- آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟
دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت:
- بله، شما چه عقیده ای دارید؟
- من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند و خداوند به من گفت: «همسر تو گوژپشت خواهد بود»
درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم:
«اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه اســت. لطفاً آن قوز را به من بده و هر چی زیبایی اســت به او عطا کن»
فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه ای بر خود لرزید.
او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود.
نتیجه اخلاقی:
دخترها از گوش خام می شوند و پسر ها از چشم!
برترین ها: یک دختر خانم زیبا خطاب به رئیس شرکت امریکائی ج پ مورگان نامهای بدین مضمون نوشته اســت:
آرزو دارم با مردی با درآمد سالانه 500 هزار دلار یا بیشتر ازدواج کنم. شاید تصور کنید که سطح توقع من بالاست، اما حتی درآمد سالانه یک میلیون دلار در نیویورک هم به طبقه متوسط تعلق دارد.
چه برسد به 500 هزار دلار. خواست من چندان زیاد نیست. آیا مردی با درآمد سالانه 500 هزار دلاری وجود دارد؟
آیا شما خودتان ازدواج کردهاید؟ سئوال من این اســت که چه کنم تا با اشخاص ثروتمندی مثل شما ازدواج کنم؟
چند سئوال ساده دارم:
1- پاتوق جوانان مجرد و پولدار کجاست؟
2- چه گروه سنی از مردان به کار من میآیند؟
3- معیارهای شما برای انتخاب زن کدامند؟
امضا، خانم زیبا و خوش اندام
درآمد سالانه من بیش از 500 هزار دلار اســت که با شرط شما همخوانی دارد، اما خدا کند کسی فکر نکند که اکنون با جواب دادن به شما، وقت خودم را تلف میکنم.
از دید یک تاجر، ازدواج با شما اشتباه اســت، دلیل آن هم خیلی ساده اســت: آنچه شما در سر دارید مبادله منصفانه "زیبائی" با "پول" اســت. اما اشکال کار همین جاست: زیبائی شما رفتهرفته بعد ده سال آرام آرام به کل محو میشود اما پول من، در حالت عادی بعید اســت بر باد رود.
در حقیقت، درآمد من سال به سال بالاتر خواهد رفت اما زیبائی شما نه و چین و چروک و پیری زود رس زنانه جایگزین این زیبائی خواهد گردید و اثری از این جوانی و زیبائی باقی نخواهد ماند.
از نظر علم اقتصاد، من یک "سرمایه رو به رشد" هستم اما شما یک "سرمایه رو به زوال".
به زبان والاستریت، هر تجارتی "موقعیتی" دارد. ازدواج با شما هم چنین موقعیتی خواهد داشت. اگر ارزش تجارت افت کند عاقلانه آن اســت که آن را نگاه نداشت و در اولین فرصت به دیگری واگذار کرد و این چنین اســت در مورد ازدواج با شما.
بنابراین هر آدمی با درآمد سالانه 500 هزار دلار نادان نیست که با شما ازدواج کند به همین دلیل ما فقط با امثال شما قرار میگذاریم اما ازدواج هرگز.
اما اگر شما علاوه بر جوانی و زیبائی کالایی داشته باشید که مثل سرمایه من رو به رشد باشد و یا حداقل نفع آن از من منقطع نشود کالاهایی با ارزش مثل "انسانیت، پاکدامنی، شعور، اخلاق، تعهد، صداقت، وفاداری، حمایت، دوست داشتن، عشق و ... " آن وقت احتمالا این معامله برای من هم سود فراوانی خواهد داشت چون ممکن اســت من حتی فاقد دارایی هایی با ارزش با مشخصات شما باشم و برای داشتن آنها پول زیادی خرج کنم. چون بعد چند مدت از ازدواج، بیش از زیبائی، اندام و هیکل، مواردی که بیان کردم برای زندگی مشترک لازم بوده و من شدیدا به آنها نیاز پیدا خواهم کرد.
