متن روضه شهادت امام رضا (ع) با نوای مداحان اهل بین سعید حدادیان، مهدی سلحشور و حسین سیب سرخی. متن روضه شهادت امام رضا (ع) به همراه فایل صوتی
حاج سعید حدادیان
*از مرکب پیاده شد، نرسیده به مَرو، تعجب کردن، پشت سر ِآقا راه افتادن،نزدیک ِ یه خانه ای دیدن از خانه صدای شیون میآد، در و باز کردن تابوت رو آوردن بیرون، چشمشون به هیبت و صولت رضوی افتاد همین طور موندن، حضرت اشاره کرد تابوت رو گذاشتن زمین، آمد بالا سر ِ تابوت دعاش کرد، فرمود: دیگه خوش به حالت غم و غصه و ترس تموم شد، طوبی لک، دور و بری ها اومدند گفتند: آقا جان والله قسم تا حالا اینجا نیومده بودیم، این کیه؟ فرمود: هرجای عالم عاشقی داشته باشیم، می شناسیمش، این خاطر خواه ما بوده.*
*امام رضا فرمود: اگه دیدی عبا روی سرم بود، دیگه با من حرف نزن، یکی این بود کرامت رضوی رو فرمودند، یکی هم برای تقیه رضوی، آقا فرمود: با من حرف نزن تا فردا برا اباصلت بد نشه، چون همه دارن نگاه می کنن ببینند این زهر چه می کنه،
امام رضا می نشست زمین می گفت: آه جگرم، پا می شد، می نشست، نوشتن حدود پنجاه بار نشست ایستاد، آه جیگرم، گاهی هم می گفت:آه پسرم، رسید رو انداز رو کنار زد، پیراهن ِ مبارک رو بالا زد، شکم رو گذاشت رو خاک، مثل مار گزیده دور خودش می گردید، یه دفعه دید آقازاده اش اومد، خوب ِ هر بابایی داره جون می ده، پسرش بیاد بالینش* |
*امشب برات یه روضه بخونم: رقیه شام غریبان دید زین العابدین خیلی می سوزه، هی میگه: بابا نشد بیام سرت رو به دامن بگیرم، سرت رو از کربلا بردن، اینقدر میام تا سرت به من برسه. آقا جواد الائمه چشمای بابا رو بست، قاعده اینه چشم های شهید یا میّت رو می بندند، اما بمیرم سر امام حسین از گودال بالا اومد چشم ها باز بود، روی نیزه چشم ها باز بود، تو طشت طلا رفت چشم ها باز بود، تا رسید به دختر، با دست های کوچیکش چشم های بابا رو بست، آخه توی خرابه، زینب و زین العابدین دست بسته بودند، گفت: بابا حق یه داداشم رو ادا کردم، می خوام حق یه داداش دیگه ام رو هم ادا کنم، بابا من دیدم می خواستی داداش علی اصغرم رو ببوسی، هنوز لبت به لباش نرسیده، خون گلوش فواره زد، خیلی دلم برات سوخت، با خودم گفتم: بالاخره به جای داداش علی اصغرم لبات رو می بوسم، بابا من دیدم چوب به لبت زدن، بذار لبات رو ببوسم، حسین...... دختر سه ساله گوشه خرابه جون داد، ارث زیاد از مادر برده، صورت کبوده، استخوان ها از روی ناقه افتاده آسیب دیده، شب آخری بریم در خونه مادر، کجا شما رو ببرم؟ آتیش سوزی که نمیشه، کوچه هم که بد جوری زدن، من چی بگم، همین قدر بگم: جفت دست ها، استخوان ها خورد شده، نمی تونست بخوابه، استخوان پهلو آسیب دیده، سینه آسیب دیده، اگه بخوای بخوابی باید صورت رو بالش بذاری، می گن: گوشواره گوش بی بی بوده، می گن: گوشوار ها تو صورت شکست، خدا کنه دروغ باشه، خوابش نمی برد شب ها از درد پهلو، سینه، بازو، صورت، از درد علی خواب نداشت، تا یه روز حسین وارد شد، دید مادر خوابیده، روش رو کرد به در حجره دیده حسن اومد، یه نگاه کرد گفت: داداش خدا صبرت بده،دیگه تموم شد، مادرمون از دنیا رفت، یا زهرا.... یا حسین....*
دانلود فایل صوتی متن روضه شهادت امام رضا (ع)
حسین سیب سرخی
در ازدحام خیل گدا جا اگر کم است
تشریف آورید دو چشمان ما که هست
جایی اگر نبود خدا را صدا کنید
باب الجواد و سایه ی ایوان طلا که هست
خوش گفته اند قطره که دریا نمی شود
هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود
***
خاک حجره مثل خاک کربلا سوزان نبود
لااقل تا لحظه ی آخر تنت عریان نبود
مانند مادرت شده ای، قد خمیده ای!
