استیو جابز که استاد زندگی و کار هدفمند بود، کنترل و دستیابی به موفقیت در امور زندگی و حرفه ای را با طرح یک پرسش روزانه به دست آورد. او هر روز صبح در حالیکه در آینه به خود می نگریست از خود می پرسید:
اگر امروز آخرین روز زندگی ام باشد، آیا علاقه ای به کاری که امروز می خواهم انجام دهم دارم؟
در نگاه اول فکر کردن به امکان مرگ در ساعات اولیه روز شاید کمی ناراحت کننده به نظر برسد. اما در عمل، این پرسش بسیار انگیزشی است و حس خوش بینی بسیار قوی را با خود به همراه دارد که به شما اطمینان می دهد هر روز می توانید بهتر از قبل باشید.
در ادامه با تنها سه مورد از تاثیرات مثبت روش های اینچنینی که حسی از خودآگاهی را به ما می دهند آشنا می شویم. با استفاده از این تکنیک ها می توانید با علایق خود بیشتر آشنا شوید، موفقیت بیشتری کسب کنید و از زندگی خود بیشتر لذت ببرید.
به نبوغ و استعدادهای خود فرصت ظهور می دهید
همه ما این روند را در زندگی تجربه کرده ایم: مشغول کار می شویم و قبل از اینکه متوجه بشویم چه اتفاقی افتاده درگیر کلی وظایف پیش پا افتاده و بی اهمیت می شویم. بعد متوجه می شویم که شب شده و هیچ کاری که ارزشی داشته باشد انجام نداده ایم.
تکنیک آینه استیو جابز این روند را در همان ابتدای روز متوقف می کند. با کنار گذاشتن امور غیرضروری و تلاش روزانه برای تمرکز بر روی نقاط قوت و برجسته، شما می توانید به حوزه استعدادها و نبوغ خود دست پیدا کنید. این حوزه به یافتن ایده یا استعدادی مربوط می شود که فقط با انجام آن زندگی و کار شما معنادار شده و موفقیت را در آغوش می کشید.
بعنوان مثال شخصی که قصد دارد کمپانی خود را راه اندازی کند ممکن است همزمان با رشد کسب و کارش به شدت درگیر امور اجرایی شود. البته افرادی هم هستند که این روند را می پسندند، اما خیلی ها هم از این روند ایستا فراری هستند. بنابراین تغییری که در تکنیک آینه می تواند به ذهن برسد و راهگشا باشد این است که این شخص فرد یا افرادی را برای انجام این امور استخدام کند و با تفویض چنین وظایفی به آنها به دنبال ایده های جدیدتر برود.
خود را در مقابل تمامی اتفاقات زندگی تان مسئول و پاسخگو خواهید دانست
روش مفید دیگری برای القای خودآگاهی و افزایش بهره وری، روشی است که توسط بنجامین فرانکلین ابداع شد. فرانکلین در ابتدای روز از خود می پرسید: "امروز چه کار خوبی باید انجام دهم؟" و پیش از خواب نیز از خود می پرسید:"امروز چه کار خوبی انجام دادم؟"
با طرح این پرسش ها شما در پایان روز مسئولیت تمام اتفاقاتی که برای شما رخ داده است را خواهید پذیرفت، و علم ثابت کرده است این مسئولیت پذیری شانس پیگیری و دستیابی به اهداف را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد. این ترفند به سادگی ساخت یک فهرست ذهنی است، البته یادآوری می کنیم که نوشتن افکار و اهداف بر روی کاغذ و دیدن آنها تاثیر بسیار بیشتری در موفقیت خواهد داشت.
پیشنهاد می شود هر روز صبح حداقل سه هدف کوچک که قصد دارید در زمان کوتاه آن روز به دست آورید را بنویسید. اگر نتوانستید به تمام آن اهداف دریک روز دست یابید ایرادی ندارد؛ مهم این است که شما آگاهانه برای پیگیری و به دست آوردن خواسته ها و علایق خود تلاش می کنید.
انگیزه بیشتری کسب می کنید و عملکردخود را بهبود می بخشید
هر روز صبح به تاثیری که آن روز خاص در محل کار خود خواهید گذاشت بیاندیشید. این اندیشه تاثیری به مراتب بیشتر از یک فنجان قهوه برای بیداری ذهن شما خواهد داشت.
به محض بیدار شدن، چند دقیقه از وقت صبحگاهی خود را صرف تمرکز بر روی تغییرات مثبتی که می توانید در کار روزانه خود ایجاد کنید تا انگیزه لازم را در شما ایجاد کند فکر کنید. منظور اقدامی خارق العاده نیست، حتی می تواند اقدامی به سادگی ایجاد تغییراتی کوچک برای پاسخگویی مناسب تر به مشتری باشد.
نتایج تحقیقات دانشگاه هاروارد نشان داده است که اگر هر روز صبح ذهن خود را برای روزی خوب و پر بازده آماده کنید، تاثیر آن در روحیه شما تمام روز کاری شما را تحت الشعاع قرار می دهد. ثابت شده است که تعریف معنا و هدف به محض بیدار شدن می تواند بهره وری را بیشتر کند، تمرکز را افزایش دهد و حتی به بهبود دستور زبان افراد کمک کند!
، ترجمه ندا احمدلو: آرایش کردن روزانه برای خیلی از خانمها به صورت یک کار متداول درآمده است. حالا شاید این آرایش، استفاده از یک کرم ضدآفتاب رنگی باشد یا فقط کمی رنگ دادن به لبها. آرایش روزانه ما، هر چقدر هم که باشد، کم یا زیاد، باید به محض رسیدن به منزل پاک شود. چرا؟
چون ترکیبات مختلف شیمیایی، گیاهی یا چرب و روغنی موجود در انواع محصولات آرایشی میتوانند با بستن منافذ پوستی، باعث بروز جوشهای سرسیاه یا تغییر رنگ و کدر شدن تدریجی پوست شوند. اگر آرایش لب و چشمها پاک نشوند، میتوانند ما را درگیر انواع التهابهای چشمی یا خشکی و التهاب پوست اطراف چشم و لب کنند.
برخی از افراد، از انواع صابونها یا پنهای شستشو برای پاک کردن آرایش خود کمک میگیرند و برخی دیگر، استفاده از انواع محصولات پاککننده موجود در بازار را ترجیح میدهند.
برخی دیگر هم پا را از این فراتر میگذارند و سراغ لایهبردارها برای پاک کردن پوستشان میروند و تمام این افراد هم دوست دارند بدانند چه روشی برای پاک کردن پوستشان مناسبتر است.
پاککنندهها خطر ندارند؟
برخی از افراد به اشتباه گمان میکنند محصولات پاککننده صورت حاوی ترکیبات شیمیایی خطرناکی برای پوست هستند. این در حالی است که به عقیده متخصصان پوست، ترکیبات موجود در این محصولات، بیخطر هستند و ممکن است فقط در مواردی انفرادی برای برخی از افراد، دردسرساز شود.
مثلا اگر فردی دچار حساسیت پوستی شدید یا خشکی چشم مزمن باشد و از محصولات پاککننده صورت استفاده کند، امکان تشدید مشکلات او، آن هم با استفاده از برخی محصولات خاص، وجود خواهد داشت. محصولات بر پایه الکل هم میتوانند خشکی و التهاب پوست را در افراد دارای پوستهای خشک و حساس، تشدید کنند.
برخی از محصولات پاککننده صورت هم حاوی روغن بچه هستند و استفاده مداوم آنها بهوسیله افرادی با پوستهای چرب، باعث بسته شدن منافذ پوستی آنها و ایجاد آکنه و جوشهای سرسیاه در صورتشان میشود.
پاککنندهها چه فایدهای دارند؟
برخی از افراد برای راحتی خود هنگام پاک کردن آرایش، فقط به استفاده از محصولات پاککننده صورت اکتفا میکنند. این در حالی است که همین محصولات هم حاوی ترکیبات شیمیایی بیخطری مانند امولسیفایرها یا سورفکتانتها هستند که پس از استفاده از محصولات پاککننده آرایش، روی پوست باقی میمانند. باقی ماندن مداوم و طولانیمدت این ترکیبات روی پوست، باعث کاهش اکسیژن و آبرسانی به پوست و در نتیجه، خشکی و التهاب پوست خواهد شد.
حالا شاید این سوال برای شما پیش بیاید که پس فایده چنین محصولاتی چیست؟ واقعیت این است که این محصولات برای موارد محدودی که آب و شوینده ملایم پوست برای شستن آرایش در دسترستان نیست یا در سفر و محل کار هستید، تولید شدهاند و برای استفاده روزانه مناسب نیستند.
اگر فردی میخواهد روزانه از چنین محصولاتی استفاده کند و آسیب پوستی خاصی هم متوجهاش نباشد، میتواند پس از پاک کردن آرایش با انواع پاککنندهها، صورت خود را با آب ولرم ساده هم بشوید تا هیچ ترکیب اضافیای روی پوستش باقی نماند. اگر در سفر هستید یا امکان شستن صورتتان با آب وجود ندارد هم میتوانید به سادگی، دستمال نرمی را با مقداری آب نمدار کنید و آن را روی صورتتان بکشید.
کدام محصول برای کدام پوست؟
اگر قصد خرید محصولات پاککننده آرایش را دارید و پوستتان هم چرب یا مختلط است، حتما انواع حاوی اسید سالیسیلیک یا بنزوییل پیروکسید بخرید. اگر پوستتان خشک بود هم سراغ محصولات کِرِمی، فومی یا حتی ژلهای شستشو بروید که پوست را خشک نمیکنند و بدون الکل هستند. اگر پوستتان خشک و حساس است، این محصولات را روی صورتتان نکشید و آرایش را مانند ماساژ دادن با کمک پاککنندهها از صورتتان بزدایید.
لایهبردارها هم کاربرد دارند؟
برخی از پاککنندههای آرایش یا صورت، حاوی دانههای ریز و خشنی هستند که در اصطلاح به آنها اسکراب میگویند. زمانی که این دانههای ریز را روی پوستتان ماساژ میدهید، باعث جدا شدن تدریجی لایههای مرده و سطحی پوست یا باز شدن منافذ بسته در اثر استفاده از محصولات آرایشی میشوید.
