مطابق آمار، ایران یکی از ١٠ کشور اول جهان در بخش میراث باستانی است و یکی از پنج کشور اول در بخش منابع طبیعی؛ اما باید بپذیریم که امروز در جایگاه واقعی خود نیستیم. شاید یکی از مهمترین دلایلی که ما همچنان اسیر نفت و دلارهای نفتی هستیم تا روزگارمان بگذرد، این است که هنوز به این باور نرسیدهایم که گردشگری میتواند برایمان ثروت تولید کند. نکته عجیب ماجرا این است که هرچه به جلو میرویم و هرچه بیشتر از تأثیر گردشگری بر درآمد ملی و امنیت کشور سخن گفته میشود، اما آمار و ارقام چیز دیگری را نشان میدهند. اگر ٦٠ سال پیش متوسط مدت اقامت گردشگران خارجی در ایران 18.5 شب بود، امروز دیدن توریست خارجی در شهرهای ایران یک حادثه شگفتانگیز است.
ایران در میان کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی، از نظر تعداد گردشگر رتبه سیزدهم و از نظر درآمد رتبه دهم را دارد. درحالیکه کشوری مانند ترکیه که شباهت فرهنگی و قرابت اقلیمی بسیاری به ایران دارد، دارای ١٣ میلیون گردشگر و تونس با جمعیتی کمتر از شش میلیون نفر همین تعداد گردشگر خارجی را هرساله پذیراست. از یاد نبریم که اکثر کشورهای نزدیک و همسایه ما به دلیل شرایط جنگی، شرایط پذیرش توریست را ندارند و این خود میتواند یک فرصت طلایی برای ایران و جذب توریستهای خارجی به کشورمان باشد. یکی از مزایای درخورتوجه صنعت گردشگری، کوتاهبودن زمان اتمام پروژهها و زودبازدهی طرحهاست که فشار بسیار کمی را به منابع مالی وارد میکند. در توسعه صنعت گردشگری، زیرساختها، بهویژه حملونقل، اهمیت ویژهای دارد.
اساسا گردشگری با جابهجایی و حرکت از مبدأ و محل زندگی دائمی افراد به نقاط دوردست تحقق پیدا میکند. در نتیجه توسعه و گسترش صنعت گردشگری به توسعه امکانات حملونقل منوط است. توسعه حملونقل بر رشد و هدایت این صنعت تأثیر عمدهای داشته است. توسعه فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی در بسیاری از ابعاد با فعالیتهای مرتبط با جهانگردی گره خورده است. حملونقل و جهانگردی تفکیکناپذیرند. جهانگردی حضور در مکانها و حملونقل، پل بین مبدأ و مقصد است.
صنعت حملونقل هوایی، ضمن تأمین دسترسیهای مطلوب به جاذبههای گردشگری در نقاط مختلف کشور و تولید سفرهای تفریحی، بازارهای جدید، مدلها و روشهای کسبوکار نوین را توسعه میدهد. پیشبینی میشود تا پایان سال جاری تعداد گردشگران به بیش از پنج میلیون نفر برسد. براساس آخرین آمارها، در میان کشورهای غربی، آلمانیها بیشترین سفرهای گردشگری را به ایران دارند. در کنار محدودیتهای داخلی، از مهمترین محدودیتهای خارجی میتوان به تبلیغات منفی کشورهای غربی و هشداری که برای خطرات سفر به ایران میدهند، اشاره کرد.
رشد شمار گردشگران بیشتر از کشورهای اروپایی مانند آلمان، فرانسه، اسپانیا و کشورهای اسکاندیناوی بوده این در حالی است که آمریکاییها کمتر از یک درصد گردشگران ایران را تشکیل میدهند. پس از توافق هستهای مدت زمان ویزای اروپاییها از دو هفته به سه ماه افزایش یافت. برخی کارشناسان معتقدند گردشگری حلال میتواند راهی برای برونرفت از برخی مشکلات باشد. گردشگری حلال که عمدتا با هدف جذب گردشگران مسلمان از تمام بخشهای جهان معرفی شده است، میتواند با استفاده از پتانسیلهای فراوان جزیره کیش و سایر جزایر ایرانی، سالانه تعداد مناسبی از گردشگران مسلمان را به سواحل ایران بکشاند و با ارائه تفریحات حلال از این طریق به درآمدزایی و اشتغال بپردازد. بهنظر میرسد شانس کیش در جذب گردشگران مسلمان و جذب مسافران حلال، بیش از تسهیل قوانین باشد. کیش درحالحاضر حدود ٨/١ میلیون بازدیدکننده در سال جذب میکند، رقمی که عمدتا تهرانیهایی را دربر میگیرد که از ترافیک وحشتناک و آلودگی پایتخت میگریزند.
بررسی آمار مسافران خروجی از کشور نشان میدهد که بیانگیزگی در میان مردم ایران برای گردشگری داخلی و سرمایهگذارینکردن در زیرساختهای لازم آن نظیر احداث هتل، جاده و نظایر آن باعث میشود هرساله مقادیر زیادی از درآمدهای دلاری ناشی از فروش نفت و صادرات مواد اولیه، به وسیله مسافران ایرانی به کشورهای دیگر سرازیر شود. اقتصاد ایران برای رهایی از نفت و دلارهای نفتی، باید به رشد و توسعه صنعت گردشگری بپردازد. صنعت گردشگری میتواند مانند یک گنج و ثروت عظیم، در خدمت رشد اقتصاد کشورمان باشد. همه این موارد منوط به این است که ما، خودمان بخواهیم... .