سلطان سیگار، مافیای واردات دارو، سلطان واردات شکر، باندهای انحصاری واردات آهن، سلطان روغن، مافیای واردات خودرو، مافیای واردات میوه، برنج، سلطان چای، پسته و سلطان پتروشیمی.
نام «سلطان» همواره ما را به یاد سالهای پیش از انقلاب اسلامی میاندازد، دهههایی که پادشاهان بر ایران حکومت میکردند.
شاید بعد از انقلاب اولین باری که نام سلطان به صورت رسمی در دیالوگهای نمایشی بکار رفت، در سریال «سلطان و شبان» با بازیگری مهدی هاشمی بود که در آن نقش پادشاه را بازی میکرد.
این مجموعه یکی از سریالهای محبوب دهه ۶۰ تلویزیون ایران بود که در ژانری کمدی و به کارگردانی داریوش فرهنگ ساخته شد.
اما پس از این سریال سلاطین دیگری نیز در کشور دیده شدند که برخی کارشان به دادگاه و زندان کشیده شد و برخی دیگر نیز با اقداماتشان به هموطنانشان خدمت کردند. یکی از این «سلطان»ها، علی پروین بود که هماکنون رئیس کمیته فنی باشگاه پرسپولیس را برعهده دارد.
وی در دوران بازیگریاش در عرصه فوتبال بازیکنی محبوب بود و پس از آنکه ردای مربیگری را به تن کرد بخاطر بردهای شیرینی که مقابل تیمهای حریف کسب کرد به لقب «سلطان علی پروین» که از سوی هواداران این تیم به وی داده شد، نائل شد.
پس از آنکه علی پروین به سلطانی(!) نائل شد دیگر گوشهایمان این صفت را نشنید تا این اواخر که سلاطین همه جمعاند و ما نظارهگر تا فردا روز که سلطان دیگری از آستین اقتصاد کشور بیرون آید.
اگر تا دیروز سلاطینی چون هاشمی و پروین از جنس سینما و ورزش بودند اما این بار سلاطین در حوزه اقتصاد گردآمدهاند که برخیهایشان نام بد برای خود به جا گذاشتند و روانه زندان شدند و برخی نیز از انصاف خارج نشویم با اقداماتشان به کشور خدمت کرده و میکنند؛ پس منظور از بکار بردن واژه سلطان برای برخی افراد حتما ابعاد منفی مسئله را شامل نمیشود.
سلطان شکر
البته صحبت از سلطان دیگری هم است که البته دیگر وجود خارجی ندارد و در قید حیات نیست. رسانهها خبر از مرگ «سلطان شکر» دادهاند کسی که به خاطر پروندهای که در مجتمع قضایی رسیدگی به مفاسد اقتصادی داشت، به تحمل ۲۶ سال حبس و پرداخت ۷۳ میلیارد تومان محکوم شده بود. البته برخی معتقدند “محمدرضا یوسفی”، چند سال پیش در دادگاه به اتهام زمین خواری و نه به خاطر واردات بیرویه شکر محکوم شده بود.
سلطان واردات گوشت
هویت شخص مورد نظر برای همه کاملا مشخص است. این فرد کسی است که اکنون کنجالههایش در کشتی و روی بندر است و اگر بخواهد میتواند یک دقیقهای همه این کنجالهها را وارد کشور کند. فردی که «سلطان گوشت» ایران لقب گرفته واردات نهادههای دامی را در اختیار دارد و با تغییر قیمت نهادهها بر روی قیمت گوشت تاثیر میگذارد.
این فرد کسی است که بانک مرکزی درباره او به بانک کشاورزی نامه نوشته مبنی بر اینکه این ۱۵ شرکت که وابسته به این شخص، همسر، پسر و دختر وی هستند اینقدر بدهی بانکی دارند و با این فرد معامله نکنید؛ اما باز هم با او معامله کردند.
سلطان گوشت ایران صاحب ۱۵ شرکت بزرگ بوده و فعالیتهای انحصاری فراوانی در حوزه فرآوردههای گوشتی انجام داده که هماکنون مدارک مربوط به این متهم به فساد اقتصادی در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس موجود است.
