قوانین سخت و دست و پا گیر پادشاه در سراسر انگلستان اجرا و اموال و اراضی مردم به زور مصادره می شد و مالیات های سنگین کمر فقرا را خم کرده بود
از این روی، انگلستان مکان مناسبی برای مجرمین و آدم های از همه جا رانده و مانده شده بود؛ آدم هایی که از قانون خروج کرده بودند.
قرن سیزدهم در انگلستان ناآرامی ها و درگیری های بسیاری وجود داشت. جنگ های داخلی موسوم به جنگ بارون ها شدت گرفته بود. به دنبال این آشوب ها، تیراندازان عصیانگر از خانه های خود فرار کرده و به سوی جنگل ها گریخته بودند.
اما همین آدم های سرکش، فقیر و خارج شده از قانون که پادشاه بر آنان خشم گرفته بود در نظر مردم به قهرمانان بزرگی تبدیل شدند که درباره شان داستان ها و افسانه های بسیاری ساخته شد. از جمله این شخصیت ها رابین هود است. او و دوستانش در جنگل های شروود پنهان شده و با شهردار ناتینگهام مبارزه سختی را آغاز کردند.
شروود، جنگل رابین هود
جنگل شروود یکی از جنگل های زیبا و سحرانگیز انگلستان است و شهرت جهانی دارد. سالانه بیش از نیم میلیون گردشگر از جنگل شروود دیدن می کنند. مساحت این جنگل ۴۲۳.۲ هکتار است. در سال ۱۹۶۹ میلادی در این جنگل از سوی شورای استان ناتینگهام شایر یک پارک ملی افتتاح شد.
در سال ۲۰۰۲ میلادی جنگل شروود از سوی انگلیش نچر English Nature به عنوان یک محیط حفاظت شده معرفی شد. شروود شهرت خود را مدیون رابین هود تیرانداز افسانه ای است.
جنگل ها در قرون وسطا جایی برای قانون گریزها
جنگل ها در قرون وسطا مکان های ایده آلی برای دزدها و قانون گریزها بودند. وقتی پادشاه «جان» همه زمین ها و اموال رابین هود را از او گرفت، رابین هود به جنگل های شروود پناه برد و در آنجا همراه دوستانش یک گروه تشکیل داد.
هدف از تشکیل این گروه دفاع از فقیران و بیچارگان بود. آنها روش نامتعارفی را انتخاب کردند؛ دزدی کردن از ثروتمندان و چپاول آنها به نفع فقرا. روزگار فقر و بیچارگی بود و این گونه بود که رابین هود و دوستانش به قلبهای مردم راه پیدا کردند.
رابین هود و راهب
اسطوره رابین هود برای اولین بار در قرن سیزدهم میلادی پا به عرصه وجود گذاشت. در آن زمان، کمتر کسی می توانست بخواند و بنویسد و داستان ها و افسانه ها سینه به سینه و از طریق شعرها و آوازها منتقل می شد.
در این میان دو شعر داستانی از ماجراجویی های رابین هود وجود دارند که هویت چنین شخصیتی را اثبات می کنند. عنوان اولین شعر «رابین هود و راهب» است. شعر در قرن چهاردهم میلادی و در کنیسه مریم مقدس در وسط شهر ناتینگهام وضع شده است.
این قصیده می گوید رابین هود تنها به ناتینگهام می آید و به کنیسه مریم مقدس رفته و عبادت می کند. یکی از راهبان که پیشتر مورد چپاول رابین هود و دوستانش قرار گرفته بود او را می شناسد و به نزد شهردار ناتینگهام رفته و مکان رابین هود را لو می دهد.
مأموران شهردار ناتینگهام به کنیسه ریخته و رابین هود را دستگیر می کنند و به زندان می اندازند. اما از خوش شانسی رابین هود، دوستش جان کوچولو از این موضوع مطلع میشود و رابین هود را از زندان نجات می دهد و به شروود بازمی گرداند.
با وجود اینکه ابیات شعر درباره رابین هود سخن می گویند، با این حال بسیاری درباره صحت شعر شک دارند. آنها می گویند کلیسای مریم مقدس اندکی پس از سرودن شعر ساخته شده، پس چگونه رابین هود در آن عبادت کرده، در حالی که هنوز ساخته نشده بوده است.
خانم پولین میلر که در این باره تحقیق کرده می گوید: چند سال پیش وقتی میخواستند پایه ها و ستون های کلیسای مریم مقدس را ترمیم کنند، متوجه شدند که دیر کوچکی در زیر آن وجود دارد.
پایه های کلیسای مریم مقدس به قرن ۱۲ میلادی بازمی گردد و این یعنی این که کلیسای کوچکی پیش از سروده شدن شعر (رابین هود و راهب) وجود داشته است.
کمی دورتر از کنیسه مریم مقدس و در بیست متری آن، «موزه عدالت» وجود دارد. قسمت زیرین این موزه زندان مرکزی ناتینگهام قرار داشته است. این زندان تونل های پیچ در پیچ و غار مانندی است که هدف از ساخت آن ترعیب رعایای انگلیسی بوده است.
نگهبان موزه آقای «گری هولمز» این زندان را کشف کرد. او دریافت که رابین هود در قسمت (Oublitee) سیاه چال زندانی شده بوده است. سیاه چال و مکان فراموش شده، جایی در زیر زندان های عادی بود. زندانی را درون چاله تاریک و عمیق می انداختند تا از گرسنگی بمیرد.
هیچ کس از این زندان ها جان سالم به در نمی برد. بر پایه قصیده «رابین هود و راهب» دوستان رابین هود او را از سیاه چال ناتینگهام با طناب نجات دادند.
ماجراجویی کوچک رابین هود
عنوان دومین قصیده (ماجراجویی کوچک رابین هود) نام دارد. بسیاری از مردم می گویند رابین هود اهل ناتینگهام بوده است؛ اما بنا بر این قصیده رابین هود متولد یورکشایر بوده و در همان شهر نیز از دنیا رفته است . در این قصیده می خوانیم رابین هود که زخم های عمیقی برداشته با دوستش جان به دیر راهبان کرکلیس می رود به این امید که رئیس راهبان او را مداوا کند، اما بنا به دلایل نامشخصی راهب به او خیانت می کند.
زخم کوچکی را مداوا می کند، اما بقیه زخم ها را رها کرده و کاری می کند که خونریزی شدید تر شود. وقتی رابین هود در حال دست و پنجه کردن با مرگ بود آخرین تیر خود را پرتاب کرد و به دوستش جان گفت هر جا که تیر افتاد او را در آنجا دفن کنند.
دیر کرکلیس یک مکان واقعی در یورکشایر است و در زمین آن یک قبر مرموز وجود دارد که به انگلیسی روی آن نام رابین هود نوشته شده است.
در اسناد تاریخی زیادی از نام رابین هود یاد شده است. در استان یورکشایر اسنادی تاریخی وجود دارد که به قرون وسطا بازمی گردد، در این اسناد از منطقه ای به نام ویک فیلد سخن به میان می آید که در آن مردی به نام رابین هود زندگی می کرد. در اسناد مشابه دیگر نیز نام رابین هود بیست بار ذکر شده است.
داستان رابین هود از جمله موضوعات مورد علاقه فیلمسازان در سراسر دنیا بوده است که در شکل ها و عناوین مختلف آن را تولید کرده اند.
از «زورو» تا «عروه» سوارکار عرب
به نظر می رسد، عنصر سرقت از ثروتمندان به نفع فقرا فقط محدود به رابین هود نبوده است. زورو (روباه در زبان اسپانیایی) جوان مکزیکی نجیب زاده و از خانواده ثروتمند دلش با فقرا بود. او با شنل و نقاب سیاه از ثروتمندان به نفع فقرا دزدی می کرد.
در فرهنگ عرب زبانان «عروهٔ بن الورد بن زید العبسی» هم چنین داستانی دارد. او کاروان ها و قافله های ثروتمند را غارت کرده و آن را در اختیار فقرا قرار می داد. نکته جالب این بود که عروه فقط از ثروتمندان بخیل می دزدید و با دست و دلبازی آن را در اختیار همه مردم قرار می داد؛ حتی به آن دوستانی که او را در غارت و چپاول کاروان ها کمک نکرده بودند، نیز از کیسه ثروتمندان می بخشید.