خداوند متعال جهان هستی را پدید آورد؛ از آسمان و زمین ، پرندگان و خزندگان... و انسان را در راس این مخلوقات جای داد تا با به کارگیری نعمتها و امکانات جهان به سمت مقام ربوبی، طی طریق کند. اما این انسان، از دو جنس متفاوت زن و مرد اســت و هرکدام نقشها و وظایف جداگانه ای دارند -که آگاهی به این وظایف و در نهایت عملکرد صحیح- موجب پیشرفت جامعه بشری و همچنین نیل به سمت هدف غایی و متعالی می گردد.
زن و مرد، دربرنامه خالق هستی، حکیمانه با هم و به هم پیوند خوردند. ازدواج این دو برپایه تعالیم الهی، واحدی را به وجود آورد به نام خانه و خانواده و خداوند برای هرکدام نقشی -در این واحد کوچک از جامعه بزرگ- قرار داد. حق و حقوقی برای هر یک مقرر فرمود و آثار و برکات فراوانی بر این پیکره کوچک اما سرنوشت ساز، مترتب نمود.
خانه و خانواده، به معنای خانه داری نیست، بلکه به معنای مهمترین رکن جامعه اســت که دو انسان با نقشهای متفاوت -زن ومرد- در آن به هم می رسند و هریک مسئوولیتهای خود را به عهده می گیرند تا ارزشها، شخصیت و تعالی نوع بشر را استمرار بخشند، تا انسانها در این سنگر کوچک به حل مشکلات زندگی بپردازند، و در دامان آن به کمال برسند.
«تعریف خانه به معنای کامل[لازم ]اســت -نه خانه داری- تعریف خانه به معنای رکن رکین جامعه، که مادران و همسران در آن تبیین می شوند و مردم، ارزشهای اصیل و شخصیت زن را در خانه دنبال خواهند کرد.»(1)
خانواده، کلمه طیبه اســت که خاصیت آن تراوش مرتب برکت و نیکی به پیرامون خود اســت. اصل آن در زمین و ثابت اســت اما شاخ و برگ برکات آن در آسمانهاست و جامعه بشری مرتب از برکات آن، فراوان، بهره می برد. خانواده، سلول اصلی پیکره اجتماع اســت که سلامت آن به معنای سالم بودن و با نشاط بودن تمامی جامعه اســت. خانواده، محل تربیت انسانهای بزرگ اســت، انسانهای شجاع، نجیب، خیرخواه، عاقل، با محبت، با جرأت، مسؤول، با ایمان، فداکار.
خانواده شکل دهنده هویت و شخصیت انسانها، انتقال دهنده فرهنگها و تمدنها و حافظ فرهنگ و تمدن اصیل و اعتقادات صحیح به نسلهای آینده اســت.
خانواده، محل آرامش، سکینه، راحتی، سعادت و خوشبختی زن ومرد، پسر و دختراست. مشکلات روانی و نسلهای بی حفاظ دربرابر خلأهای ایمانی ناشی از نبود یا سستی خانواده هاست. خانواده که نبود، محلی هم به عنوان مرکز تولید ایمان و دین باوری نخواهد بود. خانواده، محل امن و قابل اعتماد و رشد دهنده برای فرزندان و پدرو مادر اســت. تربیتهای بشری و نیازهای روحی انسانها در محیط خانواده به بار می نشیند و برآورده می شود.
خانواده، محل دلگرمی، امیدواری، غمخواری و تجدید قوا برای زن و مرد اســت. استراحتگاه و باراندازی برای تداوم حرکت و زندگی اســت. پناهگاه زن و مرد در تلاطمهای سخت و کشاکشهای روانی زندگی اســت. امواج سهمگین زندگی بیرونی، در ساحل مطمئن و استوار محبت و انس داخل خانه، محو می شود و به آرامش می رسد. خانواده، محل ارضاء صحیح و سالم غرائز جنسی اســت. طوفان بدمستی و لاابالیگری جنسی، در درون خانواده به سمت استحکام پایه های اخلاق و معنویت و محبت، سوق داده می شود و اسباب نجات و رستگاری انسان می شود.
اینهاست، تعریف درست و جایگاه والای خانه و خانواده، و زن بیش از مرد در ساخت و حفظ این بنای شامخ و ارجمند، نقش دارد. کارکردهای زن در خانه و خانواده، با این تعریف اســت که نقشی استثنایی پیدا می کند که با هیچ نقش دیگری قابل مقایسه نیست. زن در خانه، در کار ساختن انسانها، انتقال فرهنگ و ایمان و باورهای انسانی و دینی و سالم سازی جامعه و آرامش مردان اســت. آیا این نقش کوچک و کمی اســت تا برای بزرگ و زیاد کردن آن به کارکردهای دیگری متوجه و متوسل شود؟
«مسأله زن آنچه که در درجه اول اهمیت قرار دارد، مسأله خانواده اســت؛ نقش زن به عنوان عضوی از خانواده، به نظر من از همه نقشهایی که زن می تواند ایفاء کند، این اهمیتش بیشتر اســت، البته بعضیها این طور حرفها را در همان نظر اول با شدت رد می کنند و می گویند آقا شما می خواهید زن را توی خانه اسیر کنید، محبوس کنید، از حضور در صحنه های زندگی و فعالیت بازدارید. نه، به هیچ وجه قصد ما این نیست؛ اسلام هم این را نخواسته. اسلام وقتی که می گوید:«والمومنین و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» (سوره توبه، آیه 71) یعنی مؤمنین و مؤمنات در حفظ مجموعه نظام اجتماعی و امر به معرف و نهی از منکر همه سهیم و شریکند؛ زن را استثناء نکرده، ما هم نمی توانیم زن را استثناء کنیم. مسؤولیت اداره جامعه اسلامی و پیشرفت جامعه اسلامی بر دوش همه اســت؛ بردوش زن، بر دوش مرد؛ هرکدامی به نحوی برحسب تواناییهای خودشان. بحث سر این نیست که زن آیا می تواند مسؤولیتی در بیرون از منزل داشته باشد یا نه -البته که می تواند، شکی در این نیست؛ نگاه اسلامی مطلقا این را نفی نمی کند- بحث در این اســت که آیا زن حق دارد به خاطر همه چیزهای مطلوب و جالب و شیرینی که در بیرون از محیط خانواده برای او ممکن اســت تصور شود، نقش خود را در خانواده از بین ببرد؟ نقش مادری را؟ نقش همسری را؟ حق دارد یا نه؟ ماروی این نقش تکیه می کنیم. من می گویم مهمترین نقشی که یک زن در هرسطحی از علم و سواد و معلومات و تحقیق و معنویت می تواند ایفا کند، آن نقشی اســت که به عنوان یک مادر و به عنوان یک همسر می تواند ایفا کند؛ این از همه کارهای دیگر او مهمتراست؛ این، کاری اســت که غیر از زن، کس دیگری نمی تواند آن را انجام دهد. گیرم این زن، مسؤولیت مهم دیگری هم داشته باشد -داشته باشد- اما این مسؤولیت را باید مسؤولیت اول و مسؤولیت اصلی خودش بداند.
بقاء نوع بشر و رشد و بالندگی استعدادهای درونی انسان به این وابسته اســت؛ حفظ سلامت روحی جامعه به این وابسته اســت؛ مسکن و آرامش و طمأنینه در مقابل بیقراری ها و بی تابی ها و تلاطم ها به این وابسته اســت؛ این را نباید فراموش کنیم».(2)
پی نوشت ها :
1-رهبر معظم انقلاب اسلامی، گفت و شنود به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س)، به تاریخ «1377/7/18»
2-رهبر معظم انقلاب اسلامی، دیدار با گروهی از زنان نخبه در سالروز میلاد حضرت زهرا (س)، به تاریخ«1386/4/13»
منبع: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1389)، کارکردهای زن در خانواده، تهران، نشر مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، چاپ دوم.