مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

نقش و آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) بر جامعه‌ی شیعه

[ad_1]

چکیده

مدیریت فرهنگی اسلامی به معنای تربیت انسان‌ها بر اساس آرمان‌های قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام) است. در بینش شیعه، ضرورت و اهمیت مدیریت را باید در اصل استوار امامت جستجو کرد. در عصر امام رضا (علیه‌السلام) - به ویژه با توجه به جریان ولایتعهدی - فرصتی فراهم آمد تا ایشان با مدیریت فرهنگی، جان تازه‌ای به کالبد نیمه جان شیعه بخشیده و اسلام ناب محمدی را احیا کنند.
بر این اساس، نوشته‌ی حاضر با روش توصیفی - تحلیلی با رویکرد روایی - تاریخی به بررسی نقش و تأثیر مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) بر جامعه‌ی شیعه پرداخته و نتایج را در قالب موارد ذیل بیان می‌دارد: نقش تعالی‌بخشی به جایگاه قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام) در جامعه، احیاکنندگی سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم‌السلام)، تبیین و تثبیت به ویژه در اصل مهم امامت، بالندگی و توسعه‌بخشی، نخبه‌پروری، ساماندهی، حفاظت و هدایت، روشنگری، بصیرت‌افزایی و...

مقدمه

انبیاء و اولیای الهی مبعوث شده‌اند تا با «مدیریت فرهنگی» جامعه را به کمال برسانند. خداوند می‌فرماید:
لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمَهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ؛ خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آنها آیات خداوند را تلاوت کند و نفوسشان را از هر نقص و آلایشی پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت را بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکار بودند (آل عمران / 164).
اهمیت مدیریت چنان است که خداوند در قرآن به تدبیرکنندگان امور قسم یاد می‌کند «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً» (نازعات / 5).
امام رضا (علیه‌السلام) - وارث انبیاء و اولیای الهی - با مدیریت فرهنگی و تلاش چشمگیر، نقش بسزایی در اعتلا و حفظ فرهنگ شیعه داشتند. ایشان با اصرار مأمون مجبور به پذیرش ولایتعهدی شدند، مقارن همین ایام - به دنبال نهضت ترجمه - برای پیروان دیگر مذاهب فرصتی پیش آمد تا به نشر افکارشان بپردازند و شبهه‌های زیادی را وارد دین اسلام کنند. پذیرش ولایتعهدی و قبول زحمت سفر گرچه با اکراه صورت گرفت، اما یکی از ابعاد مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) است، چون اگر این سفر مخفیانه و بدون اعلام عمومی حکومت بود و از بُعد اطلاع‌رسانی تقویت نمی‌شد، شاید تعداد کمی از شیعیان نزدیک، از حضور امام (علیه‌السلام) در شهرها باخبر می‌شدند، اما این سفر و هجرت به خراسان در حالی صورت گرفت که حکومت آن را برنامه‌ریزی کرده بود و چون قصد بهره‌برداری سیاسی از هجرت و واگذاری ولایتعهدی داشت، در بُعد اطلاع‌رسانی آن نیز سرمایه‌گذاری کرد. امام (علیه‌السلام) با حضور فعال در مناظره‌ها و بحث‌های علمی، به نشر معارف اسلامی پرداختند و با صبر و حوصله در برخورد با شبهه‌ها، نقش مهمی در ابطال نظر نادرست و جلب‌نظر دانشمندان سایر مکاتب داشتند و در عمل با «مدیریت فکری و فرهنگی» باعث نشر عقاید شیعه شدند.
مدیریت مدبرانه‌ی هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت باعث تعالی جایگاه قرآن و عترت در جامعه شد، ایشان با احیای اسلام ناب محمدی، به تبیین اصل امامت پرداخته، باعث رشد علمی و فرهنگی و توسعه‌ی شیعه شدند. امام رضا (علیه‌السلام) ضمن سازمان‌دهی عقاید و باورهای شیعه، مبانی کلامی تشیع را به کمال رسانده، در عین حال شیعه را از طوفان‌های آسیب و انحراف، محفوظ داشتند که نوشته حاضر به آنها می‌پردازد.

مفهوم‌شناسی

1. مدیریت

مدیریت در مفهوم خاص به معنای گرداندن یک سازمان در جهت هدف خاص خود است (نیلی‌پور، 1390، ج 1: 153) و به تعبیر دیگر مدیریت، فرآیند کار کردن با دیگران و استفاده‌ی کارآمد از منابع محدود برای تحقق‌بخشی اهداف سازمانی است (احمدی، 1382: 16). اما در معنای عام شامل هدایت و رهبری جامعه بوده که در اینجا این مفهوم مورد نظر است. از واژگان مدیریت در منابع اسلامی می‌توان به «امامت» و «ولایت» اشاره کرد که برجسته‌ترین و بنیادی‌ترین معنای به کارگیری آن در مفهوم مدیریت و رهبری است (نیلی‌پور، 1390، ج 1: 153). پس مدیریت در پرتو اصل امامت به معنی رهبری جامعه براساس قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و هدایت جامعه به سوی کمال است (الوانی، 1374: 36).

2. فرهنگ

در زبان فارسی، «فرهنگ» واژه‌ای بسیط و رساننده‌ی مفهوم ادب، تربیت، حکمت یا هنر و... است (نائینی، 1389: 27) و در مفهوم رایج آن، به شیوه‌های زندگی که افراد یک جامعه می‌آموزند، در آن مشارکت دارند و از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد، اطلاق می‌شود (کوئن، 1388: 72). استواری و ماندگاری جامعه به حفظ، تثبیت، پالایش، انتقال و ترویج فرهنگ بستگی دارد (حاجی ده‌آبادی، 1385: 19).

3. مدیریت فرهنگی

مدیریت فرهنگی اسلامی به معنای تربیت انسان‌ها براساس آرمان‌های قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام) است (نیلی‌پور، 1390، ج 1: 29). اسلام برای رهبری و مدیریت، جایگاه مهم و شامخی قائل است و آن را به عنوان اساسی‌ترین محور جامعه و یکی از اصول مهم اسلام می‌داند. در بینش شیعه، ضرورت مدیریت را باید در اصل استوار امامت جستجو کرد. مشروعیت مدیریت در جامعه‌ی اسلامی به این دلیل است که با امامت پیوند دارد و هرگاه این ارتباط قطع شود تمام حرکت‌ها خاصیت خود را از دست می‌دهند (تقوی دامغانی، 1368: 51). در این مورد امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «بالامام تمام الصلاة و الزکاة و الصیام و الحج و الجهاد و توفیر الفیء و الصدقات و امضاء الحدود و الاحکام و منع الثغور و الاطراف؛ به وسیله‌ی امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد تمام و خراج و صدقات افزون و حدود و احکام اجرا و مرزها و مناطق حفظ می‌شوند» (ابن بابویه، 1376: 676؛ ابن شعبه حرانی، 1382: 438).
در عصر امام رضا (علیه‌السلام) - با توجه به جریان ولایتعهدی - فرصتی فراهم آمد تا ایشان با مدیریت فرهنگی اسلام، به ویژه جامعه‌ی شیعه، نقش مهمی در بازشناسی اسلام ناب محمدی و شیعه به مردم داشته باشند. در ادامه به گوشه‌هایی از این نقش و تأثیر اشاره می‌شود.

نقش تعالی‌بخشی

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بارها در حدیث ثقلین بیان فرمودند که راه نجات امت، تمسک به ثقلین یعنی قرآن و عترت است؛ اما پس از ارتحال قطب عالم هستی (صلی الله علیه و آله و سلم)، عترت عملاً توسط حکام کنار گذاشته شد و قرآن هم نقش حاشیه‌ای به خود گرفت، از کارهای مهم امام رضا (علیه‌السلام) تعالی بخشیدن به جایگاه این دو ثقل بود.

1. تعالی جایگاه قرآن

در مکتب معارف رضوی، قرآن به عنوان کلام وحی، اصیل‌ترین منبع شناخت حقایق دین و مضامین هدایتی، تربیتی و معرفتی است. امام علی بن موسی (علیه‌السلام) به گونه‌های مختلفی، ارجمندی قرآن را به امت اسلامی یادآوری کرده‌اند.

استدلال به قرآن

یکی از روش‌های امام (علیه‌السلام) در نشان دادن جایگاه قرآن،‌ استدلال متعدد به آیات قرآن - چه در مناظره‌ها و چه در سایر بحث‌های علمی - است و سخن قرآن را تردیدناپذیر می‌دانستند. البته استناد به آیات قرآن در مناظره‌ها، هنگامی است که مخاطب، مسلمان بوده و حقانیت قرآن را قبول داشته، در مواردی که مخاطب به ادیان دیگری ایمان داشت یا اصولاً به هیچ دینی پایبند نبوده است، امام (علیه‌السلام) به منابع مورد قبول آنان یا به دلایل عقلی استناد می‌جستند، چنان که آن حضرت در مناظره با جاثلیق مسیحی، به مطالب انجیل (ابن بابویه، 1398 ق: 427 - 420؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 421-416) و در مناظره با متکلمی چون عمران صابئی (ابن بابویه، 1398 ق: 441 - 430؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 425 - 424؛ ابن شعبه حرانی، 1382: 680-677) که اصولاً معتقد به پروردگار هستی نبود، به دلایل عقلی تکیه کرده‌اند. حال آنکه وقتی در مناظره با مدعیان مسلمان به اثبات عصمت انبیاء می‌پردازند (ابن بابویه، 1376: 93-90 و 1372، ج 1: 396-389) یا در گفتگو با سلیمان مروزی (همان، 1398 ق: 454-442؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 403-401) برخی صفات و افعال الهی را بیان می‌کنند، سخنان خود را به آیات قرآن مستند می‌سازند.

اهتمام به قرائت، تأمل و تدبر در قرآن

علاوه بر این شیوه، حضرت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) با اهتمام به قرائت قرآن و تأمل و تدبر در آن، جایگاه و اهمیت آن را به شیعیان متذکر می‌شدند. از امام رضا (علیه‌السلام) سؤال شد: «ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نظر شما درباره‌ی قرآن چیست؟ امام (علیه‌السلام) فرمودند: قرآن کلام خداست از آن پا فراتر ننهید، از رهنمودهایش تجاوز نکنید و هدایت را از غیر آن مجویید، زیرا اگر از کتاب و منبع دیگری جز قرآن طلب هدایت کنید گمراه می‌شوید» (ابن بابویه، 1376: 546 و 1398 ق: 224). امام (علیه‌السلام) تمام مطالب خود را به آیات قرآن مستند می‌کردند. ایشان در هر سه شبانه‌روز، یک مرتبه قرآن را ختم می‌کردند و می‌فرمودند: «اگر بخواهم، سریع‌تر از این نیز می‌توانم قرآن را ختم کنم، اما از هیچ آیه‌ای نمی‌گذرم مگر اینکه در آن تأمل کنم» (طبرسی، 1390: 438؛ اربلی، 1382، ج 3: 56).

2. تعالی‌بخشی و بازشناسی جایگاه عترت

امام رضا (علیه‌السلام) از هر فرصتی استفاده می‌کردند تا جایگاه رفیع عترت را برای مردم بازشناسانند. ایشان می‌فرمایند: «الائمه خلفاء الله عزوجل فی ارضه: امامان، خلفای خدای عزوجل در زمین هستند» (کلینی، 1369، ج 1: 275). امام (علیه‌السلام) در این بیان، مسئله‌ی امامت اهل بیت (علیهم‌السلام) را امری متصل و جداناپذیر دانسته و بر مقام خلیفةاللهی آنها تأکید می‌کنند. ایشان، امام را وسیله‌ی احیای نماز، زکات، روزه و حج دانسته که باعث اجرای حدود الهی شده و از حد و مرزها نگاهبانی می‌شود (رک: ابن بابویه، 1376: 676؛ ابن شعبه حرانی، 1382: 438). امام رضا (علیه‌السلام) در حدیث دیگری، مقصود از میزان در آیه‌ی «وَالسَّماءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ» (رحمان / 2) را امام علی (علیه‌السلام) می‌دانند (ابن بابویه، 1403 ق، ج 2: 409؛ اربلی، 1382، ج 2: 528) و ده‌ها حدیث دیگر که مجال پرداختن به آنها نیست.

نقش احیاکنندگی

امام رضا (علیه‌السلام) از هر فرصتی برای احیای سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم‌السلام) استفاده می‌کردند تا انحراف‌هایی را که حکام در جامعه به وجود آورده بودند، اصلاح کنند. از جمله وقتی مأمون دستور داد تا آن حضرت نماز عید را با مردم بخوانند، امام رضا (علیه‌السلام) ابتدا نپذیرفتند، ولی چون مأمون اصرار کرد، ایشان فرمودند به شرطی نماز می‌خوانند که اجازه دهند همان‌گونه که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه‌السلام) نماز می‌خواندند، بخوانند. مأمون پذیرفت و آن حضرت با پای پیاده و برهنه همراه با شیعیان خود به راه افتادند، صدای تکبیر در شهر پیچید و جمعیت زیادی با آن حضرت همراه شدند. فضل بن سهل احساس خطر کرد و از مأمون خواست تا دستور بازگشت امام رضا (علیه‌السلام) را صادر کند (مسعودی، 1362: 397-396؛ قتال نیشابوری، 1366: 374-373؛ مفید، بی‌تا، ج 2: 257-256).
از این مسئله، به تلاش و کوشش امام رضا (علیه‌السلام) برای احیای اسلام اصیل و میزان توجه و تمرکز مردم به ایشان پی می‌بریم.

نقش تبیینی و تثبیتی: (تبیین اصل امامت)

امامت، بی‌تردید محوری‌ترین جایگاه و نقش را در منظومه‌ی اندیشه‌ی کلامی شیعه‌ی امامیه داراست. اعتقاد به «نص» و «عصمت» از یک‌سو و نقشی که امامیه برای جایگاه معنوی امام، یعنی مرجعیت انحصاری بین امامان قائل بودند نشانگر اهمیت این جایگاه است (محمدزاده، 1388: 453). پافشاری بر عصمت امام، مبین کوشش برای انطباق صلاحیت‌های رهبری بر ویژگی‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و اعتقاد به نص، مبین اصرار بر حفظ موقعیت اقتدار الهی رهبران جامعه است.
از صدر اسلام و پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، درباره‌ی جانشینی و امامت، در بین مسلمانان اختلاف به وجود آمده است. قدرت‌های حاکم و نیز طمع‌کاران منصب امامت و رهبری، به این اختلاف‌ها دامن زده، در نتیجه امت اسلام پراکنده و به مذاهب گوناگون و متضاد تقسیم شده است. مهم‌ترین این مذاهب که اصل به شمار می‌آیند و مذاهب دیگر از آنها منشعب شده‌اند دو مذهب است. یکی تسنن که پیروان آن اعتقاد دارند پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، خلافت از آن ابوبکر و سه خلیفه‌ی پس از اوست. دیگری تشیع یا امامیه که پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، امامت را خاص علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) و پس از آن 11 فرزندش می‌دانند. هر یک از این مذاهب درباره‌ی حقانیت و درستی اعتقاد خود و رد دیگر مذاهب، دلایل و براهینی دارند. اما دلایل اهل بیت (علیهم‌السلام) در احق و اولی بودن خود به خلافت و امامت، مستند به نصوص صریح و روشن از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و صلاحیت و شایستگی‌های پیشوایان تشیع، آنان را شایسته‌ی احراز مقام امامت کرده است.
با توجه به حضور و فعالیت جریان‌های فکری مختلف در عصر امام رضا (علیه‌السلام)، اختلاف اصلی شیعه با دیگر فرق و مذاهب اسلامی و یکی از عقاید مهمی که در معرض آسیب قرار داشت، مسئله‌ی امامت شیعی بود. امام رضا (علیه‌السلام) با درک این واقعیت به معرفی و تبلیغ امامت شیعی پرداختند و منزلت ائمه (علیهم‌السلام) را با تفصیلی تمام، روشن ساختند. در نتیجه‌ی تلاش‌ها و فعالیت‌های فرهنگی آن حضرت، جایگاه امامت در اندیشه‌ی شیعه نهادینه شد. از این رو این مسئله یکی از ثمره‌های مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) به شمار می‌آید.
امام رضا (علیه‌السلام) نه تنها به عنوان رهبر دینی و اخلاقی گروهی خاص، بلکه به عنوان ارائه کننده‌ی نظریه‌ی امامت و ولایت به بررسی تمام ابعاد و زوایای مسئله‌ی رهبری در اندیشه‌ی شیعی پرداختند. ایشان با استفاده از هر فرصتی، سؤال‌ها و شبهه‌های پیرامون امامت و ولایت ائمه (علیهم‌السلام) را پاسخگو بودند، به گونه‌ای که مردم در مراجعه به ایشان، محوریت سخن و پاسخگویی در ناحیه‌ی اعتقادها و احکام را حضرت علی بن موسی (علیه‌السلام) می‌دانستند، تا آنجا که نظر سایر فرق را به لحاظ صحت و سقم به امام (علیه‌السلام) ارائه می‌دادند و در پاک‌سازی اندیشه‌ای سایر فرق از ایشان استمداد و استدلال می‌جستند.
باید اذعان داشت امام رضا (علیه‌السلام) مانند دیگر امامان شیعه، بخش برجسته‌ی دعوتشان را موضوع امامت تشکیل داده است. گویای این امر هم روایت‌های فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام رضا (علیه‌السلام) با صراحت نقل می‌کنند که در اینجا به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:
- محمد بن فضیل می‌گوید: «از حضرت رضا (علیه‌السلام) پرسیدم: آیا ممکن است زمین بدون امام باشد؟ امام (علیه‌السلام) فرمودند: «لا إذاً لساخت بأهلها؛ هرگز، در آن وقت زمین اهل خود را فرو خواهد برد» (ابن بابویه، 1385، ج 1: 198).
بنابر احادیث متعددی که از ائمه (علیهم‌السلام) رسیده، وجود امام عادل و عالم در زمین ضروری است تا حجت خدا بر انسان‌ها و راهنمای آنان به تعالیم دین باشد و کسی را جای اعتراض بر خدا نباشد.
- امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند:
رَحِمَ الله عبداً أحیا أمرنا. فقلت له: و کیف یحیی امرکم؟ قال یتعلم علومنا و یعلمها الناس، فإن الناس لو علموا محاسن کلامنا، لاتبعونا؛ خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده کند. گفتم: زنده نمودن امر شما به چیست؟ امام (علیه‌السلام) فرمودند: علوم و معارف ما را فراگیرد و به مردم تعلیم دهد، زیرا اگر مردم زیبایی‌های سخن ما را بدانند، از ما پیروی می‌کنند (همان، 1403 ق: 180 و 1372، ج 1: 620).
امام (علیه‌السلام) در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب در مرحله‌ای از مبارزه قرار داشتند که می‌بایست به طور مستقیم و صریح، حکام زمان را نفی و خویشتن را به عنوان صاحب واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی کنند. امام (علیه‌السلام) در مواردی به اثبات امامت برای خویشتن بسنده نمی‌کنند، بلکه همراه نام خود نام امامان به حق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد می‌کنند. در حقیقت مسئله‌ی امامت اهل بیت (علیهم‌السلام) را امری متصل و جدایی‌ناپذیر مطرح می‌سازند. امام رضا (علیه‌السلام) با این بیان، امامت خود را نتیجه‌ی قهر مترتب بر امامت گذشتگان می‌شمارند و سلسله‌ی امامت خود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متصل می‌کنند. در این زمینه روایت‌های بسیاری وارد شده که ذکر همه‌ی آنها از مجال بحث خارج است. از جمله‌ی این روایت‌ها می‌توان به حدیث سلسلةالذهب اشاره کرد (ابن بابویه، 1398 ق: 20؛ حسکانی، 1411 ق، ج 1: 170؛ طبسی، 1391: 43؛ قندوزی حنفی، 1416 ق، ج 3: 168). براساس این روایت‌ها شرط ورود به توحید، امامت بوده و این نمونه‌ی معدودی از اهتمام امام رضا (علیه‌السلام) در تبیین و تثبیت مسئله‌ی امامت شیعی است که در نتیجه‌ی تلاش‌های ایشان موضوع امامت در سرلوحه‌ی عقاید شیعی قرار گرفت.

نقش بالندگی و توسعه‌ای

رشد، توسعه و بالندگی تشیع در تمامی ساحت‌ها، پس از امام صادق (علیه‌السلام)، مدیون اندیشه و مدیریت متعالی امام رضا (علیه‌السلام) است.

1. رشد علمی و فرهنگی تمدن اسلامی و تشیع

یکی از نتایج مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) ارتقاء سطح علمی و فرهنگی جامعه‌ی اسلامی است. جایگاه مهم علم و دانش در میان ارکان و عناصر تمدن‌ساز، امری روشن و نقش مؤثر آن در شکل‌گیری و تداوم تمدن‌های بشری، جای تردید ندارد. ارتباط تنگاتنگ میان مقوله‌ی علم با فرهنگ و تمدن اسلامی که آموزه‌های اصیل آن بیشترین تأکید را بر تعلیم و تربیت داشته و دانشمندانی بزرگ پرورش داده بیشتر نمایان است. البته علی‌رغم اهتمام دین اسلام به دانش‌پروری و انگیزه‌ی مسلمانان برای توسعه و پیشرفت‌های علمی، به دلیل وجود برخی موانع سیاسی و اجتماعی در سده‌ی اول و اوایل سده‌ی دوم، فضای مساعدی برای توسعه‌ی علمی وجود نداشت؛ اما امام رضا (علیه‌السلام) با استفاده از تاکتیک‌های مدبرانه، راه علم و فرهنگ را در جامعه‌ی اسلامی و به ویژه تشیع فراهم آوردند که برخی از آنها به شرح ذیل است:

تصحیح نگرش مسلمانان (نسبت به دین، علم و مبانی شیعه)

به خاطر وجود مکاتب مختلف فقهی، کلامی و... عصر قبل از امام رضا (علیه‌السلام) به جولانگاه افکار انحرافی تبدیل شده بود. از جمله، انحراف‌های ناشی از ترجمه‌ی کتاب‌های بیگانه نیز اعتقادهای اصیل دینی را هدف قرار داده بود. بهینه‌ترین اقدام در این وضعیت، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی با ارائه‌ی روش‌های شناخت حق از باطل و در واقع کاری معرفت‌شناختی در خصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود که امام رضا (علیه‌السلام) با انجام مسافرت‌هایی به مراکز پخش این اندیشه‌های انحرافی از قبیل بصره و کوفه و انجام مناظره با آنها، تأثیری مهم در تصحیح نگرش مسلمانان به مسائل دینی و علمی داشتند (مرتضوی، 1375: 30-28).
علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) طی دوران اقامت خود در مرو، مرکز علمی و اداری خراسان، تلاش گسترده‌ای را برای ترقی اندیشه و اعتقادهای مردم خراسان به عمل آوردند. در دوران ولایتعهدی امام رضا (علیه‌السلام) در زمینه‌های سیاسی و فرهنگی اتفاق‌های بسیاری رخ داد و روز به روز عظمت و محبوبیت امام (علیه‌السلام) بیشتر شد، گرچه در ظاهر به نظر دشمنان، چنین تصور می‌شد که حرکت امام (علیه‌السلام) از مدینه به خراسان بهره‌ی چندانی نداشته است، ولی اگر این جریان به درستی مطالعه و تحلیل شود درمی‌یابیم که این حرکت برای شیعیان مفید بوده است.
در مجموع امام (علیه‌السلام) در این سه سال انقلاب فرهنگی و سیاسی، فعالیت‌های عمیق و وسیعی به نفع تشیع انجام دادند که بعد از نهضت علمی امام صادق (علیه‌السلام) در تاریخ تشیع نظیر ندارد. همین انقلاب فرهنگی، مبانی اصیل تشیع را در سطح عالی تبیین کرد. مجالسی که به دستور مأمون تشکیل می‌شد و امام (علیه‌السلام) با دانشمندان اسلامی و غیراسلامی بحث می‌کردند مفید بود. بسیاری از دانشمندان مادی از بیان امام رضا (علیه‌السلام) قانع می‌شدند و به سستی مبانی خود اعتراف می‌کردند. بسیاری از علمای اهل تسنن در برابر پاسخ‌های امام (علیه‌السلام) متحیر و بی‌جواب می‌ماندند (رک: ابن بابویه، 1398 ق، 427-420؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 421-416 و...) همین امر موجب تقویت و استحکام فرهنگ شیعی شد.

تعلیم و تربیت همگام با هدایت و ارشاد

مأمون در تظاهر به تشیع، امام (علیه‌السلام) را در بیان و گسترش مبانی تشیع آزاد و تأیید می‌کرد. در این دوره با روی کار آمدن مأمون که خود دانشمندترین خلیفه‌ی بنی‌عباس بود و نسبت به دانش‌افزایی جامعه‌ی اسلامی نظر مساعدی داشت موقعیتی به وجود آمد که در آن علم و معرفت به آسانی می‌توانست رشد و نمو کند. امام رضا (علیه‌السلام) در این دوره، دو مسئله را هم‌زمان پیش بردند: از یک‌سو ارشاد و هدایت آحاد مردم و سوق دادن آنان به قرآن و سیره‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و از سوی دیگر تعلیم و تربیت مردم و توجه دادن آنان به علم و دانش و مبارزه با انواع شبهه‌ها که در نهایت باعث اعتلا و گسترش فرهنگ و مبانی تفکر شیعی شد.

توسعه‌ی همه جانبه‌ی علوم

باید توجه داشت علوم مورد بحث در مدرسه‌ی امام رضا (علیه‌السلام) فراتر از تشیع است. از جمله، گسترش علم پزشکی در زمان امام رضا (علیه‌السلام) را می‌توان از ویژگی‌های آن دوره دانست. نقش اول در اهتمام به علم طب و گسترش آن، مربوط به امام رضا (علیه‌السلام) است که با ارائه‌ی بحث‌ها و مکتوبات مهمی در این زمینه از جمله رساله‌ی ذهبیه، حکام عباسی را بر آن داشت تا مردم را به تحقیق در این زمینه تشویق کنند و خود نیز در این خصوص اقدام‌هایی انجام دادند (رک: علی بن موسی (علیه‌السلام)، 1402 ق).
همچنین علم کلام یکی از برجسته‌ترین رشته‌هایی بود که به شدت مورد توجه قرار گرفت و مباحث گوناگونی از سوی طیف‌های مختلف متکلمان در دفاع از باورهای خویش طرح و بحث می‌شد که خود این قضیه روحیه‌ی تحقیق و تتبع در مسائل کلامی را در طالبان حقیقت تقویت کرد، هر چند در این برهه از تاریخ اسلام، شاهد پیدایش یا اشاعه‌ی فِرق مختلفی هستیم که به نوعی گرفتار انحراف‌های عقیدتی بودند و برای تثبیت ادعاهای خویش، از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کردند و متأسفانه تأثیر افکار انحرافی چنین گروه‌هایی برای برخی افراد قابل کتمان نیست، نقش اساسی حضرت رضا (علیه‌السلام) و اصحاب و شاگردان ایشان در ابطال برهانی و عقلانی مبانی این فرقه‌ها، افشای انحراف‌های آنها و هدایت مردم حائز اهمیت است.

ایجاد فضای مناسب علمی

زمانی که از نقش امام رضا (علیه‌السلام) در توسعه‌ی علم و شکوفایی معارف اسلامی بحث می‌شود، نباید به این بسنده کرد که امام رضا (علیه‌السلام) شاگردان بزرگی را در علوم مختلف تربیت کردند. زیرا این برداشت ساده‌ای از مدیریت فرهنگی ایشان است. نقش عمده‌ی امام (علیه‌السلام) در زمینه‌ی توسعه علم، ایجاد فضای علمی مناسبی برای طرح نظریه‌ها و اندیشه‌های مخالف بود، تا در سایه‌ی آزادی بیان، مطالبی طرح شود و سپس مورد نقد و بررسی منطقی و عقلانی قرار گیرد. بدین ترتیب سده‌ی سوم و چهارم ق. شاهد اوج تمدن اسلامی در سه وجه مسائل فرهنگی، توسعه‌ی علمی و همچنین پیشرفت‌های صنعتی و فناوری است.

