بدون شک تبلیغات مهمترین رکن بازاریابی است، کمپانیهای مختلف هرساله بودجههای هنگفتی را برای این بخش در نظر میگیرند و هیچکس نمیتواند منکر تاثیرگذاری تبلیغات در موفقیت و کسب فروش بیشتر محصولات و یا خدمات باشد. تبلیغات به گونههای متفاوتی انجام میپذیرد که در این بین سهم رسانهها بیشتر از سایرین است. دنیای فناوری نیز به عنوان یکی از مهمترین صنایع حال حاضر نیاز مبرمی به تبلیغات در انواع شیوهها دارند. درست همانند سایر صنایع، تبلیغات در دنیای فناوری همیشه با مخاطبین صادق نیستند و معمولا با چاشنی اغراق همراه میشوند، گاهی شکاف میان واقعیت و تبلیغات به قدری زیاد میشود که موجب از دست رفتن اعتماد کاربران میگردد. در ادامه قرار است نگاهی به تبلیغات دروغین دنیای فناوری داشته باشیم تا دریابیم که انتخابی احساسی و مبتنی بر تبلیغات به هیچ وجه عقلانی نخواهد بود.
زیادهروی در بیان نقاط قوت و هم چنین بزرگنمایی امکانات ساده یک محصول، امروزه به جزیی جدا نشدنی از تبلیغات مبدل شده است. در واقع تبلیغات باید بهگونهای اغوا کننده باشد تا بتواند مستقیما با احساسات کاربر در ارتباط باشد. سالهای پیش که تلفنهایهمراه امکاناتی بسیار ابتدایی را به سادهترین صورت ممکن ارایه میدادند، کمپانیهای سازنده سعی در بزرگنمایی امکانات پیش پا افتاده در تبلیغات داشتهاند و هماکنون نیز اوضاع به همین منوال است. یکی از نمونههای بارز این بزرگنمایی را میتوان در رسوایی بزرگ نوکیا مبنی بر تبلیغات صورت گرفته برای لومیا ۹۲۰ دانست. در واقع نمونه ویدیوی ضبط شده که گفته میشد توسط خود اسمارتفون به ثبت رسیده است، توسط یک دوربین حرفهای به ثبت رسیده بود و با یک اشتباه مضحک این دروغ تبلیغاتی لو رفت و رسوایی بزرگی را برای این کمپانی به همراه داشت. البته نوکیا تنها یک نمونه از دروغگویان در این زمینه است و همین چند ماه پیش بود که اتفاق مشابهای برای پرچمدار جدید هواوی یعنی P9 رخ داد. در حقیقت کمپانیهای سازنده با استفاده از انواع روشهای تبلیغاتی در رسانهها سعی در پوشاندن نقاط ضعف خود دارند.
با ظهور برندهای چینی استفاده از تبلیغات اغوا کننده، افزایش چشمگیری پیدا کرد. شازندگان چینی غیر معروف با استفاده از اعداد سعی در پوشاندن ضعفهای بیشمار محصولات خود دارند. با نگاهی به نتایج بنچمارکهای مختلف میتوان این موضوع را به خوبی درک کرد. استفاده از سختافزاری قوی در کنار قیمتی ارزان، میتواند توجه هر کاربری را به خود جلب کند اما اگر به کیفیت ساخت و پشتیبانی که دو رکن اصلی دخیل در تجربه کاربری هستند توجه داشته باشیم، میبینیم که این اسمارتفونها تنها در ظاهر قدرتمند به نظر میرسند و در واقع تنها یک طبل توخالی هستند!
شاید معرفی اولین آیفون را به خاطر داشته باشید، جالب است بدانید ماجرای صفهای طویل و طولانی مدت برای خرید اولین نسخه از آیفون از همان زمان وجود داشته است. در واقع مشخص نیست که روی دادن چنین اتفاقاتی تا چه اندازه توسط اپل مدیریت میشود، در حقیقت در برهه زمانی معرفی اولین اسمارتفون اپل، کمپانیهایی هم چون نوکیا، موتورولا و بلکبری فروش بسیار خوبی داشتند و قریب به اتفاق کاربران تمایل چندانی به جدایی از برند محبوبشان نداشتند. اپل با بهکارگیری سیستم فروش خاص خود و هم چنین مدیریت زمانی مناسب، موجب شکلگیری صفوف طویل طرفداران این برند شد و همین موضوع سبب شد شمار کاربرانی که خواهان چشیدن طعم سیبهای همراه بودند افزایش پیدا کند.
به رخ کشیدن برتریهای خود در مقابل رقبا، امریست که شاید تاریخچه آن به پیدایش روابط اجتماعی بازگردد. در واقع یکی از حربههای تبلیغاتی کمپانیهای سازنده نشان دادن برتریها به نسبت دیگران است. مسلما شما نیز مقایسه پرچم داران مختلف در بخشهای گوناگون را دیدهاید. اگرچه ممکن است انجام دادن این مقایسهها توسط فردی بیطرف و در کمال اعتدال صورت بگیرد، اما در برخی مواقع مسایل مادی میتواند به کلی نتایج را تغییر دهد!
سریعتر بودن چند ثانیهای یک اسمارتفون در اجرای چند اپلیکیشن و یا سرعت شارژ بیشتر آن هم برای مدت زمان کوتاه و بدون در نظر گرفتن همه مسایل شاید در تجربه کاربر تاثیرگذار نباشد، اما میتواند مشوق خوبی برای گرایش به خرید یک محصول باشد. سازندگان به هر شیوه ممکن است سعی کنند محصول خود را بهتر از سایرین نشان دهند، عدهای با اعداد و ارقام به دست آمده توسط بنچمارکها و عده دیگری با انتشار آزمایشاتی بدون پایه و اساس! اگر بخواهم یک توصیه برای شما داشته باشم، هیچگاه چیزی را که با چشم خود ندیدهاید، باور نکنید!
با آی خم آشنا هستید؟ با چسب زخم چه؟ با معرفی هر پرچمدار توسط دو رقیب دیرینه یعنی اپل و سامسونگ، مطمئنا انبوهی از اخبار و اطلاعات منتشر میشوند. مطمئنا یک محصول نمیتواند نظر همه کاربران را به خود جلب کند و در این بین کسانی هستند که با دست گذاشتن روی نقاط ضعف موجود، آب در آسیاب دشمن میریزند!
آیفون ۶ آنقدرها هم که گفته میشد، ضعیف نبود، مشکل سوختن برد در محصولات الجی نیز چندان شایع نبود و یا نه طراحی گلکسی S5 آنقدر که گفته شد ضعیف بود و نه بازطراحی گلکسی S6 آنقدر که گفته شد انقلابی! مطمئنا کمپانیهای سازنده به خوبی از نقاط ضعف و یا قوت محصولات خود باخبر هستند. وجود نقطه ضعف در محصولات جدید از دو نظر میتواند مثبت باشد، یکی از آن جهت که اگر یک محصول بدون نقص باشد، تمایل خرید کاربران برای خریدن نسل بعدی آن اسمارتفون به شدت کاهش پیدا میکند و دیگری آنکه با وجود یک نقطه ضعف میتوان سر و صدای زیادی را برپا کرد! یک مثال خوب برای اثبات این گفته را میتوان گلکسی نوت ۷ دانست! البته شاید در نقطه ضعف قرار گرفته در این محصول کمی زیادهروی شده باشد! ولی اگر نگاهی به حجم اخبار منتشر شده در رابطه با این اسمارتفون بیندازیم درمییابیم که حجم اخبار افزایش قابل توجهی داشته است. برای سنجش درستی این موضوع میتوانید هر دو کوئری را در گوگل جستجو کنید و تعداد نتایج به دست آمده را با هم مقایسه کنید!
شاید اینکه بگوییم یک کمپانی سازنده عمدا نقایصی را در محصول خود قرار میدهد امری ناعاقلانه است اما با بررسی دقیقتر این موضوع، میتوان پی برد که این بیعقلی مصلحتی است!
نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا تبلیغات دروغین میتواند به افزایش موفقیت یک کمپانی کمک کند، یا در بلندمدت موجب آسیب رساندن به اعتماد کاربران خواهد شد؟
تا همین چندسال پیش، نوکیا عنوان بزرگترین تولیدکننده تلفن همراه در جهان را در اختیار داشت. این برند به قدری در میان کاربران محبوب بود که به نوعی معنای تلفنهمراه با نام نوکیا درآمیخته بود. با پیدایش سیستم عامل اندروید، دنیای تلفن همراه وارد فاز جدیدی شد، اما نوکیا نتوانست خود را با دنیای جدید تطبیق دهد. پافشاری بر استفاده از ویندوزفون و سیمبین موجب شد نوکیا مسیری را طی کند که انتهای آن یک فاجعه کامل بود.
طولی نکشید که محبوبیت این برند رو به افول گذاشت و رقیبان تازه نفسی همچون سامسونگ، الجی، سونی و اچتیسی صاحب قدرت شدند، این مسیر تا جایی ادامه پیدا کرد که کارخانه نوکیا که روزی یکی از بزرگترین کمپانیهای دنیا محسوب میشد، برای بقا مجبور به فروش بخشهای مختلف خود از جمله خط تولید تلفنهمراه به کمپانیهای دیگر شد. تصاحب بخش موبایل نوکیا توسط مایکروسافت، تیر خلاصی بود بر پیکره نیمه جان نوکیا، به موجب این قرارداد نوکیا حق تولید هیچ اسمارتفونی را تحت نام خود نداشت و مایکروسافت که پلتفرم شکست خورده ویندوزفون را در دست داشت، سعی در احیای دوباره این سیستم عامل گرفت که در انتها نیز به خواسته خود نرسید.
با اتمام قرارداد ۳ ساله نوکیا با مایکروسافت، زمزمههایی مبنی بر حضور دوباره این برند در دنیای اسمارتفونها به گوش میرسید، تا اینکه مشخص شد نوکیا، این شیر مرده قرار است حیاتی دوباره پیدا کند، حیاتی که این بار با اندروید همراه خواهد شد، موضوعی که به خوبی نشان میدهد نوکیا از گذشته درسهای زیادی را گرفته است، درسهایی ساده اما با بهایی سنگین! در ادامه قرار است نگاهی بر مهمترین موانع پیش روی نوکیا برای موفقیت دوباره داشته باشیم.
شما نوکیا را با چه میشناسید، ۱۱۰۰، ۶۶۰۰ و یا خانواده جذاب N؟! نوکیا دیگر یک نام مرده است، نامی که پیشتر معنای تلفن همراه بود حالا جای خود را به اپل، سامسونگ و حتی هواوی داده است!
نوکیا حالا نامی است که به جای موبایل بودن، شکست خورده بودن را به ارمغان میآورد، نامی که قبلا به معنای «کیفیت» بود اما حالا تداعی کننده فیچرفونهایی بیکیفیت و بیفایده است! نوکیا هنوز محبوب است اما در خاطرات؛ شمار کسانی که این برند را بر سامسونگ، اپل، سونی و دیگر نامداران ترجیح بدهند به هیچ وجه زیاد نخواهد بود. نوکیا مهربان است، برندی کهنه کار که باید فرصتی دوباره داشته باشد اما تاوان تصمیمات اشتباه نوکیا را نباید کاربران بدهند.
به عنوان یک سینه چاک نوکیا در قدیم، کسی که موبایل برایش با نوکیا معنا یافته است، ترجیح میدهم این برند را در خاطراتم داشته باشم، با همان ابهت و محبوبیت، نه برندی که برای حضور یافتن در بازار در حال دست و پا زدن است. نوکیا، جایت در ذهن و قلبمان محفوظ است، لطفا خرابش نکن!
اگر به رقبای اصلی نوکیا در زمان اوج این کمپانی نگاهی داشته باشیم، در مییابیم که نوکیا در آن زمان به قدری از بقیه پیشی گرفته بود که تقریبا یکه تاز این صنعت نام داشت. مهمترین رقیب این برند را میتوانستیم موتورولا و سونی اریکسون بدانیم که تولیدات آن دو هم در مقابل نوآوریها و محصولات خاصگونه نوکیا چندان به چشم نمیآمدند. اما در زمان حال نوکیا باید با کمپانیهایی به رقابت بپردازد که سالهاست با سیستم عامل اندروید کار کردهاند، آن را بهبود بخشیدهاند و به خوبی از کم و کاستیها و نقاط قوت این پلتفرم اطلاع دارند. نوکیا در حالی در ابتدای این راه وجود دارد که سایر سازندگان تقریبا در اکثر بخشها به حد کمال رسیدهاند. در واقع رقابت در دنیای اندروید، به قدری پیچیده و سخت خواهد بود که به نظر نمیرسد این شیر پیر توان رقابت با سایرین را داشته باشد. اگر بخواهیم اپل را هم به این میدان دعوت کنیم، به خوبی کوچکی و تازهکاری نوکیا در این صنعت را درک خواهیم کرد.
اگر نگاهی به پرچمداران اندروید بیندازیم، درمییابیم اکثر آنها در همه بخشها به حد کمال رسیدهاند. سرعت رشد فناوری بهقدری زیاد است که شیر پیر قصه ما از پس آن بر نمیآید. با توجه به اخبار منتشر شده از اسمارتفون اندرویدی نوکیا که قرار است در آیندهای نزدیک از آن رونمایی شود، در مییابیم که این اسمارتفون درست همان چیزی است که قبلا دیدهایم، بدون هیچ ویژگی خاصی! نوکیا قدم در راهی میگذارد که پیشتر اشباع شده است، اگرچه همیشه جا برای بهتر شدن وجود دارد اما برندی که در دنیای اندروید تازه کار است و تجربه ساخت یک اسمارتفون اندرویدی به تمام معنا را نداشته است، شانس زیادی برای موفقیت ندارد، مگر اینکه همانند گذشته نوآور و خلاق باشد. البته رشد سایر کمپانیها و پیشرفت تکنولوژی مسیر نوکیا برای رسیدن به قله آسانتر میکند اما بازهم همه چیز به انتخابهای این کمپانی بستگی دارد، امری که در گذشته در آن خوب نبوده است.
بازگشت نوکیا به دنیای اسمارتفونها بدون شک اتفاق خوب و مثبتی است. بازگشتی برای کمپانی که پایهگذار فراگیر شدن تلفنهای همراه بوده است. نوکیا نام بزرگی است و انتظار داریم عملکرد این کمپانی در دنیای اندروید به گونهای باشد که به این نام صدمه وارد نشود. نوکیا بودن، صرفا نمیتواند تضمین کننده موفقیت باشد، نوکیا در دنیایی قدم میگذارد که باید در آن حرفی برای گفتن داشته باشد. مشکلات بالا تنها بخشی از مهمترین موانع پیش روی این برند برای رسیدن به موفقیت است، در واقع سازندگان بزرگی همچون اچتیسی و سونی با اینکه سالهاست اسمارتفون اندرویدی تولید میکنند اما نتوانستهاند موفقیت چشمگیری را کسب کنند. موفقیت در دنیای اندروید به مجموعه گستردهای از عوامل بستگی دارد که اگر نوکیا بتواند همه آنها را کنار یکدیگر داشته باشد، میتواند موفق باشد.
شانس نوکیا برای موفقیت و بازگشت به اوج را چقدر میدانید؟ به نظر شما مهمترین مشکل پیش روی نوکیا برای رسیدن به موفقیت چیست؟
اندروید بهتر است یا iOS؟ شاید این سوال بیشترین پرسش مطرح شده در چند سال اخیر باشد؛ اما زمانیکه از موفقیت و برتری یک سیستم عامل در تعداد کاربران صحبت میکنیم، اندروید با اختلافی بسیار فاحش خود را پیروز میدان کرده است. اگرچه عوامل بسیار زیادی در این موفقیت نقش داشتهاند اما در ادامه قرار است نگاهی بر مهمترین دلایل این پیروزی داشته باشیم. با ویرگول این هفته همراه باشید.
بدون شک گوگل محبوبترین کمپانی اینترنتی دنیاست، برای فهمیدن این موضوع لازم نیست سراغ آمار و ارقام برویم، تنها کافیست به دل خودمان نگاه کنیم! برای اکثر ما کاربران گوگل معنا دهنده اینترنت است و زندگی بدون گوگل به هیچ وجه امکانپذیر نخواهد بود. در سمت مقابل iOS قرار گرفته است، کمپانی که هرچند معتقد است کاربران نیاز خود را نمیدانند اما توجه خاصی به جلب رضایت آنها دارد. با این وجود بازهم گوگل محبوبتر است! شک دارید؟! تا به حال دقت کردهاید که اکثرا پس از باز کردن مرورگر به عنوان اولین کار به سراغ گوگل میروید (البته پس از آیتیرسان)، اصلا تا به حال شده است که روزی را در اینترنت باشید و سری به گوگل نزده باشید؟! گوگل در پوست و استخوان ما کاربران نفوذ کرده است و این محبوبیت خواه یا ناخواه دامنگیر اندروید هم میشود. در وافع این محبوبیت به قدری در موفقیت اندروید موثر است که اگر وجود نداشت هیچگاه اندروید، اندروید نمیشد!
اپل یک کمپانی مرموز است و تمایل زیادی به نزدیکتر کردن خود به کاربران ندارد، قرار نیست در رابطه با درست و یا غلط بودن این سیاست بحث کنیم زیرا برای اپل تاکنون جوابگو بوده است. برخلاف گوگل، اپل کاربران را رازدار خود نمیداند و این موضوع موجب شده گوگل حتی در دل طرفداران دو آتشه اپل هم جایگاه خودش را داشته باشد. در واقع مهم نیست طرفدار کدام برند باشید، به هر حال گوگل دوست داشتنی است!
