فرناز امیراصلانی با بیان اینکه مزاح و شوخی، تعریف و تمجید از یکدیگر و با کلمات زیبا یکدیگر را صدا زدن از مصادیق ارتباط کلامی صمیمانه است، ادامه داد: متأسفانه همسران پرمشغله اصولاً از محبت کردن به یکدیگر غافل میشوند، در نهایت از نظر احساسی فاصلهای میان آنها ایجاد میشود و پر کردن این خلأ کاری دشوار است. بهترین راه برای جلوگیری از این فاصله، اختصاص روزانه چند دقیقه برای صحبت کردن و زمانی بیشتر در طول هفته است.
وی همچنین افزود: زمانی که مرد وارد خانه میشود، اگر زن خانهدار باشد بسیار نیاز دارد که شوهرش به حرفهای او گوش دهد و مرد هم باید به حرفهای همسرش گوش دهد، چرا که اگر در این هنگام خود را به حل جدول، خواندن روزنامه یا تماشای تلویزیون مشغول کند نوعی بیتوجهی و بیاحترامی به همسر تلقی شده و این مسئله به ظاهر کوچک نقش مهمی در از بین رفتن روابط صمیمی زن و شوهر دارد.
امیراصلانی خاطرنشان کرد: زن و مرد باید توجه داشته باشند که اگر یکی از آنها رازی را از دیگری مخفی کرد دیگری سراغ سرنخ یا اوراق خصوصی او نرود، چرا که این کار نقض مالکیت و حدود او به حساب میآید، در واقع فرد باید منتظر بماند تا همسرش زمان مناسب و هر زمانی که خودش تشخیص داد حقیقت را به او بگوید.
وی ادامه داد: محبت بین همسران باعث تداوم زندگی آنان و سلامت روان فرزندانشان میشود و زوجین نباید این نکته را فراموش کنند که خود آنها میتوانند زندگیشان را شیرین کنند. (ایسنا)
278
قرار قبلی و تماس تلفنی در کار نبود. عید دیدنی بود دیگر. قصد، دید و بازدید در سال نو بود. حالا یا شانس یارمان بود و میزبان در خانه بود یا دستمان روی زنگ و چشممان به در خانه خشک میشد و آخرش نتیجه میگرفتیم که صاحبخانه در خانه نیست و یک خودکاری معمولاً در جیبمان پیدا میشد که با آن روی در یا گوشه دیوار کنارش بنویسیم: آمدیم، نبودید!
بعضیها هم که مجهزتر بودند و قهارتر در امر عید دیدنی، ابزاری مثل کاغذ در جیبشان پیدا میشد یا مثلاً چسب نواری که دیگر زحمت تمیز کردن در تازه پاک شده را از گردن صاحبخانه بردارند و خیلی شیک، متن مذکور را روی کاغذ بنویسند و با چسب بزنند روی در. یادم میآید که اصلاً کارتهای کوچکی هم به این منظور میشد از بعضی مغازهها خرید. کارتهایی که کنارش یک طرح گل و بلبل خوش آب و رنگ داشت و میشد وسطاش متن مورد نظر را نوشت و یک «عید شما مبارک» هم چاشنیاش کرد که هم حکایت از لطافت طبع میهمان داشت و هم نزاکت و مردمداریاش. بگذریم از اینکه این وسط شیطنتهایی هم صورت میگرفت و امان از آن میزبانهایی که از این طرف و آن طرف سرک میکشیدند و با دیدن گوشه شمایل میهمان مربوطه آه از نهادشان برمیخاست و هیس هیس کنان به اهل خانه، از باز کردن در خودداری میکردند که مثلاً الکی ما نیستیم و گاهی هم سرشان کنار پنجره، لای پرده جا میماند و بیچاره میهمان که لابد اگر میدید دلش چه میشکست.
القصه، خصوصیت بارز این دید و بازدیدها در سالهای پیشین، سرزده بودنشان بود. کسی در بند این نبود که از دو روز قبل به میزبان خبر دهد یا مثلاً در گروه وایبری خانوادگی، اعلام عمومی کند که قرار است فردا برود خانه آن عمه یا آن یکی عمو برای عید دیدنی یا در همان گروه، بزرگ فامیل که اتفاقاً جزو فعالهای گروه هم هست، بگوید دو روز اول عید را در خدمت فامیل هستیم و بعدش داریم میرویم فلان جا برای گذراندن باقی تعطیلات.
اصلاً آنوقتها رسم اینطوری بود که بزرگترهای فامیل چند روز اول عید از خانه تکان نمیخوردند و جوانترها بودند که به دیدارشان میرفتند و طبیعتاً کسی در روزهای اول انتظار نداشت جوان ترهای فامیل در خانه باشند و پذیرای میهمان. چند روزی که از شروع سال میگذشت نوبت بزرگترها بود که رخت نو به تن کنند و میهمان کوچکترها شوند.
این رسم البته کماکان وجود دارد ولی حالا نحوه ارتباطات جور دیگری است، بگذارید زیاد حاشیه نروم اصل بحثمان روی این است که چرا حالا دیگر کسی سرزده عیددیدنی نمیرود. اصلاً نه فقط عید، بلکه بقیه سال هم رفت و آمدهای سرزده زیاد بود مگر مواقعی که مثلاً قرار بود عده زیادی برای میهمانی دعوت شوند که صد البته باید تدارکات بیشتری هم دیده میشد. اما اینکه مرد خانه، دست زن و بچهاش را بگیرد و یکهو برود سمت خانه برادر یا پسرخاله یا دختر داییاش، اصلاً امر بعیدی نبود و اتفاقاً گاهی چقدر این میهمانیهای سرزده حال آدم را خوب میکرد و تازه، میزبان هم هرچه ته خانه داشت به کمک میهمان یک جوری سرهمبندی میکرد و دور هم میخوردند و میخندیدند و کیف میکردند.
اما حالا یک سرزدن ساده به خانه نزدیکترین اقوام، برای خودش مقدمات میخواهد، حتماً باید از چند روز جلوتر زنگ زد و هماهنگ کرد و اگر کسی برحسب اتفاق مرتکب چنین خطایی شود و سرزده زنگ خانه کسی را بفشارد، احتمالاً آدم بیملاحظهای محسوب میشود و شاید هم به گونهای با او رفتار شود که دیگر به کل قید چنین دیدارهایی را بزند.
اصلاً سرزده و سرنزدهاش هم به کنار. شما هم شاید متوجه شده باشید که کلاً میهمانی رفتن و دید و بازدید نسبت به گذشته کمتر شده و آدمها انگار تمایل چندانی به اینگونه ارتباطات از خود نشان نمیدهند.
دکتر محمدرضا خندان، جامعهشناس در این رابطه میگوید: «مناسبات مردم عوض شده و این واقعیتی است که نمیشود آن را انکار کرد. بخشی از عوض شدن این مناسبات برمیگردد به اینکه در حال حاضر فردگرایی در جامعه بیشتر شده و آدمها به مثابه قوم و قبیله نیستند. در حال حاضر یک سری آدمهایی هستیم که ممکن است در یک فامیل، نام خانوادگی مشترک داشته باشیم اما گاهی خویشاوندیمان فقط در همین حد است یعنی آنقدر تفاوتها مهم شده که دیگر شباهتها را نمیبینیم.»
خندان، وضعیت اقتصادی را نیز دلیل دیگری بر تغییر مناسبات اجتماعی مردم میداند و ادامه میدهد: «در بیان مناسبات مردم و علت کم شدن ارتباطات باید به یک نکته اساسی توجه داشت و آن این است که آیا وضعیت اقتصادی این میهمانی رفتن و میهمانی دادنها را پشتیبانی میکند یا خیر؟! به دلیل همین وضعیت اقتصادی هم هست که دیده میشود در کل، رفت و آمد مردم کمتر شده و ارتباطات فامیلی در سطح دیداری کاهش یافته است.»
او میگوید: «البته بحث مناسبات مردم به چند بخش تقسیم میشود که شامل مناسبات مردم با دولت و حاکمیت، مناسبات مردم با بازار و مناسبات مردم با اقوام و خویشاوندان است که در حال حاضر تمام این مناسبات دچار تغییر شده است. به عنوان مثال در حال حاضر بازار، تنها جایی نیست که میتواند مایحتاج مردم را تهیه کند و به وجود آمدن پاساژها و مراکز خرید یا بازارهای اینترنتی، مناسبات مردم را در قبال بازار تغییر داده است. در مورد مناسبات مردم با اقوام و خویشاوندان هم همینطور است، قبلاً وسایل ارتباط جمعی به این حد گسترده و فراگیر نبود. تلفن همراه وجود نداشت و در خیلی از خانهها اصلاً تلفن هم پیدا نمیشد. به همین دلیل مردم بیشتر سرزده به خانه همدیگر میرفتند یا از وسایل ارتباطی دیگر برای خبر دادن به هم استفاده میکردند مثلاً پسربچهای را میفرستادند خانه فلانی که پیغام ببرد که میهمان در راه است.»
صمیمیت کم شده است
تصور کنید که یکی از روزهای سال، حالا بهار و زمستان بودنش فرقی نمیکند، دارید از خیابانی عبور میکنید که اتفاقاً نزدیک خانه مادرتان هم هست. ناگهان با خود فکر میکنید که چه خوب است سری هم به مادرتان بزنید و احوالش را از نزدیک بپرسید. مسلماً برای دیدار سرزده، دستتان فوری به سمت گوشی تلفن همراهتان نمیرود و بدون اینکه خبر دهید، راهتان را به سمت خانه مادرتان کج میکنید. اما اگر مثلاً جای مادر، بخواهید به یکی از اقوام نه چندان نزدیک سر بزنید، قطعاً ترجیح میدهید این دیدار سرزده نباشد. فکر میکنید دلیلش چه باشد؟
«صمیمیت!» این پاسخی است که دکتر خندان به سؤال بالا میدهد و میگوید: «قبلاً مردم با هم احساس صمیمیت بیشتری میکردند به خاطر همین دیدارهای سرزده و اساساً دیدارها و رفت و آمدها بیشتر بود. از سوی دیگر جامعه مدرن به سمتی پیش رفته که آدمها آنقدر سرشان شلوغ است که کمتر فرصت میکنند به صورت حضوری سراغی از هم بگیرند و شاید ارتباطاتشان از طریق ابزاری همچون تلفن و شبکههای اجتماعی بیشتر باشد؛ شبکههایی مثل وایبر که هرگونه امکاناتی را در اختیار کاربران خود قرار میدهد و این امکان را میدهد که کاربران بتوانند به صورت دیداری و شنیداری با هم ارتباط برقرار کنند. البته این گونه ارتباطات هیچگاه جای ارتباطات بیواسطه و کلاسیک را نمیگیرد و تنها شکلی از ارتباط دیداری را ایجاد میکند. باید به این نکته توجه داشت که ارتباطات در فضای مجازی، از ما آدمهای مجازی میسازد و به دنبال خود به خودسانسوری و سرکوب خود میانجامد. از طریق این شبکهها میشود صدا و تصویر را فرستاد اما هیچگاه نمیشود حس مثبت و صمیمیتی را که در جریان دیدار بیواسطه ایجاد میشود، به وجود آورد.»
این جامعهشناس، توجه را به یک نکته دیگر هم جلب میکند و آن، مدرن شدن رفتارهای آدمها و تغییر سلایق و علایقشان است.
خندان میگوید: «در جامعه مدرن، صله رحم و روابط خویشاوندی به مثابه وظیفه نیست، انسانها خودشان روابطشان را تعیین میکنند و با کسانی که دوستشان دارند و از معاشرت با آنها لذت میبرند، رفت و آمد میکنند. این طور نیست که مثل قبل وظیفه خودشان بدانند که حتماً به عمه، خاله، عمو و دایی سر بزنند. تغییر رفتارها در جامعه مدرن کاملاً مشهود است و وقتی هم که جامعه به سمت مدرن شدن پیش میرود دیگر نمیتوان به عقب برگشت و مناسبات قبلی را اجرا کرد اما چه خوب است که بتوانیم تا حد ممکن ارتباطات دیداری را حفظ کنیم و آنها را به این راحتی از دست ندهیم.»
قبلترها، نه خیلی سال پیش، آن وقت که خبری از تلفن همراه، وایبر و فیسبوک نبود، رفت و آمدها چقدر فرق داشت با حالا. حتی در همان قایم شدن میزبان و دیدزدن یواشکیاش از پشت پنجره، صداقتش انگار بیشتر بود تا این شکلکهای خنده و چشمک و قلب که آخر جملههای وایبری و فیسبوکیمان میگذاریم یا عزیزم نوشتنهای الکی که مثلاً خیلی دوستت داریم و گاهی خودمان هم میدانیم که هیچ واقعیتی پشتش نیست.
اصلاً آدم گاهی دلش میخواهد همینطور که نشسته در خانه، یکهو صدای زنگ در بلند شود و یک نفر که اصلاً انتظارش را ندارد، پشت در باشد. آنوقت در را باز کند و زود بدود سمت آشپزخانه و کتری را پر آب کند و زیرش کبریت بکشد تا چای، در کمترین زمان ممکن آماده شود و بنشیند توی سینی و بیاید جلوی میهمان عزیز. آخ که چه کیفی دارد! (مریم طالشی/ایران)
74
به گزارش جام جم سرا به نقل از مجله سیب سبز، اگر حرفهای محققان را جدی بگیریم، میتوانیم بگوییم که بالا رفتن سن ازدواج یکی از دلایل شایع شدن بیماریهای رنگارنگی است که این روزها پیر و جوان را درگیر کرده است.
از نظر پژوهشگرانی که تاثیر این ارتباط بر سلامت جسم و روان را بررسی میکنند، قرار نیست این رابطه تنها وابستگی شما دونفر را بیشتر کند؛ بلکه ارتباط زناشویی میان شما و همسرتان، میتواند به سلامت جسم و روان هردوی شما خدمات بزرگی برساند. «Webmd» نوشته است که محققان در بررسیهای مختلف، دریافتهاند رابطه زناشویی موفق، اگر مستمر و منظم انجام شود، میتواند عمر شما و همسرتان را طولانی کند و فوایدی راکه در ادامه میآوریم به سلامت شما برساند.
فشارتان پایین میآید
نگران نباشید؛ اگر با فشارخون بالا دست و پنجه نرم میکنید، قرار نیست نگران سلامتتان بعد از برقراری رابطه زناشویی باشید. محققان میگویند این رابطه میتواند مثل یک داروی فشارخون عمل کرده و حال شما را بهتر کند. از نظر محققان رابطه زناشویی نه تنها استرس را کم میکند، بلکه در صورتی که منظم و مداوم باشد، فشارخون را هم پایین میآورد. طبیعی است که با حذف شدن این دو عامل خطر، یعنی استرس و فشار خون، قلب شما سالمتر میماند و کمتر به بیماریهای کلیوی دچار میشوید و خطر سکته مغزی هم از شما دور میشود.
اگر هر روز به یک بیماری دچارید، باید به رابطهای که با همسرتان دارید، نگاه کنید. در صورتی که مدتی است رابطه میان شما سرد شده، طبیعی است که بیماریهای مختلف بدنتان را هدف قرار دهند. محققان میگویند یک یا دو بار ارتباط زناشویی در هفته میزان یک آنتی بادی به نام ایمونوگلوبین A در بدن را بیشتر میکند و باعث میشود که در برابر سرماخوردگی و سایر عفونتها ایمن شوید. از نظر آنها تاثیر رابطه زناشویی آنقدر زیاد است که میتواند سیستم ایمنی را تا 30 درصد قویتر کند.
گذشته از این، بررسیها نشان میدهد که رابطه زناشویی اثری مشابه ورزش کردن روی بدن میگذارد و به بهبود عملکرد قلب و عروق، افزایش توان، انعطافپذیری و تعادل کمک میکند.
اعتماد به نفستان بالا میرود
تازگیها نمیتوانید از حقتان دفاع کنید و حس میکنید به اندازه دیگران توانا و باارزش نیستید؟ شاید صمیمیت میان شما و همسرتان کم شده که چنین احساسی میکنید چراکه به باور محققان، کسانی که ارتباط زناشویی موفقی ندارند، اعتماد به نفسشان پایین است و در مقابل رابطه موفق زناشویی میتواند به بالا رفتن اعتماد به نفس کمک کند.
کمتر درد میکشید
اکسیتوسین تنها عشق را در روابط زن و شوهرها به جریان نمیاندازد. وقتی این هورمون بیشتر ترشح میشود، اندروفین بیشتری در بدن افراد آزاد میشود و به همین دلیل کمتر دردهای جسمانی را احساس میکنند. در نتیجه رابطه زناشویی موفق و مستمر ترشح اکسی توسین بیشتر میشود و در نتیجه آن سردرد، درد ناشی از التهاب مفاصل و علائم سندرم پیش از قاعدگی هم کمتر میشود.
سرطان نمیگیرید
فواید رابطه زناشویی سالم به همینجا محدود نمیشود. آقایانی که با همسرشان رابطه زناشویی خوشایند و انزال مکرر را تجربه میکنند، کمتر با خطر ابتلا به سرطان پروستات روبهرو میشوند. از نظر محققان مردانی که پنج یا بیشتر از پنج بار در هفته انزال میشوند، به ویژه اگر در دهه سوم زندگیشان باشند، تا یک سوم کمتر با خطر ابتلا به سرطان پروستات روبهرو خواهند بود. شاید همین یافته کافی باشد تا آقایان برای پایین آمدن سن ازدواج کاری بکنند.
البته تنها آقایان نیستند که از این رابطه فایده میبرند. بررسیهای دیگری نشان داده است که رابطه جنسی منظم و مداوم میتواند خطر دچار شدن به سرطان سینه را در زنان نیز پایین بیاورد. به گفته محققان حتی یکبار در ماه رابطه زناشویی داشتن هم میتواند به شکل معناداری احتمال دچار شدن زنان به این سرطان را پایین بیاورد.
افسرده نمیشوید
تنها علاقه میان شما و همسرتان نیست که میتواند بعد از ازدواج از افسردگی و آسیبهای روانی نجاتتان دهد. اگر در رابطه میان شما و همسرتان جای مشخصی برای ارتباط زناشویی وجود نداشته باشد، نمیتوانید به سالم ماندن روانتان امیدوار باشید. آنچه پژوهشگران ثابت کردهاند، این است که ارتباط زناشویی مطلوب حال را خوب میکند و احتمال افسردگی را هم پایین میآورد. بررسیها نشان میدهد افرادی که رابطه زناشویی خوبی را تجربه میکنند، شادتر و سالمتر از دیگران میمانند.
گذشته از این، این رابطه صمیمیت میان زن و شوهرها را بیشتر میکند و باعث میشود روابط عاطفیشان استحکام بیشتری پیدا کند. سطح هورمون اکسی توسین که به هورمون عشق و محبت معروف است، با چنین رابطهای بالا میرود و همین افزایش اکسیتوسین باعث میشود تعهد و اعتماد میان زن و شوهرها بیشتر شود.
نابارور نمیشوید
ناباروری همیشه نیاز به درمانهای دارویی پرهزینه ندارد. گاهی سردی میان شما و همسرتان میتواند قدرت باروری شما را کاهش دهد و حتی اسپرمهای همسرتان را هم ناتوان و ضعیف کند. محققان میگویند مردهایی که یک روز در میان رابطه زناشویی برقرار میکنند، اسپرمهای قویتری دارند و زودتر میتوانند به آرزوی پدر شدن برسند.
بدنتان قوت میگیرد
رابطه جنسی مستمر میتواند مردها را مردتر و زنها را زنتر کند. محققان میگویند با استمرار چنین رابطهای تستوسترون بیشتری در بدن آقایان آزاد میشود و عضلات و استخوانهایشان هم قویتر و محکمتر میشوند. از طرف دیگر، در بدن زنانی که رابطه زناشویی بیشتری را با همسرشان تجربه میکنند، استروژن بیشتری آزاد میشود و با کمک همین هورمون از دچار شدن به بیماریهای قلبی هم مصون میشوند.
وقتشناس باشید
از نظر پژوهشگران برای انجام هر کاری، زمان مناسبی وجود دارد. درحالی که احتمالا شما فکر میکنید ساعات پایانی شب بهترین زمان برقراری رابطه زناشویی است، پژوهشگران میگویند اگر این رابطه را در ابتدای صبح و قبل از انجام هر کاری تجربه کنید، لذت بیشتری از آن میبرید و تاثیرش را روی سلامتتان هم میبینید. دیلی میل نوشته است که به باور محققان، ساعت 5:45 بهترین زمان برقراری این رابطه است. آنها معتقدند میل و نیروی جنسی در خانمها در ساعات مختلف شبانه روز متفاوت است و تنها در ساعات معینی هر دو طرف رابطه در بهترین شرایط برای برقراری آن هستند.
محققان میگویند شبها سطح تستوسترون مردها بالاتر میرود و حتی بین 25 تا 50 درصد از دیگر ساعات روز بیشتر میشود. به عقیده آنها هم مردها و هم زنها در بدنشان میزانی تستوسترون دارند که باعث میشود میل جنسیشان بیشتر شود و به باور محققان درست در زمانی که آفتاب در حال بالا آمدن است، سطح این هورمون و میل زن و شوهرها به برقراری این ارتباط به شکل قابل توجهی بالاتر میرود.
معجزهای به نام ازدواج
از قوی شدن استخوان در مردان و کم شدن دردهای قاعدگی و مشکلات ناشی از یائسگی در زنان گرفته، تا بالا رفتن قدرت باروری، همه اتفاقهایی هستند که با تجربه کردن مداوم رابطه زناشویی خوشایند، برای شما میافتند. علاوه بر همه اینها، محققان میگویند رابطه زناشویی موفق و مداوم میتواند این تاثیرهای عجیب را هم روی سلامت شما و همسرتان بگذارد.
خوب میخوابید
وقتی رابطه زناشویی و ارضای جنسی به ترشح اکسیتوسین در بدنتان کمک میکند، خواب کافی و بهتری را تجربه میکنید. آرامش خواب یکی از هدیههایی است که رابطه زناشویی به شما تقدیم میکند.
دندان هایتان نمیپوسد
شاید باور نکنید اما این رابطه باعث افزایش بزاق و آنزیمهای مفید در دهانتان میشود و از پوسیدگی دندانهای شما جلوگیری میکند.
عمرتان دراز میشود
کسانی که دو بار در هفته ارگاسم را تجربه میکنند، 50 درصد دیرتر از افرادی که در ماه تنها یک بار ارگاسم میشوند، میمیرند. محققان میگویند رابطه زناشویی سالم یکی از رازهای داشتن عمر طولانی است.
وبسایت مدیر سبز: تفاوت مهم بین مدیریت اختلاف با همکاران و مدیریت اختلاف با مشتریها این اسـت که مشتریها میآیند و میروند، اما همکاران همواره نزد شما هستند. مدیریت اختلاف با همکاران سختتر اسـت، زیرا شما برخورد بیشتری با آنها دارید.
همهی مهارتهایی که در برخورد با مشتریان سختگیر آموختید و به کار بردید در مورد همکاران نیز به کار ببرید، اما در برخورد با همکاران چند مهارت کوچک دیگر نیز نیاز دارید تا مواقعی که ارتباط با آنها مشکل میشود از آنها استفاده کنید. ایجاد ارتباط خوب با همکار و بلد بودن راههای حل اختلاف باعث میشود که میزان تنش شما کاهش یابد و خدمات بهتری نیز به مشتری بدهید.
وقتی که مدیریت اختلافات بین همکاران ضعیف باشد یا اختلافی حلنشده باقی بماند، هم بر مشتریان و هم بر همکاران تأثیر ماندگاری میگذارد. کارمندان از اختلاف حلنشده رنج میبرند، زیرا منبع ایجاد تنش اسـت و مشتریها نیز از آن رنج میبرند، زیرا حلقه اتصال و ارتباط بین کارمندان را ضعیف میکند، بالطبع خدماتی که باید ارائه شود نیز ضعیف خواهد بود.
چهار تلهی اختلاف
منظور از این تلهی اختلاف جنگ لفظی اسـت، این تله وقتی فعال میشود که همکار شما سخنی به شما میگوید که شما دوست ندارید و شما هم جوابی زنندهتر و غیرمحترمانهتر به او میدهید. طرف مقابل ناراحت میشود و همین کار را با شما میکند و این بار سخن زشتتری به شما میگوید، شما از کوره درمیروید، حتی بدون اینکه متوجه شوید، صداها بالا میرود، خونها به جوش میآید و مکالمه از کنترل خارج میشود.
اگر شما در حین مکالمه با فردی متوجه شدید که موضوع دارد از کنترل خارج میشود، میتوانید با استفاده از روشهایی خودتان را از مهلکه خارج کنید.
وقتی متوجه شدید که شما و همکارتان در یک جنگ لفظی (برای حرف آخر) گیرکردهاید از روشهای زیر استفاده کنید:
با اجازه دادن به همکار که حرف آخر را او بزند، مباحثه را پایان دهید. اگر شما بتوانید از حالت دفاعی خارج شوید، میتوانید دیدگاههای او را بشنوید و دربارهی آن صحبت کنید و نظر خود را نیز ارائه دهید.
به جای اینکه اجازه دهید که مکالمه مانند توپ پینگپونگ با سرعت بین شما و طرف مقابلتان ردوبدل شود، قبل از اینکه به سخنان همکار خود پاسخ دهید، ۵ دقیقه ساکت بمانید. این سکوت، زمان کافی به شما میدهد که مقابلهبهمثل را متوقف کنید و مانع از آن شوید که واکنشی منفی و غیرارادی مانند جیغ داشته باشید.
وقتی که شما تسلسل یکیبدو کردن را (یک حرف شما بزنید و یک حرف طرفتان بزند) شکستید، با توضیحی که حاکی از همدردی اسـت بهطرف مقابلتان بفهمانید که برای نظر او ارزش قائلید، حتی اگر با نظر او موافق نباشید.
سر خود را در برف فروکردن و چیزی ندیدن و مسائل را ساده انگاشتن، یعنی اینکه شما میخواهید خود را قانع کنید که مشکلی وجود ندارد و اختلافی نیست. در اینصورت شما در تله افتادهاید. شما در ظاهر نشان میدهید که از مقابله با این وضعیت اجتناب میکنید؛ اما در حقیقت اختلاف وجود دارد و هرلحظه ممکن اسـت به انفجاری تبدیل منفجر شود. بالاخره اختلافزمانی به سطح میرسد و ظاهر میشود که شما انتظارش را ندارید.
اگر شما سادهانگاری میکنید
اگر شما خود را در شرایطی یافتید که تمایل دارید اینطور جلوه دهید که همهچیز سر جای خود و درست اسـت، درحالیکه اینطور نیست، به مورد زیر توجه کنید:
فرض نکنید که اوضاع بهتر میشود
اگرچه امیدواری همیشه وجود دارد اما احتمال اینکه وقوع حادثهای شرایط را بهکلی عوض کند کم اسـت، بنابراین هرچه زودتر خود را با شرایط واقعی وفق دهید زودتر میتوانید مشکل را حل کنید.
اگر طرف مقابل سادهانگاری میکند برای حل مشکل موارد زیر را انجام دهید:
برای شروع سؤالاتی را مطرح کنید که شما را به عمق شرایط موجود رهنمون میشود. اگر مشکوک هستید که از اطلاعات مهمی غافل ماندهاید، قدم بعدی را بردارید.
جزئیات را سؤال کنید. با جوابهای مبهم و کلی قانع نشوید. یادتان باشد که اگر فردی موضوعی را مخفی میکند، قصد او این اسـت که با اختلافات و کشمکش روبهرو نشود. نه این که صادق نیست. با ملایمت سخن گفتن و خودداری از گفتن کلماتی که به نظر میآید میخواهید او را محاکمه کنید، باعث میشوید که برای او رودررویی با شرایط آسان شود و مواردی که لازم اسـت از آنها اطلاع داشته باشید به شما بگوید.
با این فرض که فرد دیگر کار زیاد بدی نکرده اسـت، بیشتر اختلافات فقط با گفتوگویی ساده قابل حل اسـت. اگر واکنش شما این باشد که بالا و پایین بپرید یا مثل دیگ بخار از گوشهایتان بخار بلند شود شرایط را برای آن فرد نامطمئن میکنید و باعث میشوید دفعهی بعد که وضعیت مشکلتری پیش میآید چیزی به شما نگوید.
زمانی که مسئله روشن شد و به اصطلاح روی میز قرار گرفت و دربارهی آن بحث شد، روشهایی برای حل مسئله به شکل دوجانبه پیدا کنید.
تلهی سوم: اجتناب از سخن گفتن دربارهی آن
مفهوم از این تله این اسـت که با سکوت بر مشکلی که پیش روی ماست سرپوش بگذاریم. این عقب کشیدن، سیاستی اسـت که مسئله را کمی (تا حد طول بازو) دور نگه میدارد و بدینترتیب هرگز مستقیماً دربارهی آن صحبت نمیشود.
مدیریت کردن تلهی اختلافات کار دشواری اسـت، زیرا وقتی که فردی واقعاً قصد دارد از مسئلهای کنارهگیری کند، کار زیادی نمیتوان کرد. البته راههایی برای صحبت با همکاری که کنارهگیری میکند وجود دارد که به شما کمک میکند بهتر و مستقیمتر با این وضعیت برخورد کنید.
ما موارد زیر را پیشنهاد میکنیم:
اگر همکار شما کنارهگیری میکند، از اینکه دنبالش بروید تا پاسخ مورد نیازتان را بگیرید خودداری کنید. هرچه بیشتر برای گرفتن پاسخ فشار بیاورید همکارتان بیشتر کنارهگیری میکند و عقب میکشد.
وقتی متوجه شدید که همکار شما کنارهگیری میکند، لحن گفتارتان را از لحنی یاسآور به لحنی که حاکی از درک همکارتان اسـت تغییر دهید. همکار شما حتما برای نپرداختن به موضوع دلیلی دارد. لحن ملایم اغلب میتواند راه را برای گفتوگو فراهم کند.
وقتی که همکارتان کمی از حالت دفاعی خارج شد، از او سؤال کنید که اگر او به جای شما بود برای حل مشکل چهکار میکرد. با این عمل شما بهآرامی به او سقلمهای میزنید تا از حالت کنارهگیری بیرون آید و به او کمک میشود تا به گرفتاری شما بیشتر توجه داشته باشد.
اگر مشکل پیشآمده همین الان قابل حل نیست با توافق او زمان و تاریخ را تعیین کنید تا بنشینید و مسئله را حل کنید.
تلهی چهارم: سبک و خوارکردن طرف مقابل
بیاعتبار کردن فرد دیگر با حملات لفظی منجر به اختلاف میشود. سبک کردن طرف مقابل روشی اسـت که فرد با آن مخالفت خود را با کارها و سخنان همکارانش ابراز میکند. چون او از رویارویی با اختلاف میپرهیزد، دربارهی مشکل خود با شما سخن نمیگوید. بهتدریج احساسات بازگو نشدهی او به عصبانیت و آزردگی تبدیل میشود و بالاخره به شکل حملات مستقیم به احساسات، افکار و کل شخصیت طرف مقابل خود را نشان میدهد.
اگر متوجه شدید که ارزیابی شما درمورد همکارتان منفی اسـت، فراموش نکنید که شما مسئول این طرز تلقی نسبت به همکار خود هستید نه همکار شما. سرزنش کردن فرد دیگر برای وضعیتهای بد و ناگواری که پیش میآید و شما مایل نیستید با آن روبهرو شوید هرگز هیچ مشکلی را حل نمیکند. اگر در مکالمه این شما هستید که آخرین کلام منفی را از طرف مقابل میشنوید، از دادن پاسخ منفی اکیداً بپرهیزید و سعی کنید به ریشه اختلاف که منجر به درگیری شده توجه کنید. اگر در شرایطی قرار گرفتید که همکار شما با سخنان خود شما را خوار و سبک کرده، اقدامات زیر را انجام دهید:
دفاع از اتهاماتی که همکارتان به شما نسبت میدهد، هرگز مشکلی را حل نمیکند، زیرا به ریشهی مسئله که موضوع از آنجا آب میخورد، نمیپردازد و شما مانند موشهای آزمایشگاهی میشوید که روی یک دایره حرکت میکنند و هر چه میکوشند به جایی نمیرسند و فقط دور دایره میچرخند.
اگرچه همکار شما غیرمستقیم حرفهایش را میزند و صریحاً منظور خود را بیان نمیکند، اما با همین حرفها نیز پیامی منتقل میکند. سعی کنید به پیامی که در سخنان منفی همکارتان وجود دارد گوش بدهید و به آن توجه کنید.
از همکارتان بپرسید که آیا شما درگذشته عملی کردهاید که او ناراحت شده اسـت.
پنج واقعیت اصلی
میزان درک شما از دیگران بستگی به وضعیت روحی شما دارد. برای مثال، وقتی که شما عصبانی هستید، توجه شما به افرادی متمرکز میشود که شما را ناراحت میکنند و احتمالاً فضای کمی برای پرداختن به مسائل دیگران باقی میماند (گاهی حتی هیچ فضایی باقی نمیماند)؛ و زمانی که شما عصبانی هستید و فردی با شما صحبت میکند احتمالاً نمیتوانید واقعاً به او گوش دهید یا نظر او را قبول کنید.
برعکس این امر نیز صادق اسـت. وقتی روحیهی شما خوب اسـت ظرفیت شما برای توجه کردن و پذیرفتن خیلی بیشتر میشود. منظور این اسـت که وقتی همکارانتان روحیهشان بد اسـت مسئولیتهای خطیر به آنها نسپارید، زیرا توجه و پذیرش آنها در حد انتظار شما نیست.
بعضیها بسیار دقیق و منظماند و بعضیها نامرتب و درهموبرهم. سبک کاری همهی ما یکسان نیست، بلکه متفاوت اسـت و در نظر گرفتن این نکته به ما صبر بیشتری میدهد تا اعمال و افکار همکارمان را که شبیه ما نیست و متفاوت اسـت بهتر درک کنیم. احترام به این تفاوتها و درک آنها باعث میشود که از بروز اختلافاتی که از سوءتفاهم ناشی میشود جلوگیری شود.
احساسات مردم خیلی بیشتر و عمیقتر ازآنچه خود معترفاند جریحهدار میشود. اغلب وقتی یک همکار با بیگناهی حرف میزند علیه آن جبههگیری میشود. اگر به احساسات مردم توجه بیشتری داشته باشیم کمتر آن را جریحهدار میکنیم.
انتظار نداشته باشید که تمام همکارانتان را به یک میزان دوست داشته باشید. با بعضی افراد خیلی سریع میتوان ارتباط برقرار کرد و با برخی دیگر بهسختی. جوهر وجودی آدمها با هم فرق میکند. اغلب حل اختلاف بستگی به این دارد که چقدر به دیدگاههای همکارتان توجه میکنید و احترام میگذارید، نهاینکه چقدر او را دوست دارید.
بعضیاوقات براساس نحوهی حرف زدن، شکل ظاهری و اینکه یک همکار اهل کجاست نگرشی منفی در ذهن ما شکل میگیرد. اگر فردی را عمیقتر بشناسیم، اغلب متوجه میشویم که آن فرد شبیه آنچه که ما در ذهن خود از او ساختهایم نیست. وقتی با سایر همکاران سروکار داریم باید مواظب باشیم که آنچه آنها مینمایانند مانع از آن نشود که واقعیت وجود آنها را نبینیم.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ گفتوگوی رضایتبخش کمخرجترین روش ایجاد صمیمیت اســت. گاهی همسران دنبال خرجهای گزاف برای یکدیگرند تا بین خود صمیمیتی ایجاد کنند، درحالیکه مهمترین بُعد صمیمیت مسائل روانی آن اســت که اگر تأمین شود، صمیمیت ایجادشده و ماندگاری و تداوم پیدا میکند.
یکی از مسائل مهمی که زن و شوهر را به هم نزدیک میکند، گفتوگو و صداقت داشتن در کارهاست. برای یک ازدواج فرخنده و بادوام، همسران باید از اینکه کنار هم هستند، لذت ببرند و صحبت کردن با هم عمدهترین چیزی اســت که باید موردتوجه قرار گیرد. هر یک از همسران باید زمانی را برای صحبت کردن اختصاص دهند و دیگری فقط گوش دهد. از این طریق هردوی آنها صحبت خواهند کرد، چون حرف زدن یکی بهتنهایی، مطلوب و سازنده نخواهد بود. از رموز یک ازدواج شاد و موفق این اســت که همسران بدانند در مورد موضوع موردبحث در چه زمانی صحبت کنند و به هنگام صحبت به حد و مرز شریک زندگیشان احترام بگذارند.
در برخی از خانوادهها زمانی به نام “زمان گفتوگو” وجود دارد و تعاملات رضایت بخشی بین همسران و اعضای خانواده اتفاق میافتد. اینگونه ارتباطات موجب شناخت بیشتر میشود. بهاینترتیب آنها میکوشند تا رفتارهای متناسبی داشته باشند و سوء تفاهمات را به حداقل برسانند، در جریان کارهای یکدیگر باشند و همچنین مشورت بین آنها را افزایش مییابد.
گفتوگو و تعاملی که پایان خوشی داشته باشد، نشانۀ صمیمیت اســت. هر دو طرف میدانند که دیگری چه میگوید و بهتدریج از اینکه میتوانند آزادانه و بدون پیشداوری و قضاوت حرف بزنند و منظور یکدیگر را بفهمند لذت میبرند. برای تداوم صمیمیت رابطه، شناخت خیلی مهم اســت و ایجاد تعامل باعث خودشناسی و نیز شناخت بیشتر طرف مقابل میشود. صمیمیت اغلب بهعنوان یک فرایند پویا توصیف میشود که عبارت اســت از نزدیکی، تشابه و روابط شخصی عاشقانۀ پرهیجان با شخص دیگر که مستلزم شناخت و درک عمیق از فرد دیگر و بیان افکار و احساسات اســت. درنتیجه، داشتن تعاملات رضایتبخش به صمیمیت بین همسران خواهد انجامید.
بنابراین یکی از مهمترین عواملی که زنان آن را باعث ایجاد صمیمیت میدانند، گفتوگوی رضایتبخش با همسرشان اســت. هرچند داشتن زمانی برای گفتوگو از دیدگاه زنان مهم اســت، اما عامل مهمتر کیفیت گفتوگو و تداوم آرام و لذتبخش آن اســت. عواملی که باعث تداوم گفتوگو میشوند، در مشاورههای پیش از ازدواج باید بیان شوند. ازجملۀ این عوامل علاقۀ دو طرف برای صحبت کردن، تأیید بهجای سرزنش، هماهنگی نظرات و توجه به احساسات یکدیگر اســت.
گفتوگو بهصورت گپ زدن با همسر یا اعضای خانواده، نشاندهندۀ توجه به همدیگر اســت. وقتی همسران برای صحبت دوستانه و بیان وقایع روزمره وقت میگذارند، نشانههایی از مهر و عطوفت و لذت بردن متقابل از همدیگر را بروز میدهند. گفتوگو و تعامل یا ارتباط درست و خوب، کلید صمیمیت و اساس کاهش اختلافات و مشکلات زندگی اســت. برقراری ارتباط بهصورت توانایی دو نفر در انتقال و بیان نظرات و احساسات، درک طرف مقابل و طرح صحیح مشکلات برای حفظ و یا تقویت رابطه توصیف میشود. گفتوگو تنها راهی اســت که بهوسیلۀ آن همسران میتوانند دانستههای خود را از همسرشان افزایش دهند و همچنین دنیای درونی همسرشان را درک کنند.
بنابراین میتوان گفت در جریان گفتوگو، مشورت، در جریان کار هم قرار گرفتن و تقریباً تمامی ابعاد صمیمیت (عقلانی، عاطفی، روانشناختی، اجتماعی-تفریحی، زمانی، جسمی و حتی جنسی) اتفاق میافتد.
چون گفتوگو سرآغاز بیان احساسات، باورها، ترسها و امیدها، خواستهها اســت و درکل باعث شناخت و نزدیکی همسران میشود و از مهمترین مؤلفههای ایجاد صمیمیت اســت. گفتوگو بهصورت گپ زدن با همسر یا اعضای خانواده نشاندهندۀ توجه به همدیگر اســت. وقتی همسران برای صحبت دوستانه و بیان وقایع روزمره وقت میگذارند، نشانههایی از مهر و عطوفت و لذت بردن متقابل از همدیگر را بروز میدهند، بیآنکه مستقیم بگویند” دوستت دارم ” یا ” از بودن با تو لذت میبرم “. در دنیای پرمشغلهای که بیشتر ما در آن زندگی میکنیم، گپ زدن باعث آرامش خاطر و تجدیدقوا میشود و گاه یک لطیفۀ زیبا خستگی را به در میکند.
از دیدگاه باگاروزی (Bagarozzi)، “صمیمیتِ زمانی” یکی از مهمترین صمیمتهاست که به صمیمیتهای دیگر هم میانجامد. صمیمیت زمانی یعنی اینکه هر یک از همسران روزانه چقدر دوست دارند در فعالیتهای صمیمانه برای همسر خود وقت صرف کنند، به صحبتهای یکدیگر گوش دهند و گفتوگوهای همیشگی داشته باشند. همسران از حیث مدت زمانی که برای ایجاد صمیمیت برای یکدیگر صرف میکنند و همچنین نوع فعالیتهایی که هر یک از آنان بهعنوان فعالیتهای صمیمانه در نظر میگیرند، تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند. از سوی دیگر ” صمیمت اجتماعی-تفریحی که به معنای انجام فعالیتها و تجربههای لذتبخش مشترک با یکدیگر، بیان تجربههای روزانه و صحبت از فعالیتهای روزمره، گذراندن تعطیلات، مسافرت، بیرون رفتن، رفتن به سینما، خوردن غذا و نوشیدنی، ورزش، داشتن رفتوآمد با دوستان و اقوام “میباشد که با صمیمیت زمانی همپوشی دارد.” ایدهای که در پس گذراندن اوقات گفتوگو نهفته اســت، عبارت اســت از در میان گذاشتن موضوعات موردعلاقۀ یکدیگر “. همسرانی که زمان بیشتری باهم سپری میکنند و گفتوگوهای سازنده دارند، بیشتر یکدیگر را میشناسند، با احساسات و افکار یکدیگر بیشتر آشنا میشوند و صمیمیت بیشتری را در روابط خود تجربه میکنند. برای تجربۀ صمیمیت باید در مورد تمایلات و خواستهها صحبت شود. هرچقدر همسران در روابط خود احساس امنیت بیشتری را احساس کنند، خودافشایی (مؤلفۀ اصلی صمیمیت) بیشتری رخ میدهد و در مورد خود اطلاعات بیشتری میدهند و این شناخت باعث میشود به دنیای ذهنی طرف مقابل نزدیکتر شده و همدلی را که اساسیترین بنیاد روابط صمیمانه اســت، با تمام وجود درک کنند.
در ادامه نمونهای از مصاحبه با زنانی که صمیمیت بالا و نیز نداشتن صمیمیت را در روابطشان تجربه کردهاند بیان میکنیم…
“ما سعی میکنیم برای هم زمان بذاریم. زیاد صحبت میکنیم، راجع به همه چی.از کارهای روزمره گرفته تا ایده هامون و برنامههای آینده و بچه هامون. اینکه همسرم درکم می کنه (شاید گاهی حتی نتونه کمک خاصی هم کنه) اما همین به من آرامش میده، خب فکر میکنم خیلی با هم صمیمی هستیم، اینکه همدیگر رو در نظر میگیریم و تو همۀ کارها و برنامه هامون هوای هم رو داریم یعنی صمیمیت”.
در روز چقدر با همسرتان صحبت میکنید؟
“موقعی که همسرم از سر کار میاد، در حین اینکه دارم ازش پذیرایی میکنم صحبتهامون هم شروع میشه. ساعت مشخصی نداره، ولی فکر میکنم 2-3 ساعت بشه.”
“اخلاقش هم طوریه که هر کاری رو بیرون انجام بده عادت داره همه رو دونه به دونه، لحظهبهلحظهاش رو میگه. منم اینطوری عادت کردم. تقریباً همه چی رو با جزئیات میگم. عموماً صحبتهامون تو روز زیاده. هر وقت که توی خونه باشه، حتی زمانی که من آشپزخونهام، میاد پیشم و حرف میزنه یا به حرفام گوش میکنه. “
“من بیشتر از اینکه با همسرم احساس صمیمیت کنم، احساس ترس دارم. وقتی میخوام باهاش حرف بزنم میترسم که خوشش نیاد و بعد دادو بیداد بشه؛ به خاطر همین حرف نمیزنم. چیزی هم که میگه با آره یا نه جواب میدم. میگم بذار همینجور آروم باقی بمونه. خیلی حرفا رو دلم مونده اما نمیتونم بگم. همیشه از بالا به من نگاه میکنه. نظرات من براش بچه گونه اســت. گاهی میگم بذارم برم، اما دو تا دختر دارم. دیگه هیچی عوض نمیشه. انگار نه انگار زندگی دوتامونه. من همیشه باید آخر بفهمم که قراره چیکار کنیم و چیکار نکنیم. همۀ تصمیمهارو خودش میگیره”.(شماره 1)
در روز چقدر با همسرتون صحبت میکنید؟
“هیچی. فقط در حد گفتوگوهای عادی.”اینو میخوام”،”اونو بده”،”تلویزیون رو روشن کن”،”غذا بیار دیگه گشنمه”. وگرنه اینکه بخوایم بشینیم به گپ زدن و یا حتی دربارۀ مسائل روزمره گفتوگو داشته باشیم، متأسفانه نداشتیم.
مؤلفۀ دیگری که باعث ایجاد صمیمیت میشود، مشورت کردن همسران اســت. مشورت از مسائلی مانند تزیین منزل، تغییر دکوراسیون گرفته تا مسافرت، تربیت فرزند، خرید، برنامه ریزی برای آینده را شامل میشود. مشورت کردن نشاندهندۀ اهمیت قائل شدن برای دیگری اســت.
در مورد خرید وسایل، مسافرت رفتن یا تغییر دکوراسیون و تربیت فرزندان چقدر با هم مشورت میکنید؟
“در مورد خرید وسایل هر دو نظرمون با هم هماهنگ میشیم. گاهی من ضروری نمیدونم، اما اون دلیل میاره و منم قانع میشم و یا برعکس. در مورد مسافرت هم با هم کنار میایم. اون بیشتر طبیعت رو دوست داره. من سفرهای تاریخی رو بیشتر دوست دارم. طوری برنامهریزی میکنیم تا هم اون به علایقش برسه هم من. در مورد تربیت بچهها هم تا اونجایی که امکان داشته باشه با هم هماهنگ میشیم. در مواردی هم که هماهنگ نیستیم، جلوی بچهها ناهماهنگیمون رو نشون نمیدیم.”
در مورد اینکه چیکار کنیم، کجا بریم، چی بخریم، اصلاً مشورت نمیکنیم. اون کار خودش رو میکنه، منم کار خودم رو. مسافرت هم که میریم شهرستان. دیگه مشورت کردن نداره. مرخصی که گرفت راهی میشیم. در مورد تربیت بچهها هم گاهی با توپ و تشر و اجبار و گاهی هم بچه ها رو لوس میکنه. که من با هیچ کدومش موافق نیستم.”
همانطور که دیدید، گذراندن زمان با یکدیگر، گفتوگو، احساس آرامش از در کنار هم بودن، درک کردن، در جریان کارهای هم بودن و مشورت کردن، عواملی هستند که باعث احساس صمیمیت این زنان شده اســت. گفتوگو شاهراه رسیدن به صمیمیت اســت که در بستر آن مشورت و در جریان کارهای هم بودن اتفاق میافتد. گفتوگوی رضایتبخش کمخرجترین روش ایجاد صمیمیت اســت. گاهی همسران دنبال خرجهای گزاف برای یکدیگرند تا بین خود صمیمیتی ایجاد کنند، درحالیکه مهمترین بُعد صمیمیت مسائل روانی آن اســت که اگر تأمین شود، صمیمیت ایجادشده و ماندگاری و تداوم پیدا میکند؛ اگر نه هیچ خرج مالی دیگری نمیتواند آن را ایجاد کند.
خبرگزاری آریا - شبکه رادیویی سلامت، یکشنبه ـ 30 خرداد ماه، در برنامه «خونه زندگی»، به موضوع «روابط همسران؛ اهمیت صمیمیت در رابطه زوجین» خواهد پرداخت.
به گزارش خبرگزاری آریا، صمیمت بین زوجین یکی از بزرگترین عوامل تعیین کیفیت ازدواج است. در همین ارتباط، برنامه «خونه زندگی» که کاری از گروه خانواده این شبکه رادیویی است روز یکشنبه با حضور دکتر حمیدرضا بابا مرادی، روان شناس به سوالات شنونده های صدای دانش، نشاط و آرامش در خصوص اینکه «اهمیت صمیمیت در رابطه زوجین» پاسخ می دهد.
این برنامه از بخش های مختلف و متنوعی همچون آموزش آشپزی در قالب نمایش خانوادگی، گزارش مردمی و پیامک همسایگان برنامه، پزشک خانواده، اتاق صورتی، نکات خانه داری، معرفی کتاب، گلخانه و تماس های مردمی تشکیل شده است.
گفتنی است، برنامه «خونه زندگی»، از شنبه تا پنجشنبه هر هفته در قالب یک نمایش رادیویی از ساعت 10:30 به مدت 80 دقیقه از موج اف.ام ردیف 102 مگاهرتز تقدیم شنونده های صدای دانش، نشاط و آرامش می شود.
وبسایت مدیر سبز: تفاوت مهم بین مدیریت اختلاف با همکاران و مدیریت اختلاف با مشتریها این اسـت که مشتریها میآیند و میروند، اما همکاران همواره نزد شما هستند. مدیریت اختلاف با همکاران سختتر اسـت، زیرا شما برخورد بیشتری با آنها دارید.
همهی مهارتهایی که در برخورد با مشتریان سختگیر آموختید و به کار بردید در مورد همکاران نیز به کار ببرید، اما در برخورد با همکاران چند مهارت کوچک دیگر نیز نیاز دارید تا مواقعی که ارتباط با آنها مشکل میشود از آنها استفاده کنید. ایجاد ارتباط خوب با همکار و بلد بودن راههای حل اختلاف باعث میشود که میزان تنش شما کاهش یابد و خدمات بهتری نیز به مشتری بدهید.
وقتی که مدیریت اختلافات بین همکاران ضعیف باشد یا اختلافی حلنشده باقی بماند، هم بر مشتریان و هم بر همکاران تأثیر ماندگاری میگذارد. کارمندان از اختلاف حلنشده رنج میبرند، زیرا منبع ایجاد تنش اسـت و مشتریها نیز از آن رنج میبرند، زیرا حلقه اتصال و ارتباط بین کارمندان را ضعیف میکند، بالطبع خدماتی که باید ارائه شود نیز ضعیف خواهد بود.
چهار تلهی اختلاف
منظور از این تلهی اختلاف جنگ لفظی اسـت، این تله وقتی فعال میشود که همکار شما سخنی به شما میگوید که شما دوست ندارید و شما هم جوابی زنندهتر و غیرمحترمانهتر به او میدهید. طرف مقابل ناراحت میشود و همین کار را با شما میکند و این بار سخن زشتتری به شما میگوید، شما از کوره درمیروید، حتی بدون اینکه متوجه شوید، صداها بالا میرود، خونها به جوش میآید و مکالمه از کنترل خارج میشود.
اگر شما در حین مکالمه با فردی متوجه شدید که موضوع دارد از کنترل خارج میشود، میتوانید با استفاده از روشهایی خودتان را از مهلکه خارج کنید.
وقتی متوجه شدید که شما و همکارتان در یک جنگ لفظی (برای حرف آخر) گیرکردهاید از روشهای زیر استفاده کنید:
با اجازه دادن به همکار که حرف آخر را او بزند، مباحثه را پایان دهید. اگر شما بتوانید از حالت دفاعی خارج شوید، میتوانید دیدگاههای او را بشنوید و دربارهی آن صحبت کنید و نظر خود را نیز ارائه دهید.
به جای اینکه اجازه دهید که مکالمه مانند توپ پینگپونگ با سرعت بین شما و طرف مقابلتان ردوبدل شود، قبل از اینکه به سخنان همکار خود پاسخ دهید، ۵ دقیقه ساکت بمانید. این سکوت، زمان کافی به شما میدهد که مقابلهبهمثل را متوقف کنید و مانع از آن شوید که واکنشی منفی و غیرارادی مانند جیغ داشته باشید.
وقتی که شما تسلسل یکیبدو کردن را (یک حرف شما بزنید و یک حرف طرفتان بزند) شکستید، با توضیحی که حاکی از همدردی اسـت بهطرف مقابلتان بفهمانید که برای نظر او ارزش قائلید، حتی اگر با نظر او موافق نباشید.
سر خود را در برف فروکردن و چیزی ندیدن و مسائل را ساده انگاشتن، یعنی اینکه شما میخواهید خود را قانع کنید که مشکلی وجود ندارد و اختلافی نیست. در اینصورت شما در تله افتادهاید. شما در ظاهر نشان میدهید که از مقابله با این وضعیت اجتناب میکنید؛ اما در حقیقت اختلاف وجود دارد و هرلحظه ممکن اسـت به انفجاری تبدیل منفجر شود. بالاخره اختلافزمانی به سطح میرسد و ظاهر میشود که شما انتظارش را ندارید.
اگر شما سادهانگاری میکنید
اگر شما خود را در شرایطی یافتید که تمایل دارید اینطور جلوه دهید که همهچیز سر جای خود و درست اسـت، درحالیکه اینطور نیست، به مورد زیر توجه کنید:
فرض نکنید که اوضاع بهتر میشود
اگرچه امیدواری همیشه وجود دارد اما احتمال اینکه وقوع حادثهای شرایط را بهکلی عوض کند کم اسـت، بنابراین هرچه زودتر خود را با شرایط واقعی وفق دهید زودتر میتوانید مشکل را حل کنید.
اگر طرف مقابل سادهانگاری میکند برای حل مشکل موارد زیر را انجام دهید:
برای شروع سؤالاتی را مطرح کنید که شما را به عمق شرایط موجود رهنمون میشود. اگر مشکوک هستید که از اطلاعات مهمی غافل ماندهاید، قدم بعدی را بردارید.
جزئیات را سؤال کنید. با جوابهای مبهم و کلی قانع نشوید. یادتان باشد که اگر فردی موضوعی را مخفی میکند، قصد او این اسـت که با اختلافات و کشمکش روبهرو نشود. نه این که صادق نیست. با ملایمت سخن گفتن و خودداری از گفتن کلماتی که به نظر میآید میخواهید او را محاکمه کنید، باعث میشوید که برای او رودررویی با شرایط آسان شود و مواردی که لازم اسـت از آنها اطلاع داشته باشید به شما بگوید.
با این فرض که فرد دیگر کار زیاد بدی نکرده اسـت، بیشتر اختلافات فقط با گفتوگویی ساده قابل حل اسـت. اگر واکنش شما این باشد که بالا و پایین بپرید یا مثل دیگ بخار از گوشهایتان بخار بلند شود شرایط را برای آن فرد نامطمئن میکنید و باعث میشوید دفعهی بعد که وضعیت مشکلتری پیش میآید چیزی به شما نگوید.
زمانی که مسئله روشن شد و به اصطلاح روی میز قرار گرفت و دربارهی آن بحث شد، روشهایی برای حل مسئله به شکل دوجانبه پیدا کنید.
تلهی سوم: اجتناب از سخن گفتن دربارهی آن
مفهوم از این تله این اسـت که با سکوت بر مشکلی که پیش روی ماست سرپوش بگذاریم. این عقب کشیدن، سیاستی اسـت که مسئله را کمی (تا حد طول بازو) دور نگه میدارد و بدینترتیب هرگز مستقیماً دربارهی آن صحبت نمیشود.
مدیریت کردن تلهی اختلافات کار دشواری اسـت، زیرا وقتی که فردی واقعاً قصد دارد از مسئلهای کنارهگیری کند، کار زیادی نمیتوان کرد. البته راههایی برای صحبت با همکاری که کنارهگیری میکند وجود دارد که به شما کمک میکند بهتر و مستقیمتر با این وضعیت برخورد کنید.
ما موارد زیر را پیشنهاد میکنیم:
اگر همکار شما کنارهگیری میکند، از اینکه دنبالش بروید تا پاسخ مورد نیازتان را بگیرید خودداری کنید. هرچه بیشتر برای گرفتن پاسخ فشار بیاورید همکارتان بیشتر کنارهگیری میکند و عقب میکشد.
وقتی متوجه شدید که همکار شما کنارهگیری میکند، لحن گفتارتان را از لحنی یاسآور به لحنی که حاکی از درک همکارتان اسـت تغییر دهید. همکار شما حتما برای نپرداختن به موضوع دلیلی دارد. لحن ملایم اغلب میتواند راه را برای گفتوگو فراهم کند.
وقتی که همکارتان کمی از حالت دفاعی خارج شد، از او سؤال کنید که اگر او به جای شما بود برای حل مشکل چهکار میکرد. با این عمل شما بهآرامی به او سقلمهای میزنید تا از حالت کنارهگیری بیرون آید و به او کمک میشود تا به گرفتاری شما بیشتر توجه داشته باشد.
اگر مشکل پیشآمده همین الان قابل حل نیست با توافق او زمان و تاریخ را تعیین کنید تا بنشینید و مسئله را حل کنید.