آقا چرا عبا به سرخود کشیده ای !؟
با درد کهنه ای به نظرراه می روی !؟
مانند مادرت چقدر راه می روی !
خون ِجگربه سینه به اجبار می دهی
راهی نرفته! تکیه به دیوار می دهی
اینجا مدینه نیست، چرا دلخوری شما !؟
درکوچه های طوس زمین می خوری چرا ؟
با «یاعلی» به زانوی خسته توان بده
خاک لباس های خودت را تکان بده
*نمی دونم با این بیت دل شما کجا میره، نمی دونم شما الان ذهنتون کجا میره، یکی مدینه میره، یکی گودال میره، یکی میره پهلو عمه جانش زینب، یکی میره مجلس ِ شام، نمی دونم حقش رو ادا می کنی یانه؟*
مقداری از عبای شما پاره شد، ولی...
نیزه نزد کسی به تو ازکینه علی
اینجا کسی به پیرهن تو نظر نداشت
فکر و خیال گندم ری را به سر نداشت
اینجا کسی به غارت انگشترت نرفت
چشمی به سمت مقنعه خواهرت نرفت
ای حسین....
*فردا مردم نیشابور خیلی با احترام آقا رو تشییع می کنند،آقا بمیرم برات امام رضا، آقا جان شما رو کفن کردن، رو تابوت شما گل ریختن، با احترام بردن، لایوم کیومک یا اباعبدالله، آقا نبودی جدت حسین رو غروب عاشورا، اسباشون رو نعل تازه زدن، بر بدن حسین تاختند، نبودی ببینی غروب عاشورا جلوی زن و بچه اش، لباساش رو کندن، آقا نبودی ببینی شمر نامرد نشسته بود رو سینه ی حسین، خانم زینب بالای گودال ایستاده، وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،حسین...*
ای تشنه لب حسین جان
ای بی کفن حسین جان
دانلود فایل صوتی متن روضه شهادت امام رضا (ع)
مهدی اکبری
وقتی تابوت ِ آقا رو آوردند، زن های نوغان به شوهرهاشون گفتند: ما مهریه هامون رو می بخشیم، فقط اجازه بدید بریم تشییع جنازه پسر فاطمه، آقامون نباید غریب بمونه، شاخه های گل آوردند روی تابوت امام رضا ریختند، جوری که وقتی می خواستند بدن رو دفن کنند، گلها رو کنار می زدند تا بدن آقا رو از توی ِ تابوت دربیارن. "من که می دونم دلت کجاست" یه خانمی نیزه شکسته هارو کنار زد، شمشیر شکسته ها رو کنار زد، یه بدنی هست که سر نداره. تا زینب اومد یکی یکی نیزه هارو از توی بدن در آورد،آه از این بدن ِ پاره پاره، رو به مدینه ایستاد، اللهم تقبل منا هذا القربان، خدا این قربانی رو از آل پیغمبر قبول کن، سه روز بعد از ازدواج زینب، فضه میگه: رفتم خونه بی بی، تازه عروس، دیدم خانم یه گوشه نشسته داره گریه می کنه، گفتم: دورت بگردم چرا داری گریه می کنی؟ فرمود: سه روز ِ حسینم رو ندیدم، دلم برا داداشم پر می کشه، گفتم خانم جان غصه نخور، الان خودم میرم دنبال آقا می آرمش، اومد دنبال حسین، دید امام حسین توی بازار سرش رو پایین انداخته یه چیزی زیر لب می گه، تا اومد نزدیک شد دید زیر لب هی میگه: زینب، زینب، زینب. گفت: آقا کجایی که زینب دلش برات پر می زنه، اومدن سمت خونه بی بی تا وارد شدن، دیدن خانم زینب خوابش برده، آفتاب روی صورت بی بی افتاده، ابی عبدالله اومد ایستاد عباش رو باز کرد، جلوی نور ِ خورشید رو گرفت،یه دفعه خانم زینب از خواب بلند شد،گفت: داداش الان سه روز ِ، هر روز خونه رو آب و جارو میکنم، هی می گم: الان حسین میآد؛ حتماً دلش برام تنگ شده، الان حسین میآد، داداش نیومدی؟ داشتم دق می کردم، چرا توی آفتاب ایستادی حسین؟ زینب جان دیدم آفتاب صورتت رو اذیت می کنه، خواستم جلوی حرارتش رو بگیرم. داداش رو بغل کرد، گفت: داداش بتونم ای کاش برات جبران کنم. وقتی نیزه شکسته ها رو از بدن بیرون کشید اومد با چادر روی بدن بندازه آفتاب به بدن نتاب ِ، حروم زاده ها با کعب ِ نی و تازیانه ریختند سر ِ زینب، ای حسین.....
دانلود فایل صوتی متن روضه شهادت امام رضا (ع)
مهدی سلحشور
وقتی خواست از مدینه حرکت کنه، زن و بچه اهل و عیال، همه رو جمع کرد، فرمود: من دارم میرم، همتون پشت سر من گریه کنید، وقتی گفتند: آقا جان خوب نیست آدم پشت سر مسافر گریه کنه، آقا سر انداخت پایین، فرمود: آره، اما مسافری که امید برگشت داره، من که یقین دارم که دیگه از این سفر برنمی گردم، می خوام عرض کنم آقاجان، هرکی می خواد بره سفر، اگر امید برگشت نداشته باشه، اگر قرار بر اینه اهل و عیالو و خانواده اش و دعوت به گریه و ناله کنه، درستش هم شاید همین باشه، یه سوال دارم از شما، می خوام بگم چرا کربلا جریان برعکس شد، حسین داشت می رفت میدان، دید زینب داره گریه می کنه، گفت: زینب جان گریه نکن، گریه ها رو نگه دار، چرا گریه نکنم، گریه ها رو نگه دار، برا وقتی که تو رو به اسارت می برند، می بینم دستای تو رو بستند، کوچه به کوچه، شهر به شهر، گذر به گذر، با دست بسته تو رو می برند، گریه ها رو نگه دار برا اون روز.
یا امام رضا این آرزوهایی که ما داریم، همه از خواسته های شما نشئت می گیره، آرزوی تک تک ماست، واسه ارباب بی کفنمون جون بدیم، شما هم همین کارو کردید، اون لحظات آخر، دیدند، فرشای حجره رو جمع کردید، فرمود می خوام رو خاک جون بدم مثل جد غریبم حسین، نمی دونم اون لحظات آخر لب تشنه بودید، یا نه، عرضم تمام همین یک جمله، اما خدار و صد هزار مرتبه شکر، وقتی می خواستی جون بدید، دیگه زن و بچه کنارت نبود، دخترت نبود، لحظه جون دادن تو رو ندید، اما بمیرم برای اون آقایی که، وقتی که می خواست جون بده، زینب آمد بالای تل زینبیه، از اون بالای بلندی نگاه کنه، ببینه دور حسین حلقه زدند، های اخرین ناله های محرم و صفره، ها، نیزه دار با نیزه می زنه، شمشیر دار با شمشیر می زنه ، حسین.... لذا وقتی برگشت مدینه، این روضه اگر متواتر نبود تو مقاتل، باورش برا، آدم سخت بود، مگه می شه، دو تا همسر، دو ماه همدیگر رو ندیدند، همدیگر رو نشناسند، عبدالله چشم تو چشم زینب، گفت: تو خانم منو ندیدی، گفت عبدالله حق داری منو نشناسی، خودم دیدم بین دو نهر آب.... حسین....
دانلود فایل صوتی متن روضه شهادت امام رضا (ع)
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره