مکارم الأخلاق- به نقل از ابو بصیر، از امام جعفر صادق علیهالسلام:
فواید پنج گانه عطسه
فراوانى عطسه، شخص را از پنج چیز، ایمن مىسازد:
نخستین آنها جذام اسـت.
دوم، بادهاى بدخیمى که در سر و صورت، جاى مىگیرد.
سوم آن که مایه ایمنى از جاى گرفتن آب در چشم مىشود.
چهارم آن که از سختى حفرههاى بینى، مصونیت مىدهد.
و پنجم آن که از بیرون آمدن مو از چشم، ایمنى مىدهد.
فرمود: “اگر دوست داشتى که عطسهات کم شود، با روغن مرزنجوش، انفیه کن”.
پرسیدم: چه مقدار؟
فرمود: “به اندازه یک دانگ* “.
راوى گوید: این کار را پنج روز انجام دادم و (عارضهام) از میان رفت.
متن حدیث:
مکارم الأخلاق عن أبی بصیر عن الإمام الصادق علیهالسلام:
کَثرَةُ العُطاسِ یَأمَنُ صاحِبهُ مِن خَمسَةِ أشیاءَ:
أوَّلُها: الجُذامُ.
وَالثّانِی: الرّیحُ الخَبیثَةُ الَّتی تَنزِلُ فِی الرَّأسِ وَالوَجهِ.
وَالثّالِثُ: یَأمَنُ نُزولَ الماءِ فِی العَین.
وَالرّابِعُ: یَأمَن مِن شِدَّةِ الخَیاشیمِ.
وَالخامِسُ: یَأمَنُ مِن خُروجِ الشَّعرِ فِی العَینِ.
قالَ: و إن أحبَبتَ أن یَقِلَّ عُطاسُک فَاسـتَعِط بِدُهنِ المَرزَنجوشِ.
قُلتُ: مِقدارُ کَم؟
قالَ: مِقدارُ دانِقٍ.
قالَ: فَفَعَلتُ ذلِکَ خَمسَةَ أیّامٍ فَذَهَبَ عَنّی.
پینوشت: «مکارم الأخلاق،2،ص165- بحارالأنوار،76،ص52- دانش نامه احادیث پزشکی:1/288»
مطالب مرتبط :
شخصیت شناسی از روی عطسه
مسایل جنسی با عطسه در ارتباط اسـت
عطسه با بینی مسدود و این پیامدها
آبریزش بینی دارید؟ مدام عطسه میکنید؟
عطسه دیگران واقعا باعث سرماخوردگی میشود؟
بامداد – امام على علیه السلام درباره آثار بعثت پیامبر خدا و الفت و اتّحادى که به برکت ایشان در میان امّت اسلامى ایجاد شد ، مى فرماید : «پس، آنان فرمان رواى جهانیان، و سلاطین در گوشه و کنار زمین ها گشتند و بر کسانى که در گذشته حاکم بودند، حکومت یافتند.»
در قرآن کریم، کلمه «سماء» هم به صورت مفرد و هم جمع آمده است و شماره آسمان ها هفت عدد ذکر شده است؛ امّا کلمه «أرض» در تمام موارد به صورت مفرد به کار رفته و موردى که مى تواند اشاره به تعداد آن باشد ، این آیه است : « اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سَمَ وَ تٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ .(طلاق / آیه ۲) خداوند آن کسى است که هفت آسمان را آفرید و زمین را به همان سان» . یعنی همان گونه که آسمان ها «هفتگانه» اند زمین ها نیز هفتگانه مى باشند، و این تنها آیه اى از قرآن مجید است که اشاره به زمین هاى هفت گانه مى کند. مرحوم علامه طباطبایی ره، می فرماید: «از ظاهر جمله “وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ” بر مى آید که مراد از “مثل” مثلیت عددى است؛ یعنى همان طور که آسمان هفت تا است، زمین هم مثل آن، هفت تا است».
زمین های هفت گانه در کلمات مولای متقیان نیز به مناسبت هایی آورده شده است؛ به عنوان مثال، آن جا که امام علی علیه السلام عظمت خلقت خداوند و ایمان خویش را در این جملات خلاصه می کند و می فرماید: «وَاللّه ِ لَو اُعطیتُ الأَقالیمَ السَّبعَةَ بِما تَحتَ أفلاکِها ، عَلى أن أعصِیَ اللّه َ فی نَملَةٍ أسلُبُها جُلبَ شَعیرَةٍ ما فَعَلتُهُ. به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم با آنچه در زیر افلاک آنهاست، به من داده شود تا [در مقابل آن] با گرفتن پوست دانه جوى از مورچه اى خدا را معصیت کنم، این کار را نخواهم کرد.»
منظور از زمین هاى هفت گانه اقلیم ها و قسمت هاى هفت گانه روى زمین است، که علماى جغرافى قدیم، بسیط زمین را به هفت قسمت (و یا قاره) تقسیم کرده اند این چند وجه وجوهى است که هر یک طرفدارانى دارد.
همچنین به نظر می رسد کلمه «أرَضون» (جمع «أرض») در سخنان امام على علیه السلام در تبیین نقش اتّحاد در امّت هاى پیشین، اشاره به قطعات مختلف زمین دارد، نه تعدّد زمین:« فَانظُروا کَیفَ کانوا حَیثُ کانَتِ الأَملاءُ مُجتَمِعَةً … ألَم یَکونوا أربابا فی أقطارِ الأَرَضینَ ، ومُلوکا عَلى رِقابِ العالَمینَ . پس بنگرید که چگونه بودند ، آن گاه که اتّحاد داشتند … آیا اربابانِ سراسر زمین ها و مالک الرقابِ جهانیان نبودند؟»
امام على علیه السلام درباره آثار بعثت پیامبر خدا و الفت و اتّحادى که به برکت ایشان در میان امّت اسلامى ایجاد شد، مى فرماید: «فَهُم حُکّامٌ عَلَى العالَمینَ ، ومُلوکٌ فی أطرافِ الأَرَضینَ ، یَملِکونَ الاُمورَ عَلى مَن کانَ یَملِکُها عَلَیهِم. پس، آنان فرمان رواى جهانیان، و سلاطین در گوشه و کنار زمین ها گشتند و بر کسانى که در گذشته حاکم بودند، حکومت یافتند.» با تتبّع در سایر احادیث اسلامى نیز قراین بیشترى بر این که مقصود از زمین هاى هفتگانه، اقالیم سبعه است، یافت مى گردد. آنچه در دعاها در مورد هفت زمین آمده است نیز قابل حمل بر این معناست.
با توجه به روایاتی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام، در باب زمین های هفت گانه چند احتمال وجود دارد که به طور مختصر به آنها اشاره می شود:
به نظر می رسد کلمه «أرَضون» (جمع «أرض») در سخنان امام على علیه السلام در تبیین نقش اتّحاد در امّت هاى پیشین، اشاره به قطعات مختلف زمین دارد، نه تعدّد زمین.
اول این که بگوییم منظور از هفت زمین، هفت عدد از کرات آسمانى است، که ساختمانش از نوع ساختمان زمینى است که ما در آن زندگى مى کنیم.
دوم این که بگوییم منظور از آن تنها زمین خود ما است، که داراى هفت طبقه است،(چون طبقات پیاز) که روی هم قرار دارند، و به تمام کره احاطه دارند، و ساده ترین طبقاتش همین طبقه اولى است که ما روى آن قرار داریم.
سوم این که بگوییم منظور از زمین هاى هفت گانه اقلیم ها و قسمت هاى هفت گانه روى زمین است، که علماى جغرافى قدیم، بسیط زمین را به هفت قسمت (و یا قاره) تقسیم کرده اند این چند وجه وجوهى است که هر یک طرفدارانى دارد.
پس از اندکی غور در اعماق نهج البلاغه و روایات دیگر، در مورد زمین های هفت گانه و درک پیچیدگی های آن؛ این نکته به وضوح پدیدار می گردد که کلام معصومین علیهم السلام، علم محض است، و درسی است توحیدی از محسوسات جهان و مأنوسات بشر، برای انسان هایی که خواستار کمال و ترقّی می باشند. و از این علم به محسوسات جهان، و درک وجود بهترین نظام در آن، آشنایی به آستان ربوبیت حاصل می شود.
منابع:
– نهج البلاغة، خطبه ۲۲۴، خطبه ۱۹۲
– شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحدید: ج ۹ و ج ۱۰
– جلودی، مشارق أنوار الیقین
– طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان ، ج ۱۹
نوشته شناخت زمین های هفت گانه اولین بار در بامداد پدیدار شد.