2. گسترش تشیع در عصر امام رضا (علیه‌السلام)

رشد مذهب تشیع یکی دیگر از آثار مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) به شمار می‌آید. گرچه بعد از جریان عاشورا تا حدی احساس مردم، به خصوص شیعیان به سمت اهل بیت (علیهم‌السلام) معطوف شد و امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهم‌السلام) فعالیت‌های فرهنگی مهمی در جهت توسعه‌ی مبادی شیعه انجام دادند. امام کاظم (علیه‌السلام) با وجود زندانی بودن از هر فرصتی برای گسترش فرهنگ شیعی استفاده کردند؛ اما تبلیغات امویان و عباسیان علیه شیعه شدیدتر از آن بود که تشیع دست‌کم به طور علنی رشد کند. این حکومت‌ها در صحنه‌ی سیاسی و اجتماعی برخورد سختی با شیعیان داشتند. همچنین در بُعد فرهنگی با جعل احادیث و تحریف آنها به طور مداوم در تخطئه‌ی شیعه می‌کوشیدند. اما در زمان امام رضا (علیه‌السلام) فرصتی پیش آمد و آن مطرح شدن مسئله‌ی ولایتعهدی است. امام (علیه‌السلام) در دوران ولایتعهدی با آزادی بیانی که در عصر مأمون عباسی داده شده بود و با استفاده از مناظره‌های علمی با اهل کتاب و نحله‌های فکری گوناگون زمینه‌ی اعتلای معرفت، بینش دینی و گسترش تشیع این منطقه را فراهم کردند. آن حضرت با تشکیل محافل علمی، کلامی و حدیثی به دفاع از اصول اسلام و فرهنگ اهل بیت (علیهم‌السلام) پرداختند و به ایرادها و شبهه‌های فِرق مختلف پاسخ دادند. امام (علیه‌السلام) برای تبیین و تحکیم مواضع شیعه و رفع شبهه از آن، گام‌های اساسی برداشتند و تحول‌های فرهنگی چشمگیری را در جامعه ایجاد کردند (طوسی، 1373: 373-351).
جامعه‌ی شیعی عصر امام رضا (علیه‌السلام) در اکثر مناطق به خصوص در خراسان رو به افزایش بود. اگر به دوره‌ی قبل بازگردیم توسعه‌ی شیعه معلول عوامل مختلفی از جمله اعزام مبلّغانی به نقاط مختلف خراسان بود تا مردم را با جریان اصیل امامت آشنا کنند. عامل دیگر توسعه‌ی شیعه در خراسان، حضور دعات عباسی در این منطقه است که با شعار «الرضا من آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)» وارد میدان شده بودند. همچنین حضور امام رضا (علیه‌السلام) در مرو، مرکز علمی و اداری خراسان، در منصب ولایتعهدی زمینه‌ی رشد و گسترش شیعه را در خراسان فراهم کرد. مردم خراسان که از پیش به خاندان رسالت علاقه‌مند بودند، پس از حضور آن حضرت، عشق و محبتشان به اهل بیت (علیهم‌السلام) و علویان بیشتر شد، به گونه‌ای که مدفن امام رضا (علیه‌السلام) به یکی از پایگاه‌های مهم تشیع در طول تاریخ درآمد و بر تاریخ فرهنگ، هنر و اقتصاد ایران تأثیر عمیقی بر جای گذاشت.
با توجه به آنچه در منابع تاریخی آمده است علاوه بر منطقه‌ی خراسان، توسعه‌ی شیعیان در مناطق مدینه، کوفه، بغداد و قم در دوره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) قطعی به نظر می‌رسد (ابن شهر آشوب مازندرانی، 1405 ق، ج 4: 220). به همین دلیل در جریان حرکت امام رضا (علیه‌السلام) از مدینه به مرو، ایشان را از مسیر اصلی که از میان شهرهای معروف شیعی چون کوفه و قم می‌گذشت عبور ندادند بلکه راه بصره را که راه فرعی و طولانی‌تری بود انتخاب کردند. در مجموع دوران امامت امام رضا (علیه‌السلام) به ویژه دهه‌ی دوم آن، دوران آزادی و آسایش نسبی شیعیان است. در این مقطع زمانی، شیعیان و سادات از اطراف برای دیدن و بهره بردن از محضر ایشان به خراسان روی آوردند. بی‌شک عقاید، اندیشه و فقه شیعه در این دوران گسترش درخور توجهی داشت.

نقش نخبه‌پروری

امام رضا (علیه‌السلام) طی 18 سال امامت در مدینه و دو سال اقامت در ایران با تشکیل کلاس‌های درس به تربیت نخبگان پرداختند که جمع آنها را 318 نفر دانسته‌اند (طوسی، 1373: 373-351). این آمار نشانگر توسعه‌ی چشمگیر شیعیان و ظهور افراد ویژه با استعدادهای درخشان در مکتب امام رضا (علیه‌السلام) و نقش بی‌بدیل ایشان در نخبه‌پروری است، کسانی که هر کدام به تنهایی عده‌ی کثیری را با جامعه‌ی شیعی همراه کردند.
یکی از شاگردان امام (علیه‌السلام)، حسن بن محبوب سراد، از کسانی است که علما به صحت احادیث او اجماع کرده‌اند و آثار بسیاری مثل: کتاب، حدود، دیات، مشیخه، فرائض، نکاح، طلاق و... از او به یادگار مانده است (ابن ندیم، بی‌تا: 286).
شاگرد دیگر ایشان، صفوان بن بجلی بوده که در باب‌های مختلف فقه و دیگر مباحث اسلامی بیش از 30 جلد از او باقی مانده است (نجاشی، 1365؛ 197؛ طوسی، 1351: 113). امام جواد (علیه‌السلام) می‌فرمایند: خداوند از صفوان بن یحیی و محمد بن سنان - به خاطر رضایتی که من از آنان دارم - راضی است، آنان هیچ‌گاه با من و پدرم مخالفت نورزیدند (نجاشی، 1365: 199؛ طوسی، 1373: 359).
زکریا بن آدم از دیگر شاگردان امام (علیه‌السلام) است که حضرت مردم را - هنگامی که به حضرت دسترسی نداشتند - به او ارجاع دادند (کشی، 1409 ق: 595-594). علی بن اسماعیل میثمی در بحث‌های اعتقادی و فن مناظره از قدرت بالایی برخوردار بود. وی شاگرد آستان آن حضرت است که با قلم و زبانش از حقوق اهل بیت (علیهم‌السلام) دفاع می‌کرد (صدر، بی‌تا: 353؛ اشعری، 1362: 92).

نقش سازمان‌دهی و سامان‌بخشی

سازمان‌دهی، سامان‌بخشی و نظام‌مند شدن ساختار جامعه‌ی شیعه، از آثار ویژه‌ی مدیریت فرهنگ امام رضا (علیه‌السلام) به شمار می‌آید که در مؤلفه‌های زیر قابل طرح است:

1. بستن پرونده‌ی فرقه‌گرایی

امام رضا (علیه‌السلام) پرونده‌ی فرقه‌گرایی را در شیعه بستند. عظمت وجودی و مقام علمی بالای ایشان که از منبع وحی سرچشمه می‌گرفت، رفتار محبت‌آمیز امام (علیه‌السلام) و دیگر عوامل باعث شد تا فرقه‌های شیعه، جمع شده و تقریباً همه - به جز فرقه‌ی اسماعیلیه - امامی مذهب (شیعه‌ی اثنی عشری) شدند (رک: نوبختی، بی‌تا: 68 و...).

2. نظام‌مند شدن ساختار عقاید و باورهای شیعی

از جمله آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) شکل‌گیری و تداوم عقاید و باورهای شیعی است. عصر امام (علیه‌السلام) بنا به دلایلی از جمله انحراف‌های ناشی از ترجمه‌ی کتاب‌های بیگانه و آشنایی مسلمانان با علوم دیگل ملل و نحل، خاصه ایرانیان، یونانیان و عقاید رایج در این دو منطقه و مذاهبی چون یهودیت، مسیحیت، زردشت، مانوی، مزدکی و مکاتبی چون عرفان‌گرایی (آیین گنوستیک)، رواقی‌گری و دیگر مکاتب رایج در سرزمین‌های مفتوحه، عصر شکوفایی بحث‌های کلامی و عقیدتی بود. جریان‌های مختلف با رویکردهای متفاوت و در مواردی با عقاید انحرافی در جامعه‌ی اسلامی حضور داشتند که اعتقادهای اصیل دینی را هدف قرار داده بودند. متفکران، اندیشمندان و امام هر مذهب به تشخیص خویش به این‌گونه شبهه‌ها پاسخ می‌دادند. اختلاف در نوع برخورد با شبهه و پاسخ‌های ارائه شده، امری طبیعی بود اما به هر حال در گسترش اختلاف‌های عقیدتی هر فرقه با فرقه‌ی دیگر نقشی تعیین کننده داشت.
بهینه‌ترین اقدام در این وضعیت، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی یا ارائه‌ی راه‌های شناخت حق از باطل و در واقع کاری معرفت‌شناختی در خصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود. امام رضا (علیه‌السلام) با تبیین ابعاد مختلف عقاید شیعی، چارچوب فکری و عقیدتی را ترسیم کرده و جامعه‌ی شیعی را در باورها و عقاید به کمال رساندند. امام (علیه‌السلام) در دفاع از حقانیت اسلام، توجیه‌های عقلی ارائه می‌دادند و در همین زمینه نیز شاگردانی که رسالت آنها دفاع عقلانی از دین و عقاید مذهب شیعه بود تربیت شدند.

3. ساماندهی مبانی کلامی شیعه

به قدرت رسیدن عباسیان مقارن با شکل‌گیری رسمی مذاهب کلامی در عالم اسلام است. نیمه‌ی اول قرن دوم ق. برای همه‌ی مذاهب و فِرق اسلامی عصر کسب استقلال عقیدتی و کلامی است. پس از آنکه معتزله اصول خمسه‌ی خود را مدون و ارائه کردند، دیگر مذاهب اصلی هم ناگزیر از ارائه‌ی اصول اعتقادی خود شدند و به مرور، مکاتب و مذاهب عقیدتی به وجود آمدند. اوج‌گیری مباحث کلامی در عصر امام رضا (علیه‌السلام)،‌ فرصت‌ها و تهدیدهایی را برای جامعه‌ی اسلامی در پی داشت. امام رضا (علیه‌السلام) در چنین شرایطی، از فرصت‌های موجود برای تبیین مواضع خود در موضوع‌های کلامی بهره برده،‌ تهدیدهای حاصل از فعالیت جریان‌های فکری گوناگون را به فرصت مبدل ساخته و به ساماندهی مبانی کلامی شیعه پرداختند. در این هنگام، تحت تأثیر شرایط سیاسی جامعه‌ی اسلامی در دوره‌ی انتقال قدرت از بنی‌امیه به بنی‌عباس و پس از آن تا به قدرت رسیدن مأمون، اصلی‌ترین مبحث کلامی جامعه‌ی اسلامی که به شدت مورد علاقه‌ی هر دو جریان بوده، موضوع امامت و رهبری و مباحث متفرع بر آن است. دیگر بحث‌های کلامی این دوره مباحثی چون توحید، قدر، جبر، جایگاه مؤمن و کافر و... تحت الشعاع این مبحث قرار گرفت (محمدزاده، 1388: 417). از دیگر مسائل کلامی مطرح شده در آن زمان، مسئله‌ی رؤیت خداوند بود. امام (علیه‌السلام) در رد این برداشت فرمودند: «اگر کسی بتواند خدا را به چشم ببیند، پس به او احاطه‌ی علمی پیدا کرده و خدا مورد معرفت قرار گرفته است» (ابن بابویه، 1398 ق: 110).
روایت‌های متعددی نیز از امام رضا (علیه‌السلام) درباره‌ی قضا و قدر و مسئله‌ی جبر و اختیار وارد شده است. ایشان در این مورد معتقد به «امر بین امرین» بودند که این مفهوم نشانگر داشتن اختیار از سوی انسان است. از سوی دیگر، امام رضا (علیه‌السلام) روایت‌های مورد ادعا در مباحث کلامی و غیر آن را بررسی کرده و قسمتی را از اساس غیر صحیح خوانده و برخی را نیز با استفاده از آیات و روایت‌های دیگر و مقدمات عقلی توجیه کردند (همان: 390-359). شکل‌گیری مذاهب کلامی و مشخص شدن حدود و ثغور این مذاهب در اواخر دوره‌ی اموی و اوایل حکومت عباسی به مرور مناقشه‌های عقیدتی را به مجادله‌های مذهبی مبدل کرد، به طوری که در اوایل دوره‌ی عباسی، مذاهب در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و این به نفع حکام عباسی بود، چرا که روشنفکران جامعه را که به طور معمول اصلی‌ترین مزاحمان اقتدار هم هستند، متوجه یکدیگر کرد. شاید سیاست ویژه‌ی خلفای عباسی برای تشکیل جلسه‌های مناظره و مباحثه در جهت تأمین همین هدف راهبردی برای حکومت بوده است. البته ضرورت‌های زمان و آشنایی مسلمانان با آثار فکری و معرفتی دیگر جوامع هم در ایجاد این تحول بی‌تأثیر نبوده است. امام رضا (علیه‌السلام) در مقابل شبهه‌ی جریان‌های الحادی به موضوع‌های مطرح شده در حوزه‌های کلامی، با نگرشی اعتدال‌گرا نگریسته‌اند. ایشان با موضع‌گیری‌های سازنده، مبانی عقیدتی جامعه‌ی اسلامی را در برابر شبهه‌ها بیمه کردند و احاطه‌ی علمی حضرت در موضوع‌های مختلف کلامی، زمینه‌ی شکل‌گیری کلام شیعی را فراهم آورد.

4. ساماندهی قیام‌های علویان

بعد از درگیری امین و مأمون، هرج و مرج بیشتر شهرهای اسلامی را فراگرفت و ناامنی و اضطراب بر جامعه حاکم شد. این نابسامانی زمینه را برای تحرک دیگر مخالفان فراهم ساخت و قیام‌هایی را در پی داشت. مهم‌ترین این قیام‌ها، قیام‌های علویان بودند که عبارت‌اند از: قیام محمد بن ابراهیم بن طباطبا (یعقوبی، 1371، ج 2: 464-461)، قیام زید بن موسی (علیه‌السلام) (زیدالنار) (ابن اثیر، 1371، ج 16: 255-251)، قیام ابراهیم موسی بن جعفر (علیه‌السلام) (همان: 256؛ طبری، 1375، ج 13: 5638)، قیام ابن افطس (مسعودی، 1374، ج 2: 441؛ طبری، 1375، ج 13: 5640-5638) و قیام محمد بن جعفر صادق (علیه‌السلام) (مسعودی، 1374، ج 2: 444-439؛ اصفهانی، بی‌تا: 441-438).
هارون با توجه به ملاحظه‌های سیاسی و برای حفظ حاکمیت خود پس از شهادت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) از کشتار و شکنجه‌ی علویان دست کشید و از فشار سیاسی و اجتماعی علیه امام (علیه‌السلام) کاست، به همین علت ایشان مبارزه‌ی خود را به گونه‌ای دیگر ادامه دادند. در این دوران سادات به شورش‌هایی علیه حکومت دست زدند که گاه شخصیت امام (علیه‌السلام) نیز پشتوانه‌ی آنان بود و به سفارش حضرت از ریختن خون شورشیان جلوگیری می‌شد، از سوی دیگر ایشان به نشر بیشتر فرهنگ اسلامی و پرورش شیعیان پرداختند. پس از این دوره در زمان حکومت مأمون، شورش و نافرمانی سراسر قلمرو عباسی را فراگرفت. در حالی که امین تنها بر بغداد مسلط بود و مأمون بر خراسان، علویان با دعوت «الرضا من آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)» به زودی بر حجاز، یمن، کوفه، بصره، واسط و اهواز مسلط شدند و دعوتشان در تمام این مناطق گسترده شد. مهم‌ترین این شورش‌ها قیام ابوالسرایا به رهبری ابن طباطبا بود (ابن اثیر، 1371، ج 16: 253-248؛ یعقوبی، 1371، ج 2: 464-461). البته اشکال اساسی علویان که همان نداشتن اتحاد بود مانع موفقیت آنها می‌شد. در ظاهر امام (علیه‌السلام) در زمینه‌ی قیام با علویان ارتباط نداشتند ولی مأمون احتمال می‌داد که شخصیت برجسته‌ای که دور از مرکز حکومت است اقدامی علیه وی انجام دهد و قیام‌های علویان زمینه را برای امام (علیه‌السلام) فراهم سازد. لذا مأمون برای رفع خطر علویان در پی چاره‌ای اساسی و همیشگی برآمد و تصمیم گرفت برای فرونشاندن قیام‌های پی در پی علویان، امام رضا (علیه‌السلام) را از مدینه به مرو احضار کند و به اجبار ایشان را ولیعهد خود سازد (حسینی، 1377: 141). عرضه‌ی خلافت به امام رضا (علیه‌السلام) معنایش این نبود که مأمون از هرگونه امتیازی چشم پوشیده بود و دیگر سهمی از حکومت نمی‌طلبید، بلکه برعکس می‌خواست بر مسند حکومت، مقامی ظاهری و صوری بنشاند و در باطن همه‌ی کارها به دست او باشد، در این صورت نه تنها از قدرتش کاسته نمی‌شد بلکه موقعیتی قوی‌تر می‌یافت. مأمون با تفویض خلافت به امام (علیه‌السلام) در پی این نبود که خلافت خود را از دست بدهد، بلکه می‌خواست از علویان اعتراف بگیرد که حکومتش قانونی است لذا درصدد بود بزرگ‌ترین شخصیت آنان را به این بازی وارد سازد (همان: 161). سرانجام مأمون با ولیعهدی امام (علیه‌السلام)، از طرف علویان آسوده خاطر شد، آنها به خاطر امام (علیه‌السلام) آرام گرفتند. در تاریخ هیچ شاهدی از حرکتی علیه مأمون طی فاصله‌ای که امام (علیه‌السلام) به عنوان ولیعهد در دستگاه حکومتی حضور داشتند وجود ندارد. بنابراین یکی از پیامدهای قیام علویان تغییر جهت خلافت عباسی در مورد جایگاه امامان (علیهم‌السلام) بود و اینکه آنان نیز در امر خلافت دارای حق هستند. ولایتعهدی امام (علیه‌السلام) به علویان هیچ‌گونه اذیت و آزاری نرساند و وضعیت زندگی آنها بهبود یافت، کما اینکه مأمون تعداد زیادی از علویان را با اینکه از نظر وی جرم‌های بزرگی مرتکب شده بودند از جمله «زیدالنار» برادر حضرت رضا (علیه‌السلام)، عفو کرد. اما بعد از شهادت امام (علیه‌السلام) با توجه به خطری که از جانب علویان احساس می‌کرد، سیاست خود را تغییر داده تعداد زیادی از آنها را کشت و بقیه متواری شدند.
باید توجه داشت که امام رضا (علیه‌السلام) از مشارکت مستقیم در قیام بر ضد حکومت‌های زمان خودداری می‌کردند و در این امر بر ایشان انتقاد و اعتراضی وارد نیست، زیرا آنان با ارزیابی وضعیت موجود می‌دانستند که شورش و قیام بر ضد حکومت جز شکست چیز دیگری نصیب شیعیان نمی‌کند، بنابراین ائمه (علیهم‌السلام) برای آگاه‌سازی افراد جامعه و هدایت و تربیت آنها کوشش داشتند. امام رضا (علیه‌السلام) انقلاب‌های علویان را نه به طور کامل تأیید و نه آنها را رد می‌کردند. این نهضت‌ها از آن روی که گامی در جهت آگاهی بخشیدن به توده‌ها برای مخالفت با خلفا به شمار می‌آمد مورد تأیید ضمنی امام (علیه‌السلام) بود؛ اما در مرحله‌ی عمل دیدگاه امام (علیه‌السلام) با سران این نهضت‌ها تفاوت داشت.

نقش روشنگری و بصیرت‌افزایی

امام رضا (علیه‌السلام) در یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخ شیعه به امامت رسیدند. فضای فعال فرهنگی و رونق مباحث علمی، بحران مشروعیت سیاسی و دینی و نیز انشعاب‌های درون فرقه‌ای شیعه، سبب شد امام رضا (علیه‌السلام) با ابزارهای مختلفی به روشنگری امت بهت‌زده و تشنه‌ی معرفت آن دوره دست بزنند. بیان فلسفه‌ی احکام، صدور روایت‌های عقیدتی، تألیف کتاب‌ها و رساله‌های مختلف و موضع‌گیری‌های سیاسی و تاریخی امام (علیه‌السلام) همه در همین جهت برنامه‌ریزی شده‌اند.
لازم به ذکر است بصیرت‌افزایی امام رضا (علیه‌السلام) از سه طریق انجام شد:

1. مناظره‌ها

مناظره‌های امام رضا (علیه‌السلام) بستر مناسبی برای روشنگری بود، این مجالس برخلاف تصویر برگزارکنندگان آن، مرتب به نفع امام (علیه‌السلام) خاتمه می‌یافت و زمینه‌ی ترسیم شخصیت واقعی ایشان را فراهم می‌کرد. پس می‌توان این مباحث را مهم‌ترین عامل بصیرت‌افزایی و توسعه‌ی مذهب تشیع دانست، چون به این بحث به شکل کافی پرداخته شده، به همین اندک بسنده می‌شود (رک: ابن بابویه، 1372 و 1414 ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، 1405 ق، ج 4: 387-381 و...).

2. مکاتبه

قلم، کارآمدترین ابزار برای انتقال پیام‌ها و قوی‌ترین وسیله برای ماندگاری ایده‌ها، عقاید و اندیشه‌هاست. علاوه بر مناظره‌ها، مجموعه نامه‌های امام (علیه‌السلام) به افراد مختلف در توضیح مبانی شیعه و روشنگری، نقش مهمی داشت. نامه‌هایی از قبیل تبیین جایگاه اهل بیت (علیهم‌السلام) در کتاب و سنت (کلینی، 1369، ج 1: 290-284)، برخی از مسائل کلامی (ابن بابویه، 1372، ج 1: 229)، مسائل اختلافی میان شیعه و اهل سنت مثل ایمان ابوطالب (فیض کاشانی، 1407 ق، ج 2: 176)، توضیح مصداق شیعه (حمیری، 1413 ق: 206-203) و معنای «اولوالامر» (عیاشی، بی‌تا، ج 1: 360) و...

3. مهاجرت‌های هدف‌دار دینی و فرهنگی

امام (علیه‌السلام) قبل از مهاجرت به مرو، به منظور معرفی خود، اثبات امامت و برای از بین بردن شبهه و بصیرت‌افزایی، به بصره و کوفه سفر کردند و در آنجا با گروهی از مسلمانان از جمله عمر بن هداب که گرایش ناصبی داشت و معتزلی مذهب بود و دیگران مناظره‌هایی داشتند (رک: ابن بابویه، 1398 ق).

نقش حفاظتی - هدایتی

حفظ جامعه‌ی شیعه از انواع آسیب‌ها و هدایت آنها در مسیر درست، یکی از مهم‌ترین آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) بر تشیع است.

1. حفظ جامعه‌ی شیعه از آسیب (سیاسی، فرهنگی و علمی)

در واقع آنچه که زمینه‌ی توسعه‌ی هرچه بیشتر مجموعه‌ی رو به رشد شیعه را فراهم کرد، طرح‌ها و تدابیر حفاظتی بود که امام رضا (علیه‌السلام) به کار بستند. این مسئله به خصوص در دوره‌ی مأمون که حکومت عباسی از قدرت بالایی برخوردار بود و امام رضا (علیه‌السلام) در منصب ولایتهدی (هرچند بر حسب ظاهر) بودند اهمیت خود را بیشتر نشان می‌دهد. در این دوره که مسائل فکری و عقیدتی و همچنین مباحث فقهی در جامعه‌ی اسلامی اوج گرفته و شبهه‌های گوناگونی در زمینه‌های دینی و غیردینی مطرح می‌شد، تشنگی علمی و معرفتی شدیدی میان مردم به وجود آمد. پیروزی در مناظره‌ها، عظمت علمی، مقام معنوی و اخلاق عملی باعث جذب مردم به سوی امام رضا (علیه‌السلام) شد. ابهت علمی ایشان همه جا را فراگرفت به گونه‌ای که مأمون به آن اعتراف کرد.
این مسائل امری نبود که حکومت نسبت به آنها بی‌تفاوت باشد. در چنین فضایی، امام رضا (علیه‌السلام) برای حکومت، حساسیت‌زا و سوء استفاده از وجهه‌ی اجتماعی ایشان از مهم‌ترین دغدغه‌های حکومت بود. همچنین جماعت شیعه که از نفوذ و تأثیر زیادی برخوردار بودند و سردمداران قیام‌های علوی که به صورت مخفیانه زندگی می‌کردند و در مناطق دورافتاده، متواری بودند، با استفاده از موقعیت و پست حکومتی امام رضا (علیه‌السلام) وضعیت زندگی آنها بهبود یافت و از آزادی نسبی بهره‌مند شدند. این مسئله برای حکومت نگران کننده و حساسیت‌زا بود.
با توجه به این موضوع، تاکتیک‌های امام رضا (علیه‌السلام) در دو جهت اصلی باید اجرا می‌شد:
1. اجتماع و جامعه‌ی شیعی چگونه کنترل و هدایت شود تا آسیب نبیند؛
2. رهبری شیعه چگونه خود و راه فکری‌اش را از آسیب محفوظ نگه دارد.

2. دور کردن شیعیان از خطرهای سیاسی

در دوره‌ی مأمون عباسی با توجه به جریان ولایتعهدی، امام رضا (علیه‌السلام) کوشیدند جامعه‌ی شیعی را از اهداف پشت پرده‌ی خلیفه آگاه کنند تا از سوق یافتن شیعیان در گرداب‌های سیاسی که خلیفه نقش اول آن را برعهده داشت جلوگیری کنند. در چنین شرایطی که دشمن آشنایی کاملی با جامعه‌ی شیعه داشته و با مهم‌ترین شخصیت آن یعنی امام رضا (علیه‌السلام) رابطه دارد، نیاز به تاکتیک‌های جدید و متفاوت بود. اگر امام (علیه‌السلام) ولایتعهدی را نمی‌پذیرفتند، مأمون به ای

کلماتی برای این موضوع

پارسی نیوزپایگاه بزرگ و پیشرفته خبری همشهری آنلاین ۳۶۵ یا ۶۰۰ میلیون تومان اولی رقم فروش نگاهی گذرا به زندگینامه‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی …رهبر انقلاب اسلامی ایران ۱ خاندان ۲ شخصیت علمی و فرهنگی ۱۲ تحصیل و تدریس ۲۲پاسخ امام خامنه ای به افراط و تفریط صادق شیرازی و …کلیپ زیبایی از هوشمندی حضرت امام خامنه ای که اختلافات مذهبی را به بهترین شکل به نفع آرشیو موضوعی بیانات آرشیو کلیدواژه‌ها و فیش های موضوعی بیانات اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیآموزش نماز آموزش نماز آثار و برکات نماز آموزش نماز نماز آخرین توصیه انبیاء أحَبُّ پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیواکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه اختلاف نظر آیت الله هاشمی با آیت الله خامنه ای در …آیت الله هاشمی رفسنجانی همواره یکی از چهره های خبرساز ایران بوده است وی در واقع بعد راههای کنترل شهوت و احساسات جنسی شهر سوالراه ها و روش های کم کردن و از بین بردن شهوت و تمایلات جنسی برای افراد مجرد باید دانست سایت خبر ی و فرهنگی ترکمنصحرا درگذشت یکی از علمای برجسته اهل‌سنت ترکمن‌صحرااسلام هراسی چیست؟ پرسمان دانشجویی اندیشه ی …اسلامهراسیچیست؟واکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد ؟ منتظران و یاوران …دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد و اگر فردی آینده زندگی خود را در خواب ببیند آیا تعبیر سریال از یاد رفته جامعفیلمنامه مجموعه از یاد رفته را قبل از بازی نخوانده بودم عمار آقایی بازیگر نقش مرتضی ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی …ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ چه بوده است و تحقیق و پژوهش در متوسطه علوم اجتماعیماه ها هفته ها روز و تاریخ جلسه فصل ها موضوع و عنوان درس هدف ویژه درس فعالیت های دیگرجام نیوز خواننده زن، حراج آبروی ایران و زنده به گزارش گروه فرهنگی جام نیوز، تکخوانی خواننده زن در جشنواره موسیقی مراکش با سکوت کشاورزی لرستان اولین مجله علمی کشاورزی …قرن بیست و یکم، قرن جنگ بر سر آب نام گرفته است در قسمتهای مختلف دنیا، به خصوص در الف هخامنشی گرایی ضدیت با تاریخ کهن ایرانی استدر کاوش های باستان شناسی که از زمان رضا خان شروع شد تمام الواح قبل از دوران هخامنشی ها کیهان نهاوندکیهان نهاوند انعکاس اخبار شهرستان نهاوند و حومه ای خدا دلم مکن من را مقالات حقوق پورتال پرتال حقوقمقالاتحقوق دانش آموخته ی مهندسی اموات تاریخ مقطع


ادامه مطلب ...

فرهنگ رضوی و جامعه‌ی آرمانی

[ad_1]

چکیده

یکی از اهداف مهم پیامبران الهی و جانشینان آنان برقراری زندگی نیکو یا جامعه‌ی آرمانی بوده است. گرچه اصطلاح «مدینه‌ی فاضله» یا «جامعه‌ی آرمانی» در قرآن یا متون روایی نیست، این موضوع ریشه در تعالیم انبیا داشته و مجموعه آیه‌ها ‌و روایت‌هایی که درباره‌ی هدف و کیفیت زندگی مطلوب یا حیات طیبه سخن می‌گوید، ما را به این سمت و سو هدایت می‌کند. از نظر قرآن کریم و روایت ‌معصومان نه تنها دست یافتن به جامعه‌ی آرمانی امکان‌پذیر است، بلکه هدف بعثت انبیا همین بوده است.
پرسش اصلیِ مقاله حاضر این است که ویژگی‌های جامعه‌ی آرمانی در فرهنگ رضوی چیست؟ قرآن و عترت دو یادگار بی‌نظیر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و امام رضا (علیه‌السلام) پاره تن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، وارث انبیای بزرگ الهی و امامان پیش از خود است؛ اینان، هم در حکمت نظری و هم در حکمت عملی به تلاش و مجاهدت برای تبیین و تحقق این هدف دیرینه پرداخته‌اند. در این مقاله به مهم‌ترین ویژگی‌های جامعه‌ی آرمانی در فرهنگ رضوی اشاره می‌شود که عبارتند از: عقل‌گرایی، برپایی عدل، احسان، حاکمیت امام، گسترش دانش و شکوفایی اقتصادی.

مقدمه

امام رضا (علیه‌السلام) منصوب پروردگار و علمش وابسته به علم الهی است. خلیفه‌ی خدا در زمین و مظهر تام و تمام اسما و صفتهای ‌اوست. در حکمت نظری و عملی سرآمد همه‌ی انسان‌ها، جز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است. امام رضا (علیه‌السلام) وصی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و یکی از مصادیق عترت است. قرآن و عترت به دلیل حدیث ثقلین همتای یکدیگرند. استناد به سیره و سنت آن حضرت بی تردید انسان و جامعه را به بهترین و استوارترین روش زندگی و حیات طیبه رهنمون می‌کند.
خداوند درباره‌ی قرآن می‌فرماید: « إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ» (اسرا/ 9) و درباره‌ی پیامبر است نیز می‌گوید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْییکُمْ» (انفال/ 24). بنابراین، شناخت سیره‌ی آن بزرگوار، در مقام جانشین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در واقع تفسیر علمی و عینی قرآن کریم است. التزام به فرهنگ رضوی چون منشأ وحیانی دارد و تعالیم وحیانی ناظر به فطرت انسانی است، نه تنها به دلیل تعبد، بلکه به دلیل عقل، تضمین‌کننده‌ی سعادت دنیا و آخرت است.
تجربه‌ی بشری نشان داده التزام به فرهنگی که اولیای دین، معصومانه دریافت، ابلاغ و اجرا کرده‌اند، چیزی جز سعادت انسان را در برنداشته است. اما آنچه در این رهگذر لازم و ضروری است، شناخت دقیق ابعاد و ویژگی‌های جامعه‌ی آرمانی است که از فرهنگ و سیره‌ی فاخر و ارجمند آن بزرگوار به دست می‌آید. چارچوب نظری این نوشتار بر اساس الگوی امامت در مکتب شیعه‌ی اثنی عشری و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است.

مفاهیم

قبل از ورود به بحث، تبیین مفاهیم مدنظر ضروری است.

فرهنگ

فارسی معین، فرهنگ را مرکب از دو واژه‌ی «فر» و «هنگ» به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم تعریف کرده است (1387: واژه‌ی فرهنگ). برای فرهنگ تعاریف متعددی ارائه شده که بعضی از این تعاریف مفهوم عام و برخی دیگر مفهوم خاصی از این واژه را به دست می‌دهند.
یکی از اوّلین تعاریف نسبتاً جامع را تیلور در سال 1871 ارائه کرده است. (2) به قول ریموند ویلیامز (3) در سال 1976 فرهنگ یکی از دو سه واژه‌ای است که پیچیده‌ترین واژه‌هاست. کشورها بر سر تعریف جهانی از مفهوم فرهنگ توافق ندارند. در مقدمه‌ی اعلامیه‌ی جهانی تنوع فرهنگیِ سال 2001 یونسکو، فرهنگ چنین تعریف شده: «فرهنگ را باید مجموعه‌ای از خصیصه‌های ‌مشخص معنوی، مادی، فکری و احساسی جامعه یا گروه اجتماعی تلقی کرد که دربردارنده‌ی هنر، ادبیات، شیوه‌های زندگی، روش‌های زندگی با هم، نظام‌های ارزشی، سنت‌ها ‌و باورهاست» (فراهانی، 1386: 80).
همچنین، سایر متفکران درباره‌ی فرهنگ، تعاریف گوناگونی ارائه کرده‌اند (4) که از میان آنان مرحوم علامه محمدتقی جعفری، فیلسوف اسلامی، با نقد مهم‌ترین تعریف‌ها ‌از فرهنگ، چنین تعریفی ارائه داده است: «فرهنگ عبارت است از کیفیت یا شیوه‌ی بایسته یا شایسته برای آن دسته از فعالیت‌های ‌حیات مادی و معنوی انسان‌ها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساس ‌تصعید شده‌ی آنان در حیات تکاملی باشد» (جعفری، 1373: 77). ایشان فرهنگ را به دو قسم پیرو و پیشرو تقسیم می‌کند:
فرهنگ پیرو آن نوع کیفیت و شیوه‌ی زندگی است که تابع هیچ اصل و قانون اثبات شده‌ای نیست، بلکه ملاک درستی و نادرستی آن، تمایل‌ها و خواسته‌های ‌مردم است. به بیان دیگر، این قسم فرهنگ ناشی از هوا و هوس‌ها و تمایل‌های طبیعی انسان‌هاست. اما فرهنگ پیشرو یا هدف‌دار و پویا از اصول ثابت حیات تکاملی انسان ریشه می‌گیرد؛ و عامل محرک این فرهنگ، ابعاد اصیل انسانی است و هدف آن عبارت است از آرمان‌هایی که آدمی را در جاذبه هدف اعلای حیات به تکاپو درمی‌آورد و تمدن اصیل را برای بشریت به ارمغان می‌آورد (نصری، 1376: 346-348).
با جمع‌بندی نظرهای گوناگون می‌توان چنین نتیجه گرفت که فرهنگ مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها، شیوه‌ی زندگی، آداب و رسوم، نظام ‌سیاسی، اجتماعی و حقوقی است که در جامعه نهادینه شده است.

فرهنگ رضوی

فرهنگ رضوی مجموعه‌ی آموزه‌های ‌امام رضا (علیه‌السلام) و پدران پاک و معصومش تا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حکمت نظری و عملی است. این تعالیم همتای آموزه‌های ‌قرآن کریم، تبیین آیه‌ها ‌و تجسم عینی و عملی آن است. از آنجا که ائمه نور واحدند، (5) گفتار و رفتار امام رضا (علیه‌السلام) جدای از سایر معصومان نیست. بنابراین، مجموعه آموزه‌های ‌قرآن و عترت را با تأکید بر گفتار و رفتار امام رضا (علیه‌السلام) «فرهنگ رضوی» می‌نامیم؛ فرهنگی که امام رضا (علیه‌السلام) با حکمت و تدبیر از آن پاسداری کرد و در آن راه به شهادت رسید؛ فرهنگی که آدمی را در جاذبه‌ی هدف اعلای حیات به تکاپو وامی‌دارد و تمدن اصیل را برای بشریت به ارمغان می‌آورد.

جامعه

واژه‌ی «جامعه» معانی لغوی و اصطلاحی دارد. در لغت به معنای گرد آمدن، فراهم آمدن، نزدیکی جسمی به جسم دیگر یا چندین جسم به همدیگر و سازگار کردن است ( دهخدا، 1377، ج1: 1049). جامعه مؤنث «جامع»، اسم فاعل از کلمه‌ی «جمع» و در لغت به معنای جمع کننده، طوق، غل، گردآورنده و غلی که بر گردن و دست نهند آمده است (همان، ج5: 7398). در زبان عربی واژه‌ی «مجتمع» و در زبان فارسی «جامعه» به کار می‌رود (6) به معنای گروهی از انسان‌ها که در سرزمینی ساکن‌اند و حکومتی واحد دارند (مؤلفان، 1387: 34).
برخی چون خواجه نصیرالدین طوسی معتقدند که واژه‌ی «انسان» از ریشه «اُنس» است، یعنی خصلت طبیعی او زندگی با همنوعان و ریشه‌ی تمدن، مدینه است؛ به این معنا که زندگی اجتماعی جز از طریق تعاون امکان‌پذیر نیست (شریف، 1362: 894؛ طوسی، 1374: 140). او ناچار است در جامعه برای رفع نیازهای خویش با همنوع خود زندگی کند. البته این نگاه، طبیعی بودن حیات اجتماعی انسان را نیز تأیید می‌کند.
به تعبیر استاد مصباح یزدی، مدینه با این تعریفِ جامعه کاملاً منطبق است: «جامعه‌ی واحد مجموعه‌ای است از انسان‌ها که با هم زندگی می‌کنند، کارهایشان مستقل و مجزا از هم نیست، بلکه تحت یک نظامِ تقسیم کار با هم مرتبط است و آنچه از کار جمعی‌شان حاصل می‌آید، در میان همه‌شان توزیع می‌شود» (مصباح یزدی، 1368: 89). بهترین تعریفی که برای جامعه می‌توان استنباط کرد این است که جامعه به اجتماع انسان‌ها گفته می‌شود که بر پایه‌ی هدف و قانون مشترکی زندگی می‌کنند.

جامعه‌ی آرمانی

واژه‌ی «آرمان‌شهر» (utopia) را نخستین بار توماس مور در سال 1516 در کتابی به همین نام به کار برد (مور، 7:1388). پیش‌تر مفاهیم مشابهی از این واژه در آرای فلاسفه‌ی یونان باستان (افلاطون و ارسطو) عرضه شده و در فلسفه‌ی اسلامی از آن به نام مدینه‌ی فاضله یاد شده بود. اصل واژه‌ی «اتوپیا» (utopia) یونانی است و معنی آن «جایی که وجود ندارد» یا «ناکجاآباد» است. اتوپیا واژه‌ای است مرکب از ou (او) یونانی به معنای «نفی» و کلمه‌ی topos (توپوس) به معنای «مکان». بنابراین، از لحاظ لغوی به معنای «لامکان» است.
آرمان‌شهر نمادی از واقعیت آرمانی و بدون کاستی است که متضمن سعادت و خوشبختی مردم باشد. همچنین، می‌تواند نمایانگر حقیقتی دست نیافتنی باشد. گاه به صورت اساطیر، عصر زرین و حماسه‌های ‌بشری جلوه‌گر شده و گاه در محک آرمان‌های نظام حاکم؛ از افلاطون، ارسطو و فارابی گرفته تا رابرت اوئن (7)، شارل فوریه (8)، اتین کابه (9)و... همگی کوشیده‌اند به توصیف آرمان‌شهرِ مطلوبشان بپردازند.
آیت الله معرفت (رحمه‌الله) می‌فرمایند: «در این جامعه، هدف، رشد و تکامل نوع انسانی است تا افراد هرچه بهتر زندگی کنند، به نحو احسن به حقوق حَقه و طبیعی خود دست یابند و از مواهب طبیعت که خداوند در اختیار بشر گذارده، به گونه‌ی شایسته و بایسته بهره‌مند شوند» (1378: 12). ایشان با استناد به آیه‌ی 13 سوره حجرات می‌فرمایند: «در چنین جامعه‌ای، انسان به دلیل انسان بودن مورد احترام قرار می‌گیرد و هرگز عوامل محیطی و شرایط زیستی... یا گرایش‌های ‌خاص که باعث عقیده‌ها ‌و باورهای گوناگون می‌شود یا نسب و حسب، سبب تبعیض از برخورداری از حقوق انسانی و مواهب طبیعی و الهی و... نمی‌گردد» (همان).
ایشان «تقوا» را به معنای تحفظ و تعهد گرفته، معتقدند هر انسانی باید این تعهد را در خود احساس کند و در مقابل بهره‌مندی از مواهب الهی و دستاوردهای دیگران، خود نیز بهره بدهد. همچنین، ایشان با اشاره به آیه‌ی «هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا» (هود/ 61) می‌گویند: «آباد کردن زمین بدون روح همزیستی، نوع دوستی، ایثار و... میسر نیست. همین است معنای خلافت در زمین و مسخر بودن کائنات برای انسان و پذیرا شدن امانت و ودایع الهی تا مشمول «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسرا/70) قرار گیرد» (همان: 13).
آموزه‌های ‌قرآن و عترت ناظر به رشد و تعالی بشر در همه‌ی ابعاد، منتهی به هدف خلقت انسان است. بنابراین، هرگاه سخن از برپایی قسط، بسط معنویت، شکوفایی عقل، احسان و... می‌کند، ناظر به جامعه‌سازی است.

جمع‌بندی مفهوم جامعه‌ی آرمانی

1. جامعه‌ی آرمانی جامعه‌ای است تحت ولایت الهی که هدف آن رشد معنوی و مادی بشر است و دائم در حال رشد و شکوفایی است. (10) کرامت انسان‌ها در آن رعایت می‌شود، مردم به ولایت الهی و اطاعت از فرامین او تن می‌دهند و عدالت و تقوای الهی را در همه‌ی شئون آن به پا می‌دارند.
2. آرمان‌شهر امری دست نیافتنی و در زمره‌ی آرزوها تلقی نمی‌شود، بلکه جامعه‌ای است که تعالیم قرآن، عترت و سیره‌ی عملی اهل بیت که متصل به سرچشمه‌ی آفرینش انسان و جهان است، خصوصیات آن جامعه‌ی آرمانی را برای بشر تبیین کرده و هرگاه بشر پایبند به اصول و ارزش‌های ‌آن بوده، طعم شیرین آن را درک کرده است.
3. در جامعه‌ی آرمانی از همه‌ی مواهب و نعمت ‌الهی به درستی و برای رشد فضائل کمال نهایی بشر استفاده می‌شود.

امامت در مکتب شیعه‌ی اثنی‌عشری

امام امتیازها و ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که بقیه‌ی مردم حتی دانشمندان و نخبگان بشری از آن بی بهره‌اند و همین ویژگی‌هاست که او را از همگان ممتاز می‌کند. بنابراین، جامعه‌ی آرمانی تنها با حضور و حاکمیت او و تبعیت محض مردم از او محقق می‌شود. مهم‌ترین امتیازها و ویژگی‌های امام در ارتباط با جامعه‌ی آرمانی عبارت‌اند از: نصب الهی، عصمت، وابستگی به علم الهی، ولایت، هدایت علمی، هدایت به امر، سیاست و حکومت، هدایت دینی و دفاع از دین‌باوران، پدری دلسوز و مهربان، اصلاح جهانی.

امام رضا (علیه‌السلام) مصداق امامت

امام رضا (علیه‌السلام) (148-203ق)، هشتمین امام شیعیان اثنی عشری، به نص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث لوح و نص پدران معصومش همه‌ی خصوصیات یادشده درباره‌ی امام را دارد. بر اساس روایت امام جواد (علیه‌السلام) نام‌گذاری آن حضرت به «علی» و لقب «رضا» از سوی خداوند تعالی است (مفید، 1413، ج1: 759).
حضرت رضا (علیه‌السلام) وارث علم نبوی و فضائل علوی است. کتاب‌های ‌شیعه و اهل سنت از علم، زهد، عبادت، کرامت، سیاست و حکمت بی نظیرش که از اجداد خود به عنایت الهی به ارث برده، حکایت می‌کند. شخصیت امام رضا (علیه‌السلام) فراتر از ملاک‌های عقلی آدمیان و نصب او فرابشری است (موحدابطحی، 1381: 76). امام رضا (علیه‌السلام) مقتدای خود را امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌دانند و می‌فرمایند: «ان علیا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)... امامی، حجتی، عروتی، صراطی، دلیلی و مَحَجَتی...» (همان: 27-28).
امام رضا (علیه‌السلام) همان کسی است که روایت‌های معتبر اسلامی از معجزه‌های ‌آن حضرت همانند معجزه‌های ‌حضرت عیسی (علیه‌السلام) و حضرت سلیمان (علیه‌السلام) حکایت می‌کنند (همان، 1430: 65-153). (11) روزی که به دعبل خزاعی، شاعر اهل بیت، جامه‌ای عطا کردند، فرمودند در این لباس هزار رکعت نماز خوانده و هزار بار ختم قرآن نموده‌ام.
در میان مردم مرو، پیروان اهل بیت بر این باور بودند که امام باید از سوی خداوند نصب شود و ولایت را برعهده گیرد، اما دیگران می‌گفتند که امام را نه نصب الهی، که انتخاب مردمی معیّن می‌کند و او در حقیقت وکیل امّت است. امام رضا (علیه‌السلام) پس از آمدن به مرو و آگاهی از این مسئله فرمودند: «امامت را نشناختند تا امام را بشناسند. همان طور که الله با الوهیت شناخته می‌شود، امام با امامت.» آنگاه ویژگی‌های امام را برشمردند: «قدر و منزلت، شأن و جایگاه امام رفیع‌تر از آن است که با عقول مردم سنجیده شود یا آنکه به اختیار خود برگزینند» (کلینی، 1407، ج1: 199).
چون هدف از نزول قرآن و نصب امامان، هدایت بشر و ساختن دنیا و آخرت آباد برای مردمان است، فعلی، قول و تقریر ائمه، معصومانه و وابسته به علم الهی است. بنابراین، سنت و سیرت آن امام معصوم نیز تحقق بخش جامعه‌ی آرمانی است.

جامعه‌ی آرمانی در فرهنگ رضوی

آموزه‌های ‌قرآن و عترت ناظر به رشد و تعالی معنوی و مادی انسان‌هاست. امام رضا (علیه‌السلام) بر اساس نصوص روایی معتبر، عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و یکی از مصادیق «ساسة العباد»، «ارکان البلاد» و «امناء الرحمان» است. مردم بر اساس باور به اصول توحید، نبوت، امامت و نصوص قرآن و عترت می‌توانند با اطاعت و اعتقاد راسخ به آموزه‌ها ‌و تعالیم رضوی به ساختن جامعه‌ای آرمانی که تضمین کننده‌ی آبادانی دنیا و آخرت آنان است، مطمئن و امیدوار باشند.
آنچه جامعه‌ی آرمانی را با استفاده از فرهنگ رضوی به وجود می‌آورد، در چند بُعد می‌توان خلاصه کرد: عقل‌گرایی، برپایی عدل، حاکمیت امام، احسان، گسترش دانش و شکوفایی اقتصادی. به منظور دستیابی به این ابعاد، لازم است ابتدا به تبیین آنها در فرهنگ رضوی بپردازیم.

عقل‌گرایی

حکماً عقل را به عقل نظری و عملی تقسیم کرده‌اند. عقل نظری ناظر به هست‌ها و نیست‌هاست و عقل عملی ناظر به بایدها و نبایدها. یکی از ویژگی‌های جامعه‌ی آرمانی در فرهنگ رضوی، شکوفایی عقل هم در بُعد نظری است و هم در بُعد عملی؛ هم تعالی اندیشه‌ها، هم تعالی انگیزه‌ها ‌و رفتارها.

1. منزلت عقل:

عقل محبوب‌ترین مخلوق و مخاطب خداوند در انجام تکالیف است. (12) در روایت سوم از کتاب عقل و جهل اصول کافی، عقل وسیله‌ی پرستش خدا و به دست آوردن بهشت معرفی شده است. (13) در حدیث چهاردهم آن کتاب، 75 خصوصیت و اثر آن به نام لشکر عقل بیان شده است. پس عاقل کامل کسی است که آن اثر در او باشد و در برابر اوامر و نواهی خالق و پروردگارش کاملاً مطیع و فرمان‌بُردار. امام رضا (علیه‌السلام) دوست هر کسی را عقل و دشمنش را جهل می‌دانند (همان، ح4: 11).
کیفر پاداش مردم در روز جزا به مقدار عقل ایشان است (همان، ج1: 21-23). عقل چنان انسان را رشد می‌دهد که عاقلی خوابیده از جاهل شب‌زنده‌دار برتر دانسته شده است.

2. عقل وسیله‌ی انتخاب آگاهانه:

یکی از ویژگی‌های مردم در جامعه‌ی آرمانی، شنیدن سخن دیگران و انتخاب آگاهانه و پیروی از بهترین آنهاست. طعم خوشِ به کارگیری و شکوفایی عقل در این مسئله خود را نشان می‌دهد که انسان‌ها آزادانه و عاقلانه بشنوند، بیندیشند و انتخاب کنند. قرآن کریم می‌فرماید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ‌» (زمر/ 17-18).

3. عقل وسیله‌ی ژرف‌اندیشی در معارف الهی:

آموزه‌های ‌رضوی حاکی از تعقل و تفکر در معارف الهی است. نمونه‌ی آن را می‌توان در مناظره‌هایی که درباره‌ی توحید از آن حضرت نقل شده ملاحظه کرد. (14) مناظره‌ی حضرت با عمران صابئی نشانه‌ای از عقل‌گرایی و استفاده از برهان در مسئله‌ی توحید است. (15)
در تعالیم امام رضا (علیه‌السلام) یکی از علل وجوب حج، رشد عقلانیت، تعالی سطح معرفت دینی و ژرف‌شناسی حقایق وحی دانسته شده است:
از آن رو حج بر مردمان واجب شد تا به جانب خدای بزرگ روآورند... و در حج برای مردم آگاهی دینی (شناخت دین) حاصل شود و اخبار امامان بازگو گردد و به هر ناحیه و کشوری برسد. این همان است که خداوند فرموده است: باید تنی چند از هر گروه (به این سوی وآن سوی) کوچ کنند تا دانش دین بیاموزند، آنگاه که نزد مردم خویش بازگشتند، بیم دهند (و آگاه سازند)... (16)
حسن بن جهم گوید جمعی از یاران ما در خدمت حضرت رضا (علیه‌السلام) سخن از عقل به میان آوردند، امام فرمودند: «دینداری که عقلی ندارد اعتنایی به او نباشد.» گفتم: «قربانت گردم، بعضی از مردمی که به امامت قائل‌اند ما نقصی بر آنها نمی‌بینیم، در صورتی که به اندازه‌ی عقلشان عقل شایسته ندارند.» فرمودند:
ایشان مورد خطاب خدا نیستند ( زیرا خدا عاقل را امر و نهی می‌کند و به اندازه‌ی عقلشان پاداش و کیفر می‌دهد) خدا عقل را آفرید و به او فرمود: پیش آی! پیش آمد، برگرد! برگشت. فرمود: به عزت و جلالم بهتر و محبوب‌تر از نور چیزی نیافریدم بازخواست و بخششم متوجه توست (کلینی، 1407، ج1: 27).

4. نقش فرهنگ رضوی در شکوفایی عقل:

انبیا و اولیای الهی، خود عاقل‌ترین افراد بشر بوده و همواره تلاششان برای برانگیختن و شکوفایی عقول مردم بوده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «در منزل بودن عاقل، از مسافرت جاهل (به سوی حج و جهاد) بهتر است و خدا، پیغمبر و رسول را جز برای تکمیل عقل مردم، مبعوث نکرد (تا عقلش را کامل نکند؛ او را مبعوث نمی‌کند) عقل او برتر از عقول همه‌ی امتش است» (همان: 13). امتیاز لقمان اگرچه از انبیای الهی نبود، به سبب فزونی عقل و حکمتش بود. امامان در مقام اوصیای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) معدن علم، مهبط وحی و مرکز رفت و آمد فرشتگان الهی‌اند و ادامه دهنده‌ی وظایف و مسئولیت‌های ‌انسان‌ساز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در شکوفایی عقول بشر.
امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) به هشام بن حکم فرمودند: «ای هشام، خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشکار و حجت پنهان؛ حجت آشکار رسولان و پیغمبران و امامان‌اند و حجت پنهان، عقل مردم است» (همان: 19). (17) انبیای الهی و اوصیای آنان همگی یک راه و هدف را دنبال می‌کنند، (18) همواره مؤید یکدیگرند، برای شکوفایی عقل‌ها ‌تلاش می‌کنند و جامعه را به کوشش در راه خداوند فرامی‌خوانند.
فرمایش‌ها و مناظره‌های ‌امام رضا (علیه‌السلام) در مباحث توحیدی شاهد بزرگی بر تلاش آن حضرت در شکوفایی عقل و باروری اندیشه‌هاست (رک: صدوق، 1416: 41؛ عطاردی، 1406، ج1، بخش2: 48-9 و ج2، بخش2: 72-137). در فرهنگ رضوی تفکر در معارف توحیدی و باروری اندیشه‌ها، ارزشمندتر از نماز و روزه ‌مستحبی فراوان و خالی از معرفت است: «عَن مُعَمَّرِ بنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ الرِّضَا (علیه‌السلام) یَقُولُ لَیسَ العِبَادَةُ کَثرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّومِ إِنَّمَا العِبَادَةُ التَّفَکُّرُ فِی أمرِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ» (کلینی، 1407، ج2: 55).
علوم و معارفی که امام رضا (علیه‌السلام) برای بسط و گسترش آن کوشیدند و تلاش‌های سیاسی-اجتماعی آن حضرت که آثار آن در آن زمان و در تاریخ باقی ماند، همگی موجب شکوفایی عقول بشر است.

برپایی عدل

عدالت به مثابه نقطه‌ی عزیمت اعتلای اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، مقدم بر همه‌ی آنهاست، چرا که خداوند، هستی را بر اساس حق و عدل بنا نهاده است. (19) به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) عدل مایه‌ی حیات بشر است (20) و اصلاح امور مردم جز با عدل امکانپذیر نیست. (21)
عدالت در اسلام از چنان اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که در زمره‌ی اهداف بعثت انبیا قرار دارد و از دیرباز انسان‌های فرهیخته و آزاده، شیفته‌ی عدالت بوده‌اند و تشنه‌ی اجرای آن. عدالت چیست؟ عدالت در لغت به معنای برابری، استقامت و راست کردن کژی و اعوجاج، انصاف، حد وسط میان امور و مفهومی است در مقابل ظلم و جور (راغب اصفهانی، 1416: 336).
در تعاریف گوناگون، عدل همواره با دو مفهوم ارتباطی تنگاتنگ دارد: استحقاق و مساوات. این دو مفهوم می‌توانند در قوام بخشیدن به معنای عدالت- در تعاریف مختلف- نقش مهمی ایفا کنند. در طیف وسیعی از کاربردها در نصوص، مفهوم عدالت در ارتباطی وثیق و مستقیم با مفهوم حق و به تبع با مفهوم استحقاق قرار گرفته است. از موارد این پیوستگی می‌توان به حدیث مشهوری از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره کرد که در آن «اعطاء کل ذی حق حقه» (بخاری، 1401، ج2: 694؛ ابوداوود سجستانی، 1369ق، ج3: 114؛ ترمذی، بی‌تا، ج4: 608) ارزش کلی و دستور عمل مسلمانان دانسته شده است. باید توجه داشت عین همین تعبیر در تعاریف مختلف از عدالت دیده می‌شود.
صورت دیگری از تعریف عدالت، عبارت است از قرار دادن امور در مواضع خود؛ به مثابه حدیثی از زبان امام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) (سیدرضی، 1414: ح 437). عدالت به طور کلی نظام تعاملی است که در کنار آن، مفهومی به نام مسئولیت مشترک شکل می‌گیرد. (22) چنین مسئولیتِ مشترکی که به تحقق عدالت می‌انجامد جز با همدلی و اطاعت افراد از ولی خدا معنا نمی‌یابد. این مسئولیتِ مشترک امری است که مستقیم یا غیرمستقیم می‌توان آن را در نصوص اسلامی پیگیری کرد.
یکی از مهم‌ترین اشاره‌ها ‌به این امر در این آیه دیده می‌شود: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/ 25). آنچه در این آیه به آن استشهاد می‌شود، تکیه‌ی قرآن کریم بر این است که فاعل قیام بر قسط، مردم هستند و همه‌ی تمهیدها، از فرستادن پیامبران و نازل کردن کتاب ‌مقدس، برای آن است تا مردم خود به برپاداشتن قسط برخیزند. امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «استعمال العدل و الاحسان موذن بدوام النعمه» (صدوق، 1378، ج2: 24).
عدالت‌ورزی و نیکوکاری عامل پایداری نعمت‌هاست. این فرمایش حضرت مستفاد از آیه‌ی شریفه‌ی «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ» (نحل/90) است. کسی که به عدالت رفتار کند، حق هر ذی‌حقی را ادا کرده است. پس هرگاه چنین شد، آن چنان که شکر نعمت سبب فزونی آن می‌گردد، رفتار عادلانه هم موجب دوام نعمت می‌شود. البته امر به احسان در قرآن و فرمایش حضرت فراتر از اجرای عدالت است که خود بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد. مهم‌ترین ابعاد عدالت در جامعه‌ی آرمانی عبارت‌اند از: عدالت اقتصادی، عدالت فرهنگی، عدالت اجتماعی، عدالت در داوری.

حاکمیت امام

امامت به نصب الهی، از حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) آغاز و به فرزندان برگزیده‌اش تا امام رضا (علیه‌السلام) و حضرت مهدی (عجل‌ الله ‌تعالی ‌فرجه‌الشریف) استمرار یافته است. امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) درباره‌ی امامت می‌فرمایند:
امامت، جلیل القدرتر، عظیم الشّأن‌تر، والاتر، منیع‌تر و عمیق‌تر از آن است که مردم یا عقول خود آن را درک کنند یا با آرا و عقاید خوریش آن را بفهمند یا بتوانند با انتخاب خود امامی برگزینند. امامت چیزی است که خداوند بعد از نبوت و خلّت (مقام خلیل اللهی) در مقام سوم، ابراهیم خلیل (علیه‌السلام) را بدان اختصاص داده، به آن فضیلت مشرف فرمود و نام او را بلندآوازه کرد.
خداوند می‌فرماید: «إِنَّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً؛ ‌ای ابراهیم! تو را برای مردم، امام برگزیدم... و امامت به همین ترتیب در نسل او باقی بود و یکی بعد از دیگری نسل به نسل آن را به ارث می‌بردند تا اینکه پیامبر اسلام وارث آن گردید (بقره/124؛ کلینی، 1407، ج1: 198).
امام رضا (علیه‌السلام) جایگاه امامت را خلافت الهی و جانشینی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌دانند: «إِنَّ الإِمَامَةَ هِىَ مَنزِلَةُ الأنبِیَاءِ وَ إِرثُ الأوصِیَاءِ إِنَّ الإِمَامَةَِ خِلَافَةُ اللهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ مَقَامُ أمِیرِ المُؤمِنِینَ (علیه‌السلام) وَ مِیرَاثُ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ (علیهما‌السلام) إِنَّ الإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسلِمینَ وَ صَلَاحُ الدُّنیَا وَ عِزُّ المُؤمِنِینَ» (همان: 200). این مقام همان است که به نصب الهی به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) داده شده بود. همان‌طور که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خلیفه و ولی خدا در زمین و اولی به تصرف است، هر امامی چون امام رضا (علیه‌السلام) چنین جایگاهی دارد. حاکمیت امام باعث استواری زمام دین، نظم مسلمین، صلاح دنیا و عزّت مؤمنین است. عزّت به معنای توانایی و در مقابل آن، ذلت است. راغب در منفردات می‌گوید: «عزّت حالتی است که از مغلوب بودن انسان مانع می‌شود» (1416، ج1: 563).
عزّتمندی مسلمانان در پرتو حاکمیت امام به معنای شکست‌ناپذیری و دوری از هر سستی و ناتوانی است. حاکمیت امام و التزام قلبی و عملی به فرامین او باعث نظم، سربلندی، اقتدار و پیروزی در همه‌ی عرصه‌های ‌سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و... است. امام، جامعه را از تشتت به وحدت، همبستگی، صفا و صمیمیت دعوت می‌کند.
رفتار و گفتار امام رضا (علیه‌السلام) در مدینه، مسیر مدینه تا مرو و زندگی در خراسان حاکی از این ادعاست. امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
به خدا سوگند وقتی در مدینه بودم بر مرکب خود سوار می‌شدم و در میان شهر و بیرون شهر رفت و آمد می‌کردم. مردم مدینه حوائج و گرفتاری‌های خود را به من می‌گفتند و من نیز نیازهای ایشان را برآورده می‌ساختم، به این ترتیب، من و آنها مثل دوست و خویشاوند، این‌گونه رابطه داشتیم (صدوق، 1378، ج2: 167).
امام رضا (علیه‌السلام) شخصیتی است که فرقه‌های ‌گوناگون اسلامی را مجذوب خود کرده، کانون توجه بسیاری از عالمان و محدثان شیعه و اهل سنت شده و احادیث بسیاری از امام صادق (علیه‌السلام) و امام کاظم (علیه‌السلام) که در آثار آنان نقش بسته از طریق امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است (پاکتچی، 1392: 203).
اوضاع سیاسی- اجتماعی زمان امام رضا (علیه‌السلام) و برخوردهای حکیمانه و معصومانه‌ی آن امام که ناشی از ارتباط وحیانی و وابستگی به علم الهی در آن حضرت بود، نشان داد امام باعث وحدت و انسجام مسلمانان، حفظ اصلی دین، بسط و نشر معارف الهی و تأثیرگذاری بر تاریخ و زندگی بشریت است.

احسان

احسان به معنای رساندن نفعِ نیکو و شایسته‌ی ستایش به دیگری است (طوسی، بی‌تا، ج2: 153 و ج3: 14)، انجام کاری از سر آگاهی و به شکل شایسته که از روی زیادتی و بخشش، مستحق پاداش است (طبرسی، 1372، ج1: 248)، انجام کار نیک یا رساندن نفع به دیگری با انگیزه‌ی خدایی (طباطبایی، 1374، ج4: 20 و ج 12: 332) از این جمله‌اند. فرهنگ رضوی که همان فرهنگ قرآن، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است، آکنده از مصادیق احسان است. برخی از مهم‌ترین مصادیق احسان عبارت‌اند از: احسان به خلق، عفو و صفح، صبر و جهاد در راه خدا.

1. احسان به خلق:

مهم‌ترین مصداق آنکه تأکیدهای فراوانی در قرآن پس از پرستش خدا و شرک نداشتن به او بیان شده، احسان به پدر و مادر است: «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیئًا وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا» (نسا/36)؛ «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا» (بقره/ 83). همچنین، از مصادیق احسان به خلق، احسان همسران به یکدیگر است: (بقره/ 229 و 236؛ نسا/ 128) و نیز احسان به همنوعان (خویشان، ایتام، مسکینان و...) است: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ» (بقره/83). امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در عهدنامه‌ی مالک اشتر می‌فرماید: «أشعِر قَلبَکَ الرَّحمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ المَحَبَّةَ لَهُم وَ اللُّطفَ بِالإِحسَانِ إِلَیهِم؛ ‌ای مالک! قلب خود را نسبت به ملت خود مملو از رحمت، محبت و لطف کن.» رهبران الهی شیفته‌ی مؤمنان و در اندیشه‌ی احوال مردم‌اند؛ در غم آنان می‌سوزند و در شادی آنان شادند» (ابن شعبه حرانی، 1404: 126)
امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرماید: «... ما من احد من شیعتنا... و لایغتم الا اغتممنا لغمه و لایفرح الا فرحنا لفرحه...؛ فردی از شیعیان ما نیست، مگر آنکه در غم او غمگینیم و در شادی او شادیم...» (مجلسی، 1403، ج65: 168). قلب امام مملو از رحمت بر بندگان است و محبت و احسان را در جامعه نهادینه می‌کند. شخصی نزد امام رضا (علیه‌السلام) آمد، به او سلام داد و گفت: «من یکی از آنهایی هستم که تو و پدرت را دوست می‌دارد. من از حج برگشته، پول و دارایی‌ام را تمام کرده‌ام و هیچ پولی ندارم تا به منزل برسم. از تو خواهش دارم مرا به وطنم بازگردانی. وقتی به منزلم رسیدم، آنچه به عنوان صدقه به من داده‌ای، به فقیری می‌دهم.»
امام به آن مرد فرمود: «خدای من به تو خیر دهد. این 200 دینار را بگیر، برای رفع احتیاجت صرف کن و آن را از طرف من به عنوان صدقه به فقیر مده.» بعد از رفتن مرد سلیمان جعفری رو به امام کرد و پرسید: «شما مقدار زیادی پول به آن مرد بخشیدید، در حالی که صورتت را پوشاندی؟» امام رضا (علیه‌السلام) در پاسخ به او گفت: «این کار را از این رو انجام دادم که مبادا آثار حقارت و شرمندگی را به خاطر برآورده شدن حاجتش در صورتش ببینم» (همان، ج12: 28).

2. عفو و صفح:

عفو، گذشتن از خطای دیگران و صفح، زدودن خاطره‌ی آن از دل است. قرآن کریم می‌فرماید: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» (مائده/13). فرهنگ رضوی فرهنگ مدارا، عفو و صفح است.

3. صبر:

«وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» (هود/ 115)؛ «إِنَّهُ مَنْ یتَّقِ وَیصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» (یوسف/90). صبر بر مصیبت، صبر بر معصیت و صبر بر طاعت، انواع صبرهایی هستند که در فرهنگ رضوی به آنها سفارش شده است. امام رضا (علیه‌السلام) صبر را بهای بهشت می‌دانند: «من سأل الله الجنه و لم یصبر علی الشدائد، فقد استهزا بنفسه...» (مجلسی، 1403، ج78: 356). فرهنگ رضوی فرهنگی است که فرد و جامعه را به صبر دعوت و تشویق می‌فرماید.

4. جهاد در راه خدا:

در قران کریم و فرهنگ رضوی تحمل سختی‌ها و جهاد در راه خدا از مصادیق احسان برشمرده شده است:
ما کانَ لِأهلِ المَدینَةِ وَ مَنْ حَوّلَهُم مِنَ الأعرابِ أن یَتَخَلَّفُوا عَن رَسُولِ اللهِ وَ لا یَرغَبُوا بِأنفُسِهِم عَن نَفسِهِ ذلِکَ بِأَنَّهُم لا یُصیبُهُم ظَمَاٌ وَ لاَنصَبٌ وَ لا مَخمَصَةٌ فى سَبیلِ اللهِ وَ لا یطَؤُنَ مَوطئِاً یَغیظُ الکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِن عَدُّوً نَیلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللهَ لایُضیعُ أجرَ المُحسِنین؛ اهل مدینه و اطرافیانشان از عرب‌های بادیه‌نشین را شایسته نیست که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تخلف نماید... این به خاطر آن است که هیچ تشنگی، رنج و گرسنگی در راه خدا به آنها نمی‌رسد و به هیچ مکانی که کافران را به خشم آورد قدم نمی‌نهند، مگر آنکه برای آنها عمل صالحی نوشته می‌شود. همانا خداوند پاداش محسنین را تباه نمی‌کند (توبه/120).
امام رضا (علیه‌السلام) جهاد را سبب عزّت و اقتدار مسلمانان معرفی می‌فرماید: «إِنَّ الإِمَامَةَ هِىَ مَنزِلَةُ الأَنبِیَاءِ وَ إِرثُ الأوصِیَاءِ إِنَّ الإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ مَقَامُ أمِیرِالمُؤمِنِینَ (علیه‌السلام) وَ... بِالإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الحَجِّ وَ الجِهَادِ) (کلینی، 1407، ج1: 200).

گسترش دانش

قرآن و عترت حیات بخش بشرند، چنان که قرآن، کلام خداوند و دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را چنین می‌شناساند: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْییکُمْ» (انفال/ 24). بنابراین، دعوت خدا و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) به سوی عترت پاک و مطهر، دعوت به عناصر حیات‌بخش دنیوی و اخروی جوامع بشری است. مکتب امامت مکتبی است که در آن علم، شکوفا می‌شود و جهل و نادانی از بین می‌رود. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به می‌فرمایند: «ائِمَّةٌ یُقتَدَى بِهِم وَ هُم عَیشُ العِلمِ وَ مَوتُ الجَهلِ هُمُ الَّذِینَ یُخبِرُکُم حُکمُهُم عَن عِلمِهِم وَ صَمتُهُم عَن مَنطِقِهِم وَ ظَاهِرُهُم عَن بَاطِنِهِم لَا یُخَالِفُونَ الدِّینَ وَ لَایَختَلِفُونَ فِیه» (کلینی، 1407، ج8: 391).
امام شخصیت بی‌نظیری است که هیچ دانشمندی هم طراز او نیست عن الرضا (علیه‌السلام): «الإِمَامُ وَاحِدُ دَهرِهِ لَا یُدَانِیهِ أحَدٌ وَ لَا یُعَادِلُهُ‌ عَالِمٌ...» (صدوق، 1413، ج2: 201). علم، حلم و دریافتِ وحیانی ایشان را از دیگران ممتاز کرده است. امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: « ائِمَّةُ عُلَمَاءُ حُلَمَاءُ صَادِقُونَ مُقَهَّمُونَ مُحَدَّثُونَ؛ امامان دانشمندان، بردباران، راستگویان، نیکو دریافت‌کنندگان حقایق و سخن گفته شدگان‌اند» (طوسی، 1414: 245).
معارف و دستورهای امامان حکایت از علمشان می‌کند که وابسته به علم الهی است. همتای قرآن‌اند و هیچ کدام با یکدیگر اختلافی ندارند. قلوب ائمه مخزن علوم الهی است. (23) دریافت آنان از جانب پروردگار از سنخ علم حضوری است، نه حصولی. (24)
بنابراین، اطلاع آنان به عالم تکوین و تشریع (25) به اذن پروردگار از نوع حضوری است. (26) «تأسیس بیت الحکمه بغداد و گسترش نهضت ترجمه‌ی آثار فلسفی و کلامی و همچنین، برپایی مجالس بزرگ مناظره و مباحثه‌های علمی در زمان مأمون در واقع تحت‌تأثیر موقعیت استثنایی علمی امام رضا (علیه‌السلام) بود» (همایون، 1390: 421). بنا به گزارش مورخان و اصحاب تراجم، امام رضا (علیه‌السلام) معروف به عالِم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند. امامان معصوم، نور واحدند که به اقتضای شرایط زمان و مکان، در زندگی هر کدام از ایشان جلوه‌هایی از گفتار و رفتارشان درخشان‌تر به چشم آمده است.
تلاش امام رضا (علیه‌السلام) در گسترش دانش بشری، چه در زمینه‌ی علوم عقلی مانند: فلسفه و کلام یا علوم تجربی مانند پزشکی که قرن‌هاست دانشمندان جهان از آن استفاده می‌کنند، حکایت از اهتمام ویژه‌ی فرهنگ رضوی به گسترش روزافزون دانش دارد. اباصلت هروی می‌گوید امام رضا (علیه‌السلام) با مردم به زبان خودشان سخن می‌گفت. به خدا سوگند که او فصیح‌ترین مردم و داناترین آنان به هر زبان و فرهنگی بود (صدوق، 1378، ج2: 228).
مأمون مسائلی از امام پرسید و آنگاه که پاسخ همه‌ی آنها را درست یافت، چنین گفت: «خدا مرا بعد از تو زنده ندارد! به خدا سوگند، دانشی صحیح جز نزد خاندان پیامبر یافت نمی‌شود و به راستی دانش پدرانت را به ارث برده‌ای و همه‌ی علوم کائنات در تو گرد آمده است» (همان: 202).

شکوفایی اقتصادی

فرهنگ رضوی، آبادانی دنیا را مقدمه‌ی آبادانی آخرت می‌داند. بنابراین، به این امر تأکید ویژه‌ای دارد. نقش ائمه در دورانِ با برکتشان همواره در رشد و تعالی اقتصادی بوده است. آنان حتی کار و تلاش اقتصادی را سبب افزایش عقل دانسته‌اند؛ (27) اما تلاش اقتصادی‌ای که در مسیر بندگی خدای رحمان باشد. (28)
کار، تلاش و اعتلای اقتصادی موجب بی نیازی و عزّت جامعه می‌شود و این عزّت‌مداری موجب سربلندی و اقتدار سیاسی نیز می‌شود. امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «... لیس للناس بدِّ من طلب معاشهم، فلا تدع الطلب...» (حر عاملى، 1409، ج12: 18). امام رضا (علیه‌السلام) بازار را به مثابه نهاد اقتصادی به رسمیت می‌شناسند و یکی از دعاهای خویش را به آن اختصاص داده، می‌فرمایند: «...اللهم ارزقنی من خیرها و خیر اهلها» (موحدابطحی، 1381: 81). در فرهنگ رضوی کار و تلاش اقتصادی بزرگ‌تر از جهاد در راه خدا شمرده می‌شود. امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «ان الذی یطلب من فضل یکف به عیاله اعظم اجرا من المجاهد فی سبیل الله» (کلینی، 1407، ج5: 88).
خداوند همواره عزّت مؤمنان را خواسته است. (29) شرف آنان را در عبودیت پروردگار و عزّتشان را در بی نیازی از مردم قرار داده. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند: «شرف المؤمن صَلاته باللیل و عزّه استغناؤه عن الناس» (دیلمی، 1412، ج1: 86). داود پیامبر (علیه‌السلام) به امر پروردگار زره‌بافی می‌کرد و از بیت المال بی نیاز بود (کلینی، 1407، ج5: 74) «وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاکِرُونَ» (انبیا/80).
اساسی‌ترین آموزه ‌فرهنگ رضوی در بُعد اقتصادی، تلاش در تولید هدفمند و با برنامه و قناعت در مصرف است. همسر امام رضا (علیه‌السلام) زندگی داخلی ایشان را چنین تعریف می‌کند: «سادگیِ طبع، عبادت دور از ریا و زندگی به دور از تجملاتِ متداول آن زمان، زندگی امام را تشکیل می‌داد» (صدوق، 1378، ج1: 178).
جامعه‌ای روی خوشِ سعادت را خواهد دید که بر اساس فرهنگ رضوی، کار و تلاش برای او به فرهنگ تبدیل شده باشد و با زهد و قناعت از نعمت‌های پروردگار به خوبی استفاده کند و شکر نعمت را در استفاده‌ی صحیح از نعمت‌ها ‌قرار دهد.

نتیجه‌گیری

ویژگی‌های جامعه‌ی آرمانی در فرهنگ رضوی برگرفته از قرآن و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است و در آموزه ‌فرزند معصوم و عالِمشان، امام رضا (علیه‌السلام) تبلور یافته که در چند بعد مهم به اختصار بیان شد: عقل‌گرایی، برپایی عدل، حاکمیت امام، احسان، گسترش دانش و شکوفایی اقتصادی.
دعوت فرهنگ رضوی به عقل‌گرایی و استفاده از بزرگ‌ترین نعمتی که خداوند با این عنوان به انسان عطا کرده، هم در بُعد نظری و هم در بُعد عملی تضمین کننده‌ی سعادت بشر است. این امر در واقع همان چیزی است که بشر از زمان افلاطون، ارسطو، فارابی، ابن سینا و... تاکنون در پی آن بوده است. در سایر ابعاد نیز فرهنگ رضوی، آرزوی دیرینه‌ی متفکران و مصلحان بشری را تحقق می‌بخشد.
حاکمیت امام و برپایی عدل در همه‌ی جوانبِ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، داوری و سیاسی زمینه‌ساز تحقق فرهنگ رضوی است. احسان (با گستردگی مفهومی که قرآن از آن تعبیر می‌کند)، گسترش دانش و شکوفایی اقتصادی نیز از سایر ویژگی‌هایی است که موجب تحقق فرهنگ رضوی می‌شود. فرهنگ رضوی مصداق کاملی از مکتب امامت است که حیات مادی و معنوی بشر را احیا می‌کند.
اما نکته‌ی مهم آن است که شناختِ تنها یا اظهار پذیرشِ صِرف کافی نیست. آنچه ضروری است و جامعه‌ی آرمانی را محقق می‌کند، پیوند قلبی و عملی با فرهنگ رضوی و تلاش برای اجرای همه‌ی تعالیم و آموزه‌های ‌رضوی است. در این صورت است که می‌توان امید داشت آرزوی دیرینه‌ی اصلاح جهانی هم در بعد اندیشه و هم در بُعد انگیزه و عمل، صورت عینی و واقعی پیدا کند.

پی‌نوشت‌ها

1- استادیار پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات Asoroorim@yahoo.com
2- به نظر این مردم‌شناس انگلیسی، فرهنگ عبارت است از مجموعه‌ی پیچیده‌ای از علوم، دانش‌ها، هنرها، افکار، عقاید، قوانین و مقررات، آداب و رسوم، سنت‌ها و خلاصه همه‌ی آموخته‌ها ‌و عادت‌هایی که انسان به عنوان عضو جامعه اخذ می‌کند.
3-Raymond Williams
4- در تعریف فرهنگ به معنای عام گفته‌اند: «مجموعه‌ی معارف، باورها، ارزش‌ها، هنجارها، هنر و ادبیات، نظام‌های سیاسی و حقوقی، شیوه‌های ‌قومی، ابزار و وسایلی جامع که انسان در فرایند تکامل خود به دست آورده و برای نسل‌های ‌بعدی به میراث می‌گذارد» (ستوده، 1384: 72). همچنین، روشه در تعریف فرهنگ می‌گوید: «فرهنگ مجموعه‌ی به هم پیوسته‌ای از شیوه‌های تفکر، احساس و عمل است که کم و بیش مشخص است، توسط تعداد زیادی از افراد فراگرفته می‌شود، بین آنها مشترک است و به دو شیوه‌ی عینی و نمادین به کار گرفته می‌شود تا این اشخاص را به جمعی خاص و متمایز مبدل سازد» (روشه، 1367: 123).
5- به نص صریح بسیاری از منابع روایی همچون: الکافی، بصائر الدرجات، المسترشد فی الامامه.
6- Society
7- Robert Owen
8- Charles Fourier
9- Etienne Cabet
10- « أَلَمْ تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیبَةً کَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ* تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکَّرُونَ» (إبراهیم/ 24-25).
11- معجزه‌های ‌امام رضا (علیه‌السلام) حکایت از جایگاه ممتاز ایشان در جانشینی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌کند. بابی در مجلد22 کتاب ارزشمند عوالم العلوم به این موضوع اختصاص یافته. معجزه‌هایی از قبیل نماز استسقا (موحدابطحی، 1430: 341).
12- أبی جَعفَرٍ (علیه‌السلام) قَالَ: «لَمّا خَلَقَ اللهُ العَقلَ استَنطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أقبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدبِر فَأدبَرَ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِى وَ جَلَالِى مَا خَلَقتُ خَلقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَىَّ مِنکَ وَ لَا أکمَلتُکَ إِلَّا فِیمَن أحِبَّ أمَّا إِنِّی أَمّا إِنِّى إِیَّاکَ آمُرُ وَ إِیَّاکَ أنهَى وَ إِیَّاکَ أعَاقِبُ وَ إِیَّاکَ أثِیبُ) (کلینی، 1407، ج1، ح1: 10).
13- قُلتَ لَابى عبدالله (علیه‌السلام) مَا العَقلُ قَالَ: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحمَنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجِنَان) (همان، ح3).
14- مناظره با سلیمان مروزی، عمران صابئی و...
15- قَال عِمرَانُ لَم أرَ هَذَا إِلَّا أن تُخبِرَنی یَا سَیّدِی أ هُوَ فِی الخَلقِ أمِ الخَلقِ أمِ الخَلقُ فِیهِ قَال الرِّضَا (علیه‌السلام) أجَلَ یَا عِمرَانُ عَن ذَلِکَ لَیسَ هُوَ فِی الخَلقِ وَ لَا الخَلقُ فِیهِ تَعالَی عَن ذَلِکَ وَ سَاءَ عِلمُکَ مَا تَعرِفُهُ وَ لا قُوَّةَ إلَّا بِاللهِ أَخبِرنِی عَنِ المِرآةِ أنتَ فِیهَا أم هِیَ فِیکَ فَإِن کَانَ لَیسَ وَاحِدٌ مِنکُمَا فی صاحِبِه فَبِأَیِّ شَیءٍ استَدلَلتَ بِهَا عَلَی نَفسِکَ یَا عِمرَانُ قَالَ بِضَوءٍ بَینِی وَ بَینَهَا قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) هَل تَرَی مِن ذَلِکَ الضَّوءِ فِی المِرآةِ أکثَرَ مِمَّا تَرَاهُ‌ فِی عَینُکَ قَالَ نَعَم قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) فَارِنَاه

عبارات مرتبط با این موضوع

توسعه‌ی فرهنگی و قدرت فرهنگی تأثیر فرهنگ بر …توسعه‌ی فرهنگی و تغییر و تحول هر فرهنگی از امور لازم و ضروری برای بقا و دوام یک نظام جستار اقتدار ملی اولویّتهای مهمّ دیگری در بخشهای گوناگونِ مربوط به اقتدار ملّی و استحکام امنیّت و اتوپیانیسماتوپیاآرمان شهرگراییمدینه فاضله …تپش اندیشهبا جور و جمود و جهل باید جنگید تا پاک شودجهان ازاین هرسه پلید یا ریشه هر سه بنیاد گرایی و انواع آن یا فوندامنتالیسم نارنج …تپش اندیشهبا جور و جمود و جهل باید جنگید تا پاک شودجهان ازاین هرسه پلید یا ریشه هر سه جستار آزاداندیشی سرفصل پنجم، مسئله‌ی فرهنگ است اولویّت بسیار مهمّ کشور، فرهنگ است فرهنگ از ادبیّات و فرش ایران و چگونگی طبقه بندی آنفرش ایران و چگونگی طبقه بندی آن نقوش فرش ایران و نگاره های تزیینی آن و از همه مهمتر مشاوره ارشد دکتری پایان نامه چاپ مقاله انجام …مشاوره رایگان ،انجام پایان نامه، مشاوره پروپوزال، چاپ مقاله،ارشد و دکتری متن کامل مطلب در ادامه دعابسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین؛ الصلوة و السلام علی سید المرسلین، محمد بیست و هفت هزار امضای الکترونیک فرهنگیان …بیست و هفت هزار امضای الکترونیک فرهنگیان سراسر ایران پای نامه اعتراضی معلم سبزواری خواندنی هایی در مورد خوانندگان ایران آرشیو ابی دو سال پیش از انقلاب برای کنسرت به آمریکا رفت و دیگر برنگشت ابیابی در اوان نوجوانی توسعه‌ی فرهنگی و قدرت فرهنگی تأثیر «فرهنگ» بر فرآیند «توسعه توسعه‌ی فرهنگی و تغییر و تحول هر فرهنگی از امور لازم و ضروری برای بقا و دوام یک نظام فرهنگی جستار اقتدار ملی اولویّتهای مهمّ دیگری در بخشهای گوناگونِ مربوط به اقتدار ملّی و استحکام امنیّت و مصونیّت اتوپیانیسماتوپیاآرمان شهرگراییمدینه فاضله تپش اندیشهبا جور و جمود و جهل باید جنگید تا پاک شودجهان ازاین هرسه پلید یا ریشه هر سه را بنیاد گرایی و انواع آن یا فوندامنتالیسم نارنج سبز سیاسی علمی تپش اندیشهبا جور و جمود و جهل باید جنگید تا پاک شودجهان ازاین هرسه پلید یا ریشه هر سه را جستار آزاداندیشی جستار بیانات رهبری کلیدواژه آزاداندیشی بسم‌ الله‌ الرحمن ‌الرحیم سیاست‌های کلی علم و متن کامل مطلب در ادامه دعا بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین؛ الصلوة و السلام علی سید المرسلین، محمد رسول فرش ایران و چگونگی طبقه بندی آن فرش ایران و چگونگی طبقه بندی آن نقوش فرش ایران و نگاره های تزیینی آن و از همه مهمتر مفاهیم مشاوره ارشد دکتری پایان نامه چاپ مقاله انجام پروپوزال سمینار مشاوره رایگان ،انجام پایان نامه، مشاوره پروپوزال، چاپ مقاله،ارشد و دکتری، گروه بیست و هفت هزار امضای الکترونیک فرهنگیان سراسر ایران پای نامه بیست و هفت هزار امضای الکترونیک فرهنگیان سراسر ایران پای نامه اعتراضی معلم سبزواری به رئیس زبان و ادبیات فارسی گفتارها و دیدگاه ها هر کسی که با زبان و ادبیات سروکار داشته باشد، لاجرم گذارش به دنیای بی‌کران زبان‌شناسی هم افغانستان و جامعه جهانی ماهنامه کار و جامعه فصلنامه زن و جامعه مرودشت مجله سلامت و جامعه نادر بکار و جامعه هارفرد فرهنگ و جامعه اعمال جنسیت و جامعه مؤسسه کاریابی زن و جامعه


ادامه مطلب ...

نقش و آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (ع) بر جامعه‌ی شیعه

[ad_1]

چکیده

مدیریت فرهنگی اسلامی به معنای تربیت انسان‌ها بر اساس آرمان‌های قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام) است. در بینش شیعه، ضرورت و اهمیت مدیریت را باید در اصل استوار امامت جستجو کرد. در عصر امام رضا (علیه‌السلام) - به ویژه با توجه به جریان ولایتعهدی - فرصتی فراهم آمد تا ایشان با مدیریت فرهنگی، جان تازه‌ای به کالبد نیمه جان شیعه بخشیده و اسلام ناب محمدی را احیا کنند.
بر این اساس، نوشته‌ی حاضر با روش توصیفی - تحلیلی با رویکرد روایی - تاریخی به بررسی نقش و تأثیر مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) بر جامعه‌ی شیعه پرداخته و نتایج را در قالب موارد ذیل بیان می‌دارد: نقش تعالی‌بخشی به جایگاه قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام) در جامعه، احیاکنندگی سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم‌السلام)، تبیین و تثبیت به ویژه در اصل مهم امامت، بالندگی و توسعه‌بخشی، نخبه‌پروری، ساماندهی، حفاظت و هدایت، روشنگری، بصیرت‌افزایی و...

مقدمه

انبیاء و اولیای الهی مبعوث شده‌اند تا با «مدیریت فرهنگی» جامعه را به کمال برسانند. خداوند می‌فرماید:
لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمَهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ؛ خدا بر اهل ایمان منت گذاشت که رسولی از خودشان در میان آنان برانگیخت که بر آنها آیات خداوند را تلاوت کند و نفوسشان را از هر نقص و آلایشی پاک گرداند و به آنها احکام شریعت و حقایق حکمت را بیاموزد، هر چند پیش از آن در گمراهی آشکار بودند (آل عمران / 164).
اهمیت مدیریت چنان است که خداوند در قرآن به تدبیرکنندگان امور قسم یاد می‌کند «فَالْمُدَبِّرَاتِ أَمْراً» (نازعات / 5).
امام رضا (علیه‌السلام) - وارث انبیاء و اولیای الهی - با مدیریت فرهنگی و تلاش چشمگیر، نقش بسزایی در اعتلا و حفظ فرهنگ شیعه داشتند. ایشان با اصرار مأمون مجبور به پذیرش ولایتعهدی شدند، مقارن همین ایام - به دنبال نهضت ترجمه - برای پیروان دیگر مذاهب فرصتی پیش آمد تا به نشر افکارشان بپردازند و شبهه‌های زیادی را وارد دین اسلام کنند. پذیرش ولایتعهدی و قبول زحمت سفر گرچه با اکراه صورت گرفت، اما یکی از ابعاد مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) است، چون اگر این سفر مخفیانه و بدون اعلام عمومی حکومت بود و از بُعد اطلاع‌رسانی تقویت نمی‌شد، شاید تعداد کمی از شیعیان نزدیک، از حضور امام (علیه‌السلام) در شهرها باخبر می‌شدند، اما این سفر و هجرت به خراسان در حالی صورت گرفت که حکومت آن را برنامه‌ریزی کرده بود و چون قصد بهره‌برداری سیاسی از هجرت و واگذاری ولایتعهدی داشت، در بُعد اطلاع‌رسانی آن نیز سرمایه‌گذاری کرد. امام (علیه‌السلام) با حضور فعال در مناظره‌ها و بحث‌های علمی، به نشر معارف اسلامی پرداختند و با صبر و حوصله در برخورد با شبهه‌ها، نقش مهمی در ابطال نظر نادرست و جلب‌نظر دانشمندان سایر مکاتب داشتند و در عمل با «مدیریت فکری و فرهنگی» باعث نشر عقاید شیعه شدند.
مدیریت مدبرانه‌ی هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت باعث تعالی جایگاه قرآن و عترت در جامعه شد، ایشان با احیای اسلام ناب محمدی، به تبیین اصل امامت پرداخته، باعث رشد علمی و فرهنگی و توسعه‌ی شیعه شدند. امام رضا (علیه‌السلام) ضمن سازمان‌دهی عقاید و باورهای شیعه، مبانی کلامی تشیع را به کمال رسانده، در عین حال شیعه را از طوفان‌های آسیب و انحراف، محفوظ داشتند که نوشته حاضر به آنها می‌پردازد.

مفهوم‌شناسی

1. مدیریت

مدیریت در مفهوم خاص به معنای گرداندن یک سازمان در جهت هدف خاص خود است (نیلی‌پور، 1390، ج 1: 153) و به تعبیر دیگر مدیریت، فرآیند کار کردن با دیگران و استفاده‌ی کارآمد از منابع محدود برای تحقق‌بخشی اهداف سازمانی است (احمدی، 1382: 16). اما در معنای عام شامل هدایت و رهبری جامعه بوده که در اینجا این مفهوم مورد نظر است. از واژگان مدیریت در منابع اسلامی می‌توان به «امامت» و «ولایت» اشاره کرد که برجسته‌ترین و بنیادی‌ترین معنای به کارگیری آن در مفهوم مدیریت و رهبری است (نیلی‌پور، 1390، ج 1: 153). پس مدیریت در پرتو اصل امامت به معنی رهبری جامعه براساس قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و هدایت جامعه به سوی کمال است (الوانی، 1374: 36).

2. فرهنگ

در زبان فارسی، «فرهنگ» واژه‌ای بسیط و رساننده‌ی مفهوم ادب، تربیت، حکمت یا هنر و... است (نائینی، 1389: 27) و در مفهوم رایج آن، به شیوه‌های زندگی که افراد یک جامعه می‌آموزند، در آن مشارکت دارند و از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌یابد، اطلاق می‌شود (کوئن، 1388: 72). استواری و ماندگاری جامعه به حفظ، تثبیت، پالایش، انتقال و ترویج فرهنگ بستگی دارد (حاجی ده‌آبادی، 1385: 19).

3. مدیریت فرهنگی

مدیریت فرهنگی اسلامی به معنای تربیت انسان‌ها براساس آرمان‌های قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام) است (نیلی‌پور، 1390، ج 1: 29). اسلام برای رهبری و مدیریت، جایگاه مهم و شامخی قائل است و آن را به عنوان اساسی‌ترین محور جامعه و یکی از اصول مهم اسلام می‌داند. در بینش شیعه، ضرورت مدیریت را باید در اصل استوار امامت جستجو کرد. مشروعیت مدیریت در جامعه‌ی اسلامی به این دلیل است که با امامت پیوند دارد و هرگاه این ارتباط قطع شود تمام حرکت‌ها خاصیت خود را از دست می‌دهند (تقوی دامغانی، 1368: 51). در این مورد امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «بالامام تمام الصلاة و الزکاة و الصیام و الحج و الجهاد و توفیر الفیء و الصدقات و امضاء الحدود و الاحکام و منع الثغور و الاطراف؛ به وسیله‌ی امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد تمام و خراج و صدقات افزون و حدود و احکام اجرا و مرزها و مناطق حفظ می‌شوند» (ابن بابویه، 1376: 676؛ ابن شعبه حرانی، 1382: 438).
در عصر امام رضا (علیه‌السلام) - با توجه به جریان ولایتعهدی - فرصتی فراهم آمد تا ایشان با مدیریت فرهنگی اسلام، به ویژه جامعه‌ی شیعه، نقش مهمی در بازشناسی اسلام ناب محمدی و شیعه به مردم داشته باشند. در ادامه به گوشه‌هایی از این نقش و تأثیر اشاره می‌شود.

نقش تعالی‌بخشی

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بارها در حدیث ثقلین بیان فرمودند که راه نجات امت، تمسک به ثقلین یعنی قرآن و عترت است؛ اما پس از ارتحال قطب عالم هستی (صلی الله علیه و آله و سلم)، عترت عملاً توسط حکام کنار گذاشته شد و قرآن هم نقش حاشیه‌ای به خود گرفت، از کارهای مهم امام رضا (علیه‌السلام) تعالی بخشیدن به جایگاه این دو ثقل بود.

1. تعالی جایگاه قرآن

در مکتب معارف رضوی، قرآن به عنوان کلام وحی، اصیل‌ترین منبع شناخت حقایق دین و مضامین هدایتی، تربیتی و معرفتی است. امام علی بن موسی (علیه‌السلام) به گونه‌های مختلفی، ارجمندی قرآن را به امت اسلامی یادآوری کرده‌اند.

استدلال به قرآن

یکی از روش‌های امام (علیه‌السلام) در نشان دادن جایگاه قرآن،‌ استدلال متعدد به آیات قرآن - چه در مناظره‌ها و چه در سایر بحث‌های علمی - است و سخن قرآن را تردیدناپذیر می‌دانستند. البته استناد به آیات قرآن در مناظره‌ها، هنگامی است که مخاطب، مسلمان بوده و حقانیت قرآن را قبول داشته، در مواردی که مخاطب به ادیان دیگری ایمان داشت یا اصولاً به هیچ دینی پایبند نبوده است، امام (علیه‌السلام) به منابع مورد قبول آنان یا به دلایل عقلی استناد می‌جستند، چنان که آن حضرت در مناظره با جاثلیق مسیحی، به مطالب انجیل (ابن بابویه، 1398 ق: 427 - 420؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 421-416) و در مناظره با متکلمی چون عمران صابئی (ابن بابویه، 1398 ق: 441 - 430؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 425 - 424؛ ابن شعبه حرانی، 1382: 680-677) که اصولاً معتقد به پروردگار هستی نبود، به دلایل عقلی تکیه کرده‌اند. حال آنکه وقتی در مناظره با مدعیان مسلمان به اثبات عصمت انبیاء می‌پردازند (ابن بابویه، 1376: 93-90 و 1372، ج 1: 396-389) یا در گفتگو با سلیمان مروزی (همان، 1398 ق: 454-442؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 403-401) برخی صفات و افعال الهی را بیان می‌کنند، سخنان خود را به آیات قرآن مستند می‌سازند.

اهتمام به قرائت، تأمل و تدبر در قرآن

علاوه بر این شیوه، حضرت علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) با اهتمام به قرائت قرآن و تأمل و تدبر در آن، جایگاه و اهمیت آن را به شیعیان متذکر می‌شدند. از امام رضا (علیه‌السلام) سؤال شد: «ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نظر شما درباره‌ی قرآن چیست؟ امام (علیه‌السلام) فرمودند: قرآن کلام خداست از آن پا فراتر ننهید، از رهنمودهایش تجاوز نکنید و هدایت را از غیر آن مجویید، زیرا اگر از کتاب و منبع دیگری جز قرآن طلب هدایت کنید گمراه می‌شوید» (ابن بابویه، 1376: 546 و 1398 ق: 224). امام (علیه‌السلام) تمام مطالب خود را به آیات قرآن مستند می‌کردند. ایشان در هر سه شبانه‌روز، یک مرتبه قرآن را ختم می‌کردند و می‌فرمودند: «اگر بخواهم، سریع‌تر از این نیز می‌توانم قرآن را ختم کنم، اما از هیچ آیه‌ای نمی‌گذرم مگر اینکه در آن تأمل کنم» (طبرسی، 1390: 438؛ اربلی، 1382، ج 3: 56).

2. تعالی‌بخشی و بازشناسی جایگاه عترت

امام رضا (علیه‌السلام) از هر فرصتی استفاده می‌کردند تا جایگاه رفیع عترت را برای مردم بازشناسانند. ایشان می‌فرمایند: «الائمه خلفاء الله عزوجل فی ارضه: امامان، خلفای خدای عزوجل در زمین هستند» (کلینی، 1369، ج 1: 275). امام (علیه‌السلام) در این بیان، مسئله‌ی امامت اهل بیت (علیهم‌السلام) را امری متصل و جداناپذیر دانسته و بر مقام خلیفةاللهی آنها تأکید می‌کنند. ایشان، امام را وسیله‌ی احیای نماز، زکات، روزه و حج دانسته که باعث اجرای حدود الهی شده و از حد و مرزها نگاهبانی می‌شود (رک: ابن بابویه، 1376: 676؛ ابن شعبه حرانی، 1382: 438). امام رضا (علیه‌السلام) در حدیث دیگری، مقصود از میزان در آیه‌ی «وَالسَّماءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِیزَانَ» (رحمان / 2) را امام علی (علیه‌السلام) می‌دانند (ابن بابویه، 1403 ق، ج 2: 409؛ اربلی، 1382، ج 2: 528) و ده‌ها حدیث دیگر که مجال پرداختن به آنها نیست.

نقش احیاکنندگی

امام رضا (علیه‌السلام) از هر فرصتی برای احیای سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم‌السلام) استفاده می‌کردند تا انحراف‌هایی را که حکام در جامعه به وجود آورده بودند، اصلاح کنند. از جمله وقتی مأمون دستور داد تا آن حضرت نماز عید را با مردم بخوانند، امام رضا (علیه‌السلام) ابتدا نپذیرفتند، ولی چون مأمون اصرار کرد، ایشان فرمودند به شرطی نماز می‌خوانند که اجازه دهند همان‌گونه که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه‌السلام) نماز می‌خواندند، بخوانند. مأمون پذیرفت و آن حضرت با پای پیاده و برهنه همراه با شیعیان خود به راه افتادند، صدای تکبیر در شهر پیچید و جمعیت زیادی با آن حضرت همراه شدند. فضل بن سهل احساس خطر کرد و از مأمون خواست تا دستور بازگشت امام رضا (علیه‌السلام) را صادر کند (مسعودی، 1362: 397-396؛ قتال نیشابوری، 1366: 374-373؛ مفید، بی‌تا، ج 2: 257-256).
از این مسئله، به تلاش و کوشش امام رضا (علیه‌السلام) برای احیای اسلام اصیل و میزان توجه و تمرکز مردم به ایشان پی می‌بریم.

نقش تبیینی و تثبیتی: (تبیین اصل امامت)

امامت، بی‌تردید محوری‌ترین جایگاه و نقش را در منظومه‌ی اندیشه‌ی کلامی شیعه‌ی امامیه داراست. اعتقاد به «نص» و «عصمت» از یک‌سو و نقشی که امامیه برای جایگاه معنوی امام، یعنی مرجعیت انحصاری بین امامان قائل بودند نشانگر اهمیت این جایگاه است (محمدزاده، 1388: 453). پافشاری بر عصمت امام، مبین کوشش برای انطباق صلاحیت‌های رهبری بر ویژگی‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و اعتقاد به نص، مبین اصرار بر حفظ موقعیت اقتدار الهی رهبران جامعه است.
از صدر اسلام و پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، درباره‌ی جانشینی و امامت، در بین مسلمانان اختلاف به وجود آمده است. قدرت‌های حاکم و نیز طمع‌کاران منصب امامت و رهبری، به این اختلاف‌ها دامن زده، در نتیجه امت اسلام پراکنده و به مذاهب گوناگون و متضاد تقسیم شده است. مهم‌ترین این مذاهب که اصل به شمار می‌آیند و مذاهب دیگر از آنها منشعب شده‌اند دو مذهب است. یکی تسنن که پیروان آن اعتقاد دارند پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، خلافت از آن ابوبکر و سه خلیفه‌ی پس از اوست. دیگری تشیع یا امامیه که پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، امامت را خاص علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) و پس از آن 11 فرزندش می‌دانند. هر یک از این مذاهب درباره‌ی حقانیت و درستی اعتقاد خود و رد دیگر مذاهب، دلایل و براهینی دارند. اما دلایل اهل بیت (علیهم‌السلام) در احق و اولی بودن خود به خلافت و امامت، مستند به نصوص صریح و روشن از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده و صلاحیت و شایستگی‌های پیشوایان تشیع، آنان را شایسته‌ی احراز مقام امامت کرده است.
با توجه به حضور و فعالیت جریان‌های فکری مختلف در عصر امام رضا (علیه‌السلام)، اختلاف اصلی شیعه با دیگر فرق و مذاهب اسلامی و یکی از عقاید مهمی که در معرض آسیب قرار داشت، مسئله‌ی امامت شیعی بود. امام رضا (علیه‌السلام) با درک این واقعیت به معرفی و تبلیغ امامت شیعی پرداختند و منزلت ائمه (علیهم‌السلام) را با تفصیلی تمام، روشن ساختند. در نتیجه‌ی تلاش‌ها و فعالیت‌های فرهنگی آن حضرت، جایگاه امامت در اندیشه‌ی شیعه نهادینه شد. از این رو این مسئله یکی از ثمره‌های مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) به شمار می‌آید.
امام رضا (علیه‌السلام) نه تنها به عنوان رهبر دینی و اخلاقی گروهی خاص، بلکه به عنوان ارائه کننده‌ی نظریه‌ی امامت و ولایت به بررسی تمام ابعاد و زوایای مسئله‌ی رهبری در اندیشه‌ی شیعی پرداختند. ایشان با استفاده از هر فرصتی، سؤال‌ها و شبهه‌های پیرامون امامت و ولایت ائمه (علیهم‌السلام) را پاسخگو بودند، به گونه‌ای که مردم در مراجعه به ایشان، محوریت سخن و پاسخگویی در ناحیه‌ی اعتقادها و احکام را حضرت علی بن موسی (علیه‌السلام) می‌دانستند، تا آنجا که نظر سایر فرق را به لحاظ صحت و سقم به امام (علیه‌السلام) ارائه می‌دادند و در پاک‌سازی اندیشه‌ای سایر فرق از ایشان استمداد و استدلال می‌جستند.
باید اذعان داشت امام رضا (علیه‌السلام) مانند دیگر امامان شیعه، بخش برجسته‌ی دعوتشان را موضوع امامت تشکیل داده است. گویای این امر هم روایت‌های فراوانی است که ادعای امامت را از زبان امام رضا (علیه‌السلام) با صراحت نقل می‌کنند که در اینجا به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود:
- محمد بن فضیل می‌گوید: «از حضرت رضا (علیه‌السلام) پرسیدم: آیا ممکن است زمین بدون امام باشد؟ امام (علیه‌السلام) فرمودند: «لا إذاً لساخت بأهلها؛ هرگز، در آن وقت زمین اهل خود را فرو خواهد برد» (ابن بابویه، 1385، ج 1: 198).
بنابر احادیث متعددی که از ائمه (علیهم‌السلام) رسیده، وجود امام عادل و عالم در زمین ضروری است تا حجت خدا بر انسان‌ها و راهنمای آنان به تعالیم دین باشد و کسی را جای اعتراض بر خدا نباشد.
- امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند:
رَحِمَ الله عبداً أحیا أمرنا. فقلت له: و کیف یحیی امرکم؟ قال یتعلم علومنا و یعلمها الناس، فإن الناس لو علموا محاسن کلامنا، لاتبعونا؛ خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده کند. گفتم: زنده نمودن امر شما به چیست؟ امام (علیه‌السلام) فرمودند: علوم و معارف ما را فراگیرد و به مردم تعلیم دهد، زیرا اگر مردم زیبایی‌های سخن ما را بدانند، از ما پیروی می‌کنند (همان، 1403 ق: 180 و 1372، ج 1: 620).
امام (علیه‌السلام) در هنگام اشاعه و تبلیغ این مطلب در مرحله‌ای از مبارزه قرار داشتند که می‌بایست به طور مستقیم و صریح، حکام زمان را نفی و خویشتن را به عنوان صاحب واقعی ولایت و امامت به مردم معرفی کنند. امام (علیه‌السلام) در مواردی به اثبات امامت برای خویشتن بسنده نمی‌کنند، بلکه همراه نام خود نام امامان به حق و اسلاف پیشین خود را نیز یاد می‌کنند. در حقیقت مسئله‌ی امامت اهل بیت (علیهم‌السلام) را امری متصل و جدایی‌ناپذیر مطرح می‌سازند. امام رضا (علیه‌السلام) با این بیان، امامت خود را نتیجه‌ی قهر مترتب بر امامت گذشتگان می‌شمارند و سلسله‌ی امامت خود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) متصل می‌کنند. در این زمینه روایت‌های بسیاری وارد شده که ذکر همه‌ی آنها از مجال بحث خارج است. از جمله‌ی این روایت‌ها می‌توان به حدیث سلسلةالذهب اشاره کرد (ابن بابویه، 1398 ق: 20؛ حسکانی، 1411 ق، ج 1: 170؛ طبسی، 1391: 43؛ قندوزی حنفی، 1416 ق، ج 3: 168). براساس این روایت‌ها شرط ورود به توحید، امامت بوده و این نمونه‌ی معدودی از اهتمام امام رضا (علیه‌السلام) در تبیین و تثبیت مسئله‌ی امامت شیعی است که در نتیجه‌ی تلاش‌های ایشان موضوع امامت در سرلوحه‌ی عقاید شیعی قرار گرفت.

نقش بالندگی و توسعه‌ای

رشد، توسعه و بالندگی تشیع در تمامی ساحت‌ها، پس از امام صادق (علیه‌السلام)، مدیون اندیشه و مدیریت متعالی امام رضا (علیه‌السلام) است.

1. رشد علمی و فرهنگی تمدن اسلامی و تشیع

یکی از نتایج مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) ارتقاء سطح علمی و فرهنگی جامعه‌ی اسلامی است. جایگاه مهم علم و دانش در میان ارکان و عناصر تمدن‌ساز، امری روشن و نقش مؤثر آن در شکل‌گیری و تداوم تمدن‌های بشری، جای تردید ندارد. ارتباط تنگاتنگ میان مقوله‌ی علم با فرهنگ و تمدن اسلامی که آموزه‌های اصیل آن بیشترین تأکید را بر تعلیم و تربیت داشته و دانشمندانی بزرگ پرورش داده بیشتر نمایان است. البته علی‌رغم اهتمام دین اسلام به دانش‌پروری و انگیزه‌ی مسلمانان برای توسعه و پیشرفت‌های علمی، به دلیل وجود برخی موانع سیاسی و اجتماعی در سده‌ی اول و اوایل سده‌ی دوم، فضای مساعدی برای توسعه‌ی علمی وجود نداشت؛ اما امام رضا (علیه‌السلام) با استفاده از تاکتیک‌های مدبرانه، راه علم و فرهنگ را در جامعه‌ی اسلامی و به ویژه تشیع فراهم آوردند که برخی از آنها به شرح ذیل است:

تصحیح نگرش مسلمانان (نسبت به دین، علم و مبانی شیعه)

به خاطر وجود مکاتب مختلف فقهی، کلامی و... عصر قبل از امام رضا (علیه‌السلام) به جولانگاه افکار انحرافی تبدیل شده بود. از جمله، انحراف‌های ناشی از ترجمه‌ی کتاب‌های بیگانه نیز اعتقادهای اصیل دینی را هدف قرار داده بود. بهینه‌ترین اقدام در این وضعیت، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی با ارائه‌ی روش‌های شناخت حق از باطل و در واقع کاری معرفت‌شناختی در خصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود که امام رضا (علیه‌السلام) با انجام مسافرت‌هایی به مراکز پخش این اندیشه‌های انحرافی از قبیل بصره و کوفه و انجام مناظره با آنها، تأثیری مهم در تصحیح نگرش مسلمانان به مسائل دینی و علمی داشتند (مرتضوی، 1375: 30-28).
علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) طی دوران اقامت خود در مرو، مرکز علمی و اداری خراسان، تلاش گسترده‌ای را برای ترقی اندیشه و اعتقادهای مردم خراسان به عمل آوردند. در دوران ولایتعهدی امام رضا (علیه‌السلام) در زمینه‌های سیاسی و فرهنگی اتفاق‌های بسیاری رخ داد و روز به روز عظمت و محبوبیت امام (علیه‌السلام) بیشتر شد، گرچه در ظاهر به نظر دشمنان، چنین تصور می‌شد که حرکت امام (علیه‌السلام) از مدینه به خراسان بهره‌ی چندانی نداشته است، ولی اگر این جریان به درستی مطالعه و تحلیل شود درمی‌یابیم که این حرکت برای شیعیان مفید بوده است.
در مجموع امام (علیه‌السلام) در این سه سال انقلاب فرهنگی و سیاسی، فعالیت‌های عمیق و وسیعی به نفع تشیع انجام دادند که بعد از نهضت علمی امام صادق (علیه‌السلام) در تاریخ تشیع نظیر ندارد. همین انقلاب فرهنگی، مبانی اصیل تشیع را در سطح عالی تبیین کرد. مجالسی که به دستور مأمون تشکیل می‌شد و امام (علیه‌السلام) با دانشمندان اسلامی و غیراسلامی بحث می‌کردند مفید بود. بسیاری از دانشمندان مادی از بیان امام رضا (علیه‌السلام) قانع می‌شدند و به سستی مبانی خود اعتراف می‌کردند. بسیاری از علمای اهل تسنن در برابر پاسخ‌های امام (علیه‌السلام) متحیر و بی‌جواب می‌ماندند (رک: ابن بابویه، 1398 ق، 427-420؛ طبرسی، 1403 ق، ج 2: 421-416 و...) همین امر موجب تقویت و استحکام فرهنگ شیعی شد.

تعلیم و تربیت همگام با هدایت و ارشاد

مأمون در تظاهر به تشیع، امام (علیه‌السلام) را در بیان و گسترش مبانی تشیع آزاد و تأیید می‌کرد. در این دوره با روی کار آمدن مأمون که خود دانشمندترین خلیفه‌ی بنی‌عباس بود و نسبت به دانش‌افزایی جامعه‌ی اسلامی نظر مساعدی داشت موقعیتی به وجود آمد که در آن علم و معرفت به آسانی می‌توانست رشد و نمو کند. امام رضا (علیه‌السلام) در این دوره، دو مسئله را هم‌زمان پیش بردند: از یک‌سو ارشاد و هدایت آحاد مردم و سوق دادن آنان به قرآن و سیره‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و از سوی دیگر تعلیم و تربیت مردم و توجه دادن آنان به علم و دانش و مبارزه با انواع شبهه‌ها که در نهایت باعث اعتلا و گسترش فرهنگ و مبانی تفکر شیعی شد.

توسعه‌ی همه جانبه‌ی علوم

باید توجه داشت علوم مورد بحث در مدرسه‌ی امام رضا (علیه‌السلام) فراتر از تشیع است. از جمله، گسترش علم پزشکی در زمان امام رضا (علیه‌السلام) را می‌توان از ویژگی‌های آن دوره دانست. نقش اول در اهتمام به علم طب و گسترش آن، مربوط به امام رضا (علیه‌السلام) است که با ارائه‌ی بحث‌ها و مکتوبات مهمی در این زمینه از جمله رساله‌ی ذهبیه، حکام عباسی را بر آن داشت تا مردم را به تحقیق در این زمینه تشویق کنند و خود نیز در این خصوص اقدام‌هایی انجام دادند (رک: علی بن موسی (علیه‌السلام)، 1402 ق).
همچنین علم کلام یکی از برجسته‌ترین رشته‌هایی بود که به شدت مورد توجه قرار گرفت و مباحث گوناگونی از سوی طیف‌های مختلف متکلمان در دفاع از باورهای خویش طرح و بحث می‌شد که خود این قضیه روحیه‌ی تحقیق و تتبع در مسائل کلامی را در طالبان حقیقت تقویت کرد، هر چند در این برهه از تاریخ اسلام، شاهد پیدایش یا اشاعه‌ی فِرق مختلفی هستیم که به نوعی گرفتار انحراف‌های عقیدتی بودند و برای تثبیت ادعاهای خویش، از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کردند و متأسفانه تأثیر افکار انحرافی چنین گروه‌هایی برای برخی افراد قابل کتمان نیست، نقش اساسی حضرت رضا (علیه‌السلام) و اصحاب و شاگردان ایشان در ابطال برهانی و عقلانی مبانی این فرقه‌ها، افشای انحراف‌های آنها و هدایت مردم حائز اهمیت است.

ایجاد فضای مناسب علمی

زمانی که از نقش امام رضا (علیه‌السلام) در توسعه‌ی علم و شکوفایی معارف اسلامی بحث می‌شود، نباید به این بسنده کرد که امام رضا (علیه‌السلام) شاگردان بزرگی را در علوم مختلف تربیت کردند. زیرا این برداشت ساده‌ای از مدیریت فرهنگی ایشان است. نقش عمده‌ی امام (علیه‌السلام) در زمینه‌ی توسعه علم، ایجاد فضای علمی مناسبی برای طرح نظریه‌ها و اندیشه‌های مخالف بود، تا در سایه‌ی آزادی بیان، مطالبی طرح شود و سپس مورد نقد و بررسی منطقی و عقلانی قرار گیرد. بدین ترتیب سده‌ی سوم و چهارم ق. شاهد اوج تمدن اسلامی در سه وجه مسائل فرهنگی، توسعه‌ی علمی و همچنین پیشرفت‌های صنعتی و فناوری است.

