کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - خانه فیروزهای > لیلی شیرازی:
حالا که این مطلب را مینویسم دارم به پایان روز نزدیک میشوم. هوا کمی خاکستری تیره شده است و درختها بیشتر با باد پچپچ میکنند. تا این لحظه یکیدو تا کار نصفهنیمه انجام دادهام و یکی از کارهایم هم تمام شده است.
من قصهنویسام. برای همین، پایانها برای من اهمیت ویژهای دارند. هر داستانی که مینویسم بالأخره شروع و پایانی دارد. حتی وقتی داستانی دنبالهدار هم مینویسم بالأخره برای آخرِ آخر داستانم به فکر پایانی هستم.
خوانندگان داستانهای دنبالهدار و سریالها همه به دنبال این هستند که بدانند پسِ پایان این قصهها چه میشود؟ پایانهای داستانی به خوانندهها آرامش میدهند. آنها میتوانند کتاب را با خیال راحت ببندند و با پایانهای خوش یا پایانهای تلخ ماجرا را تمام شده فرض کنند.
من حتی گاهی داستانهایی با چند پایان مینویسم. داستانهایی که در آن مخاطب میتواند تصمیم بگیرد که یک قصه چگونه تمام شود. او میتواند ادامهی داستان را در ذهن خودش بسازد و فکر کند که کدام ادامه میتواند به چه جور پایانی برسد.
هر تغییر کوچکی در هرچیز میتواند پایان یک داستان را عوض کند. کافی است شما بهجای اینکه شخصیت داستانتان را با کسی آشنا کنید، کاری کنید که با دوستش قهر کند.
یا مثلاً بهجای فرستادن او به مغازه، به بیمارستان بفرستیدش. ممکن است شما با کمی تأخیر در اتفاقافتادن چیزی در داستان، طوری روال کار را عوض کنید که به پایانی دیگر برسید؛ پایانی کاملاً متفاوت با آنچه که اول در ذهن داشتید.
اینطور است که هر تغییر کوچکی در مسیر میتواند به پایان متفاوتی برسد. برای همین است که وقتی من قصه مینویسم اصلاً به پایان فکر نمیکنم. من همیشه به مسیر فکر میکنم. به راهی که پیش پای شخصیتهایم میگذارم و به انتخابهایی که برایشان میکنم.
این، انتخابها هستند که مسیر را میسازند.
* * *
حالا تقریباً وسط مسیر نوشتن این مطلب هستیم.
* * *
میدانم که پایان خودم را نمیدانم. اما وقتهای زیادی هست که به آن فکر میکنم.
میدانم رمانی هستم که در قالب یک داستان کوتاه آفریده شدهام. شروعی دارم که پدر و مادرم گاهی با خاطراتی ساده آن را برایم تعریف میکنند. مسیری دارم که لحظه لحظهاش را خودم میسازم و پایانی دارم که هیچ معلوم نیست چه شکلی است.
داستان کوچک من پر از جزئیات بانمک و لحظههای ملالآور است. داستان کوچک من مثل رودی در جریان است و هر لحظهای که زندگی میکنم لحظهای از داستان من است که میگذرد.
داستان من لحظهبهلحظه دارد نوشته میشود. من به سمت پایان داستان میروم و هیچوقت نمیتوانم برگردم و لحظههای قبل را مرور کنم. فصلهایی که نوشته شده، دیگر نوشته شده است.
فصلهایی که آفریده شده، آفریده شده و چیزهایی که هنوز معلوم نیست اینهاست: عکس روی جلد کتاب که میشود نامی که با خواندن آن میتوانی حدس بزنی که من در مجموع چه جور زندگیای داشتهام، ادامهی داستان هم هنوز معلوم نیست و پایان آن هم همینطور.
* * *
من از خداوند یک پایان خوب میخواهم. چرا از خداوند؟ چون او نویسندهی داستان من است. اگر چه او واقعاً نویسندهی بسیار پیچیدهای است، اما من هم شخصیت حرفگوش نکن عجیب و غریبی بودهام.
من برای آن پایان خوب دعا میکنم. آن پایان را هر چه باشد دوست دارم، چرا که فکر میکنم خودم آن را ساخته ام و سعی کردهام بهترین پایانی را که میتوانم بسازم و با فکر کردن به آن افسرده نمیشوم، بلکه امید میگیرم.
پایان خوب من میتواند کوتاه یا بلند باشد اما حقیقت این است که این برای من چندان مهم نیست، من مسیر خودم را دوست دارم و میدانم که تکتک لحظههایی را که در این مسیر میگذرانم، در پایان داستان من تأثیر دارد.
* * *
این پایان مطلب ماست و روز دیگر به تمامی رفته است و حالا شروع شب است.
ابرخودروی مرسدس AMG فرمول ۱، قبل از اینکه حتی به بازار عرضه شود، تقریبا بهصورت کامل به فروش رفته است.
اگرچه هنوز دو سال تا رونمایی و عرضهی ابرخودروی مرسدس AMG فرمول ۱ باقیمانده است، اما کمپانی تائید کرد که تقریبا تمام مدلهای تولیدی به فروش رفتهاند.
با توجه به اعلام مدیر مرسدس AMG توبیاس موئرز، بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ نمونه تولید خواهند شد. وی افزود: «ما تقریبا به حداکثر ظرفیت تولید خود دست یافتهایم. دیگر مدل فروش نرفتهای در بازار موجود نخواهد بود.»
اخیرا تائید شده که این ابرخودرو دارای همان موتوری است که خودروی قهرمان فرمول ۱ این برند از آن استفاده میکند؛ یعنی موتور V6 توربوشارژ ۱.۶ لیتری پرقدرت. موئرز تائید کرد موتور احتراق داخلی به گونهای تنظیم شده است که در دور موتور پایین وارد عمل نشود؛ اما پیستونها همچنان قادرند با سرعت بیش از ۱۰ هزار دور در دقیقه بچرخند.
موئرز در توصیف این خودرو اظهار داشت: «اگر دو دنیای مؤثرترین موتور دنیا (که همان موتور فرمول ۱ است) و قابلیتهای AMG را با هم ترکیب کنید، نتیجهی کار ابرخودرویی خواهد بود که ما تولید کردهایم. این خودرو نهایت دستاورد علم مهندسی امروز است.»
وقتی ابرخودروی AMG در سال ۲۰۱۸ به بازار عرضه شود، با رقابت شدیدی از طرف استون مارتین AM-RB 001 مواجه خواهد شد. AM-RB 001 توسط استون مارتین و رد بول توسعه داده شده و دارای همان نسبت قدرت به وزن یک به یک AMG است؛ اما از یک موتور V12 قدرتمند بهرهمند است که در کنار آن امکان استفاده از یک موتور الکتریکی نیز وجود دارد.
برخی افراد چند سال پیش پیشبینی کردند که خودروهای با عملکرد بالا به تاریخ پیوستهاند؛ اما این دو ابرخودرو ثابت کردند که چنین خودروهایی، هنوز هم حرفی برای گفتن دارند.