میدانم با بیان این حرف موجی از مخالفتها را مبنی بر اینکه آیاواس دیگر محدود نیست را نصیب خود خواهم کرد اما اگر نگاهی عمیق و البته واقعگرایانه داشته باشیم، میفهمیم اندروید آزادتر است. در واقع اپل این انتخاب را به کاربرانش نمیدهد که با پذیرفتن برخی از ریسکها، امکانات بیشتری را دریافت کند اما اندروید تنها یک نصیحت کننده است و به شما پیشنهاد میدهد که این کار را نکنید، حالا اگر نصیحت پذیر نیستند پس عواقبش را بپذیرید. گذشته از موضوع آزادی برای کاربران، گوگل این امکان را قرار داده است که هر شرکت به هر نحوی که میخواهد از اندروید استفاده کند، البته دولوپرها نیز به سهم خود در این دریای بیکران نقش دارند و با تولید صدها رام و حتی سیستم عامل بر پایه اندروید نشان دادهاند که آزادی چقدر شیرین است. این موضوع سبب شده شمار علاقهمندان به اندروید روزبهروز در حال افزایش باشد و هیچ کس پیدا نشود که به خاطر محدودیت در آرزوی آزادی اندروید بماند!
یکی از مهمترین نقاط ضعف اپل را میتوان خودخواهی (الزاما بار منفی ندارد، بازهم هرطور مایلید!) آن دانست. اپل میگوید اگر یک سینه چاک سیستم عاملهای من، من جمله iOS هستید، حتما سراغ خودم را بگیرید. اما اندروید چه؟ اندروید بسیار دست و دلبازتر از آن است که کاربران را محدود به محصولات خودش کند. برای داشتن یک اسمارتفون اندرویدی انتخابهای زیادی دارید، از سامسونگ و الجی گرفته تا جی ال ایکس و 華語! هر کدام را دوست داشتید بخرید، بازهم گوگل دوستتان دارد!
با توجه به شمار بینهایت سازندگان اسمارتفون در دنیا، اگر شمار دستگاههای فروخته شده توسط هر کدام از این شرکتهای سازنده را تنها ۱۰۰۰ دستگاه هم در نظر بگیریم، حاصل میشود: ∞=x1000∞
عبارات مرتبط با این موضوع
ویرگول چرا اندروید از آیاواس موفقتر است؟ ویرگول چرا اندروید از آیاواس موفقتر است؟
رجیستری تلفنهمراه، شاید آنقدر که این نام را شنیده باشیم آثارش را مشاهده نکردهایم! البته بنابه دلایلی نامعلوم اجرای این طرح چند ماهی میشود که به صورت مداوم با تاخیر مواجه شده است. اگرچه بنابر گفته مسئولان فرایند تدوین و تنظیم این طرح عمری چند ساله دارد اما اجرایی شدن و یا نشدن این طرح از ابتدای سال جاری به صورت جدی پیگیری شد، حتی تاریخ به ثمر نشستن این طرح ابتدای مرداد ماه اعلام گردید که با فرا رسیدن تاریخ مذکور مشخص شد رجیستری تلفن همراه هنوز جای زیادی برای کاکردن دارد و قابل اجرا نیست! به همین علت چند ماهی به زمان در نظر گرفته شده برای حضور رسمی برندهای جهانی در بازار ایران افزوده شد و به تدریج تب داغ اجرایی شدن این طرح فروکش کرد و بازار تقریبا به ثبات خود بازگشت. در ادامه قرار است به فواید و معضلات طرح رجیستری شدن تلفن همراه، نگاهی داشته باشیم.
بازار تلفنهمراه در ایران مملو از موبایلهای قاچاق است، این موضوع را میتوان به خوبی از آمار دریافت. در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد گوشیهای موجود در بازار به صورت غیر قانونی وارد شدهاند و از آنجایی که ارزش تلفنهای همراه در چند ساله اخیر به شدت افزایش یافته است، میتوان دریافت که هجوم این مقدار کالای قاچاق به بازار چه ضربه بزرگی را بر اقتصاد کشور وارد خواهد کرد.
وجود تحریمها و همچنین برخی نواقص در سیستم مالی ایران موجب شده اکثر کمپانیهای مطرح فعال در زمینه تلفنهمراه برای حضور رسمی در بازار ایران با موانع زیادی روبهرو باشند، از این رو اکثر گوشیهای موجود در بازار از طریق شرکتهای واسطه وارد کشور شده است، بنابراین تحت پشتیبانی کمپانیهای سازنده قرار نمیگیرند. در اینجاست که شرکتهای واردکننده اکثرا خود نقش پشتیبان را برعهده میگیرند و با دریافت مبلغی اضافه بر قیمت اصلی تلفنهمراه خدماتی بسیار محدود را به کاربر ارایه میدهند. گذشته از آن که اکثر این شرکتها تعهد لازم برای ارایه خدمات به کاربر را ندارد برخی از این به اصطلاح خدمات دهندگان تنها روی کاغذ موجود هستند و وجود خارجی ندارند. از این رو بیشتر کاربران ترجیح میدهند اسمارتفونهای قاچاقی را دریافت کنند که این بار بدون رنگ و لعاب گارانتیهای ایرانی و با قیمتی نازلتر به فروش میرسند. اجرای طرح رجیستری و ورود قانونی تلفنهمراه میتواند زمینهساز تدوین قوانینی سختگیرانه برای شرکتهای پشتیبانی باشد تا از زیر بار مسئولیتها شانه خالی نکنند. همچنین با سختگیریهای بیشتر در اعطای مجوز به واردکنندگان قانونی میتوان زمینه سو استفاده و تقلبهای احتمالی را کاهش داد.
همچنین اجرای طرح رجیستری به خوبی میتواند قیمتهای مختلف و گاها با اختلاف شدید بازار را سروسامان بخشد، اگر برای خرید یک اسمارتفون به چند فروشگاه مختلف مراجعه کنید، مشاهده خواهید کرد که قیمتهای اعلامی تفاوت زیادی با یکدیگر دارند که این نشان دهنده نبود نظارت کافی بر فروشگاههای تلفن همراه است. گذشته از اختلاف قیمت چند فروشگاه، چند سالی میشود که با ورود یک پرچمدار جدید از دو کمپانی برتر این حوزه یعنی سامسونگ و اپل شاهد قیمتهایی نجومی در ابتدای کار هستیم که برخی اوقات تا چندین میلیون تومان با قیمت اصلی فاصله دارد! وجود این حباب قیمتی نشان دهنده تاثیر گسترده جو حاکم در قیمت محصولات است که با تدوین یک قانون جامع میتوان تا حد زیادی این مشکل را رفع کرد.
مطمئنا موارد ذکر شده در بالا بسیار مفید به نظر میرسند اما مطمئنا اجرای طرح رجیستری سراسر حسن نخواهد بود، اولین نقطه ضعفی که میتواند به این طرح وارد دانست، حصول اطمینان از عدم تقلب در اجرای آن است. اگر شناسایی اسمارتفونهای قانونا وارد شده تنها بر مبنای سریال IMEI باشد، به راحتی هرچه تمام میتوان در آن تقلب کرد! در واقع اسمارتفونهای اندرویدی به راحتی امکان تغییر این شماره سریال را به شما میدهند، بنابراین با تغییر شماره IMEI و استفاده از سریال ثبت شده یک گوشی قدیمی و از کارافتاده به راحتی میتوان اسمارتفون را به صورت قانونی در شبکه وارد کرد. البته هنوز مشخص نیست دقیقا در رجیستری شماره سریال چه اطلاعات دیگری از تلفنهمراه به ثبت میرسد اما اگر ارایه خدمات شبکهای تنها مبتنی بر این شماره سریال باشد، دور زدن آن نیاز به دانش چندانی نخواهد داشت. همچنین تا پیش از اجرای نهایی این طرح مطمئنا اکثر فروشندگان، جعبه محصولات را باز کرده و با قرار دادن سیمکارت در اسمارتفون، آنها را در شبکه ثبت خوهند کرد و اتفاق افتادن این موضوع چندان دور از ذهن نخواهد بود. البته نهادهای دولتی اطمینان زیادی به بخش امنیتی این طرح دارند، حال باید منتطر ماند تا ببینیم کدامیک از دو طرف در این رقابت پیروز خواهند شد، هرچند پیروز این میدان مشخص است!
دومین نقظه ضعفی که میتوان بر این طرح وارد کرد، محروم شدن بازار کشور از تولیدات برخی برندهاست. در حال حاضر هیچکدام از کمپانیهای آمریکایی مطرح همچون مایکروسافت، گوگل و اپل در ایران نماینده رسمی ندارند، و با توجه به اقدامات اخیر میتوان دریافت که تمایلی هم به اضافه کردن ایران به لیست کشورهای پشتیبانی شده در آنها دیده نمیشود، بنابراین برای یک کاربر هیچ تفاوتی ندارد که اسمارتفون خریداری شدهاش از راه قانونی به کشور وارد شده باشد یا غیر قانونی! البته در لیست اعلامی واردکنتندگان رسمی آیفون، میتوان اسامی شرکتهای معتبر در زمینه خدمات پس از فروش را مشاهده کرد اما اینکه این شرکتها تا چه اندازه در ارایه خدمات گارانتی برای کاربران ایرانی میتوانند موفق باشند، مشخص نیست.