به همین دلیل معمولا پس از استفاده از اسکرابها یا محصولات لایهبردار، احساس شادابی پوست و حس شفافتر شدن آن به شما دست میدهد. البته حواستان باشد اسکرابها یا سایر محصولات لایهبردار، نباید بیش از هفتهای 2 تا 3 مرتبه استفاده شوند، وگرنه باعث خشکی و التهاب پوستتان خواهند شد.
اسکراب کردن شدید یا بیش از اندازه پوست مشکلاتی برای آن ایجاد میکند؛ یعنی هم رطوبت سطحی و مورد نیاز پوست را از بین میبرد و هم سلامت پوست صورت را در برابر اشعههای مضر نور آفتاب به خطر میاندازد. اسکراب کردن شدید میتواند پوست را بسیار قرمز و جوشها را هم به شدت ملتهب کند.
در این صورت، امکان بروز لکههای پوستی، ایجاد جوشهای عفونی و عفونتهای سطحی پوست کنار درد و سوزش هم وجود خواهد داشت. نکته مهم دیگر اینکه بهدلیل نازک و حساس بودن پوست اطراف چشم و لبها، استفاده از محصولات لایهبردار در این قسمتهای صورت توصیه نمیشود.
اگر آرایش چشم پاک نشود، چه میشود؟
زمانی که قصد خرید محصولات پاککننده آرایش یا صورت را دارید، حواستان باشد محصول جداگانه مخصوص پاک کردن آرایش چشم هم بخرید. از آنجایی که بیشتر محصولات آرایشی چشمی مانند انواع ریملها، مدادها، سایهها یا حتی سرمههای سنتی حاوی ترکیباتی مقاوم (مخصوصا انواع ضدآب آنها) هستند، باید شویندهها و پاککنندههای مخصوص پاک کردن آرایش چشم که توان حل کردن این ترکیبات را داشته باشند، بخرید.
هنگام پاک کردن آرایش چشمها، باید دقت کنید تمام محصول آرایشی از اطراف چشمتان پاک شود. باقیمانده ریمل یا حتی خردههای احتمالی مداد و سایهای که اطراف چشمها باقی میمانند، میتوانند باعث بروز عفونتهای چشمی یا حتی بروز پف زیر چشم شوند.
به گزارش جام جم کلیک ، Zenbo علاوه بر کارهای روزمره زندگی، می تواند تمامی اعمال و رویدادها را در یک خانه هوشمند مدیریت کند و لذت و راحتی هرچه بیشتر از زندگی دیجیتالی را برای صاحب خود به همراه داشته باشد.
طبق نوشته موبنا Zenbo درحال حاضر می تواند به برخی از سوالات پاسخ دهد و شرایط محیط را از نظر منطقی مورد تحلیل قرار دهد. همچنین به عنوان یک پخش کننده می تواند با دستگاه های دیجیتالی ارتباط برقرار کرده و محتوا را در محیط به اشتراک بگذارد.
یادآوری و کمک به سروقت بودن کارها نیز از وظایف از پیش تعریف شده Zenbo اســت. همچنین با مدیریت دارویی و امکان ارتباط صوتی - تصویری به صورت اورژانسی می تواند از افراد سالخورده خانه به عنوان یک پرستار بامزه کار کند.
حال ایسوس برای هوشمند شدن هرچه بیشتر Zenbo یک نظرسنجی ساده و کوتاه را آماده کرده اســت تا Zenbo بتواند سوالات بیشتری را با بهترین جواب ها پاسخ دهد یا نسبت به شرایط تصمیم بهتری را بگیرد. با توجه به الولیت طراحی ایسوس بر اساس نیاز کاربران، مهندسان ایسوس می خواهند بدانند بیشترین خواسته شما از Zenbo در چه زمینه هایی اســت.
همچنین در صورت گرفتن پاسخ، چقدر پاسخ سوال برایتان اهمیت دارد.
با استفاده از این لینک می توانید در این نظرسنجی شرکت کرده و سوالاتی را که دوست دارید Zenbo پاسخ دهد با ایسوس درمیان بگذارید.
3 سوال برای محک تغییرپذیری، 3 سوال برای محک صداقت و 3 سوال برای محک سلامت عاطفی
9 سوالی که باید از همسر آیندهتان بپرسید
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۳
بارها اتفاق میافتد که دختر یا پسر جوانی از من میپرسد: «باید دنبال چه ویژگیهایی در همسر آیندهام باشم؟ میدانم عشق به تنهایی کافی نیست، اما نمیدانم ویژگیهای همسر مناسب چیست.»
آیا با تحقیر و سرزنش با اطرافیان یا غریبهها حرف میزند؟ فقط تنها مسائل ارتباطی نیستند که باید طی معاشرت قبل از ازدواج مورد بررسی قرار دهید، بلکه موارد متعددی وجود دارد که باید در طرف مقابل بشناسید تا آگاهانه و فکرشده تصمیم به ازدواج با او بگیرید یا نگیرید. شناخت ویژگیهای طرف مقابل و پیبردن به اینکه آیا او شخصیتی بالغ دارد یا نه، به شما کمک میکند با احتمال بالایی تعیین کنید که آیا رابطهتان با او موفقیتآمیز خواهد بود یا نه و آیا این فرد آمادگی شروع یک رابطه سالم و صمیمی را دارد؟ باید طرح سوالات درست را یاد بگیرید. مثلا به جای سوال: «آیا همسرم مرا دوست دارد؟»، از خود بپرسید: «او چقدر اهل ابراز احساسات و عشق ورزیدن است؟»
3 سوال برای محک تغییرپذیری
از ویژگیهای مهم شخصیت بالغ که آمادگی ازدواج و برعهده گرفتن مسوولیت زندگی متاهلی را دارد، میل به رشد و ارتقای شخصی است. این موضوع یعنی علاقه به یادگیری و ارتقا در ابعاد فردی، ارتباطی، انعطافپذیری و قبول اینکه میدانم کامل نیستم و در ازدواج ممکن است با ضعفهایم روبرو شوم، اما میخواهم در مسیر ازدواج رشد کنم و بهتر شوم. زمانی که شما و همسرتان متعهد به یادگیری مداوم باشید، اگر هم رابطهتان دچار مشکل شود، میدانید که میتوانید از آن عبور کنید و یا با توجه به نیاز، تغییری در رفتار یا شیوه زندگیتان ایجاد کنید تا مشکل حل شود. این کار باعث میشود چالشهای زندگی، شما را بزرگتر و قدرتمندتر از آنچه که بودید، کنند، نه اینکه با هر مشکل، صورتمساله بهطور کامل پاک شود. بنابراین، این ویژگی، یعنی «میل به یادگیری و تغییر» را باید ابتدای رابطه ارزیابی کنید. سوالاتی که میتوانید بپرسید تا این ویژگی را در همسر آیندهتان ارزیابی کنید عبارتند از:
1) فکر میکنید از کودکی تاکنون چه نقطهضعفهایی داشتهاید؟ چه کارهایی برای رفع آنها انجام دادهاید و چقدر در تغییرشان موفق بودهاید؟ به نظرتان در بزرگسالی هم میشود تغییر کرد؟
2) اگر رابطهتان دچار بحران شود، معمولا چکار میکنید؟ (با این سوال متوجه میشوید که آیا نسبت به یادگیری پذیرنده است یا نه). آیا حلش میکنید یا رابطه را تمام میکنید؟ چه راهکارهایی برای حل مشکلاتتان دارید؟
3) ظرف ۵ سال آینده مایلید چه تغییراتی در زندگیتان ایجاد کنید؟ دوست دارید چه ویژگیهایی را در خودتان تغییر دهید و چه خصوصیاتی را پررنگتر کنید؟
در نظر بگیرید، این سوالات را به گونهای نپرسید که فرد احساس کند مورد بازجویی قرار گرفته است. در این صورت ممکن است جوابهایش را تحتتاثیر شرایط تغییر دهد. به علاوه، اینها سوالاتی هستند که خود شما نیز باید به آنها پاسخ دهید تا ببینید خودتان چقدر برای ساختن ازدواجی موفق آماده هستید.
3 سوال برای محک صداقت
صداقت و قابلاعتماد بودن یکی دیگر از ویژگیهای افراد، در یک رابطه سالم است. این ویژگی پایههای ارتباط شما را محکم میکند. پنهانکاری و دروغ بهتدریج احساس عشق و امنیت را در رابطه از بین میبرد.
سوالاتی که میتوانید در رابطه با صداقت از فردی که قرار است با او ازدواج کنید، بپرسید عبارتند از:
1) آیا در روابطتان با دیگران و در موقعیتهایی که راستگو بودن به نفعتان نیست، به راحتی دروغ میگویید؟
2) فکر میکنید چه دروغهایی آسیبی به رابطه (زن و شوهر) وارد نمیکنند؟
3) اگر از دوستان و خانوادهتان بپرسند که شما چقدر آدم صادقی هستید، فکر میکنید چه نمرهای به شما بدهند؟
این سوالات را در یک نوبت و مستقیم مطرح نکنید تا او موضع دفاعی به خود بگیرد و عامدانه جوابهایی بدهد تا شما را متقاعد کند. همچنین، در نظر داشته باشید افرادی که در پاسخ دادن به این سوالات طفره میروند یا پاسخی کلی میدهند تا بحث تمام شود، به احتمال بیشتری موضوعاتی برای پنهان کردن دارند و در شروع رابطهای پرتعهد و صمیمی مثل ازدواج ضرورت دارد که افراد بدون پنهانکاری و شفاف خودشان را ابراز کنند تا صداقت مبنای رابطهشان باشد و از مشکلات جدی بعدی پیشگیری کنند.