2. گسترش تشیع در عصر امام رضا (علیه‌السلام)

رشد مذهب تشیع یکی دیگر از آثار مهم مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) به شمار می‌آید. گرچه بعد از جریان عاشورا تا حدی احساس مردم، به خصوص شیعیان به سمت اهل بیت (علیهم‌السلام) معطوف شد و امام سجاد، امام باقر و امام صادق (علیهم‌السلام) فعالیت‌های فرهنگی مهمی در جهت توسعه‌ی مبادی شیعه انجام دادند. امام کاظم (علیه‌السلام) با وجود زندانی بودن از هر فرصتی برای گسترش فرهنگ شیعی استفاده کردند؛ اما تبلیغات امویان و عباسیان علیه شیعه شدیدتر از آن بود که تشیع دست‌کم به طور علنی رشد کند. این حکومت‌ها در صحنه‌ی سیاسی و اجتماعی برخورد سختی با شیعیان داشتند. همچنین در بُعد فرهنگی با جعل احادیث و تحریف آنها به طور مداوم در تخطئه‌ی شیعه می‌کوشیدند. اما در زمان امام رضا (علیه‌السلام) فرصتی پیش آمد و آن مطرح شدن مسئله‌ی ولایتعهدی است. امام (علیه‌السلام) در دوران ولایتعهدی با آزادی بیانی که در عصر مأمون عباسی داده شده بود و با استفاده از مناظره‌های علمی با اهل کتاب و نحله‌های فکری گوناگون زمینه‌ی اعتلای معرفت، بینش دینی و گسترش تشیع این منطقه را فراهم کردند. آن حضرت با تشکیل محافل علمی، کلامی و حدیثی به دفاع از اصول اسلام و فرهنگ اهل بیت (علیهم‌السلام) پرداختند و به ایرادها و شبهه‌های فِرق مختلف پاسخ دادند. امام (علیه‌السلام) برای تبیین و تحکیم مواضع شیعه و رفع شبهه از آن، گام‌های اساسی برداشتند و تحول‌های فرهنگی چشمگیری را در جامعه ایجاد کردند (طوسی، 1373: 373-351).
جامعه‌ی شیعی عصر امام رضا (علیه‌السلام) در اکثر مناطق به خصوص در خراسان رو به افزایش بود. اگر به دوره‌ی قبل بازگردیم توسعه‌ی شیعه معلول عوامل مختلفی از جمله اعزام مبلّغانی به نقاط مختلف خراسان بود تا مردم را با جریان اصیل امامت آشنا کنند. عامل دیگر توسعه‌ی شیعه در خراسان، حضور دعات عباسی در این منطقه است که با شعار «الرضا من آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)» وارد میدان شده بودند. همچنین حضور امام رضا (علیه‌السلام) در مرو، مرکز علمی و اداری خراسان، در منصب ولایتعهدی زمینه‌ی رشد و گسترش شیعه را در خراسان فراهم کرد. مردم خراسان که از پیش به خاندان رسالت علاقه‌مند بودند، پس از حضور آن حضرت، عشق و محبتشان به اهل بیت (علیهم‌السلام) و علویان بیشتر شد، به گونه‌ای که مدفن امام رضا (علیه‌السلام) به یکی از پایگاه‌های مهم تشیع در طول تاریخ درآمد و بر تاریخ فرهنگ، هنر و اقتصاد ایران تأثیر عمیقی بر جای گذاشت.
با توجه به آنچه در منابع تاریخی آمده است علاوه بر منطقه‌ی خراسان، توسعه‌ی شیعیان در مناطق مدینه، کوفه، بغداد و قم در دوره‌ی امام رضا (علیه‌السلام) قطعی به نظر می‌رسد (ابن شهر آشوب مازندرانی، 1405 ق، ج 4: 220). به همین دلیل در جریان حرکت امام رضا (علیه‌السلام) از مدینه به مرو، ایشان را از مسیر اصلی که از میان شهرهای معروف شیعی چون کوفه و قم می‌گذشت عبور ندادند بلکه راه بصره را که راه فرعی و طولانی‌تری بود انتخاب کردند. در مجموع دوران امامت امام رضا (علیه‌السلام) به ویژه دهه‌ی دوم آن، دوران آزادی و آسایش نسبی شیعیان است. در این مقطع زمانی، شیعیان و سادات از اطراف برای دیدن و بهره بردن از محضر ایشان به خراسان روی آوردند. بی‌شک عقاید، اندیشه و فقه شیعه در این دوران گسترش درخور توجهی داشت.

نقش نخبه‌پروری

امام رضا (علیه‌السلام) طی 18 سال امامت در مدینه و دو سال اقامت در ایران با تشکیل کلاس‌های درس به تربیت نخبگان پرداختند که جمع آنها را 318 نفر دانسته‌اند (طوسی، 1373: 373-351). این آمار نشانگر توسعه‌ی چشمگیر شیعیان و ظهور افراد ویژه با استعدادهای درخشان در مکتب امام رضا (علیه‌السلام) و نقش بی‌بدیل ایشان در نخبه‌پروری است، کسانی که هر کدام به تنهایی عده‌ی کثیری را با جامعه‌ی شیعی همراه کردند.
یکی از شاگردان امام (علیه‌السلام)، حسن بن محبوب سراد، از کسانی است که علما به صحت احادیث او اجماع کرده‌اند و آثار بسیاری مثل: کتاب، حدود، دیات، مشیخه، فرائض، نکاح، طلاق و... از او به یادگار مانده است (ابن ندیم، بی‌تا: 286).
شاگرد دیگر ایشان، صفوان بن بجلی بوده که در باب‌های مختلف فقه و دیگر مباحث اسلامی بیش از 30 جلد از او باقی مانده است (نجاشی، 1365؛ 197؛ طوسی، 1351: 113). امام جواد (علیه‌السلام) می‌فرمایند: خداوند از صفوان بن یحیی و محمد بن سنان - به خاطر رضایتی که من از آنان دارم - راضی است، آنان هیچ‌گاه با من و پدرم مخالفت نورزیدند (نجاشی، 1365: 199؛ طوسی، 1373: 359).
زکریا بن آدم از دیگر شاگردان امام (علیه‌السلام) است که حضرت مردم را - هنگامی که به حضرت دسترسی نداشتند - به او ارجاع دادند (کشی، 1409 ق: 595-594). علی بن اسماعیل میثمی در بحث‌های اعتقادی و فن مناظره از قدرت بالایی برخوردار بود. وی شاگرد آستان آن حضرت است که با قلم و زبانش از حقوق اهل بیت (علیهم‌السلام) دفاع می‌کرد (صدر، بی‌تا: 353؛ اشعری، 1362: 92).

نقش سازمان‌دهی و سامان‌بخشی

سازمان‌دهی، سامان‌بخشی و نظام‌مند شدن ساختار جامعه‌ی شیعه، از آثار ویژه‌ی مدیریت فرهنگ امام رضا (علیه‌السلام) به شمار می‌آید که در مؤلفه‌های زیر قابل طرح است:

1. بستن پرونده‌ی فرقه‌گرایی

امام رضا (علیه‌السلام) پرونده‌ی فرقه‌گرایی را در شیعه بستند. عظمت وجودی و مقام علمی بالای ایشان که از منبع وحی سرچشمه می‌گرفت، رفتار محبت‌آمیز امام (علیه‌السلام) و دیگر عوامل باعث شد تا فرقه‌های شیعه، جمع شده و تقریباً همه - به جز فرقه‌ی اسماعیلیه - امامی مذهب (شیعه‌ی اثنی عشری) شدند (رک: نوبختی، بی‌تا: 68 و...).

2. نظام‌مند شدن ساختار عقاید و باورهای شیعی

از جمله آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) شکل‌گیری و تداوم عقاید و باورهای شیعی است. عصر امام (علیه‌السلام) بنا به دلایلی از جمله انحراف‌های ناشی از ترجمه‌ی کتاب‌های بیگانه و آشنایی مسلمانان با علوم دیگل ملل و نحل، خاصه ایرانیان، یونانیان و عقاید رایج در این دو منطقه و مذاهبی چون یهودیت، مسیحیت، زردشت، مانوی، مزدکی و مکاتبی چون عرفان‌گرایی (آیین گنوستیک)، رواقی‌گری و دیگر مکاتب رایج در سرزمین‌های مفتوحه، عصر شکوفایی بحث‌های کلامی و عقیدتی بود. جریان‌های مختلف با رویکردهای متفاوت و در مواردی با عقاید انحرافی در جامعه‌ی اسلامی حضور داشتند که اعتقادهای اصیل دینی را هدف قرار داده بودند. متفکران، اندیشمندان و امام هر مذهب به تشخیص خویش به این‌گونه شبهه‌ها پاسخ می‌دادند. اختلاف در نوع برخورد با شبهه و پاسخ‌های ارائه شده، امری طبیعی بود اما به هر حال در گسترش اختلاف‌های عقیدتی هر فرقه با فرقه‌ی دیگر نقشی تعیین کننده داشت.
بهینه‌ترین اقدام در این وضعیت، ترویج فرهنگ دینی و عقاید اصیل اسلامی یا ارائه‌ی راه‌های شناخت حق از باطل و در واقع کاری معرفت‌شناختی در خصوص عقاید رایج در راستای تثبیت عقاید حقه بود. امام رضا (علیه‌السلام) با تبیین ابعاد مختلف عقاید شیعی، چارچوب فکری و عقیدتی را ترسیم کرده و جامعه‌ی شیعی را در باورها و عقاید به کمال رساندند. امام (علیه‌السلام) در دفاع از حقانیت اسلام، توجیه‌های عقلی ارائه می‌دادند و در همین زمینه نیز شاگردانی که رسالت آنها دفاع عقلانی از دین و عقاید مذهب شیعه بود تربیت شدند.

3. ساماندهی مبانی کلامی شیعه

به قدرت رسیدن عباسیان مقارن با شکل‌گیری رسمی مذاهب کلامی در عالم اسلام است. نیمه‌ی اول قرن دوم ق. برای همه‌ی مذاهب و فِرق اسلامی عصر کسب استقلال عقیدتی و کلامی است. پس از آنکه معتزله اصول خمسه‌ی خود را مدون و ارائه کردند، دیگر مذاهب اصلی هم ناگزیر از ارائه‌ی اصول اعتقادی خود شدند و به مرور، مکاتب و مذاهب عقیدتی به وجود آمدند. اوج‌گیری مباحث کلامی در عصر امام رضا (علیه‌السلام)،‌ فرصت‌ها و تهدیدهایی را برای جامعه‌ی اسلامی در پی داشت. امام رضا (علیه‌السلام) در چنین شرایطی، از فرصت‌های موجود برای تبیین مواضع خود در موضوع‌های کلامی بهره برده،‌ تهدیدهای حاصل از فعالیت جریان‌های فکری گوناگون را به فرصت مبدل ساخته و به ساماندهی مبانی کلامی شیعه پرداختند. در این هنگام، تحت تأثیر شرایط سیاسی جامعه‌ی اسلامی در دوره‌ی انتقال قدرت از بنی‌امیه به بنی‌عباس و پس از آن تا به قدرت رسیدن مأمون، اصلی‌ترین مبحث کلامی جامعه‌ی اسلامی که به شدت مورد علاقه‌ی هر دو جریان بوده، موضوع امامت و رهبری و مباحث متفرع بر آن است. دیگر بحث‌های کلامی این دوره مباحثی چون توحید، قدر، جبر، جایگاه مؤمن و کافر و... تحت الشعاع این مبحث قرار گرفت (محمدزاده، 1388: 417). از دیگر مسائل کلامی مطرح شده در آن زمان، مسئله‌ی رؤیت خداوند بود. امام (علیه‌السلام) در رد این برداشت فرمودند: «اگر کسی بتواند خدا را به چشم ببیند، پس به او احاطه‌ی علمی پیدا کرده و خدا مورد معرفت قرار گرفته است» (ابن بابویه، 1398 ق: 110).
روایت‌های متعددی نیز از امام رضا (علیه‌السلام) درباره‌ی قضا و قدر و مسئله‌ی جبر و اختیار وارد شده است. ایشان در این مورد معتقد به «امر بین امرین» بودند که این مفهوم نشانگر داشتن اختیار از سوی انسان است. از سوی دیگر، امام رضا (علیه‌السلام) روایت‌های مورد ادعا در مباحث کلامی و غیر آن را بررسی کرده و قسمتی را از اساس غیر صحیح خوانده و برخی را نیز با استفاده از آیات و روایت‌های دیگر و مقدمات عقلی توجیه کردند (همان: 390-359). شکل‌گیری مذاهب کلامی و مشخص شدن حدود و ثغور این مذاهب در اواخر دوره‌ی اموی و اوایل حکومت عباسی به مرور مناقشه‌های عقیدتی را به مجادله‌های مذهبی مبدل کرد، به طوری که در اوایل دوره‌ی عباسی، مذاهب در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و این به نفع حکام عباسی بود، چرا که روشنفکران جامعه را که به طور معمول اصلی‌ترین مزاحمان اقتدار هم هستند، متوجه یکدیگر کرد. شاید سیاست ویژه‌ی خلفای عباسی برای تشکیل جلسه‌های مناظره و مباحثه در جهت تأمین همین هدف راهبردی برای حکومت بوده است. البته ضرورت‌های زمان و آشنایی مسلمانان با آثار فکری و معرفتی دیگر جوامع هم در ایجاد این تحول بی‌تأثیر نبوده است. امام رضا (علیه‌السلام) در مقابل شبهه‌ی جریان‌های الحادی به موضوع‌های مطرح شده در حوزه‌های کلامی، با نگرشی اعتدال‌گرا نگریسته‌اند. ایشان با موضع‌گیری‌های سازنده، مبانی عقیدتی جامعه‌ی اسلامی را در برابر شبهه‌ها بیمه کردند و احاطه‌ی علمی حضرت در موضوع‌های مختلف کلامی، زمینه‌ی شکل‌گیری کلام شیعی را فراهم آورد.

4. ساماندهی قیام‌های علویان

بعد از درگیری امین و مأمون، هرج و مرج بیشتر شهرهای اسلامی را فراگرفت و ناامنی و اضطراب بر جامعه حاکم شد. این نابسامانی زمینه را برای تحرک دیگر مخالفان فراهم ساخت و قیام‌هایی را در پی داشت. مهم‌ترین این قیام‌ها، قیام‌های علویان بودند که عبارت‌اند از: قیام محمد بن ابراهیم بن طباطبا (یعقوبی، 1371، ج 2: 464-461)، قیام زید بن موسی (علیه‌السلام) (زیدالنار) (ابن اثیر، 1371، ج 16: 255-251)، قیام ابراهیم موسی بن جعفر (علیه‌السلام) (همان: 256؛ طبری، 1375، ج 13: 5638)، قیام ابن افطس (مسعودی، 1374، ج 2: 441؛ طبری، 1375، ج 13: 5640-5638) و قیام محمد بن جعفر صادق (علیه‌السلام) (مسعودی، 1374، ج 2: 444-439؛ اصفهانی، بی‌تا: 441-438).
هارون با توجه به ملاحظه‌های سیاسی و برای حفظ حاکمیت خود پس از شهادت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) از کشتار و شکنجه‌ی علویان دست کشید و از فشار سیاسی و اجتماعی علیه امام (علیه‌السلام) کاست، به همین علت ایشان مبارزه‌ی خود را به گونه‌ای دیگر ادامه دادند. در این دوران سادات به شورش‌هایی علیه حکومت دست زدند که گاه شخصیت امام (علیه‌السلام) نیز پشتوانه‌ی آنان بود و به سفارش حضرت از ریختن خون شورشیان جلوگیری می‌شد، از سوی دیگر ایشان به نشر بیشتر فرهنگ اسلامی و پرورش شیعیان پرداختند. پس از این دوره در زمان حکومت مأمون، شورش و نافرمانی سراسر قلمرو عباسی را فراگرفت. در حالی که امین تنها بر بغداد مسلط بود و مأمون بر خراسان، علویان با دعوت «الرضا من آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)» به زودی بر حجاز، یمن، کوفه، بصره، واسط و اهواز مسلط شدند و دعوتشان در تمام این مناطق گسترده شد. مهم‌ترین این شورش‌ها قیام ابوالسرایا به رهبری ابن طباطبا بود (ابن اثیر، 1371، ج 16: 253-248؛ یعقوبی، 1371، ج 2: 464-461). البته اشکال اساسی علویان که همان نداشتن اتحاد بود مانع موفقیت آنها می‌شد. در ظاهر امام (علیه‌السلام) در زمینه‌ی قیام با علویان ارتباط نداشتند ولی مأمون احتمال می‌داد که شخصیت برجسته‌ای که دور از مرکز حکومت است اقدامی علیه وی انجام دهد و قیام‌های علویان زمینه را برای امام (علیه‌السلام) فراهم سازد. لذا مأمون برای رفع خطر علویان در پی چاره‌ای اساسی و همیشگی برآمد و تصمیم گرفت برای فرونشاندن قیام‌های پی در پی علویان، امام رضا (علیه‌السلام) را از مدینه به مرو احضار کند و به اجبار ایشان را ولیعهد خود سازد (حسینی، 1377: 141). عرضه‌ی خلافت به امام رضا (علیه‌السلام) معنایش این نبود که مأمون از هرگونه امتیازی چشم پوشیده بود و دیگر سهمی از حکومت نمی‌طلبید، بلکه برعکس می‌خواست بر مسند حکومت، مقامی ظاهری و صوری بنشاند و در باطن همه‌ی کارها به دست او باشد، در این صورت نه تنها از قدرتش کاسته نمی‌شد بلکه موقعیتی قوی‌تر می‌یافت. مأمون با تفویض خلافت به امام (علیه‌السلام) در پی این نبود که خلافت خود را از دست بدهد، بلکه می‌خواست از علویان اعتراف بگیرد که حکومتش قانونی است لذا درصدد بود بزرگ‌ترین شخصیت آنان را به این بازی وارد سازد (همان: 161). سرانجام مأمون با ولیعهدی امام (علیه‌السلام)، از طرف علویان آسوده خاطر شد، آنها به خاطر امام (علیه‌السلام) آرام گرفتند. در تاریخ هیچ شاهدی از حرکتی علیه مأمون طی فاصله‌ای که امام (علیه‌السلام) به عنوان ولیعهد در دستگاه حکومتی حضور داشتند وجود ندارد. بنابراین یکی از پیامدهای قیام علویان تغییر جهت خلافت عباسی در مورد جایگاه امامان (علیهم‌السلام) بود و اینکه آنان نیز در امر خلافت دارای حق هستند. ولایتعهدی امام (علیه‌السلام) به علویان هیچ‌گونه اذیت و آزاری نرساند و وضعیت زندگی آنها بهبود یافت، کما اینکه مأمون تعداد زیادی از علویان را با اینکه از نظر وی جرم‌های بزرگی مرتکب شده بودند از جمله «زیدالنار» برادر حضرت رضا (علیه‌السلام)، عفو کرد. اما بعد از شهادت امام (علیه‌السلام) با توجه به خطری که از جانب علویان احساس می‌کرد، سیاست خود را تغییر داده تعداد زیادی از آنها را کشت و بقیه متواری شدند.
باید توجه داشت که امام رضا (علیه‌السلام) از مشارکت مستقیم در قیام بر ضد حکومت‌های زمان خودداری می‌کردند و در این امر بر ایشان انتقاد و اعتراضی وارد نیست، زیرا آنان با ارزیابی وضعیت موجود می‌دانستند که شورش و قیام بر ضد حکومت جز شکست چیز دیگری نصیب شیعیان نمی‌کند، بنابراین ائمه (علیهم‌السلام) برای آگاه‌سازی افراد جامعه و هدایت و تربیت آنها کوشش داشتند. امام رضا (علیه‌السلام) انقلاب‌های علویان را نه به طور کامل تأیید و نه آنها را رد می‌کردند. این نهضت‌ها از آن روی که گامی در جهت آگاهی بخشیدن به توده‌ها برای مخالفت با خلفا به شمار می‌آمد مورد تأیید ضمنی امام (علیه‌السلام) بود؛ اما در مرحله‌ی عمل دیدگاه امام (علیه‌السلام) با سران این نهضت‌ها تفاوت داشت.

نقش روشنگری و بصیرت‌افزایی

امام رضا (علیه‌السلام) در یکی از بحرانی‌ترین دوره‌های تاریخ شیعه به امامت رسیدند. فضای فعال فرهنگی و رونق مباحث علمی، بحران مشروعیت سیاسی و دینی و نیز انشعاب‌های درون فرقه‌ای شیعه، سبب شد امام رضا (علیه‌السلام) با ابزارهای مختلفی به روشنگری امت بهت‌زده و تشنه‌ی معرفت آن دوره دست بزنند. بیان فلسفه‌ی احکام، صدور روایت‌های عقیدتی، تألیف کتاب‌ها و رساله‌های مختلف و موضع‌گیری‌های سیاسی و تاریخی امام (علیه‌السلام) همه در همین جهت برنامه‌ریزی شده‌اند.
لازم به ذکر است بصیرت‌افزایی امام رضا (علیه‌السلام) از سه طریق انجام شد:

1. مناظره‌ها

مناظره‌های امام رضا (علیه‌السلام) بستر مناسبی برای روشنگری بود، این مجالس برخلاف تصویر برگزارکنندگان آن، مرتب به نفع امام (علیه‌السلام) خاتمه می‌یافت و زمینه‌ی ترسیم شخصیت واقعی ایشان را فراهم می‌کرد. پس می‌توان این مباحث را مهم‌ترین عامل بصیرت‌افزایی و توسعه‌ی مذهب تشیع دانست، چون به این بحث به شکل کافی پرداخته شده، به همین اندک بسنده می‌شود (رک: ابن بابویه، 1372 و 1414 ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، 1405 ق، ج 4: 387-381 و...).

2. مکاتبه

قلم، کارآمدترین ابزار برای انتقال پیام‌ها و قوی‌ترین وسیله برای ماندگاری ایده‌ها، عقاید و اندیشه‌هاست. علاوه بر مناظره‌ها، مجموعه نامه‌های امام (علیه‌السلام) به افراد مختلف در توضیح مبانی شیعه و روشنگری، نقش مهمی داشت. نامه‌هایی از قبیل تبیین جایگاه اهل بیت (علیهم‌السلام) در کتاب و سنت (کلینی، 1369، ج 1: 290-284)، برخی از مسائل کلامی (ابن بابویه، 1372، ج 1: 229)، مسائل اختلافی میان شیعه و اهل سنت مثل ایمان ابوطالب (فیض کاشانی، 1407 ق، ج 2: 176)، توضیح مصداق شیعه (حمیری، 1413 ق: 206-203) و معنای «اولوالامر» (عیاشی، بی‌تا، ج 1: 360) و...

3. مهاجرت‌های هدف‌دار دینی و فرهنگی

امام (علیه‌السلام) قبل از مهاجرت به مرو، به منظور معرفی خود، اثبات امامت و برای از بین بردن شبهه و بصیرت‌افزایی، به بصره و کوفه سفر کردند و در آنجا با گروهی از مسلمانان از جمله عمر بن هداب که گرایش ناصبی داشت و معتزلی مذهب بود و دیگران مناظره‌هایی داشتند (رک: ابن بابویه، 1398 ق).

نقش حفاظتی - هدایتی

حفظ جامعه‌ی شیعه از انواع آسیب‌ها و هدایت آنها در مسیر درست، یکی از مهم‌ترین آثار مدیریت فرهنگی امام رضا (علیه‌السلام) بر تشیع است.

1. حفظ جامعه‌ی شیعه از آسیب (سیاسی، فرهنگی و علمی)

در واقع آنچه که زمینه‌ی توسعه‌ی هرچه بیشتر مجموعه‌ی رو به رشد شیعه را فراهم کرد، طرح‌ها و تدابیر حفاظتی بود که امام رضا (علیه‌السلام) به کار بستند. این مسئله به خصوص در دوره‌ی مأمون که حکومت عباسی از قدرت بالایی برخوردار بود و امام رضا (علیه‌السلام) در منصب ولایتهدی (هرچند بر حسب ظاهر) بودند اهمیت خود را بیشتر نشان می‌دهد. در این دوره که مسائل فکری و عقیدتی و همچنین مباحث فقهی در جامعه‌ی اسلامی اوج گرفته و شبهه‌های گوناگونی در زمینه‌های دینی و غیردینی مطرح می‌شد، تشنگی علمی و معرفتی شدیدی میان مردم به وجود آمد. پیروزی در مناظره‌ها، عظمت علمی، مقام معنوی و اخلاق عملی باعث جذب مردم به سوی امام رضا (علیه‌السلام) شد. ابهت علمی ایشان همه جا را فراگرفت به گونه‌ای که مأمون به آن اعتراف کرد.
این مسائل امری نبود که حکومت نسبت به آنها بی‌تفاوت باشد. در چنین فضایی، امام رضا (علیه‌السلام) برای حکومت، حساسیت‌زا و سوء استفاده از وجهه‌ی اجتماعی ایشان از مهم‌ترین دغدغه‌های حکومت بود. همچنین جماعت شیعه که از نفوذ و تأثیر زیادی برخوردار بودند و سردمداران قیام‌های علوی که به صورت مخفیانه زندگی می‌کردند و در مناطق دورافتاده، متواری بودند، با استفاده از موقعیت و پست حکومتی امام رضا (علیه‌السلام) وضعیت زندگی آنها بهبود یافت و از آزادی نسبی بهره‌مند شدند. این مسئله برای حکومت نگران کننده و حساسیت‌زا بود.
با توجه به این موضوع، تاکتیک‌های امام رضا (علیه‌السلام) در دو جهت اصلی باید اجرا می‌شد:
1. اجتماع و جامعه‌ی شیعی چگونه کنترل و هدایت شود تا آسیب نبیند؛
2. رهبری شیعه چگونه خود و راه فکری‌اش را از آسیب محفوظ نگه دارد.

2. دور کردن شیعیان از خطرهای سیاسی

در دوره‌ی مأمون عباسی با توجه به جریان ولایتعهدی، امام رضا (علیه‌السلام) کوشیدند جامعه‌ی شیعی را از اهداف پشت پرده‌ی خلیفه آگاه کنند تا از سوق یافتن شیعیان در گرداب‌های سیاسی که خلیفه نقش اول آن را برعهده داشت جلوگیری کنند. در چنین شرایطی که دشمن آشنایی کاملی با جامعه‌ی شیعه داشته و با مهم‌ترین شخصیت آن یعنی امام رضا (علیه‌السلام) رابطه دارد، نیاز به تاکتیک‌های جدید و متفاوت بود. اگر امام (علیه‌السلام) ولایتعهدی را نمی‌پذیرفتند، مأمون به ای

کلماتی برای این موضوع

پارسی نیوزپایگاه بزرگ و پیشرفته خبری همشهری آنلاین ۳۶۵ یا ۶۰۰ میلیون تومان اولی رقم فروش نگاهی گذرا به زندگینامه‌ی حضرت آیت‌الله‌العظمی …رهبر انقلاب اسلامی ایران ۱ خاندان ۲ شخصیت علمی و فرهنگی ۱۲ تحصیل و تدریس ۲۲پاسخ امام خامنه ای به افراط و تفریط صادق شیرازی و …کلیپ زیبایی از هوشمندی حضرت امام خامنه ای که اختلافات مذهبی را به بهترین شکل به نفع آرشیو موضوعی بیانات آرشیو کلیدواژه‌ها و فیش های موضوعی بیانات اسلام کوئست مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعیآموزش نماز آموزش نماز آثار و برکات نماز آموزش نماز نماز آخرین توصیه انبیاء أحَبُّ پرسمان دانشجویی اندیشه ی سیاسیواکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه اختلاف نظر آیت الله هاشمی با آیت الله خامنه ای در …آیت الله هاشمی رفسنجانی همواره یکی از چهره های خبرساز ایران بوده است وی در واقع بعد راههای کنترل شهوت و احساسات جنسی شهر سوالراه ها و روش های کم کردن و از بین بردن شهوت و تمایلات جنسی برای افراد مجرد باید دانست سایت خبر ی و فرهنگی ترکمنصحرا درگذشت یکی از علمای برجسته اهل‌سنت ترکمن‌صحرااسلام هراسی چیست؟ پرسمان دانشجویی اندیشه ی …اسلامهراسیچیست؟واکاوی حیات سیاسی امام رضاع و بررسی شاخص‌های سیاسی حاکم در عصر آن امام همام،نقشه دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد ؟ منتظران و یاوران …دیدن خواب در چه ساعاتی صحت دارد و اگر فردی آینده زندگی خود را در خواب ببیند آیا تعبیر سریال از یاد رفته جامعفیلمنامه مجموعه از یاد رفته را قبل از بازی نخوانده بودم عمار آقایی بازیگر نقش مرتضی ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی …ماجرای شکستن و سوزاندن درب و شکستن پهلوی حضرت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ چه بوده است و تحقیق و پژوهش در متوسطه علوم اجتماعیماه ها هفته ها روز و تاریخ جلسه فصل ها موضوع و عنوان درس هدف ویژه درس فعالیت های دیگرجام نیوز خواننده زن، حراج آبروی ایران و زنده به گزارش گروه فرهنگی جام نیوز، تکخوانی خواننده زن در جشنواره موسیقی مراکش با سکوت کشاورزی لرستان اولین مجله علمی کشاورزی …قرن بیست و یکم، قرن جنگ بر سر آب نام گرفته است در قسمتهای مختلف دنیا، به خصوص در الف هخامنشی گرایی ضدیت با تاریخ کهن ایرانی استدر کاوش های باستان شناسی که از زمان رضا خان شروع شد تمام الواح قبل از دوران هخامنشی ها کیهان نهاوندکیهان نهاوند انعکاس اخبار شهرستان نهاوند و حومه ای خدا دلم مکن من را مقالات حقوق پورتال پرتال حقوقمقالاتحقوق دانش آموخته ی مهندسی اموات تاریخ مقطع


ادامه مطلب ...

فرهنگ رضوی و جامعه‌ی آرمانی

[ad_1]

چکیده

یکی از اهداف مهم پیامبران الهی و جانشینان آنان برقراری زندگی نیکو یا جامعه‌ی آرمانی بوده است. گرچه اصطلاح «مدینه‌ی فاضله» یا «جامعه‌ی آرمانی» در قرآن یا متون روایی نیست، این موضوع ریشه در تعالیم انبیا داشته و مجموعه آیه‌ها ‌و روایت‌هایی که درباره‌ی هدف و کیفیت زندگی مطلوب یا حیات طیبه سخن می‌گوید، ما را به این سمت و سو هدایت می‌کند. از نظر قرآن کریم و روایت ‌معصومان نه تنها دست یافتن به جامعه‌ی آرمانی امکان‌پذیر است، بلکه هدف بعثت انبیا همین بوده است.
پرسش اصلیِ مقاله حاضر این است که ویژگی‌های جامعه‌ی آرمانی در فرهنگ رضوی چیست؟ قرآن و عترت دو یادگار بی‌نظیر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند و امام رضا (علیه‌السلام) پاره تن رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، وارث انبیای بزرگ الهی و امامان پیش از خود است؛ اینان، هم در حکمت نظری و هم در حکمت عملی به تلاش و مجاهدت برای تبیین و تحقق این هدف دیرینه پرداخته‌اند. در این مقاله به مهم‌ترین ویژگی‌های جامعه‌ی آرمانی در فرهنگ رضوی اشاره می‌شود که عبارتند از: عقل‌گرایی، برپایی عدل، احسان، حاکمیت امام، گسترش دانش و شکوفایی اقتصادی.

مقدمه

امام رضا (علیه‌السلام) منصوب پروردگار و علمش وابسته به علم الهی است. خلیفه‌ی خدا در زمین و مظهر تام و تمام اسما و صفتهای ‌اوست. در حکمت نظری و عملی سرآمد همه‌ی انسان‌ها، جز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است. امام رضا (علیه‌السلام) وصی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و یکی از مصادیق عترت است. قرآن و عترت به دلیل حدیث ثقلین همتای یکدیگرند. استناد به سیره و سنت آن حضرت بی تردید انسان و جامعه را به بهترین و استوارترین روش زندگی و حیات طیبه رهنمون می‌کند.
خداوند درباره‌ی قرآن می‌فرماید: « إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یهْدِی لِلَّتِی هِی أَقْوَمُ» (اسرا/ 9) و درباره‌ی پیامبر است نیز می‌گوید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْییکُمْ» (انفال/ 24). بنابراین، شناخت سیره‌ی آن بزرگوار، در مقام جانشین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در واقع تفسیر علمی و عینی قرآن کریم است. التزام به فرهنگ رضوی چون منشأ وحیانی دارد و تعالیم وحیانی ناظر به فطرت انسانی است، نه تنها به دلیل تعبد، بلکه به دلیل عقل، تضمین‌کننده‌ی سعادت دنیا و آخرت است.
تجربه‌ی بشری نشان داده التزام به فرهنگی که اولیای دین، معصومانه دریافت، ابلاغ و اجرا کرده‌اند، چیزی جز سعادت انسان را در برنداشته است. اما آنچه در این رهگذر لازم و ضروری است، شناخت دقیق ابعاد و ویژگی‌های جامعه‌ی آرمانی است که از فرهنگ و سیره‌ی فاخر و ارجمند آن بزرگوار به دست می‌آید. چارچوب نظری این نوشتار بر اساس الگوی امامت در مکتب شیعه‌ی اثنی عشری و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است.

مفاهیم

قبل از ورود به بحث، تبیین مفاهیم مدنظر ضروری است.

فرهنگ

فارسی معین، فرهنگ را مرکب از دو واژه‌ی «فر» و «هنگ» به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم تعریف کرده است (1387: واژه‌ی فرهنگ). برای فرهنگ تعاریف متعددی ارائه شده که بعضی از این تعاریف مفهوم عام و برخی دیگر مفهوم خاصی از این واژه را به دست می‌دهند.
یکی از اوّلین تعاریف نسبتاً جامع را تیلور در سال 1871 ارائه کرده است. (2) به قول ریموند ویلیامز (3) در سال 1976 فرهنگ یکی از دو سه واژه‌ای است که پیچیده‌ترین واژه‌هاست. کشورها بر سر تعریف جهانی از مفهوم فرهنگ توافق ندارند. در مقدمه‌ی اعلامیه‌ی جهانی تنوع فرهنگیِ سال 2001 یونسکو، فرهنگ چنین تعریف شده: «فرهنگ را باید مجموعه‌ای از خصیصه‌های ‌مشخص معنوی، مادی، فکری و احساسی جامعه یا گروه اجتماعی تلقی کرد که دربردارنده‌ی هنر، ادبیات، شیوه‌های زندگی، روش‌های زندگی با هم، نظام‌های ارزشی، سنت‌ها ‌و باورهاست» (فراهانی، 1386: 80).
همچنین، سایر متفکران درباره‌ی فرهنگ، تعاریف گوناگونی ارائه کرده‌اند (4) که از میان آنان مرحوم علامه محمدتقی جعفری، فیلسوف اسلامی، با نقد مهم‌ترین تعریف‌ها ‌از فرهنگ، چنین تعریفی ارائه داده است: «فرهنگ عبارت است از کیفیت یا شیوه‌ی بایسته یا شایسته برای آن دسته از فعالیت‌های ‌حیات مادی و معنوی انسان‌ها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساس ‌تصعید شده‌ی آنان در حیات تکاملی باشد» (جعفری، 1373: 77). ایشان فرهنگ را به دو قسم پیرو و پیشرو تقسیم می‌کند:
فرهنگ پیرو آن نوع کیفیت و شیوه‌ی زندگی است که تابع هیچ اصل و قانون اثبات شده‌ای نیست، بلکه ملاک درستی و نادرستی آن، تمایل‌ها و خواسته‌های ‌مردم است. به بیان دیگر، این قسم فرهنگ ناشی از هوا و هوس‌ها و تمایل‌های طبیعی انسان‌هاست. اما فرهنگ پیشرو یا هدف‌دار و پویا از اصول ثابت حیات تکاملی انسان ریشه می‌گیرد؛ و عامل محرک این فرهنگ، ابعاد اصیل انسانی است و هدف آن عبارت است از آرمان‌هایی که آدمی را در جاذبه هدف اعلای حیات به تکاپو درمی‌آورد و تمدن اصیل را برای بشریت به ارمغان می‌آورد (نصری، 1376: 346-348).
با جمع‌بندی نظرهای گوناگون می‌توان چنین نتیجه گرفت که فرهنگ مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها، شیوه‌ی زندگی، آداب و رسوم، نظام ‌سیاسی، اجتماعی و حقوقی است که در جامعه نهادینه شده است.

فرهنگ رضوی

فرهنگ رضوی مجموعه‌ی آموزه‌های ‌امام رضا (علیه‌السلام) و پدران پاک و معصومش تا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حکمت نظری و عملی است. این تعالیم همتای آموزه‌های ‌قرآن کریم، تبیین آیه‌ها ‌و تجسم عینی و عملی آن است. از آنجا که ائمه نور واحدند، (5) گفتار و رفتار امام رضا (علیه‌السلام) جدای از سایر معصومان نیست. بنابراین، مجموعه آموزه‌های ‌قرآن و عترت را با تأکید بر گفتار و رفتار امام رضا (علیه‌السلام) «فرهنگ رضوی» می‌نامیم؛ فرهنگی که امام رضا (علیه‌السلام) با حکمت و تدبیر از آن پاسداری کرد و در آن راه به شهادت رسید؛ فرهنگی که آدمی را در جاذبه‌ی هدف اعلای حیات به تکاپو وامی‌دارد و تمدن اصیل را برای بشریت به ارمغان می‌آورد.

جامعه

واژه‌ی «جامعه» معانی لغوی و اصطلاحی دارد. در لغت به معنای گرد آمدن، فراهم آمدن، نزدیکی جسمی به جسم دیگر یا چندین جسم به همدیگر و سازگار کردن است ( دهخدا، 1377، ج1: 1049). جامعه مؤنث «جامع»، اسم فاعل از کلمه‌ی «جمع» و در لغت به معنای جمع کننده، طوق، غل، گردآورنده و غلی که بر گردن و دست نهند آمده است (همان، ج5: 7398). در زبان عربی واژه‌ی «مجتمع» و در زبان فارسی «جامعه» به کار می‌رود (6) به معنای گروهی از انسان‌ها که در سرزمینی ساکن‌اند و حکومتی واحد دارند (مؤلفان، 1387: 34).
برخی چون خواجه نصیرالدین طوسی معتقدند که واژه‌ی «انسان» از ریشه «اُنس» است، یعنی خصلت طبیعی او زندگی با همنوعان و ریشه‌ی تمدن، مدینه است؛ به این معنا که زندگی اجتماعی جز از طریق تعاون امکان‌پذیر نیست (شریف، 1362: 894؛ طوسی، 1374: 140). او ناچار است در جامعه برای رفع نیازهای خویش با همنوع خود زندگی کند. البته این نگاه، طبیعی بودن حیات اجتماعی انسان را نیز تأیید می‌کند.
به تعبیر استاد مصباح یزدی، مدینه با این تعریفِ جامعه کاملاً منطبق است: «جامعه‌ی واحد مجموعه‌ای است از انسان‌ها که با هم زندگی می‌کنند، کارهایشان مستقل و مجزا از هم نیست، بلکه تحت یک نظامِ تقسیم کار با هم مرتبط است و آنچه از کار جمعی‌شان حاصل می‌آید، در میان همه‌شان توزیع می‌شود» (مصباح یزدی، 1368: 89). بهترین تعریفی که برای جامعه می‌توان استنباط کرد این است که جامعه به اجتماع انسان‌ها گفته می‌شود که بر پایه‌ی هدف و قانون مشترکی زندگی می‌کنند.

جامعه‌ی آرمانی

واژه‌ی «آرمان‌شهر» (utopia) را نخستین بار توماس مور در سال 1516 در کتابی به همین نام به کار برد (مور، 7:1388). پیش‌تر مفاهیم مشابهی از این واژه در آرای فلاسفه‌ی یونان باستان (افلاطون و ارسطو) عرضه شده و در فلسفه‌ی اسلامی از آن به نام مدینه‌ی فاضله یاد شده بود. اصل واژه‌ی «اتوپیا» (utopia) یونانی است و معنی آن «جایی که وجود ندارد» یا «ناکجاآباد» است. اتوپیا واژه‌ای است مرکب از ou (او) یونانی به معنای «نفی» و کلمه‌ی topos (توپوس) به معنای «مکان». بنابراین، از لحاظ لغوی به معنای «لامکان» است.
آرمان‌شهر نمادی از واقعیت آرمانی و بدون کاستی است که متضمن سعادت و خوشبختی مردم باشد. همچنین، می‌تواند نمایانگر حقیقتی دست نیافتنی باشد. گاه به صورت اساطیر، عصر زرین و حماسه‌های ‌بشری جلوه‌گر شده و گاه در محک آرمان‌های نظام حاکم؛ از افلاطون، ارسطو و فارابی گرفته تا رابرت اوئن (7)، شارل فوریه (8)، اتین کابه (9)و... همگی کوشیده‌اند به توصیف آرمان‌شهرِ مطلوبشان بپردازند.
آیت الله معرفت (رحمه‌الله) می‌فرمایند: «در این جامعه، هدف، رشد و تکامل نوع انسانی است تا افراد هرچه بهتر زندگی کنند، به نحو احسن به حقوق حَقه و طبیعی خود دست یابند و از مواهب طبیعت که خداوند در اختیار بشر گذارده، به گونه‌ی شایسته و بایسته بهره‌مند شوند» (1378: 12). ایشان با استناد به آیه‌ی 13 سوره حجرات می‌فرمایند: «در چنین جامعه‌ای، انسان به دلیل انسان بودن مورد احترام قرار می‌گیرد و هرگز عوامل محیطی و شرایط زیستی... یا گرایش‌های ‌خاص که باعث عقیده‌ها ‌و باورهای گوناگون می‌شود یا نسب و حسب، سبب تبعیض از برخورداری از حقوق انسانی و مواهب طبیعی و الهی و... نمی‌گردد» (همان).
ایشان «تقوا» را به معنای تحفظ و تعهد گرفته، معتقدند هر انسانی باید این تعهد را در خود احساس کند و در مقابل بهره‌مندی از مواهب الهی و دستاوردهای دیگران، خود نیز بهره بدهد. همچنین، ایشان با اشاره به آیه‌ی «هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا» (هود/ 61) می‌گویند: «آباد کردن زمین بدون روح همزیستی، نوع دوستی، ایثار و... میسر نیست. همین است معنای خلافت در زمین و مسخر بودن کائنات برای انسان و پذیرا شدن امانت و ودایع الهی تا مشمول «وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسرا/70) قرار گیرد» (همان: 13).
آموزه‌های ‌قرآن و عترت ناظر به رشد و تعالی بشر در همه‌ی ابعاد، منتهی به هدف خلقت انسان است. بنابراین، هرگاه سخن از برپایی قسط، بسط معنویت، شکوفایی عقل، احسان و... می‌کند، ناظر به جامعه‌سازی است.

جمع‌بندی مفهوم جامعه‌ی آرمانی

1. جامعه‌ی آرمانی جامعه‌ای است تحت ولایت الهی که هدف آن رشد معنوی و مادی بشر است و دائم در حال رشد و شکوفایی است. (10) کرامت انسان‌ها در آن رعایت می‌شود، مردم به ولایت الهی و اطاعت از فرامین او تن می‌دهند و عدالت و تقوای الهی را در همه‌ی شئون آن به پا می‌دارند.
2. آرمان‌شهر امری دست نیافتنی و در زمره‌ی آرزوها تلقی نمی‌شود، بلکه جامعه‌ای است که تعالیم قرآن، عترت و سیره‌ی عملی اهل بیت که متصل به سرچشمه‌ی آفرینش انسان و جهان است، خصوصیات آن جامعه‌ی آرمانی را برای بشر تبیین کرده و هرگاه بشر پایبند به اصول و ارزش‌های ‌آن بوده، طعم شیرین آن را درک کرده است.
3. در جامعه‌ی آرمانی از همه‌ی مواهب و نعمت ‌الهی به درستی و برای رشد فضائل کمال نهایی بشر استفاده می‌شود.

امامت در مکتب شیعه‌ی اثنی‌عشری

امام امتیازها و ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که بقیه‌ی مردم حتی دانشمندان و نخبگان بشری از آن بی بهره‌اند و همین ویژگی‌هاست که او را از همگان ممتاز می‌کند. بنابراین، جامعه‌ی آرمانی تنها با حضور و حاکمیت او و تبعیت محض مردم از او محقق می‌شود. مهم‌ترین امتیازها و ویژگی‌های امام در ارتباط با جامعه‌ی آرمانی عبارت‌اند از: نصب الهی، عصمت، وابستگی به علم الهی، ولایت، هدایت علمی، هدایت به امر، سیاست و حکومت، هدایت دینی و دفاع از دین‌باوران، پدری دلسوز و مهربان، اصلاح جهانی.

امام رضا (علیه‌السلام) مصداق امامت

امام رضا (علیه‌السلام) (148-203ق)، هشتمین امام شیعیان اثنی عشری، به نص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث لوح و نص پدران معصومش همه‌ی خصوصیات یادشده درباره‌ی امام را دارد. بر اساس روایت امام جواد (علیه‌السلام) نام‌گذاری آن حضرت به «علی» و لقب «رضا» از سوی خداوند تعالی است (مفید، 1413، ج1: 759).
حضرت رضا (علیه‌السلام) وارث علم نبوی و فضائل علوی است. کتاب‌های ‌شیعه و اهل سنت از علم، زهد، عبادت، کرامت، سیاست و حکمت بی نظیرش که از اجداد خود به عنایت الهی به ارث برده، حکایت می‌کند. شخصیت امام رضا (علیه‌السلام) فراتر از ملاک‌های عقلی آدمیان و نصب او فرابشری است (موحدابطحی، 1381: 76). امام رضا (علیه‌السلام) مقتدای خود را امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌دانند و می‌فرمایند: «ان علیا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)... امامی، حجتی، عروتی، صراطی، دلیلی و مَحَجَتی...» (همان: 27-28).
امام رضا (علیه‌السلام) همان کسی است که روایت‌های معتبر اسلامی از معجزه‌های ‌آن حضرت همانند معجزه‌های ‌حضرت عیسی (علیه‌السلام) و حضرت سلیمان (علیه‌السلام) حکایت می‌کنند (همان، 1430: 65-153). (11) روزی که به دعبل خزاعی، شاعر اهل بیت، جامه‌ای عطا کردند، فرمودند در این لباس هزار رکعت نماز خوانده و هزار بار ختم قرآن نموده‌ام.
در میان مردم مرو، پیروان اهل بیت بر این باور بودند که امام باید از سوی خداوند نصب شود و ولایت را برعهده گیرد، اما دیگران می‌گفتند که امام را نه نصب الهی، که انتخاب مردمی معیّن می‌کند و او در حقیقت وکیل امّت است. امام رضا (علیه‌السلام) پس از آمدن به مرو و آگاهی از این مسئله فرمودند: «امامت را نشناختند تا امام را بشناسند. همان طور که الله با الوهیت شناخته می‌شود، امام با امامت.» آنگاه ویژگی‌های امام را برشمردند: «قدر و منزلت، شأن و جایگاه امام رفیع‌تر از آن است که با عقول مردم سنجیده شود یا آنکه به اختیار خود برگزینند» (کلینی، 1407، ج1: 199).
چون هدف از نزول قرآن و نصب امامان، هدایت بشر و ساختن دنیا و آخرت آباد برای مردمان است، فعلی، قول و تقریر ائمه، معصومانه و وابسته به علم الهی است. بنابراین، سنت و سیرت آن امام معصوم نیز تحقق بخش جامعه‌ی آرمانی است.

جامعه‌ی آرمانی در فرهنگ رضوی

آموزه‌های ‌قرآن و عترت ناظر به رشد و تعالی معنوی و مادی انسان‌هاست. امام رضا (علیه‌السلام) بر اساس نصوص روایی معتبر، عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و یکی از مصادیق «ساسة العباد»، «ارکان البلاد» و «امناء الرحمان» است. مردم بر اساس باور به اصول توحید، نبوت، امامت و نصوص قرآن و عترت می‌توانند با اطاعت و اعتقاد راسخ به آموزه‌ها ‌و تعالیم رضوی به ساختن جامعه‌ای آرمانی که تضمین کننده‌ی آبادانی دنیا و آخرت آنان است، مطمئن و امیدوار باشند.
آنچه جامعه‌ی آرمانی را با استفاده از فرهنگ رضوی به وجود می‌آورد، در چند بُعد می‌توان خلاصه کرد: عقل‌گرایی، برپایی عدل، حاکمیت امام، احسان، گسترش دانش و شکوفایی اقتصادی. به منظور دستیابی به این ابعاد، لازم است ابتدا به تبیین آنها در فرهنگ رضوی بپردازیم.

عقل‌گرایی

حکماً عقل را به عقل نظری و عملی تقسیم کرده‌اند. عقل نظری ناظر به هست‌ها و نیست‌هاست و عقل عملی ناظر به بایدها و نبایدها. یکی از ویژگی‌های جامعه‌ی آرمانی در فرهنگ رضوی، شکوفایی عقل هم در بُعد نظری است و هم در بُعد عملی؛ هم تعالی اندیشه‌ها، هم تعالی انگیزه‌ها ‌و رفتارها.

1. منزلت عقل:

عقل محبوب‌ترین مخلوق و مخاطب خداوند در انجام تکالیف است. (12) در روایت سوم از کتاب عقل و جهل اصول کافی، عقل وسیله‌ی پرستش خدا و به دست آوردن بهشت معرفی شده است. (13) در حدیث چهاردهم آن کتاب، 75 خصوصیت و اثر آن به نام لشکر عقل بیان شده است. پس عاقل کامل کسی است که آن اثر در او باشد و در برابر اوامر و نواهی خالق و پروردگارش کاملاً مطیع و فرمان‌بُردار. امام رضا (علیه‌السلام) دوست هر کسی را عقل و دشمنش را جهل می‌دانند (همان، ح4: 11).
کیفر پاداش مردم در روز جزا به مقدار عقل ایشان است (همان، ج1: 21-23). عقل چنان انسان را رشد می‌دهد که عاقلی خوابیده از جاهل شب‌زنده‌دار برتر دانسته شده است.

2. عقل وسیله‌ی انتخاب آگاهانه:

یکی از ویژگی‌های مردم در جامعه‌ی آرمانی، شنیدن سخن دیگران و انتخاب آگاهانه و پیروی از بهترین آنهاست. طعم خوشِ به کارگیری و شکوفایی عقل در این مسئله خود را نشان می‌دهد که انسان‌ها آزادانه و عاقلانه بشنوند، بیندیشند و انتخاب کنند. قرآن کریم می‌فرماید: «فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ‌» (زمر/ 17-18).

3. عقل وسیله‌ی ژرف‌اندیشی در معارف الهی:

آموزه‌های ‌رضوی حاکی از تعقل و تفکر در معارف الهی است. نمونه‌ی آن را می‌توان در مناظره‌هایی که درباره‌ی توحید از آن حضرت نقل شده ملاحظه کرد. (14) مناظره‌ی حضرت با عمران صابئی نشانه‌ای از عقل‌گرایی و استفاده از برهان در مسئله‌ی توحید است. (15)
در تعالیم امام رضا (علیه‌السلام) یکی از علل وجوب حج، رشد عقلانیت، تعالی سطح معرفت دینی و ژرف‌شناسی حقایق وحی دانسته شده است:
از آن رو حج بر مردمان واجب شد تا به جانب خدای بزرگ روآورند... و در حج برای مردم آگاهی دینی (شناخت دین) حاصل شود و اخبار امامان بازگو گردد و به هر ناحیه و کشوری برسد. این همان است که خداوند فرموده است: باید تنی چند از هر گروه (به این سوی وآن سوی) کوچ کنند تا دانش دین بیاموزند، آنگاه که نزد مردم خویش بازگشتند، بیم دهند (و آگاه سازند)... (16)
حسن بن جهم گوید جمعی از یاران ما در خدمت حضرت رضا (علیه‌السلام) سخن از عقل به میان آوردند، امام فرمودند: «دینداری که عقلی ندارد اعتنایی به او نباشد.» گفتم: «قربانت گردم، بعضی از مردمی که به امامت قائل‌اند ما نقصی بر آنها نمی‌بینیم، در صورتی که به اندازه‌ی عقلشان عقل شایسته ندارند.» فرمودند:
ایشان مورد خطاب خدا نیستند ( زیرا خدا عاقل را امر و نهی می‌کند و به اندازه‌ی عقلشان پاداش و کیفر می‌دهد) خدا عقل را آفرید و به او فرمود: پیش آی! پیش آمد، برگرد! برگشت. فرمود: به عزت و جلالم بهتر و محبوب‌تر از نور چیزی نیافریدم بازخواست و بخششم متوجه توست (کلینی، 1407، ج1: 27).

4. نقش فرهنگ رضوی در شکوفایی عقل:

انبیا و اولیای الهی، خود عاقل‌ترین افراد بشر بوده و همواره تلاششان برای برانگیختن و شکوفایی عقول مردم بوده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «در منزل بودن عاقل، از مسافرت جاهل (به سوی حج و جهاد) بهتر است و خدا، پیغمبر و رسول را جز برای تکمیل عقل مردم، مبعوث نکرد (تا عقلش را کامل نکند؛ او را مبعوث نمی‌کند) عقل او برتر از عقول همه‌ی امتش است» (همان: 13). امتیاز لقمان اگرچه از انبیای الهی نبود، به سبب فزونی عقل و حکمتش بود. امامان در مقام اوصیای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) معدن علم، مهبط وحی و مرکز رفت و آمد فرشتگان الهی‌اند و ادامه دهنده‌ی وظایف و مسئولیت‌های ‌انسان‌ساز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در شکوفایی عقول بشر.
امام موسی بن جعفر (علیه‌السلام) به هشام بن حکم فرمودند: «ای هشام، خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشکار و حجت پنهان؛ حجت آشکار رسولان و پیغمبران و امامان‌اند و حجت پنهان، عقل مردم است» (همان: 19). (17) انبیای الهی و اوصیای آنان همگی یک راه و هدف را دنبال می‌کنند، (18) همواره مؤید یکدیگرند، برای شکوفایی عقل‌ها ‌تلاش می‌کنند و جامعه را به کوشش در راه خداوند فرامی‌خوانند.
فرمایش‌ها و مناظره‌های ‌امام رضا (علیه‌السلام) در مباحث توحیدی شاهد بزرگی بر تلاش آن حضرت در شکوفایی عقل و باروری اندیشه‌هاست (رک: صدوق، 1416: 41؛ عطاردی، 1406، ج1، بخش2: 48-9 و ج2، بخش2: 72-137). در فرهنگ رضوی تفکر در معارف توحیدی و باروری اندیشه‌ها، ارزشمندتر از نماز و روزه ‌مستحبی فراوان و خالی از معرفت است: «عَن مُعَمَّرِ بنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعتُ أبَا الحَسَنِ الرِّضَا (علیه‌السلام) یَقُولُ لَیسَ العِبَادَةُ کَثرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّومِ إِنَّمَا العِبَادَةُ التَّفَکُّرُ فِی أمرِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ» (کلینی، 1407، ج2: 55).
علوم و معارفی که امام رضا (علیه‌السلام) برای بسط و گسترش آن کوشیدند و تلاش‌های سیاسی-اجتماعی آن حضرت که آثار آن در آن زمان و در تاریخ باقی ماند، همگی موجب شکوفایی عقول بشر است.

برپایی عدل

عدالت به مثابه نقطه‌ی عزیمت اعتلای اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، مقدم بر همه‌ی آنهاست، چرا که خداوند، هستی را بر اساس حق و عدل بنا نهاده است. (19) به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) عدل مایه‌ی حیات بشر است (20) و اصلاح امور مردم جز با عدل امکانپذیر نیست. (21)
عدالت در اسلام از چنان اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که در زمره‌ی اهداف بعثت انبیا قرار دارد و از دیرباز انسان‌های فرهیخته و آزاده، شیفته‌ی عدالت بوده‌اند و تشنه‌ی اجرای آن. عدالت چیست؟ عدالت در لغت به معنای برابری، استقامت و راست کردن کژی و اعوجاج، انصاف، حد وسط میان امور و مفهومی است در مقابل ظلم و جور (راغب اصفهانی، 1416: 336).
در تعاریف گوناگون، عدل همواره با دو مفهوم ارتباطی تنگاتنگ دارد: استحقاق و مساوات. این دو مفهوم می‌توانند در قوام بخشیدن به معنای عدالت- در تعاریف مختلف- نقش مهمی ایفا کنند. در طیف وسیعی از کاربردها در نصوص، مفهوم عدالت در ارتباطی وثیق و مستقیم با مفهوم حق و به تبع با مفهوم استحقاق قرار گرفته است. از موارد این پیوستگی می‌توان به حدیث مشهوری از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره کرد که در آن «اعطاء کل ذی حق حقه» (بخاری، 1401، ج2: 694؛ ابوداوود سجستانی، 1369ق، ج3: 114؛ ترمذی، بی‌تا، ج4: 608) ارزش کلی و دستور عمل مسلمانان دانسته شده است. باید توجه داشت عین همین تعبیر در تعاریف مختلف از عدالت دیده می‌شود.
صورت دیگری از تعریف عدالت، عبارت است از قرار دادن امور در مواضع خود؛ به مثابه حدیثی از زبان امام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) (سیدرضی، 1414: ح 437). عدالت به طور کلی نظام تعاملی است که در کنار آن، مفهومی به نام مسئولیت مشترک شکل می‌گیرد. (22) چنین مسئولیتِ مشترکی که به تحقق عدالت می‌انجامد جز با همدلی و اطاعت افراد از ولی خدا معنا نمی‌یابد. این مسئولیتِ مشترک امری است که مستقیم یا غیرمستقیم می‌توان آن را در نصوص اسلامی پیگیری کرد.
یکی از مهم‌ترین اشاره‌ها ‌به این امر در این آیه دیده می‌شود: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید/ 25). آنچه در این آیه به آن استشهاد می‌شود، تکیه‌ی قرآن کریم بر این است که فاعل قیام بر قسط، مردم هستند و همه‌ی تمهیدها، از فرستادن پیامبران و نازل کردن کتاب ‌مقدس، برای آن است تا مردم خود به برپاداشتن قسط برخیزند. امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «استعمال العدل و الاحسان موذن بدوام النعمه» (صدوق، 1378، ج2: 24).
عدالت‌ورزی و نیکوکاری عامل پایداری نعمت‌هاست. این فرمایش حضرت مستفاد از آیه‌ی شریفه‌ی «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَانِ» (نحل/90) است. کسی که به عدالت رفتار کند، حق هر ذی‌حقی را ادا کرده است. پس هرگاه چنین شد، آن چنان که شکر نعمت سبب فزونی آن می‌گردد، رفتار عادلانه هم موجب دوام نعمت می‌شود. البته امر به احسان در قرآن و فرمایش حضرت فراتر از اجرای عدالت است که خود بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد. مهم‌ترین ابعاد عدالت در جامعه‌ی آرمانی عبارت‌اند از: عدالت اقتصادی، عدالت فرهنگی، عدالت اجتماعی، عدالت در داوری.