تلهی چهارم: سبک و خوارکردن طرف مقابل
بیاعتبار کردن فرد دیگر با حملات لفظی منجر به اختلاف میشود. سبک کردن طرف مقابل روشی اسـت که فرد با آن مخالفت خود را با کارها و سخنان همکارانش ابراز میکند. چون او از رویارویی با اختلاف میپرهیزد، دربارهی مشکل خود با شما سخن نمیگوید. بهتدریج احساسات بازگو نشدهی او به عصبانیت و آزردگی تبدیل میشود و بالاخره به شکل حملات مستقیم به احساسات، افکار و کل شخصیت طرف مقابل خود را نشان میدهد.
اگر متوجه شدید که ارزیابی شما درمورد همکارتان منفی اسـت، فراموش نکنید که شما مسئول این طرز تلقی نسبت به همکار خود هستید نه همکار شما. سرزنش کردن فرد دیگر برای وضعیتهای بد و ناگواری که پیش میآید و شما مایل نیستید با آن روبهرو شوید هرگز هیچ مشکلی را حل نمیکند. اگر در مکالمه این شما هستید که آخرین کلام منفی را از طرف مقابل میشنوید، از دادن پاسخ منفی اکیداً بپرهیزید و سعی کنید به ریشه اختلاف که منجر به درگیری شده توجه کنید. اگر در شرایطی قرار گرفتید که همکار شما با سخنان خود شما را خوار و سبک کرده، اقدامات زیر را انجام دهید:
دفاع از اتهاماتی که همکارتان به شما نسبت میدهد، هرگز مشکلی را حل نمیکند، زیرا به ریشهی مسئله که موضوع از آنجا آب میخورد، نمیپردازد و شما مانند موشهای آزمایشگاهی میشوید که روی یک دایره حرکت میکنند و هر چه میکوشند به جایی نمیرسند و فقط دور دایره میچرخند.
اگرچه همکار شما غیرمستقیم حرفهایش را میزند و صریحاً منظور خود را بیان نمیکند، اما با همین حرفها نیز پیامی منتقل میکند. سعی کنید به پیامی که در سخنان منفی همکارتان وجود دارد گوش بدهید و به آن توجه کنید.
از همکارتان بپرسید که آیا شما درگذشته عملی کردهاید که او ناراحت شده اسـت.
پنج واقعیت اصلی
میزان درک شما از دیگران بستگی به وضعیت روحی شما دارد. برای مثال، وقتی که شما عصبانی هستید، توجه شما به افرادی متمرکز میشود که شما را ناراحت میکنند و احتمالاً فضای کمی برای پرداختن به مسائل دیگران باقی میماند (گاهی حتی هیچ فضایی باقی نمیماند)؛ و زمانی که شما عصبانی هستید و فردی با شما صحبت میکند احتمالاً نمیتوانید واقعاً به او گوش دهید یا نظر او را قبول کنید.
برعکس این امر نیز صادق اسـت. وقتی روحیهی شما خوب اسـت ظرفیت شما برای توجه کردن و پذیرفتن خیلی بیشتر میشود. منظور این اسـت که وقتی همکارانتان روحیهشان بد اسـت مسئولیتهای خطیر به آنها نسپارید، زیرا توجه و پذیرش آنها در حد انتظار شما نیست.
بعضیها بسیار دقیق و منظماند و بعضیها نامرتب و درهموبرهم. سبک کاری همهی ما یکسان نیست، بلکه متفاوت اسـت و در نظر گرفتن این نکته به ما صبر بیشتری میدهد تا اعمال و افکار همکارمان را که شبیه ما نیست و متفاوت اسـت بهتر درک کنیم. احترام به این تفاوتها و درک آنها باعث میشود که از بروز اختلافاتی که از سوءتفاهم ناشی میشود جلوگیری شود.
احساسات مردم خیلی بیشتر و عمیقتر ازآنچه خود معترفاند جریحهدار میشود. اغلب وقتی یک همکار با بیگناهی حرف میزند علیه آن جبههگیری میشود. اگر به احساسات مردم توجه بیشتری داشته باشیم کمتر آن را جریحهدار میکنیم.
انتظار نداشته باشید که تمام همکارانتان را به یک میزان دوست داشته باشید. با بعضی افراد خیلی سریع میتوان ارتباط برقرار کرد و با برخی دیگر بهسختی. جوهر وجودی آدمها با هم فرق میکند. اغلب حل اختلاف بستگی به این دارد که چقدر به دیدگاههای همکارتان توجه میکنید و احترام میگذارید، نهاینکه چقدر او را دوست دارید.
بعضیاوقات براساس نحوهی حرف زدن، شکل ظاهری و اینکه یک همکار اهل کجاست نگرشی منفی در ذهن ما شکل میگیرد. اگر فردی را عمیقتر بشناسیم، اغلب متوجه میشویم که آن فرد شبیه آنچه که ما در ذهن خود از او ساختهایم نیست. وقتی با سایر همکاران سروکار داریم باید مواظب باشیم که آنچه آنها مینمایانند مانع از آن نشود که واقعیت وجود آنها را نبینیم.
به گزارش آلامتو و به نقل از سپیده دانایی؛ گفتوگوی رضایتبخش کمخرجترین روش ایجاد صمیمیت اســت. گاهی همسران دنبال خرجهای گزاف برای یکدیگرند تا بین خود صمیمیتی ایجاد کنند، درحالیکه مهمترین بُعد صمیمیت مسائل روانی آن اســت که اگر تأمین شود، صمیمیت ایجادشده و ماندگاری و تداوم پیدا میکند.
یکی از مسائل مهمی که زن و شوهر را به هم نزدیک میکند، گفتوگو و صداقت داشتن در کارهاست. برای یک ازدواج فرخنده و بادوام، همسران باید از اینکه کنار هم هستند، لذت ببرند و صحبت کردن با هم عمدهترین چیزی اســت که باید موردتوجه قرار گیرد. هر یک از همسران باید زمانی را برای صحبت کردن اختصاص دهند و دیگری فقط گوش دهد. از این طریق هردوی آنها صحبت خواهند کرد، چون حرف زدن یکی بهتنهایی، مطلوب و سازنده نخواهد بود. از رموز یک ازدواج شاد و موفق این اســت که همسران بدانند در مورد موضوع موردبحث در چه زمانی صحبت کنند و به هنگام صحبت به حد و مرز شریک زندگیشان احترام بگذارند.
در برخی از خانوادهها زمانی به نام “زمان گفتوگو” وجود دارد و تعاملات رضایت بخشی بین همسران و اعضای خانواده اتفاق میافتد. اینگونه ارتباطات موجب شناخت بیشتر میشود. بهاینترتیب آنها میکوشند تا رفتارهای متناسبی داشته باشند و سوء تفاهمات را به حداقل برسانند، در جریان کارهای یکدیگر باشند و همچنین مشورت بین آنها را افزایش مییابد.
گفتوگو و تعاملی که پایان خوشی داشته باشد، نشانۀ صمیمیت اســت. هر دو طرف میدانند که دیگری چه میگوید و بهتدریج از اینکه میتوانند آزادانه و بدون پیشداوری و قضاوت حرف بزنند و منظور یکدیگر را بفهمند لذت میبرند. برای تداوم صمیمیت رابطه، شناخت خیلی مهم اســت و ایجاد تعامل باعث خودشناسی و نیز شناخت بیشتر طرف مقابل میشود. صمیمیت اغلب بهعنوان یک فرایند پویا توصیف میشود که عبارت اســت از نزدیکی، تشابه و روابط شخصی عاشقانۀ پرهیجان با شخص دیگر که مستلزم شناخت و درک عمیق از فرد دیگر و بیان افکار و احساسات اســت. درنتیجه، داشتن تعاملات رضایتبخش به صمیمیت بین همسران خواهد انجامید.
بنابراین یکی از مهمترین عواملی که زنان آن را باعث ایجاد صمیمیت میدانند، گفتوگوی رضایتبخش با همسرشان اســت. هرچند داشتن زمانی برای گفتوگو از دیدگاه زنان مهم اســت، اما عامل مهمتر کیفیت گفتوگو و تداوم آرام و لذتبخش آن اســت. عواملی که باعث تداوم گفتوگو میشوند، در مشاورههای پیش از ازدواج باید بیان شوند. ازجملۀ این عوامل علاقۀ دو طرف برای صحبت کردن، تأیید بهجای سرزنش، هماهنگی نظرات و توجه به احساسات یکدیگر اســت.
گفتوگو بهصورت گپ زدن با همسر یا اعضای خانواده، نشاندهندۀ توجه به همدیگر اســت. وقتی همسران برای صحبت دوستانه و بیان وقایع روزمره وقت میگذارند، نشانههایی از مهر و عطوفت و لذت بردن متقابل از همدیگر را بروز میدهند. گفتوگو و تعامل یا ارتباط درست و خوب، کلید صمیمیت و اساس کاهش اختلافات و مشکلات زندگی اســت. برقراری ارتباط بهصورت توانایی دو نفر در انتقال و بیان نظرات و احساسات، درک طرف مقابل و طرح صحیح مشکلات برای حفظ و یا تقویت رابطه توصیف میشود. گفتوگو تنها راهی اســت که بهوسیلۀ آن همسران میتوانند دانستههای خود را از همسرشان افزایش دهند و همچنین دنیای درونی همسرشان را درک کنند.
بنابراین میتوان گفت در جریان گفتوگو، مشورت، در جریان کار هم قرار گرفتن و تقریباً تمامی ابعاد صمیمیت (عقلانی، عاطفی، روانشناختی، اجتماعی-تفریحی، زمانی، جسمی و حتی جنسی) اتفاق میافتد.
چون گفتوگو سرآغاز بیان احساسات، باورها، ترسها و امیدها، خواستهها اســت و درکل باعث شناخت و نزدیکی همسران میشود و از مهمترین مؤلفههای ایجاد صمیمیت اســت. گفتوگو بهصورت گپ زدن با همسر یا اعضای خانواده نشاندهندۀ توجه به همدیگر اســت. وقتی همسران برای صحبت دوستانه و بیان وقایع روزمره وقت میگذارند، نشانههایی از مهر و عطوفت و لذت بردن متقابل از همدیگر را بروز میدهند، بیآنکه مستقیم بگویند” دوستت دارم ” یا ” از بودن با تو لذت میبرم “. در دنیای پرمشغلهای که بیشتر ما در آن زندگی میکنیم، گپ زدن باعث آرامش خاطر و تجدیدقوا میشود و گاه یک لطیفۀ زیبا خستگی را به در میکند.
از دیدگاه باگاروزی (Bagarozzi)، “صمیمیتِ زمانی” یکی از مهمترین صمیمتهاست که به صمیمیتهای دیگر هم میانجامد. صمیمیت زمانی یعنی اینکه هر یک از همسران روزانه چقدر دوست دارند در فعالیتهای صمیمانه برای همسر خود وقت صرف کنند، به صحبتهای یکدیگر گوش دهند و گفتوگوهای همیشگی داشته باشند. همسران از حیث مدت زمانی که برای ایجاد صمیمیت برای یکدیگر صرف میکنند و همچنین نوع فعالیتهایی که هر یک از آنان بهعنوان فعالیتهای صمیمانه در نظر میگیرند، تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند. از سوی دیگر ” صمیمت اجتماعی-تفریحی که به معنای انجام فعالیتها و تجربههای لذتبخش مشترک با یکدیگر، بیان تجربههای روزانه و صحبت از فعالیتهای روزمره، گذراندن تعطیلات، مسافرت، بیرون رفتن، رفتن به سینما، خوردن غذا و نوشیدنی، ورزش، داشتن رفتوآمد با دوستان و اقوام “میباشد که با صمیمیت زمانی همپوشی دارد.” ایدهای که در پس گذراندن اوقات گفتوگو نهفته اســت، عبارت اســت از در میان گذاشتن موضوعات موردعلاقۀ یکدیگر “. همسرانی که زمان بیشتری باهم سپری میکنند و گفتوگوهای سازنده دارند، بیشتر یکدیگر را میشناسند، با احساسات و افکار یکدیگر بیشتر آشنا میشوند و صمیمیت بیشتری را در روابط خود تجربه میکنند. برای تجربۀ صمیمیت باید در مورد تمایلات و خواستهها صحبت شود. هرچقدر همسران در روابط خود احساس امنیت بیشتری را احساس کنند، خودافشایی (مؤلفۀ اصلی صمیمیت) بیشتری رخ میدهد و در مورد خود اطلاعات بیشتری میدهند و این شناخت باعث میشود به دنیای ذهنی طرف مقابل نزدیکتر شده و همدلی را که اساسیترین بنیاد روابط صمیمانه اســت، با تمام وجود درک کنند.
در ادامه نمونهای از مصاحبه با زنانی که صمیمیت بالا و نیز نداشتن صمیمیت را در روابطشان تجربه کردهاند بیان میکنیم…
“ما سعی میکنیم برای هم زمان بذاریم. زیاد صحبت میکنیم، راجع به همه چی.از کارهای روزمره گرفته تا ایده هامون و برنامههای آینده و بچه هامون. اینکه همسرم درکم می کنه (شاید گاهی حتی نتونه کمک خاصی هم کنه) اما همین به من آرامش میده، خب فکر میکنم خیلی با هم صمیمی هستیم، اینکه همدیگر رو در نظر میگیریم و تو همۀ کارها و برنامه هامون هوای هم رو داریم یعنی صمیمیت”.
در روز چقدر با همسرتان صحبت میکنید؟
“موقعی که همسرم از سر کار میاد، در حین اینکه دارم ازش پذیرایی میکنم صحبتهامون هم شروع میشه. ساعت مشخصی نداره، ولی فکر میکنم 2-3 ساعت بشه.”
“اخلاقش هم طوریه که هر کاری رو بیرون انجام بده عادت داره همه رو دونه به دونه، لحظهبهلحظهاش رو میگه. منم اینطوری عادت کردم. تقریباً همه چی رو با جزئیات میگم. عموماً صحبتهامون تو روز زیاده. هر وقت که توی خونه باشه، حتی زمانی که من آشپزخونهام، میاد پیشم و حرف میزنه یا به حرفام گوش میکنه. “
“من بیشتر از اینکه با همسرم احساس صمیمیت کنم، احساس ترس دارم. وقتی میخوام باهاش حرف بزنم میترسم که خوشش نیاد و بعد دادو بیداد بشه؛ به خاطر همین حرف نمیزنم. چیزی هم که میگه با آره یا نه جواب میدم. میگم بذار همینجور آروم باقی بمونه. خیلی حرفا رو دلم مونده اما نمیتونم بگم. همیشه از بالا به من نگاه میکنه. نظرات من براش بچه گونه اســت. گاهی میگم بذارم برم، اما دو تا دختر دارم. دیگه هیچی عوض نمیشه. انگار نه انگار زندگی دوتامونه. من همیشه باید آخر بفهمم که قراره چیکار کنیم و چیکار نکنیم. همۀ تصمیمهارو خودش میگیره”.(شماره 1)
در روز چقدر با همسرتون صحبت میکنید؟
“هیچی. فقط در حد گفتوگوهای عادی.”اینو میخوام”،”اونو بده”،”تلویزیون رو روشن کن”،”غذا بیار دیگه گشنمه”. وگرنه اینکه بخوایم بشینیم به گپ زدن و یا حتی دربارۀ مسائل روزمره گفتوگو داشته باشیم، متأسفانه نداشتیم.
مؤلفۀ دیگری که باعث ایجاد صمیمیت میشود، مشورت کردن همسران اســت. مشورت از مسائلی مانند تزیین منزل، تغییر دکوراسیون گرفته تا مسافرت، تربیت فرزند، خرید، برنامه ریزی برای آینده را شامل میشود. مشورت کردن نشاندهندۀ اهمیت قائل شدن برای دیگری اســت.
در مورد خرید وسایل، مسافرت رفتن یا تغییر دکوراسیون و تربیت فرزندان چقدر با هم مشورت میکنید؟
“در مورد خرید وسایل هر دو نظرمون با هم هماهنگ میشیم. گاهی من ضروری نمیدونم، اما اون دلیل میاره و منم قانع میشم و یا برعکس. در مورد مسافرت هم با هم کنار میایم. اون بیشتر طبیعت رو دوست داره. من سفرهای تاریخی رو بیشتر دوست دارم. طوری برنامهریزی میکنیم تا هم اون به علایقش برسه هم من. در مورد تربیت بچهها هم تا اونجایی که امکان داشته باشه با هم هماهنگ میشیم. در مواردی هم که هماهنگ نیستیم، جلوی بچهها ناهماهنگیمون رو نشون نمیدیم.”
در مورد اینکه چیکار کنیم، کجا بریم، چی بخریم، اصلاً مشورت نمیکنیم. اون کار خودش رو میکنه، منم کار خودم رو. مسافرت هم که میریم شهرستان. دیگه مشورت کردن نداره. مرخصی که گرفت راهی میشیم. در مورد تربیت بچهها هم گاهی با توپ و تشر و اجبار و گاهی هم بچه ها رو لوس میکنه. که من با هیچ کدومش موافق نیستم.”
همانطور که دیدید، گذراندن زمان با یکدیگر، گفتوگو، احساس آرامش از در کنار هم بودن، درک کردن، در جریان کارهای هم بودن و مشورت کردن، عواملی هستند که باعث احساس صمیمیت این زنان شده اســت. گفتوگو شاهراه رسیدن به صمیمیت اســت که در بستر آن مشورت و در جریان کارهای هم بودن اتفاق میافتد. گفتوگوی رضایتبخش کمخرجترین روش ایجاد صمیمیت اســت. گاهی همسران دنبال خرجهای گزاف برای یکدیگرند تا بین خود صمیمیتی ایجاد کنند، درحالیکه مهمترین بُعد صمیمیت مسائل روانی آن اســت که اگر تأمین شود، صمیمیت ایجادشده و ماندگاری و تداوم پیدا میکند؛ اگر نه هیچ خرج مالی دیگری نمیتواند آن را ایجاد کند.
خبرگزاری آریا - شبکه رادیویی سلامت، یکشنبه ـ 30 خرداد ماه، در برنامه «خونه زندگی»، به موضوع «روابط همسران؛ اهمیت صمیمیت در رابطه زوجین» خواهد پرداخت.
به گزارش خبرگزاری آریا، صمیمت بین زوجین یکی از بزرگترین عوامل تعیین کیفیت ازدواج است. در همین ارتباط، برنامه «خونه زندگی» که کاری از گروه خانواده این شبکه رادیویی است روز یکشنبه با حضور دکتر حمیدرضا بابا مرادی، روان شناس به سوالات شنونده های صدای دانش، نشاط و آرامش در خصوص اینکه «اهمیت صمیمیت در رابطه زوجین» پاسخ می دهد.
این برنامه از بخش های مختلف و متنوعی همچون آموزش آشپزی در قالب نمایش خانوادگی، گزارش مردمی و پیامک همسایگان برنامه، پزشک خانواده، اتاق صورتی، نکات خانه داری، معرفی کتاب، گلخانه و تماس های مردمی تشکیل شده است.
گفتنی است، برنامه «خونه زندگی»، از شنبه تا پنجشنبه هر هفته در قالب یک نمایش رادیویی از ساعت 10:30 به مدت 80 دقیقه از موج اف.ام ردیف 102 مگاهرتز تقدیم شنونده های صدای دانش، نشاط و آرامش می شود.