گرچه نوع آن کاملا متفاوت از بزرگسالان اســت؛ به عنوان مثال شکست در مسائل مالی شاید بزرگ ترین شکست در دوران بزرگسالی باشد اما برای یک کودک یا نوجوان، شکست در دوست یابی، یک رویداد غم انگیز اســت.
والدین باید این نکته را در نظر داشته باشند که نوجوانان نسبت به شکست و پیروزی بیش از بزرگسالان حساس هستند. یعنی از کاه، کوه می سازند و از دریچه واقعیت به اتفاقات زندگی نگاه نمی کنند. یکی از شکایات شایع والدین همین بی انگیزه شدن کودکان بعد از تجربه کوچک ترین شکست هاست. این مسئله می تواند پیامدهای متعددی داشته باشد؛ اگر بتوانیم به فرزندانمان یاد بدهیم که از شکست نترسند و آن را به موقعیتی برای حرکت به سوی موفقیت تبدیل کنند، قدم بزرگی برداشته ایم.
آسان در گفتار، سخت در رفتار
هرچه هنگام صحبت و نصیحت بیان این که شکست پل پیروزی اســت، آسان اســت، در عمل باور به این مفهوم می تواند بسیار دشوار باشد. چه طور می توانیم به فرزندانمان یاد بدهیم از شکست های خود عبرت بگیرند و با عبور از آن برای موفقیت برنامه ریزی کنند؟ اگر بخواهیم به صورت خلاصه چند نکته را متذکر شویم، می توانیم بگوییم:
کودکان نباید از شکست خوردن بترسند
آن ها باید نحوه مواجهه درست با شکست را یاد بگیرند. آن ها باید بتوانند به نحوی مطلوب، علل شکست خود را تبیین کنند. در این مطلب می توانید با نکاتی در ارتباط با این سه گزاره آشنا شوید.به علاوه، راهنمای گام به گام ما، می تواند راه درست تعامل با شکست فرزندانتان را به شما نشان دهد.
شجاعت رو به رو شدن با غول ناکامی
سپیده دانایی می نویسد، نه تنها بسیاری از بچه ها که بسیاری از بزرگ ترها نیز از شکست می ترسند. تجربه شکست برای بسیاری از افراد به معنای نمایش بی کفایتی و ناتوانی آن هاست. شاید فرزند شما نیز از همین گروه باشد و شما به تجربه دریافته اید که هر زمان که او در رسیدن به هدفی با ناکامی مواجه می شود تا مدتی ناراحت اســت، دست و دلش به کار جدید نمی رود و البته به صورت کلی نیز ممکن اســت از ترس مواجه شدن با شکست از تلاش دوباره سرباز بزند. چه طور می توانیم ترس از شکست را در کودکان خود کمرنگ کنیم؟!
*رفتار خود را مدیریت کنید: یادتان باشد اگر می خواهید فرزندتان از شکست خوردن نترسد و به این بهانه دست از تلاش برندارد، لازم اســت اول همه برخوردهای خود شما بعد از هر شکست فرزندتان مدیریت شود. اگر قرار به سرزنش، تحقیر،بازخواست و خلاصه برخوردهای تند و منفی از جانب شما باشد، البته که او حق خواهد داشت که از شکست بترسد و ترجیح دهد که دیگر سراغ انجام کاری نرود. نکته دیگر هشدارهای پیش از انجام کار، توسط والدین اســت. توجه دادن کودک به عواقب انتخابش کار درستی اســت اما اگر قرار باشد شما پیش از این که او شروع به انجام کاری کند، برای او خط و نشان بکشید، تنها باعث می شود که او با اضطراب و ترس بیشتری کار را شروع کند و البته از وقوع شکست نیز وحشت داشته باشد.
