همهی ما کارهای احمقانهای را که مردم در محل کار انجام میدهند دیده یا دربارهی آنها شنیدهایم. لازم نیست حتما یک صندلی بردارید و آن را از پنجره بیرون بیندازید یا وسط یک ارائهی مهم، محل را ترک کنید تا زندگی حرفهای خود را به خطر بیندازید.
«نباید یک اشتباه را دو بار مرتکب شوید، چراکه بار دوم دیگر اشتباه نیست بلکه انتخاب است.» – ناشناس
همچنین احتیاجی نیست که حتما مرتکب اشتباه «بزرگی» شوید و بعد به فکر چاره باشید، «اشتباهات کوچک» نیز میتوانند به مرور زمان روی هم انباشته شوند و به همان اندازه یا حتی بیشتر از اشتباهات بزرگ، زندگی حرفهایتان را تهدید کنند.
خودآگاهی مهارتی حیاتی در محل کار است و پایه و اساس هوش هیجانی است. تحقیقات نشان میدهد که خودآگاهی، ۵۸% از عملکرد شغلی شما را شامل میشود. اگر همیشه هوشیار باشید، به راحتی میتوانید مشکلاتی را که به شما و آینده شغلیتان صدمه میزنند، کنترل کنید.
فرض کنید قول دادهاید کاری را دو ساعته تحویل دهید و انجام کار سه ساعت طول کشیده است، احتمالا فکر میکنید کار را با موفقیت انجام دادهاید چراکه همچنان آن را با سرعت بالایی تمام کردهاید. اما وقتی چیزی را به کسی قول میدهید، او دقیقا انتظار همان را از شما دارد و نه کمتر (در مثال ما یعنی دقیقا ۲ ساعت نه ۳ ساعت!)؛ اگر از همان اول انتظارات واقعبینانهای ایجاد میکردید، میتوانستید این کار را با همان کیفیت و در همان زمان با نتایج بهتری ارائه دهید. کاری نکنید که اهدافتان به عمد دستکم گرفته شوند؛ فقط دربارهی نتیجه ارائهتان واقعبینانه وعده دهید و انتظاراتی ایجاد کنید که حتی بتوانید بهتر از آن عمل کنید. در غیر این صورت شما بدقول دیده میشوید!
اگر بیش از حد عصبانی شوید و عصبانیتتان را روی کسی تخلیه کنید، جدا از اینکه آن شخص لیاقت این برخورد را داشته باشد یا نه، باعث میشود دید مردم نسبت به شما عوض شود؛ به شما برچسب بیثباتی و تهدیدآمیز بودن میزنند و نزدیک شدن به شما را غیرممکن میبینند.
کنترل احساساتتان باعث میشود بتوانید در مسیر درست به راهتان ادامه دهید. اگر هنگام روبهرو شدن با فردی که شما را عصبانی میکند توانایی کنترل احساستان را داشته باشید، در نهایت او کسی است که بد به نظر میرسد نه شما.
چاپلوسی برای رئیس
بله، شما میخواهید رابطهی خود و رئیستان را بهتر کنید ولی نباید برای رسیدن به این هدف دست به چنین کاری بزنید. در رابطه بین رئیس و کارکنان، اعتبار و اصالت مهم است. هیچ جایگزینی برای کار و تلاش وجود ندارد.
ممکن است مسئلهی کوچکی به نظر برسد اما بردن غذای بودار به محل کار بیملاحظگی است و تمرکز دیگران را از بین میبرد؛ وقتی چنین مسئلهی سادهای را نادیده میگیرید همکارانتان ناراحت و عصبانی میشوند. ناهار پر ادویهی شما به همه میگوید که به آنها اهمیت نمیدهید، حتی اگر واقعا اینطور نباشد.
از پشت خنجر زدن
تیتر موضوع کل مطلب را بیان میکند. از پشت خنجر زدن به همکارانتان چه بهعمد باشد چه ناخواسته، یکی از دلایل درگیریهای محل کار است. مردم گاهی برای اینکه از دعوا جلوگیری کنند، شخص دیگری را مقصر اشتباه خودشان جلوه میدهند، اما به محض اینکه قربانی تیغهی خنجر را در کمرش حس کند حتی باعث درگیریهای بیشتری میشود. مهم نیست هدفتان چه باشد، هر بار که سعی کنید یک نفر را در چشمان همکارانش بد جلوه دهید مثل این است که از پشت به او خنجر زده باشید.
شایعه پراکنی
کسانی که درگیر شایعه پراکنی دربارهی دیگران میشوند، در نهایت خود را بد جلوه میدهند. بالاخره روزی دیگران متوجه میشوند که شما دائما دارید دربارهی زندگی و اشتباهاتشان صحبت میکنید و ممکن است ناراحت شوند. قطعا شما نمیخواهید دیگران را آزار دهید و به شخصیت خودتان لطمه وارد کنید.
مدیران به سرعت افراد ناراضی و کسانی که به گروه انرژی منفی میدهند را تشخیص میدهند. آنها میدانند که همیشه افراد مشتاقی در گوشهای منتظرند تا جایگزین این افراد شوند.