جام جم سرا:
محمد مداح در گفتوگو با فارس، از مسائل پشت پرده واردات برنجهای هندی که گاهی شنیده میشود، آلوده به موادی مانند فلز سنگین و سمی آرسنیک هستند، پرده برداشت و گفت: در پی بحثهایی که درباره آلودگی برنجهای هندی به فلزات سنگین و آرسنیک وجود داشت، هیات ایرانی متشکل از نمایندگان وزارت بهداشت، بازدیدی از کارخانههای تولیدکننده برنج هندی داشتند.
وی افزود: وزارت بهداشت ایران یکسری استاندارد برای واردات برنج از هند مشخص کرده که معمولا شرکتهای درجه یک هندی این استانداردها را دارند و جالب اینجاست که همان برنج هندی که به ایران صادر میشود، به آمریکا و اروپا هم صادر میشود، اما آنها هرگز شکایتی از میزان آلودگی برنج ندارند.
رایزن بازرگانی ایران در هند با اشاره به اینکه یکی از مواردی که مدنظر هیات ایرانی در بازدید از مزارع برنج هند بود، آب مصرفی در مزارع برنج بود، افزود: مشخص شد تمام آب مصرفی برای کاشت برنج سیستم تصفیهای دارد. همچنین مقدار باقیمانده سموم در برنجهای معتبر و استاندارد در پایینترین حد بود.
رایزن بازرگانی ایران در هند با تاکید بر اینکه استانداردهای مواد غذایی ایران در برخی بخشها بسیار بالاست، افزود: برای مواردی مانند خرید گوشت، کشورهایی مثل ویتنام و چین خریدشان را بر اساس استانداردهای ایران انجام میدهند که نشان میدهد کشورمان در زمینه کنترل موادغذایی و استاندارد آن خوب عمل میکند.
وی در پاسخ به اینکه آیا شما وجود فلزات سنگین و آرسنیک را در برنجهای هندی رد میکنید؟ گفت: مشکل اینجاست که شرکتهای خریدار ایرانی برنج را از شرکتهای واسطه یا شرکتهای درجه دو هندی میخرند و مشکل برنج هندی نیست، بلکه خریدار ایرانی است که برای منافع خود برنج نامرغوب، آلوده یا غیراستاندارد وارد میکند و سلامت مردم و جامعه را به خطر میاندازد.
وی در پاسخ به اینکه گفته میشود، برنجهای فلهای هندی در بازار مشاهده شده که آلوده به سموم هستند، آیا چنین چیزی واقعیت دارد، عنوانکرد: این محصولات از طریق قاچاق و غیررسمی وارد بازار میشود که معمولا در دوبی و عمان این کار را انجام میدهند، ولی شرکتهای معتبر و درجه یک برنج هندی، برای حفظ اعتبارشان هرگز چنین کاری نمیکنند.(کسب و کار)
جام جم سرا: به گفته معصومه حیدری، عضو هیات علمی دانشکده پرستاری مامایی دانشگاه شاهد، هایمن (Hymen) یا همان پرده بکارت، غشایی است که تمام یا قسمتی ازدهانه واژن را میپوشاند. «هایمن» لغتی یونانی است به معنای پوست یا پرده که از نام الهه ازدواج و عروسی یونانیان گرفته شده است. یونانیان باستان از این لغت برای انواع پردهها از جمله پردهای که قلب را احاطه میکند (پریکارد)، استفاده میکردند، اما با گذشت زمان، کاربرد آن به پرده بکارت محدود شد.
در نخستین مراحل رشد جنینی، هیچ ورودیای به واژن وجود ندارد. لایه باریک بافتی که در این مرحله واژن را میپوشاند، قبل از تولد به طور ناقص تقسیم میشود، این لایه بعدها پرده بکارت را به وجود میآورد.
بسیاری از افراد تصور میکنند پرده بکارت، داخل واژن قرار دارد؛ در صورتی که اینطور نیست. پرده بکارت، بخش خارجی اندام جنسی است و دقیقا در ورودی دهانه آن قرار دارد. پرده بکارت که یک چین غشایی نامنظم است و از اپیتلیوم شاخی تشکیل شده، درست در مدخل ورودی واژن قرار دارد و در واقع به منزله در ورودی واژن است و اولین بار با مقاربت، معاینه خشن، ضربه و جراحی پاره میشود.
معمولا پرده بکارت یک یا چند سوراخ کوچک دارد که خونریزی قاعدگی از آن خارج میشود. اگر این پرده اصلا سوراخ نداشته و به طور کامل واژن را بسته باشد، خون قاعدگی در پشت آن تجمع مییابد و در رحم انباشته میشود و بر اثر پس زدهشدن به داخل حفره صفاقی میتواند سبب بیماری اندومتریوز و نازایی شود که این مورد بسیار نادر است.
پارگی پرده بکارت
رشتههای عصبی در پرده کم هستند و به همین دلیل در صورت آرامش جسمی و روانی، پارگی آن معمولا بدون درد است. عمل پارهشدن پرده بهتر است در زمانی که بدن آرام است و هیچ اضطراب و خستگی وجود ندارد، انجام شود. بنابراین نزدیکی در اولین شب ازدواج و پس از مراسم طولانی عروسی توصیه نمیشود.
خانمها بهتر است قبل از نزدیکی برای آگاهی از نوع پردهشان به پزشک متخصص زنان مراجعه کنند زیرا ممکن است در برخی موارد، پرده بسیار ضخیم باشد که برای پارهکردن آن، کمک پزشک مورد نیاز باشد تا از بروز درد هنگام ارتباط جنسی جلوگیری شود. این شیوه را بریدن پرده مینامند.
طی اولین نزدیکی، پرده بکارت در چند جا پاره و به چند قطعه تقسیم میشود. غالبا تا زمانی که زن، نوزادی به دنیا بیاورد باقیمانده پرده در دهانه واژن وجود خواهد داشت. در صورت تنگی دهانه واژن، بهتر است از کرم و ژلهای تسهیلکننده یا اسپری بیحسکننده استفاده کرد. ضمن اینکه تحریک زن و خروج ترشحات از دهانه واژن، موجب نرم شدن دهانه واژن و سهولت ارتباط جنسی میشود.
گاهی پرده بکارت با یک یا دو بار نزدیکی کاملا پاره نمیشود و هر دفعه قسمتی از آن پاره میشود و کمی خونریزی میکند. همچنین باید دانست که بدون پارگی پرده، اسپرم ریخته شده روی آن میتواند موجب بارداری شود، زیرا اسپرم میتواند از سوراخ پرده حرکت کند و به طرف تخمک زن برود و باعث بارداری شود. در این موارد زن با پرده سالم باردار میشود.
ورزشهایی مانند سوارکاری، دو، پرش و شنا هرگز باعث پاره شدن پرده دختر نمیشوند مگر اینکه وی طی حادثهای و در هنگام بازی، سقوط کند و در همان زمان جسمی نوک تیز به پرده اصابت کند و موجب پارگی آن شود.
انواع پرده بکارت
در نظر داشته باشید که هیچ پرده بکارتی دقیقا شبیه دیگری نیست و اندازه و شکل آن از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت است. انواع رایج پرده بکارت عبارتند از:
• پرده بکارت حلقوی: به صورت حلقهای دور ورودی واژن را میپوشاند.
• پرده بکارت ارتجاعی: انعطافپذیر و قابلارتجاع است و هنگام اولین رابطه زناشویی پاره نمیشود یا به طور جزئی پاره میشود و هیچ خونریزیای ندارد.
• پرده بکارت دو سوراخی یا تیغهای: یک تیغه ممتد در طول ورودی واژن دارد.
• پرده بکارت غربالی (سوراخسوراخ): به طور کامل در عرض مهبل کشیده شده اما سطح آن سوراخسوراخ است.
• پرده بکارت شاخهدار: اغلب به صورت کنگرهای و دارای اضلاعی از شکاف در طرفین است.
• پرده بدون سوراخ یا بسته: گاهی در دخترانی که به سن بلوغ میرسند، پرده بسته است و خون قاعدگی پشت آن جمع میشود و نمیتواند خارج شود در نتیجه باعث بروز درد خواهد شد، این گونه افراد باید به پزشک مراجعه کنند تا طی عمل جراحی و ایجاد برشی در سطح پرده، این مشکل برطرف شود.
• پرده بکارت کنگرهای: کمیاب است و کمتر وجود دارد.
خونریزی پرده بکارت
معمولا پس از پارگی پرده بکارت خونریزی ایجاد میشود. لازم است این خون را از خون قاعدگی تمییز دهیم. خون قاعدگی دارای فیبرینوژن کمتر است بنابراین دیرتر لخته میشود و سلولهای واژینال در آن بسیار زیاد است در حالی که خون حاصل از پرده بکارت سریعتر لخته میشود و حاوی مقادیر کمی سلول واژینال است.
لبههای پارگی جدید در پرده بکارت معمولا زخمی و قرمز رنگ است و آثار خون لختهشده در آن مشاهده میشود.
بعد از حدود یک هفته، لبههای بریدگی از مخاطی مشابه مخاط پرده پوشیده شده و بعد از حدود دو هفته لبههای زخم نسبتا گرفته میشوند. نکته مهم این است که لبههای پارگی چون آزاد هستند و به هم اتصال ندارند هیچ وقت به هم جوش نمیخورند و اگر دو تکه پارگی به هم دوخته شوند محل ترمیم به صورت یک اسکار برجسته روشن مشخص خواهد شد.
تاکید میکنم پرده بکارت فقط و فقط بر اثر ضربه مستقیم به آن یا مقاربت پارگی پیدا میکند و جز ضربه مستقیم هیچ مورد دیگری باعث پارگی آن نمیشود.
عدم خونریزی برخی از زنان در اولین رابطه جنسی
در حالتی که زن هنگام نزدیکی، آرام و بدون تنش باشد، زمان کافی برای عشقورزی داشته باشد، با طرف مقابل خود احساس راحتی کند و دهانه واژنش به اندازه کافی مرطوب باشد، دخول به نرمی انجام میشود و به این ترتیب ممکن است زن در اولین ارتباط خونریزی نداشته باشد. اما اگر زن مضطرب باشد یا بترسد و پاهایش را جمع کند دهانه واژن تنگ خواهد شد و هنگام دخول خونریزی و درد خواهد داشت.
پاسخ به 3 پرسش رایج
درباره این مساله، پرسشها و ابهامات زیادی بین مردم وجود دارد که از میان آنها 3 پرسش زیر را میتوان جزو شایعترینها دانست:
آیا ممکن است با یک بار مقاربت پرده بکارت از بین برود؟
بله، از آنجا که پرده بکارت دقیقا در مدخل ورودی واژن قرار دارد، معمولا طی اولین مقاربت از بین میرود، حتی اگر مقاربت به طور کامل انجام نشده باشد.
آیا سقوط از ارتفاع میتواند باعث پارگی پرده بکارت شود؟
خیر، سقوط از ارتفاع، بلند کردن جسم سنگین، کوهنوردی و موارد مشابه به هیچ عنوان نمیتوانند باعث پارگی پرده بکارت شوند. البته ممکن است در اثر سقوط یا انجام کارهای سنگین مقداری خونریزی از دستگاه تناسلی مشاهده شود که در هیچکدام از موارد مربوط به پارگی پرده نیست فقط به خاطر فشار وارده بر رحم مکانیسمی مشابه قاعدگی دارد یعنی فشار به رحم باعث خونریزی یا لکهبینی در فرد میشود. تاکید میکنم پرده بکارت فقط و فقط در اثر ضربه مستقیم به آن یا مقاربت پارگی پیدا میکند و جز ضربه مستقیم هیچ مورد دیگری باعث پارگی آن نمیشود.
خونریزی در اثر پارگی پرده بکارت چه مقدار است؟
حداقلی برای خونریزی در این حالت نداریم. ممکن است در حد یک یا دو قطره باشد یا شاید هم بیشتر باشد ولی حداکثر به اندازه آغشته شدن یک عدد پوشک خواهد بود و چیزی که مسلم است این است که این خونریزی نباید ادامه داشته باشد و معمولا در عرض یک یا دو دقیقه تمام میشود. اگر در مواردی خونریزی ادامه داشت احتمال پارگیهای اطراف واژن مطرح میشود که در این صورت حتما باید ترمیم شود و این مسئله بیشتر زمانی اتفاق میافتد که مقاربت بدون رضایت زن و با مقاومت وی و اصرار طرف مقابل انجام شود که در این موارد باید پارگی واژن ترمیم شود. در پایان تاکید میکنم که پرده بکارت ملاک مطمئنی برای تشخیص سلامت جنسی دختران نیست و انواعی از پرده بکارت وجود دارد که خونریزی ایجاد نخواهد شد و در این موارد بهتر است حتما قبل از ازدواج به پزشک یا ماما مراجعه شده و برگه گواهی سلامت دریافت شود.
خودارضایی نیز می تواند باعث آسیب پرده بکارت شود. پرده بکارت بافتی بسیار حساس و نازک دارد که نسبت به کوچکترین تحریک آسیبپذیر است. گرچه تحریکات کوچک و مختصر آسیب کامل به پرده بکارت نمیرساند ولی همین آسیب جزئی که برگشتناپذیر و قابل تشخیص است نیز سبب حساس شدن میشود. احتمال پارگی پرده بکارت بر اثر خودتحریکی و پیامدهای روانی ناشی از آن وجود دارد. (سلامت نیوز)
جام جم سرا به نقل از ایران: حیرت از تغییری عظیم در خانه و خانوادهای که روزگاری بزرگترین افتخارش بزرگی و پرشماری و همگراییاش بود. اما این سنت با چهره ای درهم کشیده تغییر کرده و همچنان در حال تغییر است. حرف، حرف بهتر و بدتر نیست. حرف، حرف دگردیسی است. اگرچه در این دگرگونی خانواده ایرانی احساس خلأ میکند: یک خلأ بزرگ هویتی....
1-
قبل از هر چیزی باید این نکته را در نظر داشت که موضوع برای خیلی سال پیش نیست. یعنی از آن سالهایی که خیلیها خاطرات سیاه و سفید از آن به یاد دارند. نه آن سالهای دور؛ تا همین 10-20 سال پیش. شاید کلاس دوم یا سوم دبیرستان بود یا نهایت تازه دیپلم گرفته بود. خبر آمدن خواستگار را از زمزمههای اطرافیان شنیده بود. کسی از بستگان، داماد را معرفی کرده بود. دامادی که او هم سن و سال زیادی نداشت.27 یا 28 سال. دیپلمه و مشغول به کار در شغل آزاد. تمام اتفاقها ظرف چشم برهم زدنی افتاد. خواستگاری و بله بران و عقد و بعد از دو ماه هم جشن عروسی. خریدهای عروسی با همراهی چند نفر از بزرگترها خیلی زود انجام شد. آینه و شمعدان و حلقه و لباس و... همه چیز ساده و نسبتاً ارزان. یک جهیزیه معمولی و چند دست رختخواب دست دوز برای خانه ای کوچک در طبقه دوم خانه پدری داماد و یک عروسی معمولی در حیاط خانه. همه دست به دست هم برای برپا شدن سور و سات عروسی تلاش کردند و زحمت کشیدند. خلاصه از ریسه کشیدن و میز و صندلی پذیرایی گرفته تا تدارک شام و سفره عقد و... همه را خود آشنا و فامیل جور کردند. عروسی به سادگی برگزار شد و زندگی مشترک آغاز.
2-
حالا دیگر عروس و داماد شده بودند؛ آقا و خانم زندگی خودشان. خانم صبحها زودتر بیدار میشد و چادرش را به سر میکشید و نان سنگک داغ و شیر صفی برای صبحانه میخرید و سفره را قبل از بیدار شدن آقا پهن میکرد. صبحانه را میخوردند و آقا راهی مغازه میشد و خانم پی کارهای خانه و تهیه ناهار. یکی دو ساعت دیگر و بعد از تمیزکاری و گردگیری، راهی میدان میشود تا سبزی تازه بگیرد و وسیلههای ترشی را آماده کند. وقتی هم برمیگردد اول از همه ناهار را بار میگذارد و بعد خیلی تند و فرز، گوشه حیاط سرگرم ترشی انداختن میشود. حوالی ظهر سفره ناهار پهن میشود و آقا خسته از مغازه برای ناهار به خانه میآید. ناهار را میخورند و بعد از چرت کوتاهی دوباره بعدازظهر برمیگردد سر کاسبیاش. خانم هم ظرفهای ناهار را جمع و جور میکند و حیاط را آب و جارو میکند و باغچهها را حسابی آبپاشی میکند. بساط کباب دیگی را روی اجاق گوشه حیاط علم میکند و روی فرش زیر سایه حیاط پاها را دراز میکند و کمی از الگوی گلدوزیاش را ادامه میدهد. تقریباً شب شده. کمی بعد از غروب آقا از راه میرسد. سفره شام همان گوشه حیاط پهن میشود. دستپخت خانم به اضافه سبزی خوردن و ترشی خانگی و بعد از شام هم انتظار چای خوش طعم سماور کنار حیاط و هندوانه شیرین و خنک وسط حوض و....
3-
چند ماه بعد خبرش خیلی زود همه جا پیچید. خانم باردار بود. مادرها دوباره دست به کار شدند. رختخواب نوزاد دوختند و گهواره چوبی سفارش دادند. بچه به دنیا آمد و بساط دیگ کاچی گوشه حیاط بر پا شد. اما بعد از چند هفته دوباره همان روزهای قبل و کارهای همیشگی برقرار شد.
آقا هر روز صبح مسیر بازار را پیش میگرفت و خانم کارهای خانه را به علاوه بچه داری انجام میداد. با این تفاوت که زمستانها بساط ترشی انداختن جایش را به میل و کاموا میداد و بافتنی بافته میشد.
در تمام این مدت چند بار هم اقوام از شهرستان برای دیدن نوزاد تازه رسیده به مهمانی آمده بودند؛ دایی و عمه و دامادها و برادرها و خواهرها. هر کدام چند شب را هم میماندند تا هم خستگی راه دربرود و هم حسابی دیدارهای قدیمی را تازه کنند. تمام این مهمانداریها هم به روال روزهای قبل خانهداری ادامه مییافت.
4-
تابستان 10 سال بعد. چهار بچه دختر و پسر با اختلاف سنی کم گوشه و کنار حیاط بازی میکنند و از سر و کول هم بالا میروند. پسرها یک وقتهایی هم وسط کوچه با بقیه هممحلهایها گل کوچیک بازی میکنند و دخترها هم ور دل دخترهای همسایه. اما هر کسی هر جایی مشغول بازی است تا قبل از آمدن آقا به خانه باید برگردد خانه. شبها که زنگ در به صدا درمیآید بچهها برای باز کردن در از سر و گردن هم بالا میروند و هر کسی که زودتر عرض حیاط را رد کند شانسش برای باز کردن در بیشتر است. در که باز میشود چهره آقا خسته اما خندان نمایان است. سلامی کوتاه و ذوق بچهها برای گرفتن کیسههای خرید از او. کیسههایی که شاید خوشحال کننده ترین محصولش چند بستنی نانی سنتی باشد یا کمی پسته و بادام و مابقی خریدهای همیشگی. سفره شام پهن میشود و آقا جای همیشگی مینشیند و خانم در حالی که حواسش به دیگ رب که وسط حیاط روی اجاق غل غل میکند، هم هست، دیس را اول به آقا تعارف میکند و بعد برای تک تک بچهها غذا میکشد. بعد از شام دوباره عطر هندوانه و بستنی سنتی و صدای خنده بچهها تمام حیاط را پر میکند...
5-
هر دو دانشجوی کارشناسی ارشد هستند. از ترم اول همدیگر را میشناختند و بعد از دو سال، خانواده هم در جریان قرار گرفتند. از روز اول هم شرط کرده بودند که قضیه وقتی جدی شود که هم دانشگاه تمام شود و هم هر دو شغل مناسبی پیدا کنند. بعد از اینکه بالاخره کار خوبی پیدا میشود قول و قرار نامزدی را میگذارند. از فردای آن روز دنبال باشگاه برگزاری مراسم عروسی و خریدها میروند. خرید جهیزیه هم نزدیک به یک سال طول میکشد. پیدا کردن وسیلههای مدرن برای دکوراسیون آپارتمان نقلیشان کار سختی است. با چند کترینگ و شرکت برگزاری خدمات مجالس هم صحبت میکنند. مزونها را برای پیدا کردن لباس عروسی منحصر به فرد زیر پا میگذارند و در نهایت مدل انتخاب میشود و برای دوخت سفارش داده میشود. لباسی نزدیک به 3 میلیون تومان و از حریر فرانسه! سفارش 14 مدل غذا و دسر از رستورانی معروف، سرویس طلای کار شده، شمع آرایی و گل آرایی سالن و سفره عقد، وقت آرایشگاه و فیلمبردار از چند استودیوی معروف و دعوت مهمانان و البته رزرو هتل و بلیت برای سفر ماه عسل. خانوادهها کمی نگرانند که دخل و خرجشان به هم جور درنیاید اما عروس و داماد زیر بار نمیروند. میگویند این روزها اگر مراسم عروسی کمتر از این سطح برگزار شود، خیلی باکلاس نیست و ممکن است حرف و حدیثی به دنبال داشته باشد! خلاصه که از زمان آشنایی تا برگزاری مراسم نزدیک به هفت سال میگذرد و بالاخره عروسی با کلی قرض و وام و حساب کردن روی هدیهها برگزار میشود و زندگی مشترک عروس و داماد که دیگر آقا و خانم هستند آغاز...
6-
ساعت 5 و نیم صبح است و خانم و آقا با عجله از خواب بیدار میشوند و لباس میپوشند و میروند بیرون. اول آقا پیاده میشود و بعد هم خانم بعد از ساعتها گشتن، جای پارک پیدا میکند و با تأخیر ساعت میزند و سر کار میرود. کار در یک شرکت، از 8 صبح تا 5 بعدازظهر. بعد از ساعت اداری خانم ماشین را برمیدارد و در اوج ترافیک از شرق به غرب، دنبال همسرش، تا بعد از نزدیک به دو ساعت به خانه برسند. البته اگر روز زوج نباشد، چون روزهای زوج زن کلاس زبان میرود و مرد هم چهارشنبه شیفت اضافه کاری دارد. بار سنگین ترافیک را که پشت سر میگذارند، مقابل فروشگاه زنجیرهای بزرگی توقف میکنند و سبد خرید پر میشود از ناگت مرغ و همبرگر و پیتزا و خورشت منجمد. چند ساعت بعد هر دو پشت میز آشپزخانه نشستهاند و تنها وعده غذایی دو نفره را میخورند؛ غذایی نیمه آماده که به زور مایکرویو کمی داغ شده و در سکوت آرام آرام خورده میشود. بعد از شام هم هر کسی سرش به اینترنت و چک کردن کارهای اداری عقب افتاده گرم میشود و...
7-
پنج، شش سالی به همین شکل میگذرد. فقط هرازگاهی مسافرت یا مهمانی کوچکی هم به آن اضافه میشود. تازه تصمیمشان را برای بچهدار شدن میگیرند. خرید سیسمونی هم از روز اول آغاز میشود. تخت نوزاد، تخت کودک و بزرگسال. کمد و کشو و آینه کودک. انواع لباسهای مارکدار نوزادی و وسایل بهداشتی و حمام. خانه هم عوض میشود چون جایی برای چیدن این وسایل وجود ندارد. خانهای بزرگتر و البته با اجارهای بیشتر. خانم از چند ماه قبل از زایمان مرخصی میگیرد و بعد از زایمان هم تا چند ماه سر کار نمیرود و بعد از آن چون نوزاد خیلی کوچک است به توصیه روانشناس یک پرستار مجرب برای نگهداری از او استخدام میشود. البته بجز روزهای تعطیل و ایام خاص که در آن زمانها هم نگهداری از بچه به گردن یکی از مادرها میافتاد. نوزادی که بعد از مدتها آمده و با تمام عزیز بودنش فقط چند ساعت در روز مهمان آغوش پدر و مادر است!
8-
چند سال میگذرد. تنها پسر خانم و آقا پنج ساله است. صبحها تقریباً همزمان با پدر و مادرش به مهد کودک میرود اما با راننده آژانس. هزینه بیشتری برای مهد پرداخت شده است تا بعدازظهرها هم بچه را نگه دارند و به کلاس زبان بفرستند تا خانم و آقا از سر کار به خانه برسند و بچه تقریباً یک ساعت بعد از آنها به خانه میرسد. وقتی صدای زنگ آیفون شنیده میشود و در باز میشود بیشترین حرف درباره کثیفی آب استخر و طعم ساندویچ هاتداگ بوفه باشگاه است. حرفهایی که راوی شان بچه است و بجز در موارد معدودی بقیه را خانم و آقا تأیید میکنند و نشان میدهند که مثلاً خیلی اتفاق مهمی است و البته یکی دو قول کوچک هم در کار است. این قول که شاید در تعطیلات بعدی به خانه فلانی رفتیم و با فلان بچه بازی کردی و... لازانیای روز قبل گرم میشود و بعد از صرف شام پسر بچه سرگرم بازی کنسولی جدید برای ذوق کسب مرحله بالاتر میشود و پدر سرگرم لپ تاپ و مادر غرق در شبکههای اجتماعی. ساعتها بدون آنکه کسی متوجه باشد یا حرفی ردوبدل شود، میگذرد و دوباره ناقوس برنامه تکراری هر شب به صدا درمیآید؛ ترس و استرس از جا ماندن از قطار روزمرگی روز بعد و صبحی دیگر...! (پریا خداقلی زاده)
جام جم سرا: در واقع پرده گوش، لایه غشایی نازک و مخروطیشکلی است که مجرای گوش خارجی را از فضای گوش میانی جدا میکند و وظیفه آن انتقال صدا از هوا به استخوانچههای گوش میانی است که دقیقا از پشت به پرده گوش متصل است، صدای دریافتی از پرده را به حلزون گوش منتقل میکند و به این طریق، شنوایی امکانپذیر میشود. بنابراین در صورت آسیبدیدگی پرده گوش، شنوایی ما نیز دچار اختلال خواهد شد.
دکتر محسن احدی، شنواییشناس و دبیر انجمن علمی شنواییشناسی ایران در گفتوگو با جامجم میگوید: پارگی یا سوراخ شدن پرده گوش، اصلیترین نوع آسیبدیدگی این بخش از ساختار شنوایی محسوب میشود. البته این نوع آسیب، تحت تاثیر عوامل متعددی رخ میدهد. ازجمله این علل میتوان به عفونت گوش، تغییرات ناگهانی فشار هوا، صداهای بسیار بلند، ضربهها و صدمات فیزیکی اشاره کرد.
این استادیار دانشگاه علوم پزشکی ایران میافزاید: البته عفونت گوش میانی نیز یکی از علل شایع پارگی پرده گوش، بخصوص در کودکان محسوب میشود. به دنبال عفونت گوش، تجمع مایع در پشت پرده میتواند فشار قابل ملاحظهای به پرده گوش وارد کرده و در نهایت، به پارگی یا شکاف پرده منجر شود. در واقع، از آنجا که پرده گوش به عنوان یک محافظ در برابر باکتریها و میکروبهایی که به گوش میانی وارد میشوند، عمل میکند با یک سوراخ کوچک در آن، گوش در معرض خطر عفونت قرار میگیرد.
چرا پرده گوش پاره میشود؟
به گفته دکتر احدی، تغییرات ناگهانی فشار هوا در فعالیتهایی مانند غواصی، پرواز با هواپیما، بویژه در حالت سرماخوردگی و رانندگی در ارتفاعات زیاد میتواند موجب پارگی پرده گوش شود. به بیان دیگر، وقتی به طور ناگهانی، فشار هوا تغییر کند، اختلاف شدید هوا در خارج از گوش و گوش میانی میتواند سبب پارگی پرده گوش شود.
این شنواییشناس با اشاره به این که شدیدترین نوع آسیب به پرده گوش ممکن است تحت تاثیر امواج صوتی بسیار شدید اتفاق بیفتد و سبب کاهش شنوایی و وزوز گوش شود، میافزاید: قرارگیری در معرض صداهای بلند مانند صدای انفجار، هر گونه ضربه به سر و نواحی اطراف گوش و همچنین فروبردن اجسام نوکتیز یا گوشپاکنها را نیز میتوان از علل عمده سوراخ شدن یا پارگی پرده گوش به شمار آورد.
علائم پارگی پرده گوش
اصلیترین نشانه پارگی پرده گوش احساس دردی تیز است که البته در افراد مختلف متفاوت است.
دکتر احدی در این باره توضیح میدهد: در برخی افراد، درد ناشی از پارگی پرده گوش بسیار شدید و ممکن است در کل روز دوام داشته یا از شدت آن کاسته یا افزوده شود. معمولا اگر پارگی پرده به دنبال عفونت گوش رخ دهد، با خارج شدن چرک (آبکی یا خونی) درد نیز برطرف خواهد شد.
وی تاکید میکند: علاوه بر این، ممکن است کمشنوایی، البته به درجات مختلف و وزوز گوش نیز در فرد مبتلا احساس شود. در صورت پارگی شدید پرده گوش، نشانههای دیگری مانند گیجی یا ضعف عضلات صورت نیز دیده میشود. البته پزشک متخصص نیز با نگاه کردن به داخل گوش میتواند پارگی پرده گوش را با دستگاه خاصی به نام «اتوسکوپ» تشخیص دهد.
از خوددرمانی تا مداخلات پزشکی
در بیش از 80 درصد موارد، پارگی یا سوراخ شدن پرده گوش، چندان جدی نیست و خودبهخود طی چهار تا هشت هفته برطرف میشود.
دکتر احدی با اشاره به این مطلب میافزاید: اما گاهی لازم است برای برطرف کردن درد، احتمال عفونت و کمشنوایی، مداخلات درمانی صورت گیرد. همچنین در منزل میتوان درد گوش را با کمپرس گرم و خشک کاهش داد. از سوی دیگر، درمانهای دارویی نیز که شامل تجویز آنتیبیوتیکها میشود به منظور کنترل عفونت قبلی یا جلوگیری از بروز عفونت جدید صورت میگیرد.
این شنواییشناس تاکید میکند: گاهی نیز لازم است که از روشهای مختلف ترمیم پرده گوش ازجمله جراحی «تمپانوپلاستی» برای بهبود وضعیت شنوایی بهره گرفته شود. البته در برخی موارد، ممکن است سوراخی ریز برای همیشه در پرده گوش باقی بماند، اما هیچ نشانهای ایجاد نکرده و نیازی به درمان نیز نداشته باشد. وی توصیه میکند: افرادی که دچار پارگی پرده گوش شدهاند باید تا حد امکان از دمیدن باد به درون گوش پرهیز کنند و گوشهای خود را خشک نگه دارند. هنگام حمام نیز باید گوشها را با پنبه یا قالب ضدآب بپوشانند تا آب به درون مجرای گوش نفوذ نکند. از شنا کردن نیز تا رفع کامل پارگی و جوش خوردن پرده گوش باید پرهیز شود.
چگونه از گوشتان محافظت کنید؟
خوشبختانه، پارگی پرده گوش، اتفاقی قابل پیشگیری است.
دکتر احدی با تاکید بر این که پیشگیری از پارگی یا سوراخ شدن پرده گوش بسادگی با رعایت نکاتی ممکن است، توصیه میکند: از فروبردن اجسام نوکتیز و گوشپاکنها در مجرای گوش به طور جدی پرهیز کنید. در صورتی که سرما خوردهاید یا دچار عفونتهای دستگاه تنفس فوقانی هستید، از صعود به ارتفاعات یا پرواز با هواپیما اجتناب کنید. عفونت گوش، بخصوص در کودکان را جدی بگیرید و به پزشک متخصص مراجعه کنید. از قرار گرفتن در معرض صداهای بلند مانند انفجار ترقه نیز خودداری کنید.
پونه شیرازی/ گروه سلامت
جام جم سرا: در این میان، بعضی دیگر نیز آن را سلیقهٔ بخشی از طراحان مد میدانند که میکوشند عقیدهٔ خود را بر این بازار پیچیدهٔ پراکنده و پر مدعی، تحمیل کنند. برخی رسانهها هم انتخاب این رنگ را، دعوا و جنجالی نرم اما سرسختانه بین طراحان مد در سراسر جهان و تلاشی برای قدرتنمایی آنها معرفی میکنند.
مستقل از اینکه کدام دیدگاه را بپذیریم، شاید جالب باشد بدانید که «لئاتریس آیزمن» مدیر موسسه پنتون، غول شگفت انگیزی است که در پانزده سال گذشته، رنگ سال را انتخاب کرده است.
آیزمن، توضیح میدهد که هر سال، نمونهای از رنگ سال به همراه مشخصات آن، در بستههایی مهر و موم میشود و در چمدانهایی قرار داده میشود و مردانی که مسئول جابجایی آن هستند چمدانها را به شرکتهای مهم مطرح و طرف قرارداد میبرند و توافقنامههای مکتوبی امضا میشود که تا لحظهٔ خاصی که پانتون اعلام میکند بستهها باز نشوند و وقتی بستهها باز شد، سایتهای خبری و اقتصادی و طراحی، تلاش میکنند گوی سبقت را در اعلام محتویات این چمدانهای شگفتانگیز از یکدیگر بربایند!
رنگ سال ۲۰۱۵ توسط این موسسه، رنگ مارسالا اعلام شد (خبر و تصاویر دیگری از آن را با کلیک روی «رنگ سال ۲۰۱۵ مشخص شد: قرمز مارسالا [عکس و نمونه]» بخوانید و ببینید) و منابعی مانند وال استریت ژورنال، و یا گاردین، مفتخرانه تلاش کردند اعلام کنند که در نشر این خبر پیشتاز هستند!
وابستگی به چنین روندهایی یا بیتوجهی به این روندها، یک انتخاب شخصی است اما در عین حال، مستقل از سرفصلهای خبری جهان، امیدواریم رنگ، بیش از گذشته به زندگی ایرانی بازگردد.
فرهنگی که امروز، کمتر از هر زمان دیگری به رنگ توجه میکند و انتخابهای لباس و پوشاک، لااقل در فضاهای عمومی به سمت رنگهایی سرد و مرده حرکت کرده است، زمانی نه چندان دور برای تزیین پنجرهٔ کوچکترین خانههایش هم، از دهها تکه شیشهٔ رنگی مختلف استفاده میکرد. (عصر ایران به نقل از متمم)
وقتی دلیل آن را جویا میشوی، با لبهایی که بسختی از هم بازمی شود،شروع به ادا کردن کلمات بی هیچ حس و حال و انگیزهای میکند و از سر اجبار کلمات را کنارهم ردیف میکند تا متوجه شوی که چه بر سر او آمده و چرا جوانی به سن و سال او به این روز افتاده است.
او پس از دیپلم گرفتن سربازی رفته و پس از اتمام آن، در 23 سالگی وارد دانشگاه شده است. به رشته اش علاقه چندانی نداشته و درکنار تحصیل برای درآوردن خرج خودش، با ماشین مدل پایین پدرش مسافرکشی میکرده. اوضاع زندگی اش چندان دلچسب نبوده تا این که در روزهای اول سال دوم دانشگاه، ناگهان چشمش به جمال دختری از سال اولیها روشن میشود که دلش را میرباید و او را مفتون خود میکند. دیگر میثم آن پسر بی حال و انگیزه قبلی نبود. هرروز صبح با عشق از خواب برمی خاست، رو بهروی آینه میایستاد، به سروظاهرش اهمیت فراوانی میداد، بیشتر مسافر میزد تا جیب هایش را پرپول تر کند، به درس اهمیت وافری میداد و خلاصه روح عشقی که در کالبد زندگی اش دمیده شده بود، شرایط را به کل برای او متفاوت کرده بود.
ماجرا را به یکی از دوستانش گفت و وی پیشنهادکرد که هرچه زودتر عشقش را به دختر اعلام کند تا اگر از او ابراز رضایت دید، قرار خواستگاری و نامزدی بگذارند. میثم دل و جرات چندانی برای پاپیش گذاشتن نداشت، اما دوستش به او گفت که با ترس و پنهانکاری راه به جایی نمیبرد و باید شهامت به خرج دهد. او هم بالاخره یک روز دل به دریا زد و از طریق یکی از دوستانش برای دخترجوان پیغام فرستاد.
دختر همان مرتبه اول و آخر آب پاکی را روی دست میثم ریخت که تحت هیچ شرایطی به ازدواج با او رضایت نمیدهد و کلاس میثم را به مراتب پایین تر از خود میداند. شنیدن این حرف ها، خنجری بود که بر دل شکسته میثم فرو رفت و هیچ مرهمی برای آن ممکن نبود. میثم تا مدتها پا به دانشگاه نگذاشت و درنهایت به اصرار و فشار همان دوست قدیمی راضی شد که فقط در جلسات امتحان شرکت کند تا بتواند مدرکی نصفه نیمه از دانشگاه بگیرد.
اما این همه ماجرا نبود. چندوقت بعد شنید که همان دختر با پسری جوان از خانوادهای ثروتمند نامزدکرده و دنیا را برای همیشه بر سر خود خراب شده انگاشت. تا چندروز میثم نمیتوانست لب به آب و غذا بزند و همچنان در شوک بود. پس از گذشت چندروز و بازگشت تدریجی وی به زندگی، رگههای مهلک خشم در قلبش شروع به ریشه دواندن کرد.
میثم با خود فکرمی کرد: ' زن من نشده و حالا میخواهد با یکی دیگر پیوند زناشویی ببندد. اگر نگذاشته من مرد خانه و نان آورش باشم، من هم نمیگذارم آب خوش از گلویش پایین برود.' و بر همین اساس نقشهای کشید.
او که چندماه پیش با موبایلش از دختر تعدادی عکس گرفته بود، عکسها را روی تصویر زنی در شرایط ناهنجار مونتاژ کرد، از آنها چند پرینت گرفت و شبانه همه را در خیابان محل سکونت دختر چسباند. آن شب سر راحت برروی بالین گذاشت زیرا به خیال خود، انتقامی مناسب از معشوقه بی احساسش گرفته بود.
آرامشش دیری نپایید. دوروز بعد پدر دختر با مامور کلانتری در خانه میثم بود. او را به دادگاه بردند و به دلیل جرم سنگینی که مرتکب شده بود به حبسی طولانی محکوم کردند. آینده او تباه شد، هم آن دختر را از دست داد و هم هر دختر دیگری را. آینده شغلی اش را به مخاطره انداخت و حتی خانواده او طرد کرد.
حالا کسی در زندان به دیدارش نمیآید و هیچ احدی منتظر آزادشدنش نیست. همه اینها به آن دلیل بوده که میثم تاب تحمل 'نه' شنیدن را نداشت و با زور و اجبار میخواست به عشقش برسد.
داستان بیژن برعکس این است. او از دوران نوجوانی به دختر همسایه علاقهمند بود، به او ابراز علاقه کرده و پاسخ مثبت شنیده بود. بیژن از همان سن برنامه ریزیهای فراوانی برای آینده خود و آن دختر کرد؛ به دانشگاه رفت و در رشتهای خوب و پولساز مشغول به تحصیل شد. همزمان کار و پسانداز میکرد تا برای شروع زندگی دست خالی نباشد. درس و کار در کنار یکدیگر گهگاه به او فشار میآورد، اما عشق بی انتهایی که در دل خود نسبت به آن دختر پرورانده بود، انرژی بخش لحظههای خستگی و آرام بخشی درمقابل تمام فشارهای زندگی بود. اوضاع همچنان پیش میرفت تا این که یک روز خبرآوردند آن دختر با مردی میانسال و ثروتمند ازدواج کرده است. بیژن که از شنیدن این خبر هاج وواج مانده بود بلافاصله نزد دختر رفت و دلیل این کار را جویاشد و دختر هم براحتی به او گفت پدرش با او صحبت کرده و به وی فهمانده که پول چه نقش مهمی در خوشبختی انسانها دارد.
روزگار بیژن سیاه شد. پسری تلاشگر، زحمتکش و سالم به دلیل آن که از اول از ثروت بادآورده پدری بهره مند نبود باید کنار زده میشد و فردی دیگر جایش را میگرفت. کجا رفت آن همه قول و قرار و دلدادگی؟ ادامه تحصیل و کار به مقولهای پوچ تبدیل شده بود، اما او به هر عذابی بود سعی کرد همان روال قبلی را ادامه دهد و بعد از گذشت چندماه، آرام آرام روحیهای بهتر پیداکرد.
دوسه سال گذشت. او در سال آخر دانشگاه به سر میبرد و اوضاع مالی بهتری هم پیداکرده بود. چندی بود که در اتوبوسی که صبح سوار میشد دختری جوان را میدید که چشمش را گرفته بود و در دل، احساسی زیبا نسبت به او داشت. روزها میگذشت و لذت عشق تازه، غم کهنه را از روح او میشست و پاک تر از دیروز میکرد. بالاخره یک روز مناسب دل را به دریازد و ماجرا را با دختر و سپس خانواده خودش درمیان گذاشت. خوشبختانه همه رضایت داشتند. مراسم خواستگاری به زودی برگزار و آنها با هم نامزد شدند. دوسال بعد هم به خانه بخت رفتند.
اکنون پنج سال از ازدواجشان میگذرد، آن دو با هم خوشبختند و پسری دوساله و نازنین دارند و در این سالها به جز عشق و آرامش چیزی در زندگی شان جریان نداشته است. چندوقت پیش هم خبررسید که دختر بی وفای همسایه بعد از تحمل هزارویک عذاب از خانه شوهرش رانده شده و به خانه پدری برگشته و اگر چهره اش را ببینید متوجه میشوید که در این دوران چه بر او گذشته است.
عشق هم مانند تمام مراحل زندگی مستلزم تلاش فراوان و چندبار زمین خوردن است تا بالاخره به نتیجه برسد. وقتی هدفی در زندگی برای خود انتخاب میکنید، برای رسیدن به آن کمر همت ببندید و تا آن جا که توان دارید تلاش کنید، بارها زمین میخورید، اما دوباره از جا برمی خیزید و به راهتان ادامه میدهید تا این که بالاخره یک روز به جایگاهی میرسید که سزاوارش هستید.
عشق هم از این قاعده مستثنی نیست. برای فردی نقشه ازدواج بکشید که در حد شما باشد و نه چندپله بالاتر و بعدهم برای رسیدن به او تلاش کنید. اگر پاسخ رد شنیدید بدانید گرچه این واقعیت تلخ است، اما دنیا به آخر نرسیده و بازهم درآینده حق انتخابهای فراوانی برای شما وجودخواهدداشت. حتی اگر از طرف مقابل تان بی وفایی و پیمان شکنی دیده اید، بازهم مانند بیژن با یاری خواستن از خداوند، صبوری پیشه کنید و به فعالیتتان ادامه دهید. یک روز فردی میآید که همه غصههای قبلی را از دلتان میشوید و طعم واقعی عشق را به شما میچشاند. تا آن روز بردبار باشید و با شکیبایی به استقبال خوشبختی بروید.
چاردیواری (ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)
تا چه حد درباره لیپوماتیک اطلاعات دارید؟ پیش از هر اقدامی برای کاهش وزن باید بفهمید وزن ایدهآل شما چقدر باید باشد؟
چقدر اضافه وزن دارید؟
روشهای متعددی برای محاسبه وزن ایدهآل وجود دارد، ولی اندازهگیری شاخص توده بدن یا همان BMI روشی کاربردیتر است که اتفاقا برای تشخیص اختلالات وزنی هم به کار گرفته میشود.
در این روش وزن (به کیلوگرم) را به مجذور قد (به متر) تقسیم میکنیم و عدد به دست آمده به این ترتیب قابل تفسیر است:
ـ کمتر از 18.5: کم وزن
ـ 18.5 تا 25: وزن طبیعی
ـ 25 تا 30: اضافه وزن
ـ 30 تا 35: چاقی متوسط
ـ 35 تا 40: چاقی زیاد
ـ بیشتر از 40: فوقالعاده چاق
اگر اضافه وزن ندارید خوشا به سعادتتان اما در صورتی که چاق هستید باید با رژیم و ورزش، وزنتان را کم کنید و تقریبا هیچ روشی جز این برای لاغر شدن شما مناسب نیست.
اگر هم در گروه افراد فوقالعاده چاق قرار میگیرید علاوه بر رژیم و ورزش پزشک ممکن است گزینه جراحی مثل گذاشتن بالون داخل معده یا حلقه دور معده کوچک کردن معده شامل پلیسه و اسلیو معده، کوتاه کردن روده شامل بای پس معده را به شما پیشنهاد کند.
حالا این پرسش مطرح میشود روشهایی مثل لیپوماتیک و لیپوساکشن به چه دردی میخورند؟
دکتر مهران کریمیپور، جراح عمومی و فلوشیپ جراحی چاقی در گفتوگو با جامجم میگوید: لیپوماتیک، روشی است که به کمک امواج اینفراسونیک سلولهای چربی از هم جدا میشوند، به حالت مایع درمیآیند و در نهایت به کمک لولههای باریکی از بدن خارج خواهند شد.
تفاوت لیپوماتیک با لیزر لیپولیز
به گفته دکتر کریمیپور، در روش لیزر لیپولیز، بافتهای چربی ذوب میشود و جراح آنها را از بدن فرد خارج میکند. این چربیها برخلاف روش لیپوماتیک دیگر قابل استفاده نیستند و دور ریخته میشوند.
در عین حال، لیپوماتیک به دلیل پایین بودن میزان خونریزی بیمار، روش بسیار ایمنتری نسبت به لیپولیز به حساب میآید. از طرفی چون هیچ حرارتی تولید نمیشود خطر سوختگی پوست هم وجود ندارد.
همچنین چربیهای خارج شده (به دلیل حرارت ندیدن) در صورت لزوم میتوانند به قسمتهایی از صورت و بدن فرد تزریق شوند؛ مثلا برای پر کردن خط اخم یا خطوط خنده مورد استفاده قرار بگیرند. در این میان، لیپوساکشن از جمله روشهای قدیمی لاغری است و خارج کردن چربیها در هر جلسه بسیار کمتر از لیپولیز و لیپوماتیک است. یکی از مهمترین معایب لیپوساکشن نیز افتادگی پوست به دلیل تخلیه بافت چربی زیرپوستی است؛ در حالی که دیگر روشهای گفته شده بویژه لیپوماتیک نهتنها چنین عارضهای ندارد، بلکه باعث سفتتر شدن پوست میشوند.
لاغری با لیپوماتیک
دکتر کریمیپور به تبلیغاتی درباره لیپوماتیک اشاره میکند که نهتنها واقعی نیستند، بلکه بسیار عجیب و غریباند. این جراح عمومی میگوید: استفاده از این روش به افراد چاق یا دارای اضافه وزنی که با رژیم و ورزش میتوانند به تناسب اندام برسند اصلا توصیه نمیشود. همچنین کاهش وزن 10 12 و 15 کیلو در یک جلسه لیپوماتیک ـ که برخی پزشکان سودجو درباره آن حرف میزنند ـ هیچ توجیه علمی ندارد. به عبارتی لیپوماتیک مناسب افرادی است که چاقی موضعی در غبغب، بازو، شکم، ران، باسن، بغل پا، کتف و... دارند و با ورزش و رژیم چربیهایشان آب نمیشود یا ممکن است مدتها طول بکشد تا کمی نتیجه بگیرند، پس لیپوماتیک برای کاهش سایز بیمار است نه کاهش وزن. حتی استفاده از این روش برای رفع چربیهایی با وسعت بالا در یک جلسه هرگز توصیه نمیشود.
شناسایی عوارض خطرناک
اگر کاندیدای لیپوماتیک بدرستی شناسایی شود و پزشک هم در کارش متبحر باشد، تقریبا هیچ عارضه خطرناکی ایجاد نخواهد شد اما در صورتی که پزشک از تجربه کافی برخوردار نباشد، متاسفانه عوارضی مثل غیرقرینگی اندامها مثلا رانها، گودرفتگیهای غیرطبیعی، جمع شدن مایعات زیرپوست، خطر بروز عفونت بیمارستانی و... ایجاد میشود.
در مورد همه افراد هم درد مختصر بویژه هنگام ماساژدرمانی، خروج خونابه از نقاط سوراخ شده و کبودی وجود دارد و جای نگرانی نیست البته افراد مبتلا به فشارخون بالا، بیماران قلبی و عروقی و افراد مبتلا به دیابت باید قبل از انجام لیپوماتیک با پزشک معالجشان مشورت کنند، چون درست است که کم شدن حجم و توده چربی بویژه در ناحیه شکم، وضع سلامت این افراد را بهتر میکند، اما میتواند خطرناک هم باشد.
جام جم - پریسا اصولی
فردی که پرده گوش او پاره شده ممکن است درد شدید و تیزی را در زمان پارهشدن پرده احساس کند که در ادامه به کری نسبی و تداوم درد گوش منجر میشود. اگر پاره شدن پرده گوش به دلیل جراحات و ضربات شدید وارده به ناحیه سر باشد احتمال خروج خون رقیق و آبکی از مجرای گوش وجود دارد و در بسیاری از تصادفات سنگین جادهای این اتفاق میافتد که نشانهای بسیار جدی و خطر آفرین محسوب میشود و نشانگر شکستگی جمجمه و نشت مایع مغزی - نخاعی به همراه مقداری خون از اطراف مغز است.
اقدامات اولیه
در انواع خونریزیهای غیرطبیعی از بدن، لازم است بلافاصله با اعمال فشار جلوی خونریزی را بگیرید. اما برای درمان خونریزیهای گوش بههیچوجه درون مجرا را با پنبه یا دستمال مسدود نکنید. اگر خونریزی بر اثر نشت مایع مغزی - نخاعی باشد، جلوگیری از خروج این مایع و تجمع آن در مجرای گوش به وخامت حال مصدوم منجر میشود.
تا رسیدن نیروهای مجرب اورژانس به فرد مجروح کمک کنید در حالت نیمهنشسته قرار گیرد، به نحوی که سر او به سمت گوش مجروح طوری متمایل به پایین قرار گرفته باشد که اجازه خروج و تخلیه خون را بدهد.
فقط میتوانید در محل خروج خون از گوش یک پوشش تمیز بگذارید و آن را فشار ندهید. معمولا پس از مدت زمان کوتاهی، خونریزی خودبهخود بند خواهد آمد.
فاخره بهبهانی
عمرانی ضمن اشاره به این موضوع که دو عامل بیماری های عفونی و آسیب های مکانیکی از علل اصلی پارگی پرده گوش به شمار می روند افزود: 84 درصد افراد حداقل یکبار در طول زندگی خود با ورم و التهاب گوش مواجه شده اند که این بیماری منجر راه یافتن باکتری ها و ویروس ها به داخل گوش،تجمع چرک،درد،کاهش شنوایی و گاه پارگی پرده گوش می شود.
وی با تاکید بر این موضوع که 50 درصد از پارگی های گوش به دلیل تجمع ترشحات،باکتری ها و چرک دراخل آن است بیان کرد: بیماری های درگیر کننده دستگاه ایمنی نظیر لوپوس با آسیب رساندن به سلول های سطح مخاط تنفسی می تواند باعث آسیب به پرده گوش شود.
وی ابراز داشت: عفونت های مخفی گوش که بیشتر کودکان زیر 3 سال گرفتار آن می شوند، از دیگر علل پارگی پرده ی گوش به شمار می روند.
عمرانی اظهار داشت:استفاده از گوش پاک کن، دستمال یا حوله و هر وسیله ی دیگری برای تمیز کردن یا خشک کردن گوش توصیه نمی شود چرا که باعث هل دادن ترشحات به داخل گوش و آسیب به پرده آن می شود و از آن جایی که گوش عضو بسیار حساسی است هیچ جسم خارجی نباید وارد آن شود.
وی متذکر شد:در هنگام استحمام وفتی زیر دوش ایستاده اید سرتان را نچرخانید تا مانع ورود آب به داخل گوش شوید چرا که این عضو به گونه است که وقتی فرد ایستاده و سرخود را تکان نمی دهد آب وارد آن نمی شود اما بعد از استخر در صورتی آب درون گوش نفوذ کرد باید از خشک کردن آن با دستمال و حوله بپرهیزید و صبر کنید تا آب درون گوش به صورت طبیعی خشک شود.
عمرانی تصریح کرد :صدای بلند نظیر صدای انفجار و وارد شدن ضربه شدی نیز باعث پارگی پرده گوش می شود و توصیه می شود درصورت ابتلا به سرماخودگی با پرهیز از مصرف آنتی بیوتیک و چرک خشک کن ها که باعث رشد باکتری ها می شوند و همچنین مراجعه به پزشک در صورت ترشح چرک در گوش و حساسیت مانع عفونت و پاره شدن پرده گوش شوید.
وی در پایان اشاره کرد:پاکسازی گوش حتما باید توسط پزشک متخصص گوش صورت گیرد در غیر این صورت نه تنها برای گوش مفید نیست بلکه باعث به پرده گوش نیز آسیب وارد می شود.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از Dailystar، "دیزی باستین" در سال 1908 در انگلستان متولد شد. او آخرین بازمانده از حانوادهاش است.
حال دیزی 109 سال دارد و کلید اصلی طول عمرش را مصرف روزانه پیاز میدانند. او معتقد است سبزیجات و بخصوص پیاز پوستاش را جوان نگه داشته است. او داشتن دوستان خوب و شاد بودن را دومین علت طول عمراش دانست.
رژیم غذایی او سرشار از پروتئین است.
باستین میگوید: «روزی نیست که از خوردن پیاز غافل شوم. پیاز تا به این سن پوستم را شاداب نگه داشته است.»
به گفته پیرترین زن انگلیس، روزانه 3 عدد تخم مرغ مصرف میکنم(صبحها 2 عدد خام و ظهر یا شب 1 عدد پخته). مصرف روزانه تخم مرغ مرا شاداب و با نشاط نگه داشته است.