مستثنیات دین اموال غیرقابل توقیف فرد بدهکار می باشد. مستثنیات دین شامل مسکن، وسیله نقلیه، اثاثیه، آذوقه، کتب، وسایل کسب و کار و... می باشد.
از آنجا که مصادره کلیه اموال بدهکار ممکن است او و خانوادهاش را دچار عسرت و تنگدستی کند، قانونگذار به پیروی از فقه اسلامی، حداقلی از اموال بدهکار که ادامه حیات او را در جامعه ممکن میسازد، تحت عنوان «مستثنیات دین» قابل توقیف ندانسته است.
بررسی منابع فقهی حاکی از آن است که فقها به بیان مصادیقی از آن اکتفا کردهاند؛ از جمله امام خمینی (ره) در تحریرالوسیله، خانه را مصداقی از آن دانسته است، اما در تعریفی به نسبت جامع و کامل از مستثنیات دین، میتوان گفت: «مواقعی که حکم رسمی لازمالاجرا علیه متعهد مدیون... صادر و... به دایره اجرا ابلاغ میشود یا متعهدله سند رسمی لازمالاجرا در اختیار داشته باشد، قانونگذار پارهای از اموال مدیون را از شمول مقررات اجرا خارج کرده و در اصطلاح قانونی اینگونه اموال را مستثنیات دین نامیده است.» (قنبری، مستثنیات دین در فقه و حقوق امامیه، 87)
قانونگذار نیز در قوانین مختلف تعریفی از مستثنیات دین ارائه نکرده و تنها به بیان مصادیق و ممنوعیت توقیف آن پرداخته است.
در گذشته، ماده 65 قانون اجرای احکام (1356) لباس و اشیای مورد نیاز برای رفع حوائج ضروری محکومعلیه و خانوادهاش، آذوقه برای یک ماه محکومعلیه و افراد واجبالنفقه او، وسایل و ابزار کار ساده کسبه، پیشهوران و کشاورزان، تصنیفات و تألیفات و ترجمههایی که به چاپ نرسیده و اموال و اشیایی که به موجب قوانین خاص غیرقابل توقیف بودند را به عنوان مصادیق مستثنیات دین مطرح کرده بود، لیکن با تصویب ماده 524 قانون آییندادرسی مدنی (1379) این دیدگاه بهوجود آمد که ماده 65 پیشگفته نسخ شده است.
مستثنیات دین در این ماده عبارتاند از:
مسکن موردنیاز محکومعلیه و افراد تحت تکفل او با رعایت شؤون عرفی
وسیله نقلیه
اثاثیه موردنیاز برای رفع حوائج ضروری
آذوقه به قدر احتیاج محکومعلیه و افراد تحت تکفل او برای مدتی که عرفاً ذخیره میشود
کتب و ابزار علمی و تحقیقاتی برای اهل علم و تحقیق
وسایل و ابزار کار کسبه، پیشهوران، کشاورزان و اشخاصی که وسیله امرار معاش محکومعلیه و افراد تحت تکفل او
البته ماده 69 قانون اجرای مفاد اسناد رسمی لازمالاجرا (1355) نیز اقدام به برشمردن مصادیق مستثنیات دین کرده که از آن جمله مسکن مناسب با نیاز متعهد و اشخاص واجبالنفقه او است. بر این اساس، در صورتیکه مسکن مورد استفاده محکومعلیه زائد بر نیاز و شأن او است، دادورز مجاز به توقیف و فروش آن است؛ بدیننحو که وجه حاصل از فروش را به دو بخش (بخشی برای خرید مسکن مناسب محکومعلیه و بخشی برای استیفای محکومبه) تقسیم کند که متأسفانه عموماً دادگاهها از اقدام در این خصوص امتناع کرده و از زیر بار اینگونه اقدامات و وظایف شانه خالی میکنند و تنها چنانچه محکومعلیه دو باب منزل مسکونی داشته باشد، اقدام به توقیف یک باب آن مینمایند.
ماده 65 قانون اجرای احکام مدنی در مورد اینکه وسیله نقلیه موردنیاز و متناسب با شأن محکومعلیه جزو مستثنیات دین محسوب میشود یا خیر، حکمی ندارد، اما بند (ب) ماده 524 ق.آ.د.م به این مطلب تصریح کرده است؛ هرچند علما بر این باورند که اتومبیل را نمیتوان از مستثنیات دین محسوب کرد و در عمل هم بسیاری از شعبات اجرای احکام، اتومبیلی که وسیله امرار معاش محکومعلیه نباشد، توقیف میکنند.
