جام جم سرا:
"علیاکبر سیاری" معاون بهداشتی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در خطبههای نماز جمعه ظهر دیروز (5 اردیبهشت ماه) به ارائه آمار مختلفی از حوزه بهداشت اشاره کرد که برخی از آنها تکاندهنده بود.
وی افزود: 25 درصد عوامل اثرگذار سلامت مربوط به حوزه بهداشت و درمان، 65 درصد مربوط به حوزه اقتصادی و اجتماعی و 10 درصد مربوط به ژنتیک است بنابراین برای صیانت از سلامت افراد هم مردم و هم مسئولین نقش دارند.
سیاری با بیان اینکه شعار هفته سلامت امسال "خودمراقبتی" انتخاب شد، گفت: این شعار به این معنی است که مردم به سطحی برسند و توانمند باشند تا از سلامت خود مراقبت کنند.
وی سه عامل بیماریهای واگیر، بیماریهای غیرواگیر همچون سبک زندگی، عادات غذایی و ... و آسیبهای اجتماعی را عوامل دخیل در سلامت دانست و گفت: آسیبهای اجتماعی همانند اعتیاد، خشونت، بزهکاری، کودکان خیابانی، ترک تحصیل، فقر و ... را شامل میشود.
معاون وزیر بهداشت تاکید کرد: هرچه در جامعه فقر، بیکاری، بیعدالتی، پوشش بیمه همگانی، آموزش و توسعه و ... کمتر باشد، تقوا، ایمان، مسئولیتپذیری، شایستهسالاری و مشارکت مردم افزایش یافته و آن جامعه سالم و شاداب خواهد بود.
وی خاطرنشان کرد: در سه دهه گذشته امید به زندگی افزایش یافته، مرگ مادران حین زایمان و مرگ و میر کودکان کاهش یافته و دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی نیز افزایش یافته است.
سیاری اظهار داشت: در کشورهای صنعتی 30 درصد هزینه درمان از جیب بیمار و مابقی توسط دولت پرداخت میشود در کشور ما نیز در برنامه چهارم توسعه قرار شد به این سمت حرکت کنیم اما متاسفانه اینگونه نشد به طوری که هزینه پرداختی توسط بیمار به 70 درصد رسید که این یک بیعدالتی است.
معاون وزیر بهداشت با بیان اینکه ریشه مشکلات اقتصادی مربوط به همه کشورهاست، گفت: بیماریهای مضمن افزایش یافته و خوشبختانه رهبر معظم انقلاب در زمینه اصلاح سبک زندگی و رفتارهای اجتماعی تاکیداتی داشتند و بالاترین مقام کشور دغدغه سلامت مردم را دارد.
سیاری گفت: همچنین ریاست جمهوری نیز "پیشگیری مقدم بر درمان است" را مورد تاکید قرار داده و در بخش هدفمندی نیز اعتباراتی را برای حوزه خدماتی در نظر گرفتهاند.
وی تاکید کرد: پیشبینی شده است که هزینه درمانی روستاییان 5 درصد و برای شهرنشینان 10 درصد توسط خودشان پرداخت و مابقی نیز توسط دولت پرداخت شود و بیماری به هنگام مراجعه به بیمارستان دغدغه دارو و تجهیزات نداشته باشد.
معاون وزیر بهداشت همچنین اظهار داشت: برای ارتقای خدمات بهداشتی 23 میلیون روستایی و 8.5 میلیون جمعیت حاشیهنشین شهرهای بزرگ پیشبینی شده است.
سیاری در ادامه با بیان اینکه مشکل سلامت مربوط به کیفیت زندگی و رفتارها قابل کنترل است، گفت: کمتحرکی، عادات غذایی و مصرف سیگار باعث افزایش بیماریهای مضمن همچون دیابت، فشارخون، سکته زودرس قلبی و مغزی و سرطان شده است به طوری که سالانه 30 هزار نفر بر اثر سرطان فوت میکنند.
وی ادامه داد: هر روز در اثر حوادث ترافیکی 52 نفر فوت میکنند و سالانه 800 هزار نفر نیز در بیمارستانها بستری میشوند که هزینه این عوامل قابل پیشگیری است.
معاون وزیر بهداشت همچنین به ارائه آماری در خصوص میزان مصرف سیگار اشاره کرد و گفت: 10 درصد مردم کشور ما یعنی 5.5 میلیون نفر سیگار مصرف میکنند به طوری که 70 میلیارد نخ سیگار مصرف وروزانه 10 میلیارد تومان هزینه مصرف سیگار میشود.
سیاری یادآور شد: 14 درصد مردم کشور ما قند خون بالا یعنی دیابت و 28 درصد نیز چربی خون بالا دارند که این عوامل قابل پیشگیری است.
وی در ادامه سخنان خود به معضل آلودگی هوا اشاره کرد و گفت: در سال 91 در تهران فقط 5 درصد روزها هوای پاک بود.
معاون وزیر بهداشت تاکید کرد: 70 هزار خودروی غیراستاندارد در تهران تردد میکند که هر خودروی فرسوده سه برابر خودروهای استاندارد آلودگی هوا دارند.
سیاری خاطرنشان کرد: در هر ساعت دو نفر بر اثر آلودگی هوا در تهران فوت میکنند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به افزایش معضلات استفاده از مواد مخدر و روانگردان اشاره کرد و گفت: متاسفانه مصرف مواد مخدر از جمله شیشه جوانان ما را در معرض خطر قرار داده است.
معاون وزیر بهداشت تاکید کرد: مصرف شیشه باعث بروز رفتارهای خطرناک همچون خودکشی، قتل، تصادفات شدید، رفتارهای جنسی پرخطر، ایدز و... را در بر دارد البته این موضوعات با آموزش قابل حل است.
وی همچنین اظهار داشت: 20 تا 30 هزار نفر معتاد تزریقی در کشور وجود دارد که متاسفانه افراد دیگری رانیز به ایدز مبتلا میکند.
معاون وزیر بهداشت ادامه داد: امیدواریم با کمک مردم و مسئولین، حمایت بیدریغ رهبر معظم انقلاب، دولت، نمایندگان مجلس، قوه قضاییه و ... بتوانیم برنامه خودمراقبتی را ترویج وتوسعه دهیم.
سیاری اظهار داشت: این برنامه در سطح آموزش و پرورش برای 12 میلیون دانشآموز در دانشگاهها برای 4 میلیون دانشجو در حوزه کشاورزی،کارگران، صنعتگران و ... قابل اجرایی است امیدواریم بتوانیم اجرایی کنیم.
وی آموزش سه رفتار کمتحرکی، عادات غذایی و کاهش مصرف سیگار را ضروری دانست و گفت: کاهش مصرف نمک از مهمترین ضروریاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
معاون وزیر بهداشت همچنین کاهش مصرف روغن و جایگزینی روغن مایع و پرهیز از مصرف سیگار و قلیان را ضروری دانست و گفت: برخیها تصور نکند قلیان ضرر ندارد بلکه مصرف قلیان معادل 20 نخ سیگار ضرر دارد.
سیاری در پایان خاطرنشان کرد: امیدواریم روحانیون با اطلاعرسانی از طریق منابر و مساجد به کاهش مصرف سیگار و قلیان کمک کند تا شاهد بهبود وضعیت جامعه باشیم.(باشگاه خبرنگاران جوان)
جام جم سرا:
به گزارش مجله پریونشن، یافتههای جدید علمی که بتازگی منتشر شده، نشان میدهد پاسخ این پرسش میتواند نقشی حیاتی در زندگی بیماران قلبی بازی کند.
در واقع، مطابق یافتههای پژوهشی جدید، ورزشهای شدید ممکن است خطر مرگ ناشی از حمله قلبی یا سکته مغزی را به میزان قابلتوجهی افزایش دهد.
این یافتهها حاصل بررسی دادههایی است که به مدت ده سال طی یک پژوهش گسترده در آلمان جمعآوری شده و بتازگی انتشار یافته است. در این مطالعه بیش از هزار فرد مبتلا به بیماریهای قلبی و عروقی مورد بررسی دقیق قرار گرفتند و در نهایت نتایج جالبی به دست آمد. نتایجی که هم بر باورهای قبلی مهر تائید میزند و هم اطلاعات دقیقتری از میزان اثر فعالیت جسمانی بر قلب بیمار در اختیار ما قرار میدهد.
نخست آنکه بیتحرکی همچنان عامل مهمی در مرگ و میر افراد است: افرادی که زمان بسیار زیادی را در مقابل تلویزیون میگذرانند و به هیچوجه تحرک و فعالیت جسمی مناسبی ندارند، در مقایسه با افرادی که ورزش منظم میکنند، حدود دو برابر بیشتر در معرض خطر حمله قلبی یا سکته مغزی قرار خواهند داشت و چهار برابر بیشتر در معرض مرگ ناشی از همه عوامل مرگبار قرار میگیرند.
نکته دومی که محققان آلمانی به آن رسیدهاند آن است که ورزش و فعالیت جسمانی سنگین اگر به صورت روزانه پیگیری و انجام شود، اثراتی مشابه بیتحرکی بر این بیماران خواهد داشت و میزان مرگ و میر ناشی از سکته مغزی و حمله قلبی را در این افراد تا دو برابر افزایش خواهد داد. آنها توضیح میدهند منظورشان از ورزش سنگین فعالیتهای ورزشی مانند دوچرخهسواری یا پیادهرویهای سنگین، مثلا کوهپیمایی یا پیادهرویهای طولانی است.
در حالی که برخی دادههای جدید، از جمله دادههای این محققان آلمانی، حکایت از آن دارد که فعالیتهای جسمانی سنگین میتواند اثرات نامطلوب و حتی مخربی بر قلب بیمار بگذارد، اما هنوز دانشمندان نمیتوانند توضیح دهند که چرا ورزش سنگین در بدن بیماران قلبی تا این اندازه مهلک و خطرناک عمل میکند. با این حال آنها حدس میزنند ممکن است این دسته از فعالیتها سبب افزایش التهاب در بدن افراد شود و از این طریق آنها را از پا درآورد.
البته این محققان تاکید میکنند نتایج پژوهششان به هیچ وجه به این معنی نیست که افراد دچار ترس مفرط شوند و فعالیتهای منظم ورزشی خود را کنار بگذارند؛ بلکه به عکس به این معنی است که اگر بیماران قلبی دو تا چهار روز در هفته به ورزش و فعالیتهای جسمانی مناسب بپردازند، مسلما بهترین سپر دفاعی را در برابر حمله قلبی، سکته مغزی و مرگ ناشی از این بیماریها در دست گرفتهاند، اما مساله اصلی همان ورزش مناسب است.
این محققان در پاسخ به این پرسش که منظورشان از ورزش مناسب دقیقا چیست، میگویند ورزش مناسب الگوی یکسان و ثابتی ندارد که بتوان به صورت یک نسخه کلی برای همه بیماران قلبی تجویز کرد. درواقع فعالیت جسمانی مفید برای این بیماران از فردی به فرد دیگر فرق میکند؛ زیرا کاملا متاثر از ویژگیهای فردی و نوع و شدت بیماری آنهاست. به همین دلیل این محققان میگویند فقط یک راه وجود دارد؛ به پزشک معالجتان مراجعه کنید و از او بخواهید برایتان برنامه ورزشی متناسب با شرایطتان را تنظیم کند و صدالبته از این برنامه بدقت پیروی کنید.(ضمیمه سیب/مسعود ایثاری)
جام جم سرا: مسئول آموزش آزمایشگاههای سازمان پزشکی قانونی کشور میگوید: با توجه به اینکه تاکنون مکانیسم دقیق بروز اثرات سمی فسفید آلومینیوم در انسان شناخته نشده است، هیچ پادزهر اختصاصی در درمان مسمومیت حاد با آن وجود ندارد و اقدامات درمانی تنها شامل اقدامات حمایتی ـ علامتی است.
به گفته او از لحاظ زمان بروز علائم و نشانههای بالینی نیز بعد از ۱۵-۱۰ دقیقه از مصرف خوراکی قرص فسفید آلومینیوم، علائم و نشانههای مسمومیت ظاهر میشوند و مرگ در مدت کمتر از ۶ ساعت ممکن است رخ دهد.
قرص برنج چه بود و از کجا آمد؟
سلطانینژاد با اشاره به نحوه ورود قرص برنج در کشاورزی میگوید: در کشور ما، استفاده از قرصهای برنج حاوی فسفید آلومینیوم در کشاورزی به دلیل کارآیی بالای این فرآورده برای از بین بردن آفات، قیمت ارزان، سهولت استفاده، نداشتن باقیمانده در محصول و در دسترس بودن با استقبال زیاد از سوی کشاورزان همراه بوده است.
به گفته او متأسفانه به دلیل عواملی مانند سمیت بالا و میزان کشندگی زیاد این ماده و سهولت دسترسی به این سم، در سالیان اخیر با آمار نسبتاً بالای مسمومیتهای ناشی از این عامل در کشور به ویژه در برخی استانها مانند تهران، گیلان، مازندران، گلستان و لرستان مواجه بودهایم.
استفاده از قرص برنج برای خودکشی بیشتر در اردن، هند، عراق، سریلانکا و ایران گزارش شده است.
عضو هیئت علمی سازمان پزشکی قانونی کشور میگوید: در سالهای اخیر، موارد زیادی از مسمومیت با میزان مرگ و میر بالا در اثر مصرف فسفیدهای آلومینیم، روی و کلسیم گزارش شده است که به جز موارد نادری از آنها که به صورت تصادفی بوده، عمده آنها به قصد خودکشی بوده است.
به گفته سلطانینژاد مسمومیتهای حاد کشنده ناشی از فسفیدهای فلزی بیشتر در کشورهای هند، سریلانکا، ایران، عراق و اردن گزارش شده و بروز این گونه مسمومیتها در سایر کشورها به ویژه کشورهای اروپایی و آمریکایی کمتر است. این امر خود میتواند ناشی از مصرف این عوامل به علت ارزان و در دسترس بودن در کشورهای مذکور باشد، به طوری که در کشور هند در بین سالهای ۱۹۹۰- ۱۹۸۰ میلادی اپیدمی ناشی از مسمومیتهای تصادفی و عمدی با فسفیدهای فلزی گزارش شد.
علایم مسمومیت با قرص برنج
از لحاظ زمان بروز علائم و نشانههای بالینی، بعد از ۱۵-۱۰ دقیقه از مصرف خوراکی قرص فسفید آلومینیوم، علائم و نشانهها ظاهر میشوند و مرگ در مدت کمتر از ۶ ساعت ممکن است رخ دهد. اگر در عرض ۶ ساعت پس از مسمومیت علائمی ظاهر نشود، بیمار بدون علامت خواهد ماند.
این متخصص سمشناسی میگوید: در صورت مسمومیت خوراکی، علائم تحریکی دستگاه گوارش شامل تهوع، استفراغ و دردهای شکمی میباشد. بیشتر مرگ و میرها در خلال ۱۲ تا ۲۴ ساعت اولیه مسمومیت اتفاق افتاده و معمولاً ناشی از ایست قلبی ـ تنفسی است و مرگ و میر بعد از ۲۴ ساعت اغلب ناشی از نارسایی کبدی و کلیوی است. علائم بالینی در این نوع مسمومیت، ناشی از درگیری سیستم قلبی ـ عروقی، گوارشی، عصبی و ریوی است.
کاهش مرگ و میر مسمومیت با قرص برنج در کشور
هرچند طی سالهای اخیر همواره با افزایش موارد مرگ بر اثر مسمومیت با قرص برنج در کشور مواجه بودیم اما آخرین آمارهای سازمان پزشکی قانونی کشور نشان میدهد، آمار این تلفات در هفت ماهه امسال با کاهش ۱. ۳ درصدی مواجه بوده و از ۳۹۸ نفر در هفت ماهه سال قبل به ۳۹۳ نفر در سال جاری رسیده است که ۲۳۲ نفر آنان را مردان و ۱۶۱ نفر از آنان را زنان تشکیل میدهند.
در این مدت استانهای تهران با ۱۳۶، مازندران با ۵۳ و گیلان با ۴۴ فوتی بیشترین آمار تلفات مسمومیت با قرص برنج را داشتهاند.
این آمار در مقایسه با مدت مشابه سال قبل به ترتیب در تهران و گیلان ۸. ۱ و ۳۲. ۳ درصد کاهش و در استان مازندران ۵۱. ۴ درصد افزایش داشته است. بر اساس این گزارش با وجود افزایش تلفات مسمومیت با قرص برنج در سالهای اخیر، خوشبختانه در هفت ماهه امسال این آمار با روند کاهشی همراه بوده است.(سازمان پزشکی قانونی)
یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت 15:45
جام جم سرا- یک زن ایرانی به نام «زهره اعتضادالسلطنه» که به طور مادرزادی فاقد دست از ناحیه بازوست، با یادگیری انواع هنرها و انجام بسیاری از کارها، نه تنها نشان داده که معلولیت مساوی با ناتوانی نیست، بلکه با تواناییهای خود بسیاری از افراد غیر معلول و سالم را نیز به چالش میکشد.
فقط کافی است صفحه حوادث روزنامهها را ورق بزنید، تا یک یا چند مورد از این قصههای تلخ را بخوانید. قصههایی که برایتان روایت میکند که چطور یک جوان عاشق از معشوقش انتقام گرفته است.
«نه شنیدن از معشوق» یکی از دردآورترین اتفاقاتی است که هر فردی میتواند آن را در زندگی تجربه کند، با شنیدن همین کلمه 2 حرفی است که زندگی برخی از افراد به هم میریزد، اگر جوان تا دیروز فردی شاد و پرانرژی بود به ناگاه آدمی غمگین و آشفته میشود که حتی از انجام امور شخصیاش بازمیماند، اگر متنفر از سیگار بود، حالا پاکت پشت پاکت دود میکند، بیحوصله و کمطاقت شده و زود از کوره درمیرود.
معمولا بعد از گذر از گیجی و انکار شکست و خشم ناشی از طرد شدن، فرد شکستخورده آرامآرام به این فکر میکند که «چرا من؟»، «مگر او از من بالاتر است؟»، «من چه کم داشتم که به من نه گفت...» ژ«شاید من ایرادی دارم؟»، «نکند پای کسی دیگر در میان باشد» و... آنقدر احساس تشویش و ناراحتی کرده که حتی ممکن است دست به خودکشی یا انتقام بزند، در حالی که این «نه»، به معنای رسیدن به آخر دنیا نیست. ولی چرا چنین میشود و جوانان ما تاب شنیدن «نه» را ندارند.
شکستخوردگان انتقامجو معمولا حس میکنند سهمشان را از زندگی یا طرف مقابلشان آنگونه که سزاوار بوده، دریافت نکردهاند، به همین دلیل ممکن است دست به انجام کارهایی بزنند که شاید تاکنون حتی فکرش را هم نمیکردند. در وهله اول، فرد شکستخورده، یا به بیان بهتر «نه» شنیده، چون حس میکند بهخاطر ظاهر نازیبایش جواب رد شنیده، به خود حمله میکند و برای رفع عیبهای ظاهری حتی خود را به دست تیغ جراحی میسپارد.
گاهی این افراد گمان میکنند به دلیل نداشتن تمکن مالی از کسی که دوستش دارند پاسخ مثبت نگرفتهاند به همین دلیل حتی به دزدی و به دست آوردن پول حرام متوسل میشوند.
خلاصه آنکه برای جبران نواقصشان به هر چیزی متوسل میشوند تا دیگر کسی نتواند به آنها نه بگوید؛ و در بدترین شرایط نیز احتمال دارد، فرد به قصد خیانت، شروع به دوستی با جنس مخالف کند، سپس بعد از وابسته کردن طرف، زیر همه چیز بزند و از این که توانسته انتقام جانانهای بگیرد، احساس رضایت و شادمانی کند.
در برخی موارد نیز فرد شکستخورده با آزار و اذیت و حتی کشتن طرف مقابلش یا رقیبی که او را مغلوب کرده است، میخواهد به خود و دیگران به اشتباه ثابت کند که عاشق واقعی است و... در حالی که همه این کارها بهخاطر این است که آنها نتوانستهاند به این سوال ذهنشان پاسخ بدهند که «چرا من باید شکست عشقی بخورم؟»
جنون عشق
انتقامجویی عاشقانه نوعی از جنون آنی در بشر است که عقل عاشق بنا بر زمینههای قبلی برای لحظهای زایل شده و به بروز رفتارهای ددمنشانه، بیرحمانه و شومی منجر میشود که آسیب بر جسم و روان دیگری، کمترین پیامد مخرب آن است. در بیشتر موارد، موضوع یک رابطه عشقی یکطرفه است، اگر چه گاهی نیز انصراف یکی از طرفین از ادامه رابطه دوستی یا نامزدی باعث میشود فرد انصرافدهنده مورد غضب و انتقامجویی ناجوانمردانه طرف مقابل قرار گیرد.
شخصیتهای رشد نایافته
در آسیبشناسی این پدیده، اشاره به ویژگیهای شخصیتی این افراد، نکات بسیار مهمی را روشن میکند. این افراد معمولا خصلتهای مشترکی با هم دارند؛ از نظر اخلاقی رشد نایافتهاند، شخصیتهای خام و ضعیف و ناپختهای هستند که هرگز متکی به خود نبوده و اعتماد به نفسشان همیشه زیرسوال است، کوچکترین طرد و شکستی را به معنای از دست دادن کل زندگیشان تعبیر میکنند. انعطافناپذیری، لجاجت، سلطهگری افراطی، خودخواهی و انحصارطلبی مزمنشان باعث میشود دنیا را همیشه مطابق میلشان بخواهند و هرگز غیر از خودشان به کس دیگری فکر نکنند و چنین است که اگر روزی، روزگار به کامشان نباشد تاب کنار آمدن با ناکامیها را نداشته همچون بچهها لج میکنند و برای انتقام کودکانه در کمال قساوت و بیرحمی نقشه میکشند. اینان شخصیت طبیعی ندارند اگرچه برخی از آنان مبتلا به اختلالات شخصیت هستند و تعدادی از آنها نیز سابقه نسبتا طولانی از رفتارهای ضداجتماعی در پرونده زندگیشان ثبت شده است.
پرخاشگری
یکی از وجوه تیره و منفی شخصیت بشر پرخاشگری است، اگرچه عدهای توانستهاند با بهرهگیری از آموزههای دینی و اخلاقی بر این خصلت هیجانی فائق آیند و خردمندانه و هشیارانه آن را در جهت مسیری سازنده و جامعهپسند کنترل کنند؛ اما هنوز افرادی هستند که هشیارانه مبادرت به رفتار پرخاشگرانه کرده و هیجان خشم خود را به اشکال مختلف به دیگران منتقل میکنند، زیرا انتقامگیری شخصی در صدر انگیزههای رفتار خشونتآمیز آنان قراردارد. معمولا جوان پرخاشگر باانگیزه و قصد قبلی، قربانی خود را مورد آماج رفتار خشونتآمیز خود قرار میدهد و با تکیه بر هیجانات رامنشده و بدون تفکر به عاقبت کاری که انجام میدهد، صرفا بهخاطر کسب لذت لحظهای دست به انتقام میزند، غافل از اینکه ممکن است تجربه این لذت موقت، زندگی و آیندهاش را تباه و نابود سازد.
سختیهای دوران کودکی
دوران کودکی نقش بسیار مهمی در شکلگیری عاطفه، محبت و دلبستگی در ذهن فرد دارد، یعنی از همان اولینباری که مادر فرزندش را در آغوش میگیرد، حس اعتماد و ایمنی در کودک ایجاد میشود. حال کودکی را در نظر بگیرید که مادرش را از دست بدهد یا به هر دلیلی از داشتن رابطه عمیق عاطفی با مادر محروم باشد، او نهتنها اعتمادی به دنیا نخواهد داشت بلکه آنجا را مکانی خواهد دید که همه چیزهای خوب را از او دریغ میکند. این احساس عدم امنیت در بزرگسالی فرد نیز ادامه مییابد و برای جبران این خلأ احساسی است که او به دنبال یک مادر جایگزین میگردد، در خلال یافتن این جایگزین است که احتمال دارد شکستهای عشقی وحشتناکتر از جدایی از عشق اول (یعنی مادر) را تجربه کند. فرد با از دست دادن عشق دوم، که به نوعی یادآور فقدان مادر در دوران کودکی است، با اعتقاد راسخ بر این باور که دنیا جای وحشتناکی است و دومین مادر هم بیرحم است، برای گرفتن انتقام آماده میشود. این قضیه برای خانم ها، علاوه بر مادر، در مورد پدر نیز صادق است.
آستانه تحمل پایین
تغییر در شیوههای فرزندپروری یکی از دلایل موثر بر کاهش آستانه تحمل جوانان است. در نسل قدیم، افراد سریع وارد عرصه جوانی و بزرگسالی شده و برای پذیرش مسئولیت و برآوردن انتظارات خانواده آماده میشدند، این چنین وضعی باعث میشد فرزندان از کودکی بیاموزند خانواده صرفا منبع ارائه خدمات نیست، بلکه خدماتی را نیز باید دریافت کند، به واسطه همین تعهد بود که جوان دیروز تاب تحمل هر گونه مشکلی را داشت، اما امروزه اغلب خانوادهها وظیفه حمایت همهجانبه از فرزندانشان را برعهده گرفته و آنان را متعهد به انجام هیچ وظیفهای نمیکنند.
بنابراین فرزندان امروز بدون آنکه مسئولیتی قبول کنند یا چالشی را تجربه نمایند، یاد گرفتهاند پرتوقع باشند و همیشه خواستههایشان را مطالبه کنند. این الگوی غلط تربیتی و عادت کودکی باعث میشود فرد در سنین جوانی نتواند مسائل خود را در اجتماع حل و ارتباطاتش را بدرستی مدیریت کند.
تغییر در الگوهای زندگی دیگر عاملی است که باعث کاهش آستانه تحمل جوانان شده است. در گذشته کودکان با همبازی شدن با بچههای دیگر نکات مختلفی از زندگی اجتماعی را میآموختند و از این طریق قدرت تحمل، صبر، توانایی حل مساله در آنان پرورش و تقویت میشد، اما در حال حاضر کودکان در آپارتمانها محصور شدهاند و تک و تنها با پناه بردن به بازیهای رایانهای روزگار سپری میکنند. از سوی دیگر، چگونگی ارتباط عاطفی اعضای خانواده با یکدیگر، شیوه پاسخگویی و همراهی آنان به مشکلات و شکستهای زندگی نیز در این امر بسیار دخیل است.
شکستخوردگان انتقامجو اغلب در گذشته از نظر عاطفی ضربه سنگینی خوردهاند و چون توانایی حل مساله را نداشتهاند، موضوع برایشان نوعی کینه و خشم انباشتهشدهای ایجاد میکند که شکست عشقی دیگر، آنان را به فکر انتقام و تلافی وامیدارد. زمینههای دیگری چون عقدههای دوران کودکی، نداشتن خانواده بسامان، خیانت یا طلاق و... نیز در این خصوص نقش مهمی دارند.
تعهد در دوستیهای نامتعارف تا آشناییهای دوران نامزدی
متاسفانه امروزه تعهد در رابطه دوستی نقش بسیار کمرنگی دارد؛ اگرچه دختران و پسران با علم بر این مساله وارد یک رابطه دوستی میشوند، اما خواه یا ناخواه علاقه و صمیمیت طرفین باعث توقع و ایجاد شکل خفیفی از تعهد نسبت به یکدیگر میشود و وقتی همین تعهد رنگ باخته و از جانب یکی از طرفین زیر سوال میرود، ممکن است فرد مقابل با جریحهدار شدن عواطف و احساس قربانی بودن، بیش از هر فرد متعهدی به این مساله واکنش منفی نشان دهد. از سوی دیگر، اگرچه تعهد دوران نامزدی، غلظت بیشتری نسبت به دوستی دارد، اما هرگز به معنای تعهد محض نیست، چه بسا دختر و پسر در این دوران به سر میبرند تا با آشنایی و شناخت بیشتر از یکدیگر برای ادامه یا خاتمه رابطه تصمیم بگیرند. به بیان دیگر، وقتی از تعهد در این دو نوع آشنایی صحبت میکنیم، باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که در بحث تعهد، بررسی آن روی یک تعهد ضعیف، متوسط و قوی معنادار بوده و صد البته لازم است جوانان با توجه به آن، ارتباطات خود را تنظیم کرده و برای عبور یا عدم عبوراز خط قرمزها تعیین تکلیف کنند.
«نه گفتن» و «نه شنیدن» را باید بیاموزیم
قدرت نه گفتن، یکی از ملزومات زندگی اجتماعی بشر است، قدرتی که بسیاری از ما فاقد آنیم. ما معمولا هیچ وقت حرف دلمان را نمیزنیم، مبهم سخن میگوییم و در جملاتمان، کلمات را آنطور که شایسته و بایسته است به کار نمیگیریم. مثلا جالب است بدانید کلمات «نه»، «شاید» و «بله» در هر زمان و موقعیتی، معنای متفاوتی دارد و گاه حتی به دلایلی به جای هم نیز استفاده میشود. مثلا، در شب اول مراسم خواستگاری، محال است شما جواب بله خانواده دختر را بشنوید حتی اگر داماد مورد پسند باشد، بیشک و بنابر مصلحتهایی با صحبتهایی مواجه خواهید شد که بیشتر در جهت دودلی و تردید یا جواب منفی و نه گفتن است؛ ابتدا بله نمیشنوی چون نه یعنی شاید و شاید یعنی بله.
روانشناسان دلایل عمدهای را برای ناتوانی در بیان «نه» برمیشمرند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: احساس نیاز در یاری رساندن به دیگران، جلب رضایت اطرافیان، سازگاری، ترس از هتک حرمت، ترس از دعوا و درگیری، ترس از دست رفتن فرصت، نگرانی از خراب شدن پلهای پشت سر و...
بر این اساس، ما هیچ گاه جرات نه گفتن به اطرافیان را پیدا نمیکنیم چون این ویژگی در درونمان نهادینه شده و ضمنا میدانیم اولا تحمل شنیدن آن نیست، ثانیا یاد گرفتهایم هیچ «نه» گفتنی را جدی نگیریم و به هر طریقی شده با گریه و زاری، التماس و لجبازی و سماجت بسیار «نه» را به «بله» تغییر دهیم.
توانایی «نه گفتن» و «نه شنیدن»، از جمله مهارتهای اجتماعی است که باید آنها را آموخت؛ زیرا افراد فاقد این مهارتها، در صحنه اجتماعی دنیای امروز بسیار آسیبپذیر خواهند بود. بهترین زمان برای یادگیری این مهارتها دوران کودکی است.
3 تا 4 سالگی، زمانی است که کودک به دنبال کسب استقلال است و میتوان با فراهم آوردن زمینه اعتماد به نفس، آرام آرام این مهارتها را در او شکل داد. فراموش نکنید مهارت «نه» گفتن و «نه» شنیدن باید از کودکی در فرد نهادینه و تقویت شود تا در بزرگسالی بتواند در شرایط سخت بار منفی روانی حوادث تلخ را تحمل کند.
شوخی با عشق ممنوع
متاسفانه در سالهای اخیر، برخی باورهای به ظاهر روشنفکرانه اما در باطن کاملا نادرست و عوامانه، به عنوان اصول زندگی صحیح و عاقلانه در ذهن جوانان جا گرفته است. فارغ از چگونگی شکلگیری این ذهنیتها، باید بگوییم چیزی که اشتباه است، همیشه اشتباه است و این که چه دلایل قبلی باعث آن شده، چیزی از اشتباه بودن آن کم نمیکند.
برخی از جوانان با بیان مقدمهای چون «پس از آشنایی بیشتر میتوانم به تو متعهدتر شوم»، «اگر همدیگر را خوب بشناسیم، مصممتر به ازدواج میشوم»، و... وارد رابطه با جنس مخالف میشوند و ارتباطشان را آنقدر پیش میبرند که بالاخره طرف مقابلشان را وابسته به خود میکنند و دقیقا همزمان با تبلور عشق در دیگری است که ساز ناسازگاری مینوازند و با استناد به دلایلی که شاید از همان ابتدای شروع رابطه نسبت به آنها نیز مطلع بودند، ختم رابطه را اعلام میکنند و با بهانههایی چون «من هنوز به تو متعهد نیستم»، «تا به امروز با هم بودیم ولی از این پس راهمان جداست» و... مسئولیت عاشق کردن دیگران را از سرشان باز میکنند و دیگری را در غم عشق رها کرده و برای همیشه میروند؛ این در حالی است که همه ما در قبال کسانی که آنها را به خود وابسته کردهایم، مسئولیم!
از دیگر گزارههای اشتباه در ذهن جوانان، راهبرد «در آب نمک خواباندن» فرد مقابل است. گاهی دختران و پسران، وقتی با موردی برای ازدواج مواجه میشوند، چون نمیتوانند او را خوب سبک و سنگین کرده و تصمیم قطعیشان را برای بله یا نه گفتن بیان کنند، سعی میکنند با امروز و فردا کردن، جواب را به تعویق بیندازند، اگر چه این رفتار طبیعی است، اما طولانی کردن آن حس ناخوشایندی به طرف مقابل القا میکند، جالبتر آن که برخی، حتی وقتی نتیجه قطعیشان نه گفتن است، باز نمیتوانند تصمیمشان را صریح و شفاف به طرف مقابل اعلام نمایند چون با خود فکر میکنند اگر این مورد را از دست بدهند، شاید دیگر نتوانند فرد مناسب و بهتری پیدا کنند و ناعادلانهتر آن که ممکن است رابطه را تا پیدا کردن جایگزینی بهتر ادامه دهند.
گاهی همین رفتارهای ناپخته و خودخواهانه باعث میشود فرد احساس کند از سوی فرد مقابلش مورد سوءاستفاده قرار گرفته و به دلیل ظلم و نامهربانی که بر او روا شده، درصدد تلافی و انتقام برآید.
جواب منفی به معنای غرور نیست
برخی از جوانان، جواب منفی فرد مقابلشان را به پای غرور او مینویسند و او را فرد مغرور و خودپسندی میپندارند که از دماغ فیل افتاده است. اما براستی آیا واقعا فردی که جواب منفی میدهد، مغرور است؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است قضیه را از جهت مخالف آن بنگریم، اگر شما حق انتخاب و عاشق شدن دارید، اگر حق رد کردن و قبول کردن دارید، چرا این حق را به فرد مورد نظرتان نمیدهید، آیا او چون شما حق انتخاب ندارد؟ مگر نه غرور آن است که ما بیتفاوت به نظر دیگران، فقط به دنبال آرمانها و معیارهای خود باشیم؛ حال خود قضاوت کنید شما مغرورید یا معشوقتان؟! برای وصال به محبوبتان تلاش کنید، اما هرگز نخواهید او را به زور عاشق خود نمایید. چون به زور عاشق کردن دیگران نه معقول است و نه ممکن اما به زور فراموش کردن عشق، هم معقول است و هم ممکن!
در عشق یکطرفه، وفاداری مفهومی ندارد
ارزشمندی عشق یکطرفه در قابلیت آن برای دوطرفه شدن است، اما اگر دوطرفه نشود، باید فراموش شود؛ فراموشی عشق در چنین حالتی هرگز به معنای عدم وفاداری یا سستی در عشق نیست، چون به عشقی باید وفادار بود که دوطرفه باشد. یادتان باشد معشوق اول هیچ برتری به معشوق دوم ندارد، هرگز تصور نکنید اولین عشق برایتان بهتر بوده است، چون عشقی عالی است که بتوانید با او مفهوم عشق متقابل را درک کنید. اگر امروز با رجوع به عقل و منطقتان نتوانید واقعیتهای زندگی را با اختیار بپذیرید، تردیدی نداشته باشید که فردا، واقعیتها در حالی به شما تحمیل خواهد شد که شاید دیگر قدرت نپذیرفتنشان را نداشته باشید.
به قضاوت بنشینید
گرچه شاید بتوانید با دلایل متعددی، معشوقتان را متهم و مسبب اصلی به هم خوردن رابطهتان بدانید، اما بیشک هیچگاه نمیتوانید خودتان را فریب دهید و به خود دروغ بگویید. به جای آن که همه تقصیرها را به گردن دیگران بیندازید، بهتر است در خلوتی بنشینید و تفکر کنید سهمتان در این اتفاق چه بوده است؟ کدام ویژگی شخصیتی و اخلاقیتان باعث جدایی و شکست عاطفی شده است؟ برای ادامه این رابطه چقدر تلاش کردها ید؟ چه روشهای مساعد یا نامساعدی به کار گرفتهاید؟ اگر دوست دارید رابطه را از سر برگیرید، دلایل منطقیتان چیست؟ و...
پاسخ به این پرسشها قطعا مستلزم صداقتی بیرحمانه با خود است. نهراسید اگر بخواهید میتوانید جرات مواجهه با این موضوع را داشته باشید، فقط کافی است بخواهید.
منطقی فکر کنید
جلسات خواستگاری یا دوران نامزدی برای شناخت هرچه بیشتر دختر و پسر و همچنین دو خانواده از یکدیگر است و این کاملا طبیعی است که در روند آشنایی، دو نفر با توجه به شناختی که از هم به دست میآورند، متوجه شوند همکفو هستند یا خیر، بنابراین پس از ارزیابی و مشخص شدن نبود تفاهم، لازم است یکی از طرفین به دیگری جواب منفی دهد و اعلان همکفو نبودن کند. قطعا شما یا فرد مورد علاقهتان به دلایل مشخصی به این نتیجه رسیدهاید که نمیتوانید با یکدیگر ازدواج کنید. دلایل هرچه باشد قطعا برای یکی از طرفین مهم بوده است. گرچه ناراحت از جدایی هستید و این وضع طبیعی است، اما شما با یک تمرین ساده میتوانید خود را به این امر متقاعد کنید که خود یا طرف مقابلتان حق داشتهاید و نباید بیش از این خود را برای ادامه و یا به هم خوردن رابطه به زحمت بیندازید.
به دور از احساسات و هیجانات به صورتی کاملا منطقی، خصوصیات و انتظارات نامزد سابقتان را فهرست کنید. حال خود را در وضعی تجسم کنید که با او ازدواج کردهاید و زیر یک سقف رفتهاید؛ اینک با خصوصیات شخصیتی و اخلاقی همسرتان چگونه رفتار میکنید؟ آیا میتوانید توقعات و انتظارات او را برآورده کنید؟ آیا توان مقابله و انطباق با برخی خصایص منفی او را دارید؟ آیا هماکنون دوست داشتید با او ازدواج کنید یا ترجیح میدادید وارد زندگی نشوید؟ هیچ فکر کردهاید اگر نتوانید سازگار شوید چه باید کنید؟ و... اگر پاسخهایتان چندان مناسب نباشد قطعا شما هم چون ما، خواهید گفت جدایی امروز بسیار خوشایندتر از فرداست. این تمرین در مورد فرد مقابلتان هم مصداق دارد شاید او هم، اینچنین اندیشیده و به این تصمیم رسیده است که نمیتواند با شما زندگی مشترکی داشته باشد. به دیگر سخن بهتر است تا دیر نشده، بپذیرید تحمل ناراحتی «نه» شنیدن، بسیار راحتتر از تحمل دشواریهای یک ازدواج ناموفق است.
با افکار منفیتان مبارزه کنید
درست است دل شکسته و ناراحت هستید، اما هرگز اجازه ندارید این مساله کوچک را به بحرانی شدید و حل نشدنی تبدیل کنید. شکست عشقی باعث هجوم افکار منفی به ذهنتان میشود، از ظاهر خود گرفته تا شرایط زندگی و خانوادگیتان را زیر سوال خواهید برد، همه اینها طبیعی است، اما این شمایید که میتوانید با توسل به اراده قوی، سد راه افکار و باورهای اشتباه شوید و با آنها مبارزه کنید. اگر بتوانید باورهای غیرمنطقیتان را اصلاح کنید، خیلی راحتتر میتوانید با جوابهای منفی کنار بیایید؛ مثلا به جای این که بگویید: «حتما عیب بزرگی دارم که جواب منفی گرفتم»، «هیچ کس حاضر به زندگی با من نیست» و... میتوانید به خود بگویید: «من معیارهای این فرد خاص را نداشتم»، «من میتوانم با کسی بهتر از ایشان ازدواج کنم» و...
افسردگیتان را مدیریت کنید
افسردگی، احساس یاس و ناامیدی پس از شکستهای عاطفی، نهتنها طبیعی است؛ بلکه گاهی بسیار مفید و سازنده است، گرچه برای بعضیها هم بهانهای میشود تا روح و جسمشان را در هر منجلابی فرو ببرند؛ البته حق انتخاب با شماست. سلامت زندگی هر فردی با انتخابهای خوب و بدش رقم میخورد، هرچند هر انتخابی نیز هزینههای خاص خود را دارد. از سر خشم و عصبانیت و گاهی حس انتقام نباید به سیم آخر بزنید و هر کاری را که قبلترها شایسته خود نمیدانستید انجام دهید، با دادزدن، فحاشی، تهدیدکردن، مزاحمتهای بیامان و.. راه به جایی نخواهید برد، فقط آخرین سرمایههای وجود خود را به باد میدهید و حرمت خود را زیر سوال میبرید.
به جای حرکت بر مدار خشم و هیجانات منفی، سعی کنید شکستتان را فرصتی برای خودشناسی بدانید و با اعتماد به خود دوباره به پا خیزید، انرژیهای منفی درونتان را بیرون بریزید و این بار با شیوهای جدید راجع به خود و زندگیتان تفکر کنید تا اگر لازم است به دنبال تغییرات جدی در روش زندگی تان باشید، بیتردید این چنین است به بعضیها هم میتوانید نشان دهید که چه گوهر باارزشی را از دست دادهاند.
با فکر انتقام مقابله کنید
شکست خوردهاید؟ درست اما این چه کاری است که میخواهید شکستتان را با شکست دیگری جبران کنید. چرا حاضرید دوباره بدبخت شوید تا به نامزد سابقتان بفهمانید خیلی قوی هستید و هر کاری میتوانید انجام دهید ولو این که به ضررتان باشد. واقعا این کینه چیست که به خاطر آن میخواهید خود را تا مرز پوچی و نیستی بکشانید!
انتقام کار ابلهان است. به جای این کار، میتوانید خودسازی کنید و خودتان را رشد دهید، بیشک آن وقت است که بقیه حساب کار خود را میکنند. نه شما فرشته بودهاید نه نامزد سابقتان، پس این از خردمندی شماست که با عبرت از تجربههای تلخ، برای انتخابی دقیقتر قدم بردارید.
مواظب غرورش باشید
شما حق ندارید فرد مقابلتان را به دلیل علاقهای که به شما دارد، مورد تحقیر و سرزنش قرار دهید یا برای رد کردنش، به او حمله و توهین کنید. خیلی محترمانه و قاطعانه جواب منفیتان را بدهید، در صورت سماجت بسیار، جریان ارتباط را قطع کنید و تا جایی که میتوانید از او فاصله بگیرید. کش دادن رابطه باعث میشود فرد مقابلتان ماجرا را تمام نشده قلمداد کند و به عاقبت خوش آن بیش از قبل امیدوار شود.
بگذارید از احساسش حرف بزند
حق مسلم شماست با فردی زیر یک سقف بروید که او را شایسته همسری بدانید و علاقه فرد دیگری به شما نمیتواند مانع این حق شما شود. اگر کاری نکردهاید که به او آسیبی برسد، پس نگران چیزی نباشید. هر کسی مسئول احساسات خویش است اما باید آنقدر منطقی باشید که اجازه دهید او هم بتواند با این موضوع کنار بیاید. متکلم وحده نباشید، اجازه حرف زدن به او هم بدهید. هرگز حرفش را قطع نکنید یا با لحنی تند و شتابزده پاسخگوی پرسشهایش نباشید. او به عنوان یک خواهان حق دارد برای رسیدن به شما، تمام تلاشش را بکند پس به او این فرصت را بدهید تا خودش را تخلیه کند اما در تمامی این مراحل، حواستان باشد اگر همه جوانب را سنجیدهاید، روی موضع خودتان پافشاری کنید.
گاهی مشاوره لازم است
اگر خواستگار یا نامزدتان پایان رابطه را نپذیرفت و همچنان برای ادامه رابطه، اصرار و سماجت بسیاری داشت، بهتر است برای مجاب کردن ایشان، روشی دیگر را امتحان کنید. میتوانید حل این مشکل را به علم روانشناسی بسپارید. مشاوره پیش از ازدواج و شرکت در جلسات مشاوره را مطرح کنید و به او یادآور شوید جواب قطعی شما مبتنی بر نتایج این جلسات است، چه بسا کمکهای تخصصی یک متخصص بتواند او را در کنترل و شناخت احساساتش یاری برساند. البته یادتان باشد هرگز به او نگویید برای قانع کردنش لازم است با یک روانشناس مشورت کنید، بیتردید با نظر مخالف و احیانا جبههگیریهای او مواجه خواهید شد.
نسرین صفری/ مشاور خانواده
چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
به گزارش جام جم سرا به نقل از تسنیم ، این کودک که در جنوب اندونزی در استان سوماترا زندگی می کند روزی دو بسته سیگار میکشد. این کودک معتاد که هنوز 2 سالش تمام نشده و قادر به حرکت نیست توسط همبازی هایش طرد شده است.
مادر این کودک که چندین بار سعی به ترک دادن او کرده همواره با شکست روبه روشده زیرا این کودک وقتی سیگار در اختیار ندارد سرش را به دیوار می کوبد و چندین بار هم روانه بیمارستان شده است.
این کودک که به نوع خاصی از سیگار معتاد هست روزانه 5٫50 $ دلار صرف هزینه های سیگار می کند.
متاسفانه پدر و مادر این کودک هنوز راهی برای ترک دادن او پیدا نکرده اند.
اگر شما دچار افزایش وزن هستید و می خواهید از دست چربی شکمی رها شوید، راه و روش های طبیعی را در پیش بگیرید.
مشکل افزایش وزن و چاقی در کشورهای صنعتی بسیار شایع است به عنوان مثال حدود 8 / 33 درصد بزرگسالان و 17 درصد کودکان دچار چاقی هستند.
همه دست اندرکاران بخش بهداشتی و درمانی متفق القول هستند که بدن انسان فقط هنگامی وزن طبیعی خود را بازمی یابد که سالم باشد و سالم بودن بدن مستلزم رعایت اصول تندرستی و مصرف مقدار فراوان سبزی ها و میوه هاست.
مصرف مخلوط موز می تواند چربی شکم را آب کند و شما را از چند کیلو وزن اضافی نجات دهد.
مخلفات مخلوط موز برای آب کردن چربی شکمی :
یک موز رسیده
یک قاشق بزرگ زنجبیل پوست کنده
یک لیوان توت یخ زده
دو قاشق بزرگ آرد دانه تازه برزگ
روش تهیه مخلوط موز :
مخلفات را در مخلوط کن بریزید و به هم بزنید سپس مصرف کنید.
مخلوط موز را می توان به جای صبحانه یا ناهار یا شام مصرف کرد .
فواید مخلوط موز :
موز سرشار از پتاسیم، آنتی اکسیدان، قند طبیعی و فیبر است که همه این مواد برای بدن مفید است و باعث افزایش کارایی آن می شود. موز همچنین باعث تنظیم قند خون می شود و به هضم و جذب مواد غذائی بسیار کمک می کند و بدن را نیز از ریزپسماندها و مواد سمی پاک می کند و چربی هائی را که در اطراف شکم جمع شده است، آب می کند و کاهش می دهد. موز گذشته از این فواید، باعث احساس سیری می شود و شما را از خوردن میان وعده ها یا غذاهای آماده یا چرب یا بسیار شیرین و متعاقب آن افزایش وزن بازمی دارد.
زنجبیل نیز برای بدن انسان بسیار مفید است. برخی تحقیقات نشان می دهد که مصرف زنجبیل متابولیسم سوخت و ساز بدن را بهبود و تسریع می بخشد و باعث آب شدن چربی شکمی می شود و اشتهای انسان را تنظیم می کند و باعث رفع یبوست می شود.
تحقیقات نشان می دهد که زنجبیل باعث احساس سیری می شود و مصرف یک لیوان چای زنجبیل پیش از غذا باعث کاهش احساس گرسنگی می شود و متعاقب آن فرد را از خوردن غذای بسیار بازمی دارد.
دانش > محیط زیست جهان - همشهری آنلاین:
اگرچه نیش مارهای سمی بسیار خطرناک هستند، اما بیشتر آنها برای کشتن انسان به زمانی طولانی نیاز دارند، زیرا سم این مارها معمولا با کند کردن عملکرد اندامهای حیاتی بدن منجر به مرگ انسان میشود.
براساس گزارش تلگراف، اما مار آبی مرجانی با نام علمی کولیوفیز بیویرگاتا عملکردی متفاوت دارد. این مار خوش خط و خال که بومی جنوب شرق آسیا است، سمی چنان قدرتمند دارد که میتواند کل سیستم عصبی قربانی را همزمان فعال کند و به این شکل کل بدن دچار اسپاسم ناگهانی شده و فرد فلج شده و میمیرد.
اکنون محققان استرالیایی دانشگاه کوئینزلند این سم منحصر به فرد و ترسناک را تجزیه و تحلیل کردهاند و جدا از قدرت مرگبار آن، به این نتیجه رسیدهاند که سم میتواند به تولید مسکنهای کارامدتر در آینده منجر شود. به گفته برایان فری یکی از محققان این پروژه، این مارها قاتل هستند و در شکار مارهای سمی دیگر از جمله مارهای شاه کبرا تخصص دارند.
به گفته محققان این مار با رنگهای تند آبی و قرمز بدن یکی از ترسناکترین مارهای سمی جهان است که از بزرگترین غده سمی نیز برخوردار است، غدهای که یک چهارم طول بدنش را تشکیل میدهد. این مارها معمولا تا 1.8 متر طول دارند و در تمامی دوران زندگی شان باریک و نازک باقی میمانند. طی یک قرن گذشته سم این مار جان دو انسان را گرفتهاست و درحال حاضر هیج پادزهری برای آنها وجود ندارد، اما خوشبختانه این مارها به صورت طبیعی از انسانها دوری میجویند.
دلیل سمی بودن دیوانهبار زهر این مارها علاقه آنها به خوردن موجودات سمی است،این به آن معنی است که اگر سم آنها مانند سم دیگر مارها بود، این جاندار در هر وعده غذایی خود را در معرض شکار شدن توسط موجود سمی دیگری قرار نمیدادند. از این رو مار مرجانی آبی به گونهای تکامل یافتهاست تا سمش بتواند بلافاصله شکار را با اسپاسمهای عضلانی فلج کند و کنترل وضعیت را در اختیار شکارچی قرار دهد.
محققان پس از تجزیه ترکیبات شیمیایی زهر این مار موفق به شناسایی سمی جدید به نام کالیوتاکسین شدند، سمی که به کانال کلسیم قربانی حمله میکند، مسیری که اعصاب را خاموش و روشن میکند. سم مار این کانال را روشن کرده و آن را روشن نگه میدارد تا سیستم عصبی قربانی از کار افتاده و فلج شود.
درک اختلال کانال سدیم یکی از موضوعاتی است که محققان داروساز درحال مطالعه آن هستند زیرا گفته میشود درک این رویداد میتواند منجر به ایجاد مسکنهای بهتر برای مبتلایان به دردهای مزمن شود. از این رو اکنون که محققان میدانند زهر این مار بر کانال سدیم اثرگذار است، امیدوارند تا بتوانند با مطالعه روی آن انواع تاثیرگذارتی از مسکنها را ایجاد کنند.
سخنگوی وزارت بهداشت با اشاره به اینکه پیشنهاد شده است در قانون ششم توسعه تجهیز داروهایی که در لیست دارویی کشور نیست، ممنوع شود گفت: اجرای کامل طرح پزشک خانواه ۱۲ سال طول میکشد همانطور که سیستم سلامت انگلستان ۴۰ سال طول کشید و حامی آن تاچر بود.
اگر شما دچار افزایش وزن هستید و می خواهید از دست چربی شکمی رها شوید، راه و روش های طبیعی را در پیش بگیرید.
مشکل افزایش وزن و چاقی در کشورهای صنعتی بسیار شایع است به عنوان مثال حدود 8 / 33 درصد بزرگسالان و 17 درصد کودکان دچار چاقی هستند.
همه دست اندرکاران بخش بهداشتی و درمانی متفق القول هستند که بدن انسان فقط هنگامی وزن طبیعی خود را بازمی یابد که سالم باشد و سالم بودن بدن مستلزم رعایت اصول تندرستی و مصرف مقدار فراوان سبزی ها و میوه هاست.
مصرف مخلوط موز می تواند چربی شکم را آب کند و شما را از چند کیلو وزن اضافی نجات دهد.
مخلفات مخلوط موز برای آب کردن چربی شکمی :
یک موز رسیده
یک قاشق بزرگ زنجبیل پوست کنده
یک لیوان توت یخ زده
دو قاشق بزرگ آرد دانه تازه برزگ
روش تهیه مخلوط موز :
مخلفات را در مخلوط کن بریزید و به هم بزنید سپس مصرف کنید.
مخلوط موز را می توان به جای صبحانه یا ناهار یا شام مصرف کرد .
فواید مخلوط موز :
موز سرشار از پتاسیم، آنتی اکسیدان، قند طبیعی و فیبر است که همه این مواد برای بدن مفید است و باعث افزایش کارایی آن می شود. موز همچنین باعث تنظیم قند خون می شود و به هضم و جذب مواد غذائی بسیار کمک می کند و بدن را نیز از ریزپسماندها و مواد سمی پاک می کند و چربی هائی را که در اطراف شکم جمع شده است، آب می کند و کاهش می دهد. موز گذشته از این فواید، باعث احساس سیری می شود و شما را از خوردن میان وعده ها یا غذاهای آماده یا چرب یا بسیار شیرین و متعاقب آن افزایش وزن بازمی دارد.
زنجبیل نیز برای بدن انسان بسیار مفید است. برخی تحقیقات نشان می دهد که مصرف زنجبیل متابولیسم سوخت و ساز بدن را بهبود و تسریع می بخشد و باعث آب شدن چربی شکمی می شود و اشتهای انسان را تنظیم می کند و باعث رفع یبوست می شود.
تحقیقات نشان می دهد که زنجبیل باعث احساس سیری می شود و مصرف یک لیوان چای زنجبیل پیش از غذا باعث کاهش احساس گرسنگی می شود و متعاقب آن فرد را از خوردن غذای بسیار بازمی دارد.