سلطان واردات خودرو
شاید گزاف نباشد اگر «خانواده گرامی» را مشهورترین نام در واردات خودرو به ایران بدانیم، خانوادهای که البته بخش عمده تجارتش به مواد غذایی از جمله چای و برنج مربوط میشود. با این حال، این روزها «گرامیها» را بیشتر با واردات خودرو میشناسند و هر جا صحبت از «هیوندایی موتورز» و «کیاموتورز کره» به میان میآید، نام این خاندان است که میدرخشد! روزگاری میتسوبیشی، دورانی کوماتسو و حالا نیز هیوندایی و کیا و البته جیلی! این کارنامه کاری «گرامیها» در حوزه واردات خودرو است که شروع آن به حول و حوش سال ۱۹۹۰ میلادی برمیگردد.
«گرامی بزرگ» که از وی بهعنوان یکی از تاجران بنام کشور در پیش از انقلاب یاد میشود، اکنون در قید حیات نیست و در حال حاضر پسر وی –احمد گرامی- است که تجارت خودرو در خاندان گرامی را مدیریت میکند. «آسان موتور» و «اطلس خودرو» دو شرکت بزرگی به شمار میروند که تحت مدیریت خاندان «گرامی» به واردات خودرو مشغولند و اولی محصولات هیوندایی را وارد کشور میکند و دومی نیز خودروهای کیا را. «گرامیها» البته به جز این دو، شرکتی دیگر را نیز به نام «جیلیران» (آسان خودرو سابق) تشکیل دادند که نماینده رسمی «جیلی موتورز» چین محسوب میشود و دو-سه سالی است که محصولات این خودروساز را به ایران وارد میکند. تا یکی دو سال پیش، آمار واردات خودرو نشان میداد بیشتر خودروهای خارجی توسط همین سه شرکت (اطلس خودرو، آسان موتور و جیلیران) به ایران وارد میشدند و با این حساب، «گرامیها» سلطان واردات خودرو بودند،
«گرامیها» را بیشتر با واردات خودرو میشناسند و هرجا صحبت از «هیوندایی موتورز» و «کیاموتورز کره» به میان میآید، نام این خاندان است که میدرخشد! روزگاری میتسوبیشی، دورانی کوماتسو و حالا نیز هیوندایی و کیا و البته جیلی!
این لقب البته به مدد ضعف و یا تحریم سایر واردکنندگان خودرو و طی یکی دو سال گذشته نصیب خاندان «گرامی» شده است، حال آنکه تا پیش از آنها، خانواده «حدادها» با آوردن تویوتا به ایران، بازیگر شماره یک بازار خودرو داخل به شمار میرفت.
هرچند سابقه فعالیت «گرامیها» در حوزه خودرو کمتر از «حدادها» است، اما این روزها این هیوندای و کیاست که بیش از امثال تویوتا در خیابان کشور به چشم میآیند. «گرامیها» البته به لحاظ «بزرگی» هنوز هم پایینتر از خاندان «فردوس» که شرکت ماموت را مدیریت میکنند، قرار دارند، اما به هر حال رقیبی گردن کلفت برای «ماموتیها» به حساب میآیند.
سلطان خشکبار
اسداالله عسگر اولادی که به «سلطان خشکبار» معروف است، مردی است که در عرصه صادرات خشکبار تقریبا بیرقیب بوده و حداقل ۵٠ سال است که در بازار فعالیت میکند. از ۱۹ سالگی، رسماً وارد بازار کار شده و سوژه مناسبی برای بررسی تاریخ تجارت ۳۳ ساله انقلاب و بلکه بررسی ۵۵ سال تجارت در ایران است. سلطان خشکبار در عرصه اقتصاد ایران کارش را با خرید یک کیسه کنجد شروع کرد. او که اکنون بازنشسته شده است معتقد است که در رشته زیره سبز به اجتهاد رسیده است.
