، فیلسوف و اسلام شناس فرانسوی است که در سالهای حیات خویش، بارها به ایران سفر کرده و مباحثات وی با مرحوم علامه طباطبایی زبانزد است.
در این گفت و گو، حجت الاسلام دکتر جازاری، دانش آموخته دانشگاه سوربن نیز به عنوان مترجم، وی را همراهی می کرد.
پس از معرفی اجمالی شخصیت و آثار پیر لوری توسط مترجم، جلسه به صورت پرسش و پاسخ ادامه یافت.
در دو کلمه اگر بخواهم بگویم، آنچه فلسفه اسلامی را تعریف می کند در نهایت یک تعبیری است برای روشنگرایی و کشف که از دل آن میتوان یک جریان عرفانی درآورد. امثال ابن سینا و فارابی از عقلانیت برای رسیدن به همین کشف عرفانی، استفاده می کردند.
آنچه برای کربن مطرح بود و من می توانم آن را تایید کنم این بود که این فلسفه (فلسفه اسلامی) ارتباط عرفان و عقل را به خلاف فلسفه غرب، قطع نمی کند. کربن می گفت: آدم ها یا ارسطویی هستند یا افلاطونی. من اما گرایشم بیشتر به سمت افلاطون است.
این حکمت، در تعبیر اسلامی هر چند از دلیل و برهان بهره می برد اما غایتش، کشف حقیقیت است. لذا این فلسفه را می توانیم مقایسه کنیم با همان فلسفه ای که در قرن هجدهم در غرب شکل گرفت. در همان زمانی که صدرالمتالهین در شرق، داشت کتاب هایش را می نوشت، در غرب، یک فلسفه عقلانی با یک نگاه معرفتی خاص جریان داشت که از حیث مبنا با فلسفه شرقی متمایز بود.. آنچه در آن زمان، در غرب شکل گرفت این بود که دین از حوزه علوم عقلانی کاملا جدا شد.
توضیح مترجم:(منظورشان این است که فلسفه اسلامی متکی بر شالوده مذهب و عرفان است اما فلسفه در غرب، فقط بر محور عقل تکیه دارد.)
پروفسور پیرلوری: آیا این پاسخ کافی بود؟
این همان هدف کربن بود که نشان دهد هر یک از موضوعات فلسفه اسلامی بالفعل می تواند موجب شکل گرفتن یک جریان فکری گردد. تا این حد که یک روزنامه نگار به کربن انتقاد می کند که مثل اینکه تو مربوط به این زمان نیستی و در فضای فکری زمان ابن سینا سیر میکنی.
تبیان: استاد شما پروفسور کربن را می توانیم پایه گذار فسلفه تطبیقی بنامیم، ایشان در برخی از آثارشان که به فارسی نیز ترجمه شده مثل ارض ملکوت، مبانی فلسفه اسلامی را خیلی خوب استخراج کردند. ایشان در یک نگاه تطبیقی با فلسفه غرب، بر این باورند که نتایج تفکرات فیلسوفان مسلمان در این حوزه ها، بسیار غنی تر از فلسفه غربی است. آیا این انگاره را تایید می کنید؟
پروفسور پیرلوری: این غنا و ارزشمندی را نمی فهمم. آنچه برای کربن مطرح بود و من می توانم آن را تایید کنم این بود که این فلسفه (فلسفه اسلامی) ارتباط عرفان و عقل را به خلاف فلسفه غرب، قطع نمی کند. کربن می گفت: آدم ها یا ارسطویی هستند یا افلاطونی. من اما گرایشم بیشتر به سمت افلاطون است.
مکاتبه خیر اما با برخی مانند آیت الله جوادی آملی دیدار داشته ام. این ایده، خیلی ارزشمند است ولی تا کنون فقط دیدار داشته ام.
در زمان کربن، این امکان وجود داشت که شخصی مثل کربن، چند ماه کلاسهایش را تعطیل کند، اما الان این امکان در دانشگاه برای من، فراهم نیست.