3 سوال برای محک سلامت عاطفی
ازدواج موفق فقط به معنای زیر یک سقف زندگی کردن نیست، بلکه به معنای سهیم شدن در تجارب و احساسات یکدیگر است؛ یعنی چقدر با یکدیگر وقت صرف کنیم، با هم صحبت کنیم، شنونده باشیم، اظهارنظر کنیم و احساساتمان را با هم در میان بگذاریم. میزان نیاز به احساس عشق و محبت در افراد مختلف، متفاوت است. مثلا ممکن است شدت نیاز عشق در زن زیاد باشد و در مرد کمتر و این موضوع باید پیش از ازدواج بررسی شود. در صورتی که تفاوت خیلی زیاد باشد، یعنی این 2نفر بعدها میتوانند یکدیگر را آزار دهند، مثلا زن احساس کند نیاز به عشق او در رابطه ارضا نمیشود و مرد احساس کند بیش از حد مورد توجه و نوازش است و این موضوع برای او جذاب نیست و دلزدگی ایجاد میکند. این مورد را پیش از ازدواج میتوان طی چند پرسش و پاسخ ارزیابی کرد، البته در صورتی که 2 طرف صادقانه و با هدف ازدواجی موفق، پاسخ سوالات را بدهند. چنانچه فرد مقابل شما نتواند احساساتش را ابراز کند و آنها را با شما در میان بگذارد و شما فرد به شدت عاطفی با نیاز بالا به توجه و عشق از طرف او باشید، به احتمال زیاد کنار هم زندگی موفقی نخواهید داشت. شاید او با فردی مانند خودش که نیاز کمی به توجه و عشق دارد خیلی راضی و خشنود باشد، ولی با فردی که نیازهای عاطفی زیادی دارد، احساس خوشبختی نکند. در این رابطه، سوالات زیر را میتوانید مطرح کنید:
1) آیا به راحتی احساسات خود را با خانواده یا دوستانتان ابراز میکنید؟ به چه کسانی میگویید دوستت دارم؟
2) صحبت درباره چه احساسی برایتان خیلی مشکل است؟ و درباره کدام احساساتتان راحت حرف میزنید؟
3) درباره کسانی که درباره احساساتشان راحت حرف میزنند یا اصلا حرف نمیزنند، چه فکری میکنید؟
پاسخ به این سوالات به شما اطلاعات خوبی درباره میزان نیاز احساسی و فاعل یا منفعل بودن طرف مقابل در این مورد میدهد.
سوال کردن از فردی که ممکن است همسر آیندهتان باشد، یکی از موثرترین راههای شناخت او است. البته شیوه طرح سوال هم هنری است که میتواند در پاسخی که میگیرید، تعیینکننده باشد. این سوالات چند نمونه از سوالات ضروری برای کسب شناخت قبل از ازدواج بودند که مطرح کردیم، اما سوالات مهم دیگری هم وجود دارد که لازم است از خودتان و طرف مقابل بپرسید و با ارزیابی پاسخها، تصمیمی عاقلانه در این مورد بگیرید. در نظر داشته باشید موفقیت ازدواج، یکطرفه نیست و علاوه بر طرف مقابل، شما هم لازم است به بلوغ عقلانی و هیجانی رسیده باشید، اصول و روشهای ساختن زندگی مشترک و خانواده سالم را بشناسید و در نهایت فردی یادگیرنده و پذیرنده تغییر و رشد باشید.
ازدواج تعهدی است که میتواند با آگاهی و هوشیاری طرفین به درستی شکل بگیرد و نگهداری شود. اگر ابتدا انتخاب درستی داشته باشید، اصول ارتباطات سالم در خانواده را هم بشناسید و طبق آنها عمل کنید، میتوانید ازدواج را نه بهعنوان «رنجی مقدس»، بلکه بهعنوان «پیمانی مقدس» تجربه کنید.
مرجع : هفته نامه سلامت
هر یک از ما برای هدف والاتری متولد شدهایم و ماموریت ما اکنون یافتن این هدف اسـت
پیدا کردن هدف زندگی
این چالشی اسـت که هر فرد بالغی در طول زندگی با آن روبروست. هدف من در زندگی چیست؟ علایقم چیست؟ از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟
هنگامی که برادرم ۱۸ ساله بود، رقصان به اتاق نشیمن آمد و با غرور به من و مادرم اعلام کرد که قصد دارد، سناتور شود. مادرم در پاسخ گفت، عالیست عزیزم، حال آنکه من حواسم در پی خوردن چیپس یا یک چنین چیزهایی بود.
اما پس از ۱۵ سال، این هدف تمام تصمیمات زندگی برادر من را تحت شعاع قرار داده بود: رشته تحصیلی در مدرسه، مکان زندگی، افرادی که با آنها در ارتباط بود و حتی نحوه گذراندن تعطیلات و آخر هفتههایش را.
و اکنون، پس از گذراندن تقریباً نیمی از زندگی حرفهای اش، ریاست حزب اصلی سیاسی شهری که در آن زندگی میکند را بر عهده داشته و جوانترین قاضی ایالت بود. چند سال بعد، امیدوار بود که برای نخستین بار در انتخابات برگزیده شود. انتقاد نمیکنم! اما برادر من یک آدم دمدمی اسـت. این اتفاقات از اساس هیچگاه به وقوع نپیوست.
اکثر ما ایده خاصی در ذهن برای زندگی خود نداریم. حتی پس از اتمام تحصیلات مدرسه، حتی پس از یافتن شغل، حتی پس از کسب درآمد. بین سن ۱۸ تا ۲۵ سالگی، بیش از تعویض لباسهای زیرم، آرزوهایم متنوعی درباره شغل آیندهام داشتم. حتی پس از آنکه کسب و کاری را آغاز کردم، و تا سن ۲۸ سالگی آن را ادامه دادم، نیز دقیقاً نمیدانستم از زندگی چه میخواهم. اما پس از آن هدف اصلی خود از زندگی را دریافتم.
خوشبختانه اکثر شما نیز مثل من هستید و نمیدانید که چه هدفی در زندگی دارید. این چالشی اسـت که هر فرد بالغی در طول زندگی با آن روبروست. هدف من در زندگی چیست؟ علایقم چیست؟ از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟ هم اکنون نیز اغلب ایمیلهایی از افراد ۴۰ و ۵۰ ساله دریافت میکنم که هنوز در این سن نمیدانند از خود چه میخواهند.
بخشی از این معضل مفهوم "هدف زندگی" اسـت. ایدهایی وجود دارد که میگوید، هر یک از ما برای هدف والاتری متولد شدهایم و ماموریت کائناتی ما اکنون یافتن این هدف اسـت. این همان نوع از منطق نفرتانگیزی اسـت که برای توجیه چیزهایی همچون روحهای شفاف یا عدد شانس شما که ۳۴ اسـت(البته فقط روزهای سه شنبه یا در روزهایی که ماه کامل اسـت) به ذهن می رسد.
حقیقت همین اسـت. ما برای مدت نامعلومی روی این کره خاکی زندگی میکنیم. در طول این مدت کارهایی را انجام میدهیم. برخی از آنها مهمند. برخی دیگر چندان اهمیتی ندارند. و آن کارهای پراهمیت به زندگی ما معنا و شادی میبخشند. کارهای بیاهمیت فقط زمان ما را تلف میکنند.
پس هنگامی که مردم میگویند، باید با زندگیام چه کنم؟ یا هدف زندگی من چیست؟ آنچه در حقیقت میپرسند این اسـت که: با زمان، که از اهمیت زیادی برخوردار اسـت چه میتوانم انجام دهم؟
این سوال بینهایت برای پرسیدن عالیست. فوقالعاده کنترلپذیر و شامل هیچیک از عقاید احمقانهایی که در ورای سوالات مرتبط با هدف زندگی چرخ میزند، نمیشود. دلیلی وجود ندارد شمایی که تمام روز روی کاناپه خود لم دادهاید و تنقلات میخورید دربارهی اهمیت کائنات بیاندیشید. به جای آن هیکل خود را تکان داده و فقط درباره آنچه برایتان اهمیت دارد کمی فکر کنید.
یکی از متدوالترین سوالاتی که مردم از طریق ایمیل از من پرسیدهاند این اسـت که باید در زندگی چه کنند، هدف زندگی چیست. این سوال از نظر من از اهمیت ویژهایی برخوردار اسـت. با این وجود، تا آنجایی که من میدانم، من کیستم که بگوییم چه چیزی درست اسـت یا غلط و یا چه چیزی اهمیت دارد.
اما پس از مدتی تحقیق، یک سری سوالها را گرد هم آوردم تا دریابم چه چیزی حقیقتاً برای ما مهم اسـت و چه چیزی به زندگی ما معنا میبخشد.
این سوالات ابداً جامع و شامل تمام جزئیات یا قاطع و صریح نیستند. در واقع، برخی از آنها کمی احمقانه اسـت. اما من آنها را به گونهایی مرتب کردم که کشف هدف زندگی سرگرمکننده و جالب باشد و نه یک کار شاق.
۱. طعم ادویه مورد علاقه شما برای ساندویچ به درد نخورتان چیست و آیا با زیتون هماهنگی دارد؟
آه، بله. مهمترین سوال دنیا. طعم کدام ادویه را برای ساندویچ به درد نخور خود ترجیح میدهید؟ زیرا در اینجا حقایقی کوچک درباره زندگی وجود دارد که که در هیچ مدرسهایی به شما آموزش داده نمیشود:
گاهی اوقات، گند همه چیز درمیآید.
اکنون، من به طرزی باورنکردنی بدبین به نظر میرسم. و شما تصور میکنید، هی آقای منسون، اخمهای خود را باز کنید. اما من واقعاً فکر میکنم که این ایده کاملاً آزاد اندیشانه اسـت.
هر چیزی مستلزم فداکاری اسـت. هر چیزی مستلزم هزینه اسـت. هیچ چیزی دائما خوشایند یا متعالی نیست. پس سوالی که پیش میآید: چه ستیزها و فداکاریهایی را میتوان تحمل کرد؟ نهایتاً، چه چیزی توانایی ما را در پیگیری آنچه بدان اهمیت میدهیم تعیین میکند، آیا این همان توانایی ما در مدیریت شرایط حاد و سخت اسـت؟
چنانچه در صدد تبدیل شدن به کارآفرینی برجسته هستید، اما از پس شکستها برنمیآئید، پس بدان دست نخواهید یافت. اگر میخواهید هنرمندی حرفهایی شوید، اما صدها بار، اگر نگوئیم هزاران بار عدم پذیرشها را تاب نیاورید، پس پیش از آغاز محکوم به شکست هستید. میخواهید وکیلی چیرهدست شوید، اما ۸۰ ساعت کار بیوقفه در هفته را نمیتوانید تحمل کنید، پس خبر بدی برایتان دارم.
ساندویچی گند، با چه تجربیات افتضاحی میتوانید روبرو شوید؟ آیا میتوانید تمام شب را صرف خواندن قوانین کنید؟ آیا قادرید آغاز یک زندگی جدید را تا ۱۰ سال به تعویق بیاندازید؟ میتوانید تحمل کنید که مردم اجرای نمایش شما را سالها و سالها به سخره بگیرند؟
کدام ساندویچ گند را ترجیح میدهید؟ زیرا نهایتاً فقط یک بار برایتان سرو میشود.
