خبرگزاری آریا -
پول میتواند رفتار شما را تغییر دهد که البته همیشه به سمت بهتر شدن نیست
یک شبه پولدار شدن رویای خیلیهاست. چه از طریق به دست آوردن شغلی پردرآمدتر باشد یا برنده شدن در لاتاری، تحقیقات نشان میدهد که پول میتواند رفتار شما را تغییر دهد که البته همیشه به سمت بهتر شدن نیست. البته، آدمهای پولدار خیر، نیکوکار و بخشنده زیادی هستند ولی نتایج برخی تحقیقات ثابت کرده است که آنها ممکن است استثنا باشند نه قانون.
افکار، رفتار و اعمال شما با روانشناسی شما در ارتباط است که از عوامل متعددی از ترکیب ژنتیکی شما گرفته تا نحوه بزرگ شدنتان، تشکیل شده است. بااینکه پول دقیقاً دستگاه فکری شما را شکل نمیدهد اما میتواند بر نحوه تفکر شما و رفتارتان با دیگران تاثیر بگذارد. به دست آوردن درکی بیشتر از تاثیری که پول یا فقدان آن میتواند بر رفتار شما داشته باشد میتواند کمکتان کند که وقتی میخواهد کنترل شما را به دست گیرد و از مسیر درست منحرفتان کند، بفهمید و متوقفش کنید.
پول چطور بر رفتار تاثیر میگذارد
از روابطتان گرفته تا نگاهتان نسبت به خودتان، پول تاثیر شگرفی بر اعتقاداتتان دارد. شواهد و تحقیقات متعددی اینکه پول میتواند انسانها را تغییر دهد را ثابت میکند.
1. ارزش اجتماعی و تجاری
یک تحقیق که در سال 2004 انجام گرفت ثابت کرد که پول ارزشی که به زمان و تلاشتان میگذارید را تغییر میدهد. محققان جیمز هیمن و دان آریلی، آزمایشی ترتیب دادند که از طریق آن میتوانستند میزان انگیزه افراد برای تکمیل یک کار را براساس پول بسنجند. از شرکتکنندهها خواسته شد که روی یک صفحه کامپیوتر دایره بکشند. از یک گروه خواسته شد اینکار را بدون پرداخت پول و از روی خیرخواهی انجام دهند و به گروه دیگر گفته شد که در ازای اینکار نیم دلار دریافت میکنند و به گروه دیگر قول پرداخت 5 دلار داده شد. بعد از زمان گرفتن برای شرکتکنندهها، گروهی که گفته شده بود اینکار را به صورت رایگان انجام دهند، کار را سریعتر از دو گروه دیگر انجام دادند. گروه دوم گروه 5 دلاری و گروه سوم گروه نیم دلاری بودند.
محققان نتیجهگیری کردند که برای انجام یک کار دو انگیزه وجود دارد. انگیزه اول اجتماعی است. با تشخیص ارزش اجتماعی یک کار، آن را به عنوان یک سرمایهگذاری ارزشمند زمانی بخشی از وظیفه اجتماعیمان میبینیم و معمولاً از کمک کردن راضی و خوشحالیم. اما وقتی پول بعنوان انگیزه ارائه میشود، دیگر کمتر به جنبه اجتماعی و بیشتر به جنبه تجاری آن کار فکر میکنیم. درنتیجه زمانمان را براساس پاداش مالی که در بر دارد میسنجیم که نشان میدهد چرا گروه نیم دلاری کندترین گروه بودند - زیرا تصور میکردند که زمان و تلاششان ارزش پول بیشتری دارد.
مشخص است که در تعیین ارزش، پول میتواند یک انگیزه به حساب آید. بااینکه انجام یک کار از روی خیرخواهی استنباطی مثبت دارد، وقتی پای پول به میان میآید، آن قسمت از مغز به کل خاموش میشود. این میتواند پیامدهای جدی در زندگی کاری شما داشته باشد. اگر احساس کنید که لیاقت پول بیشتری دارید، درنتیجه آن کمتر از خودتان کار خواهید کشید.
2. خودکفایی و خدمت
آنهایی که حواسشان به پول هست، معمولاً تلاش میکنند بیشتر از کسانیکه پول برایشان یک اولویت نیست، خودکفا باشند - حداقل این چیزی است که تحقیقی که در سال 2009 در دانشکده مدیریت دانشگاه ییل مشخص کرد، میگوید. این تحقیق حول پول انحصاری انجام گرفت. یک گروه از شرکتکنندهها وارد اتاقی شدند که نشانگرهای متعددی از پول در آنجا وجود داشت مثل پول خرد روی میز، نوشتههایی درمورد پول یا حتی یک مکالمه درمورد مسائل مالی. گروه دوم وارد اتاقی شدند که صحبتی از پول آنجا نبود. روی هر دو این گروهها تستی انجام شد.
وقتی کاری بسیار دشوار و تقریباً غیرممکن به این گروهها داده شد، با قید اینکه درصورت نیاز آنها کمک وجود دارد، گروهی که در گروه مربوط به پول بودند بیشتر سعی داشتند که کار را به تنهایی انجام دهند، حتی وقتی تمام کردن آن کار به تنهایی ممکن نبود. از طرف دیگر، گروه دیگر به گرفتن کمک متمایل بودند. این تحقیق اینطور نتیجهگیری کرد که افرادی که پول برایشان مهم است، خودکفاتر از دیگران هستند، بخصوص وقتی تمرکز اصلی آنها پول باشد.
این تحقیق ادامه پیدا کرد تا نشان دهد پول چطور بر رفتار افراد تاثیر میگذارد. برای این منظور از همان گروههای شرکتکننده استفاده کرد تا محبت و خدمت را در آنها بسنجد. وقت یک نفر که انبوهی از پرونده و کاغذ و مداد و خودکار از مقابلشان رد میشد و به طور اتفاقی وسایل خود را زمین میانداخت، گروهی که پول به آنها یادآوری نشده بود، کمک بیشتری میکردند. گروهی که پول به آنها یادآوری شده بود، نه تمایلی به کمک کردن داشتند و نه کمک گرفتن.
3. برداشت از خویش
مقدار پولی که در میآورید میتواند بر نگرش شما نسبت به خودتان و دیگران اثر بگذارد. در تحقیقی که در آگوست 2013 در مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی به چاپ رسید، از افراد خواسته شد تا چیزهایی مثل طبقه اجتماعی، ژنتیک و حتی IQ را درجهبندی کنند. در تحلیل نتایج، اینها بعنوان حس «ذات طبقه اجتماعی» تعریف شدند، این ایده که تفاوتهای بین طبقات اجتماعی براساس هویت و ژنتیک است نه محیط.
