مجله مهرگان نو - بهاران آزادی: آلودگی بصری؛ در کشور ما کمتر کسی با این عبارت آشناست. آلودگی بصری یا دیداری همان آشفتگی در منظر بیرونی ساختمان است که نه تنها مخل زیبایی به حساب می آید بلکه سلامتی روانی افراد جامعه را هم تحت تاثیر خود قرار می دهد.
انباشت علف هرز در باغچه یک خانه، دود ناشی از کارخانه ها، تابلوهای بزرگ تبلیغاتی با اندازه های متفاوت و رنگ های تند، برج ها و ساختمان های بدمنظر با نوشته های غیرمجاز روی در و دیوارهای آن، دیوارهای فروریخته ساختمان های فرسوده همه و همه آلودگی بصری را معنا و مفهوم می دهند. شاید این سوال که آلودگی بصری چگونه سلامتی فرد و جامعه را به مخاطره می اندازد، فکر شما را هم به خود مشغول کرده باشد.
استانبول؛ تقابل مدرنیته و سنت
خلبان اعلام می کند: «هم اکنون بر فراز استانبول در حال پرواز هستیم و تا دقایقی دیگر در فرودگاه آتاتورک فرود خواهیم آمد.» کافی ست کمی خوش شانس باشی و صندلیت کنار پنجره باشد تا استانبول را از بالا ببینی؛ شهر تپه ها، مساجد و زمینی که انگار از وسط توسط دریا ترک خورده، اما با چند بخیه بزرگ به هم وصله شده است. یک دقیقه خیره شدن به استانبول همانا و آن همه نقش و نگاری که در ذهنت برای همیشه نقش می بندد، همان. از انحنا و پیچ خوردگی های ساحل کارادنیز که بگذریم، به مساجدی با گنبدهای گرد و کروی و با گلدسته های بلند عجیب و غریب می رسیم و خانه های به هم فشرده که سقف برخی شان، حیات خانه دیگری است.
برج هایی که از بالا سقف های شان مهر H خورده، قایق ها و کشتی هایی که به مثابه خال هایی رنگی بر سر و صورت دریا نشسته اند و مرغانی دریایی که در آسمان می چرخند. اما این نگاه از بالا توصیفی دقیق و جامع از استانبول نیست، استانبول را باید پیاده روی کرد. شهری تاریخی با رنگ و بوی سنت و مدرنیته. شهری آسیایی- اروپایی که خون شرقی و غربی در آن امتزاج نمی یابد، بلکه در کنار یکدیگر جریان پیدا می کند؛ هویت های گره خورده و تودرتو در شهری که همه اش را می شود در یک خیابان خلاصه کرد؛ شانزلیزه استانبول یا همان خیابان استقلال در سمت اروپایی.
خیابانی که از میدان تقسیم شروع می شود و دو طرف آن پر است از کافه، رستوران و مراکز خرید. انتخای خیابان هم حال و هوای دلچسبی دارد، مغازه هایی که سازهای قدیمی می فروشند، نقاشانی که آثارشان را حراج می کنند و ساختمان اصلی باشگاه گالاتاسرای که در و دیوار تقریبا 100 ساله اش منقش به خطر عربی است و حالاترک ها نمی توانند این خطوط را بخوانند. اما استانبول باز هم فراتر از همه این هاست؛ چرا که فریبندگی های سنتی و مدرن شهر تمامی ندارد، از میراث های تاریخی مانند مساجد و قصرهای سلطنتی گرفته تا کلیساهای بزرگ و بازار باستانی، ایاصوفیه، توپقاپی، کاخ دلمه باغچه، برج گالاتا، کلیسای آب انبار و بازار سنتی استانبول و... همه شان رنگ و بوی تاریخ می دهند.
اگرچه استانبول اروپایی پر شده از مراکز خرید و برج های چند ده طبقه مدرن و ماشین های گرانقیمت، اما آن سویش و در قسمت آسیایی حال و هوای کوچه و بازار و در و دیوارش به کلی متفاوت است. جایی که می شود کوچه باغ های باریک را با قدم زدن روی سنگ فرش های پردست انداز بالا و پایین کرد و هم در و دیوار انبوه خانه های به هم چسبیده را با پنجره هایی طاق نصرت دار دید و هم خانه های بزرگ ویلایی را در دل تپه های مشرف به دریای سیاه.
از فضای عمومی شهر که بگذریم، به معماری استانبول می رسیم؛ معماری خانه، آپارتمان و برج ها در استانبول از اسلوبی چندگانه تبعیت می کند؛ بدین سان که از یک خانه و برج هایی تمام مدرن دیده می شود که نمونه هایش در دیگر شهرهای آسیایی نیست؛ مصالح به کاررفته در این ساختمان ها یا کاملا چوبی است یا تمام فلزی یا کلا شیشه و از آخرین امکانات رفاهی و مدرن در داخل آن استفاده شده است. از دیگر سو خانه های قدیمی استانبول چیزی است شبیه خانه های کوچه باغی شهری مثل رشت یا شیراز پیش از آن که ساخت و سازها هویت آن را از بین برده باشند. در و دیوار بتنی و چوبی با سقف های شیروانی و پر از پنجره و پله های کوتاه.
امروزه معماری استانبول محله به محله متفاوت است؛ بخش آسایی سرسبز و سنتی تر و بافت معماری شهری هم قدیمی تر است. در ساخت و ساز بناهای سنتی، ترک ها بر این اصل استوار هستند که حتی اگر منظر داخلی ساختمان جدید و مدرن است، نمای بیرونی براساس اصول سنتی ساخته شود. همین است که خانه های قدیمی استانبول شباهت به معماری دوران عثمانیان دارد؛ پنجره های قدی بلند، ارتفاع ساختمان، رنگ های روشن و طوسی، درهای بزرگ و ستون های ورودی از شاخصه های این ساختمان هاست. همین معماری دوران عثمانی ها و تلفیق مدرنیته و سنتی است که سالانه گردشگران بسیاری را به این کشور می کشاند.
- بابا... بابا... اوپن اوپن...
دختربچه موهای بافته سیاهش را از روی شانه هایش عقب می دهد و یک بسته شکلات M&M به دست، به اصرارش به مرد سیاه چرده با موهای فر ادامه می دهد. مرد بی اعتنا گوشه پیاده رو کنار کیسه خریدش ایستاده و سیگارش را دود می کند. مرد سیاه دیگری که دخترک را با لحنی مرهبان به اسمی عجیب صدا می زند، بسته شکلات را از دستش می گیرد و باز می کند و به دستش می دهد.
حوالی «ینی کاپی» بیشتر از هر جای دیگر شبیه به محله های جنوبی خیابان حافظ تهران است. آخر شب ها مردمی را می بینید که کنار خیابان روی چمن خوابیده اند یا زیر پل رختخواب محقر مقوایی شان را پهن کرده اند. از کوچه های شیب دار سنگ فرش بالا می روید و مرغ های دریایی را می بینید که بیشتر روز و گاهی شب ها بالا ی دیوارهای کوتاه ساختمان ها گشت می زنند.
در این محل جز هتل هایی که در میان ردیف ساختمان های تقریبا هم سطح چند خانه در میان قد کشیده اند، باقی چندان رنگ و رویی ندارند؛ نماهای رنگی قدیمی که تکه تکه رنگ های شان ریخته و غالبا سرخند، سبز و خاکستری. پنجره ها غالبا پرده ندارند یا با پرده های نازک توری ارتباط شان را از خیابان جداکرده اند.
کوچه ها غالبا سنگ فرشند و گاهی بساط دست فروش ها پیاده رو را بند می آورد. از شیب کوچه ها که بالا می روید، در میان راه تان مهاجران زیادی را می بینید که به زبان عربی با هم خوش و بش می کنند یا درباره زندگی روزمره گپ می زنند. ساختمان های اطراف هتل ها گاهی تابلوهایی سر در خود آویخته اند و پذیرای مسافرانی هستند که یا هتل گیرشان نیامده یا اجاره اتاقی در یک خانه را به هتل ترجیح داده اند.
به خیابان اصلی که می رید، تابلوی مترو پیداست. میدانی بزرگ با فوج کبوترهایی که گاهی پرواز دسته جمعی شان از بالای سرتان غافلگیرتان می کند، ورودی های مترو را در خود جای داده است. از گیت های امنیتی عبور می کنید و گاهی ناچار می شوید کیف تان را برای مامور حفاظت باز کنید. بعد، از چندین پله پایین می روید و وارد سالن بزرگی می شوید که ورودی چندین خط مجزای قطارهای شهری است. خط حاجی عثمان را که انتخاب کنید، سه، چهار ایستگاه بعد خیابان استقلال است و ساختمان های تقریبا هم سطحش که بیشتر فروشگاه، رستوران و مغازه های اغذیه است. خیابان سنگ فرش را که رو به انتها طی کنید، کوچه های فرعی شیب دار، شما را به محلاتی می رساند که کمتر توریست ها راهی آن جا می شوند.
خانه ها با نمای سیمان رنگی، بیشتر زرد، سرخ و خاکستری اند با سقف های شیب دار؛ آن قدر شبیه به هم که راحتی می توان در کوچه پس کوچه ها گم شد و چند ساعت برای پیدا کردن خیابان اصلی گز کرد. روی قرنیز پنجره خانه ها گلدان های گل چیده شده اند. مغازه های کهنه فروشی بساط شان را به پیاده روها کشانده اند.
ساختمان های قدیمی و گاهی خالی از سکنه، انتهای خیابان استقلال بین ساختمان های رنگ وارنگ نمایانند. چوخ اسکی... خیلی قدیمی... ترک ها هم در دیالوگ های شان به این ساختمان ها بتوجه می کنند. از خیابان شلوغ و پررفت و آمد استقلال خسته شده اید؟ از میدان تقسیم سوار کاباتاش فونیکولر شوید و به کاباتاش بروید و کشتی ها را تماشا کنید. خانه های اغلب سفید با سقف های شیب دار رنگی، نماهای نم داده و ریخته. کنار دریا روی یک صندلی در یک کافه روباز بنشینید و ضربات موج به دیواره ساحل را تماشا کنید. چای جوشیده ترکی بخورید و رفت و آمد کشتی ها را تماشا کنید. شاید هم مورد عنایت یک مرغ دریایی قرار گرفتید و اجابت مزاج یک پرنده قول ترک ها برای تان شانس آورد.
یک انتخاب دیگر هم دارید. از همان میدان تقسیم به ینی کاپی برگردید، با مترو از زیر دریا به کادیکوی بروید و میان کافه ها بچرخید در کادیکوی هم از شیب خیابان ها و پیاده روها خلاصی ندارید. روی سنگ فرش ها از کوچه های نه چندان عریض به کوچه ای دیگر، نماهای سنگی ساختمان ها را از نظر می گذرانید چراغ روشن یک کافه در اوایل غروب، شما را به نوشیدن قهوه ترک و کیک دعوت می کند.
خانه ها در این محله اغلب چندان افراشته نیستند. این جا هم ممکن است توی کوچه ها و خیابان ها گم شوید و اگر خواندن روی تابلوها را بلد نباشید، برای پیدا کردن مسیر برگشت به دردسر می افتید. در محله ها توریست ها کمترند و کتاب فروشی و کافه ها بیشتر. میان کافه هایی که کنار هم صندلی های شان را تا پیاده رو هم کشیده اند، تفاوت شکل صندلی ها و نماها تفاوت ایجاد می کند. می توانید انتخاب کنید در یک کافه چای بخورید که با نمای سنگی سرخ تزیین شده است یا چند کافه آن طرف تر، یک آیریش کافی در یک کافه با نقاشی های یدواری بنوشید که روی میزهایش تصاویری از یک مجله کمیک استریپ چاپ شده است.
نمای ساختمان ها در ژاپن تلفیقی است از سنت و مدرنیته. آپارتمان و ویلا در ژاپن یا تک نفره هستند یا چندنفره که هر کدام از آنها ویژگی و طراحی مختص به خود را دارند. نکته جالب توجه در ژاپن این است که هر ساختمان عمر مفیدی دارد، 20 سال برای ساختمان های چوبی و 30 سال ساختمان های بتنی.
در ساختمان های سنتی ژاپن هیچ اتاقی نیست که کاربری جداگانه و متمایزی داشته باشد؛ یک اتاق می تواند برای شما هم نقش آشپزخانه را ایفا کند و هم اتاق پذیرایی یا حتی اتاق خواب. در حالی که در ساختمان های مدرن، تمامی این جداسازی ها انجام شده است. در ژاپن تنها دو شرکت بزرگ ساختمان سازی مشهور وجود دارد و تلاش می کنند برای جذب مشتری، خانه ها را از نمای بیرون تا طراحی داخلی و حتی فضای سبز محوطه ساختمان را با نظم خاصی چینش کنند.
ژاپنی ها همیشه به نظم، دقت و هماهنگی شهر بوده اند، در همین راستا برای ساخت و ساز بنا مقررات و ضوابط خاص و سرسختانه ای دارند؛ به طور مثال ساختمان های مستقل یا به اصطلاح ویلایی حتما در نمای بیرونی ساختمان باید از چوب استفاده کنند. سازه های دو در چهار امروزی اخیرا جایگزینی برای خانه های بومی ژاپن شده است.
در این کشور نمای ساختمان های امروزی، در کناره ها یا رو به رو پوشیده از سنگ و سرامیک هایی است که با بتن یا خاک رس ساخته شده اند؛ چرا که این مصالح به راحتی رنگ و لعاب را بر تن خود حفظ می کنند. آسمان خراش های ژاپنی هم اغلب از بتن ساخته می شوند و سقف آنها باید حتما آسفالت شود. از دیگر ضوابط ساختمان سازی در ژاپن این است که حداکثر ارتفاع برای ساختمان های چوبی تنهاه دو طبقه است، البته استثنا هم وجود دارد؛ برخی ساختمان های چوبی اگر از تکنولوژی های نوین ساختمان سازی استفاده کنند، می توانند طبقات را به سه افزایش دهند.
«بهترین شهر جهان، سزاوار زیباترین خانه هاست»؛ ضرب المثلی مصطلح میان انگلیسی زبان های ساکن لندن است که درخصوص نمای شهری به آن اعتقاد رسخ دارند. دولت و مردم لندن در ساخ خانه های امروزی خود تلاش می کنند از خانه ها، ساختمان های قدیمی و باستانی گرته برداری کنند؛ خانه هایی که به واسطه آنها حالادیگر لندن یکی از بهترین نماهای شهری در دنیا را به خود اختصاص داده؛ اگرچه ساخت و سازهای امروزی فضای شهری را بیش از اندازه کوچک کرده و کیفیت مطلوب خانه ها به تعداد اندکی رسیده است تا جایی که خانه های جدید در لندن از کوچک ترین ها در غرب اروپا به حساب می آیند و این امر برای دولتی که شعارش حفظ بافت تاریخی شهر بوده، غیرقابل توجیه و دفاع است.
معماران و کارشناسان در لندن از عملکرد دولت ناراضی بوده و در آرزوی استانداردهایی تازه برای بهبود وضعیت مسکن در این شهر هستند. ساختمان سازان بریتانیایی بر این باور هستند که تجدید و بازسازی خانه های قدیمی ایده ای شکست خورده است و امروز مردم نیازمند مکانی هستند تا خانواده هایش ان در آرامش به تعالی و پیشرفت برسند.
امروز شرکتی در لندن دست به کار شده تا همچون ژاپن، سنت و مدرنیته را تلفیق کند، البته تلفیقی از قوانین پیشین ساختمان سازی و معماری جدید جهان، لندن به طور کلی آرایش شهری مبتنی بر خیابان دارد و ضروری است که سلسله مراتب این آرایش به دقت حفظ شود. برخی خیابان ها آرام هستند و برخی تجاری که با توجه به کارکرد محلات، ساختمان ها نیز طراحی می شوند.
مناطق مسکونی در لندن اغلب منحصر به فرد و مستحکم، سازگار با بافت و معماری تاریخی و ساخته شده از مصالح با یکفیت هستند. دولت به این نتیجه رسیده که خانه های مسکونی نباید حتما از معماری سنتی تبعیت کند، بلکه تنها پس زمینه ای از آن و استفاده از مصالحی با همان کیفیت و منطبق بر آب و هوا کفایت می کند.
لندن شهری است که در آن میلیون ها انسان ا زپیر تا جوان و با فرهنگ و مشاغل مختلف در کنار یکدیگر زندگی می کنند، به همین سبب با توجه به ظرفیت خیابان و آسمان خراش های این شهر، دولت در نظر دارد تا برخی محلات را به حومه شهر منتقل کند، در چنین شرایطی هم فرهنگ محلات قدیمی حفظ می شود و هم فضای خانه کوچک نخواهدشد. مردم و دولت در لندن معتقدند که ظرفیت ساختمان ها و خیابان ها همواره باید کم باقی بماند. شاید کمی نژادپرستانه به نظر بیاید، اما اشخاصی که به هر دلیلی به این شهر سفر می کنند و انگلیسی نیستند، برای اقامت باید ساختمان های خارج از شهر را اجاره کنند؛ آن هم به دلیل متفاوت بودن، فرهنگ، شغل و پیشه.
فنلاند؛ کشوری 4.5 میلیون نفری در شمال اروپاست و شهره به کیفیت مطلوب زندگی شهری و رضایت مندی مردم؛ تا جایی که هلسینکی، پایتخت این کشور با یک میلیون نفر جمعیت همواره در زمره بهترین گزینه ها برای مهاجرت بوده است. فنلاندی ها امروز با همت دولت نوردیکیا اسکاندیناوی که عمده تلاش هایش در جهت تامین رفاه اجتماعی مردم است، توانسته در حوزه هایی همچون آموزش و پرورش، رقابت اقتصادی، آزادی های مدنی، کیفیت زندگی و توسعه انسانی بهترین عملکرد را از آن خود کند.
شاید کشورهای اروپایی سریع تر از هر کشور دیگر از مناطق دنیا به مدرنیته و شهرنشینی روی آورده باشند، اما دولت فنلاند تا سال 1950 کارکرد کشاورزی خود را حفظ و در برابر صنعتی شدن مقاومت کرد؛ اما به هر ترتیب شهرنشینی و روی آوردن به زندگی صنعتی امری گریزناپذیر است.
طبق آماری که سال 2006 از وضعیت زندگی مردمدر فنلاند به ویژه هلسینکی منتشر شد، 4.2 میلیون خانوار در این کشور زندگی می کنند که از این میان 40 درصد خانواده ها تک نفری، 32 درصد دو نفر و 28 درصد سه یا چند نفری هستند و همین امر موجب شده ساختمان های مسکونی در کل کشور 2.1 میلیون باشد و فضای مسکونی به طور متوسط 38 مترمربع به ازای هر نفر.