سلطان وثیقههای میلیاردی
یک، جلویش ۱۰ تا صفر (مبنای محاسبه تومان است). این، رقم وثیقهای است که با آن مهدی هاشمی فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که از متهمان حوادث سال ۸۸ است را آزاد کردند، وثیقهای که او را در شمار گرانترین متهمان دستگاه قضایی قرار داده است.
این وثیقه از بابت کارشناسی ملک پدری در دزاشیب محاسبه شده است، ملکی که گویا از سالهای پیش از انقلاب متعلق به خاندان هاشمی بوده است. البته پروندههای دیگری هم وجود دارد که وثیقههای میلیادری برای آزادی متهمان آن مطالبه شده است نظیر وثیقه ۸ میلیاردی برای لیدر اوریف لیم، وثیقه ۹ میلیادری برای یک متهم نفتی، وثیقه ۱۷ میلیاردی برای یک متهم ارزی اما این لقب از سوی برخی پایگاههای خبری صرفا به مهدی هاشمی تعلق گرفته است، که آن هم نشأت گرفته از جنبه سیاسی مسئله است.
سلطان سیگار
سیگار وینستون حدود ۷۰ درصد از واردات سیگار به کشور را به خود اختصاص داده است. از سیگار کنت هم اگرچه آمار دقیقی در دست نیست، اما این برند جزو سیگارهای پرفروش در بازار ایران محسوب میشود؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد بازار سیگار ایران در اختیار سه برند وینستون، مارلبورو و کنت است. گفته میشود حجم معاملات عامل توزیع سیگار وینستون در ایران طی یک سال به بیش از ۲۰۰ میلیارد تومان رسیده که رقم بسیار بالایی در بازار دخانیات کشور محسوب میشود و کسی که واردات این برند سیگار را برعهده دارد به «سلطان سیگار» ملقب شده است.
سلطان ارز
در این گزارش از چندین «سلطان» نام بردیم بیآنکه نقشی در نامگذاری و اعطای این القاب به اشخاص باشیم اما در اینجا جا دارد که ما نیز به نوبه خودمان به یکی از متهمان اخیرا دستگیر شده در تلاطمات بازار ارز، لقب سلطان بدهیم، آن هم «سلطان ارز». «جمشید بسمالله» نامی است که پس از یک سخنرانی معاون اول رئیس جمهور مطرح شد اگرچه نام اصلیاش جمشید «الف» است اما در بین دوستانش به خاطر تکه کلامی که آغاز هر معامله به کار میبرد به «جمشید بسم الله» معروف شده است. جمشید در این بازار تنها نیست، او و پنج برادرش داود، مجید، مسعود، داریوش و حمید همگی در کار سکه و ارز هستند.
سلطان فولاد
برای اولین بار، نام “م.ز” تحت عنوان “خریدار خودروی شخصی رئیسجمهور” بر سر زبانها افتاد؛ وی از چند سال قبل با استفاده از برخی رانتها موفق به اخذ وامهای کلان بانکی شده و خود را وارد بازار بورس، فولاد، خودرو و معدن کشور کرده بود البته هیچ وقت به طور رسمی خریداری خودروی رئیسجمهور توسط م.ز تایید نشد اما خبری که در این رابطه در رسانهها منتشر شد، هیچگاه تکذیب هم نشد.
این فرد جزو ۱۰ کلان سرمایهدار کشور به حساب میآمد که ۳۴ درصد سهام یکی از بانک های مطرح کشور را در اختیار داشت و خرید سهام این بانک در حالی توسط این فرد انجام شد که وی به عنوان یکی از بزرگترین بدهکاران به سیستم بانکی کشور مطرح شود.
گفته می شود (م.ز) در ابتدای آغاز فعالیت اقتصادی خود، تنها دارائیاش یک سوله بوده که به عنوان انبار و کارهای کوچک صنعتی استفاده میکرده است. به تدریج نامبرده از طریق ارتباطات مختلف با برخی چهرههای ذینفوذ و صاحب منصب، به ثروت کلانی دست پیدا کرد به طوری که ۳۴ درصد بانک سامان و بخشی از سهام ایران خودروی تبریز و شرکت هواپیمایی آتا را متعلق به خود کرد.
