کودکی علی دایی کنار پدر و برادرانش
پدر دایی، مرحوم ابوالفضل بود که شغل اولش رانندگی بود. آن مرحوم یک تریلی داشت و راننده بینالمللی به شمار میرفت اما به دلیل تصادفی شدید تصمیم گرفت این شغل خطرناک و پردردسر را کنار بگذارد. بعد از این بود که به شغل مغازهداری و کاسبی روی آورد.
مرحوم ابوالفضل دایی مدام توصیه میکرد فرزندانش علاقه خود را به درس و مدرسه معطوف کنند و به جای پاره کردن کفش و پیراهن و مصدومیت یا دعوا به فکر نان باشند.
«محمد دایی مربی پرسپولیس» و برادر بزرگتر علی دایی ، حرف های جالبی زده که باهم می خوانیم:
من متولد اول فروردین ۱۳۴۶ هستم، ما همه متولد اول فروردین هستیم، پدرم چند ماهی شناسنامه ما را بزرگتر گرفته بود که زودتر به مدرسه برویم. در اصل من متولد ۴۷ و حدود دو سال از علی بزرگتر هستم. ما ۵ برادر هستیم، عبدالله، محمد، علی، حسن و حسین؛ همه ما دو اسمی هستیم. به عبدالله «حافظ» می گویند. من «کیکاوس» هستم، علی «شهریار» نام دارد، حسن «شهزاد» است و حسین هم «بهزاد» نام دارد.
محمد دایی را می بینید که که مایلی کهن در بارۀ او گفت: اگر شما از رانت خانوادگی استفاده نمیکردید نمیتوانستید حتی تدارکاتچی باشگاه پرسپولیس باشید! (او حتی نمیداند که برد پیت عینک دودی را در شب به چشم نمیزند!)
محمد دایی در مورد پدرش می گوید: «ما که بچه بودیم پدرم راننده تریلی بود، دو بار هم ته دره رفته بود، یک بار در یخبندان گردنه حیران، خودش را از تریلی پرت کرده بود و ماشین ته دره رفته بود، یک تصادف دیگر هم کرد تا اینکه این شغل را کنار گذاشت و در کار املاک رفت و بعد هم فرش فروشی را شروع کرد. البته شغل اولیه پدر با روحیه ما سازگاری نداشت، پدرم هم دوست داشت که ما درس بخوانیم، ما هم طبق حرف هایی که می زد،دنبال درس و فوتبال رفتیم چون هم کاسبی شغل پدرم بود و هم ورزش بود، فروشگاه ها را نیز راه اندازی کردیم.
* برادر بزرگ معلم: حافظ برادر بزرگ دایی است که به شغل شریف معلمی مشغول است. سایر فرزندان از جمله خود دایی از او به شدت حرفشنوی دارند. محمد برادر دیگر دایی است که او علاقه شدیدی به فوتبال دارد و قطعا در رشد علی نقش بسزایی داشته است. محمد بود که الفبای فوتبال را به دایی آموخت و دست او را گرفت تا در این مسیر رشد کند. شاید به همین خاطر است که دایی سعی میکند تا آنجا که میتواند به برادرش محمد خدمت کند. حسن برادر کوچکتر دایی هم در فروشگاههای دایی مشغول است و بهزاد کوچکترین عضو خانواده دایی نیز در اردبیل مغازه دارد و محصولات ورزشی دایی را میفروشد و…
* خاطرات کودکی: با اینکه دایی چهار برادر دارد اما او صاحب یک خواهر هم شده بود که پس از ۱۵ روز از تاریخ تولدش درگذشت تا دایی از نعمت داشتن خواهر محروم شود و با چهار برادر دیگر خود دوران شیرین کودکی را سپری کند. خاطرات کودکی دایی بیشتر به محله «خیرال» اردبیل مربوط میشود که دایی تمام آن خاطرات را در این محله جا گذاشته است.