بدون شک طرح رجیستری تلفن همراه یکی از بزرگترین طرحهای اجرا شده تاکنون در زمینه جلوگیری از قاچاق کالا خواهد بود اما نوع، نحوه انجام و پایداری به آن به مراتب اهمیت بیشتری از خود طرح خواهد داشت. البته میتوان پیش بینی کرد با نهایی شدن اجرای این طرح، بازار تلفن همراه دچاز یک شوک قیمتی و حتی رکود شود که اگر تمهیدات لازم برای مقابله با آن صورت نگرفته باشد، میتواند موجبات شکست خوردن این طرح را فراهم کند.
نظر شما در رابطه با طرح رجیستری تلفن همراه چیست؟ به نظر شما اجرایی شدن نهایی این طرح آثار مثبت بیش تری خواهد داشت یا باعث به هم ریختگی ثبات فعلی این بازار گسترده خواهد شد؟
شاید برای شما نیز پیش آمده باشد که به یکباره مسیری که به درست بودنش اطمینان دارید، وارد راهی شود که انتهای آن نابودی است. اوضاع کنونی سامسونگ نیز میتواند چنین مصداقی داشته باشد. پنجم اسفند سال ۹۲ سامسونگ با معرفی گلکسی S5 نشان داد در برابر تغییرات تا چه اندازه مقاومت میکند! معرفی اسمارتفونی پلاستیکی که هیچ نشانهای از پرچمدار بودن را در ظاهر خود به همراه نداشت نه تنها به مانند سالهای قبل خود تحسین تحلیلگران را به همراه نداشت بلکه پایهگذاری مسیری جدید برای تغییرات در سامسونگ شد. مسیری که سامسونگ نام پروژه صفر را بر آن گذاشت!
حاصل شروع مسیر جدید سامسونگ در بازطراحی پرچمدارانش موجب معرفی ناجی سامسونگ یعنی گلکسی S6 شد. ناجی که اگر نمیآمد پایههای امپراطوری بزرگترین تولید کننده تلفنهمراه فرو میریخت. در واقع گلکسی S6 موجب شد حریفان تازه به دوران رسیدهای همچون شیائومی نتوانند قامت خود را بیشتر برافراشته کنند. البته به لطف این اسمارتفون کیفیت کلی محصولات سامسونگ بالاتر رفت و به تدریج شاهد افزایش کیفیت ساخت محصولات این برند در ردههای گوناگون بودیم. پس از سرد شدن آتش معرفی این اسمارتفون اینبار نوبت به سری محبوب نوت رسیده بود تا بتواند طعم تغییرات اساسی را بچشد. حاصل ادامه حرکت سامسونگ در پروژه صفر محصولی شد به نام گلکسی نوت ۵، فبلتی بینظیر که بدون شک برترین محصول معرفی شده سامسونگ تا آن زمان بود. در گلکسی نوت ۵ تمامی اعضا به زیبایی در کنار یکدیگر قرار گرفته بودند، این موضوع موجب شد سامسونگ از صحت مسیر خود اطمینان حاصل کند و راه پروژه صفر را باز هم ادامه دهد.
با معرفی رسمی گلکسی S7 زنگ خظر برای سامسونگ به صدا درآمد، طراحی درست همانند سال قبل بود و تنها بهبودهایی جزیی حاصل شده بود اما اینها همگی تنها ظاهری بودند، گلکسی S7 در درون خود تحول زیادی داشت. استفاده از قدرتمندترین پردازده تلفنهمراه موجود، بازگشت دوباره شیار کارت حافظه و همچنین مقاومت در برابر نفوذ آب، گلکسی S7 را تبدیل به نمادی آرمانی برای هنر سازندگی سامسونگ کرد. موفقیت فوق العاده این مدل در فروش و هم چنین به تحسین باز شدن دهان اکثر تحلیلگران، سامسونگ را دچار نوعی غرور کرد. حالا این کمپانی که چند سال پیش تلفنهای همراهش شانس چندانی در مقابل محصولات نوکیا و سونیاریکسون نداشتند، مبدل شده بود به یک موبایلساز همه چیز تمام!
شاید همین غرور سامسونگ بود که این کمپانی را ترغیب کرد پرچمدار بعدی خود را زودتر از هرساله و بدون وارسی دقیق معرفی کند. البته در این بین جنگ دیرین سامسونگ و اپل خود آغازگر این تفکر بود. به هرحال گلکسی نوت ۷ معرفی شد، ظاهری دلربا و امکاناتی بینظیر که این بار نیز با سختافزاری فوقالعاده همراه شده بود. همهچیز برای موفقیتی دوباره محیا بود تا اینکه اولین آتش از دل گلکسی نوت ۷ بلند شد. اگرچه این اتفاق بسیار زودتر از اتفاقات مشابه در مدلها و برندهای دیگر رخ داده بود اما بازهم نتوانست از سیل هجومی طرفداران سامسونگ به فروشگاههای این شرکت برای تهیه نوت ۷ بکاهد. بهتدریج و با افزایش تعداد گزارشها مبنی بر انفجار این دستگاه سامسونگ به ناچار اولین فراخوان را برای جمعآوری چند میلیون نوت ۷ فروخته شده منتشر کرد. در ابتدا دلیل روی دادن این اتفاق مشکلی در سلول باتری لیتیومی به کار رفته عنوان شد اما پس از تعویض باتری بازهم مشکل پابرجا ماند تا سامسونگ مجبور شود بهترین ساخته خود را زود بازنشسته و از خط تولید خارج کند.
مطابق نظرسنجیها، کاربران زیادی رغبت خود به محصولات سامسونگ را از دست داده و برای خریدهای بعدیشان برندهای دیگر از جمله اپل را انتخاب خواهند کرد. اتفاقی که سامسونگ از افتادن آن وحشت داشت، به دست خودش در حال روی دادن است. حالا تمام نگاهها بر پرچمدار بعدی این کمپانی است، دومین ناجی سامسونگ!
شرایط کنونی سامسونگ بهگونهای است که میتوان انتظار داشت تمام توان خود را در محصول بعدیاش به کار بگیرد، گلکسی S8 نه تنها باید بتواند کاربران وفادار را حفظ کند بلکه باید آنقدر خوب باشد تا اعتماد کاربران از دست رفته دوباره بازگردد. بدون شک اولین انتظاری که میتوانیم از گلکسی S8 داشته باشیم، رفع مهمترین نقص گلکسی نوت ۷ است، این موضوع از آن جهت اهمیت بیشتری به خود میگیرد که گزارشهایی مبنی بر وجود این مشکل در دیگر تولیدات سامسونگ از جمله گلکسی S7 Edge نیز وجود دارد. مطمئنا اگر انفجاری در گلکسی S7 رخ دهد حتی به تعداد بسیار کم، ضربه نهایی بر پیکره پرچمداران سامسونگ خواهد بود.
دیگر نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که تنها مشکل گلکسی نوت ۷ مشکل انفجار آنها نبود بلکه شمار زیادی از کاربران، در مدیریت رم دچار مشکل شده بودند. این موضوع نرمافزاری را در پرچمداران قبلی سامسونگ هم شاهد بودهایم که البته بعد از دریافت چند بهروزرسانی رفع شده است اما در گلکسی S8 اوضاع کاملا متفاوت است. در حال حاضر کاربران زیادی هستند که اگر کوچکترین مشکلی را در پرچمدار آیند سامسونگ مشاهده کنند عطای گوشیهای این کمپانی را به لقایش میبخشند و سراغ دیگر سازندگان میروند. همچنین با توجه به اینکه امسال شاهد پرچمداری از خانواده نوت نبودهایم، میتوانیم انتظار داشته باشیم برخی از ویژگیهای نرمافزاری این خانواده در گلکسی S8 حضور پیدا کند، بنابراین سامسونگ میبایست تمام تلاش خود را در بهینه کردن این رابط کاربری بهکار گیرد تا تجربهای تلخ از تاچویز را به یادگار نگذارد.
دیگر ویژگی که بالاردههای سامسونگ همیشه با خود به همراه داشتند سختافزاری قدرتمند و بهروز است، در واقع اکثر سازندگان اندرویدی برای تولید پرچمداران خود محصولات سامسونگ را مدنظر دارند. اما اگر بخواهیم نگاهی به نوآوریهای این کمپانی بیندازیم، کارنامه چندان درخشانی را شاهد نیستیم. در واقع سامسونگ همیشه سعی کرده است محصولاتی را بسازد که بتواند با آیفونهای اپل مقابله کند اما این موضوع در گلکسی S8 کافی نخواهد بود. کاربران عاشق نوآوری و استفاده از امکانات تازه هستند و حالا که سامسونگ نیاز به بازآفرینی جامعه کاربری خود دارد میتواند آغازگر راهی جدید برای تولیداتی نوین و متفاوت در زمینه اسمارتفون باشد. البته میدانیم که فرصت چند ماهه سامسونگ برای معرفی پرچمدار بعدیاش برای انجام تغییرات بنیادین کافی نخواهد بود اما بازهم نمیتوان کم کاریهای احتمالی سامسونگ را بر پای کمبود زمان گذاشت، زیرا در تاریخ معرفی نسل جدید گلکسی S تغییر زیادی رخ نداده است. استفاده از سنسور دوربین دوگانه میتواند کمک خوبی برای شروع این مسیر باشد.