در اینباره، اداره کل حقوقی قوه قضاییه در نظریه شماره 7/3977-3/7/1376 بیان میدارد: "تاکسی وسیله امرار معاش است و قابل توقیف نیست." طبق این نظریه، تنها تاکسی (و نه خودروهای شخصی) که وسیله رسمی امرار معاش است، قابل توقیف نبوده و دیگر خودروها حتی اگر به عنوان وسیلهای جهت مسافرکشی استفاده شود، قابل توقیف است. بهعلاوه، به موجب قانون، کالاهایی که برای مصارف خانگی استفاده شده و مستهلک نگردد، منقولات مانند ماشین تحریر، کامپیوتر، توده آهنآلات و... (اثاث)، خوردنیها و آشامیدنیها، دارو و... (آذوقه)، وسایل و ابزارکار ساده نظیر ابراز کار نجاران و... قابل توقیف است و طبق یکی از نظریات مشورتی اداره حقوقی، ماشینآلات صنعتی جزو مستثنیات دین است.
به موجب احکام شرع و قانون، مهریه حق زوجه است و چنانچه از طریق مراجع قضایی یا اجرای ثبت اسناد مطالبه شود، زوج مکلف به پرداخت آن است. در واقع به محض اجرای صیغه عقد، زن مالک مهر میشود و از آنجاکه معمولاً مهریه عندالمطالبه است، به محض درخواست زن، شوهر مکلف به پرداخت آن میشود، ولی از آنجا که مردان به دلایل مختلف از جمله عدم تمکن مالی و یا ایذا و اذیت و... از پرداخت آن استنکاف میکنند، زنان مجبور به طرح دعوای مهریه در دادگستری با صرف هزینههای گزاف دادرسی و بعضاً حقالوکاله و یا مطالبه مهر از طریق اجرای ثبت به استناد عقدنامه خود که سندی لازمالاجراست، میگردند و در صورت استنکاف از پرداخت و صدور حکم و اجراییه، زوجه میتواند از اموال زوج به میزان مهریه توقیف و استیفای حق کند، اما اجرای آرای دادگاهها (به موجب مواد 524 و 523 ق.آ.د.م) از مستثنیات دین اموال محکومعلیه ممنوع است.
در اینجا دو مشکل به جهت مطالبه مهریه از اموال شوهر وجود دارد؛
بر اساس تصویب مجلس شورای اسلامی در سال 1392، اموال زیر از پرداخت دین مستثنی می شوند:
الف: منزل مسکونی که عرفا در شان محکوم علیه در حالت اعسار او باشد ب: اثاثیه مورد نیاز زندگی که برای رفع حوائج ضروری محکوم علیه و افراد تحت تکفل لازم است ج: آذوقه موجود به قدر احتیاج محکوم علیه و افراد تحت تکفل وی برای مدتی که عرفا آذوقه ذخیره می شود د: کتب و ابزار علمی و تحقیقاتی برای اهل علم و تحقیق متناسب با شان آنها ه: وسایل و ابزار کار کسبه، پیشه وران، کشاورزان و سایر اشخاص که برای امرار معاش ضروری آنها و افراد تحت تکفلشان لازم است. و: تلفن مورد نیاز مدیون ز: مبلغی که در ضمن عقد اجاره به عنوان قرض به موجر پرداخت می شود مشروط بر اینکه پرداخت اجاره بها بدون آن موجب عسر و حرج گردد. |
بر اساس تبصره این ماده چنانچه منزل مسکونی محکوم علیه بیش از نیاز و شان عرفی او در حالت اعسارش بوده و مال دیگری از وی در دسترس نباشد، به تقاضای محکوم له به وسیله مرجع اجرا کننده حکم با رعایت تشریفات قانونی به فروش رفته و مازاد بر قیمت منزل متناسب عرفی، صرف تادیه دیون محکوم علیه خواهد شد.
همچنین بر اساس تبصره 2 این ماده چنانچه به حکم قانون مستثنیات دین تبدیل به عوض دیگری شده باشد، مانند اینکه مسکن به دلیل قرار گرفتن در طرح های عمرانی تبدیل به وجه گردد، یا در اثر از بین رفتن عوضی دریافت شده باشد، عوض گرفته شده قابل توقیف نخواهد بود مگر اینکه محرز شود مدیون قصد تهیه موضوع نخستین را ندارد.
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره