فرآوری: حامد رفیعی - بخش نهج البلاغه تبیان
در قرآن کریم و احادیث پیشوایان معصوم علیهم السلام ، واژه هایی به کار رفته است که معنای خودی و غیرخودی از آنها استفاده می شود؛ کلماتی همچون «مَعَهُ» و «معی» خودی بودن و اصطلاحاتی چون «دونکم»، غیرخودی و با ما نبودن را می رساند. خداوند متعال در سخن وحی، امت حضرت هود را به دو دسته تقسیم می کند و می فرماید: «ما هود و کسانی را که با او بودند، به واسطه رحمت خویش نجات دادیم و آنان را که آیات ما را انکار کردند و ایمان نداشتند به هلاکت رسانیدیم».
در آیه دیگری درباره قوم موسی می فرماید: «موسی و همه همراهانش را نجات دادیم، سپس دیگران را غرق کردیم».
امام علی علیه السلام، آن هنگام که ابوذر غفاری را بدرقه می کند او را به دلیل تلاش برای نمایاندن مرز خود با غیرخودیها ستایش می کند و او را به رحمت و یاری خداوند امیدوار می سازد.
این معنا درباره قوم نوح نیز بیان شده است که خداوند می فرماید: سپس او (نوح) و کسانی را که با او بودند، در کشتی که پر (از انسان و حیوانات) بود، نجات دادیم و باقی را در آب غرق کردیم.
همانگونه که مشاهده می کنید در همه این آیات، در یک تقسیم بندی از برخی مردمان به عنوان خودی و یاوران راستین پیامبران یاد می شود و از آنان که از ایمان به خدا و رسولانش سرباز زدند، به عنوان غیرخودی یاد می شود و دوری از آنان را فضیلت به شمار می آورد.
این گزاره که درباره امت پیامبر خاتم حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله با واژه «معه» همراه با «رحماء بینهم» و «اشداء علی الکفار» آمده است و می فرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ؛ محمد فرستاده خدا و کسانی که با او هستند با کافران سخت دل و با یکدیگر بسیارمشفق ومهربانند، تقسیم بندی خودی و غیرخودی را به گونه ای روشن و زیبا، تبلور می بخشد».
به علت بروز اختلافات در جامعه اسلامی بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و آغاز فتنه های نهفته در سینه منافقین، سخنان علی علیه السلام را در نهج البلاغه، حاوی چنین مرزبندی و ارائه راه شناخت خودی از غیرخودی می یابیم؛ افرادی که اسلام را دستاویز اهداف پلید خویش گردانیدند، اما خلق و خوی جاهلیت و تعصبهای فرقه ای را از منظر خود دور نمی ساختند و در برابر هتک حرمتهای الهی و از بین رفتن ارزشهای الهی خشمناک نمی شدند و سکوت اختیار می کردند، در حالی که در برابر کوچکترین تهدید و ضربه به منافع حزبی و گروهی خود، فریاد می زدند، مورد خطاب حضرت علی علیه السلام قرار می گیرند:
شما پیمانهای الهی را شکسته می بینید، ولی خشمناک نمی گردید، در حالی که در مقابل پیمان شکنی نسبت به پدران خود سکوت نمی کنید، احکام خدا بر شما وارد می شد (از شما می پرسیدند) و از شما صادر می گشت (شما پاسخ می گفتید) و به شما رجوع و بازگشت می نمود (در مرافعه قضاوت می کردید)، پس مقام و منزلت خود را به ستمگران (معاویه و پیروانش) واگذارده و زمام کارهایتان را به دست ایشان سپردید و در احکام الهی به آنها تسلیم شده و از آنان پیروی کردید، در حالی که ایشان (در تکالیف شرعیه) به شبهات و آرای باطل عمل می کنند و در پی شهوات و خواهشهای نفسانی می روند.
همچنین امام علی علیه السلام در خطبه 86 به تفصیل به نشانه های دوستان خدا (خودیها) و در مقابل به مشخصات دشمنان خدا (غیرخودیها) می پردازد و در خطبه 87، صفات آنها را بیان می فرماید و درخطبه 105، خودیهایی را که رعایت مرز با غیرخودیها را نمی کنند، مورد خطاب قرار می دهد و در خطبه 107، یاوران خود را که به صفتهای (غیرخودیها) آلوده شده اند ملامت و سرزنش می کند و چنین صفتی را دردی بی درمان می داند.
در همه آیات ذکر شده، در یک تقسیم بندی از برخی مردمان به عنوان خودی و یاوران راستین پیامبران یاد می شود و از آنان که از ایمان به خدا و رسولانش سرباز زدند، به عنوان غیرخودی یاد می شود و دوری از آنان را فضیلت به شمار می آورد.
آن هنگام که ابوذر غفاری را بدرقه می کند او را به دلیل تلاش برای نمایاندن مرز خود با غیرخودیها ستایش می کند و او را به رحمت و یاری خداوند امیدوار می سازد. در سایر خطبه ها، نامه ها و حکمتهای نهج البلاغه بر این مرزبندی اشاره شده است؛ از نمونه های بارز، این سخن حضرت است: «دوست پیامبر خدا، حضرت محمد صلی الله علیه و آله کسی است که اطاعت پروردگار کند؛ هرچند که با آن حضرت نسبت فامیلی نداشته باشد و دشمن آن حضرت، کسی است که معصیت خداوند را انجام دهد؛ اگرچه نسبت فامیلی نزدیکی با آن حضرت داشته باشد».
وقتی که حارث در جنگ جمل دچار تردید می شود و تشکیک خود را به عرض امام علی علیه السلام می رساند، آن حضرت مبنای خودی بودن را برایش بیان می کند و می فرماید: ای حارث کوتاه بینانه نظر کردی نه در سطح عالی و ژرف، از این رو سرگردان شدی؛ تو حق را نشناختی، تا آن را که در محور حق می چرخد بشناسی، و باطل را نیز نشناختی تا آن کسی را که در پی آن می رود بشناسی.
منابع:
- نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، خطبه 105، حکمت 92، حکمت 254
- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 20، ص 23.