اگر بخواهیم در نیازهای جامع و اصلی گلکسی S8 برای موفقیت به جمعبندی برسیم میتوانیم مواردی همچون بهبود وضعیت ایمنی و آزمایشهای بیشتر، کاهش مشکلات نرمافزاری که در پرچمداران سامسونگ به وفور مشاهده شده است و ارایه سختافزار قدرتمند در کنار نوآوریهای مختلف چه در بخش سختافزار و چه در بخش نرمافزار را نام ببریم. گلکسی S8 میتواند ناجی سامسونگ باشد اما نیاز به بازنگریهای جدی دارد.
بدون شک تبلیغات مهمترین رکن بازاریابی است، کمپانیهای مختلف هرساله بودجههای هنگفتی را برای این بخش در نظر میگیرند و هیچکس نمیتواند منکر تاثیرگذاری تبلیغات در موفقیت و کسب فروش بیشتر محصولات و یا خدمات باشد. تبلیغات به گونههای متفاوتی انجام میپذیرد که در این بین سهم رسانهها بیشتر از سایرین است. دنیای فناوری نیز به عنوان یکی از مهمترین صنایع حال حاضر نیاز مبرمی به تبلیغات در انواع شیوهها دارند. درست همانند سایر صنایع، تبلیغات در دنیای فناوری همیشه با مخاطبین صادق نیستند و معمولا با چاشنی اغراق همراه میشوند، گاهی شکاف میان واقعیت و تبلیغات به قدری زیاد میشود که موجب از دست رفتن اعتماد کاربران میگردد. در ادامه قرار است نگاهی به تبلیغات دروغین دنیای فناوری داشته باشیم تا دریابیم که انتخابی احساسی و مبتنی بر تبلیغات به هیچ وجه عقلانی نخواهد بود.
زیادهروی در بیان نقاط قوت و هم چنین بزرگنمایی امکانات ساده یک محصول، امروزه به جزیی جدا نشدنی از تبلیغات مبدل شده است. در واقع تبلیغات باید بهگونهای اغوا کننده باشد تا بتواند مستقیما با احساسات کاربر در ارتباط باشد. سالهای پیش که تلفنهایهمراه امکاناتی بسیار ابتدایی را به سادهترین صورت ممکن ارایه میدادند، کمپانیهای سازنده سعی در بزرگنمایی امکانات پیش پا افتاده در تبلیغات داشتهاند و هماکنون نیز اوضاع به همین منوال است. یکی از نمونههای بارز این بزرگنمایی را میتوان در رسوایی بزرگ نوکیا مبنی بر تبلیغات صورت گرفته برای لومیا ۹۲۰ دانست. در واقع نمونه ویدیوی ضبط شده که گفته میشد توسط خود اسمارتفون به ثبت رسیده است، توسط یک دوربین حرفهای به ثبت رسیده بود و با یک اشتباه مضحک این دروغ تبلیغاتی لو رفت و رسوایی بزرگی را برای این کمپانی به همراه داشت. البته نوکیا تنها یک نمونه از دروغگویان در این زمینه است و همین چند ماه پیش بود که اتفاق مشابهای برای پرچمدار جدید هواوی یعنی P9 رخ داد. در حقیقت کمپانیهای سازنده با استفاده از انواع روشهای تبلیغاتی در رسانهها سعی در پوشاندن نقاط ضعف خود دارند.
با ظهور برندهای چینی استفاده از تبلیغات اغوا کننده، افزایش چشمگیری پیدا کرد. شازندگان چینی غیر معروف با استفاده از اعداد سعی در پوشاندن ضعفهای بیشمار محصولات خود دارند. با نگاهی به نتایج بنچمارکهای مختلف میتوان این موضوع را به خوبی درک کرد. استفاده از سختافزاری قوی در کنار قیمتی ارزان، میتواند توجه هر کاربری را به خود جلب کند اما اگر به کیفیت ساخت و پشتیبانی که دو رکن اصلی دخیل در تجربه کاربری هستند توجه داشته باشیم، میبینیم که این اسمارتفونها تنها در ظاهر قدرتمند به نظر میرسند و در واقع تنها یک طبل توخالی هستند!
شاید معرفی اولین آیفون را به خاطر داشته باشید، جالب است بدانید ماجرای صفهای طویل و طولانی مدت برای خرید اولین نسخه از آیفون از همان زمان وجود داشته است. در واقع مشخص نیست که روی دادن چنین اتفاقاتی تا چه اندازه توسط اپل مدیریت میشود، در حقیقت در برهه زمانی معرفی اولین اسمارتفون اپل، کمپانیهایی هم چون نوکیا، موتورولا و بلکبری فروش بسیار خوبی داشتند و قریب به اتفاق کاربران تمایل چندانی به جدایی از برند محبوبشان نداشتند. اپل با بهکارگیری سیستم فروش خاص خود و هم چنین مدیریت زمانی مناسب، موجب شکلگیری صفوف طویل طرفداران این برند شد و همین موضوع سبب شد شمار کاربرانی که خواهان چشیدن طعم سیبهای همراه بودند افزایش پیدا کند.
به رخ کشیدن برتریهای خود در مقابل رقبا، امریست که شاید تاریخچه آن به پیدایش روابط اجتماعی بازگردد. در واقع یکی از حربههای تبلیغاتی کمپانیهای سازنده نشان دادن برتریها به نسبت دیگران است. مسلما شما نیز مقایسه پرچم داران مختلف در بخشهای گوناگون را دیدهاید. اگرچه ممکن است انجام دادن این مقایسهها توسط فردی بیطرف و در کمال اعتدال صورت بگیرد، اما در برخی مواقع مسایل مادی میتواند به کلی نتایج را تغییر دهد!
سریعتر بودن چند ثانیهای یک اسمارتفون در اجرای چند اپلیکیشن و یا سرعت شارژ بیشتر آن هم برای مدت زمان کوتاه و بدون در نظر گرفتن همه مسایل شاید در تجربه کاربر تاثیرگذار نباشد، اما میتواند مشوق خوبی برای گرایش به خرید یک محصول باشد. سازندگان به هر شیوه ممکن است سعی کنند محصول خود را بهتر از سایرین نشان دهند، عدهای با اعداد و ارقام به دست آمده توسط بنچمارکها و عده دیگری با انتشار آزمایشاتی بدون پایه و اساس! اگر بخواهم یک توصیه برای شما داشته باشم، هیچگاه چیزی را که با چشم خود ندیدهاید، باور نکنید!
با آی خم آشنا هستید؟ با چسب زخم چه؟ با معرفی هر پرچمدار توسط دو رقیب دیرینه یعنی اپل و سامسونگ، مطمئنا انبوهی از اخبار و اطلاعات منتشر میشوند. مطمئنا یک محصول نمیتواند نظر همه کاربران را به خود جلب کند و در این بین کسانی هستند که با دست گذاشتن روی نقاط ضعف موجود، آب در آسیاب دشمن میریزند!
آیفون ۶ آنقدرها هم که گفته میشد، ضعیف نبود، مشکل سوختن برد در محصولات الجی نیز چندان شایع نبود و یا نه طراحی گلکسی S5 آنقدر که گفته شد ضعیف بود و نه بازطراحی گلکسی S6 آنقدر که گفته شد انقلابی! مطمئنا کمپانیهای سازنده به خوبی از نقاط ضعف و یا قوت محصولات خود باخبر هستند. وجود نقطه ضعف در محصولات جدید از دو نظر میتواند مثبت باشد، یکی از آن جهت که اگر یک محصول بدون نقص باشد، تمایل خرید کاربران برای خریدن نسل بعدی آن اسمارتفون به شدت کاهش پیدا میکند و دیگری آنکه با وجود یک نقطه ضعف میتوان سر و صدای زیادی را برپا کرد! یک مثال خوب برای اثبات این گفته را میتوان گلکسی نوت ۷ دانست! البته شاید در نقطه ضعف قرار گرفته در این محصول کمی زیادهروی شده باشد! ولی اگر نگاهی به حجم اخبار منتشر شده در رابطه با این اسمارتفون بیندازیم درمییابیم که حجم اخبار افزایش قابل توجهی داشته است. برای سنجش درستی این موضوع میتوانید هر دو کوئری را در گوگل جستجو کنید و تعداد نتایج به دست آمده را با هم مقایسه کنید!
شاید اینکه بگوییم یک کمپانی سازنده عمدا نقایصی را در محصول خود قرار میدهد امری ناعاقلانه است اما با بررسی دقیقتر این موضوع، میتوان پی برد که این بیعقلی مصلحتی است!
نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا تبلیغات دروغین میتواند به افزایش موفقیت یک کمپانی کمک کند، یا در بلندمدت موجب آسیب رساندن به اعتماد کاربران خواهد شد؟
تا همین چندسال پیش، نوکیا عنوان بزرگترین تولیدکننده تلفن همراه در جهان را در اختیار داشت. این برند به قدری در میان کاربران محبوب بود که به نوعی معنای تلفنهمراه با نام نوکیا درآمیخته بود. با پیدایش سیستم عامل اندروید، دنیای تلفن همراه وارد فاز جدیدی شد، اما نوکیا نتوانست خود را با دنیای جدید تطبیق دهد. پافشاری بر استفاده از ویندوزفون و سیمبین موجب شد نوکیا مسیری را طی کند که انتهای آن یک فاجعه کامل بود.
طولی نکشید که محبوبیت این برند رو به افول گذاشت و رقیبان تازه نفسی همچون سامسونگ، الجی، سونی و اچتیسی صاحب قدرت شدند، این مسیر تا جایی ادامه پیدا کرد که کارخانه نوکیا که روزی یکی از بزرگترین کمپانیهای دنیا محسوب میشد، برای بقا مجبور به فروش بخشهای مختلف خود از جمله خط تولید تلفنهمراه به کمپانیهای دیگر شد. تصاحب بخش موبایل نوکیا توسط مایکروسافت، تیر خلاصی بود بر پیکره نیمه جان نوکیا، به موجب این قرارداد نوکیا حق تولید هیچ اسمارتفونی را تحت نام خود نداشت و مایکروسافت که پلتفرم شکست خورده ویندوزفون را در دست داشت، سعی در احیای دوباره این سیستم عامل گرفت که در انتها نیز به خواسته خود نرسید.
با اتمام قرارداد ۳ ساله نوکیا با مایکروسافت، زمزمههایی مبنی بر حضور دوباره این برند در دنیای اسمارتفونها به گوش میرسید، تا اینکه مشخص شد نوکیا، این شیر مرده قرار است حیاتی دوباره پیدا کند، حیاتی که این بار با اندروید همراه خواهد شد، موضوعی که به خوبی نشان میدهد نوکیا از گذشته درسهای زیادی را گرفته است، درسهایی ساده اما با بهایی سنگین! در ادامه قرار است نگاهی بر مهمترین موانع پیش روی نوکیا برای موفقیت دوباره داشته باشیم.
شما نوکیا را با چه میشناسید، ۱۱۰۰، ۶۶۰۰ و یا خانواده جذاب N؟! نوکیا دیگر یک نام مرده است، نامی که پیشتر معنای تلفن همراه بود حالا جای خود را به اپل، سامسونگ و حتی هواوی داده است!
نوکیا حالا نامی است که به جای موبایل بودن، شکست خورده بودن را به ارمغان میآورد، نامی که قبلا به معنای «کیفیت» بود اما حالا تداعی کننده فیچرفونهایی بیکیفیت و بیفایده است! نوکیا هنوز محبوب است اما در خاطرات؛ شمار کسانی که این برند را بر سامسونگ، اپل، سونی و دیگر نامداران ترجیح بدهند به هیچ وجه زیاد نخواهد بود. نوکیا مهربان است، برندی کهنه کار که باید فرصتی دوباره داشته باشد اما تاوان تصمیمات اشتباه نوکیا را نباید کاربران بدهند.
به عنوان یک سینه چاک نوکیا در قدیم، کسی که موبایل برایش با نوکیا معنا یافته است، ترجیح میدهم این برند را در خاطراتم داشته باشم، با همان ابهت و محبوبیت، نه برندی که برای حضور یافتن در بازار در حال دست و پا زدن است. نوکیا، جایت در ذهن و قلبمان محفوظ است، لطفا خرابش نکن!
اگر به رقبای اصلی نوکیا در زمان اوج این کمپانی نگاهی داشته باشیم، در مییابیم که نوکیا در آن زمان به قدری از بقیه پیشی گرفته بود که تقریبا یکه تاز این صنعت نام داشت. مهمترین رقیب این برند را میتوانستیم موتورولا و سونی اریکسون بدانیم که تولیدات آن دو هم در مقابل نوآوریها و محصولات خاصگونه نوکیا چندان به چشم نمیآمدند. اما در زمان حال نوکیا باید با کمپانیهایی به رقابت بپردازد که سالهاست با سیستم عامل اندروید کار کردهاند، آن را بهبود بخشیدهاند و به خوبی از کم و کاستیها و نقاط قوت این پلتفرم اطلاع دارند. نوکیا در حالی در ابتدای این راه وجود دارد که سایر سازندگان تقریبا در اکثر بخشها به حد کمال رسیدهاند. در واقع رقابت در دنیای اندروید، به قدری پیچیده و سخت خواهد بود که به نظر نمیرسد این شیر پیر توان رقابت با سایرین را داشته باشد. اگر بخواهیم اپل را هم به این میدان دعوت کنیم، به خوبی کوچکی و تازهکاری نوکیا در این صنعت را درک خواهیم کرد.
اگر نگاهی به پرچمداران اندروید بیندازیم، درمییابیم اکثر آنها در همه بخشها به حد کمال رسیدهاند. سرعت رشد فناوری بهقدری زیاد است که شیر پیر قصه ما از پس آن بر نمیآید. با توجه به اخبار منتشر شده از اسمارتفون اندرویدی نوکیا که قرار است در آیندهای نزدیک از آن رونمایی شود، در مییابیم که این اسمارتفون درست همان چیزی است که قبلا دیدهایم، بدون هیچ ویژگی خاصی! نوکیا قدم در راهی میگذارد که پیشتر اشباع شده است، اگرچه همیشه جا برای بهتر شدن وجود دارد اما برندی که در دنیای اندروید تازه کار است و تجربه ساخت یک اسمارتفون اندرویدی به تمام معنا را نداشته است، شانس زیادی برای موفقیت ندارد، مگر اینکه همانند گذشته نوآور و خلاق باشد. البته رشد سایر کمپانیها و پیشرفت تکنولوژی مسیر نوکیا برای رسیدن به قله آسانتر میکند اما بازهم همه چیز به انتخابهای این کمپانی بستگی دارد، امری که در گذشته در آن خوب نبوده است.
بازگشت نوکیا به دنیای اسمارتفونها بدون شک اتفاق خوب و مثبتی است. بازگشتی برای کمپانی که پایهگذار فراگیر شدن تلفنهای همراه بوده است. نوکیا نام بزرگی است و انتظار داریم عملکرد این کمپانی در دنیای اندروید به گونهای باشد که به این نام صدمه وارد نشود. نوکیا بودن، صرفا نمیتواند تضمین کننده موفقیت باشد، نوکیا در دنیایی قدم میگذارد که باید در آن حرفی برای گفتن داشته باشد. مشکلات بالا تنها بخشی از مهمترین موانع پیش روی این برند برای رسیدن به موفقیت است، در واقع سازندگان بزرگی همچون اچتیسی و سونی با اینکه سالهاست اسمارتفون اندرویدی تولید میکنند اما نتوانستهاند موفقیت چشمگیری را کسب کنند. موفقیت در دنیای اندروید به مجموعه گستردهای از عوامل بستگی دارد که اگر نوکیا بتواند همه آنها را کنار یکدیگر داشته باشد، میتواند موفق باشد.
شانس نوکیا برای موفقیت و بازگشت به اوج را چقدر میدانید؟ به نظر شما مهمترین مشکل پیش روی نوکیا برای رسیدن به موفقیت چیست؟
شاید تعداد سازندگان تلفن همراه در چند سال اخیر آنقدر زیاد شده باشد که به جرات بتوان اعلام کرد که هر هفته چند مدل جدید از این همراههای دوست داشتنی معرفی میشود. اگر به این موضوع اعتقاد دارید که خلاقیت بشر پایان ناپذیر است، بد نیست نگاهی به اطراف خود داشته باشید، شاید به پایان این راه بیپایان نزدیک شده باشیم! تعداد زیاد پروندههای نقض کپیرایت به خوبی میتواند صحهای بر جمله قبل باشد. دنیای تکنولوژی نیز از روزهای ابتدایی خود فاصله زیادی گرفته و از سرعت پیشرفت آن تا حدی کاسته شده است؛ از این رو معدود تولیدکنندگانی هستند که به معنای واقعی این صنعت را به سمت جلو حرکت میدهند و اکثر شرکتها تنها در موازات این راه قدم برمیدارند، در صنعت تلفن همراه نیز همین منوال وجود دارد، در ادامه قرار است نگاهی بر کپیکاران بزرگ این صنعت بیندازیم!
یک قانون نانوشته میگوید تا زمانی که شاکی وجود نداشته باشد، متهمی هم وجود نخواهد داشت! در واقع اگر به عملکرد اپل در چند سال اخیر نگاهی بیندازیم، به خوبی متوجه میشویم این کمپانی تا چه مقدار به مبحث کپی ممنوع اعتقاد دارد! خوشبختانه این حساسیت در سالهای اخیر و با افزایش شمار متقلبان کاهش یافته است. در گذشتهای نه چندان دور، اپل برای شبیه بودن حس و حال طراحی محصولات سامسونگ به آیپد و آیفون، از این کمپانی شکایت کرد! البته خود اپل نیز سرشار از ایدههای ناب نیست و در دو محصول اخیرش نشان داده که توجه بیش تری را به ساختههای دیگران دارد اما از آنجا که این کمپانی استفاده از ایده را بهتر از سایرین یاد گرفته است، متهم به کپیکاری نمیشود. امری که به خوبی در ویژگیهایی همچون تاچ سهبعدی و دوربین دوگانه شاهد آن بودهایم، کپیهایی بهتر از اصل!
اپل سالهاست که با طرح شکایت علیه سازندگان مختلف خود را درگیر پروندههای حقوقی کرده است، البته این موضوع منحصر به اپل نبوده و مشاهده شده که حتی برخی چینیها که به کپیکار بودن شهره هستند نیز علیه یکدیگر طرح دعوی کردهاند. نمیخواهم بگویم این موضوع اشتباه است اما اگر قرار است چیزی را برای به پیشبردن این صنعت ارایه کنیم، نباید تا این اندازه درگیر واکنش دیگران و کپیهای احتمالیاش باشیم، زیرا دوره حبس ایدهها مدتهاست که تمام شده است!
از اولین محصول معرفی شده توسط سامسونگ به نام گلکسی S تاکنون، این کمپانی متهم به کپی کار بودن شده است. البته اگر نگاهی دقیق به عملکرد و تولیدات این کمپانی داشته باشیم، در مییابیم که این تهمت، کاملا بیجا نبوده است. سامسونگ را نمیتوان یک کمپانی نوآور دانست، اما میتوان یک سازنده مهربان و کاربر دوست خطاب کرد!
سامسونگ در طی این سالها با آوردن ویژگیهای آیفون و یا دیگر محصولات به تولیدات خود، اگرچه دچار دردسرهای زیادی شده است اما سعی داشته یک تجربه ناب را برای کاربرانش به ارمغان آورد. الجی نیز به عنوان هموطن و یک رقیب جدی برای سامسونگ سالهاست نوآوریهای بی مقصد را وارد محصولاتش میکند. الجی در هر پرچمدار سعی میکند یک ویژگی تازه را بیفزاید که کمتر آن را دیدهایم، اما در نسلهای بعدی در کمال ناباوری شاهد حذف آن قابلیتها هستیم! بدون شک سامسونگ مسیر درستتری را در پیش گرفته و با انتخاب قابلیتهای امتحان پس داده، احترام متقابلی را به کاربرانش هدیه میدهد، شاید به همین علت باشد که سامسونگ بسیار محبوبتر از الجی است! گذشته از آن موفقیت سیستم عامل اندروید که بذر خلقتش بر مبنای کپی گذاشته شده است مدیون سامسونگ، کپیکار مهربان است و شاید اگر کپیهای موفق سامسونگ وجود نداشتند، هیچگاه اندروید موفق نبود!
ظهور برندهای متنوع تولید کننده تلفن همراه در کشور دوست و نسبتا همسایهمان چین، موجب شده که دنیا جای عجیبی باشد! در واقع اگر نگاهی به مدلهای معرفی شده در یکی دو سال اخیر از جانب این کمپانیها بیندازیم؛ در مییابیم اوضاع واقعا پیچیده شده است. محصولات کمپانیهای گمنام چینی یک کپی ناقص از محصولات کمپانیهای باز هم گمنام چینی است که آنها هم از یک کمپانی معروف چینی و یا غیر چینی کپی شده است. به عنوان مثال محصولات میزو در ماههای اخیر به طور علنی کپی شده از مدلهای محبوب بازار هستند، این موضوع برای دیگر کمپانیها از جمله اوپو و تا حدودی شیائومی هم صدق میکند و نقض کپیرایت در تولیدات چینی به وفور یافت میشوند.
بدون شک ادامه یافتن این وضعیت میتواند یک گمراهی را برای کمپانیهای چینی به همراه داشته باشد، در واقع این سیاست نشان میدهد که برخی کمپانیهای چینی، کوچکترین اهمیتی به موضوع نوآوری نمیدهند و مهمترین هدفشان کسب سود بیشتر به هر نحو ممکن است. این درحالی است که کمپانیهای مطرح این حوزه هرساله بودجه زیادی را صرف بخش تحقیق و توسعه میکنند. استفاده صرف از طراحیها و ایدههای دیگران میتواند مصداق بارز توهین به مشتری باشد و دیر یا زود کاربران درمییابند که باید اهمیت بیشتری به نوآوریها بدهند و آنجاست که باید با همه کپیکارهای گرامی خداحافظ کنیم.
کپی کاری اگرچه در ذات ناپسند و غیر حرفهای محسوب میشود اما اگر به جا و منطقی از آن استفاده شود، میتواند زمینه ساز پیشرفت باشد. در واقع یک کمپانی موفق، کمپانی است که علاوه بر قرض گرفتن ویژگیهای خوب به کار رفته توسط دیگران، خود نیز در این صنعت صاحب ایده باشد. امری که تاکنون سامسونگ و اپل به خوبی آن را رعایت کردهاند و هواوی نیز با اقدامات اخیر خود نشان داده است که راه درست را تشخیص داده و در حال پیمایش آن برای رسیدن به قله موفقیت است.
نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا با این موضوع که اشتراکگذاری ایدهها میتواند منجر به تولید محصولاتی بهتر و پیشرفته شود، موافق هستید؟ این شما و این بخش نظرات!
نوشته ویرگول: نبرد کپیکاران! اولین بار در پدیدار شد.
اندروید بهتر است یا iOS؟ شاید این سوال بیشترین پرسش مطرح شده در چند سال اخیر باشد؛ اما زمانیکه از موفقیت و برتری یک سیستم عامل در تعداد کاربران صحبت میکنیم، اندروید با اختلافی بسیار فاحش خود را پیروز میدان کرده است. اگرچه عوامل بسیار زیادی در این موفقیت نقش داشتهاند اما در ادامه قرار است نگاهی بر مهمترین دلایل این پیروزی داشته باشیم. با ویرگول این هفته همراه باشید.
بدون شک گوگل محبوبترین کمپانی اینترنتی دنیاست، برای فهمیدن این موضوع لازم نیست سراغ آمار و ارقام برویم، تنها کافیست به دل خودمان نگاه کنیم! برای اکثر ما کاربران گوگل معنا دهنده اینترنت است و زندگی بدون گوگل به هیچ وجه امکانپذیر نخواهد بود. در سمت مقابل iOS قرار گرفته است، کمپانی که هرچند معتقد است کاربران نیاز خود را نمیدانند اما توجه خاصی به جلب رضایت آنها دارد. با این وجود بازهم گوگل محبوبتر است! شک دارید؟! تا به حال دقت کردهاید که اکثرا پس از باز کردن مرورگر به عنوان اولین کار به سراغ گوگل میروید (البته پس از آیتیرسان)، اصلا تا به حال شده است که روزی را در اینترنت باشید و سری به گوگل نزده باشید؟! گوگل در پوست و استخوان ما کاربران نفوذ کرده است و این محبوبیت خواه یا ناخواه دامنگیر اندروید هم میشود. در وافع این محبوبیت به قدری در موفقیت اندروید موثر است که اگر وجود نداشت هیچگاه اندروید، اندروید نمیشد!
اپل یک کمپانی مرموز است و تمایل زیادی به نزدیکتر کردن خود به کاربران ندارد، قرار نیست در رابطه با درست و یا غلط بودن این سیاست بحث کنیم زیرا برای اپل تاکنون جوابگو بوده است. برخلاف گوگل، اپل کاربران را رازدار خود نمیداند و این موضوع موجب شده گوگل حتی در دل طرفداران دو آتشه اپل هم جایگاه خودش را داشته باشد. در واقع مهم نیست طرفدار کدام برند باشید، به هر حال گوگل دوست داشتنی است!
میدانم با بیان این حرف موجی از مخالفتها را مبنی بر اینکه آیاواس دیگر محدود نیست را نصیب خود خواهم کرد اما اگر نگاهی عمیق و البته واقعگرایانه داشته باشیم، میفهمیم اندروید آزادتر است. در واقع اپل این انتخاب را به کاربرانش نمیدهد که با پذیرفتن برخی از ریسکها، امکانات بیشتری را دریافت کند اما اندروید تنها یک نصیحت کننده است و به شما پیشنهاد میدهد که این کار را نکنید، حالا اگر نصیحت پذیر نیستند پس عواقبش را بپذیرید. گذشته از موضوع آزادی برای کاربران، گوگل این امکان را قرار داده است که هر شرکت به هر نحوی که میخواهد از اندروید استفاده کند، البته دولوپرها نیز به سهم خود در این دریای بیکران نقش دارند و با تولید صدها رام و حتی سیستم عامل بر پایه اندروید نشان دادهاند که آزادی چقدر شیرین است. این موضوع سبب شده شمار علاقهمندان به اندروید روزبهروز در حال افزایش باشد و هیچ کس پیدا نشود که به خاطر محدودیت در آرزوی آزادی اندروید بماند!
