جام جم سرا: همچنین این رفتار از واکنشهای عصبی مخرب کاسته و خوشبینی را در فرد افزایش میدهد و احتمال این که شخص با فرد آزاردهنده آشتی کند، بالا میرود. بخشش در واقع عملی برای دور کردن احساسات بد و منفی از وجود خود، احساساتی همچون خشم و خصومت و داشتن عواطفی مثبت مانند محبت و خیرخواهی نسبت به فرد خاطی است. با این کار قربانی باز هم میتواند با شخص آزاردهنده ارتباط داشته باشد.
برخی معتقدند بخشیدن دیگران باعث میشود فرد خاطی احساس گناه کرده و اگر به جبران و تلافی نسبت به هر چیزی معتقد باشد، دیگر رفتار بد خود را تکرار نکند. یعنی در برابر رفتار مثبت، رفتاری مثبت در پیش گیرد. حتی در تحقیقی داوطلبان گفتند وقتی کسی آنها را در برابر عمل نامناسب شان میبخشد، دیگر او را اذیت نمیکنند.
اما متاسفانه تحقیقات نشان میدهد بخشش ممکن است برخی مواقع احتمال دوباره قربانی شدن فرد را افزایش دهد. در تحقیقی چهار ساله روی زوجها مشخص شد افرادی که براحتی و بسرعت اعمال ناپسند همسرانشان را میبخشند، بارها و بارها در معرض پرخاشگریهای فیزیکی و روانی از سوی همان همسرها قرار گرفتهاند، اما این موضوع درخصوص همسرانی که سختتر یکدیگر را بخشیدهاند، کمتر رخ داده است. حتی در آن تحقیق معلوم شد زن و شوهرهایی که در قبال رفتار یکدیگر بیشتر نرمی نشان دادهاند از زندگی و رابطهشان کمتر احساس رضایت میکردند.
چرا گاهی بخشش جلوی رفتارهای مخرب را نمیگیرد؟
افراد وقتی دست به رفتارهای منفی و ناپسند میزنند و سپس با عواقب مضر آن روبهرو میشوند احتمال دارد برای جلوگیری از این نتایج بد ـ مثل انتقاد و سرزنش شنیدن، طرد و منزوی شدن ـ انگیزه پیدا کرده و در رفتار خود تجدید نظر کنند، اما بخشش، این منبع مهم از انگیزه را از فرد آزاردهنده گرفته و او دیگر دلیلی برای تغییر رفتار نمیبیند. در تحقیق مربوط به همسران معلوم شد ابراز مستقیم خشم و انتقاد، تمایل همسر آزاردهنده درخصوص ترک رفتار بد خود را بیشتر بالا میبرد. اندکی خشم میتواند کارساز باشد، زیرا انگیزهای برای کاهش اعمال نامناسب فرد آزاردهنده محسوب میشود. حتی این کار میتواند جلوی رفتار بد دیگر اعضای خانواده را نیز بگیرد.
بخشش نسبت به بیعدالتی و نابرابریهای اجتماعی نیز مخرب و منفی است. برخی تحقیقات نشان میدهد تشویق گروهی که در شرایط نابرابر قرار دارند به بخشیدن گروه مقابل که نسبت به آنها در مقام برتر قرار گرفته و در عین حال دست به آزار آنها زدهاند، هرگز پیشنهاد خوبی نیست. زیرا به این وسیله علاوه بر این که گروه آزاردهنده متوجه خطایشان نمیشوند، گروه عفوکننده نیز برای بهبود شرایطشان تلاشی نکرده و به این نابرابریها تن میدهند.
اگرچه بخشش میتواند آرزوهای مخرب انتقام و تلافی را فرو نشاند، اما در همان حال میتواند احساسات خشم و ناامیدی را ـ که انگیزهای سازنده برای تغییر شرایط بد اجتماعی به سوی بهبود محسوب میشوند ـ کاهش دهد.
تشویق احساسات بخشش در مقابل نابرابریهایی که ریشه در تاریخ دارند و همچنین بیعدالتیهای فعلی جامعه زمانی موثر است که در کنار تلاش برای رسیدن به عدالت و برابری صورت گیرد. میزان تاثیرگذاری بخشش در ایجاد تغییری مثبت یا ممانعت از آن به عواملی همچون شدت عمل فرد آزاردهنده، تعداد و دفعات ارتکاب عمل و سعی او در جبران عمل خود بستگی دارد. اگر عمل آزاردهنده شدید و مکرر باشد و فرد مسئولیت عمل خود را به عهده نگیرد و سعی در اصلاح رفتار خود نداشته باشد، بخشش هرگز تغییری مثبت ایجاد نکرده و قربانی را هر لحظه در برابر خطر صدمهای دیگر قرار میدهد.
بخشش برای بسیاری از مردم آرامش روح و روان به همراه دارد، اما ممکن است برای دیگران بهترین راه حل نباشد. البته قربانی میتواند برای آرام کردن خود به جای بخشش از روشهای دیگری استفاده کند. مانند دلسوزی و مهربانی نسبت به خود، آگاهی از احساس و توجه به خود و همچنین ارتباط برقرار کردن با کسانی که همچون او قربانی اعمال ناپسند دیگران شدهاند.
گاهی اوقات نبخشیدن ـ بدون این که احساس گناه کنید ـ بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید.
منبع: psychologytoday