ثروتمندترین شرکتکنندهها کسانی بودند که عمیقترین حس ذات طبقه اجتماعی را داشتند. افراد فقیر معمولاً باور داشتند که طبقه اجتماعی ارتباطی با ژنها ندارد - یعنی هرکسی میتواند پولدار یا فقیر باشد. از طرف دیگر افراد پولدار بیشتر باور داشتند که ثروت جزئی از ژنتیک و هویت افراد است، یعنی براساس شرایط و وضعیت فردی و رفتارهایشان پولدار شدهاند. آنها همچنین باور داشتند که زندگی کم و بیش عادلانه است و آدمها آنچه شایستهشان است به دست میآورند.
4. اخلاقیات
آیا وقتی میخواهید مالیات پرداخت کنید، رقم دقیقی از درآمدتان ارائه میکنید یا تصور میکنید اگر اعداد را کمی پایینتر بیاورید اشکالی ندارد؟ در یک تحقیق که در سال 2012 انجام گرفت، از افراد سوال شد آیا ثروت و طبقه اجتماعی بالاتر میتواند احتمال بروز رفتارهای غیراخلاقی را در فرد بالا ببرد؟
از سبقت گرفتن غیرمجاز از اتومبیلی دیگر گرفته تا تقلب کردن در بازی یا برداشتن شکلات بیشتری که تعارف میشود، شرکتکنندههای پولدارتر کسانی بودند که احتمال قانونشکنی در آنها بیشتر بود، حتی وقتی محققان به آنها خاطرنشان کرده بودند که اگر شکلات بیشتری بردارند، شکلات کمتری برای بچهها میماند. محققان این تحقیق، پاول کی. پیف و همکاران، ذکر میکنند که کسانیکه تصور میکردند متعلق به طبقه اجتماعی بالاتری هستند، رفتارهای غیراخلاقی بیشتری از خود نشان دادند، به ویژه وقتی نشانی از ثروت معرفی شده باشد مثلاً زدن به یک عابر پیاده در یک اتومبیل لوکس.
این رفتار در این تحقیق "افراط در نفع شخصی" نام گرفت، ایدهای که میگوید کسانیکه ییشترین پول را دارند یا متعلق به طبقات بالاتر جامعه هستند، بیشتر به «این برای من چه سودی دارد» فکر میکنند. آنها همیشه به دنبال به دست آوردن نفع بیشتر هستند. این تحقیق نشان میدهد که این افراد رهبران کاری فوقالعادهای میشوند زیرا معمولاً بیشترین تلاش را برای بهرهوری از یک قرارداد یا کار به کار میبندند.
5. اعتیاد
اعتیادهای مختلفی به این علت شروع میشوند که فرد از یک نوع رفتار خاص یک واکنش مثبت میگیرد. چه حس خوبی باشد که از خرید کردن میگیرید یا ترسی که از قمار کردن میآید. اینکه دوباره و دوباره برای گرفتن همان نتیجه به دنبال آن رفتار بروید، میتواند موجب بروز نوعی اعتیاد شود. به این «اعتیاد رفتاری یا فرآیندی» میگویند - رفتار وسواسی که با وابستگی به یک مادهمخدر انگیزشدهی نمیشود، بلکه با فرآیندی که به نتیجهای مثبت منجر میشود.
پول درآوردن میتواند برای خیلیها اعتیادزا باشد. تیان دایتون، روانشناس بالینی هشدار میدهد که یک حساب پسانداز پر یا آن چک مبلغ بالا میتواند به تنها هدف یک انسان تبدیل شود. او هشدار میدهد، حس مثبتی که بعد از به دست آوردن پول ایجاد میشود میتواند مادهای شیمیایی در مغز ایجاد کند که حس خوبی دارد. درمقابل، میتواند منجر به مشغولیت شدید به پول شود و در روابط بیرونی فرد اخلال ایجاد کند.
حرف آخر
مهم نیست که پولدار به دنیا آمده باشید یا در لاتاری برنده شده باشید، پول میتواند بر رفتار شما اثر بگذارد و بعضی از این تاثیرات میتوانند ذاتاً منفی باشند. بااینحال با آگاهی از تلههای اجتماعی پول، مثل فقدان محبت، تعارض بین طبقات اجتماعی، تنهایی و انحطاط اخلاقیات، میتوانید از خودتان دربرابر بعضی تاثیرات منفی پولدار بودن محافظت کنید. متعهد شدن به بخشش و کارهای خیریه و بزرگتر کردن دایره اجتماعیتان و داشتن دوستانی از طبقات مختلف جامعه و سطوح درآمد متفاوت میتواند به شما کمک کند با پولتان کاری مثبت انجام دهید.
بااینکه شواهد بسیاری نشان میدهد که پول آدمها را تغییر میدهد، اما ممکن است مقیاس شما متفاوت باشد. عوامل اجتماعی-اقتصادی متعددی از جمله سن، نژاد، سطح تحصیلات، محل و نگرش شخصی نسبت به پول میتواند نتایج این تحقیقات را منحرف کند. درست است که «پولدار» به شمار رفتن میتواند طرز فکر شما را تغییر دهد اما نمیتواند ژنتیک، هویت، تلاش یا تاریخچه خانوادگیتان را عوض کند. در آخر، ایدآلها و ارزشهای شما بسیار بیشتر از حساب بانکیتان معرف شماست.
منبع:مردمان
برترین ها: طی این سال هایی که به عنوان مشاورِ بازاریابی و استراتژیک در کسب و کارهای مختلف انجام وظیفه کرده ام شاهد تغییرات بسیار عجبیی بودم. تغییراتی که در پاره ای از مواقع باعث شکست یک کسب و کار شد و یا تغییراتی که وجودشان موجبات پیشرفت و سودآوری را فراهم آورد.
به طور کلی در دنیای کسب کار، کارآفرین و مدیر با دو محیط دائماً در حال دست و پنجه نرم کردن هستند؛ محیط داخلی سازمان و محیط خارجی. بیایید یک تخم مرغ را تصور کنیم، اگر فشاری از بیرون به تخم مرغ وارد شود موجب شکستن دیواره و از بین رفتن نطفه ی آن خواهد شد و نتیجه ای جز فنا و نابودی نخواهد داشت اما اگر این فشار از داخل به همان دیواره وارد شود تولد، رشد و امید را به همراه خواهد داشت. تغییر و فشارِ ناشی از آن در محیط های کسب و کار اجتناب ناپذیر است اما تفاوت مدیران و رهبران سازمانی موفق، مؤثر و کارآمد کنترل همین فشارها است.
با استفاده از قصه ی تخم مرغ می خواستم به این نکته اصرار داشته باشم که تغییرات اثر بخش و مؤثر از داخل سازمان می بایستی نشأت بگیرد و شکوفایی نتیجه فعل و انفعالات داخلی شرکت هاست. فیل کراسبی می گوید: تغییر مانند دوست است، بهتر است مانند دوست یابی برای آن برنامه داشته باشی، نه آن که بگذاری تصادفی از راه برسد. بیشترین فشاری که شرکت ها در حال حاضر با آن دست به گریبان هستند چیست؟ چرا فروش محصولات جدید در دنیای امروز اینقدر دشوار شده است؟ و از همه مهمتر ارزش های شرکت ها از منظر مشتری چه تغییری کرده و من چگونه می توانم از این تغییر استفاده کنم؟
در بازارهای محصولات FMCG ( Fast-Moving Consumer Goods) یا کالاهای تند مصرف یکی از مشکلات بزرگ صاحبان کسب و کار تنوع طلبی مصرف کنندگان است. این تنوع طلبی موجب شده تا سطح وفاداری مصرف کنندگان به برندها بسیار پایین باشد و هزینه نگهداری آنان برای شرکت گزاف. وجود قارچ گونه ی فروشگاه های بزرگی تحت عنوان مگا مال (Mega Mall) و یا هایپر استارها (Hypermarket) قدرت چانه زنی را از تولید کننده به فروشنده و عرضه کننده های کالا منتقل کرده است. این همه تغییر در این مدت زمان کوتاه برای چیست؟ علت و منشأ این تغییرات کجاست؟ برای رسیدن به جواب درست این سئوالات می بایستی نگاهی ساده اما مؤثر به بازاریابی و مفهوم آن داشته باشیم. ابتدا بپردازیم به مفاهیم اصلی بازاریابی ....
مبانی و اصول بازاریابی بر سه اصل بلاشک استوار است: نیاز، خواسته و تقاضا. نیاز به حکم انسان بودن در ذات بشر مستتر است و اساساً بازاریابی و بازاریابان در خلق آن کاری ازشان ساخته نخواهد بود بلکه در بهترین حالت می بایستی تمام توان خود را برای کشف آن به کارگیرند. آبراهام مازلو روانشناس آمریکایی نیازهای اساسی انسان را به 5 الی 7 دسته کلی تقسیم بندی نمود و تحت عنوان هرمی به نام سلسله مراتب نیازهای انسانی (Hierarchy of Human Needs) مطرح کرد که از منظر بازاریابی بسیار با اهمیت است.
این سلسله مراتب از نیازهای ابتدایی در طبقه پایینی شروع شده و هرچه بالاتر میرود نیازهای پیچیدهتر انسانی را معرفی میکند که به ترتیب عبارتاند از: نیازهای فیزیولوژیک، نیازهای امنیتی، نیازهای عاطفی، نیازهای اجتماعی ـ احترامی و نیازهای خودشکوفایی. طبق نظریه مازلو، هر «نیاز» هرچقدر پایینتر قرار داشته باشد، قویتر است و بدون ارضای نیازهای هر طبقه نمیتوان به طبقه بالاتر دست یافت. بازاریابی به شکل تأمین نیاز، خواسته می گوید و تمام فعالیت های واحدهای بازاریابی شرکت ها و بازاریابان از این نقطه آغاز می گردد.
بازاریابان خوب برای برند خود به گونه ای تلاش خواهد کرد که مشتری به این جمله از جانب آنها اعتقاد پیدا کند که نیاز خود را آنگونه بر طرف نمایید که ما (برند) به شما پیشنهاد می دهیم. اصل سوم، اصل تقاضا است. تقاضا یعنی میل و خواست و توانایی یک فرد برای دریافت کالا یا خدمتی. در این تعریف چیزی که اصل تقاضا را در بازاریابی با اهمیت می کند توانایی است؛ در ادبیات بازاریابی قدرت خرید بسیار مهم است و مدیران بازاریابی می بایستی به آن توجه ویژه داشته باشند.
حال با توجه به موارد عنوان شده در خصوص اصول بازاریابی و مفهوم نیاز و طبقه بندی آن می توان دوباره به این سئوال رجوع کرد که چرا فروش محصولات جدید در دنیای امروز اینقدر پیچیده است؟ پاسخ قطعی و واقعی به این سئوال این است که تقریباً به تمام نیازهای بازار هدف به شکل های گوناگون (با توجه به خواسته آنان) نسبت به توان خرید، پاسخ های جذاب داده شده است.
پیتر دراکر برای بیان و توصیف اهمیت نقش تفکر بازاریابی در فروش محصولات که موفقیت مالی شرکت را به همراه خواهد داشت می-گوید: هدف بازاریابی آن است که فروش را به امری غیر ضروری تبدیل کند. حال باید به این نکته توجه کرد که تفکر بازاریابی چگونه آغاز خواهد شد؟!
1. کشف نیاز نهفته و اساسی، نوآوری در کسب و کار.
2. پیش از پاسخگوئی به نیازهای کشف شده، به دنبال کشف نیازهای پاسخ داده نشده، باشید.
خبرگزاری آریا -
ما میتوانیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم
کارشناسان بعد از بیش از یک قرن کشف کردهاند که میتوانیم اگر بخواهیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم...
احتمالا شنیدهاید که میگویند شخصیت ما از اوایل کودکی شکل میگیرد و بعد از آن دیگر قابل تغییر نیست. اما مثل همیشه کارشناسان بعد از بیش از یک قرن کشف کردهاند که اینطور هم نیست و خوشبختانه میتوانیم اگر بخواهیم شخصیتمان را، یا حداقل بخشی از شخصیت و رفتارهایمان را، تغییر بدهیم.