در هر حال به شما پیشنهاد میکنم که قید ازدواج با آدمهای ثروتمند را بزنید. بجای آن شما خودتان میتوانید با کمی تفکر و تلاش و با داشتن درآمد سالانه 500 هزار دلاری، فرد ثروتمندی شوید. اینطور، شانس شما بیشتر خواهد بود تا آن که یک پولدار احمق را پیدا کنید.
امیدوارم این پاسخ کمکتان کند.
امضا رئیس شرکت ج پ مورگان
داستانی از لتونی
مادری دو فرزند داشت که یکی از آنها پسر بود و دیگری، که از سر راه برداشته بود، دختر. مادر همیشه آنها را نصیحت میکرد. به پسرش میگفت زن نگیر و به دختر سرراهی میگفت شوهر اختیار نکن. چیزی نگذشت که مادر مرد و پسرش تصمیم گرفت که زن بگیرد. اما آنها در نقطهای دوردست در جایی زندگی میکردند که با کسی معاشرت نداشتند. بنابراین او تصمیم گرفت که با خواهر سرراهی زیبایش ازدواج کند.داستانی از لتونی
مادری دو دختر داشت که یکی دختر واقعی و دیگری نادختری او بود. یک روز نامادری به نادختری دستور داد که نزد شیطان برود و برای او کمی آتش بیاورد تا به کمک آن آتش روشن کند.داستانی از لتونی
سلطانی دختر زیبا و عاقلی داشت. موقعی که به سن رشد رسید خواستگارهای زیادی به سراغ او میآمدند. دختر سلطان نمیدانست کدام را انتخاب کند. اعلان کرد به پول یا قدرت خواستگاران کاری ندارد. کسی را به شوهری میپذیرد که به سؤالات او جواب بدهد.اگر جشنی با دکوراسیون هلوکیتی دارید، بدون استفاده از تنقلات با این مفهوم جشنتان ناقص به نظر می رسد. می توانید کیک صورتی رنگ انتخاب کنید، این انتخاب زیبایی و جلوه بیشتری به جشنتان می دهد.
شاید چهره این مردها، برای شما هم چندان ناآشنا نباشد. حتی اگر پدری که زیر سقف خانه تان همراه شما بوده، هیچ یک از این مردها نباشد، بعید اسـت که در خانه دوستانتان یا لااقل در ساخته های فیلم سازان چنین مردهایی را ندیده باشید؛ اما تصویری که می خواهیم از پدر ایده آل برایتان ترسیم کنیم، تصویر هیچ کدام از این مردها نیست.
اگر این روزها یکی شما را «بابا» صدا می کند یا اینکه امیدوارید در آینده نزدیک با چنین نامی شما را خطاب کند، این توصیه ها را جدی بگیرید. روان شناسان می گویند پدر ایده آل شبیه کسی اسـت که در ادامه مطلب به شما معرفی می کنیم.
به مادرش احترام می گذاردمحققان هم ادعای قدیمی ها را ثابت کرده اند. آن ها می گویند یکی از بهترین کارهایی که یک پدر می تواند برای فرزندش انجام دهد، عشق ورزیدن و احترام گذاشتن به همسرش اسـت. کودکی که احترام و عشق پدرش به همسر را می بیند، با درک عمیقی نسبت به اینکه کیست و چه جایگاهی در این جهان دارد، رشد می کند و اعتماد به نفس بالایی پیدا می کند.
چنین فردی در آینده، مردها را به چشم آدم هایی قابل احترام می بیند و با وارد شدن به رابطه ای که روی ستون های محکم اعتماد ساخته شده، چرخه تربیت چنین فرزندی را ادامه می دهد و به فرزندانش هم عشق همراه با احترام را می آموزد. شما با نصیحت کردن نمی توانید چیزی را به فرزندتان یاددهید، بلکه تنها با درست زندگی کردن اسـت که می توانید به او رفتار درست را آموزش دهید. پس با همین نکته ساده به فرزندتان اعتماد به نفس بیشتری تزریق کنید.
