فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
خاستگاه عید قربان، رویدادی اســت که در آن حضرت ابراهیم علیه السلام دعوت حق را برای ذبح فرزند عزیزش حضرت اسماعیل علیه السلام لبیک گفت. مراسم قربانی در حج نیز که به منزله قبولی اعمال و اثبات تسلیم بودن شخص در برابر خواست پروردگار متعال اســت، نوعی نظیرسازی بین عمل حاجی و حضرت ابراهیم علیه السلام اســت و مسلمانان به دلیل موفقیت در این آزمون و ابراز تسلیم در برابر ذات باریتعالی، شایستگی دریافت اجر و پاداش الهی را می یابند.
امیرالمومنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ یَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِی الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِیمُ
«اسلام را آنچنان معنى کنم که احدى پیش از من به این صورت معنا نکرده باشد: اسلام همان تسلیم بودن اســت.»
"ما" ی مسلمانان و هویت واقعی آنها، اسلام و تسلیم حقیقت بودن اســت. ملاک وحدتی که هر مکتب برای پیروان خود قائل اســت راه بسیار خوبی اســت هم برای شناخت هدف های آن مکتب و هم برای به دست آوردن دیدگاه آن مکتب درباره انسان و جامعه و تاریخ.
تسلیم در برابر فرمان خدا و دستورات پیغمبر اکرم و امامان معصوم علیهم السلام و تسلیم در برابر فرمان عقل و فطرت. قرآن مجید در آیه ٨٣ سوره آل عمران مى فرماید: «وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً وَإِلَیْهِ یُرْجَعُونَ»؛ و تمام کسانى که در آسمان ها و زمین هستند، از روى اختیار یا از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسلیم اند و به سوى او باز گردانده مى شوند».
در اهمیت «تسلیم» و منزلت آن نسبت به اسلام همین بس که امام صادق علیه السلام در نامه مهمی - که شیعیان امر به نگهداری و مطالعه آن شده اند - فرمودند: فَمَنْ سَلَّمَ فَقَدْ أَسْلَمَ وَ مَنْ لَمْ یُسَلِّمْ فَلَا إِسْلَامَ لَه.
«هر که تسلیم باشد اسلام آورده اســت و هر که تسلیم نباشد، مسلمان نیست.»
هر مکتب پیروان خود را با یک عنوان خاص مشخص می کند. مثلا تئوری نژادی عنوانی که پیروان آن مکتب را مشخص می کند و به اعتبار آن عنوان آنها "ما" ی خاص می گردند، "سفید پوستی" اســت، هنگامی که پیروان آن مکتب می گویند "ما" یعنی گروه سفید پوستان. یا تئوری مارکسیستی که تئوری کارگری اســت پیروان خویش را با عنوان "کارگری" مشخص می کند و هویت آنها و مشخص آنها "کارگری" اســت، "ما" ی آنها "ما" ی "کارگری" اســت: ما کارگران و زحمتکشان.
مذهب مسیح هویت پیروان خود را در پیروی از یک فرد مشخص می کند، گویی پیروان کاری به راه و یا به مقصد ندارند، تمام هویت جمعی آنها این اســت که مسیح کجاست که آنجا باشند. از جمله خصوصیات اسلام این اســت که هیچ عنوانی از قبیل عناوین نژادی، طبقاتی، شغلی، محلی، منطقه ای و فردی برای معرفی مکتب خود و پیروان این مکتب نپذیرفته اســت. پیروان این مکتب با عناوین اعراب، سامی ها، فقرا، اغنیا، مستضعفان، سفید پوستان، سیاه پوستان، آسیایی ها، شرقی ها، غربی ها، محمدی ها، قرآنی ها، اهل قبله و غیره مشخص نمی شوند.
امام صادق علیه السلام در نامه مهمی - که شیعیان امر به نگهداری و مطالعه آن شده اند - فرمودند: فَمَنْ سَلَّمَ فَقَدْ أَسْلَمَ وَ مَنْ لَمْ یُسَلِّمْ فَلَا إِسْلَامَ لَه. «هر که تسلیم باشد اسلام آورده اســت و هر که تسلیم نباشد، مسلمان نیست.»
هیچ کدام از عناوین مزبور ملاک "ما" و ملاک وحدت و هویت واقعی پیروان این مکتب به شمار نمی رود. آنجا که پای هویت مکتب و هویت پیروان او به میان می آید همه آن عناوین محو و نابود می شود فقط یک چیز باقی می ماند. یک "رابطه" میان انسان و خدا، یعنی اسلام؛ تسلیم خدا بودن. امت مسلمان امتی اســت که تسلیم خداست، تسلیم حقیقت اســت، تسلیم وحی و الهامی اســت که از افق حقیقت برای راهنمایی بشر در قلب شایسته ترین افراد طلوع کرده اســت.
پس "ما" ی مسلمانان و هویت واقعی آنها، اسلام و تسلیم حقیقت بودن اســت. ملاک وحدتی که هر مکتب برای پیروان خود قائل اســت راه بسیار خوبی اســت هم برای شناخت هدف های آن مکتب و هم برای به دست آوردن دیدگاه آن مکتب درباره انسان و جامعه و تاریخ.
حضرت امیر علیه السلام در جواب از تعریف اسلام فرمودند: الاسلام هو التسلیم. تسلیم در مقابل حق، یعنی وقتی مواجه با حق شد، حالت طغیان و عصیان نداشته باشد. فرق اصول دین و فروع دین این اســت که فروع، آن چیزهایی اســت که انسان باید عمل کند، اما در اصول، علم یا یقین لازم اســت. ولی آیا در اصول، علم یا یقین کافی اســت؟ این طور نیست. البته اعتقاد و علم لازم اســت تا عقل چیزی را نفهمد نمی تواند قبول کند. ولی غیر از اعتقاد در مقابل اصول دین تسلیم لازم اســت، یعنی تمرد نداشتن. اسلام یعنی بی تمردی. اینکه کسی بگوید اگر حقیقت این اســت مرا بکش، این ایمان اســت که انسان در مقابل چیزی که راست اســت تسلیم و رام باشد.
به حرف مردم گوش نکنید!!
مستی مزمن چیست؟!
چرا در نهج البلاغه نامی از عید غدیر برده نشده اســت؟
خود را از بوی بهشت محروم نکنیم!!