اما اصلا شخصیت چیست؟ شخصیت، الگوهای کلی برای فکر کردن، احساس کردن و رفتارهاست که هر کس را به شخصی منحصربهفرد تبدیل میکند. وقتی میگوییم کسی «شخصیت خوبی» دارد، منظورمان این است که بودن در کنار او دوست داشتنی، جالب و دلپذیر است. همهی ما میخواهیم برای بقیه جذاب باشیم، پس باید علاوه بر ظاهر به فکر شخصیتمان هم باشیم. در واقع قسمت زیادی از موفقیت و خوشحالی ما به ارتباط ما با دیگران وابسته است و شخصیت ما تعیین میکند که آدمها را به خودمان جذب کنیم یا فراری دهیم. پس یک کاغذ و قلم بردارید و شروع کنید.
بخش اول: شناسایی صفات
1. بنشینید و یک لیست از صفتهای مثبتتان تهیه کنید. سعی کنید آنها را به ترتیبی شمارهگذاری کنید که مطمئنید بیشتر از همه این صفات را دارید. مثلا شنوندهی خوبی بودن، دوستانه و راحت بودن، درونگرا بودن، متفکر و هوشمند بودن.
2. یک لیست از صفات منفیتان تهیه کنید. اینها همان چیزهایی هستند که بقیه به آنها عکسالعمل نشان میدهند، یا چیزهایی که فکر میکنید سر راه شما قرار دارند، مثلا خجالتی بودن، عصبی بودن، یا پرحرف بودن. فقط یادتان باشد که صفات مثبت و منفی در موقعیتهای مختلف متفاوت هستند. مثلا دوستانه یا پرحرف بودن از نظر من ممکن است مثبت باشد ولی به شدت روی اعصاب شما باشد.
تغییرات شخصیتی باید بر اساس نظرات و خواستههای خود شما باشند. مطمئنا درست کردن این لیست از لیست صفات مثبت سختتر است. پس عجله نکنید و سر فرصت ویژگیهای رفتاریتان را وقتی که تنها هستید یا وقتی که با دیگران هستید در نظر بیاورید و چیزهایی را که فکر میکنید بد هستند، لیست کنید.
3. دور چیزهایی که اصلا یا حداقل فعلا نمیخواهید تغییر دهید خط بکشید. همه چیز را که نمیخواهید یا نمیتوانید با هم تغییر دهید، پس فعلا آنهایی را که اولویت کمتری دارند بیخیال شوید.
4. کنار چیزهایی که میخواهید تغییر دهید یا بهتر کنید ستاره بگذارید. مثلا ممکن است شخص باهوشی باشید، اما بخواهید باهوشتر شوید، پس کنار باهوش ستاره یا قلب بگذارید.
5. موارد ستارهدار را اولویتبندی کنید. بهتر است که تغییرات را آرام آرام انجام دهید، مثلا هر بار یکی از موارد را انتخاب کنید و به خودتان قول بدهید با تکرار و تمرین روی همان یک مورد کار کنید.
تغییرات شخصیتی باید بر اساس نظرات و خواستههای خود شما باشند
بخش دوم: تغییر رفتارها
1. صفتی را که میخواهید تغییر دهید، انتخاب کنید. مثلا فرض کنید که خجالتی هستید و اول از همه میخواهید کمتر خجالتی باشید.
2. لیستی از رفتارهایی تهیه کنید که نشاندهندهی خجالتی بودن شما هستند. مثلا خیلی زود از مهمانیها پا میشوید، سر صحبت را با کسی باز نمیکنید، نظر نمیدهید، از آدمهای جدید دوری میکنید یا برای هیچ کاری داوطلب نمیشوید.
3. رفتارهایی متضاد با لیست قبلی انتخاب کنید و پیش بگیرید. مثلا برای یک نقش جدید سرِ کارتان داوطلب شوید یا به مهمانیهای بیشتری بروید.
4. از کسی که تحسین میکنید و این ویژگی شخصیتی را دارد، الگوبرداری کنید. بهتر است که این کار را برای یک ویژگی انجام دهید، نه برای همهی ویژگیها. یعنی یک نفر را برای همهی ویژگیهای شخصیتی انتخاب نکنید، چون قرار است منحصربهفرد باشید نه اینکه خودتان را به شکل یک نفر دیگر دربیاورید. هر چند همیشه میتوانید از آدمهایی که شخصیت خوبی دارند، چیزهای خوب یاد بگیرید.
5. مدام به خودتان یادآوری کنید که رفتارهای جدید را ادامه دهید. برای خودتان یک شعار جدید اختراع کنید، مثلا «اجتماعی خواهم شد». روی موبایلتان هم یادآورهایی بگذارید که بیشتر با مردم ارتباط برقرار کنید.
بخش سوم: خودتان را بهتر کنید
1. مثبت فکر کنید و مثبت رفتار کنید. رفتار منفی اطمینان و تعهد شما به بهتر شدن را کم میکند.
2. چیزهای جدید یاد بگیرید. به یک سازمان، کلاس، کلوپ، تیم یا گروه جدید بپیوندید. اگر همان کارهای قبلی را بکنید، احتمال اینکه به رفتارهای قبلی هم برگردید زیاد است. اما چون آدمهای جدید از شما انتظار هیچ رفتار خاصی ندارند، احتمال اینکه در عادت کردن به یک رفتار جدید موفق باشید بیشتر میشود.
3. به خودتان سخت نگیرید. شخصیت آدم یک شبه عوض نمیشود. به خودتان کُلی وقت و فضا بدهید تا یک رفتار را به بخشی از شخصیتتان تبدیل کنید.
4. تظاهر کنید. احتمالا شنیدهاید که به هر چیزی خیلی تظاهر کنید به واقعیت بدل میشود. در واقع یک ضربالمثل انگلیسی هست که میگوید "!Fake it till make it” یعنی آنقدر تظاهر کنید تا بالاخره آن رفتار واقعی شود. بعضی وقتها که ادای کسی را در میآورید که با شما تفاوت زیادی دارد، دوستان، موقعیتها و موفقیتهای جدیدی هم به وجود خواهند آمد. اما یادتان باشد ویژگیای که به داشتنش تظاهر میکنید با اهدافتان همراستا باشد، جوری نشود که آخرش عادت بدِ ادا درآوردن را هم به عادات بدتان اضافه کرده باشید.
این کار به خیلی از افراد کمک میکند. اگر شخصی با ویژگی مثبتی که میخواهید نمیشناسید، فیلمی تماشا کنید که چنین شخصیتی داشته باشد. بعد از مدتی که ادای خجالتی نبودن یا آرام بودن را دربیاورید، کاملا برایتان طبیعی میشود.
5. بعد از یک ماه دوباره بنشینید و ببینید چقدر موفق بودهاید. وقتی که حس کردید در یکی از ویژگیها استاد شدهاید، ویژگی دیگری انتخاب کنید و از نو شروع کنید. مثلا اگر چند دوست جدید پیدا کردهاید و حالا دیگر سرِ کار نظراتتان را ابراز میکنید، تبریک میگوییم، شما موفق بودهاید. وقت را از دست ندهید، این بار یک ویژگی منفیِ بزرگتر را انتخاب کنید و دست به کار شوید.
منبع: چطور/برترینها
خبرگزاری آریا - عمر باتری یکی از نگرانی های اصلی دارندگان آیفون است. از این رو، حفظ عمر باتری یکی از اولین مواردی است که به ذهن ما خطور می کند. اپل این مسئله را با قابلیت جذاب Low Power Mode پوشش داده که در عمق تنظیمات آن قرار گرفته است.
– اگر این شانس را دارید که از حالت جیلبریک برخوردار باشید و از جستجوی این حالت در هنگام نیاز به صرفه جویی باتری خسته شده اید، اکنون شما می توانید گزینه تغییر وضعیت CCLowPower را به Control Center اضافه کنید. در ادامه به برخی از جزئیات این ترفند جیلبریک می پردازیم.
برخی اوقات شما مدت زمان زیادی از دستگاه خود استفاده می کنید و نیز از یک منبع انرژی دور هستید، در این مواقع حالت کم مصرف می تواند بسیار مفید باشد. این ترفند جیلبریک شما را قادر خواهد کرد تا یک گزینه جدید به کنترل سنتر اضافه کنید، بنابراین بدون رفتن به بخش تنظیمات آیفون خود می توانید به راحتی حالت کم مصرف را فعال کنید.
همانطور که در تصویر مشاهده می کنید، گزینه تغییر وضعیت حالت کم مصرف در قسمت راست کنترل سنتر قرار می گیرد. دکمه آن بسیار ساده است و فقط یک نقطه در مرکز را نشان می دهد. وقتی بر روی آن ضربه می زنید به رنگ سبز تغییر می کند و به شما اطلاع می دهد که حالت کم مصرف روشن شده است.
اجرای مرکز کنترل در دستگاه iOS یکی از ساده ترین کارها است. تنها کاری که باید انجام دهید کشیدن انگشت به سمت بالا از قسمت پایین صفحه نمایش است و بعد از آن شما گروهی از گزینه های تغییر وضعیت و دکمه های جذاب با عملکرد اصلی را در مقابل خود خواهید دید. با کنترل سنتر دیگر نیازی به وارد شدن به بخش تنظیمات و جستجو و به کارگیری عملکردهای گوناگون نیست. در مورد حالت کم مصرف نیز این گونه است.
اگر شما از کسانی هستید که دستگاه iOS خود را با استفاده از ابزار Yalu jailbreak جیلبریک کرده اید، پس خوشحال خواهید شد که بدانید CCLowPower فقط با iOS 10 کار می کند. بنابراین کسانی که دارای دستگاه iOS 9.3.3 جیلبریک شده با ابزار Pangu هستند با بدشانسی مواجه شده اند. سیستم عامل iOS 10 در مقایسه با نسخه قبلی خود دارای یک کنترل سنتر کاملاً باز طراحی شده است، در نتیجه به کار اندازی این گزینه تغییر وضعیت در فرمت iOS 9 کار ساده ای نیست.
اگر قبلاً دستگاهiOS 10 خود را با استفاده از ابزار Yalu jailbreak جیلبریک کرده اید، از امتحان کردن CCLowPower مطمئن باشید. اکنون نظر شما درباره CCLowPower چیست؟ آیا به نظر شما این ترفند جیلبریک مفید است؟
خبرگزاری آریا -
براى بسیارى از مردم، تغییر، بسیار دشوار و چالش برانگیز است به این جهت، آنها لیست تغییرات مورد نظرشان را هر سال با خود به سال بعد مىبرند.
به لیست تغییراتى که مىخواهید در زندگى خود به وجود آورید نگاه کنید. لیست شما ممکن است موارد زیر را برداشته باشد:
1 - کاهش وزن
2 - انتخاب شغل بهتر
3 - مواجه شدن با هراسها
4 - افزایش اعتماد به نفس
5 - بهبود زندگى عشقى
6 - احساس افسردگى کمتر و رضایتمندى بیشتر از زندگى
7 - یادگیرى مهارتهاى کنار آمدن با استرس در محیط کار
8 - رها کردن خود از گذشته
اینها برخى از موضوعات پیچیدهاى هستند که مردم معمولاً با آنها مواجهند. ممکن است بعضى از آنها در لیست شما هم قرار داشته باشند. براى بسیارى از مردم، تغییر، بسیار دشوار و چالش برانگیز است به این جهت، آنها لیست تغییرات مورد نظرشان را هر سال با خود به سال بعد مىبرند.
چگونه یک فرد مىتواند زندگیش را تغییر دهد هنگامى که از قدرت ارادة او کارى ساخته نیست؟ هنگامى که اراده شکست مىخورد به کجا باید پناه برد؟ مردم غالباً در این مواقع به روانشناس، مشاور یا مددکار اجتماعى مراجعه مىکنند تا به آنها در انجام تغییرات مورد نظرشان کمک کنند. این متخصصان مىتوانند به هدایت فرایند تغییر در آنها بپردازند و کمک کنند تا آنها منابع درونى خود را براى انجام تغییر مورد نظر بسیج کنند.
امّا پیش از آن که لیست تغییرات خود را نزد درمانگر ببرید، دو نکتة کلیدى هست که باید در نظر بگیرید.
1 - نخست این که تمام رویکردهاى درمانى یکسان نیستند
2 - دوم این که رویکرد خود فرد به انجام مشاوره، به مقدار زیادى تعیین کننده میزان موفقیتش خواهد بود.
در طول سالهاى متمادى، روشهاى مشاوره بسیارى براى کمک به مردمى که خواهان تغییر در زندگیشان مىباشند به وجود آمده است. برخى از روشهاى درمانى صرفاً رفتار فرد را مورد توجه قرار مىدهند و برخى دیگر، طرز تفکّر یا تخلیه احساسات را.
برخى روشها مدتى طولانى را صرف شنیدن حرفهاى مراجعه کننده مىکنند بدون آن که بازخوردى دهند، در حالى که برخى روشهاى دیگر به تحلیل و توضیح تمام جنبههاى زندگى فرد مىپردازند.