خودپرداز نیست
از قدیم در گوش مردها خوانده اند که مرد خوب و موفق، همان کسی اسـت که شبانه روز کار می کند و هیچ چیز برای رفاه اقتصادی خانواده اش کم نمی گذارد. مراقب باشید لااقل بعد از آمدن دخترتان به این دنیا، براساس چنین دیدگاهی زندگی نکنید. دختر شما برای رشد بهتر، به شما بیشتر از پولتان نیاز دارد. نه اینکه بخواهیم اهمیت رفاه اقتصادی در رشد و پیشرفت را انکار کنیم. نه! اما می خواهیم به شما یک اخطار جدی بدهیم.
شما با تبدیل شدن به دستگاه خودپردازی که تنها به فکر تامین نیاز مالی فرزندش اسـت، به او آسیب خواهیدزد. دختر شما به حضور و حمایت عاطفی تان برای رشد کردن نیاز دارد و اگر تنها شیوه محبت کردنتان به او، برآورده کردن خواسته های مالی اش اسـت، باید بدانید که اشتباه بزرگی را مرتکب می شوید.
آچار دست دخترش می دهددخترتان را با کلیشه های تاریخ گذشته ای که وظایف را به دو گروه مردانه و زنانه تقسیم می کنند، پرورش ندهید. اگر خودتان آچار به دست هستید و از تعمیر رادیو تا تعویض روغن خودرویتان را در خانه انجام می دهید، این کارها را به دخترتان هم آموزش دهید.
قرار نیست بعد از یادگرفتن چنین مهارت هایی، چیزی از زنانگی فرزند شما کم شود؛ بلکه با آموزش دادن این کارها به او، توانایی اش برای راه انداختن کارهای خودش را بالا می برید و به او یاد می دهید که چطور در موقعیت های مختلف خودش را از تنگنا نجات دهید.
می گوید ببخشید
تصور بسیاری از ما از پدر، مرد بی عیب و نقصی اسـت که همیشه درست می گوید و حتی اگر حرفش حسابی و حق نباشد هم کسی نباید از فرمانش سرپیچی کند؛ اما اگر صاحب فرزند شده اید، وقت آن رسیده که این تصورات را کنار بگذارید. اگر اشتباهی کرده اید و دخترتان را رنجانده اید، سرتان را بالا بگیرید و با افتخار از او عذرخواهی کنید. به او بگویید که چرا چنین اشتباهی را مرتکب شده اید و چقدر از این بابت متاسف هستید.
مطمئن باشید فرزندتان بزرگوارتر از آن اسـت که به خاطر چنین اشتباهاتی روی شما برچسب بزند. اجازه ندهید که نیازتان به مقتدر و قوی دیده شدن، از شما پدری پراشتباه بسازد که مهارت ارزشمند عذرخواهی کردن و جبران کردن را به فرزندش یاد نمی دهد.
اول پدر اسـت، بعد دوستحتما شما هم بارها و بارها شنیده اید که برای مراقبت از فرزندتان، باید مثل یک دوست در کنارش باشید؛ توصیه درستی اسـت اما مراقب باشید با رفاقت افراطی، کار را خراب نکنید. شما قبل از آنکه در قامت یک دوست ظاهر شوید، باید برای فرزندتان پدری کنید. باید بتوانید به او نظم، قانون مداری و احترام گذاشتن را یاد دهید و درست و غلط را برایش متمایز کنید. وقتی که فرزندتان خطای بزرگی کرده، نباید مثل یک دوست برای سرپوش گذاشتن روی اشتباهش با او همدست شوید، بلکه در عین حمایت کردن از او برای بیرون آمدن از مخمصه، مثل یک پدر قاطع باید از قوه قهریه تان هم استفاده کنید.
به دخترش می چسبد
چه کسی گفته که پدر و دختر نباید ارتباط صمیمانه ای با هم داشته باشند؟ خواهش می کنیم این حرف ها را از همین امروز دور بریزید و چند قدم به سمت دخترتان بردارید. شما برای صمیمی شدن با او وقت زیادی ندارید و اگر کار از کار بگذرد و زمان را از دست بدهید، جبران کردن فاصله ای که طی سال ها میانتان ایجاد شده، آسان نخواهدبود. از همان روزهای بعد از به دنیا آمدنش، فرزندتان را مدام در آغوش بگیرید و بخشی از نیازهایش را شما برآورده کنید.
اجازه دهید این پیوند از همان ابتدا میانتان ایجاد شود. از بوسیدن و در آغوش گرفتن فزندتان زندگی اش باشید، به خودتان شانس تبدیل شدن به سنگ صبور و نزدیک ترین فرد زندگی اش را هم بدهید.
با او وقت بگذرانید
علایق مشترکتان را کشف کنید و در آن زمینه ها با هم وقت بگذرانید. اگر هر دو نفرتان از بدمینتون بازی کردن لذت می برید، آخر هفته ها در پارک محله تان با هم بازی کنید و اگر اهل دوچرخه سواری هستید، در فضایی که برای دوچرخه سواری امن اسـت، با هم مسابقه دهید. همین خنده های بلند از ته دلی که در این زمان ها میانتان رد و بدل می شود، مهرتان را به هم بیشتر می کند.
می گذارد زندگی اش را بکندبرای اینکه دخترتان محافظت کنید، حتما نباید او را بیست و چهار ساعته زیر نظر بگیرید و آزادی اش را محدود کنید. تنها راهی که برای مراقبت از فرزندتان پیش روی شماست، صمیمی شدن با او و جلب اعتمادش اسـت. دختری که از مشکلاتش با پدرش صحبت می کند و آن قدر به او اعتماد دارد که به حرف هایش عمل کند، کمتر در معرض خطر اسـت.
یادتان نرود که دخترتان با کمک شما می تواند با جهان مردها آشنا شود و اگر نقشتان را خوب بازی کنید، احتمال اینکه در رابطه ای آسیب زا گرفتار شود، کمتر می شود. گذشته از این، نگذارید که خارج شدن از خانه ای که برای فرزندتان مثل یک قفس اسـت و فرار کردن از سلطه بی منطق و دلیل شما، تنها دلیل او برای انتخاب همسر باشد. برای اینکه فرزند موفق تری را تربیت کنید، نباید همیشه مثل سایه دنبالش باشید و جلوی شکست خوردن و زمین خوردنش را بگیرید.
اگر می خواهید دخترتان بیشتر رشد کند و آینده بهتری را برای خودش بسازد، بگذارید گاهی اشتباه کند و زمین بخورد وقتی که اشتباه کرد، اجازه ندهید که سهمش را در این اتفاق نادیده بگیرد و با کنار کشیدن خودش، همه چیز را به گردن شما بیندازد. دخترتان باید بداند که همیشه حامی اش هستید اما این را هم باید بداند که مسئولیت زندگی اش با خود اوست، نه با هیچ کس دیگر.
کوش شنوا دارد
شنونده خوب بودن، مهارتی اسـت که هر کسی آن را یاد نگرفته. اگر در رابطه با فرزندتان شما متکلم وحده اید و گوشی برای شنیدن حرف های او ندارید، نمی توانید ادعای صمیمی بودن با او را داشته باشید. وقتی فرزندتان از مهد کودک، مدرسه یا دانشگاه بر می گردد، با او در مورد اتفاقاتی که پشت سر گذاشته حرف بزنید. از آرزوهایش بپرسید و بی آنکه حرف هایش را قضاوت کنید، به فرزندتان گوش دهید. پدری که خوب می شنود، نه تنها اعتماد فرزندش را جلب می کند، بلکه از مشکلات، رویاها و هراس هایش هم باخبر می شود و می تواند برای بازکردن گره زندگی اش راه بهتری پیدا کند.
به موسیقی اش گوش می کندبرای آنکه پدر بهتری باشید، باید به دنیای فرزندتان سرک بکشید و آن را خوب بشناسید. کتاب های محبوبش را بخوانید، به موسیقی مورد علاقه اش گوش کنید، با او به کنسرت خواننده محبوبش بروید و دوستانش را بشناسید. شما نمی توانید کیلومترها دورتر از فرزندتان بایستید و ادعا کنید که خوب می شناسیدش، پس وارد عمل شوید و گاهی از دریچه ای که او به زندگی نگاهم می کند، دنیا را ببینید.
