یکی از آنها خیلی بزرگ اســت و آن یکی خیلی کوچک.
دستها، نقش فیل بزرگ را بازی میکنند و انگشتان، نقش فیل کوچک را دارند.
فیل بزرگ خرطوم بلندی دارد،
خرطوم معروفِ فیل را بسازید (با انگشت شست و سبابهی یک دست، بینی را بگیرید. تمامِ دست دیگر را از میان سوراخ ایجاد شده رد کنید).
و فیلِ کوچک خرطوم کوتاهی دارد.
خرطوم کوچک فیل را بسازید (با انگشت شست و سبابهی یک دست بینی را بگیرید و سوراخی درست کنید و انگشت سبابهی دست دیگر را از میان آن رد نمایید).
فیل بزرگ از فیل کوچک میپرسد: «چرا تو این قدر کوچک هستی؟»
دستها، نقش فیل بزرگ را بازی میکنند، انگشتان نقشِ فیل کوچک را دارند.
فیل کوچک پاسخ میدهد: چون من اهل سرزمین کوتولهها هستم.
انگشتان نقش فیل کوچک را بازی میکنند.
و آنجا همه چیز و همه کس اینقدر کوچک هستند.
فیل کوچک میپرسد:
«تو چرا اینقدر بزرگ هستی؟»
فیل بزرگ جواب میدهد: «چون من اهل سرزمینی هستم که همه چیز و همه کس خیلی بزرگ اســت.»
دستها نقش فیل بزرگ را بازی میکنند.
فیل کوچک میگوید: «بیا سرزمین خیلی کوچکم را به تو نشان دهم،
درست همین گوشه اســت.»
انگشتان نقشِ فیل کوچک را بر عهده دارند.
بدین ترتیب، فیل بزرگ به سرزمین کوتولهها میروند.
انگشتان و دستها این نقشها را بازی میکنند.
دایرهای بسیار کوچک با انگشتان نقاشی کنید.
فیل بزرگ تعجب میکند، چون همه چیز در اطرافش به طرز وحشتناکی کوچک اســت.
کوهها خیلی کوچک هستند، جلویی درختان نیز خیلی کوچک هستند. درختهای موز، موزهای کوچک و درختهای میوه، میوههای شیرین کوچکی با خود دارند.
نوک انگشتان سبابه را هم نگه دارید.
همه چیز را با انگشتان نشان دهید.
گلهای چمنزار هم خیلی کوچک هستند.
همچنین همهی سنگهای کف رودخانه نیز کوچک هستند.
خورشیدِ روز و ستارههای شب هم بسیار کوچکند.
انگشتان سبابه را به طور ضربدری روی هم قرار دهید.
جانوران دیگر نیز که با آنها برخورد میکنند، همگی کوچک هستند.
تمساح خیلی کوچک اســت. همه فیلها بسیار کوچک هستند و خرطومهای کوتاهی دارند.
حتی غذای فیلها هم خیلی کم اســت،
نه، فیل بزرگ هیچ وقت با چنین وعدهی غذای بسیار کمی سیر نخواهد شد.
خرطومهای کوچک را نشان دهید. آدمها هم در این سرزمین خیلی کوچک هستند.
حالا فیل بزرگ میخواهد سرزمینش را به فیل کوچولو نشان دهد.
ادامهی داستان با دستها نشان داده میشود.
فیل کوچولو از تعجب زبانش بند میآید،
همه چیز اینجا خیلی بزرگ اســت.
کوهها خیلی بزرگند.
درختان خیلی بزرگ هستند.
درختها میوههای خیلی بزرگ با خود دارند.
گلهای چمنزار خیلی بزرگ هستند و سنگهای کفِ رودخانه خیلی بزرگند.
خورشید روز و ستارههای شب هم خیلی بزرگ هستند.
تمساح اینجا خیلی بزرگ اســت و همه فیلها اینجا، خیلی بزرگند و خرطومهای بسیار بزرگ دارند. غذای فیلها خیلی زیاد اســت.
آدمها هم در این سرزمین خیلی بزرگ هستند.
اکنون هر دو میدانند که چرا این یکی خیلی بزرگ و آن دیگری خیلی کوچک اســت.
اما این موضوع هیچ اهمیّتی برای آنها ندارد، خوشحال از میان جنگل انبوه و قدیمی میروند و دوستانه خرطوم یکدیگر را محکم میگیرند.
انگشتان نقش فیل کوچک را دارند. انگشت کوچک دست راست، به انگشت اشاره دست چپ قلاب میشود.