اگر خود تلگرام و امکانات فراوان و حیرت انگیزش را یک پدیده در میان شبکه های ارتباطی بدانیم، کانال تلگرام «بدَندید» هم یک پدیده بی نظیر در بین ما ایرانی هاست؛ کانالی با اسم عجیب و غریب متولد می شود، با استفاده از ضریب نفوذ فراوان شبکه ای ماهواره ای به موبایل ها و تبلت های ایرانی ها راه پیدا می کند، محتوای سبک ولی در چارچوب هنجارهای ایرانی تولید می کند و حالا (تا هنگام تنظیم این مطلب) «یک میلیون و ۷۶ هزار و ۳۲۰ عضو» دارد که پیگیرانه پست هایش را دنبال می کنند.
برخی پست ها و عکس هایش تا دو میلیون و پانصد هزار بار دیده شده و باید به جرأت آن را پر جمعیت ترین اجتماع مجازی ایرانی ها قلمداد کرد. (و شاید در خود نرم افزار تلگرام هم همین عنوان را کسب کند!)
همیشه اولین سوال این است که گردانندگان این کانال چه کسی/ کسانی هستند؟ آیا دست های پشت پرده ای در کار است؟ باید نگران «نفوذ» و اینجور کلمه های پر استفاده در این روزها باشیم یا «توهم توطئه» زده ایم؟
اینجا نتیجه اولین کنجکاوی های ما را می خوانید که به گفتگو با «سیامک نژادی» رییس و ایده پرداز «بدندید» ختم شد. دانشجوی ۳۰ ساله دکترای دانشگاه شریف که این روزها همه وقت خودش و شش نفر از همکارانش درگیر این کانال پرسود است؛ ریسکی که جواب داده و حالا درآمد خوبی برای دست اندرکارانش دارد.
فکر نمی کردیم شما در ایران باشید، همه اش فکر می کردیم باید در آنور آب پیدای تان کرد! اسمی به این عجیبی از کجا آمد؟
– (می خندد) من و تیم همراهم چند سالی هست که در حوزه آی تی و تولید اپلیکیشن ها فعالیت می کنیم. از مدت ها قبل هم در تلگرام فعال بوده ایم و گروه هایی را مدیریت کرده ایم. با به وجود آمدن «کانال» با امکاناتی مواجه شدیم که هیچ رسانه دیگری در اختیار شما قرار نمی دهد. اول می خواستیم محتوای علمی و آموزشی تولید کنیم و کانال «بدانید» را ساختیم ولی بر اساس فیدبک هایی که از مخاطبان گروه ها گرفته بودیم، به این ایده رسیدیم که بخش سرگرمی و فانی هم داشته باشم و وقتی با هم ترکیب کردیم شد «بدندید».
اما این ایده، سکوی پرتاب شما نشد. خیلی ها از این ایده ها دارند و یک میلیون مخاطب ندارند!
– کسی نمی تواند منکر اثر تبلیغات در یک پروژه باشد، به خصوص وقتی می خواهیم یک برند جدید را معرفی کنیم اما همانطور که شروع تبلیغات می تواند موثر باشد، برد تبلیغات محدود است ولی عبد از مدتی، خود آن پروژه یا محصول است که می تواند مبلغ پروژه باشد. اتفاقی که در کانال بدندید افتاده این است که ما به جایی رسیده ایم که تقریبا بخش عمده ای از عضوهایی که در کانال بدندید داریم عملا از فوروارد پست های ما در کانال های دیگر جذب می شوند. یعنی گسترش مخاطبان ما بیشتر از طریق تبلیغات کلامی یا فیس تو فیس یا فوروارد پست هاست.
یعنی می خواهید تاثیر تبلیغ در شبکه ماهواره ای را منکر شوید؟
– طبیعتا – مثل هر کار دیگری – نیاز به این داشتیم که اول اعلام حضور کنیم و برای همین چاره ای جز تبلیغات نداشتیم. برای تبلیغات هم دو راه بیشتر نداشتیم؛ یکی تبادل لینک در کانال ها (هیچ وقت دنبال این نرفتم) و گزینه دوم استفاده از رسانه های جمعی؛ اما یک استارت آپ پشتوانه مالی ندارد و قد و قواره اش به این اندازه نیست که بخواهد در رسانه های ایرانی تبلیغ کند یا از تبلیغات محیطی استفاده کند. تنها گزینه ای که برای ما قابل دسترسی بود تبلیغات در شبکه ماهواره ای بود که می توانست نیروی اولیه را به ما بدهد تا بتوانیم روی پای خودمان بایستیم و این اتفاق برای ما افتاد.
پس باید پشتوانه مالی داشته باشید…
– نه! بخشی از آن با پس انداز خودم بود. هزینه بخشی هم با فروختن چیزهایی که دم دست داشتیم و می توانستیم بفروشیم تامین شد.
چی شد که تبلیغ در شبکه های ماهواره به ذهن شما رسید؟ مثلا به صدا و سیما پیشنهاد دادید؟
– با چند کانون تبلیغات وابسته به سازمان صحبت کردیم که به ما تعرفه می دادند اما هزینه تبلیغات صدا و سیما به اندازه ای بالاست که شما نمی توانید برای چنین پروژه ای بهش فکر کنید. اصلا عاقلانه نیست و به همین دلیل آن را به سرعت از بین گزینه ها حذف کردیم.
حدودا چه عددی به شما گفتند؟ شنیده ایم گفته اند «هفت میلیارد تومان».
– عددها خیلی متنوع بود. الان در صدا و سیما تبلیغات حتی برای یک بار پخش به چند میلیون می رسد. ما با دوستانی که داشتیم مشورت کردیم و این رقم، خیلی دور از انتظار نیست.
راستی اصلا صدا و سیما مجوز می داد؟
– این هم از مسائلی بود که پیگیری کردیم و آنطور که مشخص است اصلا برای فعالیت در کانال های تلگرام مجوز خاصی وجود ندارد! ما حتی اگر می خواستیم در یک بولتن هم تبلیغ بدهیم، به مشکل مجوز برمی خوردیم چون اساسا تلگرام در ایران یک مسئله مناقشه برانگیز است و احتمالا این یک گره دیگری بود که به کار ما می خورد.
برای جم چقدر هزینه کردید؟
– ترجیح می دهم عدد نگویم اما تعرفه تبلیغات در همه آژانس های تبلیغاتی هست و محاسبه آن کار سختی نیست.
حدودی بگویید.
– برای این حجم تبلیغات، شاید حدود ۱۰ درصد هزینه تلویزیون، هزینه کردیم.
ولی چند برابر سود کردید در زمینه جذب مخاطب…
– من کارشناس رسانه نیستم و نمی توانم نظر دقیقی بدهم ولی مطمئنم اگر در صدا و سیما هم تبلیغ می کردیم جواب می گرفتیم. قطعا اگر هزینه اش را داشتم و مشکلات قانونی نداشتم، بهتر هم بود چون من اساس کارم را در ایران گذاشته ام.
از این نترسیدید که به شما انگ بزنند «بدندید» برای شبکه جم است؟
– چرا. تا جایی که بتوانیم شفاف سازی می کنیم ولی خب تصور غلطی است؛ مگر کسی که به تلویزیون ایران آگهی می دهد، به صدا و سیما وابسته است؟ آن هم یک رسانه است مثل رسانه های دیگر. البته چون کار نو بود و تا حالا تجربه نشده بود، حق می دهم که چنین تصوری کنند ولی ما هم مثل هر سفارش دهنده دیگری، ارتباط گرفتیم، هزینه پرداخت کردیم و به هدف گذاری مورد نظرمان رسیدیم.
هدف تان از تبلیغ تلویزیونی چه تعداد مخاطب بود؟
– فکر می کردیم به یک میلیون نفر برسیم و اول ربیع الاول رسیدیم به این عدد.
حالا این شرکت خصوصی که با پس انداز شخصی تبلیغ کرده است، چطوری هر شب تبلت می دهد؟
– از همان روز اول که کارمان را شروع کردیم با درخواست هایی مواجه شدیم که می خواستند در کانال آگهی بدهند. از طرفی تصمیم داشتیم که یک سطحی را برای خودمان حفظ کنیم و می خواستیم فقط با برندهای معتبری که در ایران و با قوانین ایران فعالیت می کنند، طرف شویم. هر برند، یک یا چند شب را رزرو می کند و تعداد مشخص و محدودی پست تبلیغی به دست می آورد و اسپانسرِ تبلت آن شب می شود.
