یک ضدهنجار و معضل بشدت سرزنش شده که از سوی پیشوایان و بزرگان به ویرانکننده ایمان، زشتترین بیماری، نشانه نفاق، بزرگترین گناه، سبب خذلان الهی، کمکننده رزق و روزی، بدتر از می و قمار و ربا، دری از درهای نفاق، مانع چشیدهشدن طعم ایمان و سرچشمه همه گناهان تعبیر و عاملش بیایمان و ملعون و مستحق عذاب الهی نامیده شده است.
در قرآن کریم آمده است: تنها کسانی دروغپردازی میکنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند. (سوره نحل، آیه 15).
و در آیات دیگری، دروغگو مستحق لعن و سزاوار خشم پروردگار است و هدایت نخواهد شد که این یک وعده الهی است.
مردی از رسول خدا(ص) پرسید: چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود: دروغ، زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است.
در فرهنگ لغات معین در برابر کلمه دروغ چنین عباراتی را میخوانیم: سخن ناراست، خلاف حقیقت، قول ناحق و کذب.
آنچه در مذمت دروغ گفته شد شاید قطرهای باشد از دریایی که از بزرگان دین و اخلاق گرفته تا فلاسفه و متفکران، همه و همه علیه آن تاختهاند؛ در عمل اما، آنچه در سطح جامعه بوضوح قابل رویت است نهتنها رواج که همهگیرشدن این پدیده شوم اجتماعی است. آشنایی نقل میکرد با افتخار البته که من در شبانهروز تنها کلمه راستی که از زبانم شنیده میشود، شب هنگام و در لحظه ورود به خانه است که وقتی همسرم میپرسد: کیه؟ میگویم: منم، همین و بس و مابقیاش دروغ است و پشت هماندازی و شامورتی بازی.
البته بسیارند کسانی که در روز و شب به وفور دروغ میگویند، اما خودشان خبر ندارند، از آنجا که میپندارند آنچه از سخن ناراست بر زبان خود جاری میکنند، نه دروغ که زرنگ بازی و از زمانه عقب نماندن و اسلوب کاسبی و رسم زندگی است و این همان تبدیل یک ضدارزش به ارزش در سطح جامعه است؛ دروغگو نه تنها مورد شماتت قرار نمیگیرد که به عنوان یک انسان موفق با اقبال جامعه نیز مواجه میشود.
دستاوردی شوم
دروغ علاوه بر تیرگی و سیاهیای که بر دل و جان گویندهاش برجا میگذارد، آثار برونی و زیانهای اجتماعی نیز کم ندارد. بیآبرویی، رسوایی، اضطرار، بیاعتباری، زائلشدن ایمان، بدبینی مردم، فقر، فراموشی، پرده دری و بیشرمی از عوارض زیانباری است که دروغ برای گویندهاش به ارمغان خواهد آورد؛ ارمغانی شوم.
دروغگو اعتبار و آبرویش را در جامعه از دست خواهد داد، به علت آن که دروغ را ابزار رسیدن به هدف و مطلوبش قرار داده، نوعی شرک خفی را پذیرفته و ایمانش را معامله کرده، دیر یا زود آبرویش بر باد خواهد رفت، سوءظن و بدبینی مردم را بر خود برمیانگیزاند، اعتباری ندارد و فقر گریبانش را میگیرد، شرم و حیایش تباه میشود و بر اثر مکرر دروغ گفتن، فراموش کار میشود و مضحکه خاص و عام.
آثار منفی اجتماعیاش اما شاید پررنگتر باشد، بخصوص که قبحش را از بین میبرد و نهادینهاش میکند در بین اقشار، خصوصا کودکان و نوجوانان و چون نهادینه شود و سامان گیرد، حس اعتماد عمومی جامعه را یکسره نابود میکند و این بیاعتمادی، انواع و اقسام ناهنجاریهای اخلاقی و اجتماعی را با خود به همراه خواهد آورد؛ دستاوردی شوم.
حضرت علی(ع) میفرماید: دروغگو با مرده برابر است؛ زیرا برتری انسان زنده بر مرده این است که مردم به او اعتماد میکنند و برای سخن او ارزش قائل هستند، اما هنگامی که به سخن او اعتمادی نباشد، زندگی او پوچ و باطل است.
گناهی که توجیه ندارد
شگفتا که با وجود تاکیدات بیشمار شرع مقدس بر راستی و درستی و پرهیز از ناراستی و دروغ، عدهای با تمسک به برخی احکام، حقیقت را وارونه جلوه داده برای آسمان و ریسمان بافتن خود حجت شرعی میتراشند. به طور مثال عنوان میکنند که تقیه مجوزی است برای دروغ گفتن یا اسلام دروغ مصلحتی را جایز شمرده و حتی توصیه کرده است.
در دین اسلام، دروغ از منظر اخلاق از بزرگترین گناهان است و به لحاظ شرعی از حرامهای مسلم. از دیدگاه تمام مراجع تقلید دروغ مصلحتی هم اگر توجیهی برای دروغ منفعتی باشد حرام است. اسلام تقیه را تنها در مقام اضطرار و اکراه جایز دانسته، آن هم با شرایطی تعریف شده.
یک پژوهشگر علوم دینی، تقیه را با دروغ کاملا متفاوت میداند و میگوید: برای آن که کلامی دروغ تلقی شود، دو پایه و دلیل اصلی نیاز است؛ دروغ خبر و دروغ مخبر یعنی هم اصل خبر دروغ باشد و هم گوینده به آن باور نداشته باشد در حالی که در تقیه ممکن است سخنی گفته شود که ظاهری دارد، اما مقصود گوینده چیز دیگری باشد و شنونده تنها متوجه همان ظاهر سخن شود. به عبارت دیگر، در تقیه گوینده به آنچه میگوید اعتقاد دارد، اما آنچه خبر میدهد دوپهلو است.
حجتالاسلام عبدالله جلالی در گفتوگو با جامجم درباره خط قرمزهای اسلام درباره دروغ اظهار میدارد: شرع مقدس در مواردی دروغ گفتن را جایز میشمرد، اما با شرایط و تعریف خاص خودش. مثلا در روایات آمده است انسان میتواند به سبب خطر مالی و جانی سنگینی که تهدیدش میکند، دروغ بگوید، اما به شرطی که واقعا جانش در خطر باشد یا منظور از خطر مالی، چالشی است که تمام هستی و زندگی یک فرد را زیر و رو کند، وگرنه در هر معاملهای ضرر و زیان وجود دارد و به هیچ عنوان کسی حق ندارد با این توجیه که ممکن است ضرر کند دروغ بگوید.
در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است خداوند دروغ گفتن را برای اصلاح بین مردم دوست دارد. (میزان الحکمه، حدیث17474)
حجتالاسلام جلالی فلسفه این روایت را اولویت قائلشدن برای یک مصلحت والاتر که همان نبود دشمنی و کینه میان انسانهاست، ذکر میکند و میگوید: شرع مقدس زمینه و بستری فراهم کرده که اگر فردی میتواند با مهارت، صلحی را بین دو انسان برقرار سازد حتی با گفتن دروغ، این مهم را انجام دهد.
مدیر شبکه قرآن و معارف سیمای قم تاکید میکند که مهم، مهارت و تکنیک میانجی است که چگونه دل دو طرف دعوا به هم نزدیک و دشمنیها را به دوستی تبدیل کند.
دفع شر ظالمان و غالبشدن بر دشمنان از دیگر مواردی است که در شرایط اضطرار برای دستیابی به آن میتوان به دروغ متوسل شد.
همسرتان را سر کار نگذارید
و باز در روایتی آمده است؛ انسان در برابر تقاضاهای همسر که بالاتر از توانش و خارج از عرف باشد، اجازه دارد برای راضیکردن او به مصلحت روی آورد و با وعدههای امیدوارکننده قانع اش کند.
حجتالاسلام جلالی اما، وعدههای پوچ و توخالی را باعث فروریختن دیوار اعتماد میان زن و شوهر میداند و یادآور میشود: شوهر زمانی میتواند برای به دست آوردن دل همسرش قول و قراری با او بگذارد که خودش نیز تمام توان و قوهاش را به کار گیرد و از هیچ کوششی دریغ نکند.
این پژوهشگر علوم دینی با انتقاد از این که گاهی وقتها جایگاه اصل و فرع در روابط ما عوض میشود، ادامه میدهد: وعدههای این چنینی میان زن و شوهر نباید زیاد شود چراکه زندگی بر اصل صداقت و راستی است. متاسفانه گاهی آن قدر به استثناها شاخ و برگ میدهیم که اصل مساله زیر سوال میرود. اسلام اگر چنین اجازهای را به مرد داده، فقط برای این است که او فرصت بیشتری در اختیار داشته باشد برای تامین نیازها و خواستههای همسرش و گرنه اعتماد و صداقت میان افراد خانواده به هیچ عنوان نباید خدشهدار شود.
غیر از این چند مورد که مختصر به آن پرداخته شد، اسلام در هیچ گزینه دیگری دروغ را مجاز نمیشمارد و همه آنچه میان عامه مشهور است به دروغهای مصلحتی، دروغهای منفعتی است که دروغگویان برای سرپوش گذاشتن بر عمل زشت خود نام دیگری بر آن نهادهاند.
مواجهه جامعه با چالش ایمانی
دروغ مذموم است، چه از دیدگاه شرع و چه از منظر عقل، عوارض شوم هم بسیار دارد؛ در جامعه ما اما نهتنها به وفور شنیده میشود که حتی تبدیل به یک ارزش و هنجار هم شده است. چه عواملی دست به دست هم دادهاند تا قبح دروغ در میان مردم از بین برود و باوجود نهی شدن، مانوس و مالوف با آن باشند.
به اعتقاد حجتالاسلام جلالی، جامعه ما هماکنون با یک چالش ایمانی روبه روست. باور به حضور خداوند و نظارتش بر اعمال و گفتار کمرنگ شده و همین ضعف ایمان، کلید دروغ گفتن است. انسانی که باور ندارد روزی باید پاسخگوی کردار و گفتارش باشد، قطعا به گناه و از جمله دروغ مبتلا میشود.
مدیر شبکه قرآن و معارف سیمای قم با تاکید بر این که تظاهر به گناه نباید در جامعه رواج پیدا کند، میگوید: برخی از مردم خیال میکنند با تمسک به دروغ میتوانند خیلی زود و براحتی به خواستههایشان برسند و این یکی از وسوسههای شیطان است. ما شیطان را دستکم میگیریم؛ شیطانی که قرآن از آن به عنوان دشمن مبین یاد میکند.
جامعه باید حساس شود
حجتالاسلام جلالی پیشنهاد میدهد در مواجهه با انسانهای دروغگو، آموزش و ارشاد در پیش گرفته شود و نتایج و فواید دروغ و راستی به تفکیک برای اقشار جامعه مورد واکاوی قرار بگیرد.
این دین پژوه اضافه میکند: دروغ میتواند انسان را حتی تا مرحله مرگ پیش ببرد. باید عوارض و پیامدهای دروغ را که اصلی ترینش فساد ایمان است برای مردم توضیح داد. راهکار دیگر حساسشدن جامعه به دروغ است. امر به معروف و نهی از منکر تنها در حجاب و عفاف خلاصه نمیشود. هر فردی اگر در اطرافیانش کسی را میبیند که زبان به دروغ گشوده، باید مقابلش بایستد و تذکر دهد. این تذکرها میتواند راه را بر دروغ ببندد.
وی به والدین توصیه میکند نزد فرزندانشان از هرگونه دروغگویی بپرهیزند که اگر کودک از درون خانواده با دروغ انس بگیرد، پس از ورودش به اجتماع و تاثیرپذیری از دیگر دروغگویان، این صفت مذموم در وجودش نهادینه میشود.
محسن محمدی / جامجم