در همین اوضاع و احوال بود که “م.ز” جزو ۱۰ سرمایهدار برتر کشور شد و در کارخانههای فولاد نیز برای خود سهام دست و پا کرد. تمامی این آمارها در حالی برای این مرد ثبت شد که قریب به یک هزار و ۲۰۰ میلیارد به شبکههای بانکی کشور بدهکار بود با هماهنگی یک فرد خاص و کمک یک از مقامات کشور ترکیه توانست امتیاز تاسیس و مدیریت شرکت هواپیمایی (آتا) را نیز بگیرد.
“م.ز”به مدد رانتهای خاص و وامهای کلان بانکی، به بازارهای مالی و صنایع بزرگ کشور مانند خودرو ، فولاد و معدن راه پیدا کرده و همه کاره یکی از واحدهای شرکت بزرگ ساخت خودرو در کشور و نزدیک به ۱۰ شرکت مهم فولادی میشود .
بر اساس اخبار منتشره از م.ز در رسانهها، وی که ارتباطات عمیق و گسترده و استراتژیکی با یک جریان خاص اعتقادی، فرهنگی و سیاسی داشت در اندک زمانی توانست مجوز تاسیس یک شرکت هواپیمایی را به دست آورد؛ نفوذ این فرد در یکی از بانکهای تازه تاسیس کشور به گونهای بود که این بانک که سرمایه آن کمتر از ۲۰۰ میلیون دلار بود، ضمانتنامهای به مبلغ ۸۰۰ میلیون دلار در وجه یکی از سازمانهای وابسته به وزارت صنایع صادر کرد که کاملا خلاف قانون است.
این بدهکار بانکی برای احداث این کارخانه حدود یک هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان تسهیلات بانکی اخذ کرده اما آنگونه که کارشناسان گفتهاند، کارخانه مذکور را با هزینهای کمتر از ۷۰۰ میلیارد تومان و البته با بهرهمندی از خدمات مشاوران و پیمانکاران غیر مطرح بخش فولاد ترکیه و با استفاده از تجهیزات فرسوده و تکنولوژی قدیمی در موقعیتی بسیار نامناسب به دلیل دوری از منابع و معادن بنا کرده است.
در ادامه وی در مرداد ماه سال ۹۰ خواستار واگذاری سهمیه ماهانه ۶۵ هزار تن شمش تولید کارخانه فولاد خوزستان شده بود که با وجود موافقت یک جریان انحرافی به دلیل انتشار اسناد آن در رسانهها، عملیاتی نشد اما وی در نهایت، تقاضای خود را برای دریافت ۵۰۰ هزار تن شمش تولیدی کارخانه مذکور مطرح کرد که از مابهالتفاوت ۱۳۰ تومانی قیمت آن در بازار، رقم کلانی به دست میآید.
در حالی با این تقاضا موافقت شده که مسئولان وزارت صنایع نسبت به تبعات واگذاری حدود ۷۰ درصد تولیدات کارخانه ف.خ هشدار داده و این اقدام را به دلیل افزایش نرخ بیکاری ناشی از نابسامانی وضعیت ۷۰ کارخانه که قطعا نمیتوانند با ۳۰ درصد تولیدات باقیمانده فعالیت کنند و همچنین اخلال در شبکه تولید کشور، مغایر با مصالح ملی دانستند.
در انتها اینکه سرانجام م.ز در چنگال قانون گرفتار شده هر چند که اخباری از آزادی موقت م.ز با قید وثیقه ۵۰۰ میلیارد تومانی پرده برداشت و دیگر صدایی از رسیدگی به پرونده وی لااقل تا به امروز به گوش نرسید.
سلطان پتروشیمی
اسفند ماه سال ۹۱ بود که یکی از نهادهای امنیتی با حکم دستگاه قضایی، یکی از مدیران ارشد تجارت محصولات پتروشیمی را به اتهام سوءاستفاده گسترده مالی بازداشت کرد.