می توانم بپرسم درآمدتان از این قضیه چقدر است؟
– بهتر است صحبت نکنیم… (می خندد)
خب حداقل می توانید پکیجی که به برندها پیشنهاد می دهید را بگویید. این که دیگری سری نیست!
– توافقی است و البته می دانید که صرف هزینه تهیه تبلت می شود و پرسنلی که در کانال فعال هستند بسته به تعداد پست های توافق شده و بزرگی برند، چیزی بین سه تا ۱۰ میلیون تومان برای هر شب می شود.
چه کار می کنید که روی اعصاب مخاطب رژه نروید. مثلا روزی چند پست می گذارید؟
– بر اساس یک الگوریتمی که می خواهیم محرمانه بماند ما از روزی ۱۰۰ پیام تا زیر ۳۰ پیام داشته ایم و با توجه به فیدبک ها و رشد هر پیام، یک روند مهندسی شده را پی گرفته ایم.
چقدر در محتوا سختگیری می کنید؟
– به شدت! ممکن است در برخی پیام ها به دلیل سرعت ارائه یا سهل انگاری خود ما، پستی وجود داشته باشد که صحت و سقم اش مورد تایید نباشد ولی یکی از نکات کلیدی که به کاربران مان تعهد می دهیم، کیفیت محتوا و صحت و درستی اش است. همینطور رعایت قوانین جمهوری اسلامی و هنجارهای جامعه است.
تا حالا مشکلی هم از جانب نهادهای نظارتی برای تان رخ داده؟
– چرا باید مشکلی پیش بیاید؟ ما داریم داخل ایران کار می کنیم، شفاف کار می کنیم و هیچ چیزی برای پنهان کردن نداریم. این کار را یک نفر می توانست خارج از ایران انجام دهد و به هیچ هنجاری پایبند نباشد؛ شایعات را پخش کند، به سبک زندگی ایرانی و هنجارهای جامعه حمله کند یا قصد و غرض سیاسی داشته باشد ولی ما محتوای سالم به مردم ارائه می دهیم و به تمامی مرزها متعهد هستیم. حتی انتظار پشتیبانی از نهادهای داخلی داریم.
یعنی پس فردا که انتخابات نزدیک است، اگر عدد بالایی پیشنهاد بشود، بدندید سراغ تبلیغ نمی رود؟
– قاطع می گویم که من از سیاست چیزی نمی دانم و به مخاطبان متعهد هستم که سراغ چنین فضایی نمی رویم. حتی بخش طنز و فان را رعایت می کنیم تا مردم به هم نخندند یا به قومیتی توهین نشود.
انتهای بدندید کجاست؟
– خیلی بزرگ است. آنچه در ذهن من است، خیلی بزرگتر از یک کانال تلگرامی است.
الان که با یک میلیون عضو، تقریبا به سوددهی رسیده اید، ایده نهایی تان از این کانال چه چیزی است؟
– در اولین گام امیدوارم که تلگرام پایدار بماند…
اتفاقا سوال بعدی ام این بود که اگر فردا صبح از خواب بلند شدید و دیدید که تلگرام فیلتر شده، چه کار می کنید؟
– (مکثی می کند) خب من جواب دو سوال را با هم می دهم؛ ما کارمان تولید اپلیکیشن است. قبلا هم همین کار را می کردیم. خب امکاناتی که تلگرام در اختیار ما گذاشت، هزاران نفر – ساعت کار می برد و سرورهایی قوی می خواست که امکان ایجادش از توان شرکت مان خارج بود اما همزمان با تلگرام که کار خود را جلو می بریم، داریم اپلیکیشن هایی را می سازیم یا توسعه می دهیم که اگر مدیران تلگرام خواستند محدودیت هایی ایجاد کنند یا اگر تصمیم مدیریت فرهنگی کشور بر این شد تا این نرم افزار فیلتر شود، ما بتوانیم بر پایه اپلیکیشن های خودمان کار را ادامه بدهیم. امیدوارم از درآمدی که از کانال بدندید داریم، بتوانیم استفاده کنیم و این برنامه های توسعه ای را پیش ببریم. شاید یک روزی بتوانیم اپلیکیشنی ایرانی و بومی مانند تلگرامی که بیس آلمانی دارد و روس ها توسعه اش داده اند، داشته باشیم. این آینده ای است که در ذهن ماست.
منبع : هفته نامه تماشاگران امروز – محمد اشعری