بد نیست گاهی با فرزندتان قرارهای جوان پسند بگذارید و از او بخواهید راس یک ساعت، در کافه ای که می دانید فضای آن را دوست دارد، حاضر شوید. چنین قرارهایی فرصت خوبی برای شناختن دنیای اوست، پس این فرصت را از خود دریغ نکنید.
با دخترش بگومگو می کند
درست اسـت که شما به عنوان پدر، بسیاری از تصمیم های مهم زندگی فرزندتان را لااقل تا مدتی می گیرید؛ اما اینکه در خانه، قانون گذار مطلق باشید و همه چیز را فارغ از درست و غلط بودنش، همانطور که شما می گویید پیش ببرد، کمکی به جایگاه پدرانه شما نمی کند.
اجازه دهید فرزندتان گاهی با شما بحث کند و تصمیم هایتان را به چالش بکشد. روی بحث کردن هایش برچسب سرپیچی و گستاخی نزنید. فرزندی که در خانه همیشه «بله قربان گو» اسـت در اجتماع هم نمی تواند با استدلال کردن و فکر کردن، در برابر تصمیم های نادرست ایستادگی کند. بعید اسـت که آرزوی شما، تربیت دختری باشد که همیشه به بالادستی هایش چشم می گوید، حتی اگر مطمئن باشد که اشتباه می کنند.
با همسر خود در یک تیم اسـتبرای اینکه به اقتدار پدرانه شما لطمه ای نخورد و شما در نظر فرزندتان فردی ناتوان و پراشتباه دیده نشوید، نیازی به بالابردن صدایتان یا مجبور کردن او به گوش کردن به حرف هایتان ندارید. اگر شما و همسرتان با هم یک تیم باشید و هوای همدیگر را داشته باشید، نیمی از مسیر را طی کرده اید. وقتی شما و همسرتان مدام برای گرفتن تصمیم ها با هم بحث می کنید و حرف های همدیگر را نقض می کنید، فرزندتان برای هیچ کدامتان احترامی قائل نمی شود. او که همیشه شاهد کشمکش های میان شماست، نمی تواند به حرف های هیچ کدامتان اعتماد کند و روی هیچ یک از شما حساب باز نمی کند.
خبرگزاری آریا -
ایران جزو جوانترین کشورهای دنیاست. بیش از 20 درصد جمعیت این سرزمیندر گروه سنی 25-15 سال قرار دارند. عده دانشجویان ما نزدیک چهار و نیم میلیون نفر است. بیشتر افراد مجرد هستند و در دانشگاه های مختلف در کنار هم به تحصیل می پردازند.
آنان که می دانند هیچ کاری برای آگاهی و آموزش دیگران نمی کنند و آنان که نادانند هیچ کوششی در آموختن ندارند، چنان که گویی واقعیت بیش از اوهام آنان را می ترساند. (آلندی)
ایران جزو جوانترین کشورهای دنیاست. بیش از 20 درصد جمعیت این سرزمیندر گروه سنی 25-15 سال قرار دارند. عده دانشجویان ما نزدیک چهار و نیم میلیون نفر است. بیشتر افراد مجرد هستند و در دانشگاه های مختلف در کنار هم به تحصیل می پردازند. در متن دگرگونی های جسمی و روانی و با آمیزه شورمندانه جوانی و عشق است که دوستی با جنس مخالف و پیوند با او پیدا می شود و نخست شعله های خود را در وجود جوان برمی افروزد و پس از آن آتش به خرمن آرامش خانواده و سنت های جامعه می زند پیشینه دراز آهنگ این دلدادگی که یافته های استوار روان شناسی مهر تایید بر آن می زند، می رساند که هیچ زمان و مکانی را نمی توان نشان داد که از گرمی عشق و زمزمه عشاق خالی باشد!
با این بیان چون دوستی جوانان با جنس مخالف ریشه در طبیعت انسانی آنها دارد و واقعیتی است که با جلوه گری های مثبت و منفی خود را بر ما می نمایاند و تحمیل می کند، نه می توان با این کشش تند و بهنجار مبارزه کرد و نه درست است که عنان این میل سرکش را در اختیار خود جوانان قرار داد.
جوانی با همه زیبایی و شکوه، دوران نابخردی و بی پروایی است و جوان به فرموده علی (ع): «آرزومند بیش از توان»، «سوداگر غرور» و «به خاک افتاده شهوت ها» است. از سوی دیگر غریزه جنسی، نیرومندترین کششی است که خداوند در وجود انسان قرار داده است، به گونه ای که بعضی از مفسرانقرآن کریمی یکی از مصداق های بارز کریمه «خلق الانسان ضعیفا» (نساء، 28) را ناتوانی آدمی در برابر سرکشی های این میل دانسته و نیایش «پروردگارا چیزی که در توان ما نیست بر گرده ما منه» (بقره، 286) را درباره آن ذکر کرده اند.
بررسی دوستی های دختران و پسران
عالمان دین وش اعران و نویسندگان حکیم نیز در این زمینه نکات نغز گفته اند و هشدارها داده اند: «شهوت اگر غالب شود و قوت تقوی آن را مقاومت نکند و مخدافعت ننماید، به ارتکاب کبیره کشد و به اقتحام فاحشه انجام.» (غزالی)
پسر چون ز ده بر گذشتش سنین
ز نامحرمان گو فراتر نشین
بر پنبه آتش نباید فروخت
که تا چشم بر هم زنی خانه سوخت
(سعدی)
و این تنها شعر و اندرز گذشتگان نیست، بلکه تجربه های گران و تلخ انسان مدرن فریاد می زند: «در 1970، 29 درصد دختران 15 ساله تا 19 ساله آمریکایی رابطه جنسی داشته اند، این میزان در 1980 به 42 درصد و در سال 1988 به 52 درصد رسیده است. در سال 1992، 70 درصد پسران 18 ساله و 56 درصد دختران همین سن، نزدیکی جنسی را تجربه کرده بودند. این میزان در 19 سلالگی برای هر دو جنس به 76 درصد رسیده است.»
شاید گمان کنیم که این فعالیت گسترده جنسی نوجوانان و جوانان آمریکایی به آنها لذت و سرزندگی جوانی می بخشد و توان و بازدهی علمی و کاریشان را افزایش می دهد. هوفمان و همکارانش یادآور می شوند: «نمره های پایین درسی و آرزوهای پایین تحصیلی، رابطه نزدیکی با فعالیت زودهنگام جنسی دارند چون اغلب نوجوانان و جوانان به طریق سالم ارتباط جنسی برقرار نمی کنند، خطر ابتلا به ایدز در کمین آنهاست، خطری که تا سال های بعد به شدت آن پی نمی برند.»
ترک تحصیل، درگیری های خانوادگی، بیکاری و مشکلات اقتصادی، ضربه های عاطفی و نیز نوعی طرد نامحسوس اجتماعی، مادران و فرزندان بی گناه آنها را به سوی بیماری های جسمی و روانی متعدد می برد و گاه دختران را به خودکشی وامی دارد ... مشکلات پسران جوان گرچه به شدت گرفتاری های دختران نیست اما آنها نیز از نظر تحصیلی، شغلی و عاطفی آسیب های فراوانی می بینند. به گفته سعدی وقتی «نفس طالب و شهوت غالب» آید، امیدی به رهایی و سلامت نماند.
برای دوستی ها و قرارهای عاشقانه این همه جوان شاداب و پرشور که وجودشان پر از کشش و التهاب به جنس مخالف است چگونه می اندیشیم و چه طرح و برنامه ای داریم؟ به نظر می رسد چهار گرایش بین مسئولان سیاسی و اجتماعی و کارشناسان فرهنگی و علمی وجود دارد:
گروه اول
چشم را بر واقعیت نمایان و رو به گسترش این پدیده، با همه آسیب هایی که از نظر فردی، خانوادگی و اجتماعی در پی می آورد می بندند و آن را رفتاری شخصی و خصوصی می دانند که هر کس به نحوی با آن برخورد می کند و سرانجام خود راهی را برای برون رفت از گرفتاری های مقطعی آن می گشاید.