وی که تابعیت دوگانه دارد به سلطان بازار تجارت محصولات پتروشیمی در داخل و خارج از ایران معروف است و شبکه گستردهای از شرکای راهبردی را به منظور سوء استفاده اقتصادی در داخل ایران و خارج از کشور در حوزه تجارت محصولات پتروشیمی و به خصوص صادرات این محصولات برای خود ایجاد کرده است. منابع مطلع معتقدند بخش عمدهای از بازار پتروشیمی در دهه اخیر در قبضه وی بوده و اگر کسی بر خلاف نظر و رای وی در این بازار عمل میکرد به طرق گوناگون از دور رقابت بازار این محصولات حذف میشد.
بر اساس این گزارش گردش مالی بازار تجارت محصولات پتروشیمی ایرانی به چند ده هزار میلیارد تومان بالغ میشود و گفته میشود ابعاد سوءاستفاده فرد یاد شده در این بازار بزرگ، بسیار گسترده است. ارقام ذکر شده تنها در یکی از پروندههای منتسب به وی که شاید از جمله بزرگترین تخلفات وی نیز نباشد به ۴۲۰ میلیون یورو می باشد که بر اساس آن مدیر یادشده ارز حاصل از صادرات محصولات به یک شرکت خارجی را به کشور بازنگردانده است.
در این خصوص اما یک منبع آگاه خبر داد فردی که به عنوان سلطان تجارت محصولات پتروشیمی شهرت دارد، پس از ۱۸ماه بازداشت با قرار دادن وثیقه سنگین آزاد شده و متاسفانه پس از آزادی، جمعی از مدیران فعلی صنعت پتروشیمی به دیدار وی رفتهاند.
این منبع آگاه در صنعت پتروشیمی همچنین اظهار داشت: فردی که به عنوان سلطان تجارت محصولات پتروشیمی شهرت دارد پس از ۱۸ ماه بازداشت با قرار دادن وثیقه سنگین آزاد شد.
وی افزود: متاسفانه پس از آزادی وی با قرار وثیقه جمعی از مدیران فعلی صنعت پتروشیمی به دیدار وی رفتهاند.
این منبع آگاه اضافه کرد: در عین حال تعداد دیگری از مدیران صنعت پتروشیمی و دیگر نهادها نیز که در چند ماه اخیر در ارتباط با این پرونده بازداشت شده بودند نیز با قرار وثیقه آزاد شدند. رسانهها پیش از این درباره بعضی شگردهای این شبکه فساد در تجارت محصولات پتروشیمی گزارشهایی را منتشر کرده بودند.
در عین حال چند ماه پس از بازداشت سلطان تجارت پتروشیمی علیرضا نوریزاده یکی از عناصر مشهور و نشاندار ضد انقلاب به حمایت شدید از وی پرداخته و علیه برخی از مسئولان امنیتی کشور در رابطه با این پرونده سخنان تندی را به زبان آورده بود. بر اساس این گزارش، پسر ارشد سلطان پتروشیمی شریک تجاری بعضی مدیران ارشد دولتی است
وی علاوه بر تابعیت ایرانی، تابعیت انگلستان را نیز در اختیار دارد و شهروند این کشور محسوب میشود.
تابعیت دوگانه سلطان پتروشیمی یادآور تابعیت دوگانه کانادایی محمود رضا خاوری مدیرعامل سابق متواری بانک ملی و بعضی دیگر از مدیران ارشد شبکه بانکی و نفت است.
عطاءالله حکیمی نماینده مردم رودبار می گوید : پتروشیمی آریا در کشور فیلیپین به دستور آقای نعمت زاده و با واسطه فردی کاباره دار خریداری شد که در زمان خرید زیان آور بود و سالهاست که رها شده واسطه این خرید فردی به نام سلطان پتروشیمی است.
سلطان واردات موز
برادران ارجمندی(علی محمد، محمدتقی، عبدالرحمان و مرحوم هاشم ارجمندی) بهعنوان سرشناسترین واردکنندگان بزرگ موز در ایران شناخته میشوند که در اتاق ایران و تنظیم بازار موز داخلی نقش مؤثری را ایفا میکنند.
علی ارجمندی میگوید: بر اساس مقررات جدید صادرات و واردات در سال ۹۵، تعرفه موز از چهار به ۲۶ درصد افزایش یافت و مجموع حقوق گمرکی و سود بازرگانی یک کیلوگرم موز، پنج درصد تعیین میشود؛ این بدان معناست که اگر در سال ۹۴ عوارض گمرکی برای هر کارتن دو دلار محاسبه میشد، به پنج دلار افزایش پیدا میکند.
وی در پاسخ به این پرسش که سهم شرکت برادران ارجمندی از صادرات سیب چقدر خواهد بود، میافزاید: شرکت برادران ارجمندی در مجموع سالانه شش میلیون کارتن ۱۳ کیلوگرمی موز وارد میکند که به عبارتی ۷۸ هزار تن موز را شامل میشود.
گروه ارجمندی در دهه هفتاد نسبت به آغاز سرمایهگذاری در کشور اقدام و در مدت کمتر از یک دهه افزون بر ۸۰۰ میلیارد ریال در زمینه احداث سردخانه های پیشرفته و باغ های مدرن از جمله مجتمع سردخانه سمیرم با ظرفیت ۳۵ هزار تن میوه کرده است.
همچنین کارگاه سبدسازی ارجمندی در شهرک صنعتی هست سمیرم با ۲۰ میلیارد ریال سرمایه و تولید ۶۰۰۰ سبد در ۲۴ ساعت است.
۱-شرکت صادرات میوه اتحاد به مدیریت حاج علی اصغر رزازیان (اولین واردکننده موز و صاحب نظر در زمینه واردات و رنگآوری موز) و شرکت میوه طلایی ایران به مدیریت محمود رزازیان با فعالیتهای اقتصادی مسبوق به پیشینهای درخشان و شناختهشده که بهکرّات از سوی مقامات دولتی مورد توجه و تحسین قرارگرفتهاند با سرمایهگذاری و خدمت رسانی طی ایجاد سردخانههای متعدد با حجم بالا از جمله سردخانه ۲۰ هزار تنی در استان قزوین مجهز به امکانات سورتینگ و رنگآوری و سردخانه ۳۰ هزار تنی بسیار مجهز به تجهیزات و امکانات روز دنیا در استان تهران ، احداث باغات مرکبات و کیوی به شیوه علمی و صنعتی در استان مازندران و ایجاد باغ سیب با پایه مالینگ به شیوه علمی و صنعتی در دماوند موجبات اشتغالزایی قابل توجهی شدهاند.
۲-بازرگانی گروه ارجمندی با داشتن سه نسل تجربه در تولید و تجارت میوه و ترهبار به عنوان یکی از بزرگترین سرمایهگذاران و فعالان صنعت میوه در خاورمیانه میباشد که در دهه هفتاد با تشویق اتحادیه نسبت به آغاز سرمایهگذاری در کشور اقدام نمودند و در مدت کمتر از یک دهه بالغ بر ۸۰۰ میلیارد ریال در زمینه احداث سردخانههای پیشرفته ، باغهای مدرن از جمله احداث باغ کیوی به مساحت ۱۰۰ هکتار در استان گیلان ، بزرگترین سردخانه خاورمیانه به ظرفیت ۸۲ هزار تن در استان تهران ، مجتمع سردخانه سمیرم با ظرفیت ۳۵ هزار تن در استان فارس ، مجتمع کشت و صنعت اقلید به مساحت ۸۰۰ هکتار در استان فارس ، مجتمع سردخانههای ترانزیتی با ظرفیت ۵۰۰۰ تن در استان بوشهر و مجتمع حمل و نقل داخلی و بینالمللی به تعداد ۱۶۰ دستگاه کشنده و یخچال اقدام نمودهاند که موجبات اشتغال بیش از ۱۲۰۰۰ نفر را به صورت مستقیم فراهم آوردهاست.