اکنون پژوهشهاى بیشترى براى تعیین این که چه چیزى در کمک به مردم براى ایجاد تغییرات مثبت در زندگیشان موثرتر است صورت گرفته است. روشهاى درمانى جدیدى نیز مورد آزمایش قرار گرفتهاند و اثربخشى بیشتر آنها نسبت به روشهاى قبل به اثبات رسیده است.
دو تا از اثربخشترین روشها عبارتند از emdr ( شکلى از رواندرمانى با هدفِ پرداختن به خاطرههاى ناگوار، کاستن تأثیرات بلند مدّت آنها و کمک به بیمار در ایجاد و توسعه سازوکارهاى انطباقى بیشتر.) و تمرکز تجربى ( در رواندرمانى، منظور از تمرکز، یعنى نگاه داشتن توجه باز و بدون قضاوت فرد به چیزى که مستقیماً تجربه مىشود امّا هنوز به کلام در نیامده است ).
همانطور که گفته شد، دومین نکته کلیدى در مراجعه فرد به رواندرمانگر، رویکرد خود او به انجام مشاوره است. چند سال پیش، دکتر اوجین گِندلین پژوهشى براى تعیین این که چه چیزى مشاوره را اثربخش مىسازد، انجام داد. مهمترین و تکاندهندهترین کشف او این بود که رویکرد خود فرد به انجام مشاوره و چگونگى پرداختن به مسالهاش در حین مشاوره مىتواند نشانگر موفقیت یا عدم موفقیت مشاوره باشد.
او موفق شد چند عامل مشترک را در بین کسانى که مشاورههاى موفقیتآمیزى داشتند شناسایى و تعیین کند:
1 - توجه به این که بدن چگونه مشکل را حس و تجربه مىکند.
2 - تمایل به گوش سپردن به بازخوردهایى که ذهن براثر آن حسها مىدهد.
3 - مهارت در تشخیص معنى نهفته در آن پیامهاى بدنى.
این توانایىها در بین کسانى که بیشترین موفقیت را در مشاورهها به دست آوردهاند مشاهده شده است. دکتر گندلین پس از تعیین این عوامل، توانست به دانشجویان روانشناسى بیاموزد که با گوش دادن به هزاران نوار صوتى جلسات مشاوره به تشخیص آنها بپردازند. بدین ترتیب دانشجویان قادر بودند پیشبینى کنند که چه کسى در ایجاد تغییرات مورد نظرش موفق خواهد شد. دکتر گندلین نهایتاً توانست به مردم بیاموزد که چگونه به شیوة موفقترین افراد به مشاوره با روان درمانگر روى آورند.
منبع :fekreno.com
خبرگزاری آریا -جراحیهای زیبایی و استفاده از روشهای عجیب و غریب و گاهی اوقات خطرناک برای کسب زیبایی بیشتر این روزها عادی شده است !
به گزارش خبرگزاری آریا یکی از این جراحیهای عجیب عمل تغییر دائمی رنگ چشم به رنگ آبی است ! بر اساس یافته های دانشمندان اغلب ما به سوی افرادی که چشم های آبی دارند جذب می شویم. امروزه امکان دستیابی به چشمان آبی برای همیشه امکانپذیر شده است. یک شرکت آمریکایی در کالیفرنیا با استفاده از یک فرآیند جدید لیزری، رنگ عنبیه چشم را برای همیشه و تا پایان عمر به رنگ آبی در می آورد.
شرکت استروما مدیکال Stroma Medical این عمل را با هزینه 5 هزار دلار و در مدت سی ثانیه انجام میدهد. هر چند که چنین عملی هنوز در مرحله آزمون و خطاست و نتایج آن به ثبت نرسیده است. این فناوری از سلولهای اسکاونجر برای از بین بردن و زدودن لایه نازک رنگ دانه های سطح عنبیه استفاده می کند.
مدیر علمی این شرکت می گوید: زیر هر چشم قهوه ای، چشمان آبی وجود دارد و فرق اساسی در این است که در چشمهای قهوه ای لایه نازکی از رنگ دانه ها، سطح آبی رنگ زیرین را پوشانده است. لیزر بافت های چشم را به صورت نرم از بین می برد و پس از زدودن بافت ، رنگ چشم به صورت طبیعی آبی میشود.
چشمان دو هفته پس از عمل به طور کامل به رنگ آبی در می آیند. تاکنون نزدیک به چهل نفر که عمدتا از کشورهای آمریکای لاتین بوده اند تحت این عمل جراحی قرار گرفته اند و شرکت مذکور قصد دارد که آن را بر روی صد نفر دیگر هم انجام دهد.
یک متخصص چشم از نگرانی های موجود در این زمینه می گوید و می افزاید که چنین عملی منافذ آب چشم را می بندد و بر چشمان فشار وارد می کند. اگر چنین وضعی برای مدت طولانی ادامه یابد فرد مورد نظر به آب سیاه ( گلوکوم ) مبتلا خواهد شد که منجر به تخریب عصب بینایی، کاهش بینایی و یا حتی کوری خواهد شد. البته شرکت مذکور چنین ادعایی را رد می کند.
به گزارش شفاف، پژوهشگران با استفاده از اسکن MRI ساختاری مغزی ۲۵ زن را قبل و بعد از دوره بارداری شان مقاسیه کردند.
یافته ها نشان داد بعد از زایمان، کاهش قابل توجهی در ماده خاکستری قسمت های مرتبط با تعاملات اجتماعی در مغز زنان ایجاد می شود. این نواحی مغزی با مناطقی که مادران به هنگام مشاهده تصاویر نوزادشان فعال می شود، مشترک بودند.
اریکا باربا، سرپرست تیم تحقیق، در این باره می گوید: «این تغییرات منطبق با عملکردهای لازم برای مدیریت چالش های مربوط به مادرشدن است.»
به گفته محققان، این تغییرات در مغز حداقل تا دو سال بعد از زایمان بطول می انجامد و احتمالا به زنان برای هماهنگی با شرایط مادرانه شان کمک می کند. با این تغییرات، آنها بهتر نیازهای کودک شان نظیر تشخیص وضعیت هیجانی نوزاد تازه متولدشده را متوجه می شوند.
محققان همچنین دریافتند می توانند با استفاده از این تغییرات مغزی، میزان وابستگی مادر را به نوزادش حدس بزنند.