گروه دوم
روابط آزاد دختران و پسران را نشانی از مدرنیته و دموکراسی به حساب می آورند و از عقب ماندگی های بزرگترها و تنگ نظری های برنامه ریزان حکومتی به شدت انتقاد می کنند که جلوی آزادی و شادی جوانان را می گیرند و آنها را از قافله تمدن دور نگاه می دارند.
گروه سوم
هر نوع ارتباط میان دختر و پسر و زن و مرد را جز در صورت اضطرار، ممنوع می دانند زیرا رابطه میان این دو، رابطه آتش و پنبه است و برای دوری از خطر، عقل حکم می کند که این دو، هر چه بیشتر از همدیگر دور نگه داشته شوند. بر این مبنا هر نوع ارتباطی میان دو جنس مخالف، ممکن است باعث جرقه ای شود که کنترل آن در اختیار هیچ یک از طرفین نباشد. از این گذشته، تاثیرات منفی شنیدن صدای نامحرم و هر نوع مصاحبت با جنس مخالف در روح انسان قابل انکار نیست.
گروه چهارم
هم دیدگاه سهل گرایانه گروه دوم را ناسازگار با علم و تجربه می دانند و هم دیدگاه گروه سوم را تا حدود زیادی بی انصافی و افراط گرایی به حساب می آورد و با استناد به نظر شهید مطهری، روایاتی را که بر منع زنان در جامعه دلالت دارد، توصیه های اخلاقی و نه فتواهای فقهی معرفی می کنند.
این دیدگاه بر این باور است که روابط زن و مرد نباید به گونه ای باشد که تمتعات جنسی در آن سهمی داشته باشد زیرا متعات جنسی منحصرا در چهارچوب زندگی زناشویی مجاز است و کشاندن آن از محیط خانه به اجتماع، موجب تضعیف فعالیت های اجتماعی می شود و در کنار عوامل دیگر،در کاهش آمار ازدواج تاثیر مستقیم و بسزایی دارد.
رها کردن دختران و پسران جوان، در منجلاب عشق های آزاد را اگر معدودی خودباخته غرب زده بپذیرند، دیگر مورد قبول دانشمندان و برنامه ریزان اجتماعی نیست. روانشناسان معاصر، در آ؛از هزاره سوم میلادی با طرح مباحث همچون روانشاسی مثبت گرا، هوش هیجانی، روانشناسی دینی، روانشناسی شادکامی این مطلب را مدلل کرده اند که انسان سالم، خوشبخت و مثبت گرا کسی است که بتواند بر تکانه ها و وسوسه های نفسانی خود مهار بزند، لذت های آنی را به تاخیر بیندازد، رابطه جنسی را تا زمان ازدواج برقرار نسازد، خویشتن دار باشد و به جای پرداختن به منافع شخصی خود با دیگران همدردی کند و به حمایت آنها بپردازد.
سخت گیری و اعمال محدودیت های زیاد – که مانع آزادی و خلاقیت افراد است – نیز مانع تربیت و رشد انسان های مثبت و خودنگهدار می شود. اینجاست که ناگزیریم میانه روی را پیشه کنیم و در این موضوع یعنی برخورد با مسئله روابط دختران و پسران گرایشی اعتدالی را برگزینیم.
اما نکته مهم این است که مدافعان دیدگاه اعتدالی، جز نقد و رد سایر نظرها، طرح روشنی برای جهت دادن روابط دختران و پسران، همسو با ارزش های فرهنگی و دینی جامعه ندارند!
راستی چه تعداد از دختران و پسران نوجوان و جوان با جنس مخالف رابطه دارند؟ انواع رابطه ها کدام است؟ اولین ارتباط های عاشقانه از چه سنی شروع می شود؟ زمینه های فردی، خانوادگی و اجتماعی این رابطه ها چیست؟
ویژگی های روانشناختی کسانی که با جنس مخالف رابطه دارند، با کسانی که رابطه ندارند چه تفاوت هایی دارد؟ و ده ها سؤال اساسی و راهگشای دیگر، را تنها از طریق پژوهش های میدانی و با به کار گرفتن ابزارهای دقیق سنجش، می توان پاسخ داد و تبیین کرد.