اما دولت فنلاند تلاش می کند تا در عین افزایش جمعیت از مهاجرت گرفته تا تولد مثل، کیفیت سطح زندگی را در حد مطلوب نگه دارد؛ این شامل حال منظر بیرونی ساختمان ها و پاکیزگی نما نیز شده است. دولت حاکم بر سوئومی (به زبان فنلاندی) برای ساخت و ساز ساختمان ها، طراحی و نگهداری منظر بیرونی مسکن، قوانین جدی وضع کرده که برای تمامی شهروندان لازم الاجراست.
از جمله این قوانین می توان به وضع شاخصی برای کنترل کیفیت ساختمان نام برد که بر اساس آن مواردی چون بهره گیری از شیوه های خوب در تنظیم ساخت و ساز، اندازه گیری و ارزیابی مکانیسم های کنترل کیفیت و ایمنی در محل مدظنر گرفته می شود. هر شرکت یا شخصی که تصمیم به ساختمان سازی دارد، باید از سوی آژانس املاک و مستغلات نقشه ای حاوی محل های مجاز و محدودیت های خاص ساختمان سازی تهیه کند؛ این نقشه به مثابه یک نرم افزار است و هر سه ماه یک بار هم باید به روزرسانی شود.
از سویی دیگر مجوز رسمی و کتبی از سوی اداره آب و فاضلات برای تایید این مسئله که ساختمان مورد نظر یا محل قرارگیری آن به شبکه سراسری آب و فاضلاب متصل باشد، امری غیرقابل اجتناب است؛ اگرچه تنها کسب مجوز کفایت نمی کند و شهرداری هر منطقه از سوی نمایندگان ویژه ای در هر کدام از این سازمان ها پیگیر امر هستند. اما در این میان دولت و شهرداری فنلاند به نحوه ساخت و طراحی ساختمان اهمیت ویژه ای می دهند. به همین منظور پیش از این که حتی کوچک ترین قدمی در راستای ساخت برداشته شود، جلسه ای با حضور هیات نظارت و همه افرادی که به هر نحو در ساخت یک ساختمان دخیل هستند، تشکیل خواهد شد.
در جلسه فوق الذکر از طراح و معمار گرفته تا گروه های نظارتی و مهندس ساختمان باید نظرات خود را اعلام کنند و به درک مشترکی برسند. ارتفاع ساختمان و هماهنگ آن با دیگر ساختمان ها در همسایگی آن، از مواردی است که شهرداران فنلاند تاکید دارند حتما گزارشی از آن تهیه شود؛ چرا که محدوده خط آسمان و نظم محلات را از خصوصیات بارز شهری خود- خاصه در هلسینکی- می دانند.
امروز اما کشورهای اروپایی محدودیت دیگری را برای منع ساخت و سازهای بی رویه و بی قاعده در دستور کار قرار داده اند و دولت فنلاند هم مستثنی از این قاعده نیست؛ برای ساخت یا تعمیر یک ساختمان به مجوز زیست محیطی نیاز است؛ در صورتی که ساختمان مسکونی یا تجاری تهدیدی برای آلودگی محیط زیست شناخته شود، مجوز ساخت به تعویق خواهدافتاد.
بانک جهانی سال 2015براساس پنج مولفه کنترل کیفیت ساختمان؛ در نظر گرفتن مقررات ساختمان سازی، کنترل کیفیت قبل از ساخت و ساز، کنترل کیفیت حین ساخت، مسئولیت بیمه و گواهینامه های حرفه ای، کشورهای دنیا را دسته بندی کرد؛ در راستای این مولفه ها دولت فنلاند از 15 نمره ای که به کنترل کیفی ساختمان تعلق گرفته بود، نمره 10 را کسب کرد؛ در حالی که کشورهایی چون استرالیا، کانادا و مقدونیه توانسته اند نمره 14 را از آن خود کنند و ایران در سطحی پایین تر 8.5 را به دست آورده است.
