حکم پس از نزول
نزول تدریجی برحسب حکمتی که برای تربیت مردم و نشر رسالت و اثبات الهی بودن کلام و اقتضاء زمان ایجاب میکرد پیش آمد. بیان حکم در زمان لازم بود. بنابراین بیشتر اوقات حکم پس از نزول بود. یعنی در ابتدا کریمهی شریفهای نازل میگشت و پس از آن مردم مکلف به اجرای حکمی میگشتند و یا امری بیان میشد. مثلاً قول او:
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى (87: 14)
پاک شد و پیروز آمد هر که چیزی از مال خود داد». از عبدالله بن عمر (م73هـ) نقل کردهاند که این آیه در زکاة فطر نازل شده اســت. ولی دیگرانی گفتهاند که این تأویل بیوجه اســت زیرا سوره مکی اســت و در مکه عید و زکات و روزهای نبوده اســت. اما بغَوی در تفسیرش جواب میدهد که ممکن اســت نزول آیه پیش از حکم باشد. یعنی در آغاز آیه نازل شده و حکم به زکات بعداً صادر گردیده اســت. نمونهی دیگر آیههای 1 و 2 سورهی بلد اســت:
«لاَ أُقْسِمُ بِهذا الْبَلَدِ وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ؛
سوگند بدین دیار (مکه). و تو در این شهر دست گشادهای.» سوره مکی اســت اما اثر «حِلّ» (1) روز فتح مکه پدیدار گشت که در آن روز فرمود: «حلال شده اســت به من ساعتی از روز». و باز فرمود:
«جُنْدٌ مَا هُنَالِکَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ (38: 11)
این سپاه اندک احزاب مغلوب و نابودشدنی اســت.» این وعده در مکه آمد که لشکر مشرکان فراری خواهد شد و نابود میگردند، اما تأویلش در روز بدر آمد و احزاب درهم شکسته شدند. و مانند آن:
«قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَ مَا یُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَ مَا یُعِیدُ (34: 49)
بگو که حق آمد، و باطل دیگر نماند و تجدید نشود.» از ابن مسعود نقل کردهاند که «جاء الحق» یعنی شمشیر برون آمد. آیه مکی اســت و پیش از وجوب قتال و جهاد آمده اســت. این تفسیر ابن مسعود را پارهای روایات تأیید میکنند. روز فتح مکه چون پیامبر وارد مکه شد 360 بت در آنجا بود که او (صلی الله علیه و آله و سلم) با چوبی که بدست داشت شروع به شکستن آنها کرد و در آن لحظه میگفت:
«جاءَ الحقُّ و زَهَقَ الباطِلُ. إنَّ الباطِلَ کَانَ زَهُوقاً. و مَا یُبْدِیُ الباطِلُ و ما یُعیدُ.»
حق آمد و باطل گریخت. البته که باطل گریزنده اســت. و باطل نه میماند و نه تجدید میشود.
از این نمونهها که همه حاکی از تعیین خطوط کلی احکام سالها پیش از اجراء اســت در آیات قرآنی فراوان یافته میشود. اینها به خوبی نشان میدهد که گرچه صدور احکام سیر تدریجی داشته، اما همگی از قبل در یک خط و به سوی یک هدف معین، دقیق و مرتب تنظیم شده بود. نمونهای از آنها تعیین زکات اســت. ابن حصار میگفت: خداوند زکات را در سورههای مکی زیاد، به تصریح و یا کنایه، یاد کرده و این وعدهای بود که ایفائش در مدینه پیش آمد. از این موارد قول او اســت در مورد کشت و زراعت که فرمود: «حقّ آن را در روز چیدنش بدهید» (6: 141) و یا در سورهی «مزمّل» فرموده بود:«نماز بپا دارید و زکات بدهید.»
و یا نمونهی دیگر: «و آخرون یقاتلون فی سبیل الله (73: 20) و دیگران که در راه خدا کارزار کنند.» مسلماً این آیه پیش از هجرت نازل شده و حکم قتال بعدها صادر گردیده اســت. و یا باز فرمود: «و کیست خوش سخنتر از آنکه به خدا دعوت میکند و کار نیک انجام میدهد.» (41: 33) این دعوت به خدا را گفتهاند دربارهی مؤذنین بوده و حال آنکه آیه مکّی اســت و اذان در مدینه آغاز شده اســت.
نزول پس از حکم
در برابر، گاهی هم بوده که حکمی جاری بوده و نزول پس از آن آمده اســت. از آن جمله آیت وضو اســت (5: 6) آیه مدَنی اســت اجماعاً و به حدود سال یازدهم هجرت میخورد در صورتی که مسلماً وجوب دست نماز و فرض نماز از همان آغاز در مکه بوده اســت. دیگر از مثالهای آن آیت جمعه اســت (62: 9) که به مدینه آمده و جمعه در مکه فرض بود. هم چنین آیهی صدقات (9: 60) در سال نهم نازل شده و زکات پیش از آن در اوایل هجرت تعیین شده بود.
پینوشت:
1.بنا به یکی از اقوال در تفسیر کلمهی «حِلّ»
منبع مقاله : رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیرکبیر، چاپ سیزدهم