جام جم سرا:
این روزها شرایط طبابت به قدری تغییر کرده که اهمیت مسائل اخلاقی را بیش از پیش افزایش داده است. علوم پزشکی میتواند به حوزههایی همچون ژنتیک، سلولهای بنیادی و... که پیش از این ممکن نبود، راه یابد؛ بنابر این باید اصولی باشد تا آنها را از خطا دور کند.
در حقیقت اخلاق درخصوص عملکرد درست یا غلط، بایدها و نبایدهاست. اخلاق پزشکی نیز در مورد معنویات و صفات انسانی در ارتباط با بیماران است.
4 ستون اصلی پزشکی
از قدیم تاکنون، چهار اصل به عنوان اصول مهم و بنیادین اخلاق پزشکی در نظر گرفته شده است:
1ـ احترام به استقلال فردی بیمار
منظور از استقلال فردی همان اندیشیدن، تصمیم گرفتن و عمل کردن بر مبنای اراده خود بیمار است. بنابر این پزشکان با دسترسی به اطلاعات کامل و یاری اعضای خانواده باید به بیمار – البته بزرگسال – کمک کنند تا خودش تصمیم نهایی را بگیرد و سپس روند درمان را شروع کنند.
2- سود رسانی
این اصل همان رفتار درست با دیگران است. پزشک باید به بیمار توجه حرفهای نشان دهد. در حقیقت قضاوت کادر پزشکی یا خواست بیمار، میزان توجه به بیمار را تعریف میکند. سودرسانی بیانگر توجه به درد بیمار و تخفیف آن است. پزشک موظف است رنج جسمی و ذهنی بیمار را تا آنجا که امکان دارد، کاهش داده و به بالا بردن سلامت جسمیاش کمک کرده و او را از خطر مرگ دور کند.
3ـ ضرر نرساندن
این اصل مشابه سودرسانی به بیمار در حین درمان است. در مراحل درمانی، درجاتی از خطر یا عوارض جانبی وجود دارد. از این رو این اصل به پزشکان یادآوری میکند تا شرایط و احتمال صدمه رساندن را سنجیده و بر مبنای آن تصمیم بگیرند. مثلا ممکن است برخی رفتارها و گفتههایشان به بیمار آسیب برساند؛ مثل زدن برچسب داشتن اختلال دوقطبی به بیمار. باید بررسی کنند آیا تشخیصشان کاملا درست است یا خیر چراکه در غیر این صورت زندگی آن فرد به مخاطره میافتد. همچنین باید از درمانهایی که به کار میگیرند، مطمئن باشند و بدانند این درمان خوب است یا ممکن است بیش از منفعترسانی، مضر باشد. در قرنهای 18 و 19 جراحیها بسیار مرگبار بود و زایمانهایی که در بیمارستان انجام میشد، بیش از خانهها موجب مرگومیر مادران میشد.
4ـ عدالت
در مسائل مربوط به توزیع منابع بهداشتی ـ درمانی کمیاب و تصمیمگیری درخصوص اینکه چه کسی چه درمانی را دریافت کند، باید عدالت و انصاف و برابری رعایت شود.
وظایف یک پزشک
قبل از هر چیز پزشک باید دانش و آگاهی خود را افزایش داده و از روشهای مناسب درمان بیماران استفاده کند. هرزمان که برای سلامت بیمار لازم بود، در لحظه تصمیم بگیرد. این کار را باید با توجه به ایمنی فرد انجام دهد و بدون توجه لازم دست به کار نشود. در صورت لزوم و برای نتیجهگیری بهتر، باید با استادان یا همکاران دیگر مشورت کند و در این زمینه دچار کبر و غرور نشود.
ارتباط مناسب با بیمار
در طول درمان باید با بیمار مودبانه و محترمانه رفتار کند. به حرفها و نگرانیهای بیمار گوش دهد و در صورت نیاز، درباره نوع و روند درمان، توضیحات کافی به بیمار ارائه کند.
باید بهگونهای رفتار کند که بیمار دچار تشویش و نگرانی نشود و بتواند در جهت بهبود خود با پزشک همکاری کند.
پزشک حق ندارد از موقعیت حرفهایاش سوءاستفاده و با بیمار یا نزدیکان وی ارتباط نامناسبی برقرار کند. همچنین نباید عقاید شخصی خود را برای صدمه زدن به احساسات بیمار و بیاحترامی به او بیان کند.
احساس مسئولیت
اگر هنگام درمان اشتباهی پیش آمد باید احساس مسئولیت کرده و خطای خود را بپذیرد و پس از عذرخواهی، برای جبران آن بکوشد.
پزشک باید به محدودیتهای کاری خود آگاه باشد و برای درمانی که تواناییاش را ندارد، دست به کار نشود. برخی پزشکان برای بالا بردن آگاهیشان، متاسفانه بیماران خود را به موش آزمایشگاهی تبدیل کرده و درمانهای گوناگونی روی آنها اعمال میکنند. این یکی از بدترین اتفاقهایی است که گاهی در جامعه پزشکی رخ میدهد.
رازداری و اعتماد
رازداری، پایه و اساس ارتباط میان بیمار و پزشک است. پزشک نباید اطلاعات شخصی بیمار را بدون اجازه او نزد فرد یا افرادی فاش کند. البته رازداری مطلق نیست. گاهی به دلیل بهداشت عمومی، پزشک مجبور میشود این اصل را زیرپا بگذارد. موضوع مهم دیگر این که یک پزشک وظیفهشناس و انساندوست به بیماران خود مانند منبع درآمد نگاه نمیکند.
متاسفانه برخی پزشکان، بیماری فردی را بزرگ جلوه میدهند و او را بارها به مطب خود میکشانند. این کار اعتماد بیمار را سلب میکند و این بیاعتمادی، عواقب بدی برای جامعه دارد. در حقیقت نهتنها بیماران در مواقع لزوم به درمان خود نمیپردازند، بلکه پزشکان نیز جایگاه والای خود را از دست میدهند.
آگاه کردن بیمار و جلب رضایت او
بیمار وقتی برای معالجه به پزشک مراجعه میکند، امیدوار است پزشک او را کاملا آگاه و انتخابهای مناسبی به او پیشنهاد کند. بیمار باید بداند بیماریاش چیست و چه عواقبی در انتظارش است و از روشهای درمان و عوارض احتمالی آنها نیز آگاه باشد و آنگاه خود برای شروع درمان تصمیم نهایی را بگیرد. این مورد در حقیقت اصل اول اخلاق پزشکی را دربرمیگیرد.
گاهی اوقات بیمار به دلیل ترسی که از بیماری دارد، نمیخواهد بداند بیماریاش چیست. در اینصورت بازهم پزشک معالج باید او را آگاه کند و روشهای درمان را به او توضیح دهد. اگر بیمار بسیار ناتوان است و به درمان فوری نیاز دارد، باید با خانوادهاش صحبت کرده و پس از آگاه کردن آنها بسرعت درمان را شروع کند.
اما مواردی وجود دارد که پزشک ممکن است ترجیح دهد چیزی به بیمار نگوید، زیرا ممکن است بیمار با پی بردن به نوع و عوارض بیماریاش، دچار اضطراب شدید یا افسردگی شود؛ به طوری که علاقهای به درمان از خود نشان ندهد.
رضایت بیمار برای هر نوع درمانی، الزامی است. حتی اگر بیمار رضایت داد، اما به دلیلی پشیمان شد، حق دارد درمان را ادامه ندهد. پزشک میتواند با ارائه توضیحات، هنگامی که فرد در شرایط روحی و ذهنی مناسبی قرار دارد، رضایت بیمار را بهدست آورد.
اگر بیمار در شرایطی نبود که متوجه مطلبی شود، باید یکی از اعضای خانواده یا معتمد بیمار این وظیفه را به عهده گیرد.(med.uottawa / مترجم: نادیا زکالوند)