حاکمیت امام

امامت به نصب الهی، از حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) آغاز و به فرزندان برگزیده‌اش تا امام رضا (علیه‌السلام) و حضرت مهدی (عجل‌ الله ‌تعالی ‌فرجه‌الشریف) استمرار یافته است. امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) درباره‌ی امامت می‌فرمایند:
امامت، جلیل القدرتر، عظیم الشّأن‌تر، والاتر، منیع‌تر و عمیق‌تر از آن است که مردم یا عقول خود آن را درک کنند یا با آرا و عقاید خوریش آن را بفهمند یا بتوانند با انتخاب خود امامی برگزینند. امامت چیزی است که خداوند بعد از نبوت و خلّت (مقام خلیل اللهی) در مقام سوم، ابراهیم خلیل (علیه‌السلام) را بدان اختصاص داده، به آن فضیلت مشرف فرمود و نام او را بلندآوازه کرد.
خداوند می‌فرماید: «إِنَّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً؛ ‌ای ابراهیم! تو را برای مردم، امام برگزیدم... و امامت به همین ترتیب در نسل او باقی بود و یکی بعد از دیگری نسل به نسل آن را به ارث می‌بردند تا اینکه پیامبر اسلام وارث آن گردید (بقره/124؛ کلینی، 1407، ج1: 198).
امام رضا (علیه‌السلام) جایگاه امامت را خلافت الهی و جانشینی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌دانند: «إِنَّ الإِمَامَةَ هِىَ مَنزِلَةُ الأنبِیَاءِ وَ إِرثُ الأوصِیَاءِ إِنَّ الإِمَامَةَِ خِلَافَةُ اللهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ مَقَامُ أمِیرِ المُؤمِنِینَ (علیه‌السلام) وَ مِیرَاثُ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ (علیهما‌السلام) إِنَّ الإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسلِمینَ وَ صَلَاحُ الدُّنیَا وَ عِزُّ المُؤمِنِینَ» (همان: 200). این مقام همان است که به نصب الهی به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) داده شده بود. همان‌طور که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خلیفه و ولی خدا در زمین و اولی به تصرف است، هر امامی چون امام رضا (علیه‌السلام) چنین جایگاهی دارد. حاکمیت امام باعث استواری زمام دین، نظم مسلمین، صلاح دنیا و عزّت مؤمنین است. عزّت به معنای توانایی و در مقابل آن، ذلت است. راغب در منفردات می‌گوید: «عزّت حالتی است که از مغلوب بودن انسان مانع می‌شود» (1416، ج1: 563).
عزّتمندی مسلمانان در پرتو حاکمیت امام به معنای شکست‌ناپذیری و دوری از هر سستی و ناتوانی است. حاکمیت امام و التزام قلبی و عملی به فرامین او باعث نظم، سربلندی، اقتدار و پیروزی در همه‌ی عرصه‌های ‌سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و... است. امام، جامعه را از تشتت به وحدت، همبستگی، صفا و صمیمیت دعوت می‌کند.
رفتار و گفتار امام رضا (علیه‌السلام) در مدینه، مسیر مدینه تا مرو و زندگی در خراسان حاکی از این ادعاست. امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند:
به خدا سوگند وقتی در مدینه بودم بر مرکب خود سوار می‌شدم و در میان شهر و بیرون شهر رفت و آمد می‌کردم. مردم مدینه حوائج و گرفتاری‌های خود را به من می‌گفتند و من نیز نیازهای ایشان را برآورده می‌ساختم، به این ترتیب، من و آنها مثل دوست و خویشاوند، این‌گونه رابطه داشتیم (صدوق، 1378، ج2: 167).
امام رضا (علیه‌السلام) شخصیتی است که فرقه‌های ‌گوناگون اسلامی را مجذوب خود کرده، کانون توجه بسیاری از عالمان و محدثان شیعه و اهل سنت شده و احادیث بسیاری از امام صادق (علیه‌السلام) و امام کاظم (علیه‌السلام) که در آثار آنان نقش بسته از طریق امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است (پاکتچی، 1392: 203).
اوضاع سیاسی- اجتماعی زمان امام رضا (علیه‌السلام) و برخوردهای حکیمانه و معصومانه‌ی آن امام که ناشی از ارتباط وحیانی و وابستگی به علم الهی در آن حضرت بود، نشان داد امام باعث وحدت و انسجام مسلمانان، حفظ اصلی دین، بسط و نشر معارف الهی و تأثیرگذاری بر تاریخ و زندگی بشریت است.

احسان

احسان به معنای رساندن نفعِ نیکو و شایسته‌ی ستایش به دیگری است (طوسی، بی‌تا، ج2: 153 و ج3: 14)، انجام کاری از سر آگاهی و به شکل شایسته که از روی زیادتی و بخشش، مستحق پاداش است (طبرسی، 1372، ج1: 248)، انجام کار نیک یا رساندن نفع به دیگری با انگیزه‌ی خدایی (طباطبایی، 1374، ج4: 20 و ج 12: 332) از این جمله‌اند. فرهنگ رضوی که همان فرهنگ قرآن، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است، آکنده از مصادیق احسان است. برخی از مهم‌ترین مصادیق احسان عبارت‌اند از: احسان به خلق، عفو و صفح، صبر و جهاد در راه خدا.

1. احسان به خلق:

مهم‌ترین مصداق آنکه تأکیدهای فراوانی در قرآن پس از پرستش خدا و شرک نداشتن به او بیان شده، احسان به پدر و مادر است: «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیئًا وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا» (نسا/36)؛ «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا» (بقره/ 83). همچنین، از مصادیق احسان به خلق، احسان همسران به یکدیگر است: (بقره/ 229 و 236؛ نسا/ 128) و نیز احسان به همنوعان (خویشان، ایتام، مسکینان و...) است: «وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمَسَاکِینِ» (بقره/83). امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در عهدنامه‌ی مالک اشتر می‌فرماید: «أشعِر قَلبَکَ الرَّحمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ المَحَبَّةَ لَهُم وَ اللُّطفَ بِالإِحسَانِ إِلَیهِم؛ ‌ای مالک! قلب خود را نسبت به ملت خود مملو از رحمت، محبت و لطف کن.» رهبران الهی شیفته‌ی مؤمنان و در اندیشه‌ی احوال مردم‌اند؛ در غم آنان می‌سوزند و در شادی آنان شادند» (ابن شعبه حرانی، 1404: 126)
امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرماید: «... ما من احد من شیعتنا... و لایغتم الا اغتممنا لغمه و لایفرح الا فرحنا لفرحه...؛ فردی از شیعیان ما نیست، مگر آنکه در غم او غمگینیم و در شادی او شادیم...» (مجلسی، 1403، ج65: 168). قلب امام مملو از رحمت بر بندگان است و محبت و احسان را در جامعه نهادینه می‌کند. شخصی نزد امام رضا (علیه‌السلام) آمد، به او سلام داد و گفت: «من یکی از آنهایی هستم که تو و پدرت را دوست می‌دارد. من از حج برگشته، پول و دارایی‌ام را تمام کرده‌ام و هیچ پولی ندارم تا به منزل برسم. از تو خواهش دارم مرا به وطنم بازگردانی. وقتی به منزلم رسیدم، آنچه به عنوان صدقه به من داده‌ای، به فقیری می‌دهم.»
امام به آن مرد فرمود: «خدای من به تو خیر دهد. این 200 دینار را بگیر، برای رفع احتیاجت صرف کن و آن را از طرف من به عنوان صدقه به فقیر مده.» بعد از رفتن مرد سلیمان جعفری رو به امام کرد و پرسید: «شما مقدار زیادی پول به آن مرد بخشیدید، در حالی که صورتت را پوشاندی؟» امام رضا (علیه‌السلام) در پاسخ به او گفت: «این کار را از این رو انجام دادم که مبادا آثار حقارت و شرمندگی را به خاطر برآورده شدن حاجتش در صورتش ببینم» (همان، ج12: 28).

2. عفو و صفح:

عفو، گذشتن از خطای دیگران و صفح، زدودن خاطره‌ی آن از دل است. قرآن کریم می‌فرماید: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» (مائده/13). فرهنگ رضوی فرهنگ مدارا، عفو و صفح است.

3. صبر:

«وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» (هود/ 115)؛ «إِنَّهُ مَنْ یتَّقِ وَیصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» (یوسف/90). صبر بر مصیبت، صبر بر معصیت و صبر بر طاعت، انواع صبرهایی هستند که در فرهنگ رضوی به آنها سفارش شده است. امام رضا (علیه‌السلام) صبر را بهای بهشت می‌دانند: «من سأل الله الجنه و لم یصبر علی الشدائد، فقد استهزا بنفسه...» (مجلسی، 1403، ج78: 356). فرهنگ رضوی فرهنگی است که فرد و جامعه را به صبر دعوت و تشویق می‌فرماید.

4. جهاد در راه خدا:

در قران کریم و فرهنگ رضوی تحمل سختی‌ها و جهاد در راه خدا از مصادیق احسان برشمرده شده است:
ما کانَ لِأهلِ المَدینَةِ وَ مَنْ حَوّلَهُم مِنَ الأعرابِ أن یَتَخَلَّفُوا عَن رَسُولِ اللهِ وَ لا یَرغَبُوا بِأنفُسِهِم عَن نَفسِهِ ذلِکَ بِأَنَّهُم لا یُصیبُهُم ظَمَاٌ وَ لاَنصَبٌ وَ لا مَخمَصَةٌ فى سَبیلِ اللهِ وَ لا یطَؤُنَ مَوطئِاً یَغیظُ الکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِن عَدُّوً نَیلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ إِنَّ اللهَ لایُضیعُ أجرَ المُحسِنین؛ اهل مدینه و اطرافیانشان از عرب‌های بادیه‌نشین را شایسته نیست که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تخلف نماید... این به خاطر آن است که هیچ تشنگی، رنج و گرسنگی در راه خدا به آنها نمی‌رسد و به هیچ مکانی که کافران را به خشم آورد قدم نمی‌نهند، مگر آنکه برای آنها عمل صالحی نوشته می‌شود. همانا خداوند پاداش محسنین را تباه نمی‌کند (توبه/120).
امام رضا (علیه‌السلام) جهاد را سبب عزّت و اقتدار مسلمانان معرفی می‌فرماید: «إِنَّ الإِمَامَةَ هِىَ مَنزِلَةُ الأَنبِیَاءِ وَ إِرثُ الأوصِیَاءِ إِنَّ الإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله و سلم) وَ مَقَامُ أمِیرِالمُؤمِنِینَ (علیه‌السلام) وَ... بِالإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الحَجِّ وَ الجِهَادِ) (کلینی، 1407، ج1: 200).

گسترش دانش

قرآن و عترت حیات بخش بشرند، چنان که قرآن، کلام خداوند و دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را چنین می‌شناساند: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْییکُمْ» (انفال/ 24). بنابراین، دعوت خدا و رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) به سوی عترت پاک و مطهر، دعوت به عناصر حیات‌بخش دنیوی و اخروی جوامع بشری است. مکتب امامت مکتبی است که در آن علم، شکوفا می‌شود و جهل و نادانی از بین می‌رود. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به می‌فرمایند: «ائِمَّةٌ یُقتَدَى بِهِم وَ هُم عَیشُ العِلمِ وَ مَوتُ الجَهلِ هُمُ الَّذِینَ یُخبِرُکُم حُکمُهُم عَن عِلمِهِم وَ صَمتُهُم عَن مَنطِقِهِم وَ ظَاهِرُهُم عَن بَاطِنِهِم لَا یُخَالِفُونَ الدِّینَ وَ لَایَختَلِفُونَ فِیه» (کلینی، 1407، ج8: 391).
امام شخصیت بی‌نظیری است که هیچ دانشمندی هم طراز او نیست عن الرضا (علیه‌السلام): «الإِمَامُ وَاحِدُ دَهرِهِ لَا یُدَانِیهِ أحَدٌ وَ لَا یُعَادِلُهُ‌ عَالِمٌ...» (صدوق، 1413، ج2: 201). علم، حلم و دریافتِ وحیانی ایشان را از دیگران ممتاز کرده است. امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: « ائِمَّةُ عُلَمَاءُ حُلَمَاءُ صَادِقُونَ مُقَهَّمُونَ مُحَدَّثُونَ؛ امامان دانشمندان، بردباران، راستگویان، نیکو دریافت‌کنندگان حقایق و سخن گفته شدگان‌اند» (طوسی، 1414: 245).
معارف و دستورهای امامان حکایت از علمشان می‌کند که وابسته به علم الهی است. همتای قرآن‌اند و هیچ کدام با یکدیگر اختلافی ندارند. قلوب ائمه مخزن علوم الهی است. (23) دریافت آنان از جانب پروردگار از سنخ علم حضوری است، نه حصولی. (24)
بنابراین، اطلاع آنان به عالم تکوین و تشریع (25) به اذن پروردگار از نوع حضوری است. (26) «تأسیس بیت الحکمه بغداد و گسترش نهضت ترجمه‌ی آثار فلسفی و کلامی و همچنین، برپایی مجالس بزرگ مناظره و مباحثه‌های علمی در زمان مأمون در واقع تحت‌تأثیر موقعیت استثنایی علمی امام رضا (علیه‌السلام) بود» (همایون، 1390: 421). بنا به گزارش مورخان و اصحاب تراجم، امام رضا (علیه‌السلام) معروف به عالِم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند. امامان معصوم، نور واحدند که به اقتضای شرایط زمان و مکان، در زندگی هر کدام از ایشان جلوه‌هایی از گفتار و رفتارشان درخشان‌تر به چشم آمده است.
تلاش امام رضا (علیه‌السلام) در گسترش دانش بشری، چه در زمینه‌ی علوم عقلی مانند: فلسفه و کلام یا علوم تجربی مانند پزشکی که قرن‌هاست دانشمندان جهان از آن استفاده می‌کنند، حکایت از اهتمام ویژه‌ی فرهنگ رضوی به گسترش روزافزون دانش دارد. اباصلت هروی می‌گوید امام رضا (علیه‌السلام) با مردم به زبان خودشان سخن می‌گفت. به خدا سوگند که او فصیح‌ترین مردم و داناترین آنان به هر زبان و فرهنگی بود (صدوق، 1378، ج2: 228).
مأمون مسائلی از امام پرسید و آنگاه که پاسخ همه‌ی آنها را درست یافت، چنین گفت: «خدا مرا بعد از تو زنده ندارد! به خدا سوگند، دانشی صحیح جز نزد خاندان پیامبر یافت نمی‌شود و به راستی دانش پدرانت را به ارث برده‌ای و همه‌ی علوم کائنات در تو گرد آمده است» (همان: 202).

شکوفایی اقتصادی

فرهنگ رضوی، آبادانی دنیا را مقدمه‌ی آبادانی آخرت می‌داند. بنابراین، به این امر تأکید ویژه‌ای دارد. نقش ائمه در دورانِ با برکتشان همواره در رشد و تعالی اقتصادی بوده است. آنان حتی کار و تلاش اقتصادی را سبب افزایش عقل دانسته‌اند؛ (27) اما تلاش اقتصادی‌ای که در مسیر بندگی خدای رحمان باشد. (28)
کار، تلاش و اعتلای اقتصادی موجب بی نیازی و عزّت جامعه می‌شود و این عزّت‌مداری موجب سربلندی و اقتدار سیاسی نیز می‌شود. امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «... لیس للناس بدِّ من طلب معاشهم، فلا تدع الطلب...» (حر عاملى، 1409، ج12: 18). امام رضا (علیه‌السلام) بازار را به مثابه نهاد اقتصادی به رسمیت می‌شناسند و یکی از دعاهای خویش را به آن اختصاص داده، می‌فرمایند: «...اللهم ارزقنی من خیرها و خیر اهلها» (موحدابطحی، 1381: 81). در فرهنگ رضوی کار و تلاش اقتصادی بزرگ‌تر از جهاد در راه خدا شمرده می‌شود. امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «ان الذی یطلب من فضل یکف به عیاله اعظم اجرا من المجاهد فی سبیل الله» (کلینی، 1407، ج5: 88).
خداوند همواره عزّت مؤمنان را خواسته است. (29) شرف آنان را در عبودیت پروردگار و عزّتشان را در بی نیازی از مردم قرار داده. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند: «شرف المؤمن صَلاته باللیل و عزّه استغناؤه عن الناس» (دیلمی، 1412، ج1: 86). داود پیامبر (علیه‌السلام) به امر پروردگار زره‌بافی می‌کرد و از بیت المال بی نیاز بود (کلینی، 1407، ج5: 74) «وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاکِرُونَ» (انبیا/80).
اساسی‌ترین آموزه ‌فرهنگ رضوی در بُعد اقتصادی، تلاش در تولید هدفمند و با برنامه و قناعت در مصرف است. همسر امام رضا (علیه‌السلام) زندگی داخلی ایشان را چنین تعریف می‌کند: «سادگیِ طبع، عبادت دور از ریا و زندگی به دور از تجملاتِ متداول آن زمان، زندگی امام را تشکیل می‌داد» (صدوق، 1378، ج1: 178).
جامعه‌ای روی خوشِ سعادت را خواهد دید که بر اساس فرهنگ رضوی، کار و تلاش برای او به فرهنگ تبدیل شده باشد و با زهد و قناعت از نعمت‌های پروردگار به خوبی استفاده کند و شکر نعمت را در استفاده‌ی صحیح از نعمت‌ها ‌قرار دهد.

نتیجه‌گیری

ویژگی‌های جامعه‌ی آرمانی در فرهنگ رضوی برگرفته از قرآن و سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است و در آموزه ‌فرزند معصوم و عالِمشان، امام رضا (علیه‌السلام) تبلور یافته که در چند بعد مهم به اختصار بیان شد: عقل‌گرایی، برپایی عدل، حاکمیت امام، احسان، گسترش دانش و شکوفایی اقتصادی.
دعوت فرهنگ رضوی به عقل‌گرایی و استفاده از بزرگ‌ترین نعمتی که خداوند با این عنوان به انسان عطا کرده، هم در بُعد نظری و هم در بُعد عملی تضمین کننده‌ی سعادت بشر است. این امر در واقع همان چیزی است که بشر از زمان افلاطون، ارسطو، فارابی، ابن سینا و... تاکنون در پی آن بوده است. در سایر ابعاد نیز فرهنگ رضوی، آرزوی دیرینه‌ی متفکران و مصلحان بشری را تحقق می‌بخشد.
حاکمیت امام و برپایی عدل در همه‌ی جوانبِ فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، داوری و سیاسی زمینه‌ساز تحقق فرهنگ رضوی است. احسان (با گستردگی مفهومی که قرآن از آن تعبیر می‌کند)، گسترش دانش و شکوفایی اقتصادی نیز از سایر ویژگی‌هایی است که موجب تحقق فرهنگ رضوی می‌شود. فرهنگ رضوی مصداق کاملی از مکتب امامت است که حیات مادی و معنوی بشر را احیا می‌کند.
اما نکته‌ی مهم آن است که شناختِ تنها یا اظهار پذیرشِ صِرف کافی نیست. آنچه ضروری است و جامعه‌ی آرمانی را محقق می‌کند، پیوند قلبی و عملی با فرهنگ رضوی و تلاش برای اجرای همه‌ی تعالیم و آموزه‌های ‌رضوی است. در این صورت است که می‌توان امید داشت آرزوی دیرینه‌ی اصلاح جهانی هم در بعد اندیشه و هم در بُعد انگیزه و عمل، صورت عینی و واقعی پیدا کند.

پی‌نوشت‌ها

1- استادیار پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات Asoroorim@yahoo.com
2- به نظر این مردم‌شناس انگلیسی، فرهنگ عبارت است از مجموعه‌ی پیچیده‌ای از علوم، دانش‌ها، هنرها، افکار، عقاید، قوانین و مقررات، آداب و رسوم، سنت‌ها و خلاصه همه‌ی آموخته‌ها ‌و عادت‌هایی که انسان به عنوان عضو جامعه اخذ می‌کند.
3-Raymond Williams
4- در تعریف فرهنگ به معنای عام گفته‌اند: «مجموعه‌ی معارف، باورها، ارزش‌ها، هنجارها، هنر و ادبیات، نظام‌های سیاسی و حقوقی، شیوه‌های ‌قومی، ابزار و وسایلی جامع که انسان در فرایند تکامل خود به دست آورده و برای نسل‌های ‌بعدی به میراث می‌گذارد» (ستوده، 1384: 72). همچنین، روشه در تعریف فرهنگ می‌گوید: «فرهنگ مجموعه‌ی به هم پیوسته‌ای از شیوه‌های تفکر، احساس و عمل است که کم و بیش مشخص است، توسط تعداد زیادی از افراد فراگرفته می‌شود، بین آنها مشترک است و به دو شیوه‌ی عینی و نمادین به کار گرفته می‌شود تا این اشخاص را به جمعی خاص و متمایز مبدل سازد» (روشه، 1367: 123).
5- به نص صریح بسیاری از منابع روایی همچون: الکافی، بصائر الدرجات، المسترشد فی الامامه.
6- Society
7- Robert Owen
8- Charles Fourier
9- Etienne Cabet
10- « أَلَمْ تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیبَةً کَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ* تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکَّرُونَ» (إبراهیم/ 24-25).
11- معجزه‌های ‌امام رضا (علیه‌السلام) حکایت از جایگاه ممتاز ایشان در جانشینی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌کند. بابی در مجلد22 کتاب ارزشمند عوالم العلوم به این موضوع اختصاص یافته. معجزه‌هایی از قبیل نماز استسقا (موحدابطحی، 1430: 341).
12- أبی جَعفَرٍ (علیه‌السلام) قَالَ: «لَمّا خَلَقَ اللهُ العَقلَ استَنطَقَهُ ثُمَّ قَالَ لَهُ أقبَلَ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَدبِر فَأدبَرَ ثُمَّ قَالَ وَ عِزَّتِى وَ جَلَالِى مَا خَلَقتُ خَلقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَىَّ مِنکَ وَ لَا أکمَلتُکَ إِلَّا فِیمَن أحِبَّ أمَّا إِنِّی أَمّا إِنِّى إِیَّاکَ آمُرُ وَ إِیَّاکَ أنهَى وَ إِیَّاکَ أعَاقِبُ وَ إِیَّاکَ أثِیبُ) (کلینی، 1407، ج1، ح1: 10).
13- قُلتَ لَابى عبدالله (علیه‌السلام) مَا العَقلُ قَالَ: «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحمَنُ وَ اکتُسِبَ بِهِ الجِنَان) (همان، ح3).
14- مناظره با سلیمان مروزی، عمران صابئی و...
15- قَال عِمرَانُ لَم أرَ هَذَا إِلَّا أن تُخبِرَنی یَا سَیّدِی أ هُوَ فِی الخَلقِ أمِ الخَلقِ أمِ الخَلقُ فِیهِ قَال الرِّضَا (علیه‌السلام) أجَلَ یَا عِمرَانُ عَن ذَلِکَ لَیسَ هُوَ فِی الخَلقِ وَ لَا الخَلقُ فِیهِ تَعالَی عَن ذَلِکَ وَ سَاءَ عِلمُکَ مَا تَعرِفُهُ وَ لا قُوَّةَ إلَّا بِاللهِ أَخبِرنِی عَنِ المِرآةِ أنتَ فِیهَا أم هِیَ فِیکَ فَإِن کَانَ لَیسَ وَاحِدٌ مِنکُمَا فی صاحِبِه فَبِأَیِّ شَیءٍ استَدلَلتَ بِهَا عَلَی نَفسِکَ یَا عِمرَانُ قَالَ بِضَوءٍ بَینِی وَ بَینَهَا قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) هَل تَرَی مِن ذَلِکَ الضَّوءِ فِی المِرآةِ أکثَرَ مِمَّا تَرَاهُ‌ فِی عَینُکَ قَالَ نَعَم قَالَ الرِّضَا (علیه السلام) فَارِنَاه

عبارات مرتبط با این موضوع

توسعه‌ی فرهنگی و قدرت فرهنگی تأثیر فرهنگ بر …توسعه‌ی فرهنگی و تغییر و تحول هر فرهنگی از امور لازم و ضروری برای بقا و دوام یک نظام جستار اقتدار ملی اولویّتهای مهمّ دیگری در بخشهای گوناگونِ مربوط به اقتدار ملّی و استحکام امنیّت و اتوپیانیسماتوپیاآرمان شهرگراییمدینه فاضله …تپش اندیشهبا جور و جمود و جهل باید جنگید تا پاک شودجهان ازاین هرسه پلید یا ریشه هر سه بنیاد گرایی و انواع آن یا فوندامنتالیسم نارنج …تپش اندیشهبا جور و جمود و جهل باید جنگید تا پاک شودجهان ازاین هرسه پلید یا ریشه هر سه جستار آزاداندیشی سرفصل پنجم، مسئله‌ی فرهنگ است اولویّت بسیار مهمّ کشور، فرهنگ است فرهنگ از ادبیّات و فرش ایران و چگونگی طبقه بندی آنفرش ایران و چگونگی طبقه بندی آن نقوش فرش ایران و نگاره های تزیینی آن و از همه مهمتر مشاوره ارشد دکتری پایان نامه چاپ مقاله انجام …مشاوره رایگان ،انجام پایان نامه، مشاوره پروپوزال، چاپ مقاله،ارشد و دکتری متن کامل مطلب در ادامه دعابسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین؛ الصلوة و السلام علی سید المرسلین، محمد بیست و هفت هزار امضای الکترونیک فرهنگیان …بیست و هفت هزار امضای الکترونیک فرهنگیان سراسر ایران پای نامه اعتراضی معلم سبزواری خواندنی هایی در مورد خوانندگان ایران آرشیو ابی دو سال پیش از انقلاب برای کنسرت به آمریکا رفت و دیگر برنگشت ابیابی در اوان نوجوانی توسعه‌ی فرهنگی و قدرت فرهنگی تأثیر «فرهنگ» بر فرآیند «توسعه توسعه‌ی فرهنگی و تغییر و تحول هر فرهنگی از امور لازم و ضروری برای بقا و دوام یک نظام فرهنگی جستار اقتدار ملی اولویّتهای مهمّ دیگری در بخشهای گوناگونِ مربوط به اقتدار ملّی و استحکام امنیّت و مصونیّت اتوپیانیسماتوپیاآرمان شهرگراییمدینه فاضله تپش اندیشهبا جور و جمود و جهل باید جنگید تا پاک شودجهان ازاین هرسه پلید یا ریشه هر سه را بنیاد گرایی و انواع آن یا فوندامنتالیسم نارنج سبز سیاسی علمی تپش اندیشهبا جور و جمود و جهل باید جنگید تا پاک شودجهان ازاین هرسه پلید یا ریشه هر سه را جستار آزاداندیشی جستار بیانات رهبری کلیدواژه آزاداندیشی بسم‌ الله‌ الرحمن ‌الرحیم سیاست‌های کلی علم و متن کامل مطلب در ادامه دعا بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین؛ الصلوة و السلام علی سید المرسلین، محمد رسول فرش ایران و چگونگی طبقه بندی آن فرش ایران و چگونگی طبقه بندی آن نقوش فرش ایران و نگاره های تزیینی آن و از همه مهمتر مفاهیم مشاوره ارشد دکتری پایان نامه چاپ مقاله انجام پروپوزال سمینار مشاوره رایگان ،انجام پایان نامه، مشاوره پروپوزال، چاپ مقاله،ارشد و دکتری، گروه بیست و هفت هزار امضای الکترونیک فرهنگیان سراسر ایران پای نامه بیست و هفت هزار امضای الکترونیک فرهنگیان سراسر ایران پای نامه اعتراضی معلم سبزواری به رئیس زبان و ادبیات فارسی گفتارها و دیدگاه ها هر کسی که با زبان و ادبیات سروکار داشته باشد، لاجرم گذارش به دنیای بی‌کران زبان‌شناسی هم افغانستان و جامعه جهانی ماهنامه کار و جامعه فصلنامه زن و جامعه مرودشت مجله سلامت و جامعه نادر بکار و جامعه هارفرد فرهنگ و جامعه اعمال جنسیت و جامعه مؤسسه کاریابی زن و جامعه


ادامه مطلب ...