شاید برای روشنشدن این ماجرا بهتر باشد به واکاوی مختصری در خرافهای قدیمی که مطلع همین گزارش بوده، از بستر یک منبع رسمی و علمی بپردازیم. طبق مقالهای منتشره در سایت APA بهعنوان بزرگترین جامعهی مجازی روانشناسان دنیا که بیشاز ١١٧هزار و ٥٠٠ محقق، متخصص و مشاور در زمینهی مختلف رواندرمانی فعالیت دارند، یکیاز باورهای رایج و البته اشتباه در زمینهی رواندرمانی این اســت که مردم فکر میکنند تنها بخشیاز افراد که دچار مشکلات روحی و روانی هستند، باید به متخصصین و مشاورین این حوزه رجوع کنند.
در مقالهی این سایت میخوانیم: «اگر شما هم چنین تصوری دارید، بهتر اســت همینحالا ذهنیتتان را تغییر دهید.
استفاده از سطوح مختلف علم حوزهی اعصاب و روان از مشاوره تا درمانهای پیشرفتهی آن، برای بهبود سطح کیفی زندگی و افزایش سلامتی افراد جامعه در موارد گوناگونی کارکرد دارد. بعضیها برای درمان افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات رفتاری و ذهنی به این کارشناسها مراجعه میکنند و بعضیها برای یادگیری چگونگی مقابلهی بهتر و تعامل با شرایط حاد و مهم زندگی مانند ازدستدادن عزیزان، تصمیمگیری برای امر مهمی چون ازدواج، کنارآمدن با مشکلات رفتاری و... ایندرحالیست که افراد گمان میکنند مراجعه به مشاورین و متخصصین روان، مهر تائیدی بر جنون آنهاست! اگر این افراد بدانند که رابطهی سلامت روان و جسم رابطهای اثباتشده و انکارنشدنیست، شاید بیشتر به سلامت هر دو جنبهی وجودی خود علاقه نشان دهند؛ کمااینکه دولت آمریکا در تحقیقی جامع در سال ٢٠٠٨ متوجه این نکته شد که پیشگیریهای مشاورهای روانی، کاهندهی هزینههای بخش سلامت در بخش درمان مشکلات جسمی نیز هست».
سایکوتراپی، روشی علمی برای بهبود اختلالات مختلفیست که بعضیهایشان حتی بهشکلی غیر مستقیم با مشکلات روانی افراد در ارتباط اســت. برای مثال، آنگونه که در سایت معتبر پزشکی Mayoclinic آمدهاســت: «رواندرمانی میتواند برای بهبود عارضههایی چون اضطراب، تغییرات خلقی، اعتیاد، مشکلات تغذیهای، اختلالات شخصیتی، بهبود خواب، یافتن راهکارهای گوناگون حسی و رفتاری، مواجهه با تغییرات حاد زندگی و... موثر باشد».
اهمیت نگاه جوامع به برخورداری از امکانات و خدمات کامل در این زمینه به اندازهایست که سازمان بهداشت جهانی موسوم به WHO در ٢٥ سپتامبر ٢٠١٥ مصادف با روز جهانی رواندرمانی در سال گذشته عنوان کرد که برنامهریزیها باید بهگونهای باشد که تا رسیدن به سال ٢٠٣٠ کشورهای جهان در بهترین سطح از استانداردهای زندگی سلامت روانی قرار داشتهباشند. در گزارش سالانهی این مرکز در سال ٢٠١٤ دربارهی ایران آمدهاســت که در ازای هر ١٠٠هزار نفر، ٥,٠٧ نفر روانشناس، ١.٧٦ نفر روانپزشک و ٠.٧٢ نفر مددکار اجتماعی وجود دارد. شاید در نگاه عمومی و اولیه این میزان نیروی کارآزموده برای این منظور، بسیار کمتعداد بهنظر برسد؛ اما درواقع، میزان مراجعهی عمومی برای چکآپ روانی در ایران، بسیار کمتر از آنیست که تصور شود دچار کمبود نیروهای متخصص هستیم.
در آمار مرکز دادهپردازی و تحقیقاتی Psychcentral آمدهاســت: «٣٢.٤درصد جمعیت جهان دچار انواع مختلفی از اختلالهای عصبی و روانی هستند که از سطح ضعیف تا قوی را شامل میشود». البته در نگاه آماری، تعداد زنان نیازمند به خدمات مشاورهای و امور مربوط به بهبودبخشیهای رواندرمانی بیشتر از مردان اســت؛ اما در سالهای اخیر با روند تغییرات ایجادشده در جوامع و مشکلات گسترده، شاهد بروز عوارض مختلف روحی و روانی در مردان هم هستیم و البته حقیقت ناگوار اینکه، این رشد در میان کودکان و نوجوانان در هر دو گروه هم قابل توجه بودهاســت. در واقع اگر جلوی بسیاری از این مشکلات از سنین کم گرفته شود، میتوان در بزرگسالی، جامعهای کنترلشدهتر، شادابتر و در یک کلام آمادهتر از نظر سلامتی برای توسعه داشت که شامل هزینههای درمانی گوناگون هم نباشند. سال گذشته باشگاه خبرنگاران جوان، در گزارشی در همین زمینه از قول انوشیروان محسنی بندپی؛ رئیس سازمان بهزستی کشور آوررده بود که آسیبهای اجتماعی در کشور عمیق شدهاســت؛ تاجاییکه ٣٤درصد جمعیت کشور در سنین ١٩ تا ٦٠سال دچار اختلالات روانی هستند که نیاز به درمان تخصصی دارند. این حقیقت گویای آن اســت که باید برای بهبود شرایط روحی و روانی جامعهی ایرانی برنامهریزیهای مناسبی انجام داد.