پس بهتر اسـت ساندویچی با زیتون را انتخاب کنید.
۲.حقیقت امر درباره شما همین امروز که گریههای ۸ سالگی را پشت سر گذاشتهاید، چیست؟
هنگامی که من کودک بودم، داستان مینوشتم. ساعتها به تنهایی در اتاقم مینشستم، درباره غریبهها، ابرقهرمانها، جنگجویان دلاور، درباره خانواده و دوستانم مینوشتم. اما نه برای آنکه کسی آنها را بخواند. نه برای اینکه والدین یا معلمانم را تحت تاثیر قرار دهم. فقط برای آنکه از آن لذت میبردم.
و سپس، به دلایلی، از نوشتن دست کشیدم. اما به یاد ندارم چرا.
همه ما زمینه قطع ارتباط با علایق کودکی خود را داریم. گاهی ناشی از فشار اجتماعی بزرگسالان و فشارهای حرفهایی بزرگسالی بر ما تحمیل میشود تا از گرایشات خود دست برداریم. ما فکر میکنیم تنها دلیل انجام کارها باید دریافت پاداش در قبال آن باشد.
اما در اواسط بیست سالگی بود که دریافتم من چقدر به نویسندگی علاقه دارم. و در اواسط دوران حرفهایی تجارتم بود که به یاد آوردم من چقدر از طراحی وبسایت لذت میبرم، کاری که در اوایل نوجوانی فقط جهت سرگرمی انجام میدادم.
جالب اینجا بود که، خود ۸ سالگی من از خود ۲۰ سالگی میپرسید، چرا به نوشتن ادامه ندادی؟ و پاسخ من این بود، زیرا من در این زمینه موفق نبودم، یا شاید هم، چون هیچکس نوشتههای من را نمیخواند، یا چون درآمدزا نبود، اما نه تنها کاملاً در این باره اشتباه میکردم، بلکه آن پسر ۸ ساله شروع به گریه نمود.
۳.چه چیزی موجب شد تا خوردن را فراموش کنید؟
همه ما در موقعیتهای کاملاً کلافه کننده که دقایق به ساعتها و ساعتها، وای...، به طول انجامیده باشد گیر افتادهایم، و من خوردن شام را در این شرایط فراموش میکنم.
فرض کنید، در دوران قدیم، مادر آیزاک نیوتون مجبور میشد که به نیوتون گوشزد کند غذایت را بخور، زیرا وی در تمام طول روز چنان غرق کار بود که قطعاً خوردن را فراموش مینمود.
من هم در حین انجام بازیهای کامپیوتری همینطور بودم. که البته چیز چندان خوشایندی نیست. در واقع، همین امر به نوعی و به مدت چندین سال مشکل ساز بود. زیرا به جای پرداختن به امور مهم، همچون مطالعه برای امتحان یا دوش گرفتنهای معمول و یا صحبت کردن رودررو با دیگران مینشستم و بازی میکردم.
تا جایی که بازی کردن را رها کرده و دریافتم علاقه اصلی من خود بازیها نیست. اشتیاق من به ترقی، برتری در امور و پیشرفت بود. خود بازیها، گرافیک بازیها، داستان بازیها جالب بود اما من بدون آنها نمیتوانستم زنده بمانم. رقابت با دیگران، و البته با خودم بودم که من را ترغیب میکرد.
و هنگامی که پای این تمایلات عقدهایی به پیشرفت و رقابت با خود به مشاغل اینترنتی و نویسندگی باز شد، اتفاقات بزرگی برایم رخ داد.
شاید برای شما به گونهایی دیگر باشد. شاید امور به گونهایی کارامد پیش رود یا در دنیای فانتزی خود غرق شوید یا به دیگران چیزی را آموزش دهید یا مشکلی فنی را برطرف سازید. هر آنچه که هست، فقط بر فعالیتهایی که تمام شب شما را بیدار نگه میدارد، متمرکز نشوید، بلکه بر اصول شناختی که در ورای آن فعالیتها نهفته و شما را شیفته میسازد، تمرکز کنید. زیرا در جاهای دیگر نیز کاربرد دارند.
کشف هدف در زندگی منجر به درک چیزهایی متعالی تر از خودتان و حتی اطرافیانتان میشود
۴.چگونه میتوانید خود را بیشتر شرمنده کنید؟
پیش از آنکه در کاری موفق شوید و کار مهمی انجام دهید، باید بر کاری ممارست ورزید، کاری که سررشتهایی از آن ندارید. این کاملاً مشهود اسـت. و برای ممارست در کاری که سررشتهایی از آن ندارید، باید خود را به گونهایی و نوعی شرمسار سازید، اغلب به طور مکرر. و اکثر مردم از اینکه خود را شرمسار سازند، اجتناب میکنند، چون احمقانه به نظر میرسد.
بنابراین، به دلیل مسئله فوقالعادگی، اگر از انجام اموری که بالقوه موجب شرمساری میشوند، اجتناب نمائید، هرگز موفق به دستیابی و اتمام اموری که مهم به نظر میرسند نخواهید شد.
بله، به نظر میرسد که یکبار دیگر نیز به موضوع آسیبپذیری بازگشتیم.
اگر هم اکنون درصدد انجام کاری هستید، کاری که در ذهن دارید، کاری که درباره آن رویاپردازی میکنید، کاری که هنوز انجام ندادهاید. بدون شک دلیلی پشت آن نهفته اسـت. و شاید این دلایل را با خود و به طور مستمر واگویه میکنید.
اما آن دلایل چه هستند؟ هم اکنون به شما بگویم اگر این دلایل بر اساس تفکرات دیگران اسـت، پس زمان خود را تلف کردهاید.
اما اگر دلایل شما چیزهایی از قبیل، من میتوانم کسب و کاری را آغاز کنم، زیرا سپری کردن زمان با کودکان برایم مهم اسـت یا انجام بازیهای کامپیوتری در تمام طول روز احتمالاً من را از پرداختن به موسیقی حرفهایی باز میدارد، زیرا موسیقی برایم مهم اسـت، پس این خوب اسـت. و درست به نظر میرسند.
اما اگر دلایل شما اموری از قبیل، والدینم از آن متنفرند، یا دوستانم من را مسخره میکنند یا اگر شکست بخورم، همچون یک احمق به نظر میرسم، اسـت؛ و از آنچه برایتان مهم اسـت اجتناب میکنید، پس عدم موفقیت شما را میترسانند و نه به خاطر اینکه مادرتان از آن متنفر اسـت یا همسایهها چه میگویند.
زندگی با اجتناب از اموری که موجب شرمساری شما میشود، همچون راه رفتن در شن با سر اسـت.
ماهیتاً بسیار فوقالعادهاند، منحصر به فرد و نامانوس. بنابراین، برای دستیابی به آنها باید در جهت مخالف اندیشهها حرکت نمود. و انجام آنها قطعاً ترسناک اسـت.
شرمساری را شرمنده کنید. احساس حماقت بخشی از دستیابی به اهداف مهم اسـت، دستیابی به امری معنادار. تصمیمات بزرگ زندگی هراسناک هستند، خوشبختانه باید بیشتر بر آنها ممارست کنید.
۵.چگونه میخواهید دنیا را نجات دهید؟
اگر به تازگی اخبار را نشنیدهاید، دنیا با چندین مشکل جدی روبروست. و منظور از این چندین مشکل، واقعاً مشکل اسـت، همه چیز در شرف نابودی اسـت و قرار اسـت که به زودی بمیریم.
پیش از این نیز به این اشاره کردم، و تحقیقات نیز نشان داده، اما برای داشتن یک زندگی شاد و سالم باید به ارزشهایی فراتر خوشنودی و رضایت صرفاً شخص خود چنگ زد.
پس مشکلی را انتخاب و در صدد نجات جهان برآئید. انتخابهای متعددی وجود دارد. سیستم آموزشی، توسعه اقتصادی، خشونت خانگی، مشکلات روحی. وای، همین امروز مقالهایی درباره مشکلات جنسی در امریکا خواندم که ذهنم را مشغول کرد و آرزو کردم ای کاش میتوانستم کاری در این زمینه انجام دهم. فکر آن حتی صبحانهام را زهر کرد.
مشکلی که برایتان مهم اسـت را انتخاب کنید و در رفع آن اقدام کنید. قطعاً نمیتوانید تمام مشکلات دنیا را به تنهایی حل کنید. اما مشارکت در حل آن و ایجاد تغییر میسر اسـت. و حس ایجاد تغییر در نهایت منجر به خوشنودی و رضایت شما خواهد شد.
اکنون، مطمئنم در حال تفکر هستید.
۶.اگر اسلحه روی سر شما بگذارند و مجبورتان کنند هر روز و تمام روز خانه را ترک کنید، کجا میروید و چه میکنید؟
دشمن اکثر ما فقط از خود راضی بودنهای محافظهکارانه اسـت. ما درگیر جریانات عادی زندگی هستیم. ما موجب پریشانی خود هستیم. کاناپه راحت اسـت. چیپس پنیری اسـت. و اتفاق جدیدی در زندگی ما رخ نمیدهد.
مشکل همینجاست.
اکثر مردم درک نمیکنند که شور و اشتیاق نتیجه عمل اسـت و نه دلیل آن.
دریابید که در زندگی به چه چیزی علاقه دارید و چه موضوعاتی ذهن شما را درگیر میکند، پروسه آزمون و خطای شما کدام اسـت. هیچ یک از ما درباره فعالیتهای که تا کنون انجام ندادهایم هیچ چیز نمیدانیم.
