اس ام اس به مناسبت تسلیت دهه فاطمیه . متن های تسلیت دهه فاطمیه برای تلگرام . اس ام اس تسلیت دهه فاطمیه به صورت شعر و متن های کوتاه ادبی.
رفتی ولی نرفته گلم بوی تو هنوز
دارد سرم هوای سر کوی تو هنوز
بعد از تو سوی چشم مرا اشک می برد
ای سمت چشمهای ترم سوی تو هنوز
پس از مصیبت در، در به در شدم مادر
همین که از خبرت با خبر شدم مادر
نوشته اند: چهل تن به یک نفر من هم
اسیر صورت آن یک نفر شدم مادر
تا که هیزم ها بدست عده ای شر، گر گرفت
کم کم آتش شد مهیا بعد از آن در، گر گرفت
پشت در بود و به پهلو تکیه بر آن داده بود
آتش در شعله زد یکباره معجر، گر گرفت
چندتایی زدند با پا در
تا که افتاد روی زهرا، در
گیرم از دست سنگ ها نشکست !!
چه کند بار شیشه اش با در
ای روح آفتاب چرا پا نمی شوی
بانوی بوتراب چرا پا نمی شوی
پهلوی من هم از خبر رفتنت شکست
رکنم شده خراب چرا پا نمی شوی
ناگفته ها دارد دل غم پرورت با من
حرفی بزن از گوشۀ چشم ترت با من
بانوی محجوبم بیا و در میان بگذار
شرح بلایی را که آمد بر سرت با من
شکسته بال و پری ز آشیانه می بردند
تن ضعیف غریبانه را شبانه می بردند
جنازه ای که همه انبیا به قربانش
چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردند
پشت در می زدند مادر را
بی خبر می زدند مادر را
یک نفر بود پشت در اما
چهل نفر می زدند مادر را
حریر سبز نبوت چه شد که چین خوردی؟
به همسرت که نگفتی کجا زمین خوردی
پس از نبی تو فقط غصه و فقط سیلی
برای یاری اسلام و حفظ دین خوردی
بار الها چه کنم گوهرم از دستم رفت
همدم و مونس و غم پرورم از دستم رفت
ماه من در شب تاریک نهان شد در خاک
آخر آن مرغ شکسته پرم از دستم رفت
تسلیت یا بن الحسن گشته عزای مادرت
آسمان دارالعزاست
بر مزار مخفی او خاک ریزی بر سرت
آسمان دارالعزاست
غُربت آبادِ دیار آشنایی ها، بقیع!
همدم دیرینه غم هاى ناپیدا بقیع!
در تو حتّى لحظه ها هم بى قرارى مى کنند
اى تمام واژه هاى درد را معنى، بقیع!
در مَجد و شرف یکّه و تنها هستی
در فخر تو بس، اُمّ ابیها هستی
مریم که مقدس شده یک عیسی داشت
تو مادر یازده مسیحا هستی
غرقاب غمم دگر مرا ساحل نیست
جز اشک فراق دیگرم حاصل نیست
ای مرگ بیا که زندگی کردن من
بی فاطمه جز خوردن خون دل نیست
نیازی از سر احساس خواهم
برات کربلا از یاس خواهم
به حق پهلوی بشکسته او
طواف مرقد عباس خواهم
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم
یتیمان جز دو چشم تر ندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد
که طفلان علی مادر ندارند
تو هم با کوفه همدستی مدینه
نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمی زد
اگر دستم نمی بستی مدینه
زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت
دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت
فرموده اند در برکات وجود او
زهرا اگر نبود علی همسری نداشت
محشر بدون مهریه همسر علی
سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت
آهسته می شوید یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
مسیحا گر دمش اعجاز سازد
زبان بر ذکر زهرا باز سازد
گره از مشکلات خلق، زهرا
به یک گوشه نگاهی باز سازد
ای لیلة القدر علی آخر چرا گشتی سحر
ای راحت جان علی آخر چرا کردی سفر
هجران تو آتش زده بر قلب زار مرتضی
یا تو بکن ترک سفر یا با خودت من را ببر
ای بی نشانه ای که خدا را نشانه ای
هر سو نشان توست ولی بی نشانه ای
زهرای پاک، ای غم زیبای دلنشین
تو خواندنی ترین غزل عاشقانه ای
ای نور خدا سرشته با آب و گِلَت
ای مهر علی راز هویدای دلت
این ذکر هزار ساله مهدی توست
ای یاس نبی «بِاَیِّ ذنب قتلت؟»
نگاه سرد مردم بود و آتش
صدا بین صدا گم بود و آتش
به جای تسلیت با دسته گل
هجوم قوم و هیزم بود و آتش
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک بر بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
عمریست رهین منت زهرائیم
مشهور شده به عزت زهرائیم
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید
ماپیر غلام حضرت زهرائیم
چه حالی داده دل را دست مادر
که می شستی ز دنیا دست مادر
از آن سیلی مگر چشمت نمی دید
که می جستی مرا با دست مادر
غم دوران من گردد یتیمی
که هم پیمان من گردد یتیمی
من از قد کمانت حتم دارم
بلای جان من گردد یتیمی
زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت
توحید، انعکاس نمایان تری نداشت
جز در مقام عالی زهرا فنا شدن
ملک وجود فلسفه دیگری نداشت
از فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس که در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نکنید
بر حاشیه برگ شقایق بنویسید
گل، تاب فشار در و دیوار ندارد
پیمبری که عمری غمخوار امتش بود
روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود؟!
دل از غم فاطمه توان دارد، نه
و ز تربتِ او کسی نشان دارد، نه
آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری
جز مهدی صاحب الزمان دارد، نه
حضرت محمد (ص) می فرمایند: فاطمه پاره تن من است؛ هرکه او را بیازارد، مرا آزرده خاطر کرده و هر که او را شاد کند، مرا نیز خوشحال نموده است .
یا علی قبر پرستویت کجاست؟
آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟
من با که گویم این که بهارم خزان شده
ماهم به خاک تیره غربت نهان شده
بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست
رفت از برم به قامت همچون کمان شده
ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم
محتاج عطا و کرم فاطمه ایم
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
خزان زود
هنگام و کبود شدن یاس بوستان پیامبر، تسلیت باد
الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم، باغم، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد
لعنت به عدو
که روح تقوا را کشت ایمان و کمال
و عشق و معنا را کشت باز آ و بگیر
انتقامی سنگین از آن که ز
راه ظلم زهرا را کشت شهادت حضرت
فاطمه (س) تسلیت باد
غرقاب غمم دگر مرا ساحل نیست
جز اشک فراق دیگرم حاصل نیست
ای مرگ بیا! که زندگی کردن من
بی فاطمه جز خوردن خون دل نیست
شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد
چو می اُفتد به چشمم گاهواره
نفس می گردد از غم پُر شماره
الهی کاش محسن در برم بود
نمی شد قلبم از کین پاره پاره
شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد
رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد
آتش ز نوایش به دلم افروزد
این خانه عزاخانه شود بار دگر
هر گاه نگاه خود به در می دوزد
شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد
آه زهرا تا ابد جاری بود
دست مولا تشنه یاری بود
چون علی شد بی کس و بی همنفس
گفت یا زینب به فریادم برس
شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد
سوزنده تر از داغ تو، داغی نَبُود
پژمرده تر از تو، گل به باغی نبود
روشنگر دل هایی و اما افسوس
بر گمشده قبر تو، چراغی نبود
شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد