بدون شک تبلیغات مهمترین رکن بازاریابی است، کمپانیهای مختلف هرساله بودجههای هنگفتی را برای این بخش در نظر میگیرند و هیچکس نمیتواند منکر تاثیرگذاری تبلیغات در موفقیت و کسب فروش بیشتر محصولات و یا خدمات باشد. تبلیغات به گونههای متفاوتی انجام میپذیرد که در این بین سهم رسانهها بیشتر از سایرین است. دنیای فناوری نیز به عنوان یکی از مهمترین صنایع حال حاضر نیاز مبرمی به تبلیغات در انواع شیوهها دارند. درست همانند سایر صنایع، تبلیغات در دنیای فناوری همیشه با مخاطبین صادق نیستند و معمولا با چاشنی اغراق همراه میشوند، گاهی شکاف میان واقعیت و تبلیغات به قدری زیاد میشود که موجب از دست رفتن اعتماد کاربران میگردد. در ادامه قرار است نگاهی به تبلیغات دروغین دنیای فناوری داشته باشیم تا دریابیم که انتخابی احساسی و مبتنی بر تبلیغات به هیچ وجه عقلانی نخواهد بود.
زیادهروی در بیان نقاط قوت و هم چنین بزرگنمایی امکانات ساده یک محصول، امروزه به جزیی جدا نشدنی از تبلیغات مبدل شده است. در واقع تبلیغات باید بهگونهای اغوا کننده باشد تا بتواند مستقیما با احساسات کاربر در ارتباط باشد. سالهای پیش که تلفنهایهمراه امکاناتی بسیار ابتدایی را به سادهترین صورت ممکن ارایه میدادند، کمپانیهای سازنده سعی در بزرگنمایی امکانات پیش پا افتاده در تبلیغات داشتهاند و هماکنون نیز اوضاع به همین منوال است. یکی از نمونههای بارز این بزرگنمایی را میتوان در رسوایی بزرگ نوکیا مبنی بر تبلیغات صورت گرفته برای لومیا ۹۲۰ دانست. در واقع نمونه ویدیوی ضبط شده که گفته میشد توسط خود اسمارتفون به ثبت رسیده است، توسط یک دوربین حرفهای به ثبت رسیده بود و با یک اشتباه مضحک این دروغ تبلیغاتی لو رفت و رسوایی بزرگی را برای این کمپانی به همراه داشت. البته نوکیا تنها یک نمونه از دروغگویان در این زمینه است و همین چند ماه پیش بود که اتفاق مشابهای برای پرچمدار جدید هواوی یعنی P9 رخ داد. در حقیقت کمپانیهای سازنده با استفاده از انواع روشهای تبلیغاتی در رسانهها سعی در پوشاندن نقاط ضعف خود دارند.
با ظهور برندهای چینی استفاده از تبلیغات اغوا کننده، افزایش چشمگیری پیدا کرد. شازندگان چینی غیر معروف با استفاده از اعداد سعی در پوشاندن ضعفهای بیشمار محصولات خود دارند. با نگاهی به نتایج بنچمارکهای مختلف میتوان این موضوع را به خوبی درک کرد. استفاده از سختافزاری قوی در کنار قیمتی ارزان، میتواند توجه هر کاربری را به خود جلب کند اما اگر به کیفیت ساخت و پشتیبانی که دو رکن اصلی دخیل در تجربه کاربری هستند توجه داشته باشیم، میبینیم که این اسمارتفونها تنها در ظاهر قدرتمند به نظر میرسند و در واقع تنها یک طبل توخالی هستند!
شاید معرفی اولین آیفون را به خاطر داشته باشید، جالب است بدانید ماجرای صفهای طویل و طولانی مدت برای خرید اولین نسخه از آیفون از همان زمان وجود داشته است. در واقع مشخص نیست که روی دادن چنین اتفاقاتی تا چه اندازه توسط اپل مدیریت میشود، در حقیقت در برهه زمانی معرفی اولین اسمارتفون اپل، کمپانیهایی هم چون نوکیا، موتورولا و بلکبری فروش بسیار خوبی داشتند و قریب به اتفاق کاربران تمایل چندانی به جدایی از برند محبوبشان نداشتند. اپل با بهکارگیری سیستم فروش خاص خود و هم چنین مدیریت زمانی مناسب، موجب شکلگیری صفوف طویل طرفداران این برند شد و همین موضوع سبب شد شمار کاربرانی که خواهان چشیدن طعم سیبهای همراه بودند افزایش پیدا کند.
به رخ کشیدن برتریهای خود در مقابل رقبا، امریست که شاید تاریخچه آن به پیدایش روابط اجتماعی بازگردد. در واقع یکی از حربههای تبلیغاتی کمپانیهای سازنده نشان دادن برتریها به نسبت دیگران است. مسلما شما نیز مقایسه پرچم داران مختلف در بخشهای گوناگون را دیدهاید. اگرچه ممکن است انجام دادن این مقایسهها توسط فردی بیطرف و در کمال اعتدال صورت بگیرد، اما در برخی مواقع مسایل مادی میتواند به کلی نتایج را تغییر دهد!
سریعتر بودن چند ثانیهای یک اسمارتفون در اجرای چند اپلیکیشن و یا سرعت شارژ بیشتر آن هم برای مدت زمان کوتاه و بدون در نظر گرفتن همه مسایل شاید در تجربه کاربر تاثیرگذار نباشد، اما میتواند مشوق خوبی برای گرایش به خرید یک محصول باشد. سازندگان به هر شیوه ممکن است سعی کنند محصول خود را بهتر از سایرین نشان دهند، عدهای با اعداد و ارقام به دست آمده توسط بنچمارکها و عده دیگری با انتشار آزمایشاتی بدون پایه و اساس! اگر بخواهم یک توصیه برای شما داشته باشم، هیچگاه چیزی را که با چشم خود ندیدهاید، باور نکنید!
با آی خم آشنا هستید؟ با چسب زخم چه؟ با معرفی هر پرچمدار توسط دو رقیب دیرینه یعنی اپل و سامسونگ، مطمئنا انبوهی از اخبار و اطلاعات منتشر میشوند. مطمئنا یک محصول نمیتواند نظر همه کاربران را به خود جلب کند و در این بین کسانی هستند که با دست گذاشتن روی نقاط ضعف موجود، آب در آسیاب دشمن میریزند!
آیفون ۶ آنقدرها هم که گفته میشد، ضعیف نبود، مشکل سوختن برد در محصولات الجی نیز چندان شایع نبود و یا نه طراحی گلکسی S5 آنقدر که گفته شد ضعیف بود و نه بازطراحی گلکسی S6 آنقدر که گفته شد انقلابی! مطمئنا کمپانیهای سازنده به خوبی از نقاط ضعف و یا قوت محصولات خود باخبر هستند. وجود نقطه ضعف در محصولات جدید از دو نظر میتواند مثبت باشد، یکی از آن جهت که اگر یک محصول بدون نقص باشد، تمایل خرید کاربران برای خریدن نسل بعدی آن اسمارتفون به شدت کاهش پیدا میکند و دیگری آنکه با وجود یک نقطه ضعف میتوان سر و صدای زیادی را برپا کرد! یک مثال خوب برای اثبات این گفته را میتوان گلکسی نوت ۷ دانست! البته شاید در نقطه ضعف قرار گرفته در این محصول کمی زیادهروی شده باشد! ولی اگر نگاهی به حجم اخبار منتشر شده در رابطه با این اسمارتفون بیندازیم درمییابیم که حجم اخبار افزایش قابل توجهی داشته است. برای سنجش درستی این موضوع میتوانید هر دو کوئری را در گوگل جستجو کنید و تعداد نتایج به دست آمده را با هم مقایسه کنید!
شاید اینکه بگوییم یک کمپانی سازنده عمدا نقایصی را در محصول خود قرار میدهد امری ناعاقلانه است اما با بررسی دقیقتر این موضوع، میتوان پی برد که این بیعقلی مصلحتی است!
نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا تبلیغات دروغین میتواند به افزایش موفقیت یک کمپانی کمک کند، یا در بلندمدت موجب آسیب رساندن به اعتماد کاربران خواهد شد؟