مرزهای شخصی به دیگران یاد میدهد چطور با شما رفتار کنند؛
چگونه برای خودمان مرزهای شخصی داشته باشیم؟ معیارهای خوب بودن مرز شخصی چیست؟
به گزارش آلامتو و به نقل از وبسایت مردمان؛ مهمترین چیز درمورد مرزهای شخصی این اسـت که این مرزها برای تنبیه یا کنترل کردن دیگران نیست. این مرزها برای این اسـت که به دیگران نشان دهید چه چیزهایی در زندگی شما قابل قبول اسـت و چه چیزهایی نیست. این مرزها به شما کمک میکند تعادل زندگیتان را حفظ کرده و از بدن، ذهن، احساسات و زمانتان درمقابل تقاضاهای زیانآور و نامطلوب دیگران محافظت کنید.
وقتی مرزهای شخصی تان چندان قوی نباشند، هم احترام خودتان و هم احترام اطرافیانتان به خطر خواهد افتاد. جای تعجب نیست که افراد سلطهگر، زورگو، نامحترم و آویزان را به زندگیتان جذب خواهید کرد.
– وقتی واقعاً میخواهید جواب «نه» بدهید، میگویید، «آره».
– وقتی به کسی «نه» میگویید، عذابوجدان میگیرید.
– برای به دست آوردن آرامش برخلاف ارزشهای واقعیتان عمل میکنید.
– وقتی کسی با شما بدرفتاری میکند، از خودتان دفاع نمیکنید.
– برای دوست داشتهشدن بیش از اندازه تلاش میکنید.
– به دیگران اجازه میدهید حرفهایی به شما بزنند یا کارهایی با شما بکنند که موجب ناراحتیتان اسـت.
– انتظار دارید که نزدیکترین افراد به شما، بدون اینکه چیزی بگویید از چیزهایی که ناراحتتان میکند باخبر شوند.
متاسفانه، بعضیها بخاطر این باور اشتباه که برای به دست آوردن دل و احترام دیگران باید همیشه در دسترس آنها باشند، برای خودشان مرزهای شخصی نمیگذارند. مشکل اینجاست که هر عمل موافقت، انکار نفس یا نیازمندی، احترام دیگران را از بین میبرد.
اگر به تطبیق دادن خودتان به دیگران عادت کردهاید، فرآیند ایجاد مرزهای شخصی به نظر غیرطبیعی و تهدیدآمیز میآید ولی اگر به آن پایبند شوید، متوجه میشوید که به مرور زمان همه چیز برایتان سادهتر میشود و بدون شک ارزشش را خواهد داشت!
ایجاد مرزهای شخصی سالم برای خود:
فرآیند ایجاد مرزهای شخصی با خودتان شروع میشود که اول قبول کنید که نه تنها لایق این هستید که این مرزها را داشته باشید بلکه وجود این مرزها برای مراقبت از خودتان ضروری هستند. دوم اینکه، باید قبول کنید که حق ایجاد این مرزها را دارید. شاید به نظرتان عجیب برسد ولی من کسانی را میشناسم که قلباً نمیدانستند که چنین حق انتخابی دارند.
درواقع، شما نه تنها حق دارید اینکار را بکنید، بلکه مسئولیت اینکه دیگران چطور با شما رفتار کنند هم بر عهده خودتان اسـت. مرزهای شما بعنوان فیلترهایی عمل میکند که مشخص میکند چه چیز در زندگی شما قابلقبول اسـت و چه چیز نیست.
البته زمانهای خواهد بود که کسی به کمک شما نیاز دارد و با احترام از شما کمک میخواهد. باید قبول کنید که زمان کمی تجربه کردن و شاید چند قدم اشتباه برداشتن میخواهد ولی بالاخره یاد میگیرید فرق بین یک درخواست قابلقبول و درخواستی که شما را در معرض خطر پسرفت قرار میدهد.
تشخیص اینکه کجاها به فضا، احترام، انرژی و قدرت شخصی بیشتری نیاز دارید، قدم دوم اسـت و برای آن باید زمان بیشتری صرف کنید تا آگاهیتان را نسبت به خود بیشتر کنید. با تشخیص الگوهای تکراری از موقعیتها و رفتارهایی شروع کنید که موجب خشم، بیانرژی کردن و یا افسرده کردنتان میشوند.
وقتی این موقعیتهای خاص را تشخیص دادید، آنها را در یک دفترچه یادداشت کنید. نگران توانایی نوشتن خود نباشید، این تمرین برای این اسـت که کمکتان کند بفهمید اوضاع از چه قرار اسـت. دلیل اهمیت آن این اسـت که خیلی وقتها ما بعضی چیزها را برای خودمان خیلی مهم میکنیم ولی در حقیقت اصلاً موضوع خاصی نیستند.
بعنوان مثال، ممکن اسـت میزان زیادی انرژی منفی روی خواهرتان صرف کنید چون عادت کرده اسـت بدون اینکه از قبل خبر دهد، بچههایش را پیش شما بیاورد تا از آنها مراقبت کنید. موضوع اصلی خواهرتان نیست، موضوع این اسـت که احساس میکنید به شما احترام گذاشته نشده و به اشتباه باور دارد که چون خواهر او هستید نمیتوانید به او «نه» بگویید. خوب خبر خوب این اسـت که، شما کاملاً حق دارید که برای خانوادهتان هم مرز تعیین کنید.
