شیوا خسرو مهر متولد ۲۴ آبان ۱۳۵۰ در سبزوار، بازیگر است. تاکنون اطلاعاتی از او در ویکی پدیا منتشر نشده است.
فارغ التحصیل رشته تئاتر از دانشکده هنرهای زیبا است، پدرش نیز از فارغ التحصیلات هنرهای زیبا رشته بازیگری و کارگردان تئاتر بود، یک دختر دارم بنام رکسانا که همه زندگی ام را در بر می گیره ، رکسانا سال اول دانشگاه است و گریم می خونه ، کار تئاتر انجام میده البته حرکات فرم و به بازیگری علاقه نداره،اما به هر حال وارد این حرفه شده.
گفتنی است پدر شیوا خسرومهر نیز با نام هوشهنگ یکی از پیشکسوت تاتر در سبزوار می باشد که شغل اصلی وی خدمت معلمی در آموزش و پرورش بوده است.
شروع فعالیت
بازیگری از ۵ سالگی با حضور در تئاترهای پدرش شروع کرد، اما با جدا شدن پدر او نیز ۲۰ سالی از عرصه هنر فاصله گرفت تا اینکه در سال ۱۳۷۸ در کلاس های بازیگری حمید سمندریان دوره های بازیگری را گذراند.
اولین کار
شروع بازیگری او همزمان با دورهای بازیگری بود که اولین کار خود را با نام مجلس نامه با آقای رحمانیان استارت زد و سپس در تله تئاتر خود مرحوم سمندریان حضور پیدا کرد و مدتی بعد با معرفی مهدی فخیم زاده در سریال کاشانه به تلویزیون نیز راه پیدا کرد
جنجال طلاق از همسرش – فرزندش
شیوا خسرو مهر ازدواج کرده و برخی از سایتها خبر جدایی از همسرش را منتشر کرده اند. تنها دخترش بنام رکسانا دانشجو می باشد که او نیز حرفه مادر رو دنبال کرده و در این عرصه فعالیت می کند.
هم پدر بودم هم مادر
مادر بودن سخت است، مخصوصاً وقتی که مجبوری سوا و جدا از مادر نقش پدر را هم ایفا کنی و برای فرزندت سوای مادر، پدر هم باشی شاید جالب باشه که براتون بگم تبریکاتی که من روز پدر می گیرم خیلی بیشتر از زمانهایی است که برای روز مادر بهم تبریک می گن است.
تا همیشه ی همیشه
کنارمی یگانه عشق زمینی من ، استاد بی همتای من ، پدر تئاتر این مرز و بوم .
عکسی که برای اولین بار دیده میشود.
روز تولد استادم حمید سمندریان ، نهم اردیبهشت ماه ۷۷ ، آموزشگاه حمید سمندریان.
از سمت راست ، خانم سوم ، با شال مشکی ، من هستم.
این اتاق ، اتاق کلاس درس بررسی تئاتر جهان بود که آقای اسماعیل شنگله ، عزیز مدرس این درس بودن.
۲۲ تیر ماه
سالروز کوچ ابر مرد تئاتر ایران زمین
آشپزی و گیاهخواری
آشپزیم خوب است، من گیاه خوار هستم و پیتزا سبزیجات، قارچ سوخاری و استانبولی از غذاهای مورد علاقه من هستند.
دانستی های جالب درباره او
● اگر بازیگر نمیشدم، طراح لباس می شدم، چون خیلی به این کار علاقه مندم
● طرفدار تیم ملی و برای علی دایی، خداداد عزیزی و فرهاد مجیدی احترام خاصی قائل هستم
● فقط به موسیقی پاپ علاقه دارم
تدریس
نوشتن داستان کوتاه، کارگردانی تئاتر و تدریس بازیگری از دیگر فعالیت های او است
کم کاری
من کم کار نیستم بلکه پیشنهاد کاری کمی دارم. خدا را شکر یکی از بی حاشیه ترین بازیگران این حرفه هستم اما به دلیل اینکه در گردهمایی دوستان شرکت نمی کنم، پیشنهاد کاری کمی هم دارم.
وی در ادامه در خصوص کم کار بودن در تلویزیون و سینما توضیح داد: «من مثل خیلی از همکارها دوست ندارم دلیل این کم کاری را به چیزهای دیگری ربط دهم. صداقت همیشه برای من کار ساز بوده است. اگر حضورکم رنگی دارم، به دلیل این است که پیشنهاد کاری ندارم.
کسی برای بازی به من زنگ نمی زند. آنقدر بازیگرهای مختلفی از راه پارتی بازی وارد کار شده اند که دیگر کسی به فکر کسانی مثل من نیست. گاهی اینقدر این موضوع شدت پیدا میکند و هیچ کاری پیشنهاد نمی شود که شک می کنم ممنوع التصویر شده باشم! چند روز پیش برای کاری با رحمان سیفی نژاد تماس گرفته بودم و از او پرسیدم من ممنوع الکارم؟! اگر نیستم پس چرا اینقدر بیکارم؟ و او گفت که تولیدات واقعاً کم شده است.
به او گفتم اگر من ممنوع الکار هستم یک پراید بخرم و با آن مسافر کشی کنم تا خرج زندگیم در بیاید، یا در اطراف تئاتر شهر گل فروشی کنم. اما سیفی آزاد به من گفت؛ این روزها کاری تولید نمی شود. اگر تولید شود،حتما با شما تماس می گیرند. متاسفانه مسئولان فکر می کنند تولید تنها سه سریال برای نوروز و ماه رمضان کافی است که در آن زمان هم من و امثال من نادیده گرفته می شوند.
من یکی از بی حاشیه ترین خانم های سینما و تلویزیون هستم به خاطر اینکه می دانم در کجا زندگی می کنم. اینجا تنها ایران نیست، اینجا جمهوری اسلامی ایران است و موازین خودش را دارد». وی ادامه داد: «هرکسی یک دوره کوتاه بازیگری گذرانده و دوست و رفیقی در این حوزه دارد، وارد کار بازیگری میشود. ما بازیگرهای پیشکسوت زیادی داریم که هیچ خبری از آنها نیست و کسی هم پیگیری نمی کند. این بیکاری ها وبی خبری ها در روحیه هنرمندان تاثیرگذار است. هنرمند وقتی سرکاری نیست و کسی هم حالش را نمی پرسد، اعتماد به نفسش را از دست می دهد و افسردگی می گیرد.
اغلب بازیگران ما دوران پیری تلخ و غم انگیزی دارند. آنقدر به آنها پیشنهاد بازی نمی دهند که روزی هم که سرکار می روند از لحاظ جسمی توانی برای ایفای نقش ندارند. من وقتی این مسائل را می بینم، سعی می کنم خودم به داد خودم برسم و به شرایطم فکر کنم».
فکر می کنید همین شبکه های خارجی به من پیشنهاد کار ندادند؟ چرا باید به سادگی از هنرمندان خودمان دست بکشیم و آنها را نادیده بگیریم؟! من آخرین بار ۶ ماه پیش جلوی دوربین رفتم، آن وقت همکار دیگری همزمان در سه پروژه حضور دارد! چرا کسی لیستی از کارهای سالانه هنرمندان تهیه نمی کند؟ چرا باید کارت عضویت خانه سینما داشته باشم و هرسال حق عضویت پرداخت کنم وقتی هیچ سودی برای من ندارد؟! ما در خانه سینما و وزارت فرهنگ و ارشاد رئیس نداریم؟! یک کاری مثل «آسمان من» موفق میشود چون، همه چیز و همه کس در جای درست خودش قرار گرفته است. اینها موضوعات مهمی هستند که باید کسی برایش چاره اندیشی کند».
*بالاخره جوابم را ندادی بازیگری برای تو یک شغله،احساسه و یا تفریح؟
**در حال حاضر بازیگری برای من یک شغل به حساب میاد چون کار دیگه ای بلد نیستم که انجام بدهم،برای من یک احساس تمام نشدنی است چون سکانس اولم با پلان و سکانس بعدی ام فرق می کند،چون قطره اشک الآنم با خنده دقیقه بَعدَم فرق می کند و تفریحه چون از کارم لذت می برم،چون برای کارم،برای احساسم حُرمت و ارزش قائلم.بازیگری در عین سخت ترین شغل دنیا اونقدر لطیف و دل نازکِ که هر آن ممکنه به تلنگری خُرد بشه.(سکوت می کند و فکر).
*به نظر خودت مادری به نام شیوا خسرومهر برای دخترش (رکسانا) چه کرده که احساس می کنی مادر و در کنارش پدر خوبتری هم هستی؟
**نمی دونم،این سؤال را باید از رکسانا بپرسی،من هر کاری که در توانم بوده را براش انجام دادم،اگر چیزی را خواسته با همه قدرتم تلاش کردم که براش فراهم کنم و اگر هم نتونستم صادقانه بهش گفتم که نمی تونم.من همه سعی ام را برای خوشبختی و رفاه دخترم انجام دادم که وقتی شب سَرم را روی بالش می ذارم عذاب وجدان نگیرم که چرا می شد این کار را براش بکنم و نکردم.
*آخرین باری که از ته دل آه کشیدی کی بود و برای چی؟
**همین امسال و دو بار هم از ته آه کشیدم،اولی تصادف بد دخترم که هنوز هم درگیر آن هستم،چون با خودم نذر کرده بودم که لحظه سال تحویل را در حرم امام رضا باشم،اما تصادف دخترم و رسیدگی به او کارهای عمل و بیمارستان او نمی شد که از تهران برویم و دومی هم فوت دوست،همکار و بازیگر خوبمون خانم عسل بدیعی که هنوز هم باورنکردنی است،روحش شاد و یادش گرامی که فکر می کنم با کاری که کرد تا ابد در پَسِ ذهن همه ما جاویدان خواهد بود.