پس از خودتان بپرسید، اگر فردی اسلحهایی روی سر شما گذاشت و مجبورتان کرد که خانه خود را هر روز برای هر چیزی غیر از خواب ترک کنید، چگونه خود را مشغول میکنید؟ و البته نمیتوانید به کافیشاپ رفته و یا فیسبوک خود را چک کنید. همین کار را که همیشه میکنید. فرض کنید که هیچ سایت سودمندی، بازی ویدئویی، یا تلویزیونی وجود ندارد. باید تمام روز را خارج از خانه باشید تا زمانی که به رختخواب بروید. کجا میروید و چه میکنید؟
در کلاس رقص ثبت نام میکنید؟ به کتابخانه میروید؟ برای گرفتن یک مدرک تحصیلی بالاتر اقدام میکنید؟ شکل جدیدی از سیستم آبیاری را اختراع میکنید تا زندگی هزاران کودک را در مناطق روستایی افریقا نجات دهید؟ خلبانی یاد میگیرید؟
با این حجم از زمان که در اختیار دارید، چه میکنید؟
اگر به تصورات رویاپردازانه شما ضربهایی وارد شده، چندین پاسخ برای آن یادداشت کنید و سپس بیرون رفته و واقعاً آنها را انجام دهید. حداقل مزیت آن این اسـت که خودتان را شرمسار میکنید.
۷.اگر بدانید یکسال دیگر میمیرید، چه میکنید و میخواهید چه چیزی از شما در خاطرهها باقی بماند؟
اکثر ما علاقهایی به فکر کردن درباره مرگ نداریم. پریشانمان میکند. اما خوشبختانه فکر کردن درباره مرگ خودمان مزایای کاربردی بسیاری دارد. یکی از آن مزایا این اسـت که ما را مجبور میسازد تا مستقیماً درباره چیزهای مهم زندگی و چیزهایی که بیهوده و پوچ هستند، باندیشیم.
زمانی که دانشجو بودم، عادت داشتم پرسه بزنم و از افراد بپرسم، اگر فقط یکسال دیگر زنده باشید، چه میکنید؟ همانطور که میشود تصور نمود، رفتارهای متفاوتی با من شد. اکثر افراد پاسخهای گنگ و کسل کنندهایی میدادند. برخی من را تحقیر میکردند. اما همین سوال موجب شد تا آنها درباره زندگی خود به شیوهایی متفاوت بیاندیشند و اولویتهای خود را دوباره ارزیابی کنند.
میراث شما برای دیگران چیست؟ هنگامی که از این دنیا رفتید، چه داستانهایی درباره شما نقل میکنند؟ شرح مختصری اززندگی شما چیست؟ اصلاً چیز خاصی درباره شما وجود خواهد داشت؟ اگر نه، دوست دارید درباره شما چه بگویند؟ امروز چه اقدامی در این راستا انجام میدهید؟
و دوباره، اگر رویاهای شما فقط خاطراتی پرخاشجویانه از شما بر جای بگذارد وهمین خاطرات افرادی را تحت تاثیر قرار دهد، پس دوباره شکست خوردهاید.
اگر مردم هدفی در زندگی نداشته باشند، نمیدانند که چه چیزی برایشان مهم اسـت، نمیدانند ارزشهای آنها کدام اسـت.
اگر ندانید ارزشهای شما کدام اسـت، مجبور میشوید ارزشهای دیگران را برای خود برگزینید، اولویتهای دیگران را اولویتهای خود در نظر بگیرید. و این همان بلیط یک طرفه به سوی رابطهایی ناسالم و بدبختی نهایی اسـت.
کشف هدف در زندگی منجر به درک چیزهایی متعالی تر از خودتان و حتی اطرافیانتان میشود. بدین منظور باید کاناپه و کارهای خود را رها کرده، به چیزهایی فراتر از خودتان باندیشید، به چیزهایی متعالیتر از خودتان و بر خلاف عقیده عموم، دنیا را بدون خودتان تصور کنید.
آی بانو
اخبارمرتبط :
چگونه برای رسیدن به اهداف مان برنامه ریزی کنیم
قوانین هدف گذاری !
برای ازدواج هدف داشته باشید
دستیابی به هدف با رعایت با این اصول
هدف این مرد از این کار دقیقاً چیه؟! +تصویر متحرک
هر یک از ما برای هدف والاتری متولد شدهایم و ماموریت ما اکنون یافتن این هدف اسـت
پیدا کردن هدف زندگی
این چالشی اسـت که هر فرد بالغی در طول زندگی با آن روبروست. هدف من در زندگی چیست؟ علایقم چیست؟ از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟
هنگامی که برادرم ۱۸ ساله بود، رقصان به اتاق نشیمن آمد و با غرور به من و مادرم اعلام کرد که قصد دارد، سناتور شود. مادرم در پاسخ گفت، عالیست عزیزم، حال آنکه من حواسم در پی خوردن چیپس یا یک چنین چیزهایی بود.
اما پس از ۱۵ سال، این هدف تمام تصمیمات زندگی برادر من را تحت شعاع قرار داده بود: رشته تحصیلی در مدرسه، مکان زندگی، افرادی که با آنها در ارتباط بود و حتی نحوه گذراندن تعطیلات و آخر هفتههایش را.
و اکنون، پس از گذراندن تقریباً نیمی از زندگی حرفهای اش، ریاست حزب اصلی سیاسی شهری که در آن زندگی میکند را بر عهده داشته و جوانترین قاضی ایالت بود. چند سال بعد، امیدوار بود که برای نخستین بار در انتخابات برگزیده شود. انتقاد نمیکنم! اما برادر من یک آدم دمدمی اسـت. این اتفاقات از اساس هیچگاه به وقوع نپیوست.
اکثر ما ایده خاصی در ذهن برای زندگی خود نداریم. حتی پس از اتمام تحصیلات مدرسه، حتی پس از یافتن شغل، حتی پس از کسب درآمد. بین سن ۱۸ تا ۲۵ سالگی، بیش از تعویض لباسهای زیرم، آرزوهایم متنوعی درباره شغل آیندهام داشتم. حتی پس از آنکه کسب و کاری را آغاز کردم، و تا سن ۲۸ سالگی آن را ادامه دادم، نیز دقیقاً نمیدانستم از زندگی چه میخواهم. اما پس از آن هدف اصلی خود از زندگی را دریافتم.
خوشبختانه اکثر شما نیز مثل من هستید و نمیدانید که چه هدفی در زندگی دارید. این چالشی اسـت که هر فرد بالغی در طول زندگی با آن روبروست. هدف من در زندگی چیست؟ علایقم چیست؟ از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟ هم اکنون نیز اغلب ایمیلهایی از افراد ۴۰ و ۵۰ ساله دریافت میکنم که هنوز در این سن نمیدانند از خود چه میخواهند.
بخشی از این معضل مفهوم "هدف زندگی" اسـت. ایدهایی وجود دارد که میگوید، هر یک از ما برای هدف والاتری متولد شدهایم و ماموریت کائناتی ما اکنون یافتن این هدف اسـت. این همان نوع از منطق نفرتانگیزی اسـت که برای توجیه چیزهایی همچون روحهای شفاف یا عدد شانس شما که ۳۴ اسـت(البته فقط روزهای سه شنبه یا در روزهایی که ماه کامل اسـت) به ذهن می رسد.
حقیقت همین اسـت. ما برای مدت نامعلومی روی این کره خاکی زندگی میکنیم. در طول این مدت کارهایی را انجام میدهیم. برخی از آنها مهمند. برخی دیگر چندان اهمیتی ندارند. و آن کارهای پراهمیت به زندگی ما معنا و شادی میبخشند. کارهای بیاهمیت فقط زمان ما را تلف میکنند.
پس هنگامی که مردم میگویند، باید با زندگیام چه کنم؟ یا هدف زندگی من چیست؟ آنچه در حقیقت میپرسند این اسـت که: با زمان، که از اهمیت زیادی برخوردار اسـت چه میتوانم انجام دهم؟
این سوال بینهایت برای پرسیدن عالیست. فوقالعاده کنترلپذیر و شامل هیچیک از عقاید احمقانهایی که در ورای سوالات مرتبط با هدف زندگی چرخ میزند، نمیشود. دلیلی وجود ندارد شمایی که تمام روز روی کاناپه خود لم دادهاید و تنقلات میخورید دربارهی اهمیت کائنات بیاندیشید. به جای آن هیکل خود را تکان داده و فقط درباره آنچه برایتان اهمیت دارد کمی فکر کنید.
یکی از متدوالترین سوالاتی که مردم از طریق ایمیل از من پرسیدهاند این اسـت که باید در زندگی چه کنند، هدف زندگی چیست. این سوال از نظر من از اهمیت ویژهایی برخوردار اسـت. با این وجود، تا آنجایی که من میدانم، من کیستم که بگوییم چه چیزی درست اسـت یا غلط و یا چه چیزی اهمیت دارد.
اما پس از مدتی تحقیق، یک سری سوالها را گرد هم آوردم تا دریابم چه چیزی حقیقتاً برای ما مهم اسـت و چه چیزی به زندگی ما معنا میبخشد.
این سوالات ابداً جامع و شامل تمام جزئیات یا قاطع و صریح نیستند. در واقع، برخی از آنها کمی احمقانه اسـت. اما من آنها را به گونهایی مرتب کردم که کشف هدف زندگی سرگرمکننده و جالب باشد و نه یک کار شاق.
۱. طعم ادویه مورد علاقه شما برای ساندویچ به درد نخورتان چیست و آیا با زیتون هماهنگی دارد؟
آه، بله. مهمترین سوال دنیا. طعم کدام ادویه را برای ساندویچ به درد نخور خود ترجیح میدهید؟ زیرا در اینجا حقایقی کوچک درباره زندگی وجود دارد که که در هیچ مدرسهایی به شما آموزش داده نمیشود:
گاهی اوقات، گند همه چیز درمیآید.
اکنون، من به طرزی باورنکردنی بدبین به نظر میرسم. و شما تصور میکنید، هی آقای منسون، اخمهای خود را باز کنید. اما من واقعاً فکر میکنم که این ایده کاملاً آزاد اندیشانه اسـت.
هر چیزی مستلزم فداکاری اسـت. هر چیزی مستلزم هزینه اسـت. هیچ چیزی دائما خوشایند یا متعالی نیست. پس سوالی که پیش میآید: چه ستیزها و فداکاریهایی را میتوان تحمل کرد؟ نهایتاً، چه چیزی توانایی ما را در پیگیری آنچه بدان اهمیت میدهیم تعیین میکند، آیا این همان توانایی ما در مدیریت شرایط حاد و سخت اسـت؟
چنانچه در صدد تبدیل شدن به کارآفرینی برجسته هستید، اما از پس شکستها برنمیآئید، پس بدان دست نخواهید یافت. اگر میخواهید هنرمندی حرفهایی شوید، اما صدها بار، اگر نگوئیم هزاران بار عدم پذیرشها را تاب نیاورید، پس پیش از آغاز محکوم به شکست هستید. میخواهید وکیلی چیرهدست شوید، اما ۸۰ ساعت کار بیوقفه در هفته را نمیتوانید تحمل کنید، پس خبر بدی برایتان دارم.
