مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

مجله مطالب خواندنی

سبک زندگی، روانشناسی، سلامت،فناوری و ....

دیالوگ های ماندگار و زیبای فیلم فروشنده

بهترین و زیباترین دیالوگ های فیلم فروشنده اصغر فرهادی

فیلم فروشنده : salesman movie dialoguesفیلم فروشنده : salesman movie dialogues

دیالوگ و جملات ماندگار شهاب حسینی و ترانه علیدوستی در فیلم فروشنده

– دانش آموز: آقا اجازه یه آدم چجوری گاو میشه؟
عماد(شهاب حسینی): به مرور

– کاش میشد این شهر رو خراب کرد و دوباره از نو ساخت… !

– عماد (شهاب حسینی): بابک می آی یه دیقه. / بابک (بابک کریمی): بله… بهتره؟! / عماد: آخه من چی باید به تو بگم. تو نباید یک کلمه به من بگی تو اون خونه قبلاً کی زندگی می کرده. / بابک: چی شده مگه؟! / عماد: تو رفیق منی مثلاً / بابک: می گم چی شده مگه. اصلاً چه ارتباطی به شما داره قبلاً کسی اونجا زندگی می کرده؟! / عماد: اون آپارتمان تو در و همسایه و محل تابلوئه بابک جون. / بابک: کی یه همچین حرفی زده. / عماد: اصلاً هیشکی نگفته، این زنه واسه چی نمی آد اسباب اثاثیه شو ور داره ببره. / بابک: خب من می خواستم کار تو راه بیفته، یادت نیست هفته پیش همین موقع تو چه وضعیتی بودی. می خواستی تو دکور بخوابی. / عماد: تو هر شرایط و وضعیتی بودم تو باید از من قایم کنی اون زنیکه اونجا زندگی می کرده. / بابک: قایم چیه… / عماد: نه دیگه، مگه تو گفتی به من…


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار و جملات زیبای شازده کوچولو

شازده کوچولو : the little princeشازده کوچولو

زیباترین جملات و متن های ماندگار از کتاب و فیلم شازده کوچولو

_ شازده کوچولو: این راز منه. خیلی سادست؛ تو فقط با قلبت می تونی چیزی را به درستی ببینی؛ چیزی که واقعیه با چشم دیده نمی شه.

_ شازده کوچولو به روباه: سلام، با من بازی می کنی؟

روباه: من نمیتونم باهات بازی کنم آخه من که اهلی نیستم!

_ شازده کوچولو: اگر تو عاشق گل هایی باشی که روی ستاره ها زندگی می کنند خیلی لذت بخشه که شبها به آسمون نگاه کنی. چون همه ی ستاره ها مثل شکوفه های یک گل هستن …

_ هوانورد: تو داری یه فرد بالغ میشی این فوق العادست.

_ هوانورد به دختر کوچولو: بزرگ شدن که مشکل نیست، فراموش کردی.

_ هوانورد: هی. هی تو گرسن های؟ من جایی را می شناسم که توی روز تولدت به تو پنکیک مجانی میدن.

دختر کوچولو: اما تولد من دو هفته دیگه ست.

هوانورد: خب اونا که نمی دونن.

_ شازده کوچولو: خجالت آوره که دو نفر عاشق همدیگه میشن اما اونا خیلی جوونن و نمی تونن معنی عشق را بفهمن. منم هنوز خیلی جوونم که بتونم عاشقش بشم.

_ روباه به شازده کوچولو: برای من تو هم مثل هزاران پسر بچه ی دیگه ای هستی که در این دنیا زندگی می کنن و من هیچ نیازی به تو ندارم. برای تو هم من مثل هزاران روباه دیگه ی این دنیا هستم. اگر من اهلی بودم، ما به هم نیاز داشتیم. به نظر من، تو در تمام جهان منحصر به فردی و من هم باید در تمام جهان منحصر به فرد باشم.

خلاصه داستان شازده کوچولو

سال 1935، هواپیمای سنت اگزوپری، که برای شکستن رکورد پرواز بین پاریس و سایگون تلاش می‌کرد، در صحرای بزرگ آفریقا دچار نقص فنی شد و به ناچار در همان‌جا فرودآمد.

همین سانحه دستمایه الهام شازده کوچولو شد که در آن شخصیت قهرمان داستان، خلبانی بی‌نام، پس از فرود در بیابان با پسر کوچکی آشنا می‌شود. پسرک به خلبان می‌گوید که از اخترکی دوردست می‌آید و آنقدر آنجا زندگی کرده که روزی تصمیم می‌گیرد برای اکتشاف اخترک‌های دیگر خانه را ترک کند.
او هم‌چنین برای خلبان از گل سرخ محبوبش می‌گوید که دل در گرو عشق او دارد، از دیگر اخترک‌ها تعریف می‌کند و از روباهی که او را این جا، روی زمین، ملاقات کرده است. خلبان و شازده چاهی را می‌یابند که آنها را از تشنگی نجات می‌دهد اما در نهایت شازده کوچولو خلبان را در جریان تصمیم خود قرار می‌دهد و می‌گوید تصمیم گرفته به اخترک خانه‌اش بازگردد.


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار و زیبا از فیلم پاپیون

دیالوگ های ماندگار استیو مک کویین و داستین هافمن در فیلم پاپیون

دیالوگ های ماندگار و زیبا از فیلم پاپیوندیالوگ های ماندگار و زیبا از فیلم پاپیون

جالب ترین و برترین دیالوگ های ماندگار فیلم پاپیون

– استیو مک کویین : در این دنیا برای کفری کردن آدمهای رذلی که می خواهند همه چیز را از آنچه هست برایت سخت تر کنند، راهی بهتر از این نیست که وانمود کنی از هیچ چیز دلخور نیستی !

– مرد جزامی : سیگار دوست داری؟
پاپیون : اگه بتونم پیدا کنم !
مرد جزامی : سعی کن بکشی(درحال سیگار تعارف کردن)…(پاپیون سیگار را میگیرد و می کشد) …..جزامی: از کجا میدونستی من جزام خشک دارمُ واگیر نداره ؟
پاپیون : نمیدونستم !

– لوییس : این تنها راه نجات ماست، مگه نه؟
پاپیون : آره
لوییس : فکر میکنی موفق بشیم؟
پاپیون : مگه فرقیم میکنه؟!

– در سکانسی از فیلم؛ پاپیون در جزیره ای دور افتاده که جذامیان در آن زندگی می کنند با شجاعت می گوید :

اگه قراره جذام بگیری چه بهتر که اونو از پول بگیری نه از دست یک جذامی !

– پاپیلون ( آخرین دیالوگ فیلم ) : هی حرومزاده ها ، من هنوز زنده ام !


ادامه مطلب ...

دیالوگ های زیبا و ماندگار فیلم منچستر کنار دریا

دیالوگ های زیبا و به یاد ماندنی کیسی افلک و میشل ویلیامز در فیلم منچستر کنار دریا

دیالوگ های زیبا و ماندگار فیلم منچستر کنار دریادیالوگ های زیبا و ماندگار فیلم منچستر کنار دریا

کوکا: جالب ترین دیالوگ ها و جملات فیلم منچستر کنار دریا

_ لی چندلر: من نمی تونم بزنمش من نمی تونم بزنمش. متاسفم.

_ رندی چندلر به لی چندلر: من چیزهای بدی به تو گفتم. قلب من شکسته و من می دونم که قلب تو هم خیلی شکسته.

لی چندلر: نه، قضیه این نیست ….

رندی: این حقیقت نداره.

_ جنین: خیلی خب، من میخوام که یخ این پسره را باز کنم!

_ پاتریک به لی: عمو لی تو واقعا مریضی؟

_ دکتر بتانی به جوی چندلر: این بیماری خوبی نیست.

جویی: مگه بیماری خوبم داریم دکتر؟

_ پاتریک به لی: دستت چی شده؟

لی : بریدمش.

پاتریک: اوه، متشکرم. من نمی دونستم اینجا چه اتفاقی افتاده.

_ لی چندلر: من نمی تونم سرپرستی اونا بر عهده بگیرم.

پاتریک: تو یه احمق لعنتی هستی.


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار فیلم ابد و یک روز : سمیه نرو اگه بری

دیالوگ های نوید محمد زاده، پریناز ایزدیار و پیمان معادی در فیلم ابد و یک روز

دیالوگ های ماندگار فیلم ابد و یک روزدیالوگ های ماندگار فیلم ابد و یک روز

بهترین دیالوگ های فیلم ابد و یک روز

– محسن :
سمیه نرو …
تو بری این آبجیات به مامان آب و غذا نمیدن
که دستشوییش نگیره ….

– می دونی چرا مرتضی همیشه با خوشحالی از بدبختیای مردم حرف میزنه؟ میخواد ما فکر کنیم خیلی هم بدبخت نیستیم!

– (پریناز ایزدیار) : داداش ابد و یک روز یعنی چی؟ / مرتضی (پیمان معادی) : یعنی کل عمرتو تو زندونی، حبس ابد که بهت بخوره ممکنه عفو بخوره بهت بعد ده ـ پونزده سال آزاد بشی،‌ ولی ابد و یک روز که بهت بخوره، امکان نداره آزاد بشی. یه روز بعد مرگت آزادت میکنن

– سمیه(پریناز ایزدیار):لیلا یه کم پاک کن اون ماتیکو مرتضی و محسن نبیننت اینجوری تو خیابون , لیلا …

– مرتضی(پیمان معادی) به برقکار:اوستا بزنم این کنتور رو برق قطه شه؟ برقکار:شما دست به برق نزن نمی خواد کمک کنی. مرتضی:میگم برق شماها رو نمیگیره نه؟ برقکار:شما چشم نزنی، تا حالا نگرفته!

– تو این خونه هیچی تمومی نداره… از ظرفای کثیف بگیر تا حرفای نیش دار آدما به همدیگه… اینجا همه چی ادامه داره !…


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار و زیبای فیلم لانتوری

دیالوگ های ماندگار و زیبای فیلم لانتوری

دیالوگ های ماندگار و زیبای فیلم لانتوریدیالوگ های ماندگار و زیبای فیلم لانتوری

دیالوگ های به یاد ماندنی فیلم لانتوری با بازی نوید محمدزاده در نقش پاشا، مریم پالیزبان در نقش مریم، باران کوثری در نقش باران

وقتی میتونی توقع بخشش داشته باشی که خودت چیزی با ارزش تر رو بخشیده باشی

” توو وجود هر کدوم از ما یه هیتلر هست یه ماندلا!
جامعه ست که باعث میشه کدومو بیرون بیاریم ! …”

خلاصه داستان

این فیلم داستان مردی به نام پاشا است که در گروه تبهکاری به نام لانتوری که متشکل از دو مرد و یک زن دیگر است اقدام به دزدی و زورگیری می‌کند عضویت دارد، پاشا ناخواسته عاشق زنی به نام مریم می‌شود اما پس از بی‌توجهی وی اقدام به اسیدپاشی به صورت دختر می‌کند.


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار و معروف فیلم راننده تاکسی

دیالوگ های ماندگار و معروف فیلم راننده تاکسیدیالوگ های ماندگار و معروف فیلم راننده تاکسی

دیالوگ های معروف و مشهور یکی از برترین فیلم های تاریخ سینمای جهان و هالیوود به نام راننده تاکسی با بازی رابرت دنیرو و جودی فاستر و به کارگردانی مارتین اسکورسیزی

– تنهایی همه ی عمر با من بوده، همه جا…توی بارها، ماشین ها، پیاده روها، مغازه ها، همه جا.
راه فراری نیست. من مرد تنهای خدا هستم

– یکی باید این شهر رو بگیره بیندازه توی چاه توالت، سیفون کوفتی رو هم بکشه.

– 12 ساعت کار، باز هم خوابم نمیبره… لعنتی روزا فقط میگذرن.. تموم نمیشن!

– حالا به وضوح می‌بینم، زندگیم رو یه خط صاف پیش میره به سمت یه نقطهٔ مشخص، هیچوقت هیچ انتخابی نداشتم…

– شب ها تمام حیوون ها میان بیرون، همه جور حیوونی، فاحشه ها، بدکاره ها، عوضی ها، پولدارا، معتادا، مرض، فساد. یه روزی بارون میاد و تمام این کثافت های توی خیابان رو میشوره…

– تمام عمرم نیاز به جایی برای رفتن داشتم ، باور نمیشه که یک نفر تمام عمرش رو صرف خودآگاهی آزار دهنده بکنه! من معتقدم که یه نفر میتونه مثل بقیه باشه.

– مسافر ( مارتین اسکورسیزی ) : اون نور رو اون بالا می بینی ؟
نور پنجره طبقه دوم ، اون زن رو توی پنجره می بینی ؟
تراویس ( رابرت دنیرو ) : آره
مسافر : می خواهم اون زن رو ببینی چونکه
اون زن منه ،
اما اونجا خونه من نیست!

– مسئول دفتر تاکسیرانی :خیلی خب ، بذار گواهینامه رانندگیت رو ببینم . سابقه رانندگیت چطوره ؟
تراویس : پاک پاکه ، مثل وجدانم
+ جسمی ؟ پاک
+ سن ؟ 26
+ تحصیلات ؟ یه کم اینور ، یه کم اونور ، میفهمی که ….
+ سابقه نظامی ؟ خروج محترمانه ، می 1973
+ تو توی ارتش بودی ؟ نیروی دریایی

– 12 ساعت کار کردم ولی هنوز خوابم نمیاد ، لعنتی ، روزا میان و میرن . تمامی ندارن .


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار فیلم رستگاری در شاوشنک

دیالوگ های ماندگار فیلم رستگاری در شاوشنکدیالوگ های ماندگار فیلم رستگاری در شاوشنک

دیالوگ های ماندگار فیلم رستگاری در شاوشنک، برترین فیلم تاریخ سینمای جهان با بازی تیم رابینز و مورگان فریمن

– اندی: «یادت باشه رد، امید چیز خوبیه، شاید بشه گفت بهترین چیزهاست و چیزهای خوب هیچ وقت نمی‌میرند.»

– اندی: «اما بعضی وقت‌ها، زندگی تا اندازه‌ای برایم یکنواخت و ملال آور می شه. دلم برای دوستانم خیلی تنگ شده.»

– اندی به رد (در نامه): «امیدواری چیز خوبیه و امید هرگز نمی میره.»

– رد: «بذار یه چیزی بهت بگم رفیق. امید چیز خطرناکیه. امید میتونه یه آدمو دیوونه کنه.»

– رد: «این دیوارها یه جورایی مسخره ان. اول از اونا بدت میاد. بعدا بهشون عادت می‌کنی. بعد یه مدتی هم جوری میشه که به اونا وابسته میشی. این قانونشه. اونا برای زندگی میارنت اینجا و این دقیقا همون چیزی که ازت میگیرن.»

– رد: «صادقانه می تونم بگم که یه آدم دیگه هستم.»

– نورتون: «من به دو چیز اعتقاد دارم: انضباط و کتاب مقدس.»

– اندی: «مراقب باشید، چون نمی‌دانید ارباب خانه چه وقت می‌آید.»

– نورتون: «رستگاری داخل اینه (در حالی که به کتاب انجیل اشاره میکنه)»

– اندی: «من کشتمش رد، من بهش شلیک نکردم، امااز خودم طردش کردم.»

– اندی: «بدشانسی رو هوا معلقه و باید رو یک نفر بشینه —-نوبت من بود فقط همین»

– اندی: «تلاش کن برای زندگی کردن، یا به استقبال مرگ برو.»

– رد: «اندی دوفرین! کسی که توی رودخونه پر از کثافت شنا کرد و از اون طرفش تمیز بیرون اومد.»

– رد: «بعضی پرنده‌ها برای قفس آفریده نشده‌اند، پرو بالشون بیش از اندازه نورانیه.»

– اندی: «یادت باشه رد امید چیز خوبیه، شاید بشه گفت بهترین چیزهاست و چیزهای خوب هیچ وقت نمی‌میرند.»

– می دونی وقتی آزاد بشم کجا میرم ؟
کجا ؟
زیواتنو … توو مکزیکه !
یه جای کوچیک توو اقیانوس ِ آرام …
می دونی مکزیکیا راجع به این اقیانوس چی میگن ؟
میگن هیچ خاطره ای نداره …
دلم می خواد بقیه ی عمرمُ اونجا بگذرونم …
یه جای گرم که هیچ خاطره ای در اون نباشه …


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار و سخنان زیبا از آل پاچینو

دیالوگ های ماندگار آل پاچینو , سخنان و جملات آل پایچینودیالوگ های ماندگار آل پاچینو

برترین و زیباترین سخنان، جملات و دیالوگ های گفته شده توسط آل پایچینو

اینکه توقع داشته باشی زندگی باهات خوب باشه،
چون تو باهاش خوبی ؛
مثل اینه که توقع داشته باشی یه گرگ تورو نخوره،
چون توام اونو نمیخوری ..!

تونی مانتانا ( آل پاچینو ) :

هی! با من درباره اعتماد حرف نزن؛ ازش خوشم نمیاد!

– صورت زخمی

پدرم پیشنهادی بهش داد که نتونه رد کنه. لوکا یه اسلحه گذاشت رو سرشو پدرم بهش گفت: یا امضاش باید پای قرارداد باشه یا مغز سرش

پدرم همیشه میگفت دوستاتو به خودت نزدیک کن. ولی دشمناتو نزدیکتر

اسم من مایکل کورلئونست. یه آمریکایی ام که تو سیسیل مخفی شدم. خیلی ها ممکنه برای این اطلاعات بهت پول بدن، ولی بدون دخترت بی پدر میشه، عوض اینکه صاحب شوهر بشه

– پدرخوانده

ترجیح میدم کسی که میخواد منو بکشه ازم متنفر باشه . تا اینکه برای انجام وظیفه اش این کارو بکنه

– بعد از ظهر سگی

سعی کن همیشه راست بگی، حتی وقتی داری دروغ میگی

تو زندگی یه چیزایی رو آسون میشه فهمید، ولی سخت میشه فهموند

– صورت زخمی

خودبینی گناه مورد علاقه ی منه، یک افیون کاملا طبیعی

– وکیل مدافع شیطان

بهتره شونه هاتو برای کس دیگه ای بالا بندازی، چون من کورم

هر وقت تو زندگی به یک دوراهی می رسیدم می دونستم راه غلط کدومه و راه درست کدوم. ولی همیشه راه غلطو انتخاب می کردم، چون این راه درست لعنتی همیشه سختتر بود

واقعا خدا باید نابغه بوده باشه که تونسته زنها رو خلق کنه.

– بوی خوش زن

آدمایی که خودکشی می کنن ترسو نیستن، فقط بین دو تا جهنم جهنم اونورو انتخاب میکنن

– دنی براسکو

همیشه آماده باش تا هر چی رو داری بتونی تو سی ثانیه ترک کنی

– مخمصه

میگن آدم دوبار می میره ؛ یه بار وقتی که روح از بدنش جدا میشه و یه بار “وقتی کسی که دوسش داره برای آخرین بار اسمشو صدا می زنه”

– رفقای استوار

گاهی معمولی ترین و ابتدایی ترین داشته های زندگی آدم ها، می شه بزرگترین حسرت زندگیت!

– بی خوابی

من فهمیدم که گذشت زمان
باعث التیام زخم نمیشه
با وجود این در بهترین حالت
دردش رو کم و کمتر میکنه

– 88 دقیقه


ادامه مطلب ...

دیالوگ های ماندگار و زیبای فیلم باشگاه مشت زنی (fight club)

زیباترین جملات و دیالوگ های ماندگار فیلم باشگاه مشت زنی با بازی برد پیت و ادوارد نورتون

دیالوگ های فیلم باشگاه مشت زنیدیالوگ های فیلم باشگاه مشت زنی

– تایلر(برد پیت) : به باشگاه مشت زنی خوش اومدین
قانون اول باشگاه این هست : در مورد باشگاه مشت زنی با هیچکس صحبت نمی کنین
قانون دوم : در مورد این باشگاه با هیچکس صحبت نمی کنین!
قانون سوم : اگه یکی فریاد زد «دیگه کافیه!»، یا چلاق شد یا جونش در رفت، دعوا تموم هست.
قانون چهارم : دعواها فقط دو نفره هست
قانون پنجم : در هر زمان فقط یه دعوا باید باشه، نه بیشتر
قانون ششم : دعوا باید بدون دستکش و باند و محافظ باشه، بدون پیراهن، بدون کفش و بدون اسلحه
قانون هفتم : دعوا تا هر زمانی که لازم هست طول می کشه
و قانون هشتم و آخرین قانون : اگه این اولین باری هست که توی باشگاه هستین، باید دعوا کنین

– وقتی یه خراش کوچیک تـو سقف دهنت ایجاد می شه اگه بهش زبـون نـزنی و بی خیالش بشی ، خود به خود خوب می شه .
اون زن ؛ برای من مثل اون خراش بود که نمی تونستم بی خیالش بشم …!!

– تایلر دردن (برد پیت): فقط بعد داغون شدنه که ما می تونیم دوباره احیا بشیم.

– راوی : باب رو کشتن. با تیر زدن تو سرش.
تایلر : اگه بخوای املت درست کنی بالاخره باید چند تا تخم مرغ بشکونی!

– فلسفه زندگی مارلا اینه که تو هر لحظه امکان داره بمیره!

– تایلر: میدونی چرا تو هواپیما ماسک اکسیژن میذارن؟
راوی:برای اینکه نفس بکشیم.
تایلر: اکسیژن تو رو نئشه میکنه.
تو یه موقعیت فاجعه بار شروع میکنی به نفسای وحشت زده کشیدن یه دفعه سرخوش و مطیع میشی،
تقدیرتو قبول میکنی

– فقط وقتی همه چیزو از دست دادیم آزادیم هرکاری که میخوایم بکنیم

– تایلر :
شخصیت تو کارت نیست
به پولی که تو بانک داری نیست
به اون ماشینی که می رونی نیست
به محتویات کیف پولت نیست
نه به لباس ارتشیت
تو یه آشغال پر از ادا و اصولی

– ما چیزایی رو میخریم که بهشون احتیاجی نداریم تازه اونم با پولی که نداریم برای اینکه افرادی رو تحت تاثیر قرار بدیم که ازشون خوشمون نمیاد

– تایلر : مرد… من توی باشگاه مشت زنی قوی ترین و باهوش ترین مردا رو دیدم.. همه ی این پتانسیل ها رو دیدم، همه ی این هدر رفتگی ها رو. خدا لعنت کنه، همه ی یک نسل، به ماشین ها گاز می زنن، سر میزها منتظرن؛ برده های یقه سفید…
تبلیغات مجبورمون می کنه دنبال ماشین و لباس باشیم، [تبلیغات] باعث میشه کارهایی رو بکنیم که ازشون متنفریم و با پول اش چیزهایی رو بخریم که نیاز نداریم. مرد، ما بچه وسطی های نسلیم. نه هدفی نه جایی. ما جنگ بزرگی نداریم. رکود بزرگی هم نداریم. جنگ بزرگ ما جنگ روحیِ ماست! همه ی ما جلوی تلویزیون بزرگ شدیم، به این امید که یه روز میلیونر بشیم، یه روز خدای فیلم بشیم، که یه روزی ستاره ی راک بشیم؛ ولی نمی شیم. و به آرومی با این حقیقت رو می شیم و از این قضیه خیلی، خیـلی عصبانی ایـم.

– تایلر دردن: ما بچه وسط تاریخیم…
نه هدفی، نه جایی..
ما هیچ جنگ بزرگی نداشتیم ,ما هیچ رکود اقتصادی نداشتیم
جـنگ بزرگ ما جـنگ بر سر روحه .
رکود بزرگ ما زندگی ماست.
از بچگی تلویزیون به خورد ما داد که ی روزی میلیونر و خدای سینما و ستاره راک می‌شیم
ولی هیچ وقت نمی‌شیم
ما تازه داریم این حقیقت رو می‌فهمیم
و خیلی خیلی عصبانی هستیم.


ادامه مطلب ...