با زهرا کیانی، نوجوان ووشوکار و صاحب سه مدال در مسابقات اخیر بلغارستان:
کودک و نوجوان > فرهنگی - اجتماعی - یاسمن رضائیان:
همهچیز از روزهای بکر دامنههای زاگرس شروع شد؛ از شهرکرد و سال ۷۸ که به دنیا آمد تا سری میان سرها بلند کند و در جمع ووشوکاران حضوری فعال داشته باشد.
زهرا هفت ساله بود که سراغ ووشو رفت. البته پیش از آن ژیمناستیک کار میکرد و حالا طوری با این ورزش عجین شده که میگوید دلکندن از ووشو برایش سخت است.
اولین مدالش را در 10 سالگی و در مسابقات جهانی سنگاپور بهدست آورد. مربیاش استاد بنیطالبی است و در بخش تالو فعالیت میکند. فرمهای چانگچوان و جینشو و چیانگ را در مسابقهها اجرا میکند. هفت مدال طلا، هفت نقره و یک برنز حاصل تلاش او تا بهاینجاست؛ و البته کلی اعتماد بهنفس و تجربههای جدید!
زهرا، مهر امسال در مسابقههای قهرمانی جوانان در بلغارستان حسابی گُل کاشت؛ او با کسب دو مدال طلا و یک نقره، پدیدهی این دوره از مسابقات شد. بههمین مناسبت سراغش میرویم و با او به گپ وگو مینشینیم. حاصل این گفتوگو پیشروی شماست.
مثل یک شیر
اول ژیمناستیک کار میکردم؛ حرکتهای نمایشی این رشته برایم جذاب بود. بعد ووشو را یکی از دوستانم به من معرفیکرد؛ این رشته هم پر بود از حرکتهای نمایشی؛ فرمهایی با سلاحهای مختلف که موردعلاقهام بود.
در ظاهر این طور است؛ اما واقعیت چیز دیگری است. این ورزش پر از ریزهکاری و ظرافت است؛ البته باید در باشگاه مثل یک شیر تمرین کرد و بحث دختر و پسر مطرح نیست. همه در تمرینها باید از آن چیزی که هستند قویتر باشند.
البته باید پذیرفت که در ورزش جامعهی ما، دخترها کمی محدودترند و امکانات برایشان کمتر است. اما تفاوتی که بین دختر و پسر در این زمینه قائل میشوند درست نیست؛ یعنی اگر کسی بخواهد میتواند به هدفش برسد؛ چه دختر باشد چه پسر. خدا را شکر میکنم که خیلیها حمایتم کردند.
نوجوانهای چینی برایم جذابتر بودند. آنها ارادهی بالایی داشتند و با پشتکار تمرین میکردند و مسابقه میدادند.
مربی تیم ملی، استاد معماری، ساکن اصفهان هستند و بچهها میتوانند از وجود ایشان استفاده کنند. این موضوع در مدال آوری هر چه بیشتر ورزشکاران نوجوان اصفهانی مؤثر است.
اینروزها نگاهم به بازیهای آسیایی 2018 میلادی است. آخر این مسابقهها یکجورهایی المپیک این رشته بهحساب میآید و مهمترین رقابت ووشو در سطح جهان است. البته بدم نمیآید در رشتههایی که المپیکی هم هستند فعالیت کنم؛ اما دلکندن از ووشو برایم سخت است. برای همین امیدوارم ووشو هم یک روز المپیکی شود.
پزشک ووشوکار
اوضاع خیلی سخت است. من باید بهطور متوسط روزی چهار ساعت تمرین کنم که اینطوری وقت کمی برای درسخواندن باقی میماند.
بهانجام خیلی از کارها علاقه دارم؛ حتی کارهای خانه را هم دوست دارم و دلم میخواهد به خانواده کمک کنم؛ اما حیف که زمان کافی برای انجام دادنشان ندارم.
نه. این ورزشها معمولاً درآمد خوبی ندارند.
بله، مثلاً بعد از مسابقههای جهانی بلغارستان، در استان اصفهان از قهرمانان استانی و مربیان تجلیل شد و در آن مراسم، مبلغ بسیار کمی بهعنوان پاداش به همه دادند. تازه، مبلغ این پاداش هم برای همه یکسان بود و هیچ تمایزی هم میان افراد قائل نشدند.
من در رشتهی تجربی تحصیل میکنم و دوستدارم در دانشگاه پزشکی بخوانم. برای من هم درس و هم ورزش اولویت یکسان دارند. امیدوارم بتوانم یک پزشک ووشوکار بشوم.
متأسفانه مدارس خیلی به ورزش اهمیت نمیدهند. بعضی از معلمهایم بارها به من گفتهاند که باید بین درس و ورزش یکی را انتخاب کنم که البته من با این نظر موافق نیستم.
نه؛ اصلاً. البته کسانی بودند که بخواهند تحریکم کنند؛ ولی یک ورزشکار تا وقتی در باشگاه است باید ورزشکار باشد؛ اما وقتی از باشگاه بیرون میآید باید یک فرد عادی باشد.
معجون ورزش و کتاب
من بهخاطر ورزش، اوقات فراغت زیادی ندارم؛ از طرفی به درسخواندن هم علاقهمندم و مجبورم بیشتر وقتم را صرف مطالعهی کتابهای درسیام کنم.
البته استثنا هم وجود دارد. گاهی فرصت میکنم و داستانهای کوتاه میخوانم؛ مثلاً کتاب «تو،تویی» که تازگیها خواندم و دوستش داشتم. معتقدم کتاب دوست خوبی است و میتواند ذهن ورزشکار را باز کند و باعث تمرکز بهتر او شود.
بله، دوستان صمیمیام یا خارج از مدرسه هستند که از کودکی با هم دوست هستیم یا بچه های باشگاهاند.