یکی از مهمترین نقاط ضعف اپل را میتوان خودخواهی (الزاما بار منفی ندارد، بازهم هرطور مایلید!) آن دانست. اپل میگوید اگر یک سینه چاک سیستم عاملهای من، من جمله iOS هستید، حتما سراغ خودم را بگیرید. اما اندروید چه؟ اندروید بسیار دست و دلبازتر از آن است که کاربران را محدود به محصولات خودش کند. برای داشتن یک اسمارتفون اندرویدی انتخابهای زیادی دارید، از سامسونگ و الجی گرفته تا جی ال ایکس و 華語! هر کدام را دوست داشتید بخرید، بازهم گوگل دوستتان دارد!
با توجه به شمار بینهایت سازندگان اسمارتفون در دنیا، اگر شمار دستگاههای فروخته شده توسط هر کدام از این شرکتهای سازنده را تنها ۱۰۰۰ دستگاه هم در نظر بگیریم، حاصل میشود: ∞=x1000∞
عبارات مرتبط با این موضوع
ویرگول چرا اندروید از آیاواس موفقتر است؟ ویرگول چرا اندروید از آیاواس موفقتر است؟
رجیستری تلفنهمراه، شاید آنقدر که این نام را شنیده باشیم آثارش را مشاهده نکردهایم! البته بنابه دلایلی نامعلوم اجرای این طرح چند ماهی میشود که به صورت مداوم با تاخیر مواجه شده است. اگرچه بنابر گفته مسئولان فرایند تدوین و تنظیم این طرح عمری چند ساله دارد اما اجرایی شدن و یا نشدن این طرح از ابتدای سال جاری به صورت جدی پیگیری شد، حتی تاریخ به ثمر نشستن این طرح ابتدای مرداد ماه اعلام گردید که با فرا رسیدن تاریخ مذکور مشخص شد رجیستری تلفن همراه هنوز جای زیادی برای کاکردن دارد و قابل اجرا نیست! به همین علت چند ماهی به زمان در نظر گرفته شده برای حضور رسمی برندهای جهانی در بازار ایران افزوده شد و به تدریج تب داغ اجرایی شدن این طرح فروکش کرد و بازار تقریبا به ثبات خود بازگشت. در ادامه قرار است به فواید و معضلات طرح رجیستری شدن تلفن همراه، نگاهی داشته باشیم.
بازار تلفنهمراه در ایران مملو از موبایلهای قاچاق است، این موضوع را میتوان به خوبی از آمار دریافت. در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد گوشیهای موجود در بازار به صورت غیر قانونی وارد شدهاند و از آنجایی که ارزش تلفنهای همراه در چند ساله اخیر به شدت افزایش یافته است، میتوان دریافت که هجوم این مقدار کالای قاچاق به بازار چه ضربه بزرگی را بر اقتصاد کشور وارد خواهد کرد.
وجود تحریمها و همچنین برخی نواقص در سیستم مالی ایران موجب شده اکثر کمپانیهای مطرح فعال در زمینه تلفنهمراه برای حضور رسمی در بازار ایران با موانع زیادی روبهرو باشند، از این رو اکثر گوشیهای موجود در بازار از طریق شرکتهای واسطه وارد کشور شده است، بنابراین تحت پشتیبانی کمپانیهای سازنده قرار نمیگیرند. در اینجاست که شرکتهای واردکننده اکثرا خود نقش پشتیبان را برعهده میگیرند و با دریافت مبلغی اضافه بر قیمت اصلی تلفنهمراه خدماتی بسیار محدود را به کاربر ارایه میدهند. گذشته از آن که اکثر این شرکتها تعهد لازم برای ارایه خدمات به کاربر را ندارد برخی از این به اصطلاح خدمات دهندگان تنها روی کاغذ موجود هستند و وجود خارجی ندارند. از این رو بیشتر کاربران ترجیح میدهند اسمارتفونهای قاچاقی را دریافت کنند که این بار بدون رنگ و لعاب گارانتیهای ایرانی و با قیمتی نازلتر به فروش میرسند. اجرای طرح رجیستری و ورود قانونی تلفنهمراه میتواند زمینهساز تدوین قوانینی سختگیرانه برای شرکتهای پشتیبانی باشد تا از زیر بار مسئولیتها شانه خالی نکنند. همچنین با سختگیریهای بیشتر در اعطای مجوز به واردکنندگان قانونی میتوان زمینه سو استفاده و تقلبهای احتمالی را کاهش داد.
همچنین اجرای طرح رجیستری به خوبی میتواند قیمتهای مختلف و گاها با اختلاف شدید بازار را سروسامان بخشد، اگر برای خرید یک اسمارتفون به چند فروشگاه مختلف مراجعه کنید، مشاهده خواهید کرد که قیمتهای اعلامی تفاوت زیادی با یکدیگر دارند که این نشان دهنده نبود نظارت کافی بر فروشگاههای تلفن همراه است. گذشته از اختلاف قیمت چند فروشگاه، چند سالی میشود که با ورود یک پرچمدار جدید از دو کمپانی برتر این حوزه یعنی سامسونگ و اپل شاهد قیمتهایی نجومی در ابتدای کار هستیم که برخی اوقات تا چندین میلیون تومان با قیمت اصلی فاصله دارد! وجود این حباب قیمتی نشان دهنده تاثیر گسترده جو حاکم در قیمت محصولات است که با تدوین یک قانون جامع میتوان تا حد زیادی این مشکل را رفع کرد.
مطمئنا موارد ذکر شده در بالا بسیار مفید به نظر میرسند اما مطمئنا اجرای طرح رجیستری سراسر حسن نخواهد بود، اولین نقطه ضعفی که میتواند به این طرح وارد دانست، حصول اطمینان از عدم تقلب در اجرای آن است. اگر شناسایی اسمارتفونهای قانونا وارد شده تنها بر مبنای سریال IMEI باشد، به راحتی هرچه تمام میتوان در آن تقلب کرد! در واقع اسمارتفونهای اندرویدی به راحتی امکان تغییر این شماره سریال را به شما میدهند، بنابراین با تغییر شماره IMEI و استفاده از سریال ثبت شده یک گوشی قدیمی و از کارافتاده به راحتی میتوان اسمارتفون را به صورت قانونی در شبکه وارد کرد. البته هنوز مشخص نیست دقیقا در رجیستری شماره سریال چه اطلاعات دیگری از تلفنهمراه به ثبت میرسد اما اگر ارایه خدمات شبکهای تنها مبتنی بر این شماره سریال باشد، دور زدن آن نیاز به دانش چندانی نخواهد داشت. همچنین تا پیش از اجرای نهایی این طرح مطمئنا اکثر فروشندگان، جعبه محصولات را باز کرده و با قرار دادن سیمکارت در اسمارتفون، آنها را در شبکه ثبت خوهند کرد و اتفاق افتادن این موضوع چندان دور از ذهن نخواهد بود. البته نهادهای دولتی اطمینان زیادی به بخش امنیتی این طرح دارند، حال باید منتطر ماند تا ببینیم کدامیک از دو طرف در این رقابت پیروز خواهند شد، هرچند پیروز این میدان مشخص است!
دومین نقظه ضعفی که میتوان بر این طرح وارد کرد، محروم شدن بازار کشور از تولیدات برخی برندهاست. در حال حاضر هیچکدام از کمپانیهای آمریکایی مطرح همچون مایکروسافت، گوگل و اپل در ایران نماینده رسمی ندارند، و با توجه به اقدامات اخیر میتوان دریافت که تمایلی هم به اضافه کردن ایران به لیست کشورهای پشتیبانی شده در آنها دیده نمیشود، بنابراین برای یک کاربر هیچ تفاوتی ندارد که اسمارتفون خریداری شدهاش از راه قانونی به کشور وارد شده باشد یا غیر قانونی! البته در لیست اعلامی واردکنتندگان رسمی آیفون، میتوان اسامی شرکتهای معتبر در زمینه خدمات پس از فروش را مشاهده کرد اما اینکه این شرکتها تا چه اندازه در ارایه خدمات گارانتی برای کاربران ایرانی میتوانند موفق باشند، مشخص نیست.
بدون شک طرح رجیستری تلفن همراه یکی از بزرگترین طرحهای اجرا شده تاکنون در زمینه جلوگیری از قاچاق کالا خواهد بود اما نوع، نحوه انجام و پایداری به آن به مراتب اهمیت بیشتری از خود طرح خواهد داشت. البته میتوان پیش بینی کرد با نهایی شدن اجرای این طرح، بازار تلفن همراه دچاز یک شوک قیمتی و حتی رکود شود که اگر تمهیدات لازم برای مقابله با آن صورت نگرفته باشد، میتواند موجبات شکست خوردن این طرح را فراهم کند.
نظر شما در رابطه با طرح رجیستری تلفن همراه چیست؟ به نظر شما اجرایی شدن نهایی این طرح آثار مثبت بیش تری خواهد داشت یا باعث به هم ریختگی ثبات فعلی این بازار گسترده خواهد شد؟