آیا تا به حال به کار کردن برای اپل فکر کرده اید؟ آیا قادر خواهید بود که از پس مصاحبه شغلی برآیید؟ افرادی که برای شغل در اپل درخواست داده اند، برخی از سوالاتی که در حین مصاحبه از آن ها شده است را در وب سایت Glassdoor به اشتراک گذاشته اند.
در اینجا تعدادی سوال انتخابی از آن وب سایت آمده است. ببینید آیا می توانید از پس این سوالات بربیاید؟
۱-دوست دارید با چه کسی قهوه بخورید؟ چرا؟
۲- الگوی شما کیست و چرا؟
۳-آیا خلاق هستید؟ چیزهای خلاقانه ای که دوست دارید چه مواردی هستند؟
۴-خود را چگونه توصیف می کنید؟
۵- سه تا جعبه وجود دارد، یکی فقط حاوی سیب است، در دیگری فقط پرتقال وجود دارد، و سومی حاوی هم سیب و پرتقال است. جعبه ها برچسب های اشتباهی خورده اند، به طوری که هیچ جعبه ای برچسب درستی ندارد و برچسب ها نمی توانند محتوی واقعی جعبه ها را نشان دهند. فقط یک جعبه را باز کنید و بدون نگاه کردن به درون آن یکی از میوه ها را بردارید. چگونه با نگاه کردن به میوه، همه جعبه ها را درست برچسب گذاری می کنید؟
۶-به مشتریانی که به شما می گویند اپل را دوست ندارند چه پاسخی می دهید؟
۷-به من بگویید چه زمانی چیزی را دریافت کردید که سزاوار آن نبودید؟
۸-شرم آور ترین آهنگی که بر روی گوشی شماست چیست؟
۹-اگر دو تا تخم مرغ داشته باشید، و بخواهید بفهمید که بالاترین طبقه ای که می توانید تخم مرغ را بدون اینکه ترکی بر آن بیفتد پرت کنید، چگونه آن را انجام می دهید؟ راه حل بهینه چیست؟
۱۰-کدام لحظه از زندگیتان را که به خوبی شما را تعریف می کند، چرا؟
۱۱-بزرگترین ضعف شما چیست؟ چرا؟
۱۲-یکی از اشخاصی که می توانید در زندگی به تصمیماتش اعتماد کنید را نام ببرید.
۱۳-الان در مورد گذشته و آینده خودتان چه می گویید؟
۱۴-رهبر مورد علاقه شما کیست؟
۱۵- شما ۱۰۰ سکه بر روی یک میز تخت دارید، برای هر سکه یک طرف شیر و یک طرف خط در نظر بگیرید. برای ده تای آن ها روی شیر بالا است و ۹۰ تای دیگر روی خط بالاست. شما نمی توانید آن ها را لمس کنید، احساس کنید یا به هر طریق دیگر بفهمید کدام طرف این سکه ها بالا است. سکه ها را به گونه ای به دو دسته تقسیم کنید که در هر دسته تعداد شیرها یکی است.
۱۶-هر روز چند بچه به دنیا می آید؟
۱۷-آیا باهوش هستید؟
۱۸-اگر یک شیشه حاوی تعدادی سکه های سالم و معیوب است، یکی را بیرون بکشید، سه بار به آن ضربه بزنید و توالی شیر شیر خط بدست آید، شانس شما چقدر است که سکه معیوب یا سالم باشد؟
۱۹-در پنج سال آینده می خواهید چه کاری انجام دهید؟
۲۰-چگونه یک توستر را تست می کنید؟
۲۱-شرایطی را توضیح دهید که به فردی مشاوره اشتباه داده اید؟ از این اتفاق چه درسی گرفته اید؟
۲۲-اگر مجبور باشید که یک آیفون را در هوا معلق کنید، چگونه این کار را انجام خواهید داد؟
۲۳-یک لیوان آب بر روی یک صفحه گردان قرار می دهید و به آرامی سرعت را افزایش می دهید. در ابتدا کدام اتفاقی می افتد؟ آیا لیوان لیز می خورد؟ یا آب لیوان به بیرون می ریزید؟ یا لیوان وارونه می شود؟
اولویتبندی استخدام کارمندان بر اساس رضایت مشتری و مدیریت زمان توسط مدیران با هدف حذف برخی موانع، موجب حرکت سریعتر و موفقیت یک کسبوکار میشود.
وقتی شرکتی در حال توسعه است، نیازهای گزینشی آن را چگونه اولویتبندی میکنید؟
بدون توجه به اندازه و مقیاس شرکت، استخدام و گزینش یکی از موضوعات چالشبرانگیز برای مدیران است. افراد زیادی تلاش میکنند راهی را برای اولویتبندی زمان خود پیدا کنند و مسئله سختتر برای شما بهعنوان یک مدیر، این است که تشخیص بدهید چه میزان از زمان خود را برای گزینش افراد صرف کنید. نهایتا میتوان گفت اولویتبندی استخدام، بیشتر هنر است تا علم، اما در انجام این امر مسائل کلیدی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود
۱. اولویتبندی هر آنچه بهطور مستقیم بر رضایت مشتری تأثیر دارد
یکی از مهمترین اصول راهگشا برای هر نوع توسعهای در تجارت، این است که رضایت مشتری را بالاتر از هر چیز دیگری اولویتبندی کنیم. با در نظر گرفتن این موضوع، شما باید گزینش برای پستهای مختلف را بهگونهای اولویتبندی کنید که حتما یک تجربه بسیار خوب برای مشتری به همراه داشته باشد. این موضوع شامل کارمندان مشاور خدمات، همکاران بخش خردهفروشی، کارکنان بخش ارسال یا حملونقل و افراد ناظر بر کنترل کیفی محصولات است.
بهعنوان یک مدیر در هر بخش از تجارت که هستید، بزرگترین و تنها سرمایه شما حسن سابقه و اعتبارتان است که اگر قوی باشد؛ میتواند از طریق تبلیغات شفاهی فزاینده و وفاداری مشتریان، مسیری برای پیشرفت سریع و بلندمدت شما ایجاد کند. اما حتی نظر منفی یک مشتری میتواند تأثیر بسیار بدی روی نام تجاری و توسعه آتی شما داشته باشد.
۲. اطمینان از ارزیابی زمان و نقشی که به عهده دارید
بهعنوان مالک کسبوکار، تأمل مداوم روی اینکه چگونه زمان خود را صرف میکنید، حساس و مهم است و به این طریق، میتوانید بهترین زمان برای برداشتن برخی مسئولیتهای دستوپاگیر از دوش خود را تشخیص دهید و وظایف اصلیتان را به بهترین شکل انجام دهید. بههرحال شما بهترین فرد برای توسعه چشمانداز تجاری و استراتژی کسبوکار، ایجاد فرهنگ و رهبری تیمتان هستید. شما همچنین ممکن است بیشترین نقاط ضعف را در فروش و کسبوکارهای جدید یا نوآوری در ارسال محصول داشته باشید. وقتیکه روی چگونگی مدیریت زمان تأمل کنید؛ میتوانید استخدام برای وظایف و پستها را بهگونهای اولویتبندی کنید که برای کارهایی که فقط شما قادر به انجام آنها هستید، فضا ایجاد شود. توانایی تبدیل خودتان از کسی که در درون کسبوکار شما فعالیت میکند به کسی که روی این کسبوکار نظارت دارد، یک چالش بزرگ برای هر کارآفرین است، اما درعینحال نیازی اساسی برای حفظ موفقیت یک تجارت محسوب میشود.
۳. نیاز به سرعت
بدون اولویتبندی آگاهانه، شرکتها بهطور ناخواسته، در یک حالت پیشفرض قرار میگیرند که در آن بهجای گزینش افرادی که میتوانند در نقطه مشخصی بیشترین ارزش را برای شرکت داشته باشند، برای شغلهایی که اشغال آنها راحتتر است نیرو استخدام میکنند. یکی از ویژگیهای یک تجارت توسعهیافته توانایی آن در گرفتن بازار است تا شما بتوانید ارزش را به دست مشتریان برسانید، بازخورد مشتریان را دریافت کنید و مسیر بهبود را ادامه دهید. با این ذهنیت، پیشنهاد میشود چیزهایی که حرکت شما را کندتر میکنند اولویتبندی کنید؛ مواردی که موانعی بر سر راهتان ایجاد میکنند و در نبودشان میتوانستید سریعتر حرکت کنید. گفتن این موضوع از انجام آن راحتتر است. یک راه برای گذشتن از چنین موانعی این است که کارمندان را تشویق کنید تا در مواقعی که احساس میکنند کارشان معطل یا متوقف شده است، شما را در جریان قرار دهند؛ حتی اگر خودشان قادر به حل مشکلات باشند. این روش میتواند برای افراد، غیرمعمول به نظر بیاید؛ چراکه کارمندان اغلب تمایل دارند خودشان از عهده مشکلشان بربیایند. اما این اطلاعات میتواند برای شما از حیث درک چگونگی جریان کارها در داخل سازمان و ماهیت مسائلی که سرعت تیم را کاهش میدهد مهم باشد.
گزینش اولویتبندی شده یک قدم مثبت است؛ چراکه این تفکر، قدم اول در داشتن یک سازمان درحالتوسعه و کارآمد است. اقدام به استخدام برای وظایفی که تصدی آنها آسانتر است در مقایسه با استخدام بر اساس آنچه برای تجارت شما مهم است، مانند تلهای است که افتادن در آن آسان است. تأمل قبل از واکنش به آنچه برای مشتریان شما مهم است و شناسایی پارامترهای بازدارنده که مانع ایجاد تأثیراتی میشود که در توان شما و گروهتان است، به حفظ تعادل شما در قالب یک سازمان کمک میکند و تضمین میکند که شما در حال ساخت شرکتی هستید که برای مدتهای طولانی استوار خواهد بود.
مجله پنجره خلاقیت: به شما تبریک می گوییم که می خواهید کسب و کارتان را توسعه دهید. ایده عالی تان جواب داده و حالا به افرادی خبره نیاز دارید. با این حال بیشتر کسب و کارهای نوپا نمی دانند که چطور باید به بهترین شکل ممکن روند استخدامی را انجام دهند. این موضوع واقعا تاسف برانگیز است زیرا اهمیت بسیار زیادی دارد.
هیچ گاه فکر نکنید که کسب و کارتان هنوز آنقدر خوب نیست که بتوانید مستعد ترین افراد را استخدام کنید. در عوض باید بدانید که باید از موضع قدرت به کارتان ادامه دهید. شما باید این ذهنیت را داشته باشید که محصول با خدماتتان آنقدر ویژه و نایاب است می توانید بهترین افراد را در تیم خود داشته باشید.
1. همیشه در حال استخدام باشید.
من همیشه به دنبال استعداد های مختلف بودم و معمولا یکی دو فرد آماده به کار داشتم که برای موقعیت های ضروری می توانستم آن ها را به کار بگیرم. این کار را از مگ ویتمن یاد گرفتم؛ کسی که می دانست eBay در حال رشد است و در حالی که فعلا نیازی به کارمند جدید ندارد، به زودی باید افرادی را استخدام کند.
2. فرآیند استخدام را در دست بگیرید.
فرآیند استخدامی فقط وظیفه مدیر منابع انسانی نیست. شاید اصلا دپارتمان و مدیر منابع انسانی نداشته باشید. استخدام کردن وظیفه خودتان است. برای این کار زمان و توجه خاصی قائل شوید.
با این حال توافق کردیم که با یکدیگر در تماس باشیم. زمانی که شرکت WIN را تاسیس کردم، مایک ابراز تمایل کرد که به عنوان شرکت وابسته به ما بپیوندد. او موافقت کرد که برای یکی از شرکت های وابسته ما خدمات مشاوره ارائه کند و ما نیز توافق کردیم که شرکت او نیز به یکی از شرکت های وابسته ما تبدیل شود.
3. به خوبی با مردم رفتار کنید.
خود خواه یا مغرور بودن به شما آسیب می زند. بله، این شمایید که تصمیم می گیرید شخصی به تیم شما بپیوندد یا خیر، اما هیچ دلیلی ندارد که آن ها را در طول فرآیند خجالت زده و شرمگین کنید. به تازگی یکی از دوستان مصاحبه استخدامی خیلی بدی را گذرانده و در موردش با دوستش صحبت کرده است. از قضا شرکت مورد نظر با دوست این فرد تماس می گیرد تا در مورد همان موقعیت شغلی با او صحبت کند اما این فرد حتی به آن ها فکر نمی کند زیرا از قبل می داند که آن ها چگونه رفتاری دارند.
با همه با وقار و احترام رفتار کنید و نظرات مفیدی به آن ها ارائه دهید. کاری کنید که همه با احساسی خوب از پیشتان بروند و آرزو کنید که باز هم در آینده با یکدیگر تماس داشته باشید. ما این موضوع را در شرکت win نیز انجام می دهیم. به دلیل نوع کار، باید به افرادی زیادی پاسخ منفی بدهیم اما این کار را چنان مهربانانه انجام می دهیم که همان افرادی که «نه» شنیده اند، مشتریان دیگری را نیز به ما معرفی می کنند!
خودتان را پشت مردم یا فرآیند مورد نظر مخفی نکنید. شاید با مخفی شدن و سپردن فرآیند استخدام به دیگران خود را از شر «نه» گفتن به مردم خلاص کنید، اما این کاری انسانی نیست. اعتبارتان را حفظ کرده به شکلی انسانی با کاندیداهای استخدامی رفتار کنید.
5. به دنبال افراد مناسبی باشید تا شرکتتان پیشرفت کند.
در پی افرادی نباشید که شباهت زیادی به شما دارند. به دنبال مهارت ها و نوع شخصیتی باشید که به آن نیاز دارید؛ افرادی که متناسب فرهنگ شرکتی شما باشند. گول نام های بزرگ را نخورید. این که شخصی در شرکتی بزرگ کار کرده باشد دلیل خوبی برای مناسب بودنش برای شرکت شما نیست. شاید اصلا او نقش مهمی در آن شرکت بزرگ نداشته یا جزو افرادی بوده که شرکت عذرشان را خواسته است.
افرادی را که بیش از حد به پول اهمیت می دهند، نپذیرید. اگر کاندیدای مورد نظر شما حقوق بالایی در خواست کرده است، باید به دقت بسنجید که آیا مهارت های او متناسب با این میزان حقوق هست یا خیر.
6. کاری کنید که همه عاشق کار کردن در محیط کاری شما شوند.
شرکتتان را به جایی تبدیل کنید که مردم برای کار کردن در آنجا سرو دست بشکنند.دستاوردها، آموخته ها و نوع رفتارتان با کارمندان نوع محیط کاری تان را تعریف می کنند. چطور می خواهید مردم را جذب و حفظ کنید؟اهداف بزرگ داشته باشید. فروتن باشید و هیچ گاه از بهتر شدن دست نکشید.
به کارمندان تان اهمیت دهید. مثل اعضای خانواده تان به آن ها احترام بگذارید، کاری کنید که وقتی کارمندان سابقتان به شما فکر می کنند، آن را بهترین و رضایت بخش ترین شغلی بدانند که تا به حال داشته اند.
کار کردن به عنوان مدیر یا مسئول با اعضا خانواده و دوستان آن طور که فکر میکنید راحت نیست و ممکن اسـت در این مسیر دچار مشکلاتی شوید.
به گزارش آلامتو و به نقل از بیزینس ترند؛ شاید هنگامیکه قصد دارید برای کسبوکار خود نیرو استخدام کنید – به خصوص اگر کسبوکار خود را تازه راهاندازی کرده باشید – اولین کسانی که به آنها روی میآورید حلقه دوستان و خانوادهتان باشند؛ اما آیا کار کردن با دوستان یا خانواده همیشه بهترین گزینه برای شرکتتان خواهد بود؟ گاهی اوقات همان پیوندهای عاطفی که باعث نزدیکی و صمیمیت در زندگی شخصی میشوند، با هم کار کردن را در زندگی حرفهای دشوار میکنند.
یک قاعده کلی در استخدام وجود دارد: هرگز کسی را استخدام نکنید که نمیتوانید اخراجش کنید؛ اما اگر به این نتیجه رسیدید که کسی از حلقه نزدیک اطرافیانتان بهترین گزینه برای کاری اسـت، این قواعد به شما کمک خواهد کرد با دوستان و خانواده خود به شکلی اثربخش کار کنید.
استخدام برادرتان صرفاً به این دلیل که نیاز به کار دارد بهتنهایی دلیل خوبی نیست. اگر او واقعاً مهارتهایی دارد که موردنیاز شرکتتان اسـت، مسلماً، او را هم بهعنوان یک گزینه در نظر بگیرید؛ اما اگر صرفاً به این دلیل که در یک موقعیت مالی دشوار به او کمک کنید، او را استخدام کنید، به این فکر کنید که اگر انتظارات شما را برآورده نکرد چه خواهید کرد، یا اگر او از این شغل بیزار شود و بعد از دو ماه کارش را رها کرد چه خواهد شد. فرد مناسب را برای رشد و پیشرفت شرکت خود انتخاب کنید و در این صورت در موقعیت بهتری هم قرار خواهید داشت تا به عزیزان خود کمک کنید.
بسیار مهم اسـت که هنگام استخدام یکی از اعضاء خانواده بیطرفانه تصمیم بگیرید. بهوضوح بیان کنید که شما استانداردهایی برای تمام کارکنان خود دارید و دوستان و خانواده از این امر مستثنا نیستند. پیشازاینکه آنها را استخدام کنید، صراحتاً بگویید از آنها چه انتظاری دارید – ترجیحاً بهصورت مکتوب – و به آنها گوشزد کنید انتظاراتتان از آنها مانند بقیه کارکنان خواهد بود.
بهخصوص اگر در نظر دارید با همسر خود کار کنید، بسیار مهم اسـت که نقشها و مسئولیتها را پیش از با هم کار کردن تعریف کنید. اگر هر دو با هم شرکت را اداره میکنید، میتوانید وظایف را تقسیم کنید؛ اما لازم اسـت بدانید یک نفر باید تصمیم نهایی بگیرد و حرف آخر را بزند.
اگر با همسر یا بهترین دوستتان کار میکنید، وسوسهانگیز خواهد بود بیرون از دفتر خود درباره کسبوکار صحبت کنید یا اجازه دهید اختلافنظری در محیط کار شما را تا خانه هم دنبال کند. در برابر چنین چیزهایی مقاومت کنید. اینکه اجازه دهید زندگی کاریتان به محیط شخصیتان نفوذ کند مطمئناً مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت.
همچنین مهم اسـت که مسائل شخصی یا مشاجرهای را که در خانه اتفاق افتاده، وارد محیط کار نکنید. این موارد به کسی ربطی ندارد، پس بگذارید همینگونه هم بماند. خواه با همسر خود یک درگیری لفظی در اداره داشته باشید یا با بهترین دوستتان در محیط کار پشت سر دوست دیگری حرف بزنید، این کارها جایگاهتان را تضعیف میکند و اثر بدی روی کارکنتان خواهد داشت.
یکچیز دیگری که باید از قبل درباره آن صحبت کرده باشید این اسـت که اگر وضعیت آنطور که انتظار داشتید پیش نرفت چه خواهید کرد. اجازه دهید آن فرد بداند شما مجبور خواهید شد این تصمیم دشوار را بگیرید و اگر او انتظاراتتان برآورده نکند از او خواهید خواست شرکت را ترک کند؛ یا اگر احساس کردید مسائل کاری در حال مشکل ایجاد کردن برای زندگی شخصیتان اسـت، توافق خواهید کرد دیگر به کار کردن با هم ادامه ندهید و مانع از نابودی رابطهتان شوید.
کار کردن با افرادی که از همه بیشتر به آنها نزدیکید میتواند به شما کمک در کنار هم چیز باارزشی را خلق کنید. فقط باید با احتیاط در چنین شرایطی عمل کنید و باکمی درنگ تصمیم نهایی را بگیرید. اگر احساس کردید این کار رابطهتان را تهدید خواهد کرد پس ارزش ندارد این کار را انجام دهید.
حال نوبت شماست. آیا شما هم با چنین موقعیتی در محیط کار مواجه بودهاید یا هستید؟ اگر اینچنین اسـت کار با دوستان یا اعضاء خانواده مشکلاتی را برای شما به وجود نیاورده اسـت؟ شما چه پیشنهادی دارید تا در چنین شرایطی زندگی شخصی و حرفهای برای هم مشکلساز نشوند؟
وبسایت مدیر سبز: به سبک کتابهای خواندنی دامیز، ما هم برای شما برگه تقلب ساختهایم تا با نگاهی سریع به آن بتوانید در مواقعی که نیاز دارید نکتهوار از موضوع مطلع شوید،
۲. قبل از استخدام وقت کافی اختصاص دهید و کارمند ایدهآل را با تمام جزئیات لازم مشخص کنید. قبل از استخدام باید بتوانید آن کارمند را در ذهن خود تصور کنید. مواردی مانند سن، محل زندگی و … را مشخص کنید.
۳. بیشترین اهمیت را به خصوصیات اخلاقی داوطلب بدهید. ۵ خصوصیت بنویسید که برایتان مهم اسـت. اگر داوطلب از لحاظ خصوصیات اخلاقی عالی بود سراغ مهارتها و سابقه و … بروید.
۴. مهارتها و تخصصهای لازم را بنویسید. با دقت بررسی کنید که کدام مهارتها باید در کارمند موجود باشد و کدام موارد را میتوان با آموزشهای کوتاه به او منتقل کرد.
۵. مصاحبه استخدام را حداقل در دو مرحله انجام دهید. مرحله کتبی که با پر کردن فرم استخدام انجام میشود و مصاحبه شفاهی که بلافاصله بعد از قدم قبلی انجام میشود.
۶. سوالات مهمتر و کلیدیتر را در فرم مصاحبه ننویسید. سوالات کلیدی را شفاهی بپرسید تا مخاطب جواب بهتر و درستتری بدهد.
۷. در مصاحبه فقط بر گذشته شخص متمرکز شوید و سوالات را درباره گذشته بپرسید. چرا از کارهای قبلی خارج شده، بزرگترین مشکلش با مدیر قبلی چه بوده، بهترین همکارانش چه خصوصیاتی داشتند و …
۸. سوالات غافلگیرکننده بپرسید. مثلا بپرسید: مهمترین دلیلی که باید شما را استخدام کنیم چیست؟ بهترین روزتان در محل کار قبلی چه روزی بوده اسـت.
۹. در صورت دریافت پاسخهای مبهم و کلی بدون هیچگونه تعارفی از داوطلب بخواهید موضوع را دقیقا توضیح دهد. مثلا میگوید محیط کار قبلی مناسب نبود. بپرسید: دقیقا منظورتان چیست؟
۱۰. اگر از دید شما داوطلب مناسب اسـت برای معرفی شرکت، او را به تمام همکاران معرفی کنید و بگذارید همکاران هر سوالی که خواستند از او بپرسند و سپس نظر بدهند.
۱۱. اگر نظر همکاران هم مثبت بود بگویید تا هفته بعد خبر خواهیم داد و از او بخواهید در این هفته کار کوچکی انجام دهد. مثلا عضو سایتتان شود. بروشور شرکت را مطالعه کند و …
۱۲. پس از یک هفته با او تماس بگیرید تا ببیند آن کار را انجام داده یا خیر. اگر جواب مثبت بود او را دعوت کنید برای یک ماه با شما کار کند و از اول تاکید کنید در پایان ماه هر دو طرف تصمیم میگیریم.
وبسایت دیجی کالا - محمد توسلی لاریجانی: استخدام از اثرگذارترین اقدامات و تصمیمات سازمانها در حوزهی مدیریت منابع انسانی اسـت؛ آنقدر مهم که بعضی صاحبنظران، استخدام را سنگ بنای موفقیت سازمانها در مدیریت منابع انسانی میدانند. استخدام افراد مناسب و شایسته کمک میکند تا استراتژیهای سازمان اجرا شده و اهداف سازمان محقق شوند.
استخدام از استراتژی سازمان هم اثر میپذیرد و بر آن اثر میگذارد. همچنین استخدام کارکنان جدید از مهمترین اقداماتی اسـت که بر فرهنگ سازمانها آثاری ژرف و پایدار دارد. استخدام کارکنان خلاق، سازمان را خلاق و استخدام کارکنان منظم، سازمان را منظم می کند؛ همانگونه که استخدام افراد مطیع، گوش به فرمان، راضی به وضع موجود و کم انرژی، سازمان را به رکود و سکون میکشاند.
البته گاهی مشاهده میشود که علیرغم موارد ذکر شده، شایستهترین نیروها جذب نمیشوند. دلایل بسیاری در عدم جذب نیروی شایسته و همسو با فرهنگ سازمان وجود دارند که یکی از مهمترین آنها تمایل برخی مدیران ارشد به انتخاب زیردستانی مطیع و قابل کنترل یا به اصطلاح رواج کوتولهپروری در سازمان اسـت.
مدیران بدون توجه به اینکه زیر مجموعهی ضعیف (کوتوله) حاصلی جز بهرهوری پایین، کاهش سرعت فرآیندهای کاری و نهایتا افزایش حجم کاری خودشان نخواهد داشت، تنها به دنبال حفظ جایگاه خود، به دنبال زیردستانی گوش به فرمان هستند.
ریشه یابی
هر کدام از ما ممکن اسـت مشکل فوق را در محیط کارمان شنیده یا حتی آنرا تجربه کرده باشیم. این وضعیت، از نظر بسیاری ناپسند اسـت و معمولا بحثهای مفصلی به صورت غیررسمی در سازمان در این رابطه ایجاد میشود. اما آیا وقتی خودمان مدیر ارشد، مدیر میانی یا سرپرست هستیم، جهت حفظ جایگاه خود، زیردستانی کوتوله را استخدام نخواهیم کرد؟ در ادامه به برخی دلایل این عارضه سازمانی اشاره شده اسـت:
۱ـ عدم همسویی اهداف مدیر و اهداف سازمان
زمانی که نگرش مدیران تنها حفظ جایگاه سازمانی خودشان باشد و نه اهداف و استراتژی سازمانی، همواره مدیران به دنبال نیروهایی هستند که هیچگاه احساس خطر نکنند. گاهی مهمترین فاکتور در انتخاب مدیران زیردستی، منافع شخصی مدیر اسـت نه مصالح کاری! این نگرش در سازمانهایی که مدیریت از مالکیت جدا اسـت، بیشتر به چشم میخورد.
گاهی مدیران دلایل تمام موفقیتها را ناشی از مدیریت خود میدانند و بالعکس دلایل تمام شکستها را اعضای تیم خود یا سایر تیمها میدانند. فرهنگ کار انفرادی، ما را به سمت و سویی سوق خواهد داد که تمایلی به تفویض اختیار به زیر دستان نخواهیم داشت و دنبال کارکنانی خواهیم بود که خواهان اختیار و استقلال نباشند.
۳ـ خودآگاهی پایین
گاهی خود بزرگبینی و اعتقاد بیش از حد مدیران به خودشان باعث میشود همواره به دنبال افرادی در زیرمجموعه خود باشند که آنها را تایید کنند. این مدیران هیچگاه دنبال دریافت بازخوردی در جهت شناسایی ضعفهایشان نیستند. فرهنگ انتقاد ناپذیری ریشههای بسیاری دارد که هر فرد بر اساس گذشتهی خودش باید دنبال شناسایی این ریشهها و رفع آنها باشد.
تلقی غلطی وجود دارد که هر چه سطح فرد در سازمانی بالاتر میرود باید کمتر کار کند. در نتیجه فرد با این رفتار روز به روز از تخصص و مفاهیم روز دنیا در رشتهی خودش دور خواهد شد. حالا این فرد نمیخواهد جایگاه خودش را بهخطر بیاندازد؛ بنابراین دنبال نیروهایی با تخصص کمتر از خودش میگردد.
البته از طرف دیگر کارشناسان هم باید ظرفیت داشته باشند؛ یعنی زمانی که مدیر کمی از لحاظ فنی به روز نبود، بلافاصله لیاقت او را مورد تردید قرار نداده و خود را برتر از او تلقی نکنند. کسب مهارتهای مدیریتی نیاز به تجربهی بسیار دارد. شاهد این مطلب را زیاد دیدهاید که همه خود را کارشناستر از کارشناسان میدانند.
۵ـ عدم هدف گرایی
سقف اهداف برخی افراد تنها دستیابی به سمتهای مدیریتی اسـت و کمتر به فراتر از آن فکر میکنند. دستیابی به بخشی از سهام شرکت، ایجاد کسب و کار مستقل و… میتواند اهدافی باشند که مدیران را مجبور به جذب نیروهای بسیار مستعد کنند. در این میان نگرش هیات مدیره هم سهم بسزایی دارد که از آن نباید گذشت.