موانع فردی
1- ترس از شکست:
شیوهی معمول این اسـت که موفقیتها پاداش داده می شود و شکستها مورد توبیخ و سرزنش قرار بگیرد، این امر موجب شده اسـت، انسانها از شکست در امور بهراسند و تنها به دنبال کارهایی بروند که احتمال موفقیت در آن زیاد باشد و مستلزم هیچگونه ریسک و خطری نباشد. این امر مانع بزرگی در جهت توسعه خلاّقیت می باشد. لازمهی خلاّقیت ریسک نمودن و بررسی راههای مختلف اسـت که ممکن اسـت بسیاری مواقع توأم با شکست باشد تا در نهایت به موفقیت منجر شود.2- رویگردانی از ابهامات:
بیشتر افراد از موقعیتهای مبهم، پیچیده و غیرمطمئن استقبال نمیکنند. عدم استقبال از این موقعیتها بدین علّت اسـت که احساس میکنند قادر به مواجه با آن نیستند. نیاز شدید و افراطی به نظم و ترتیب نیز نمونهای از این حساسیت اسـت، همه چیز باید کاملاً مرتب باشد تا ابهام و اشکالی پیش نیاید و ذهن آنها مغشوش نشود و بدین ترتیب فرصتهایی که میتواند منجر به خلق و ابداع و رشد گردد، حذف میشود.3- عادت:
افراد در حل مسائل، روشی را به کار میبرند که با موفقیت همراه باشد. این روش در موارد مشابه نیز تکرار میشود، چنان که فرد به آن روشها عادت میکند و حتی در مسائل غیرمشابه نیز نمیتواند به روش دیگر بیندیشد.4- عدم اعتماد به نفس:
بسیاری از مواقع افراد از تواناییها و استعدادهای شگرفی برخوردارند امّا عدم اعتقاد به خود، مانع بروز قوای خلاقه اشان میگردد. آنها ممکن اسـت افکار و ایدههای زیادی داشته باشند، امّا با دید تردید با آنها مینگرند و احساس میکنند، نظریات آنها ارزش زیادی ندارد، چنان که حتی جرئت ندارند آنها را به زبان بیاورند.5- عدم انعطاف پذیری:
انسانی که در قالب معین فکر و عمل میکند، انعطاف ناپذیر میگردد. چنان که قادر به اندیشیدن به جهات مختلف مسألهای نیست و تنها یک یا دو جهت را میبیند. چنین فردی نمیتواند به تحلیل و بررسی عقاید و افکار بدون توجه به منبع آن بپردازد. مثلاً طبقه بندیهای خاصی از افراد و افکار دارد، و بر اساس آن قضاوت میکند، اگر عقیدهای مطرح شود میبیند صاحب نظر از چه طبقهای اسـت.موانع بیرونی
1- قوانین
در ضرورت وجود قوانین برای جامعه شکی نیست. امّا گاهی عدم انعطاف در قوانین مانع رشد افراد میگردد. از جمله قوانین آموزشی که بدون توجه به تفاوتهای فردی برای تمام دانش آموزان اجرا میگردد. باید توجه داشت اطاعت مطلق و بدون چون و چرای قوانین همواره مفید نیست. قوانین میتوانند مورد تعمق و ارزیابی قرار گیرند. بسیاری از مواقع میتوان با نگرش خلاقّانه به قوانین آنها را اصلاح کرده و بهبود بخشید.2- شغل
بسیاری اوقات، شغل افراد مانع بزرگی در جهت رشد خلاّقیت آنهاست. به خصوص کارهای سخت و اجباری که فرد بدون هیچگونه انگیزهای به آن تن داده اسـت. طبیعی اسـت که در زمانی که فرد به آن کار اشتغال دارد هیچگونه ایدهی تازهای نداشته باشد و پس از فراغت از کار، خستگی و کمبود وقت مانعی برای پیشرفت فرد میگردد. ضوابط و مسؤولیت اداری منجر به کارهای یکنواختی میگردد که هرگز زمینهی بروز خلاّقیت را فراهم نمیآورد.3 - آداب و رسوم
هر جامعهی دارای آداب و رسوم و سنتهای خاص اسـت. بسیاری از مواقع رفتارهای اجتماعی به قدری با این سنتها و گرایشها گره خورده که افراد به خود اجازه نمیدهند به الگوی تازهای بیندیشند. همچنین جامعه نیز پذیرای حرکت تازه نیست و اگر فردی خلاف آداب و رسوم و علائق معمول قدم بر دارد و کار خلاّقی ارائه دهد او را طرد مینمایند و عملش را غیراخلاقی و حتی جرم تلقی مینمایند.4- ترس از عدم استقبال اجتماعی
ترس از رد و تحقیر شدن از طرف جامعه مانع بزرگی برای خلق و ابداع کارهای تازه اسـت. معمولاً ممکن اسـت کارهای خلاّق که جنبه نوآوری و تازگی دارد، در ابتدا مورد توجه واقع نگردد امّا پس از مدتی ارزش آن شناخته شود. گاهی سالیان متمادی طول میکشد تا اهمیت یک اختراع یا ابداعی کشف گردد. چنان که در تاریخ اختراعات و اکتشافات این مسأله بارها تکرار شده اسـت. در حالی که فرد خلاّق برای عقیده خویش اهمیت قائل اسـت و از عدم پذیرش کارش از طرف دیگران نگران نیست. و خلاّقیت و ابتکار خویش را قربانی انتظارات دیگران نمیکند.5- مطابقت
مطابقت به علت ترس از متفاوت بودن با دیگران به وجود میآید. این احساس که فرد در راهی قدم برداشته که کس دیگری در آن مسیر نبوده اسـت و او تنها چنین اقدامی کرده اسـت، پس شاید کار درستی نکرده اسـت مانع بزرگی در تحقق و ظهور خلاّقیت اسـت.