برای رعایت تمیزی محیط
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - نفیسه مجیدیزاده:
امیرعلی، از بهداشت مدرسهاش راضی است؛ البته کمی!
او مستخدم مدرسه را بسیار دوست دارد و همیشه در نظرسنجیهای مدرسه مینویسد که از بهداشت مدرسه رضایت دارد، چون آقای نوروزی زحمت زیادی میکشد و همیشه در حال شستوشو و نظافت حیاط، دستشوییها و کلاس است؛ اگرچه باز هم مدرسه تمیز نیست و بهخصوص سرویسهای بهداشتی خیلی زود کثیف میشود.
اینکه تقصیر آقای نوروزی نیست. شما چهطور؟ حواستان به مستخدم یا همان بابای مدرسهتان هست؟
آقای محمد نوروزی، بابای مهربان این مدرسه است؛ مدتی طول میکشد تا بتوانم با او صحبت کنم. باید حیاط را برای زنگتفریح بعدی آماده کند؛ از دور نگاهش میکنم زمینشویهای پارچهای بزرگ را روی کفپوش راهرو میکشد و با جاروی بلند، حیاط را جارو میزند، آبخوریها را میشوید و البته سرویسهای بهداشتی را هم قبلاً نظافت کرده است.
او را میبینم که از روی نیمکتهای دور حیاط زبالهها را جمع میکند. کار او تمامی ندارد. باز هم صدایش میزنم و با عجله میآید و میگوید: «فقط 10 دقیقه تا زنگتفریح وقت داریم.»
و بعد قصههای ناتمام بابای مدرسه آغاز میشود؛ او همهی عمرش را در مدرسه کار کرده است. قبلاً در مدرسههای دولتی کار میکرد و بعد ازبازنشستگی به این مدرسهی غیرانتفاعی آمده است.
نوروزی از صبحهای تاریک و سرد زمستان میگوید که با اتوبوس و مترو، مسیر جنوب به شمال تهران را طی میکند تا به مدرسه برسد و از غروبهای پرترافیک که به خانه برمیگردد.
با اینحال دلش برای رفتگران شهر میسوزد و میگوید: «اینجا که یک مدرسهی کوچک است و بعضی از بچهها خیلی مراقبند، اما بعضی از رفتگرها، یک محله را جارو میزنند و تمیز میکنند و خیلی از مردم رعایت نمیکنند.»
نوروزی آرزو دارد بچهها از مدرسه شروع کنند و یاد بگیرند که مراقب بهداشت محیط زندگیشان باشند. بستن شیرهای آب و جلوگیری از هدر رفتن آب برای او خیلی مهم است.
او میگوید: «زنگ تفریح که تمام میشود بیشتر شیرهای آب نیمه بازند. اشکال ندارد، من همه را میبندم، اما اولاً دراین مدت آب هدر میرود و دوم اینکه بالأخره باید توجه داشته باشند شیر بسته شده یا نه؟ اینجا نه توی خانه، پارک یا هر جای دیگر فرقی
ندارد»
این بابای پیر مدرسه از هدر دادن مایع و صابون دستشویی هم گلایه دارد و میگوید: «همه اینطوری نیستند البته، اما خب این کارها اسراف است. بعضی وقتها مایع دستشویی را حتی روی زمین میریزند.»
او تند وتند ادامه میدهد: «خیلی از بچهها روی سکوها خوراکی میخورند و بقیهی خوراکیشان را همانجا میگذارند این هم اسراف است. بعضیها هم زبالهها را زیر صندلیها و گوشه و کنار حیاط میاندازند، اما جای زباله توی سطل است نه روی صندلی و حیاط مدرسه!»
قصهی زباله تمامی ندارد: «وقتی سرما میخورند، دستمالکاغذیهای مصرفشده را حتماً باید در سطلها بیندازند چون این دستمالها آلودهاند و میتوانند ویروسها را منتقل کنند. البته بیشتر بچهها حواسشان هست اما خب عدهای هم دقت ندارند.»
زنگ تفریح به صدا در میآید؛ نوروزی خداحافظی میکند و به سمت راهپلهها میرود؛ برمیگردد و دستی تکان میدهد و در پیچ راهرو گم میشود.
از نو نوشتن
برنامهی روزانهام مشخص است. هرروز صبح از خواب بیدار میشوم و میروم بیرون میدوم.
بعد برمیگردم، صبحانه میخورم، به دفتر کارم میروم که توی خانه است و حدود دو ساعت و نیم مینویسم. بعد به برنامههای بقیهی روزم میرسم. وقتی دستنویس دوم کتابم را مینویسم، پرانرژیترم. برای نوشتن دستنویس اول معمولاً روزی یک ساعت کار میکنم، چرا که انرژیِ بیشتر از آن را ندارم.
توصیهام به دانشآموزانی که نوشتن را دوست دارند این است که اهمیت چند بار نوشتن و ویرایش اثرشان را دستکم نگیرند. هرچند میدانم بچهها از این کار خوششان نمیآید. من هم وقتی بچه بودم بازنویسی را دوست نداشتم.
حقیقت این است که من وقتی نویسندهی خوبی شدم که یاد گرفتم بازنویسندهی خوبی بشوم. همچنین میخواهم به دانشآموزان بگویم هر چه بشود، امیدوارم کاری را پیدا کنید که دوست دارید. اینکه کارتان را دوست داشته باشید مهمتر از آن است که با آن بتوانید پولدار شوید.
بعضی از آن ها آن قدر گارد می گرفتند که می گفتند اصولا نیازی به گفت و گو در این باره نیست و مثل خودشان که بدون هیچ آموزشی چنین مسائلی را یادگرفته اند، فرزندان شان نیز یادخواهندگرفت. بعضی از آن ها تصور می کردند که کودکان شان هیچ سوال یا دغدغه ای در این باره ندارند، چون هیچ وقت از آن ها چنین سوال هایی نپرسیده اند و در همان جلسه با خرسندی نفسی به آسودگی می کشیدند. ولی به واقع آن ها اشتباه می کردند! کودکان حتما درباره این موضوع ها سوال دارند و دلیل نپرسیدن شان را حتما باید در تعامل والدین با آن ها جست و جو کرد.
از ارائه دانش واقعی درباره یکی از مسائل عادی زندگی انسان ها، شرمگین نباشید، چون اگر شما این اطلاعات را در اختیار کودکان تان قرار ندهید، آن ها از منابع غیرواقعی و تحریف شده این اطلاعات را به دست می آورند. وقتی کودک تان سوال های جنسی می پرسد، هول نکنید، استرس نگیرید و با آرامش از او بخواهید تا اطلاعاتی که خودش دارد را در اختیار شما قرار دهد، برای اینکه متوجه شوید خودش تا چه حد می داند. بعد به او جواب واقعی (و نه تخیلی) متناسب دانسته ها و سن اش را بدهید.
برای درمانگران حوزه سلامت روان، شنیدن خاطراتی از تعرض جنسی (چه به صورت تجاوز جنسی کامل، چه به صورت های دیگری همچون لمس یا تعرض کلامی) در مراجعان شان داستان غریبی نیست. غم انگیزتر اینکه عموما تعرض های جنسی به کودکان از سوی یکی از نزدیکان اسـت. کسی که عموما کودکان او را می شناسند.
قصد ندارم نگران تان کنم یا شما را نسبت به نزدیکان تان بی اعتماد کنم. این بسته به قضاوت شما دارد که چگونه با نزدیکان تان ارتباط برقرار می کنید. با توجه به اینکه ما اصولا کنترلی روی رفتار دیگران نداریم، پس بهتر اسـت که کودکان مان را درباره موضوع های جنسی واکسینه کنیم. امیدوارم توانسته باشم شما را مجاب کنم که در این باره با فرزندان تان حرف بزنید، به ویژه درباره حفظ حریم خصوصی.
چه آموزش هایی و در چه سنی؟
در هر سنی، کودکان باید اطلاعات جنسی خاصی را درباره جنسیت بدانند.
تا 5 سالگی: نام صحیح اعضای بدن را بدانند. درک درستی از اینکه نوزادان از کجا می آیند داشته باشند و مفهوم فضای خصوصی را بدانند و نسبت به هویت جنسی خود احساس مثبتی داشته باشند.
بین 6 تا 9 سالگی: از تولیدمثل حیوانات و گیاهان به عنوان چرخه حیات درک درستی داشته باشند، از تفاوت بین دو جنس آگاه باشند و از لغات درستی برای نام گذاری نواحی جنسی استفاده کنند.
بین 9 تا 13 سالگی: جنسیت را به عنوان بخش طبیعی زندگی درک کرده باشند، با تغییرات جنسی دوران بلوغ آشنا شده باشند، درک درستی از روند تولید مثل داشته باشند و از موارد سوءاستفاده جنسی آگاه باشند.
کودکان عموما در روند عادی روزمره شان و در بازی های عادی از فرصت استفاده می کنند و از نظر جسمی به بچه های هم جنس و غیرهم جنس شان نزدیک می شوند تا شکل بدن آن ها را کشف کنند. در بیشتر اوقات این بازی به شکل «دکتربازی» اسـت.
بیشتر بچه ها از سر کنجکاوی بازی های جنسی می کنند و این امری طبیعی اسـت. اگر فرزندتان را در حالتی برهنه یا نیمه برهنه در حضور دیگر بچه ها دیدید، واکنش هولناکی نشان ندهید، نه او را سرزنش کنید، نه تنبیه، بهترین کار این اسـت که برای رفتار جنسی آن ها در آینده حد و مرز تعیین کنید.
در این باره باید درباره اندام های خصوصی با آن ها صحبت کنید، اما اگر فاصله سنی بین بچه هایی که با هم لخت شده اند بیش از چهار سال باشد، در این موقعیت امکان دارد که بچه بزرگ تر به بچه کوچک تر آسیب جنسی برساند. یا اگر فرزندتان به زور و برخلاف میل خود وادار به این شرایط شده باشد، باز هم قضیه فرق می کند و باید مراقب باشید.
اعضای خصوصی بدن
والدین در مسیر آموزشی خود بایستی درباره خصوصی بودن برخی اعضای بدن با کودکان شان گفت و گو کنند. عموما بهترین موقع برای گفت و گو درباره سوءاستفاده جنسی برای کودکان کوچک تر، هنگام حمام کردن بچه هاست. کودکان می توانند بیاموزند که برای اشاره به اعضای جنسی خود از عبارت «اعضای خصوصی بدن» استفاده کنند.
برای اینکه درباره اعضای خصوصی صحبت کنید، ابتدا باید مفهوم را برای کودکان تان ساده کنید. مثلا می توانید این گونه توضیح دهید: «همه ما مسواک و شانه داریم. ولی هر کس فقط می تواند از مسواک و شانه خودش استفاده کند و نمی تواند از مال دیگران استفاده کند. آن ها خصوصی هستند. اعضای خصوصی بدن هم چنین وضعیتی دارند. یعنی همه آدم ها در بدن شان اعضای خصوصی دارند ولی هر کس فقط می تواند به اعضای خصوصی بدن خودش دسترسی داشته باشد و نه دیگران».
سپس درباره اعضای خصوصی بدن انسان با او صحبت کنید. توجه داشته باشید که در بسیاری از خانواده ها، به اشتباه صرفا به کودکان یاد داده می شود که اندامی که در مایو هستند خصوصی اوست، ولی لازم اسـت که کودک آموزش ببیند که لب ها، گردن و سینه هم بخش های خصوصی او هستند. به ویژه در پسران کمتر به این موضوع پرداخته می شود، این در حالی اسـت که برخلاف تصور رایج، پسران بیشتر از دختران در معرض سوءاستفاده جنسی قرار دارند.
• وقتی یک نفر اندام خصوصی اش را به تو نشان می دهد.
• وقتی کسی می خواهد بی دلیل به بدن تو نگاه کند.
• وقتی کسی می خواهد به اندام های خصوصی تو دست بزند.
• وقتی کسی می خواهد به اندام های خصوصی او دست بزنی.
• وقتی یک نفر بزرگ تر از خودت، از تو کاری را می خواهد که مایل نیستی انجام دهی.
• وقتی در موقعیتی هستی که احساس ناراحتی می کنی یا درون خودت احساس عجیبی داری.
• وقتی یک نفر از تو می خواهد که رفتاری را به صورت راز نگه داری.
• وقتی یک نفر با تو کاری می کند که بعد از آن حس بدی داری.
برای این که فرزندتان در موقعیت هایی که ممکن اسـت حریم بدنی اش مورد تجاوز واقع شود بهترین کار را کند می توانید از پیش آماده اش کنید. مطالعات نشان می دهند وقتی کودکان آمادگی داشته باشند و پیش بینی چنین موقعیت هایی را بکنند، در موقعیت های این چنینی عملکرد بهتری نشان می دهند. اما چگونه؟
1- به او یاد دهید بگوید نه!
به فرزندان تان یاد بدهید که اگر در چنین موقعیتی بودند، بگویند: «نه»، یا حتی بهتر اسـت به آن ها یاد بدهیم که در این مواقع «داد بزنند» و بلند بگویند: «نه!»، و سپس آن محل را «ترک» کنند و در نهایت به مادر یا پدر «بگویند». به کودکان تان یاد دهید که از «داد زدن» نترسند، چرا که آن فرد متجاوز اسـت که کار اشتباهی می کند و اوست که باید بترسد. وقتی کودک بداند کار اشتباه را چه کسی انجام می دهد، با اعتماد به نفس بیشتری می گوید نه یا داد می زند.
2- نقش بازی کنید
عموما بهتر اسـت برای پیشگیری، با فرزندتان نقش بازی کنید. مثلا از فرزندتان بپرسید که «اگر در محله یا مدرسه کسی خواست به اندام خصوصی تو دست بزند، یا لباس زیر تو را ببیند، چه کار می کنی؟». چک کنید ببینید که همه راهکارهایی که به او گفته اید را اجرا می کند یا نه. در نقش بازی کردن حتما احساساتی که او ممکن اسـت موقع نزدیک شدن یک غریبه داشته باشد را یادآوری کنید و یادش بدهید این احساسات نباید مانع جرات مندی او شود.
عموما بچه ها بعد از سوءاستفاده جنسی گوشه گیر می شوند، زیاد گریه می کنند یا رفتارشان به طور چشم گیری تغییر می کنند. مثلا امکان دارد بچه ای که پیش از این بازیگوش بود، رفتارهای اسرارآمیز و خشمگینانه از خود نشان دهد. امکان دارد رفتارهای جنسی از خود نشان دهند که با سن کودک و هنجارهای اجتماعی سازگاری ندارد. اگر فرزندتان دچار سوءاستفاده جنسی شده، آرامش خود را حفظ کنید و مراقب باشید که او را مقصر اعلام نکنید یا توبیخ اش نکنید. این اتفاق ناراحت کننده اسـت و برای کودکان ناراحت کننده تر، بنابراین این حس را به او منتقل کنید که او بی گناه اسـت و از دیگران (از جمله متخصصان سلامت روان) کمک حرفه ای بگیرید.
* کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
احتمالا هر کدام از ما هم چندین کتاب، مجله یا حداقل صفحات اینترنتی در مورد موفقیت و پیدا کردن هدف در زندگی مطالعه کردهایم. با این حال هیچ کدام از این مطالب تغییری در زندگی شما ایجاد نکردهاند. قصد این مقاله دادن راهحلهای چند مرحلهای و تضمینی و این چنین مطالبی نیست. نویسنده مقاله سعی میکند تا یک روش ساده و یک مرحلهای را برای تغییر زندگی فردی معرفی کند؛ روشی کوتاه با تاثیرگذاری فراوان.
حباب کلیدواژهی اصلی این روش و استعارهای از دنیای شخصی فرد اسـت. راهحل مقاله هم ساده به نظر میرسد؛ از حباب شخصی خود بیرون بیایید. حباب شخصی شما دنیایی اسـت که در آن زندگی میکنید. در این دنیای شخصی شما در مرکز قرار میگیرید و علایق و آرزوهایی مثل کسب ثروت، جذابیت ظاهری و لذتهای شخصی دغدغهی اصلی شما به حساب میآیند. دنیای شخصی شما تمام جنبههای زندگی شما را احاطه کرده اسـت و برای خواستههای خود در این محدوده دنبال دلیل نمیگردید.بنابراین وقتی دوستتان در مورد چاقی شما نظر میدهد ناراحت میشوید و احساس شرمساری میکنید؛ در حباب شخصی زیبایی ظاهری یک ارزش تلقی میشود و لاغری یا خوش اندام بودن معیار این ارزش اسـت و هر چیزی که این ارزشها را قضاوت کند موجب ناراحتی شما میشود.
اگر بتوانیم از این حباب خارج شویم و مسائل را بدون تمرکز روی خود مشاهده کنیم نتایج زیر را در پی خواهد داشت:
دید وسیعتر و هدف زندگی
وقتی که از حباب خود خارج شدید و دنیا را با دیدی جدید تجربه کردید میتوان مسیر جدیدی را شروع کرد:
چطور از حباب شخصی خود خارج شویم؟
به نظر میرسد خارج شدن از حباب مزایای زیادی به همراه دارد، اما طی کردن این مسیر به هیچ وجه آسان نیست. در قدم اول باید موقعیت خود را تشخیص دهید، آیا در حباب قرار گرفتهاید؟ هر موقع که عصبانی، ناراحت، ناامید یا نسبت به آینده و اطراف خود بیمناک هستید، هر موقع در انجام کارهای خود تنبلی میکنید یا آرزوی تغییر رفتار دیگران نسبت به خود را دارید احتمالا در حباب شخصی خود گرفتار شدهاید. این نشانهها بازگو کنندهی وضعیت شما در دنیای اطراف و احساسات شما هستند. به این نشانهها میتوان علائق شخصی هم اضافه کرد، زمانیکه علائق شما به تمام اتفاقات مهم اطراف شما ارجحیت پیدا میکند یعنی در مرکز حباب قرار دارید.
در مرحلهی دوم به جای غر زدن و متهم یا قضاوت کردن بقیه، سعی کنید رفتار آنها را درک کنید. در این مرحله پی خواهید برد که چقدر خواستهها و مشکلات شما در برابر آدمهای اطرافتان ناچیز اسـت. پس به جای اینکه همه چیز را از منظر خود ببینید سعی کنید به یک تصویر جامع از شرایط برسید. در مرحلهی بعد فقط برای شادی بقیه تلاش کنید، همانطور که خود دنبال شادی هستید.
در آخر هم به این موضوع فکر کنید که چطور باید به بقیه کمک کرد؟ چطور باید مرهم درد آدمهای اطراف خود شد؟ بعضی وقتها یک توجه ساده، حضور در کنار فرد یا گوش دادن به حرف دل یک نفر کمک زیادی به حساب میآیند. پس نباید حتما به مسائل مالی توجه کرد و تا حرف پول درمیان آمد پا پس کشید. کاری کنید که لبخند بر لب بقیه بنشیند و جزوی از دنیای آنها شوید. اینجاست که خود شما هم لذت میبرید.