میگنا: دکتر علی جعفریان رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران در این حکم یادآور شده است: «دانشکده پزشکی بزرگترین و قدیمیترین مرکز آموزشی دانشگاه است و نقش برجستهای در تولید علم، ارتقای دانش و تربیت نیروی انسانی متخصص در علوم پزشکی دارد. توفیق خدمت در این دانشکده با هر عنوان، افتخاری است که شکر آن به درگاه حق تعالی لازم است.»
رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران در این حکم برنامه چهارساله دانشگاه را تشریح کرده است.
«پیگیری اجرای برنامه «پزشکی ۹۰» و انجام مراحل بعدی، اجرای ارزشیابی برنامه های آموزشی و اعضای هیأت علمی و ارزیابی فراگیران طبق شیوه نامه های مصوب، توسعه پژوهش در علوم پایه و بالینی با نگاه هدفمند و رویکرد حل مسئله، پیگیری استقرار آموزش و ارزیابی رفتار حرفهای در کلیه سطوح و گسترش ارتباطات بین المللی و جذب دانشجوی خارجی با همکاری معاونت بینالملل دانشگاه» برنامه چهار ساله دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
جعفریان یادآور شده است: دانشکده پزشکی با توجه به ابعاد وسیع عملکرد و نقش برجستهای که به طور مستقیم در حفظ سلامت مردم دارد، دارای جایگاه ویژهای است که ارزش خدمت در آن را دوچندان میکند.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران همچنین در نامهای از خدمات دکتر سید امیرحسین امامی رئیس سابق این دانشکده قدردانی کرد.
به گزارش مهر، قانون تاسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ به تصویب مجلس رسید و هریک از مدارس، دانشکده نامیده شدند که یکی از آنها دانشکده طب بود. در ۵ تیرماه ۱۳۱۳ وزارت فرهنگ قطعه زمینی از اراضی جلالیه در شمال تهران را به قیمت ۹۰ هزار تومان خریداری و شروع به ساخت دانشگاه کرد و اولین قسمت آن تحت عنوان دستگاه ابن سینا در ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ افتتاح شد که میتوان گفت اولین دانشکده در کشور است. دانشکده طب یا پزشکی تهران و سایر دانشکدهها بتدریج پس از آن افتتاح شدند.
در سال ۱۳۱۹ بیمارستانهای تهران ضمیمه دانشکده پزشکی شدند و از سال ۱۳۱۷ نام دانشکده طب به دانشکده پزشکی تبدیل شد.
دانشکده پزشکی فعلی به مساحت ۲۸۹۵۸ متر مربع در ضلع شمالی دانشگاه تهران واقع شده که تشکیلات سازمانی دانشکده متشکل از ریاست دانشکده پزشکی ، معاونتهای آموزش دوره پزشکی عمومی، معاونت آموزش تخصصی وفوق تخصصی، معاونت تحصیلات تکمیلی، معاونت امور هیات علمی، معاونت اداری مالی، معاونت پژوهشی، و معاونت دانشجویی و فرهنگی، دفتر توسعه آموزش پزشکی (E.D.O) است.
هم اکنون ۲ هزار و ۴۶۰ دانشجوی پزشکی عمومی، ۶۶۳ دانشجوی کارشناسی ارشد، ۳۲۳ دانشجوی دکتری تخصصی و یک هزار و ۹۶۳ دستیار تخصصی و ۳۱۶ دستیار فوق تخصصی در این دانشکده تحصیل می کنند. آموزش این دانشجویان را ۹۸۳ نفر هیات علمی برعهده دارند.
از سال ۱۳۱۳ تا اکنون ۲۸ نفر ریاست دانشکده را برعهده داشته اند.
کانال میگنا
مهر
کلمات کلیدی: دانشگاه علوم پزشکی تهران،شهریار نفیسی،علی جعفریان ،دانشکده پزشکی،دکتر علی جعفریان
کد مطلب: 429222
آیا اپل باز هم دوربین های خود را تغییر میدهد؟
بخش دانش و فناوری الف،8 دی95
ویژگیهای خاص دوربینهای آیفون 7 پلاس را در این خبر بخوانید و در انتها از تغییر جدیدی که ممکن است روی این لنزها صورت بگیرد مطلع شوید.
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۸ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۴۷
اگر به خاطر داشته باشید آیفون 7 با دوربین دوگانه و لنزهای جدید 12 مگا پیکسلی عرضه شد. دوربین هایی که به همراه خود چند ویژگی خاص از جمله لرزش گیر اپتیکال برای ثبت تصاویر شارپ تر، افزایش دیافراگم برای تاباندن نور بیشتر به سنسور، فلش چهار LED با افزایش 50 درصدی روشنایی و تنظیم شدت نور برای محیط های سربسته و کیفیت پایین، همچنین ثبت تصویر با فرمت RAW داشت.
گوشی جدید از دو لنز افقی بهره می برد. لنز اول که از نوع عریض و با یک بار لمس فعال خواهد شد در حقیقت نقش دوربین اصلی گوشی را بازی و دوربین دوم نیز با لنز تله فوتو خود کمکی برای دوربین اول خواهد بود. بواسطه این دو لنز افکت های جدیدی در اختیار کاربران قرار می گیرد که در عکاسی های حرفه ای کاربرد دارد. سنسور دوربین جلو نیز با 7 مگا پیکسل رنگ های غنی تری را در اختیار کاربر قرار خواهد داد.
حالا در کنار تمام این تحولات گفته می شود که احتمالا لنز دوتایی این اسمارت فون که قبلا بصورت افقی طراحی شده تغییر جهت داده و در گوشی های سال 2017 بصورت عمودی در بدنه گوشی تعبیه شود.
گفتنی است؛ مقایسه این دوربین با آیفون های گذشته را می توانید در تصویر زیر مشاهده کنید.
کلمات کلیدی : دانش و فناوری-گوشیهای اپل+دوربین
نظراتی که به تعمیق و گسترش بحث کمک کنند، پس از مدت کوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت دیگر بینندگان قرار می گیرد. نظرات حاوی توهین، افترا، تهمت و نیش به دیگران منتشر نمی شود.
HTC 10 و Bolt امسال توسط یک کمپانی با نام اچتیسی عرضه شد تا جلوی ضررهای این شرکت را گرفته و آنها را مجددا در مسیر موفقیت قرار دهد. اما این دو مدل، نتوانستند آنچنان که باید و شاید، طرفداران خود را راضی نگه دارند و حتی بسیاری از علاقمندان و فنهای اچتیسی، بعد از معرفی این دو محصول، ناامید شده و نگران آینده این کمپانی تایوانی شدند. HTC 10 و Bolt از سختافزار قدرتمندی بهرهمند هستند که توانایی رقابت با پرچمداران دیگر را دارند. اما زبان طراحی تکراری اچتیسی، باعث شد تا موفقیتهایی که مسئولان این کمپانی از آن انتظار داشتند، کسب نشود. در کنار تغییرات بسیار ریز و کوچک، HTC 10 شباهت زیادی به نسلهای پیشین خود، یعنی M9، M8 و One M7 دارد و این موضوع باعث میشود تا دیگران بر این باور باشند که طراحان این کمپانی در زمینه تولید یک محصول انقلابی و ایجاد تغییر و تنوع، با مشکل مواجه شدهاند.
البته شایان ذکر است که اچتیسی، تنها شرکتی نیست که در زبان طراحی قدیمی خود گیر کرده است. طراحی آیفونهای اپل چندی است که ثابت مانده و موبایلهای سری Xperia کمپانی سونی نیز از این قاعده مسثنی نیستند. حتی گلکسی S7 سامسونگ نیز با ظاهری شبیه به گلکسی S6 عرضه شد. ما در این مطلب نمیخواهیم بگوییم که تمامی این شرکتها، باید طراحی دیوایسهای خود را تغییر دهند. اما مطمئنا اچتیسی در این زمینه با دیگران تفاوت دارد و باید فکری به حال طراحی تلفنهای هوشمند خود بکند.
طراحی شیشهای به لبههای خمیده سری Edge سامسونگ، باعث شد تا یک زبان طراحی جدید برای محصولات این شرکت به وجود آمده و از این طریق، این سری از محصولات شناسایی شوند. سری Edge از گلکسی S6 و S7 سامسونگ، تغییر آنچنان خاصی نبود، اما زیبایی خاصی به دیوایس بخشید. ولی اگر شما به HTC 10 نگاهی بیاندازید، متوجه میشوید که این طراحی متعلق به سه یا چهار سال پیش بوده و تغییر خاصی در آن به وجود نیامده است. البته شرکت اپل با طراحی خاص و لوگوی خود، شناخته میشود و تغییر این سبک، ممکن است که نام و نشان این برند را خدشهدار کند. اما کمپانی اچتیسی، مدتی است که از دنیای تلفنهای هوشمند عقب مانده و تغییر در سبک و سیاق دیوایس و ایجاد یک زبان طراحی جدید، مطمئنا آسیبی به این شرکت وارد نمیکند.
باید بگوییم که هیچ مشکلی با طراحی زیبا و درخشان اچتیسی نداریم. کیفیت ساخت و ظاهر آن بسیار خوب و قابل قبول است. اما باید قبول کنیم که طراحی آن، بعد از ۴ نسل، خسته کننده شده و کاربران نیاز به یک زبان طراحی جدید دارند. همچنین تولید کنندگان دیگر و رقبای اچتیسی، کیفیت طراحی محصولات خود را افزایش دادهاند و به همین دلیل، این کمپانی تایوانی نیز باید فکری به حال محصولات خود بکند.
طراحی دایرهای دوربین و خطوط آنتن در بالا و پایین بدنه که باعث میشوند تا پشت دیوایس از یکنواختی خارج شود، موارد معقول و قابل قبولی هستند. اما نوع و سبک قرارگیری آنها در طراحی دیوایس، تکراری به نظر میرسد. حاشیههای اطراف صفحه نمایش در مقایسه با دیگر محصولات، کمی زیاد است و نوع طراحی دکمههای سختافزاری دیوایس نیز قدیمی و از رده خارج به حساب میآید. اچتیسی شاید اولین شرکتی بود که از این طراحی در دیوایسهای خود استفاده کرد، اما در حال حاضر و در پایان سال ۲۰۱۶ و نزدیک شدن به سال جدید، این سبک از طراحی، دیگر کاربران را راضی نمیکند و آنها، سبک و سیاق جدیدی را طلب میکنند.
اگر اچتیسی میخواهد تا همچنان روی پای خود بایستد و در بازار تلفنهای هوشمند باقی بماند، باید طراحی محصولات خود را تغییر داده و یک سبک جدید را ابداع نماید. اگر نگاهی به استقبال زیاد مردم از طراحی شیائومی Mi Mix یا گلکسی S7 Edge بیاندازیم، خواهیم دید که کاربران تلفنهای هوشمند و علاقمندان دنیای تکنولوژی، تمایل به یک انقلاب جدید در این عرصه دارند. مشتریان گجتهای هوشمند، به دنبال یک طراحی فوقالعاده و بیهمتا هستند و اگر اچتیسی میخواهد تا کاربران خود را از دست ندهد، باید فکر خود را به کار انداخته و به دنبال ایجاد تغییر در طراحی تلفنهای هوشمند خود باشد.
در حالی که اکثر مردم در حال رد کردن این سبک از طراحی کمپانی اچتیسی هستند، تعداد محدود و انگشت شماری از کاربران هنوز باقی هستند که تمایل به خرید یک دیوایس با این نوع طراحی دارند. دارندگان تلفنهای هوشمند اچتیسی در حال حاضر، تنها ۱ درصد از کل کاربران تلفنهای هوشمند را شامل میشوند. این کمپانی در محصولات خود، نقاط مثبتی مانند کیفیت صدای فوق العاده نسبت به سایر محصولات، تجربه کاربری نرمافزاری بهتر و اسپیکرهای Boomsound دارد که این ویژگیها، باید وارد یک سبک و سیاق جدید از طراحی شود.
در نهایت و به عنوان کلام آخر، باید بگوییم که پرچمداران اخیر اچتیسی، آنچنان که باید و شاید نتوانستند در دل کاربران جای باز کنند و اگر این روند ادامه داشته باشد، کار این کمپانی تایوانی بسیار سخت خواهد شد. پس مسئولان و طراحان اچتیسی باید با یکدیگر متحد شده و با زبان طراحی جدید، این کشتی که عنقریب است که به گل بنشیند را نجات دهند و مجددا، روی مدار و مسیر موفقیت آن را پیش ببرند. HTC 11 یا هر اسمی که برای پرچمدار بعدی کمپانی اچتیسی انتخاب شود، میتواند شروعی تازه برای این شرکت تایوانی به حساب آید و ما نیز امیدواریم تا شاهد تغییرات خوب و جالبی باشیم.