امید است سازمان های دولتی مسئول، به کمک صاحبنظران و پژوهشگران زمان آگاه، پس از ترسیمی واقع بینانه از رفتار نوجوانان و جوانان ایرانی در این زمینه، برنامه روشنی را برای سبک زندگی جوانان ما – مطابق با الگوی اسلامی ایرانی ارائه دهند.
منبع:مجله سپید دانایی
موقع خرید لباس نوزاد باید به سایز، راحتی و جنس لباس بیش از مدل آن توجه نمود. اینجا مجموعهای از جدیدترین مدل لباس نوزاد پسر و دختر را ببینید.
با قاطعیت میتوان گفت که لباس خریدن برای نوزاد از خرید لباس برای بزرگسالان مشکلتر است. نوزاد نمیتواند بگوید که چه رنگ و چه مدل لباس نوزادی دوست دارد. او نمیتواند سایز لباس مناسب خود را به فروشنده بگوید و اگر لباسی که برایش میخرید تنگ یا گشاد باشد نمیتواند مثل بزرگترها تحمل کند.
از همه مهمتر، نوزاد نمیتواند هر لباسی را بپوشد. جنس لباس باید متناسب با پوست حساس و لطیف او باشد در غیر اینصورت دچار حساسیت شده و بیمار میشود. در ادامه درباره نکات مهم موقع خرید لباس نوزاد و انتخاب مدل لباس نوزاد شما را راهنمایی خواهیم کرد.
فراموش نکنید که نوزاد خیلی زود بزرگ میشود و لباسی که تا 2 هفته پیش برایش مناسب بوده خیلی زود بی استفاده میشود. پس 3 یا 4 دست لباس برای نوزاد کافی خواهد بود زیرا تجربه نشان داده خیلی از مادرها حتی فرصت یک بار پوشاندن لباسهایی که خریدهاند را به نوزاد پیدا نخواهند کرد. پس در خرید لباس هول نشوید و همان تعدادی را که نیاز دارید، بخرید.
در دوره نوزادی راحتی لباس از زیبایی و مدل لباس نوزاد آن مهمتر است. یکی از کارهایی که بعد از به دنیا آمدن نوزادتان باید تا مدتها انجام بدهید، عوض کردن اوست! عوضکردن پوشک و سایر لباسهای نوزادان نیازمند این است که لباسی مناسب را برای او انتخاب کرده باشید. لباسهایی که از روی پوشی باز و بسته میشوند انتخابهای بسیار هوشمندانهای برای کوچولوهای دوستداشتنی هستند.
لباس نوزاد را طوری انتخاب کنید که از الیاف نرم بافته شده باشند و در ناحیهی یقه و مچهای دست و پای آن از کشدوزی و یا کشبافتهای سفت و محکم استفاده نشده باشد.
لباس نوزاد نباید دکمه، زیپ یا اضافاتی داشته باشد که باعث آزار بچه شود.قبل از خرید، راحتی درزهای لباس را هم چک کنید.دکمه های لباس نوزاد باید چفتی و ظریف باشند.لباس نوزاد باید به اندازه کافی دکمه داشته باشد تا بتوانید آن را به راحتی به تن او بپوشانید یا درآورید. لباس های نوزاد که جلوی آنها دکمه دارد بهتر از لباس هایی است که دکمه آنها پشت لباس است.
موقع خرید لباس نوزاد، به این نکته توجه داشته باشید که او در چه فصلی به دنیا خواهد آمد، نه اینکه اکنون در چه فصلی هستید. اگر فرزندتان در زمستان به دنیا بیاید اما شما یک لباس نازک را برایش خریده باشید به این امید که تابستان بعدش آن را میپوشد پولتان را دور ریختهاید. چون نوزادان با سرعت شگفتانگیزی رشد میکنند و شاید هرگز فرصت نکنید مدل لباس نوزادی که برای او خریدهاید را به او بپوشانید.
اینها و بسیاری دلایل دیگر باعث میشود که خرید لباس برای نوزاد به یک امر مهم و قابل توجه تبدیل شود و پدر و مادر باید تحقیقات لازم را قبل از خرید هرگونه کفش و لباس نوزاد به عمل آورده و بعد به فروشگاهها بروند.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره