جام جم سرا: اگر قبول داشته باشیم یادگیری در دوران کودکی همچون نقشی است که بر سنگ حک میشود باید بپذیریم ماهر شدن در رشتههای ورزشی نیز منوط به شروع تمرینات از کودکی است. مدارس اما قادر نیستند چنین کنند تا آنجا که زنگ ورزش در بیشتر مدارس، زنگی است برای وقت گذرانی یا جبران کمبود وقت در درسهای دیگر.
البته در آموزش و پرورش دولت دهم برای برگرداندن ورزش در مدارس تلاشهایی شد، ولی چه سود که ثمرهاش هیچ بود. سال 89 مسئول تربیت بدنی آموزش و پرورش اعلام کرد آموزش شنا برای دانشآموزان پایه پنجم ابتدایی اجباری میشود، اما این گفته زیاد دوام نیاورد تا این که اعلام شد شنا برای دانشآموزان کلاس سوم ابتدایی اجباری است و همه مدارس در همه نقاط کشور باید آموزش شنا را که در قالب طرح سباح پیشبینی شده، در دستور کار قرار دهند.
تا اینجای کار همه چیز خوب به نظر میرسید، اما آغاز اجرای طرح سباح از سال 90 زوایای پنهان این طرح را آشکار کرد به طوری که مسئول ورزش مدارس، آن هم در دولت بعد، کاستیها را به زبان آورد. مهرزاد حمیدی، بهار امسال توضیح داد که برنامه شنای مدارس فقط در سال اول اجرا یعنی سال 90 خوب پیش رفت، آن هم به علت حمایتهای شخص وزیر از آن (حمید رضا حاجی بابایی). به گفته او این طرح سال 91 نیز نیم بند اجرا شد و حرارت اولیه اش خیلی زود رو به سردی گرایید تا این که سال 92 به طور کلی متوقف شد و نقطه پایانش زودتر از زمانی که تصور میشد ترسیم شد، اما این که طرح شنای مدارس چنین سرنوشتی پیدا کرد، ریشهاش در مشکلات مالی بود. البته از ابتدای مطرح شدن این موضوع نیز حدس رسانهها بر این بود که امکانات مدارس، حتی امکانات برخی شهرها و روستاها اجازه آموزش شنا به دانشآموزان را نمیدهد ولی اصرار آموزش و پرورش وقت بر این موضوع، این حدس را تقویت میکرد که مسئولان راهی برای جبران کمبودها اندیشیدهاند.
اما واقعیت چیز دیگری بود، همانی که مهرزاد حمیدی بیان کرد و گفت هنوز بابت اجرای طرح آموزش شنا به استخرها بدهکاریم. او آب پاکی را روی دست همه ریخت و توضیح داد، هزینه آموزش شنا به دانشآموزان پایه سوم ابتدایی، معادل یک سال اعتبار معاونت تربیت بدنی است، در حالی که چنین اعتباری برایش پیشبینی نشده است.
این اظهارات ناامیدکننده بود و باز از اجرای یک طرح شتابزده ـ که بیشتر جنبه شعاری و نمایشی دارد ـ حکایت میکرد و بدتر این که نویسندگان طرح سباح، در متنی که اهداف و ملزومات اجرای طرح را بیان کرده بودند به این نکته نیز اشاره داشتند که عمدهترین مشکل، تامین هزینهها و دسترسی به استخر است. به عبارت دیگر، نویسندگان طرح سباح پیشبینی کرده بودند که محدودیت دسترسی به استخر در برخی مناطق فاقد استخر، نرخ بالای تعرفه استخرهای خصوصی در برخی مناطق کشور و محدودیت اعتبارات در کنار مشکلات رفت و آمد در برخی مناطق، ممکن است در راه اجرای طرح سباح مانع ایجاد کند.
پس این که گفته میشود طرح شنای مدارس به علت مشکلات مالی متوقف شده، نشاندهنده بیتوجهی مجریان به هشدارهای قبل از اجراست که از طرح سباح طرحی شکست خورده ساخت. با این حال گرچه بساط شنا از مدارس ابتدایی جمع شد، ولی این موضوع از ارزش و اهمیت یادگیری این مهارت کم نمیکند. شنا ورزشی است پایه که بر سلامت جسم و روان افراد اثر میگذارد و باعث نشاط و شادابی آنها میشود و میتواند از ناهنجاریهای جسمی مثل انحنای ستون فقرات جلوگیری کند. پس شکست خوردن طرح شنای مدارس ثابت میکند دانشآموزان از چه موقعیت سودمندی محروم شدهاند و بدتر این که خبر میرسد آموزش شنا در مدارس غیردولتی همچنان ادامه دارد که این موضوع نیز سندی دیگر است بر تبعیض و تقسیم نامساوی امکانات میان دانشآموزان و طبقهبندی آنها به دو گروه محروم و برخوردار.