مالک یا سازنده ساختمان در هلسینکی باید طرح های مورد نظر برای نما و منظر خارجی ساختمان را ضمیمه مدارک ارسالی به شهرداری کند تا بررسی شود که آیا با دیگر همسایگان خود هماهنگی دارد یا خیر. از طرفی دیگر در این کشور روند به گونه ای است که مالک باید طی نامه و فرمی همسایگان همجوار خود را از تصمیم خود مطلع سازد؛ به عبارتی همسایه شما باید در جریان روند ساخت و سازها قرار گرفته و رضایت اش را اعلام کند؛ در غیر این صورت مشمول جریمه خواهدشد. همچنین تمامی فرم ها به همراه آمار و ارقام در سامانه نرم افزاری شهرداری ذخیره و کپی از آن به مرکز ثبت جمعیت فرستاده خواهدشد.
به نظر می رسد ساخت یا تعمیر ساختمان در فنلاند کار بی دردسری نیست؛ چرا که تمامی مولفه ها باید با دیگر ساختمان ها هماهنگی نزدیکی داشته باشد. در آخر این که فنلاندی ها معماری مدرن را مدیون «آوار آلتو» معمار سرشناس فنلاندی هستند که برخی وی را از بنیانگذاران معماری مدرن می دانند.
کانادا به عنوان دومین کشور بزرگ جهان، سالانه پذیرای مهاجران بسیاری از اقصی نقاط دنیاست؛ از دانشجویان گرفته تا کسانی که رویای زندگی بهتر در ثروتمندترین کشورهای جهان را در سر می پرورانند. کشوری که از 10 فدرال، 11 مرکز اداری و سه قلمرو تشکیل شده، به یقین باید مقررات سخت و جدی برای شهروندان و مهاجران وضع کند، از جمله این ضوابط می توان به ساخت و ساز و طراحی ساختمان ها نام برد.
به اعتقاد کانادایی ها در مناطقی که به ویژه ساکنان فرانسوی دارد، هر دهکده یا شهر هویتی خاص دارد که در نمای ساختمان تجلی پیدا می کند؛ مقایسه، کیفیت مواد، عناصر نما، پرداخت، محوطه سازی و محیطی برای عابران پیاده از جمله مواردی است که باید به آنها دقت ویژه داشت.
تم دهکده ها؛ تاریخی و باستانی یا مدرن و امروزی بودن آن با استفاده از کیفیت مصالح و شیوه های معماری زیبا و دلنشین حفظ می شود. مالک در بنایی که کارکرد تجاری یا صنعتی دارد، باید تجهیزات مکانیکی پشت بام ساختمان را به نحوی مطابق با شخصیت و پرداخت هویتی ساختمان، از دید پنهان کند.
مدیریت شهری در این منطقه جغرافیایی تلاش می کند تا منطق با آب و هوا، در منظر بیرونی ساختمان موادی چون آجر، سنگ، چوب، گچ یا سیمان را ترکیب کند و استفاده از مصاحل مدرن مانند بتن یا دیوارپوش «وینیل» ممنوع است.
آن چه در ساخت و طراحی بنا در دهکده های سنتی و فرانسوی کانادا حائز اهمیت است، رعایت خط آسمان و هماهنگی ظاهر آن با دیگر ساختمان ها در مجاورت بنا یا آن سوی خیابان است. با همه این احوال اگر هر ساختمان به رنگ و شکلی باشد، شهر و محله چه منظره بدی پیدا می کند؟ امادولت کاندا در این خصوص هم چاره ای اندیشیده؛ مهندسان و مالکان تنها اجازه استفاده از تعداد محدودی رنگ مکمل را دارند. بدنه اصلی یا پس زمینه نماب اید از یک رنگ بهره برده باشد، ترجیحا رنگ های ملایم مانند سفید و کرم، رنگ غالب و به کاررفته در لبه ها، گچکاری و دیگر عناصر تزیینی باید با رنگ مورداستفاده در پشت بام تفاوت داشته باشد.
ساختمان های شهرداری باید از رنگ «سبز مسی» به عنوان رنگ غالب سقف و همچنین «قرمز آجری» به عنوان رنگ پس زمینه نما استفاده کنند؛ هدف چیست؟ سهولت در تشخیص ساختمان هایی که کاربری عمومی دارند؛ همه این بناها از طرح و رنگ یکسانی برخوردارند. آن زمان که هوا رو به تاریکی می رود، کافه یا ساختمان های مسکونی و مغازه ها اجازه نصب تابلو با رنگ های نئونی ندارند و تنها از روشنایی های تزیینی نصب شونده روی دیوار استفاده می کنند که آن هم نمودی از سنتی بودن این اماکن است، به ویژه در دهکده ها، منابع نوری که رنگ های گرم با درجه حرارت پایین را از خود ساطع می کنند، به مراتب در اولویت هستند.
جهت پنجره ها باید عمودی باشد؛ حتی پنجره های تجاری در طبقه همکف برای سازگاری با طبقات بالا، پنجره و درها باید به طور منظم و متقارن در نما قرار گیرند. طراحی درها جوامع فرانسوی زبان کانادا بخشی جدایی ناپذیر از معماری سنتی است؛ درها اگرچه از طرح های متنوعی برخوردارند، اما چون مهم ترین بعد تزیینی نما هستند، باید در سازگاری لازم با دیگر عناصر باشند و به دقت انتخاب و محافظت شوند؛ در این بخش از نما حتما از رنگ روشن و متناسب با کلیت ساختمان استفاده می شود و درهای فلزی یا شیشه ای توصیه نمی شوند، درهای چوبی و سنتی نیز بخشی از هویت دهکده ها به شمار می آیند.
برای ساخت و ساز بنا در کانادا ملاحظات بسیاری در راستای حفظ هویت شهر یا روستا وجود دارد، از انتخاب در طراحی گرفته تا سبک حروف گذاری و محل قراردادن مناسب تابلوها. سبک حروف گذاری، طراحی و زبان، عامل بسیار مهمی در ایجاد تصویر دهکده فرانسوی است و متقاضی باید حساسیت خود به هویت دهکده فرانسوی را بدین گونه نشان دهد، متن تابلو به هر دو زبان انگلیسی و فرانسوی تهیه می شود، جز در مواردی که ترجمه ممنوع است.
رنگ، طرح و محل نصب هم باید همچون دیگر عناصر ساختمان در سازگاری کامل باشد؛ تعداد بیش از اندازه تابلوها یا تابلوهای بیش از حد بزرگ، ممکن است نظاره کنندگان را به اشتباه انداخته یا دستپاچه کند. به کارگیری تابلوهای چشمک زن، تابلو با قطعات متحرک، تابلوهای موقتی یا پلاکارد، تابلوهای آسیب دیده ممنوع است. پس زمینه هیچ تابلویی در کانادا نباید درخشان، فلورسنت یا انعکاسی باشد.
تازه نوبت به نحوه نصب تابلو می رسد؛ تابلوهای روی دیوار یا سایه بان باید هم تراز با بخش جلویی فروشگاه یا سطح ساختمان نصب شوند و از نظری معماری براساس اندازه، مقیاس، رنگ، موقعیت و نوع مصالح، با نمای ساختمان یکپارچه شود. تابلوهای روی دیوار یا سایه بان هم نباید بیش از 20 سانتی متر از سطح ساختمان بیرون بزند. حروف برجسته یا فرورفته برای تنوع بخشیدن به تابلوها توصیه می شود. خلاصه این که نمای ساختمان در کانادا از جمله مواردی است که به شدت در ساخت و ساز بدان توجه می شود و در نظر نگرفتن هر کدام از پارامترها می تواند مالک یا معمار را به دردسر پرداخت جریمه بیندازد.