اگر قبلاً تجربهای در این زمینه نداشتهاید، توصیه ما این اسـت که از کم شروع کنید. اگر یک موضوع اسـت که عصبانیتان میکند، بهتر اسـت روی رفتار یا موقعیتی تمرکز کنید که چندان خطرساز و تهدیدآمیز نباشد تا بتوانید فرآیند تعیین کردن نیازها و بیان آنها را به راحتی انجام دهید.
اشتباهی که خیلیها وقتی میخواهند برای خود مرز تعیین کنند مرتکب میشوند این اسـت که از سر خستگی و خشم اینکار را شروع میکنند. با این روش مطمئناً با شکست یا مشاجره مواجه خواهند شد. ایجاد مرزهای قوی و باثبات به رفتار خودتان بستگی دارد، بنابراین بهتر اسـت با محبت برای دیگران و همچنین خودتان آن را انجام دهید.
بااستفاده از دفترچهتان، مرزها و همچنین رفتارهایی که برایتان قابلقبول اسـت و رفتارهایی که قابلقبول نیست را توصیف کنید. به عبارت دیگر، اینجا دقیقاً همانجایی اسـت که تصمیم میگیرد خطرهای مرزیتان را بکشید.
وقتی زمان اجرای مرزهای جدیدتان میشود، اجازه بدهید تجربه و سطح راحتیتان هدایتتان کند. یک راه برای انجام این کار این اسـت که از سناریوی معمول رفتار غیرقابلقبول استفاده کنید.
به مثال خواهرتان برمیگردیم. ازآنجاکه در گذشته آن رفتار را به رفتاری راحت تبدیل کردهاید، شاید ایده خوبی نباشد که یکدفعه در خانهتان را به روی او ببندید. کاری که میتوانید بکنید این اسـت که بچهها را قبول کرده بعد از او بخواهید که قبل از اینکه برود، چند دقیقه با او حرف بزنید. بعد برایش توضیح دهید که چقدر همیشه از دیدن او و فرزندانش لذت میبرید (حتی اگر نمیبرید، لبخند بزنید و تحمل کنید) ولی واقعاً دوست دارید اگر لازم باشد که از فرزندانش مراقبت کنید، از قبل به شما اطلاع داده شود. از زبان خودتان استفاده کنید، مهربان باشید ولی احساس نکنید که لازم اسـت خودتان را برای او توضیح دهید یا عذرخواهی کنید.
بعضیها کاری میکنند که احساس عذابوجدان کنید تا اینکه بتوانند به چیزی که میخواهند دست پیدا کنند. ولی اگر به خودتان ایمان داشته باشید و باور داشته باشید که کار درستی انجام میدهید، خواهید دید که مشکل خودشان اسـت، نه مشکل شما.
آماده باشید. باید آماده باشید که انتخابهای سختی برای تغییر سبکزندگیتان بگیرید و عذابوجدان متداولترین مانعی اسـت که وقتی میخواهید از خودتان محافظت کنید گرفتارش میشوید. فقط باید به خودتان یادآور شوید که اصلاً چرا این مرزها را برای خودتان مشخص کردید.
البته ممکن اسـت اطرافیانتان هم به حالت دفاعی بروند که البته به عذابوجدان شما اضافه خواهد کرد. ولی اکثر افراد به مرور زمان به این مرزهای جدید شما عادت خواهند کرد ولی بعضی ممکن اسـت با آن کنار نیایند. هیچ اشکالی ندارد چون مطمئناً نمیخواهید کسانی که ارزشها و احترام نفس شما را رعایت نمیکنند در زندگیتان جایی داشته باشند.
هیچکس بهتر از خودتان نمیداند که به چه چیزهایی نیاز دارید و به چه چیزهایی ارزش میگذارید. اجازه ندهید کسی این تصمیمات را برای شما بگیرد. مرزهای سالم به شما این امکان را میدهد که به تواناییها و فردیت خودتان و دیگران احترام بگذارید. محدودههای مشخص و قاطع برای خودتان مشخص کنید تا دیگران به آن احترام گذاشته و هر کاری که از دستشان برمیآید برای رعایت آن انجام دهند.
قبول کنید که این تغییر یک شبه اتفاق نمیافتد. جدا کردن خود از احساسات و باورهایی که باعث میشد مرزهای ضعیف را قبول کنید، نیاز به صبر و تمرین دارد.
خوشبختانه وقتی مرزهای شخصی را برای خودتان مشخص رده و آنها را اجرا کرید، احساس قدرت و اعتمادبهنفس بیشتری خواهید کرد چون با این روش ارزش خودتان را به همه نشان میدهید. هرچه برای متعهد شدن به مرزهای شخصیتان بیشتر تلاش کنید، عشق، احترام و حمایت بیشتری در زندگیتان پیدا خواهید کرد.