۳-شرکت میوه جهانی پارس با مشارکت شرکت خارجی UniFruiti اقدام به سرمایهگذاری در زمینه تولید ، سورتینگ ، عمل آوری ، بستهبندی و نگهداری میوه در سالهای اخیر با تشویق اتحادیه نمودهاست که از جمله میتوان به واحد شستشو ، سورتینگ ، درجه بندی و بستهبندی سیب با ظرفیت ۲۰ تن در ساعت ، ساخت سردخانه با ظرفیت ۵۰۰۰ تن و خطوط ماشین آلات کامل فرآوری مرکبات و کیوی در استان مازندران و ساخت سردخانه با ظرفیت ۱۴۰۰۰ تن مجهز به سیستم درجهبندی و بستهبندی میوه در استان تهران اشاره نمود. این سرمایهگذاریها علاوه بر اشتغالزایی مؤثر موجبات کنترل کیفی میوههای صادراتی و وارداتی را شدهاست.
۴-شرکت عبدالرحمن ارجمندی با احداث سردخانههای متعدد ۳۰ هزار تن در شیراز ، ۲۰ هزار تن در استان تهران ، ۵ هزار تن در استان مازندران و احداث باغات مختلف منجمله ۳۰ هکتار در استان مازندران نقش بهسزایی در تولید و ذخیره سازی میوه دارند.
خیلی از قدیمیهای تهران، کاسبیشان را مدیون «سلطان موز» اند
بعد از سال ۱۳۲۷ واردات موز خام و پرورش آن توسط طیب حاجرضایی آغاز میشود. طیب تا جایی پیش میرود که به او لقب «سلطان موز ایران» میدهند.
زمانی که اوضاع طیب بهتر شد، بیشتر از قبل به دیگران کمک میکرد. بارها دیده بودیم که انسان محتاجی به او مراجعه میکرد و طیب هرطور که میتوانست مشکل او را حل میکرد.
طیب به رسم پهلوانان قدیم برای دیگران مراسم «گلریزان» برگزار میکرد.
از روزگار قدیم تا همین اواخر، برای هرکس که ورشکست شده بود یا میخواست کاسبی خود را شروع کند و یا به مشکلی خورده بود مراسم گلریزان برگزار میکردند. به این ترتیب که جمعی از بزرگان و معتمدان شهر در زورخانه جمع میشدند و بعد از پایان مراسم ورزش باستانی، یکی از بزرگان گلدانی را میچرخاند و هرکس به قدر توانایی خود کمکهایش را داخل گلدان میریخت.
خیلی از قدیمیهای تهران، کاسبی و زندگیشان را مدیون گلریزان طیباند. او هر سال حدود صد مراسم گلریزان برگزار میکرد.
طیب در سفرهایش به عتبات عالیات با یک لبنانی آشنا میشود. آن لبنانی وقتی متوجه میشود که طیب بارفروش است با او راجع به پخش موز در ایران صحبت میکند. بعد هم دستگاه پرورش موز را به ایران وارد میکند و به طیب تحویل میدهد.
طیب در سال ۱۲۸۰ خورشیدی در محله صابون پز خانه (در اصطلاح عام صام پزخانه) تهران به دنیا آمد. پدر او حسینعلی حاج رضایی از اهالی سگمس آباد یا ارتش آباد کنونی از روستاهای استان قزوین بود که پس از مهاجرت به تهران به شغل جمعآوری بوتههای خشک برای نانواییها مشغول بود. طیب سه برادر به نامهای حاجی مسیح، اکبر و طاهرداشت او از همان ابتدا به ورزش باستانی علاقهمند بود و پس از پایان یافتن دوره سربازی بود که نام او کمکم بر سر زبانها افتاد.
طیب از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۲ از میدان داران به نام میوه و تره بار تهران بود و به کار خرید و فروش میوه و تره بار مشغول بود. اودر دوران زندگی اش دو همسر و هفت فرزند داشت.
طیب حاج رضایی را در ۱۶ خرداد ۱۳۴۲ دستگیر شد و در سحرگاه ۱۱ آبان ۱۳۴۲ به دست مزدوران رژیم پهلوی اعدام شد.
همسر او فخرالملوک مهاجر زنجانی بود. فخرالملوک روز یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ در یکی از بیمارستانهای تهران درگذشت.