ساندویچی گند، با چه تجربیات افتضاحی میتوانید روبرو شوید؟ آیا میتوانید تمام شب را صرف خواندن قوانین کنید؟ آیا قادرید آغاز یک زندگی جدید را تا ۱۰ سال به تعویق بیاندازید؟ میتوانید تحمل کنید که مردم اجرای نمایش شما را سالها و سالها به سخره بگیرند؟
کدام ساندویچ گند را ترجیح میدهید؟ زیرا نهایتاً فقط یک بار برایتان سرو میشود.
پس بهتر اسـت ساندویچی با زیتون را انتخاب کنید.
۲.حقیقت امر درباره شما همین امروز که گریههای ۸ سالگی را پشت سر گذاشتهاید، چیست؟
هنگامی که من کودک بودم، داستان مینوشتم. ساعتها به تنهایی در اتاقم مینشستم، درباره غریبهها، ابرقهرمانها، جنگجویان دلاور، درباره خانواده و دوستانم مینوشتم. اما نه برای آنکه کسی آنها را بخواند. نه برای اینکه والدین یا معلمانم را تحت تاثیر قرار دهم. فقط برای آنکه از آن لذت میبردم.
و سپس، به دلایلی، از نوشتن دست کشیدم. اما به یاد ندارم چرا.
همه ما زمینه قطع ارتباط با علایق کودکی خود را داریم. گاهی ناشی از فشار اجتماعی بزرگسالان و فشارهای حرفهایی بزرگسالی بر ما تحمیل میشود تا از گرایشات خود دست برداریم. ما فکر میکنیم تنها دلیل انجام کارها باید دریافت پاداش در قبال آن باشد.
اما در اواسط بیست سالگی بود که دریافتم من چقدر به نویسندگی علاقه دارم. و در اواسط دوران حرفهایی تجارتم بود که به یاد آوردم من چقدر از طراحی وبسایت لذت میبرم، کاری که در اوایل نوجوانی فقط جهت سرگرمی انجام میدادم.
جالب اینجا بود که، خود ۸ سالگی من از خود ۲۰ سالگی میپرسید، چرا به نوشتن ادامه ندادی؟ و پاسخ من این بود، زیرا من در این زمینه موفق نبودم، یا شاید هم، چون هیچکس نوشتههای من را نمیخواند، یا چون درآمدزا نبود، اما نه تنها کاملاً در این باره اشتباه میکردم، بلکه آن پسر ۸ ساله شروع به گریه نمود.
۳.چه چیزی موجب شد تا خوردن را فراموش کنید؟
همه ما در موقعیتهای کاملاً کلافه کننده که دقایق به ساعتها و ساعتها، وای...، به طول انجامیده باشد گیر افتادهایم، و من خوردن شام را در این شرایط فراموش میکنم.
فرض کنید، در دوران قدیم، مادر آیزاک نیوتون مجبور میشد که به نیوتون گوشزد کند غذایت را بخور، زیرا وی در تمام طول روز چنان غرق کار بود که قطعاً خوردن را فراموش مینمود.
من هم در حین انجام بازیهای کامپیوتری همینطور بودم. که البته چیز چندان خوشایندی نیست. در واقع، همین امر به نوعی و به مدت چندین سال مشکل ساز بود. زیرا به جای پرداختن به امور مهم، همچون مطالعه برای امتحان یا دوش گرفتنهای معمول و یا صحبت کردن رودررو با دیگران مینشستم و بازی میکردم.
تا جایی که بازی کردن را رها کرده و دریافتم علاقه اصلی من خود بازیها نیست. اشتیاق من به ترقی، برتری در امور و پیشرفت بود. خود بازیها، گرافیک بازیها، داستان بازیها جالب بود اما من بدون آنها نمیتوانستم زنده بمانم. رقابت با دیگران، و البته با خودم بودم که من را ترغیب میکرد.
و هنگامی که پای این تمایلات عقدهایی به پیشرفت و رقابت با خود به مشاغل اینترنتی و نویسندگی باز شد، اتفاقات بزرگی برایم رخ داد.
شاید برای شما به گونهایی دیگر باشد. شاید امور به گونهایی کارامد پیش رود یا در دنیای فانتزی خود غرق شوید یا به دیگران چیزی را آموزش دهید یا مشکلی فنی را برطرف سازید. هر آنچه که هست، فقط بر فعالیتهایی که تمام شب شما را بیدار نگه میدارد، متمرکز نشوید، بلکه بر اصول شناختی که در ورای آن فعالیتها نهفته و شما را شیفته میسازد، تمرکز کنید. زیرا در جاهای دیگر نیز کاربرد دارند.
کشف هدف در زندگی منجر به درک چیزهایی متعالی تر از خودتان و حتی اطرافیانتان میشود
۴.چگونه میتوانید خود را بیشتر شرمنده کنید؟
پیش از آنکه در کاری موفق شوید و کار مهمی انجام دهید، باید بر کاری ممارست ورزید، کاری که سررشتهایی از آن ندارید. این کاملاً مشهود اسـت. و برای ممارست در کاری که سررشتهایی از آن ندارید، باید خود را به گونهایی و نوعی شرمسار سازید، اغلب به طور مکرر. و اکثر مردم از اینکه خود را شرمسار سازند، اجتناب میکنند، چون احمقانه به نظر میرسد.
بنابراین، به دلیل مسئله فوقالعادگی، اگر از انجام اموری که بالقوه موجب شرمساری میشوند، اجتناب نمائید، هرگز موفق به دستیابی و اتمام اموری که مهم به نظر میرسند نخواهید شد.
بله، به نظر میرسد که یکبار دیگر نیز به موضوع آسیبپذیری بازگشتیم.
اگر هم اکنون درصدد انجام کاری هستید، کاری که در ذهن دارید، کاری که درباره آن رویاپردازی میکنید، کاری که هنوز انجام ندادهاید. بدون شک دلیلی پشت آن نهفته اسـت. و شاید این دلایل را با خود و به طور مستمر واگویه میکنید.
اما آن دلایل چه هستند؟ هم اکنون به شما بگویم اگر این دلایل بر اساس تفکرات دیگران اسـت، پس زمان خود را تلف کردهاید.
اما اگر دلایل شما چیزهایی از قبیل، من میتوانم کسب و کاری را آغاز کنم، زیرا سپری کردن زمان با کودکان برایم مهم اسـت یا انجام بازیهای کامپیوتری در تمام طول روز احتمالاً من را از پرداختن به موسیقی حرفهایی باز میدارد، زیرا موسیقی برایم مهم اسـت، پس این خوب اسـت. و درست به نظر میرسند.
اما اگر دلایل شما اموری از قبیل، والدینم از آن متنفرند، یا دوستانم من را مسخره میکنند یا اگر شکست بخورم، همچون یک احمق به نظر میرسم، اسـت؛ و از آنچه برایتان مهم اسـت اجتناب میکنید، پس عدم موفقیت شما را میترسانند و نه به خاطر اینکه مادرتان از آن متنفر اسـت یا همسایهها چه میگویند.
زندگی با اجتناب از اموری که موجب شرمساری شما میشود، همچون راه رفتن در شن با سر اسـت.
ماهیتاً بسیار فوقالعادهاند، منحصر به فرد و نامانوس. بنابراین، برای دستیابی به آنها باید در جهت مخالف اندیشهها حرکت نمود. و انجام آنها قطعاً ترسناک اسـت.
شرمساری را شرمنده کنید. احساس حماقت بخشی از دستیابی به اهداف مهم اسـت، دستیابی به امری معنادار. تصمیمات بزرگ زندگی هراسناک هستند، خوشبختانه باید بیشتر بر آنها ممارست کنید.
۵.چگونه میخواهید دنیا را نجات دهید؟
اگر به تازگی اخبار را نشنیدهاید، دنیا با چندین مشکل جدی روبروست. و منظور از این چندین مشکل، واقعاً مشکل اسـت، همه چیز در شرف نابودی اسـت و قرار اسـت که به زودی بمیریم.
پیش از این نیز به این اشاره کردم، و تحقیقات نیز نشان داده، اما برای داشتن یک زندگی شاد و سالم باید به ارزشهایی فراتر خوشنودی و رضایت صرفاً شخص خود چنگ زد.
پس مشکلی را انتخاب و در صدد نجات جهان برآئید. انتخابهای متعددی وجود دارد. سیستم آموزشی، توسعه اقتصادی، خشونت خانگی، مشکلات روحی. وای، همین امروز مقالهایی درباره مشکلات جنسی در امریکا خواندم که ذهنم را مشغول کرد و آرزو کردم ای کاش میتوانستم کاری در این زمینه انجام دهم. فکر آن حتی صبحانهام را زهر کرد.
مشکلی که برایتان مهم اسـت را انتخاب کنید و در رفع آن اقدام کنید. قطعاً نمیتوانید تمام مشکلات دنیا را به تنهایی حل کنید. اما مشارکت در حل آن و ایجاد تغییر میسر اسـت. و حس ایجاد تغییر در نهایت منجر به خوشنودی و رضایت شما خواهد شد.
اکنون، مطمئنم در حال تفکر هستید.
۶.اگر اسلحه روی سر شما بگذارند و مجبورتان کنند هر روز و تمام روز خانه را ترک کنید، کجا میروید و چه میکنید؟
دشمن اکثر ما فقط از خود راضی بودنهای محافظهکارانه اسـت. ما درگیر جریانات عادی زندگی هستیم. ما موجب پریشانی خود هستیم. کاناپه راحت اسـت. چیپس پنیری اسـت. و اتفاق جدیدی در زندگی ما رخ نمیدهد.
مشکل همینجاست.
اکثر مردم درک نمیکنند که شور و اشتیاق نتیجه عمل اسـت و نه دلیل آن.
دریابید که در زندگی به چه چیزی علاقه دارید و چه موضوعاتی ذهن شما را درگیر میکند، پروسه آزمون و خطای شما کدام اسـت. هیچ یک از ما درباره فعالیتهای که تا کنون انجام ندادهایم هیچ چیز نمیدانیم.
پس از خودتان بپرسید، اگر فردی اسلحهایی روی سر شما گذاشت و مجبورتان کرد که خانه خود را هر روز برای هر چیزی غیر از خواب ترک کنید، چگونه خود را مشغول میکنید؟ و البته نمیتوانید به کافیشاپ رفته و یا فیسبوک خود را چک کنید. همین کار را که همیشه میکنید. فرض کنید که هیچ سایت سودمندی، بازی ویدئویی، یا تلویزیونی وجود ندارد. باید تمام روز را خارج از خانه باشید تا زمانی که به رختخواب بروید. کجا میروید و چه میکنید؟
در کلاس رقص ثبت نام میکنید؟ به کتابخانه میروید؟ برای گرفتن یک مدرک تحصیلی بالاتر اقدام میکنید؟ شکل جدیدی از سیستم آبیاری را اختراع میکنید تا زندگی هزاران کودک را در مناطق روستایی افریقا نجات دهید؟ خلبانی یاد میگیرید؟
با این حجم از زمان که در اختیار دارید، چه میکنید؟
اگر به تصورات رویاپردازانه شما ضربهایی وارد شده، چندین پاسخ برای آن یادداشت کنید و سپس بیرون رفته و واقعاً آنها را انجام دهید. حداقل مزیت آن این اسـت که خودتان را شرمسار میکنید.
۷.اگر بدانید یکسال دیگر میمیرید، چه میکنید و میخواهید چه چیزی از شما در خاطرهها باقی بماند؟
اکثر ما علاقهایی به فکر کردن درباره مرگ نداریم. پریشانمان میکند. اما خوشبختانه فکر کردن درباره مرگ خودمان مزایای کاربردی بسیاری دارد. یکی از آن مزایا این اسـت که ما را مجبور میسازد تا مستقیماً درباره چیزهای مهم زندگی و چیزهایی که بیهوده و پوچ هستند، باندیشیم.
زمانی که دانشجو بودم، عادت داشتم پرسه بزنم و از افراد بپرسم، اگر فقط یکسال دیگر زنده باشید، چه میکنید؟ همانطور که میشود تصور نمود، رفتارهای متفاوتی با من شد. اکثر افراد پاسخهای گنگ و کسل کنندهایی میدادند. برخی من را تحقیر میکردند. اما همین سوال موجب شد تا آنها درباره زندگی خود به شیوهایی متفاوت بیاندیشند و اولویتهای خود را دوباره ارزیابی کنند.
میراث شما برای دیگران چیست؟ هنگامی که از این دنیا رفتید، چه داستانهایی درباره شما نقل میکنند؟ شرح مختصری اززندگی شما چیست؟ اصلاً چیز خاصی درباره شما وجود خواهد داشت؟ اگر نه، دوست دارید درباره شما چه بگویند؟ امروز چه اقدامی در این راستا انجام میدهید؟
و دوباره، اگر رویاهای شما فقط خاطراتی پرخاشجویانه از شما بر جای بگذارد وهمین خاطرات افرادی را تحت تاثیر قرار دهد، پس دوباره شکست خوردهاید.
اگر مردم هدفی در زندگی نداشته باشند، نمیدانند که چه چیزی برایشان مهم اسـت، نمیدانند ارزشهای آنها کدام اسـت.
اگر ندانید ارزشهای شما کدام اسـت، مجبور میشوید ارزشهای دیگران را برای خود برگزینید، اولویتهای دیگران را اولویتهای خود در نظر بگیرید. و این همان بلیط یک طرفه به سوی رابطهایی ناسالم و بدبختی نهایی اسـت.
کشف هدف در زندگی منجر به درک چیزهایی متعالی تر از خودتان و حتی اطرافیانتان میشود. بدین منظور باید کاناپه و کارهای خود را رها کرده، به چیزهایی فراتر از خودتان باندیشید، به چیزهایی متعالیتر از خودتان و بر خلاف عقیده عموم، دنیا را بدون خودتان تصور کنید.
آی بانو
اخبارمرتبط :
چگونه برای رسیدن به اهداف مان برنامه ریزی کنیم
قوانین هدف گذاری !
برای ازدواج هدف داشته باشید
دستیابی به هدف با رعایت با این اصول
هدف این مرد از این کار دقیقاً چیه؟! +تصویر متحرک
3 سوال برای محک تغییرپذیری، 3 سوال برای محک صداقت و 3 سوال برای محک سلامت عاطفی
9 سوالی که باید از همسر آیندهتان بپرسید
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۳
بارها اتفاق میافتد که دختر یا پسر جوانی از من میپرسد: «باید دنبال چه ویژگیهایی در همسر آیندهام باشم؟ میدانم عشق به تنهایی کافی نیست، اما نمیدانم ویژگیهای همسر مناسب چیست.»
آیا با تحقیر و سرزنش با اطرافیان یا غریبهها حرف میزند؟ فقط تنها مسائل ارتباطی نیستند که باید طی معاشرت قبل از ازدواج مورد بررسی قرار دهید، بلکه موارد متعددی وجود دارد که باید در طرف مقابل بشناسید تا آگاهانه و فکرشده تصمیم به ازدواج با او بگیرید یا نگیرید. شناخت ویژگیهای طرف مقابل و پیبردن به اینکه آیا او شخصیتی بالغ دارد یا نه، به شما کمک میکند با احتمال بالایی تعیین کنید که آیا رابطهتان با او موفقیتآمیز خواهد بود یا نه و آیا این فرد آمادگی شروع یک رابطه سالم و صمیمی را دارد؟ باید طرح سوالات درست را یاد بگیرید. مثلا به جای سوال: «آیا همسرم مرا دوست دارد؟»، از خود بپرسید: «او چقدر اهل ابراز احساسات و عشق ورزیدن است؟»
3 سوال برای محک تغییرپذیری
از ویژگیهای مهم شخصیت بالغ که آمادگی ازدواج و برعهده گرفتن مسوولیت زندگی متاهلی را دارد، میل به رشد و ارتقای شخصی است. این موضوع یعنی علاقه به یادگیری و ارتقا در ابعاد فردی، ارتباطی، انعطافپذیری و قبول اینکه میدانم کامل نیستم و در ازدواج ممکن است با ضعفهایم روبرو شوم، اما میخواهم در مسیر ازدواج رشد کنم و بهتر شوم. زمانی که شما و همسرتان متعهد به یادگیری مداوم باشید، اگر هم رابطهتان دچار مشکل شود، میدانید که میتوانید از آن عبور کنید و یا با توجه به نیاز، تغییری در رفتار یا شیوه زندگیتان ایجاد کنید تا مشکل حل شود. این کار باعث میشود چالشهای زندگی، شما را بزرگتر و قدرتمندتر از آنچه که بودید، کنند، نه اینکه با هر مشکل، صورتمساله بهطور کامل پاک شود. بنابراین، این ویژگی، یعنی «میل به یادگیری و تغییر» را باید ابتدای رابطه ارزیابی کنید. سوالاتی که میتوانید بپرسید تا این ویژگی را در همسر آیندهتان ارزیابی کنید عبارتند از:
1) فکر میکنید از کودکی تاکنون چه نقطهضعفهایی داشتهاید؟ چه کارهایی برای رفع آنها انجام دادهاید و چقدر در تغییرشان موفق بودهاید؟ به نظرتان در بزرگسالی هم میشود تغییر کرد؟
2) اگر رابطهتان دچار بحران شود، معمولا چکار میکنید؟ (با این سوال متوجه میشوید که آیا نسبت به یادگیری پذیرنده است یا نه). آیا حلش میکنید یا رابطه را تمام میکنید؟ چه راهکارهایی برای حل مشکلاتتان دارید؟
3) ظرف ۵ سال آینده مایلید چه تغییراتی در زندگیتان ایجاد کنید؟ دوست دارید چه ویژگیهایی را در خودتان تغییر دهید و چه خصوصیاتی را پررنگتر کنید؟
در نظر بگیرید، این سوالات را به گونهای نپرسید که فرد احساس کند مورد بازجویی قرار گرفته است. در این صورت ممکن است جوابهایش را تحتتاثیر شرایط تغییر دهد. به علاوه، اینها سوالاتی هستند که خود شما نیز باید به آنها پاسخ دهید تا ببینید خودتان چقدر برای ساختن ازدواجی موفق آماده هستید.
3 سوال برای محک صداقت
صداقت و قابلاعتماد بودن یکی دیگر از ویژگیهای افراد، در یک رابطه سالم است. این ویژگی پایههای ارتباط شما را محکم میکند. پنهانکاری و دروغ بهتدریج احساس عشق و امنیت را در رابطه از بین میبرد.
سوالاتی که میتوانید در رابطه با صداقت از فردی که قرار است با او ازدواج کنید، بپرسید عبارتند از:
1) آیا در روابطتان با دیگران و در موقعیتهایی که راستگو بودن به نفعتان نیست، به راحتی دروغ میگویید؟
2) فکر میکنید چه دروغهایی آسیبی به رابطه (زن و شوهر) وارد نمیکنند؟
3) اگر از دوستان و خانوادهتان بپرسند که شما چقدر آدم صادقی هستید، فکر میکنید چه نمرهای به شما بدهند؟
این سوالات را در یک نوبت و مستقیم مطرح نکنید تا او موضع دفاعی به خود بگیرد و عامدانه جوابهایی بدهد تا شما را متقاعد کند. همچنین، در نظر داشته باشید افرادی که در پاسخ دادن به این سوالات طفره میروند یا پاسخی کلی میدهند تا بحث تمام شود، به احتمال بیشتری موضوعاتی برای پنهان کردن دارند و در شروع رابطهای پرتعهد و صمیمی مثل ازدواج ضرورت دارد که افراد بدون پنهانکاری و شفاف خودشان را ابراز کنند تا صداقت مبنای رابطهشان باشد و از مشکلات جدی بعدی پیشگیری کنند.
3 سوال برای محک سلامت عاطفی
ازدواج موفق فقط به معنای زیر یک سقف زندگی کردن نیست، بلکه به معنای سهیم شدن در تجارب و احساسات یکدیگر است؛ یعنی چقدر با یکدیگر وقت صرف کنیم، با هم صحبت کنیم، شنونده باشیم، اظهارنظر کنیم و احساساتمان را با هم در میان بگذاریم. میزان نیاز به احساس عشق و محبت در افراد مختلف، متفاوت است. مثلا ممکن است شدت نیاز عشق در زن زیاد باشد و در مرد کمتر و این موضوع باید پیش از ازدواج بررسی شود. در صورتی که تفاوت خیلی زیاد باشد، یعنی این 2نفر بعدها میتوانند یکدیگر را آزار دهند، مثلا زن احساس کند نیاز به عشق او در رابطه ارضا نمیشود و مرد احساس کند بیش از حد مورد توجه و نوازش است و این موضوع برای او جذاب نیست و دلزدگی ایجاد میکند. این مورد را پیش از ازدواج میتوان طی چند پرسش و پاسخ ارزیابی کرد، البته در صورتی که 2 طرف صادقانه و با هدف ازدواجی موفق، پاسخ سوالات را بدهند. چنانچه فرد مقابل شما نتواند احساساتش را ابراز کند و آنها را با شما در میان بگذارد و شما فرد به شدت عاطفی با نیاز بالا به توجه و عشق از طرف او باشید، به احتمال زیاد کنار هم زندگی موفقی نخواهید داشت. شاید او با فردی مانند خودش که نیاز کمی به توجه و عشق دارد خیلی راضی و خشنود باشد، ولی با فردی که نیازهای عاطفی زیادی دارد، احساس خوشبختی نکند. در این رابطه، سوالات زیر را میتوانید مطرح کنید:
1) آیا به راحتی احساسات خود را با خانواده یا دوستانتان ابراز میکنید؟ به چه کسانی میگویید دوستت دارم؟
2) صحبت درباره چه احساسی برایتان خیلی مشکل است؟ و درباره کدام احساساتتان راحت حرف میزنید؟
3) درباره کسانی که درباره احساساتشان راحت حرف میزنند یا اصلا حرف نمیزنند، چه فکری میکنید؟
پاسخ به این سوالات به شما اطلاعات خوبی درباره میزان نیاز احساسی و فاعل یا منفعل بودن طرف مقابل در این مورد میدهد.
سوال کردن از فردی که ممکن است همسر آیندهتان باشد، یکی از موثرترین راههای شناخت او است. البته شیوه طرح سوال هم هنری است که میتواند در پاسخی که میگیرید، تعیینکننده باشد. این سوالات چند نمونه از سوالات ضروری برای کسب شناخت قبل از ازدواج بودند که مطرح کردیم، اما سوالات مهم دیگری هم وجود دارد که لازم است از خودتان و طرف مقابل بپرسید و با ارزیابی پاسخها، تصمیمی عاقلانه در این مورد بگیرید. در نظر داشته باشید موفقیت ازدواج، یکطرفه نیست و علاوه بر طرف مقابل، شما هم لازم است به بلوغ عقلانی و هیجانی رسیده باشید، اصول و روشهای ساختن زندگی مشترک و خانواده سالم را بشناسید و در نهایت فردی یادگیرنده و پذیرنده تغییر و رشد باشید.
ازدواج تعهدی است که میتواند با آگاهی و هوشیاری طرفین به درستی شکل بگیرد و نگهداری شود. اگر ابتدا انتخاب درستی داشته باشید، اصول ارتباطات سالم در خانواده را هم بشناسید و طبق آنها عمل کنید، میتوانید ازدواج را نه بهعنوان «رنجی مقدس»، بلکه بهعنوان «پیمانی مقدس» تجربه کنید.
مرجع : هفته نامه سلامت
استیو جابز که استاد زندگی و کار هدفمند بود، کنترل و دستیابی به موفقیت در امور زندگی و حرفه ای را با طرح یک پرسش روزانه به دست آورد. او هر روز صبح در حالیکه در آینه به خود می نگریست از خود می پرسید:
اگر امروز آخرین روز زندگی ام باشد، آیا علاقه ای به کاری که امروز می خواهم انجام دهم دارم؟
در نگاه اول فکر کردن به امکان مرگ در ساعات اولیه روز شاید کمی ناراحت کننده به نظر برسد. اما در عمل، این پرسش بسیار انگیزشی است و حس خوش بینی بسیار قوی را با خود به همراه دارد که به شما اطمینان می دهد هر روز می توانید بهتر از قبل باشید.
در ادامه با تنها سه مورد از تاثیرات مثبت روش های اینچنینی که حسی از خودآگاهی را به ما می دهند آشنا می شویم. با استفاده از این تکنیک ها می توانید با علایق خود بیشتر آشنا شوید، موفقیت بیشتری کسب کنید و از زندگی خود بیشتر لذت ببرید.
به نبوغ و استعدادهای خود فرصت ظهور می دهید
همه ما این روند را در زندگی تجربه کرده ایم: مشغول کار می شویم و قبل از اینکه متوجه بشویم چه اتفاقی افتاده درگیر کلی وظایف پیش پا افتاده و بی اهمیت می شویم. بعد متوجه می شویم که شب شده و هیچ کاری که ارزشی داشته باشد انجام نداده ایم.
تکنیک آینه استیو جابز این روند را در همان ابتدای روز متوقف می کند. با کنار گذاشتن امور غیرضروری و تلاش روزانه برای تمرکز بر روی نقاط قوت و برجسته، شما می توانید به حوزه استعدادها و نبوغ خود دست پیدا کنید. این حوزه به یافتن ایده یا استعدادی مربوط می شود که فقط با انجام آن زندگی و کار شما معنادار شده و موفقیت را در آغوش می کشید.
بعنوان مثال شخصی که قصد دارد کمپانی خود را راه اندازی کند ممکن است همزمان با رشد کسب و کارش به شدت درگیر امور اجرایی شود. البته افرادی هم هستند که این روند را می پسندند، اما خیلی ها هم از این روند ایستا فراری هستند. بنابراین تغییری که در تکنیک آینه می تواند به ذهن برسد و راهگشا باشد این است که این شخص فرد یا افرادی را برای انجام این امور استخدام کند و با تفویض چنین وظایفی به آنها به دنبال ایده های جدیدتر برود.
خود را در مقابل تمامی اتفاقات زندگی تان مسئول و پاسخگو خواهید دانست
روش مفید دیگری برای القای خودآگاهی و افزایش بهره وری، روشی است که توسط بنجامین فرانکلین ابداع شد. فرانکلین در ابتدای روز از خود می پرسید: "امروز چه کار خوبی باید انجام دهم؟" و پیش از خواب نیز از خود می پرسید:"امروز چه کار خوبی انجام دادم؟"
با طرح این پرسش ها شما در پایان روز مسئولیت تمام اتفاقاتی که برای شما رخ داده است را خواهید پذیرفت، و علم ثابت کرده است این مسئولیت پذیری شانس پیگیری و دستیابی به اهداف را به میزان قابل توجهی افزایش می دهد. این ترفند به سادگی ساخت یک فهرست ذهنی است، البته یادآوری می کنیم که نوشتن افکار و اهداف بر روی کاغذ و دیدن آنها تاثیر بسیار بیشتری در موفقیت خواهد داشت.
پیشنهاد می شود هر روز صبح حداقل سه هدف کوچک که قصد دارید در زمان کوتاه آن روز به دست آورید را بنویسید. اگر نتوانستید به تمام آن اهداف دریک روز دست یابید ایرادی ندارد؛ مهم این است که شما آگاهانه برای پیگیری و به دست آوردن خواسته ها و علایق خود تلاش می کنید.
انگیزه بیشتری کسب می کنید و عملکردخود را بهبود می بخشید
هر روز صبح به تاثیری که آن روز خاص در محل کار خود خواهید گذاشت بیاندیشید. این اندیشه تاثیری به مراتب بیشتر از یک فنجان قهوه برای بیداری ذهن شما خواهد داشت.
به محض بیدار شدن، چند دقیقه از وقت صبحگاهی خود را صرف تمرکز بر روی تغییرات مثبتی که می توانید در کار روزانه خود ایجاد کنید تا انگیزه لازم را در شما ایجاد کند فکر کنید. منظور اقدامی خارق العاده نیست، حتی می تواند اقدامی به سادگی ایجاد تغییراتی کوچک برای پاسخگویی مناسب تر به مشتری باشد.
نتایج تحقیقات دانشگاه هاروارد نشان داده است که اگر هر روز صبح ذهن خود را برای روزی خوب و پر بازده آماده کنید، تاثیر آن در روحیه شما تمام روز کاری شما را تحت الشعاع قرار می دهد. ثابت شده است که تعریف معنا و هدف به محض بیدار شدن می تواند بهره وری را بیشتر کند، تمرکز را افزایش دهد و حتی به بهبود دستور زبان افراد کمک کند!
به گزارش جام جم کلیک ، Zenbo علاوه بر کارهای روزمره زندگی، می تواند تمامی اعمال و رویدادها را در یک خانه هوشمند مدیریت کند و لذت و راحتی هرچه بیشتر از زندگی دیجیتالی را برای صاحب خود به همراه داشته باشد.
طبق نوشته موبنا Zenbo درحال حاضر می تواند به برخی از سوالات پاسخ دهد و شرایط محیط را از نظر منطقی مورد تحلیل قرار دهد. همچنین به عنوان یک پخش کننده می تواند با دستگاه های دیجیتالی ارتباط برقرار کرده و محتوا را در محیط به اشتراک بگذارد.
یادآوری و کمک به سروقت بودن کارها نیز از وظایف از پیش تعریف شده Zenbo اســت. همچنین با مدیریت دارویی و امکان ارتباط صوتی - تصویری به صورت اورژانسی می تواند از افراد سالخورده خانه به عنوان یک پرستار بامزه کار کند.
حال ایسوس برای هوشمند شدن هرچه بیشتر Zenbo یک نظرسنجی ساده و کوتاه را آماده کرده اســت تا Zenbo بتواند سوالات بیشتری را با بهترین جواب ها پاسخ دهد یا نسبت به شرایط تصمیم بهتری را بگیرد. با توجه به الولیت طراحی ایسوس بر اساس نیاز کاربران، مهندسان ایسوس می خواهند بدانند بیشترین خواسته شما از Zenbo در چه زمینه هایی اســت.
همچنین در صورت گرفتن پاسخ، چقدر پاسخ سوال برایتان اهمیت دارد.
با استفاده از این لینک می توانید در این نظرسنجی شرکت کرده و سوالاتی را که دوست دارید Zenbo پاسخ دهد با ایسوس درمیان بگذارید.