*افراط نکنید: البته به این نکته هم توجه داشته باشید که اگر قرار باشد ما با مطرح کردن فرزندمان در جمع و بیان ویژگی های او در موقعیت های مختلف، به طریقی خود را مطرح کنیم، احتمال بیشتری دارد که از شکست او به وحشت بیفتیم. در واقع هرچه والدین بیشتر هویت خود را با موفقیت فرزندان خود گره بزنند و تعریف کنند، واکنش های تندتری نسبت به شکست های آن ها نشان می دهند؛ این چیزی اســت که می تواند در نهایت به ضرر فرزندان تمام شود.
*مطالعه زندگی نامه افراد موفق:
اگر شما داستان زندگی افراد موفق را مرور کنید، به موارد متعددی برمی خورید که افراد بعد از تجربه شکست های پی در پی توانسته اند در نهایت به آنچه می خواسته اند، برسند. آشنایی با این افراد هم برای شما به عنوان یک والد مفید اســت، چرا که در صورت مواجه شدن فرزندتان با یک شکست، وحشت نمی کنید و البته اعتمادتان را به او از دست نخواهید داد و هم برای فرزند شما می تواند فواید متعددی داشته باشد. چرا که او نیز متوجه خواهد شد که گاهی اوقات برای رسیدن به موفقیت، تجربه شکست نه تنها بد نیست که شاید حتی بتوان گفت لازم و ضروری اســت!
*همه ما دوست داریم فرزندانمان تصوری مثبت از ما داشته باشند و به ما افتخار کنند. اما توجه داشته باشید که اگر قرار باشد ما هیچ وقت شکست نخوریم و از آن مهم تر همه شکست های گذشته خود را مخفی کنیم، فرزندان ما نیز از خود انتظار عملکردی بی عیب و نقص خواهند داشت؛ امری که البته محقق نمی شود و تنها اضطراب و ترس آن ها را از شکست افزایش می دهد. گاهی بیان این که ما نیز در گذشته به اهداف خود نرسیده و در کنار آن راهکاری برای جبران آن در نظر گرفتیم می تواند هم خیال فرزندان ما را تا حدی راحت کند و هم در عین حال به آنها یادآوری کند که مهم تر از شکست خوردن، پیدا کردن راهکارهای جبرانی اســت.
مواجهه درست با شکست
به دلایل متعدد شاید کودکان تا پیش از سن دبستان، به معنای واقعی کلمه شکست را تجربه نکنند اگر شما کودکی در سن و سال مهد کودک داشته باشید، متوجه خواهید شد که اگر چه او نمی تواند در برخی فعالیت ها به اهداف خود برسد اما بعد از ناکامی در بیشتر مواقع، هیجانات شدیدی را تجربه نمی کند و البته در بسیاری از موقعیت ها بعد از مدتی نیز دوباره تلاش می کند. شاید نمونه بارز این وضعیت را در زمان آموزش مهارت هایی چون دوچرخه سواری، اسکوترسواری و یا قیچی کردن کاغذ ودرست کردن کاردستی بتوانیم مشاهده کنیم. اما در حدود سن دبستان آرام آرام شکست معنای دیگری پیدا می کند. از این زمان بچه ها بعد از ناکام شدن، دچار هیجانات منفی می شوند. هیجاناتی که در برخی مواقع آن چنان شدید اســت که مانع تلاش دوباره آن ها می شود. اگر می خواهید فرزندتان بعد از روبه روشدن با ناکامی انگیزه خود را برای تلاش دوباره از دست ندهد، لازم اســت برای مدیریت این هیجانات اقداماتی انجام دهید.
*او را درک کنید: اولین قدم پذیرش این هیجانات اســت؛ این که وقتی کسی شکست می خورد ، حق دارد ناراحت شود و حتی گریه کند و لو این که پسر باشد! پس مسخره کردن یا تلاش برای کوچک کردن ماجرا به بهانه آرام سازی کودک، ممنوع!
*احساساتش را بشناسید: قدم بعدی شناخت دقیق هیجان اســت. به عنوان مثال بسیاری از کودکان و حتی بزرگسالان نمی توانند بگویند که از موقعیتی خاص ناراحت هستند و یا این که احساس عصبانیت می کنند.
*احساسات خود را بگویید: قدم سوم بیان آن هیجان به شکلی کارآمد اســت. این که بتوانیم هیجانات منفی خود را به صورتی که باعث آسیب به خود ما و یا دیگران نشود، بیان کنیم و در عین حال دیگران نیز برداشتی مشابه از احساسات ما داشته باشند.
* فضا را آرام کنید: روش های موثر آرام سازی خود، مرحله چهارم اســت. توجه داشته باشید که اگر قرار به سانسور هیجانات منفی و یا گذر بسیار سریع از آن ها باشد، به احتمال زیاد فرزند شما توانایی آرام سازی خود را پیدا نخواهد کرد. پس در عین حال که به سه مرحله پیش از این توجه دارید، در پی آموزش روش های آرام سازی باشید.
شکست؛ علل درونی، علل بیرونی
یک روان شناس مشهور به نام سلیگمن، در مطالعات خود دریافت ، افرادی که در تبیین دلایل شکست خود به دلایلی موقت و البته بیرونی اشاره دارند، احتمال بیشتری دارد که دست به تلاش دوباره بزنند و البته موفقیت کسب کنند. اما منظور از دلایل موقت و بیرونی چیست؟ به عنوان مثال اگر فرزند شما در تیم فوتبال مدرسه بازی می کند و در مسابقه امروز خود با شکست مواجه شده اســت اگر بگوید که امروز نتوانسته خوب بازی کند، چون قبل از انجام بازی خوراکی زیادی خورده بوده و در نتیجه توان لازم را برای بازی نداشته ، او به دلیلی موقت و البته بیرونی اشاره کرده اســت. در مقابل اگر فرزند شما در امتحان نتیجه خوبی نگرفته و دلیل آن را بی استعداد بودن خود در نظر می گیرد، او به دلیلی دائمی و درونی اشاره کرده اســت.
نکته مهم این اســت که فرزندان ما باید یاد بگیرند که خوش بین باشند و همیشه و در همه موارد شکست خود را به ویژگی های شخصی خود نسبت ندهند.
البته شاید بتوان ادعا کرد که مهم تر از بیرونی یا درونی بودن دلیل شکست، موقت یا دائمی بودن آن اهمیت دارد. چرا که صرف دائمی بودن دلیل یک شکست تمایل برای تلاش دوباره را به شدت کاهش می دهد.
البته توجه داشته باشید که جدا از همه ارزشی که تفکر خوشبینانه دارد، باز هم لازم اســت گاهی اوقات نه تنها کودکان که حتی خود ما این تفکر را کنار بگذاریم و دلیل شکست های خود را در اموری درونی و مربوط به خودمان جست وجو کنیم و به بیان دیگر در ارتباط با شکست هایمان خودمان را نیز مقصر تلقی کنیم.
هل دادن به سمت شکست ممنوع!
درست اســت که تجربه شکست برای رشد ما ضروری و حتی مفید اســت اما این به منزله آن نخواهد بود که اگر ما فرزندمان را به سمت شکست سوق دهیم، این به نفع او خواهد بود. توجه داشته باشید که داشتن انتظاراتی بیش از حد و خارج از توان کودک، سوق دادن او به سمت شکست اســت. اگر می خواهید اعتماد به نفس کودکتان آسیبی نبیند و او تمایل به انجام تلاش برای رسیدن به اهداف خود را از دست ندهد، لازم اســت متناسب با توانایی ها و ویژگی های سنی او از او انتظار داشته باشید.
البته دقت داشته باشید که در زمان تعریف اهداف متناسب با توانایی های فرزند خود از آن سمت بام نیفتید و به عبارتی او را دست کم نگیرید. چرا که زمانی که ما از کودک خود کمتر از توانایی هایش انتظار داریم، به او این پیغام را می دهیم که او را ناتوان در نظر گرفته ایم.